آیا تاریخ با همه عوامل وانگیزههای تحریف حجت است؟
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در گذشته سیرى کوتاه در باره علت نیامدن پارهاى از حقائق مسلم حدیثى، تاریخى، دربرخى از منابع قدیمى داشتیم و به نکات قابل ملاحظهاى اشاره کردیم. و علل و انگیزههاى تحریف در نگارش تاریخ و ...، یادآور شدیم چگونگى منع تدوین و نگارش حدیث و حتى نقل آن را توسط خلفاء خواندید. و برنامه لغو ممنوعیت و دستور نگارش مجدد توسط «عمربن عبدالعزیز» پس از یک قرن 99 - 101ه ق را در شماره پیش گفتیم:
اینک به زمینهها و علل و عوامل این بازگشت و نیز نخستین آغازگران نگارش تاریخ و حدیث و تراجم، مغازى و بازشناسى منابع قدیمى و مؤلفان آنها مىپردازیم:
نویسنده مصرى «احمد امین» درباره عوامل دیگر این تحول و گرایش به نگارش تاریخ و حدیث در عصر خلفاى بعدى چنین مىنگارد که:
الف - احتیاج عمده برخى از خلفا به شناخت اوضاع واحوال پادشاهان عالم و اطلاع از قانون و سیاست.
ب - ورود ملتهاى مختلف در جهان اسلام که هر یک داراى تاریخى مبهم بودهاند و کم و بیش تاریخ خود را بین مسلمانان انتشار مىدادند.
ج - انگیزه جمعآورى حدیث (گفتار پیامبرصلى الله علیه وآله و صحابه و خلفاى پیشین). یعنى تدوین سنت که متاسفانه ممنوع گشته بود. (1)
تدوین و تحول تاریخ و سیره در خلال قرنهاى اولیه هجرى (2)
تاریخ و تاریخنگارى هم همانند بسیارى از علوم و حرف دستخوش تحول و دگرگونى بوده و در راه تکامل، مسیر طولانى را طى کرده است و تحول این علم را به هیچوجه نمىتوان از تطور و بسط فرهنگ عمومى جامعه بشرى جدا کرد. چون پیشرفت و تطور علم تاریخ و مرحلهاى از تطور و پیشرفت فرهنگ است و آن نیز محصول عوامل متعدد است. که عمدتا از تاسیس حکومت و دولت ناشى مىشود که این حکومت و دولتبا دولتها و فرهنگها و نهادهاى سیاسى، نظامى دیگر برخورد داشته باشد .و همینطور عناصر اولیه تمدنى آن گسترش مىیابد.
بىگمان علم تاریخ و تاریخنگارى در جهان عرب و اسلام و جزیرةالعرب، با حدود و ابعاد و روشهاى تدوینى آن پیش از ظهور اسلام نبوده چون آنان به گونهاى در جاهلیتبسر مىبردند و فاقد کتابت و خط بودند. (3)
این نگارش بعد از ظهور اسلام تحقق یافته است ولى هرگز بدان معنا نیست که عربها قبل از ظهور اسلام به طور کلى، هیچنوع معرفت و آشنائى با این علم نداشتند، بلکه آنها قبل از ظهور اسلام، تمدنهائى گرچه کوچک، در یمن و دیگر نقاط عرب داشتهاند که آثار آنها را کم و بیش در اشعار و قصص و ... خود نقل مىکردند و اخبار و آثار دولتحمیر و سبا و دولت معین، قتبان، عمالقه، و عاد و ثمود و مدین را به طور شفاهى و سینه به سینه میان آنها نسل بعد از اسلاف خود نقل مىکردند و مىتوان گفت که مرحله آغاز تمدن و فرهنگ شفوى و حفظى که پایه و اساس تمدن نگارشى و خطى و... است، در میان آنان طى مىکرد. یعنى آنچه که عربها مىدانستند و قبل از آن که به نوشتن و خط متکى باشند، به حفظ و حافظه و نقل شفوى و لسانى تکیه مىکردند و از اینجهت در آن دوره حتى در اوائل اسلام تا مدتها قبل از این که خط و نوشتن شایع شود، از حافظههاى بسیار قوى، بخصوص در زمینه انساب و اشعار، برخوردار بودهاند.
و شاید مهمترین بخش از تاریخ عرب و اسلام که قطعا تاثیر مهمى در تدوین تاریخ بعد داشته است، دوره «ایامالعرب» جنگها و داستانهاى دوره جاهلى بوده است و به قصه بیشتر شباهت داشته است تا تاریخ، و بیشتر قصاصان و داستانسرایان نقل مىکردند تا مورخان و دانشمندان و محققان.
متاسفانه این شیوه را خلفاى اموى از عصر معاویه و مروانیان و بعد عباسیان، نیز در نشر فضائل و مدایح برخى و مذمت و مساوى و کوبیدن رقباى سیاسى و مذهبى خود، ترویج مىکردند.
