طلوع فجر
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
حضور امام زادگان متعدد در قم به ویژه وجود مبارک فاطمه معصومه(س) به این شهر، قدر و منزلتى خاص مىبخشد و بسترى مىشود از براى ورود و پرورش راویان شیعى و در نتیجه مکتب روایى ویژه در برابر مکتب حدیثى بغداد. با این تفاوت که مکتب حدیثى و عقل گرایى بغداد در برابر حوادث و ناملایمات سلجوقیان، در نیمه قرن پنجم هجرى از گردونه مقاومت فرو مىافتد و به افول مىگراید و به تدریج در نجف و یمن پدید مىآید. امّا مکتب حدیثى «قم» با نشاط و رونق به رشد و بالندگى خود ادامه مىدهد و به قرن 14 هجرى داراى بزرگترین حوزه علمیه جهان تشیّع و مرکز نشر دانش اسلام ناب محمدى بر سایر جهان مىگردد. هر چند تشیع در قم به قرن نخست مىرسد، امّا ورود حضرت معصومه(س) بدین شهر توجه و رونقى تازه مىدهد. این بانوى پاک در میان همه امام زادگان که نه تنها در ایران و بلکه در سراسر جهان اسلام مدفونند، وجهه ممتاز دارد. شاید نتوان امام زادهاى را جست که چون این بانوى گرامى در طول تاریخ پر نشیب و فراز اسلام، مورد توجّه و اهتمام عالمان و مراجع تقلید باشد و هم عالمان و مراجع تقلید فراوان، و حتّى پادشاهان در جوارش آرمیده باشند، و به روشنى مىتوان گفت که امروز آنچه از برکت حوزه علمیه قم در جهان اسلام به چشم مىآید به برکت وجود حضرت معصومه(س) در این شهر است، با این همه در خصوص معرفى این بانوى بزرگ کارى سزاوار و در خور دیده نمىشود - چه در زمینه شناساندن حضرت معصومه(س) و چه در خصوص معرفى این شهر شیعى و مقدساتش و راهى طولانى است بین آنچه هست و آنچه باید باشد، که امید است به فضل الهى و با همّت محققان و دست اندرکاران فرهنگى این مهم نیز حاصل آید.
سفیر نور
به سال دویست 200 هجرى مأمون حضرت امام رضا علیه السلام را به مرو مىخواند(1) و روز شنبه هفتم رمضان 201 ه براى خلافت پس از خود از مردم بیعت مىستاند.(2)
در همین سال نیز فاطمه معصومه(س) که نزد اهل بیت(ع) مقام و منزلتى ویژه دارد. براى دیدن و پیوستن به امام از راه جبل به جانب خراسان مىآید. در شهر ساوه بیمار مىشود و مىپرسد: «میان من و شهر قم چقدر مسافت است؟ مىگویند ده فرسخ است. به خادم خود مىفرماید: که راه قم پیش گیرد و بدین گونه به قم مىآید و در منزل موسى بن خزرج، پسر سعد اشعرى فرود مىآید.»(3) البته، حسن بن محمّد قمى این روایت را نمىپذیرد و مىگوید: «روایت درست آن است که چون خبر به آل سعد مىرسد، تصمیم مىگیرند که حضرت را دیدار کنند و از او درخواست ماندن در قم نمایند، جمعیتى انبوه آماده استقبال مىشود، موسى بن خزرج شبانه از آن میان بیرون مىآید و شرف ملازمت مىیابد و مهار شتر ایشان را مىگیرد و به سوى قم مىآورد و در منزل خود جاى مىدهد و حضرت معصومه(س) پس از 16 یا 17 روز در اثر همان بیمارى دعوت حق را لبیک مىگوید و روح پاکش به سوى ملکوت اعلى پر مىگشاید.
