ابن عربی و عرفان نظری
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
حضرت مولانا محیی الدین ابو عبد الله محمد بن علی طائی حاتمی اندلسی، معروف به«ابن عربی»و «شیخ اکبر»، عارف مشهور و معروف قرن ششم و هفتم هجری قمری در 17 رمضان سال 560 ه ق در «مرسیه»زاده شده و در 28 ربیع الاخر سال 638 ه ق در دمشق فوت نموده، و مزارش در صالحیه دمشق زیارتگه رندان و شوریدگان وادی عشق الهی میباشد.
ابن عربی در پس 78 سال از عمر پر برکت و زندگی گرانبها آثار جاودان و مشهور از خود بر جای گذارد.
در بررسی کتابشناسی آثار ابن عربی، مشخص میشود که وی آثار فراوانی نگاشته است، از آن میان، دو اثر معروفتر و مشهوری دارد به نامهای«فصوص الحکم»در عرفان اسلامی، و نیز«فتوحات المکیه فی معرفة اسرار المالکیة و الملکیة»در تصوف و عرفان.
انگیزه این نوشتار، نقدی است بر مقدمه مصحح محترم کتاب«رسائل ابن عربی-ده رساله فارسی شده»که در دو بخش تنظیم گردیده است:
بخش اول-آشنایی مختصر با افکار و اندیشههای ابن عربی.
بخش دوم-نقدی بر مقدمه مصحح رسائل ابن عربی.
مشخصات کتاب چنین است:-رسائل ابن عربی، ده رساله فارسی شده-از آثار گرانبهای شیخ محیی الدین ابن عربی-با مقدمه و تصحیح و تعلیقات نجیب مایل هروی-انتشارات مولی، تهران-چاپ اول، 1367- 272+60 332 صفحه
قابل ذکر است که نام رسائل کتاب مذکور بدین قرار است:حلیة الابدال، غوثیه، اسرار الخلوة، حقیقة الحقائق، معرفة رجال الغیب، نقش الفصوص، ابیات دهگانه، رسالة الانوار، معرفت عالم اکبر و عالم اصغر، و رسالة الی امام الرازی.
کتاب با مقدمه ارزشمند و مفصل مصحح گرامی، استاد ارجمند مایل هروی آغاز شده و با تعلیقات عمیق و فاضلانه ایشان و نیز فهرستهای آیات، احادیث، اشعار، نوادر لغات، اعلام و مآخذ پایان یافته و به صورت خوبی به زیور چاپ آراسته گردیده است، سعیشان مشکور.
آشنایی مختصر با آراء ابن عربی
قبل از آنکه به موضوع اصلی مقاله(نقد مصحح محترم)پرداخته گردد، ضروری مینماید تا بصورتی خلاصه و فشرده، با آراء ابن عربی آشنایی بیابیم.
در این بخش به سه مورد با عناوین زیر اشاره میشود:
1-شناسهها و مشخصههای اندیشه ابن عربی.
2-تأثیرپذیری ابن عربی از متفکران و اندیشمندان ایرانی.
3-تأثیرپذیری عارفان ایرانی از آراء ابن عربی.
حال به بیان ملخص، در هر عنوان پرداخت میگردد:
شناسههای اندیشه ابن عربی
از موضوعات مهم در بررسی مشخصههای آراء و نظریات و اندیشههای ابن عربی، میتوان به موارد ذیل که به صورت فهرستوار عنوان شدهاند اشاره نمود:
الف-مبحث قابل بودن به«اطلاق وجود»یا«وجود مطلق»در ذات حق(با اشاراتی به بینش وحدت وجود).
ب-عنوان«انسان کامل»در گسترده جهانبینی اسلامی، یعنی اینکه انسان کامل محل تجلی تام اسماء حق است.به عبارتی دیگر انسان کامل، کل جهان است، چون نمونه آفرینش است.کل جهان است، چون نمونه و مثالی از«جهان»و نیز از«انسان»است، همچون تصویر دو شئ در آیینه که یک شکل مشترک و واحد را نمایان میسازد، زیرا جهان صغیر و جهان کبیر در یکدیگر منعکس شده و تصویر در آیینه یک شئ مشترک یگانه را که«انسان کامل»باشد ارائه مینماید.
در این مورد دکتر نصر چنین آوردهاند:«مقصود از انسان کامل، قبل از هر چیز، پیغمبران و مخصوصا پیغمبر اسلام(ص)است، پس از آن، اولیای بزرگ و مخصوصا اقطاب هر عصر است که واقعیت ظاهری آنان همچون دیگر انسانهاست، ولی واقعیت باطنی ایشان همه امکانات ذاتی جهان هستی را شامل است.هر انسانی بالقوه انسان کامل است، ولی بالفعل تنها پیغمبران و اولیاء را میتوان به این نام خواند، و از آنان به عنوان مثالها و نمونههای حیات معنوی و راهنمایی در طریق رسیدن به کمال، پیروی کرد.» (1)
شاه نعمت اللّه ولی، انسان کامل را«عالم جامع و کون جامع»دانسته و گفتهاند:
کون جامع، مظهر ذات و صفات
سایه حق، آفتاب کائنات
وجهی از امکان و وجهی از وجوب
در شهادت آمد از غیب الغیوب
صورت و معنی، به هم آراسته
ظاهر و باطن به هم پیراسته (2)
ج-بحث لطیف و ظریف«وحدت وجود»در تفکر فلسفه اسلامی(موجود در عرفان و تصوف ابن عربی) با معنای محتوایی اعتقاد به اینکه خداوند به جهان نسبت مطلق دارد، در حالی که جهان از وی جدا نیست، یعنی اینکه حقیقت الهی از مظاهر و تجلیاتش متمایز است و نسبت به آنها جنبه تعالی دارد ولی این مظاهر و تجلیات از هر لحاظ مجزا از حقیقت الهی نیست، چون به هر صورتی آنها را فرا میگیرد.و به عبارت مختصرتر اینکه«جهان به صورتی اسرارآمیز غوطهور در خداوند است».