ظهور اسلام و نزول قرآن کریم و تحولى ژرف دراندیشه ذهنیت عرب مسلمان داشت نقل داستانهاى قرآن و نقل اخبار گذشتگان و اهمیتى که قرآن به تاریخ گذشتگان مىداد و معلومات ارزندهاى از تمدنهاى گذشته و انبیاى سلف عرضه مىکرد، قطعا تاریخ را به عنوان موضوع واقعى و جدى مطرح مىکرد. به علاوه وجود حضرت رسولصلى الله علیه وآله و پیروزیهاى او، جنگها و غزوات و سرایا و فتوحاتى که انجام داد، بیشتر باعثشد که مسلمانان این حوادث عظیم اجتماعى و تاریخى را تدوین نمایند و زندگى حضرتش را به عنوان یک «اسوه» در فرایند زندگى خود قرار دهند. این مساله نقطه عطفى بود که در روند عمومى فرهنگ و ثقافت مسلمانان رخ مىداد گرچه ریشه آغاز و مبدا شدن هجرت پیامبر، در تاریخ عمومى در سیره پیامبرصلى الله علیه وآله دارد و نامههاى آن حضرت و مطالبى که با املاء پیامبرصلى الله علیه وآله و به خط علىعلیه السلام و سلمان و دیگران از آن حکایت مىکند و تنها کارى که در زمان عمر صورت گرفتبازگشتسال هجرت به اول محرم بود نه اول ربیع الاول که آغاز هجرت پیامبر به مدینه مىباشد.
وى چنین مشهور شده است که مبدا آن در 16 هجرى زمان خلیفه دوم به پیشنهاد امام علىعلیه السلام (4) پایه اساسى تاریخ هجرى و تدوین علمى تاریخ اسلامى بود، از این جهتحادثه هجرت نقطه آغاز تجدید حوادث و وقایع تاریخ مسلمین مىباشد و به این ترتیب ممکن استبه طور عموم، نقطه آغاز تدوین مسلمانان را در دو روش تلخیص کنیم:
1 - گرایش تدوین تاریخ «ایامالعرب» و آثار آن از پیمانها، جنگها، کینهها و انقلابات و دیگر نتائج آن که در زندگى عرب مسلمان اثر گذاشته بود. کلا «ایامالعرب» از گذشته نزدیک عرب، حکایت مىکرد و آنچه که این ایام از نظر اجتماعى، ادبى و فرهنگى در جامعه آنان اثر گذاشته بود.
2 - گرایش دوم: تدوین تاریخ اسلام و ظهور حضرت محمدصلى الله علیه وآله و اخبار زندگى و جنگها و سرایا و به طور کلى سیره حضرت رسولصلى الله علیه وآله است.
تقریبا وقوع این دو گرایش، واقعیت اجتماعى جزیرةالعرب آن روز را تشکیل مىداد که جریان اولى تعصبات قبیلگى و دیگر گروهبندیهاى جامعه جاهلى را نشان مىدهد و جریان دومى حیات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله، اعمال، گفتار و سیره او را گزارش مىدهد.
دکتر عبدالعزیز الدورى مىگوید: هر یک از این دو گرایش غالبا در یک مرکز فرهنگى اتفاق افتاده است.
گرایش اسلامى در مدینه، مرکز سنت پیامبر و گرایش دومى گرایش عصبیت درکوفه و بصره; دو شهر جدیدى که بعد از اسلام به وجود آمدهاند و مرکز فعال گرایشهاى عصبیتى و قبیلگى مىباشند. (5)
نکته جالب توجه این که این شهرهاى سهگانه در آغاز عصر تدوین، مرکز فعالیت فرهنگى و مسکن بیشترین علماى عصر بوده است.
اهتمام به اعمال و افعال پیامبر نه فقط از منشا تقوى و ورع اسلامى مهم بوده است، بلکه خود یک موضوع جدى و واقعهاى مؤثر بوده، زیرا دولت و حکومت جدیدى که بعد از وفات پیامبر، روى کار آمده بود، به عنوان حافظ سیره و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله به ظاهر ناچار بود که همه روشها و سنن و نظامات خود را از سیره پیامبر به عنوان مؤسس و بنیانگذار دولت اسلامى و مشروعیت اساس و پایههاى آن تلقى نماید.