موسى پسر خزرج پس از مراسم غسل و کفن بدن پاک آن بانوى بزرگ را کمى بیرون از قم، در زمینى که از خود اوست و به «بابلان» معروف است به خاک مىسپارد و بر خاکش از بوریا سایه بانى مىسازد.»(4) خبر دیگر نیز هست که حسین بن موسى بن بابویه از زبان محمد بنحسن الولید مىگوید: که چون فاطمه(س) دختر امام موسى بن جعفر علیه السلام از دنیا مىرود غسل مىدهند و کفن مىکنند و نزد سردابى که در بابلان از پیش آماده کردهاند مىگذارند، اختلاف مىکنند که چه کسى بدن مطهر را به خاک سپارد و سپس اتفاق مىنمایند که خادم آن حضرت که پیرى است خداشناس و صالح این مهم را به عهده گیرد که ناگهان دو سوار را مىبینند که با شتاب از بیابان به سوى آنان مىآیند و با پارچه دهانشان را پیچیدهاند تا صورتشان دیده نشود. نزد جمعیّت فرود مىآیند و بر جنازه «فاطمه معصومه(س)» نماز مىخوانند و داخل سرداب مىشوند و جنازه آن بانوى کریمه را برداشته و دفن مىکنند و از سرداب بیرون مىآیند و سوار مىشوند و مىروند و هیچ کس نمىداند، چه کسى هستند و به کجا مىروند. علامه مجلسى مىنویسد: محراب عبادت که فاطمه معصومه(س) در آن نماز مىگذارده هنوز هست(5) و در زمان ما نیز هست. در محلهاى که به دان میدان میر مىگویند و آن خانه را ستّیه به معناى بى بى خانم.
آیت جمال
فاطمه معصومه(س) از پرهیز کارترین و دانشمندترین بانوان خاندان رسول خدا(ص) است که در تقوى و فضایل معنوى نمونهاى والا به شمار مىآید و پیشوایان پاک شیعه نیز بدین بانوى بزرگ اسلام توجهى ویژه دارند. شمارى از بزرگان شیعه از منطقه رى نزد امام صادق(ع) مىرسند و به حضرت مىگویند: ما از مردم رى مىباشیم که خدمت شما رسیدهایم. حضرت مىفرماید: خوش آمدند برادران قمى ما این سخنان سه بار ادامه مىیابد و هر سه بار هم امام همان را مىفرمایند، مىپرسند: مگر مردم قم چگونهاند: و چه ویژگى دارند؟ امام صادق(ع) مىفرماید: خدا را حرمى است و آن مکّه است و رسول خدا(ص) را هم حرمى و آن مدینه است و براى امیرالمؤمنین نیز حرمى و آن کوفه است و بدانید که حرم من و حرم فرزندان من قم است.
قم کوفه صغیره است و همانا از براى بهشت هشت در است که سه در آن به سوى قم است و سپس مىفرماید: «تقبض فیها امرأة من ولدى و اسمها فاطمة و تدخل بشفاعتها فى الجنة شیعتى جمیعاً؛(6) وفات مىکند در قم زنى که از فرزندان من است و نام او فاطمه دختر موسى بن جعفر است و داخل بهشت مىشوند به سبب شفاعتش همه شیعیان من.» در زیارت نامه آن حضرت هم کلمه شفاعت هست: «یا فاطمة اشفعى لى فى الجنة فانّ لک عند اللّه شأناً من الشأن».(7) تنوین براى تعظیم است و الف و لام براى عهد و شأن مقامى است که قابل درک نیست، مگر از براى کسانى که در مقامى چون او یا نزدیک به او باشند و مىتوان گفت واژه شأن براى تفخیم و اشارت به عظمت و بزرگى معنوى آن حضرت است.
بزرگى که جز براى عارفان دانسته نیست.
علّامه مجلسى مىنویسد:روایت امام صادق(ع) به دورانى است که هنوز امام هفتم پدر فاطمه معصومه(س) تولّد نیافته است و حدود هفتاد سال بعد آن بانوى کریمه در قم رحلت مىنماید.(8) خبرى است از على بن ابراهیم که سعد بن سعد اشعرى چندى پس از رحلت فاطمه معصومه(س) در خراسان به حضور امام رضا علیه السلام مىرسد، امام مىفرماید: قبرى از ما نزد شماست سعد مىگوید: فاطمه دختر موسى بن جعفر(ع) را مىفرمایید؟ مىفرماید: بلى. «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»(9) هر کس او را با شناخت زیارت نماید بهشت براى او است. پس امام رضا(ع) روش زیارت را به سعد یاد مىدهد که چون به قبر مىرسى 34 مرتبه اللّه اکبر و 33 مرتبه الحمد للّه و 33 بار هم سبحان اللّه مىگویى و آنگاه سلام مىدهى: السلام علیک یا فاطمة و رحمة اللّه و برکاته.(10) همین زیارت که در مفاتیح براى این بانوى کریمه است همان است که حضرت امام رضا(ع) به سعد اشعرى مىآموزد. جمله عارفاً بحقها که در حدیث است مفاهیمى گسترده و عمیق دارد و بى شک از مفاهیم آن تشیع اعتقادى و شیعى اثنى عشرى است همراه با خلوص نیّت و علم. حدیث دیگرى هم از همین سعد است که امام رضا(ع) مىفرماید: «من زارها فله الجنة»(11) روشن است که حدیث همان است و کلمه عارفاً بحقها افتاده است نه این که حضرت در مکان و زمانى متعدد به دو گونه فرموده است و چون غالباً احادیث نقل به معناست واژههاى گوناگون در نقل یک حدیث فراوان است.