به علاوه، اساسى را که خلیفه دوم تقسیمبندى طبقات جامعه را به خصوص با تاسیس کوفه، روى آن بنا کرد ملاحظه کنیم که جامعه اسلامى را بر مبناى خویشاوندى با پیامبر قریش و ذوىالقربى و سابقه در اسلام قرار داد و آنهائى که به نحوى با پیامبر قوم و خویشى داشتند، سهم بیشتر داده و اهمیت فراوان داد. اگر ما این نکته را مراعات کنیم، قطعا اعمال و غزوات پیامبر و تاریخ اسلام آنچنان اهمیتى پیدا مىکرد که شناختحقوق طبقات جامعه صدر اسلام به آن بستگى داشت که بر حسب سابقه در اسلام، شرکت در جنگها و غزوات، حقیقت پیدا مىکردند و از عطایا و مواهب و قیام اسلامى برخوردار مىشوند. (6)
اهتمام به تدوین حدیث
به هر ترتیب ممانعت از تدوین و نقل حدیثبه معناى عام، شامل تمام گفتار پیامبرصلى الله علیه وآله در احکام و تفسیر و سیر و مغازى و.... مىشد، آثار نامطلوب خود را بر جامعه نهاد. هر چند اهل بیتعلیهمالسلام جسته و گریخته بدان توجه نداشتند و آثار پیامبرصلى الله علیه وآله را ضبط مىکردند ولى به تدریجخلفا و طبقات دیگر جامعه به این نیاز توجه کرده و به فکر تدوین حدیث و ... پرداختند، چنانکه اشاره شد.
دکتر دورى مىافزاید:
«جمعآورى و تدوین احادیث پیامبر و اقوال آن حضرت موضوعى بود که مبتکران این فن را به عنوان محدثان و جامعان حدیث، معروف مىساخت. این دسته از صحابه پیامبر، به راستى در جمعآورى و تدوین احادیث پیامبر، زحمتهاى طاقتفرستائى را متحمل شدند و دستبه سفرهاى علمى زده و هرنوع حدیثى را ضبط کرده و به کلمات و عبارتهاى آن اهمیت مىدادند.
ابتداء این تلاش علمى در مورد «مغازى» صورت مىگرفت که بعدا خود «مغازى»نویسى فن خاصى را تشکیل داد و بخش مهمى از تدوین تاریخ اسلام گردید و خود به خود از حدیث نویسى و تدوین احادیث، جدا گردید و بعدا آنچنان توسعه یافت که شامل تدوین کل تاریخ پیامبر واسلام چه پیش از نبوت و چه پس از آن شد. (7)
حتى در قلمرو تدوین مغازى و سیره نویسى حتى حدیث عدهاى از معروفترین فرزندان صحابه و.. قرار دارند که در راس آنها ابان بن عثمان و عروة بن زبیر است. هرچند آنان خالى از انگیزهها و عوامل یاد شده در گذشته نمىباشد، ولى بناچار به معرفى کوتاهى از آنان مىپردازیم:
نخستین مورخان اسلامى
دانستیم که اکثر منابع موجود تاریخى و سیره و غیره مربوط به قرن دوم و سوم و حتى قرن چهارم است. و منابعى از قرن اول موجود نیست; زیرا اهتمام به نوشتن، در آن دوره کمتر وجود داشته است.
نخستین مورخان را باید در سیرهنویسان و مغازىنویسان جستجو کرد. پیشگامان در این زمینه، براساس منابع اهل سنت عبارتند از:
1 - عروة بن زبیر بن عوام بن خویلد، که مادر عروة; اسماء، دختر ابوبکر است، (متوفاى 92 هجرى).
2 - ابان ابن عثمان متولد 22 و متوفاى 105 هجرى.
3 - وهب بن منبه متوفاى 110 هجرى.
4 - عاصم بن عمر بن قتاده ابن انصارى، متوفاى 120 هجرى.
5 - شرحبیل بن سعد خطمى متوفاى 123 هجرى.
6 - زهرى (محمد بن شهاب، متوفاى 124 هجرى(ابوبکر محمد بن عبید الله بن شهاب از قبیله بنى زهرة بن کلاب از قریش است).
7 - عبدالله بن ابى بکر بن حزم از علماى مدینه، متوفاى 135 هجرى.
8 - موسى بن عقبه متوفاى 141 هجرى.
9 - معمر بن راشد، متوفاى 150 تا 153 هجرى.
کتابهاى اینان به کلى از بین رفته است، فقط مطالبى از آثارشان در کتابهاى دیگر نقل شده است.
1 - ابان بن عثمان (متوفاى 95 یا 105) از معروفترین شخصیتها در مرحله انتقال حدیثبه مغازى و سیره نویسى در جهان اهل سنت مىباشد..
زیرا او ابتدا کار خود را از حدیثنویسى شروع کرد که سرانجام منجر به سیرهنویسى شد وى از مقربان دربار اموى است. (8)
و بعد از او، ابن سعید در عداد محدثین طبقه اول از تابعین مدینه قرار دارد. او نیز به مغازى و سیرهنویسى اهمیت فراوان داده ولى او به نظر مورخان بیشتر محدث است تاچیز دیگر. (9)
2 - عروة بن زبیر(متوفاى 92) اولین سیرهنویس معرفى شده و در میان مؤلفان مغازى و سیرهنویسى شخصیتبارزى دارد و سیرهنویسى، به او منسوب مىشود. گرچهتا امروزه کتاب عروة بن زبیر را مستقیما در دست نداریم، اما مجموعه کتابهاى ابن اسحاق، واقدى، طبرى، همگى از نوشتههاى ابن زبیر استفاده کردهاند و اینها نشان مىدهند که تالیف عروه بن زبیر اصلىترین و قدیمىترین متنى است که درباره مغازى و سیره نوشته شده است.
جالب توجه این که عروة بن زبیر در تالیف کتاب خود، تنها به نقل غزوات و جنگهاى پیامبر نپرداخته است، بلکه در مورد نحوه زندگى نزول وحى و دیگر موارد زندگانى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله به تفصیل سخن گفته است که خود مرحلهاى از تدوین تاریخ اسلامى است و مىتوان گفت: حد وسط (انتقال از مغازىنویسى(نقطه آغازین تاریخ اسلامى) و مرحله تاریخنویسى اسلامى است زیرا عروة بن زبیر علاوه بر سیره و حیات پیامبر، از اوضاع و شرائط دوران خلفاى راشدین از قبیل جنگ قادسیه و یرموک هم سخن به میان آورده است هرچند مطالب نقل شده از این منابع قدیمى مىرساند که از نقل روایات بىاساس و شبیه افسانه یا در مدح بیجا و ذم نابجا پروا نداشته و مخصوصا در مواردى که مربوط به علىعلیه السلام مىشد. (10)
نویسندگان دیگر که در حلقه نقل حدیث و تاریخ قرار گرفتهاند، کم و بیش به دور از حب و بغض نبودهاند و از جمله بعد از ابان بن عثمان و عروة بن زبیر و...، محمد بن شهاب زهرى (51 - 124ه) که اصلا از قبیله قریش و بنى زهره بوده و در مدینه تولد یافته است، او اهتمام زیادى به حدیث داشته و در میان احادیثبه روایتهاى مغازى به صورت عام اهمیت زیادى داده است. زهرى در تدوین مغازى در واقع سیرهنویسى پیامبر را آغاز کرده است. آنگونه که نقل شده، سیرهنویسى او نیز بسیار گسترده و وسیع بوده است او از فترت جاهلیت و دوران قبل از اسلام تا ظهور محمدصلى الله علیه وآله دوران مکه و هجرت به مدینه، مغازى، فتوح، نمایندگان سیاسى و خود عرب و دیگر فعالیتها و حوادث مهم تاریخ صدر اسلام را بازگو مىکند. اما در همه این نقل حوادث تسلسل تاریخى، تاریخ حوادث، و اسناد و روایات را نیز یادآورى مىنماید. او علاوه بر تاریخ حیات پیامبر، از حوادث بعد ازفات، انتخاب ابوبکر، شوراى عمر، فتنه عثمان، انتخاب علىعلیه السلام را نیز به تفصیل مىآورد. محمد بن شهاب زهرى از نسابین معروف و شخصیت ممتازى است در این رشته تالیف داشته است. کتاب نسب قریش مصعب زبیرى عمدهترین مطالب خود را از محمد بن شهاب زهرى اقتباس کرده است.
بعد از چند نفر از محدثان (بمانند وهب بن منبه متوفاى 110 تا 164ه) موسى بن عقبه و شرحبیل بن سعد) نقلها و نوشتههاى آنها تقریبا در تدوین تاریخ اسلام نقشى داشتهاند، نوبتبه محمد ابن اسحاق (151ه) مىرسد که بزرگترین و پیشگامترین مورخ یا سیرهنویس پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله است.
ادامه دارد
پىنوشتها:
1) احمد امین ، فجرالاسلام..
2) دکتر دوزى عبدالعزیز بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب طبع بیروت، سال 1960، ص 19 - 18.
3) کتاب راههاى نفوذ خط فارسى... دکتر آذرنوش نشر دانشگاه تهران، مقدمه تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، حسنى نشر دفتر فرهنگ اسلام، و مقالات بررسى مفهوم واژههاى جاهلیت در مجله مکتب اسلام، سال 35..
4) ابن واضح، یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج2، ص 16، چاپ دار صادر، بیروت، 1970م. ر.ک. به تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، تالیف نگارنده.
5) دکتر عبدالعزیز الدورى، بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص 19. چاپ 1960م، چاپخانه کاتولیکیه، بیروت..
6) تاریخ یعقوبى، ج2، ص 22، چاپ دار صادر، بیروت..
7) دکتر عبدالعزیز الدورى در بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص 19، چاپ بیروت، 1960م..
8) العبر، ج1، ص 129 و الاغانى، ج2، ص 4 و تاریخ طبرى، بخش اعلام، تهذیب ابن حجر، ج1، ص 97 و طبقات ابن سعد بخش تابعین، ج5، ص 112..