حدیث دیگرى هم هست که نخست علامه مجلسى مىآورد و در دیگر کتب معاصران نیز فراوان به چشم مىآید که امام رضا علیه السلام مىفرماید: «من زار المعصومة فى قم کمن زارنى»(12) که پیداست واژه معصومه بعدها به متن روایت آمده و اصل حدیث من زار الفاطمة و یا من زارهاست که دنباله کلام امام پس از همان حدیث سعد بن سعد اشعرى است. مصعومه اسمى است که توسط شیعیان ایران به فاطمه پیوند مىیابد و رفته رفته جاى گزین نام مبارک آن حضرت مىشود و در فرهنگ عموم به فاطمه معصومه و معصومه قم شهرت مىگیرد که البته به خاطر مقام و عظمت این بانوى گرامى نزد ایرانیان است.
واژه عصمت شاید به خاطر کمى سن ایشان باشد و شاید هم جهت طهارت و پاک دامنى و عصمت به معناى بى گناهى و نیز نفى خطا و اشتباه که براى امام بایسته است و در همه چهارده معصوم وجود دارد و دیگر عصمتى که جایز است و از براى بزرگان و اولیاء خداوند است که پاکند و خالى از آلودگى.
حضرت امام جواد از ایشان به «عمّتى» یاد مىکند: من زار قبر عمّتى بقم فله الجنة(13) در میان 36 فرزند امام هفتم تنها ایشان مورد توجه ویژه پیشوایان معصوم چون امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و امام جواد (ع) است و شناخت حق و بزرگى وى شرط قبولى زیارت است. الهم عرفنا بحقه.
پىنوشتها: -
1. التبینه و الاشراف، ص 303.
2. یعقوبى، ج 3، ص 128.
3. گنجینه آثار قم، ج 1،ص 382.
4. تاریخ قم، ص 214.
5. بحارالانوار، ج 57، ص 219. انوار المشعشعین، ج 1، ص 488.
6. همان.
7. مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83. بحارالانوار، ج 60، ص 316، احقاق الحق، ج 6، ص 282.
8. بحارالانوار، ج 102، ص 266.
9. همان.
10. همان.
11. همان، ج 58، ص 216 ؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 576.
12. وسائل الشیعه، ج 14، ص 576.
13. بحارالانوار، ج 102، ص 265.
سفیر نور
به سال دویست 200 هجرى مأمون حضرت امام رضا علیه السلام را به مرو مىخواند(1) و روز شنبه هفتم رمضان 201 ه براى خلافت پس از خود از مردم بیعت مىستاند.(2)
در همین سال نیز فاطمه معصومه(س) که نزد اهل بیت(ع) مقام و منزلتى ویژه دارد. براى دیدن و پیوستن به امام از راه جبل به جانب خراسان مىآید. در شهر ساوه بیمار مىشود و مىپرسد: «میان من و شهر قم چقدر مسافت است؟ مىگویند ده فرسخ است. به خادم خود مىفرماید: که راه قم پیش گیرد و بدین گونه به قم مىآید و در منزل موسى بن خزرج، پسر سعد اشعرى فرود مىآید.»(3) البته، حسن بن محمّد قمى این روایت را نمىپذیرد و مىگوید: «روایت درست آن است که چون خبر به آل سعد مىرسد، تصمیم مىگیرند که حضرت را دیدار کنند و از او درخواست ماندن در قم نمایند، جمعیتى انبوه آماده استقبال مىشود، موسى بن خزرج شبانه از آن میان بیرون مىآید و شرف ملازمت مىیابد و مهار شتر ایشان را مىگیرد و به سوى قم مىآورد و در منزل خود جاى مىدهد و حضرت معصومه(س) پس از 16 یا 17 روز در اثر همان بیمارى دعوت حق را لبیک مىگوید و روح پاکش به سوى ملکوت اعلى پر مىگشاید.