9) طبقات ابن سعد، ج5، ص 151 - وما بعد طبع بیروت، 1970..
10) ر ک به روایت نقل شده و نقد و بررسى کتاب تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، ص به قلم على اکبر حسنى..
اینک به زمینهها و علل و عوامل این بازگشت و نیز نخستین آغازگران نگارش تاریخ و حدیث و تراجم، مغازى و بازشناسى منابع قدیمى و مؤلفان آنها مىپردازیم:
نویسنده مصرى «احمد امین» درباره عوامل دیگر این تحول و گرایش به نگارش تاریخ و حدیث در عصر خلفاى بعدى چنین مىنگارد که:
الف - احتیاج عمده برخى از خلفا به شناخت اوضاع واحوال پادشاهان عالم و اطلاع از قانون و سیاست.
ب - ورود ملتهاى مختلف در جهان اسلام که هر یک داراى تاریخى مبهم بودهاند و کم و بیش تاریخ خود را بین مسلمانان انتشار مىدادند.
ج - انگیزه جمعآورى حدیث (گفتار پیامبرصلى الله علیه وآله و صحابه و خلفاى پیشین). یعنى تدوین سنت که متاسفانه ممنوع گشته بود. (1)
تدوین و تحول تاریخ و سیره در خلال قرنهاى اولیه هجرى (2)
تاریخ و تاریخنگارى هم همانند بسیارى از علوم و حرف دستخوش تحول و دگرگونى بوده و در راه تکامل، مسیر طولانى را طى کرده است و تحول این علم را به هیچوجه نمىتوان از تطور و بسط فرهنگ عمومى جامعه بشرى جدا کرد. چون پیشرفت و تطور علم تاریخ و مرحلهاى از تطور و پیشرفت فرهنگ است و آن نیز محصول عوامل متعدد است. که عمدتا از تاسیس حکومت و دولت ناشى مىشود که این حکومت و دولتبا دولتها و فرهنگها و نهادهاى سیاسى، نظامى دیگر برخورد داشته باشد .و همینطور عناصر اولیه تمدنى آن گسترش مىیابد.
بىگمان علم تاریخ و تاریخنگارى در جهان عرب و اسلام و جزیرةالعرب، با حدود و ابعاد و روشهاى تدوینى آن پیش از ظهور اسلام نبوده چون آنان به گونهاى در جاهلیتبسر مىبردند و فاقد کتابت و خط بودند. (3)
این نگارش بعد از ظهور اسلام تحقق یافته است ولى هرگز بدان معنا نیست که عربها قبل از ظهور اسلام به طور کلى، هیچنوع معرفت و آشنائى با این علم نداشتند، بلکه آنها قبل از ظهور اسلام، تمدنهائى گرچه کوچک، در یمن و دیگر نقاط عرب داشتهاند که آثار آنها را کم و بیش در اشعار و قصص و ... خود نقل مىکردند و اخبار و آثار دولتحمیر و سبا و دولت معین، قتبان، عمالقه، و عاد و ثمود و مدین را به طور شفاهى و سینه به سینه میان آنها نسل بعد از اسلاف خود نقل مىکردند و مىتوان گفت که مرحله آغاز تمدن و فرهنگ شفوى و حفظى که پایه و اساس تمدن نگارشى و خطى و... است، در میان آنان طى مىکرد. یعنى آنچه که عربها مىدانستند و قبل از آن که به نوشتن و خط متکى باشند، به حفظ و حافظه و نقل شفوى و لسانى تکیه مىکردند و از اینجهت در آن دوره حتى در اوائل اسلام تا مدتها قبل از این که خط و نوشتن شایع شود، از حافظههاى بسیار قوى، بخصوص در زمینه انساب و اشعار، برخوردار بودهاند.
و شاید مهمترین بخش از تاریخ عرب و اسلام که قطعا تاثیر مهمى در تدوین تاریخ بعد داشته است، دوره «ایامالعرب» جنگها و داستانهاى دوره جاهلى بوده است و به قصه بیشتر شباهت داشته است تا تاریخ، و بیشتر قصاصان و داستانسرایان نقل مىکردند تا مورخان و دانشمندان و محققان.
متاسفانه این شیوه را خلفاى اموى از عصر معاویه و مروانیان و بعد عباسیان، نیز در نشر فضائل و مدایح برخى و مذمت و مساوى و کوبیدن رقباى سیاسى و مذهبى خود، ترویج مىکردند.
ظهور اسلام و نزول قرآن کریم و تحولى ژرف دراندیشه ذهنیت عرب مسلمان داشت نقل داستانهاى قرآن و نقل اخبار گذشتگان و اهمیتى که قرآن به تاریخ گذشتگان مىداد و معلومات ارزندهاى از تمدنهاى گذشته و انبیاى سلف عرضه مىکرد، قطعا تاریخ را به عنوان موضوع واقعى و جدى مطرح مىکرد. به علاوه وجود حضرت رسولصلى الله علیه وآله و پیروزیهاى او، جنگها و غزوات و سرایا و فتوحاتى که انجام داد، بیشتر باعثشد که مسلمانان این حوادث عظیم اجتماعى و تاریخى را تدوین نمایند و زندگى حضرتش را به عنوان یک «اسوه» در فرایند زندگى خود قرار دهند. این مساله نقطه عطفى بود که در روند عمومى فرهنگ و ثقافت مسلمانان رخ مىداد گرچه ریشه آغاز و مبدا شدن هجرت پیامبر، در تاریخ عمومى در سیره پیامبرصلى الله علیه وآله دارد و نامههاى آن حضرت و مطالبى که با املاء پیامبرصلى الله علیه وآله و به خط علىعلیه السلام و سلمان و دیگران از آن حکایت مىکند و تنها کارى که در زمان عمر صورت گرفتبازگشتسال هجرت به اول محرم بود نه اول ربیع الاول که آغاز هجرت پیامبر به مدینه مىباشد.
وى چنین مشهور شده است که مبدا آن در 16 هجرى زمان خلیفه دوم به پیشنهاد امام علىعلیه السلام (4) پایه اساسى تاریخ هجرى و تدوین علمى تاریخ اسلامى بود، از این جهتحادثه هجرت نقطه آغاز تجدید حوادث و وقایع تاریخ مسلمین مىباشد و به این ترتیب ممکن استبه طور عموم، نقطه آغاز تدوین مسلمانان را در دو روش تلخیص کنیم:
1 - گرایش تدوین تاریخ «ایامالعرب» و آثار آن از پیمانها، جنگها، کینهها و انقلابات و دیگر نتائج آن که در زندگى عرب مسلمان اثر گذاشته بود. کلا «ایامالعرب» از گذشته نزدیک عرب، حکایت مىکرد و آنچه که این ایام از نظر اجتماعى، ادبى و فرهنگى در جامعه آنان اثر گذاشته بود.
2 - گرایش دوم: تدوین تاریخ اسلام و ظهور حضرت محمدصلى الله علیه وآله و اخبار زندگى و جنگها و سرایا و به طور کلى سیره حضرت رسولصلى الله علیه وآله است.
تقریبا وقوع این دو گرایش، واقعیت اجتماعى جزیرةالعرب آن روز را تشکیل مىداد که جریان اولى تعصبات قبیلگى و دیگر گروهبندیهاى جامعه جاهلى را نشان مىدهد و جریان دومى حیات پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله، اعمال، گفتار و سیره او را گزارش مىدهد.
دکتر عبدالعزیز الدورى مىگوید: هر یک از این دو گرایش غالبا در یک مرکز فرهنگى اتفاق افتاده است.
گرایش اسلامى در مدینه، مرکز سنت پیامبر و گرایش دومى گرایش عصبیت درکوفه و بصره; دو شهر جدیدى که بعد از اسلام به وجود آمدهاند و مرکز فعال گرایشهاى عصبیتى و قبیلگى مىباشند. (5)
نکته جالب توجه این که این شهرهاى سهگانه در آغاز عصر تدوین، مرکز فعالیت فرهنگى و مسکن بیشترین علماى عصر بوده است.
اهتمام به اعمال و افعال پیامبر نه فقط از منشا تقوى و ورع اسلامى مهم بوده است، بلکه خود یک موضوع جدى و واقعهاى مؤثر بوده، زیرا دولت و حکومت جدیدى که بعد از وفات پیامبر، روى کار آمده بود، به عنوان حافظ سیره و سنت پیامبرصلى الله علیه وآله به ظاهر ناچار بود که همه روشها و سنن و نظامات خود را از سیره پیامبر به عنوان مؤسس و بنیانگذار دولت اسلامى و مشروعیت اساس و پایههاى آن تلقى نماید.
به علاوه، اساسى را که خلیفه دوم تقسیمبندى طبقات جامعه را به خصوص با تاسیس کوفه، روى آن بنا کرد ملاحظه کنیم که جامعه اسلامى را بر مبناى خویشاوندى با پیامبر قریش و ذوىالقربى و سابقه در اسلام قرار داد و آنهائى که به نحوى با پیامبر قوم و خویشى داشتند، سهم بیشتر داده و اهمیت فراوان داد. اگر ما این نکته را مراعات کنیم، قطعا اعمال و غزوات پیامبر و تاریخ اسلام آنچنان اهمیتى پیدا مىکرد که شناختحقوق طبقات جامعه صدر اسلام به آن بستگى داشت که بر حسب سابقه در اسلام، شرکت در جنگها و غزوات، حقیقت پیدا مىکردند و از عطایا و مواهب و قیام اسلامى برخوردار مىشوند. (6)
اهتمام به تدوین حدیث
به هر ترتیب ممانعت از تدوین و نقل حدیثبه معناى عام، شامل تمام گفتار پیامبرصلى الله علیه وآله در احکام و تفسیر و سیر و مغازى و.... مىشد، آثار نامطلوب خود را بر جامعه نهاد. هر چند اهل بیتعلیهمالسلام جسته و گریخته بدان توجه نداشتند و آثار پیامبرصلى الله علیه وآله را ضبط مىکردند ولى به تدریجخلفا و طبقات دیگر جامعه به این نیاز توجه کرده و به فکر تدوین حدیث و ... پرداختند، چنانکه اشاره شد.