موسى پسر خزرج پس از مراسم غسل و کفن بدن پاک آن بانوى بزرگ را کمى بیرون از قم، در زمینى که از خود اوست و به «بابلان» معروف است به خاک مىسپارد و بر خاکش از بوریا سایه بانى مىسازد.»(4) خبر دیگر نیز هست که حسین بن موسى بن بابویه از زبان محمد بنحسن الولید مىگوید: که چون فاطمه(س) دختر امام موسى بن جعفر علیه السلام از دنیا مىرود غسل مىدهند و کفن مىکنند و نزد سردابى که در بابلان از پیش آماده کردهاند مىگذارند، اختلاف مىکنند که چه کسى بدن مطهر را به خاک سپارد و سپس اتفاق مىنمایند که خادم آن حضرت که پیرى است خداشناس و صالح این مهم را به عهده گیرد که ناگهان دو سوار را مىبینند که با شتاب از بیابان به سوى آنان مىآیند و با پارچه دهانشان را پیچیدهاند تا صورتشان دیده نشود. نزد جمعیّت فرود مىآیند و بر جنازه «فاطمه معصومه(س)» نماز مىخوانند و داخل سرداب مىشوند و جنازه آن بانوى کریمه را برداشته و دفن مىکنند و از سرداب بیرون مىآیند و سوار مىشوند و مىروند و هیچ کس نمىداند، چه کسى هستند و به کجا مىروند. علامه مجلسى مىنویسد: محراب عبادت که فاطمه معصومه(س) در آن نماز مىگذارده هنوز هست(5) و در زمان ما نیز هست. در محلهاى که به دان میدان میر مىگویند و آن خانه را ستّیه به معناى بى بى خانم.
آیت جمال
فاطمه معصومه(س) از پرهیز کارترین و دانشمندترین بانوان خاندان رسول خدا(ص) است که در تقوى و فضایل معنوى نمونهاى والا به شمار مىآید و پیشوایان پاک شیعه نیز بدین بانوى بزرگ اسلام توجهى ویژه دارند. شمارى از بزرگان شیعه از منطقه رى نزد امام صادق(ع) مىرسند و به حضرت مىگویند: ما از مردم رى مىباشیم که خدمت شما رسیدهایم. حضرت مىفرماید: خوش آمدند برادران قمى ما این سخنان سه بار ادامه مىیابد و هر سه بار هم امام همان را مىفرمایند، مىپرسند: مگر مردم قم چگونهاند: و چه ویژگى دارند؟ امام صادق(ع) مىفرماید: خدا را حرمى است و آن مکّه است و رسول خدا(ص) را هم حرمى و آن مدینه است و براى امیرالمؤمنین نیز حرمى و آن کوفه است و بدانید که حرم من و حرم فرزندان من قم است.
قم کوفه صغیره است و همانا از براى بهشت هشت در است که سه در آن به سوى قم است و سپس مىفرماید: «تقبض فیها امرأة من ولدى و اسمها فاطمة و تدخل بشفاعتها فى الجنة شیعتى جمیعاً؛(6) وفات مىکند در قم زنى که از فرزندان من است و نام او فاطمه دختر موسى بن جعفر است و داخل بهشت مىشوند به سبب شفاعتش همه شیعیان من.» در زیارت نامه آن حضرت هم کلمه شفاعت هست: «یا فاطمة اشفعى لى فى الجنة فانّ لک عند اللّه شأناً من الشأن».(7) تنوین براى تعظیم است و الف و لام براى عهد و شأن مقامى است که قابل درک نیست، مگر از براى کسانى که در مقامى چون او یا نزدیک به او باشند و مىتوان گفت واژه شأن براى تفخیم و اشارت به عظمت و بزرگى معنوى آن حضرت است.