دکتر دورى مىافزاید:
«جمعآورى و تدوین احادیث پیامبر و اقوال آن حضرت موضوعى بود که مبتکران این فن را به عنوان محدثان و جامعان حدیث، معروف مىساخت. این دسته از صحابه پیامبر، به راستى در جمعآورى و تدوین احادیث پیامبر، زحمتهاى طاقتفرستائى را متحمل شدند و دستبه سفرهاى علمى زده و هرنوع حدیثى را ضبط کرده و به کلمات و عبارتهاى آن اهمیت مىدادند.
ابتداء این تلاش علمى در مورد «مغازى» صورت مىگرفت که بعدا خود «مغازى»نویسى فن خاصى را تشکیل داد و بخش مهمى از تدوین تاریخ اسلام گردید و خود به خود از حدیث نویسى و تدوین احادیث، جدا گردید و بعدا آنچنان توسعه یافت که شامل تدوین کل تاریخ پیامبر واسلام چه پیش از نبوت و چه پس از آن شد. (7)
حتى در قلمرو تدوین مغازى و سیره نویسى حتى حدیث عدهاى از معروفترین فرزندان صحابه و.. قرار دارند که در راس آنها ابان بن عثمان و عروة بن زبیر است. هرچند آنان خالى از انگیزهها و عوامل یاد شده در گذشته نمىباشد، ولى بناچار به معرفى کوتاهى از آنان مىپردازیم:
نخستین مورخان اسلامى
دانستیم که اکثر منابع موجود تاریخى و سیره و غیره مربوط به قرن دوم و سوم و حتى قرن چهارم است. و منابعى از قرن اول موجود نیست; زیرا اهتمام به نوشتن، در آن دوره کمتر وجود داشته است.
نخستین مورخان را باید در سیرهنویسان و مغازىنویسان جستجو کرد. پیشگامان در این زمینه، براساس منابع اهل سنت عبارتند از:
1 - عروة بن زبیر بن عوام بن خویلد، که مادر عروة; اسماء، دختر ابوبکر است، (متوفاى 92 هجرى).
2 - ابان ابن عثمان متولد 22 و متوفاى 105 هجرى.
3 - وهب بن منبه متوفاى 110 هجرى.
4 - عاصم بن عمر بن قتاده ابن انصارى، متوفاى 120 هجرى.
5 - شرحبیل بن سعد خطمى متوفاى 123 هجرى.
6 - زهرى (محمد بن شهاب، متوفاى 124 هجرى(ابوبکر محمد بن عبید الله بن شهاب از قبیله بنى زهرة بن کلاب از قریش است).
7 - عبدالله بن ابى بکر بن حزم از علماى مدینه، متوفاى 135 هجرى.
8 - موسى بن عقبه متوفاى 141 هجرى.
9 - معمر بن راشد، متوفاى 150 تا 153 هجرى.
کتابهاى اینان به کلى از بین رفته است، فقط مطالبى از آثارشان در کتابهاى دیگر نقل شده است.
1 - ابان بن عثمان (متوفاى 95 یا 105) از معروفترین شخصیتها در مرحله انتقال حدیثبه مغازى و سیره نویسى در جهان اهل سنت مىباشد..
زیرا او ابتدا کار خود را از حدیثنویسى شروع کرد که سرانجام منجر به سیرهنویسى شد وى از مقربان دربار اموى است. (8)
و بعد از او، ابن سعید در عداد محدثین طبقه اول از تابعین مدینه قرار دارد. او نیز به مغازى و سیرهنویسى اهمیت فراوان داده ولى او به نظر مورخان بیشتر محدث است تاچیز دیگر. (9)
2 - عروة بن زبیر(متوفاى 92) اولین سیرهنویس معرفى شده و در میان مؤلفان مغازى و سیرهنویسى شخصیتبارزى دارد و سیرهنویسى، به او منسوب مىشود. گرچهتا امروزه کتاب عروة بن زبیر را مستقیما در دست نداریم، اما مجموعه کتابهاى ابن اسحاق، واقدى، طبرى، همگى از نوشتههاى ابن زبیر استفاده کردهاند و اینها نشان مىدهند که تالیف عروه بن زبیر اصلىترین و قدیمىترین متنى است که درباره مغازى و سیره نوشته شده است.