بزرگى که جز براى عارفان دانسته نیست.
علّامه مجلسى مىنویسد:روایت امام صادق(ع) به دورانى است که هنوز امام هفتم پدر فاطمه معصومه(س) تولّد نیافته است و حدود هفتاد سال بعد آن بانوى کریمه در قم رحلت مىنماید.(8) خبرى است از على بن ابراهیم که سعد بن سعد اشعرى چندى پس از رحلت فاطمه معصومه(س) در خراسان به حضور امام رضا علیه السلام مىرسد، امام مىفرماید: قبرى از ما نزد شماست سعد مىگوید: فاطمه دختر موسى بن جعفر(ع) را مىفرمایید؟ مىفرماید: بلى. «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»(9) هر کس او را با شناخت زیارت نماید بهشت براى او است. پس امام رضا(ع) روش زیارت را به سعد یاد مىدهد که چون به قبر مىرسى 34 مرتبه اللّه اکبر و 33 مرتبه الحمد للّه و 33 بار هم سبحان اللّه مىگویى و آنگاه سلام مىدهى: السلام علیک یا فاطمة و رحمة اللّه و برکاته.(10) همین زیارت که در مفاتیح براى این بانوى کریمه است همان است که حضرت امام رضا(ع) به سعد اشعرى مىآموزد. جمله عارفاً بحقها که در حدیث است مفاهیمى گسترده و عمیق دارد و بى شک از مفاهیم آن تشیع اعتقادى و شیعى اثنى عشرى است همراه با خلوص نیّت و علم. حدیث دیگرى هم از همین سعد است که امام رضا(ع) مىفرماید: «من زارها فله الجنة»(11) روشن است که حدیث همان است و کلمه عارفاً بحقها افتاده است نه این که حضرت در مکان و زمانى متعدد به دو گونه فرموده است و چون غالباً احادیث نقل به معناست واژههاى گوناگون در نقل یک حدیث فراوان است.
حدیث دیگرى هم هست که نخست علامه مجلسى مىآورد و در دیگر کتب معاصران نیز فراوان به چشم مىآید که امام رضا علیه السلام مىفرماید: «من زار المعصومة فى قم کمن زارنى»(12) که پیداست واژه معصومه بعدها به متن روایت آمده و اصل حدیث من زار الفاطمة و یا من زارهاست که دنباله کلام امام پس از همان حدیث سعد بن سعد اشعرى است. مصعومه اسمى است که توسط شیعیان ایران به فاطمه پیوند مىیابد و رفته رفته جاى گزین نام مبارک آن حضرت مىشود و در فرهنگ عموم به فاطمه معصومه و معصومه قم شهرت مىگیرد که البته به خاطر مقام و عظمت این بانوى گرامى نزد ایرانیان است.
واژه عصمت شاید به خاطر کمى سن ایشان باشد و شاید هم جهت طهارت و پاک دامنى و عصمت به معناى بى گناهى و نیز نفى خطا و اشتباه که براى امام بایسته است و در همه چهارده معصوم وجود دارد و دیگر عصمتى که جایز است و از براى بزرگان و اولیاء خداوند است که پاکند و خالى از آلودگى.
حضرت امام جواد از ایشان به «عمّتى» یاد مىکند: من زار قبر عمّتى بقم فله الجنة(13) در میان 36 فرزند امام هفتم تنها ایشان مورد توجه ویژه پیشوایان معصوم چون امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و امام جواد (ع) است و شناخت حق و بزرگى وى شرط قبولى زیارت است. الهم عرفنا بحقه.
پىنوشتها: -
1. التبینه و الاشراف، ص 303.
2. یعقوبى، ج 3، ص 128.
3. گنجینه آثار قم، ج 1،ص 382.
4. تاریخ قم، ص 214.
5. بحارالانوار، ج 57، ص 219. انوار المشعشعین، ج 1، ص 488.
6. همان.
7. مجالس المؤمنین، ج 1، ص 83. بحارالانوار، ج 60، ص 316، احقاق الحق، ج 6، ص 282.
8. بحارالانوار، ج 102، ص 266.
9. همان.
10. همان.
11. همان، ج 58، ص 216 ؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 576.
12. وسائل الشیعه، ج 14، ص 576.
13. بحارالانوار، ج 102، ص 265.