جالب توجه این که عروة بن زبیر در تالیف کتاب خود، تنها به نقل غزوات و جنگهاى پیامبر نپرداخته است، بلکه در مورد نحوه زندگى نزول وحى و دیگر موارد زندگانى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله به تفصیل سخن گفته است که خود مرحلهاى از تدوین تاریخ اسلامى است و مىتوان گفت: حد وسط (انتقال از مغازىنویسى(نقطه آغازین تاریخ اسلامى) و مرحله تاریخنویسى اسلامى است زیرا عروة بن زبیر علاوه بر سیره و حیات پیامبر، از اوضاع و شرائط دوران خلفاى راشدین از قبیل جنگ قادسیه و یرموک هم سخن به میان آورده است هرچند مطالب نقل شده از این منابع قدیمى مىرساند که از نقل روایات بىاساس و شبیه افسانه یا در مدح بیجا و ذم نابجا پروا نداشته و مخصوصا در مواردى که مربوط به علىعلیه السلام مىشد. (10)
نویسندگان دیگر که در حلقه نقل حدیث و تاریخ قرار گرفتهاند، کم و بیش به دور از حب و بغض نبودهاند و از جمله بعد از ابان بن عثمان و عروة بن زبیر و...، محمد بن شهاب زهرى (51 - 124ه) که اصلا از قبیله قریش و بنى زهره بوده و در مدینه تولد یافته است، او اهتمام زیادى به حدیث داشته و در میان احادیثبه روایتهاى مغازى به صورت عام اهمیت زیادى داده است. زهرى در تدوین مغازى در واقع سیرهنویسى پیامبر را آغاز کرده است. آنگونه که نقل شده، سیرهنویسى او نیز بسیار گسترده و وسیع بوده است او از فترت جاهلیت و دوران قبل از اسلام تا ظهور محمدصلى الله علیه وآله دوران مکه و هجرت به مدینه، مغازى، فتوح، نمایندگان سیاسى و خود عرب و دیگر فعالیتها و حوادث مهم تاریخ صدر اسلام را بازگو مىکند. اما در همه این نقل حوادث تسلسل تاریخى، تاریخ حوادث، و اسناد و روایات را نیز یادآورى مىنماید. او علاوه بر تاریخ حیات پیامبر، از حوادث بعد ازفات، انتخاب ابوبکر، شوراى عمر، فتنه عثمان، انتخاب علىعلیه السلام را نیز به تفصیل مىآورد. محمد بن شهاب زهرى از نسابین معروف و شخصیت ممتازى است در این رشته تالیف داشته است. کتاب نسب قریش مصعب زبیرى عمدهترین مطالب خود را از محمد بن شهاب زهرى اقتباس کرده است.
بعد از چند نفر از محدثان (بمانند وهب بن منبه متوفاى 110 تا 164ه) موسى بن عقبه و شرحبیل بن سعد) نقلها و نوشتههاى آنها تقریبا در تدوین تاریخ اسلام نقشى داشتهاند، نوبتبه محمد ابن اسحاق (151ه) مىرسد که بزرگترین و پیشگامترین مورخ یا سیرهنویس پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله است.
ادامه دارد
پىنوشتها:
1) احمد امین ، فجرالاسلام..
2) دکتر دوزى عبدالعزیز بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب طبع بیروت، سال 1960، ص 19 - 18.
3) کتاب راههاى نفوذ خط فارسى... دکتر آذرنوش نشر دانشگاه تهران، مقدمه تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، حسنى نشر دفتر فرهنگ اسلام، و مقالات بررسى مفهوم واژههاى جاهلیت در مجله مکتب اسلام، سال 35..
4) ابن واضح، یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ج2، ص 16، چاپ دار صادر، بیروت، 1970م. ر.ک. به تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، تالیف نگارنده.
5) دکتر عبدالعزیز الدورى، بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص 19. چاپ 1960م، چاپخانه کاتولیکیه، بیروت..
6) تاریخ یعقوبى، ج2، ص 22، چاپ دار صادر، بیروت..
7) دکتر عبدالعزیز الدورى در بحث فى نشاة علم التاریخ عندالعرب، ص 19، چاپ بیروت، 1960م..
8) العبر، ج1، ص 129 و الاغانى، ج2، ص 4 و تاریخ طبرى، بخش اعلام، تهذیب ابن حجر، ج1، ص 97 و طبقات ابن سعد بخش تابعین، ج5، ص 112..
9) طبقات ابن سعد، ج5، ص 151 - وما بعد طبع بیروت، 1970..
10) ر ک به روایت نقل شده و نقد و بررسى کتاب تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام، ص به قلم على اکبر حسنى..