د-مقوله«فرعون شناسی»و«خضر شناسی»در بحث«قرب و بعد الهی»در عرفان اسلامی.
ه-از دیگر مشخصههای آراء و آثار ابن عربی میتوان از موارد ذیل نیز فهرستوار نام برد:
-ویژگی زبان خاص آثار ابن عربی، زبان رمزی وی است.
-رابطه اسماء و صفات الهی با«عمل آفرینش و عمل سیر و سلوک»، و نقش اساسی اسماء و صفات در جنبههای گوناگون آن درباره جهان و خلقت.
-آفرینش و جهانشناسی در مورد ارتباط کامل بین
کل آفرینش با مبدأ
-وصال، بر اساس وجود کشش انسان به یک کمال مطلوب(رسیدن به عشق الهی با توشه فضایل روحانی) در جهت فنای فی الله برای بقای در حق.
-وحدت ادیان بر اساس محتوای درونی ادیان (وجود حضرت حق تعالی در رابطه با جلوه تجلی وی در انسان).
با توجه به آراء فوق، ابن عربی نمونهای از اندیشمندان معنوی است که جهان اسلام به تاریخ تفکرات بشری ارائه داده است.آری، در حیطه بررسی آراء بشری و بویژه درباره مقوله عجایب تاریخ انسانی، میتوان از«ابن عربی»نام برد.ابن عربی، نادرهای در میان متفکران و فیلسوفان اسلامی.ابن عربی، ستارهای است در آسمان درخشان حکمت و عرفان و تصوف اسلامی.ابن عربی، گوهری است کمیاب در میان صدفهای موجود در بحر عشق الهی.
تأثیرپذیری ابن عربی از متفکران ایرانی
با مطالعه و تفحص در آثار و آراء ابن عربی درخواهیم یافت که تحقیقا شیخ اکبر با آثار و اندیشههای عرفا و صوفیه مکتب خراسان، بویژه سلطان بایزید بسطامی، خواجه احمد غزالی و...و نیز با افکار فیلسوفان و متفکران ایرانی، خاصه ابونصر فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، محمد غزالی، فخر رازی، و...آشنایی کامل داشته تو بر آن اندیشهها بخوبی وقوف یافته و تسلط داشته است.
صرفنظر از تأثیرپذیری ابن عربی از آراء مشایخ خراسان«تصوف عشقآمیز مکتب خراسان»که بحثی جداگانه را میطلبد، میتوان در مباحث فلسفی چنین بیان کرد که ابن عربی ضمن بررسی آراء فلسفی«ابن رشد»با آراء غزالی، فارابی، ابن سینا، و نیز فخر رازی آشنا شده و از آنها اطلاع یافته است.
به نوشته عدهای از تذکرهنویسان، ابن عربی با شیخ اشراق ملاقات و با امام فخر رازی مکاتبه داشته است تا حدی که بعضی از پژوهشگران معاصر را عقیده بر این است که نام«فصول الحکم»از نام کتابی به همین نام از معلم ثانی ابونصر فارابی وام گرفته شده است.
نکته ظریف آنکه، همچنانچه اندیشههای عارفان و متفکران ایرانی توسط ابن عربی مورد ارزیابی دقیق قرار میگیرد، به همین گونه آراء ابن عربی نیز توسط اندیشمندان و متصوفان ایرانی مورد بررسی کامل و نقد و بازبینی وسیع واقع میشود.
و این است رمز آن رابطه معنوی که در جهان اسلام (در شرق و غرب جهان اسلامی)همیشه خودنمایی مینموده است.این نکته مورد«وحدت نظر»کلیه اندیشمندان و متفکران اسلامی میباشد.
تأثیرپذیری عارفان ایرانی از آراء ابن عربی
پس از آنکه ابن عربی در قرن ششم و هفتم هجری ظهور میکند، نظرات وی خاصه در مباحث«مقامات روحانی انسان»مورد علاقه و دقت و بررسی عارفان ایرانی و پارسی زبان واقع میشود.
از معروفترین اینان میتوان از شیخ فخرالدین عراقی، شیخ محمود شبستری، سید نورالدین شاه نعمت الله ولی و مریدش شاه داعی شیرازی، سید محمد نور بخش، رکن الدین مسعود شیرازی(بابارکنا)، امیر سید علی همدانی و...نام برد که تحت تأثیر و نفوذ معنوی کلام و پیام ابن عربی قرار گرفتهاند. (3)
تأثیرپذیری پارسی زبانان از آراء ابن عربی، باعث شکوفایی و رشد این نحله خاص تفکر در سرزمین ایران و ماوراء النهر و هندوستان و پاکستان و کشمیر و افغانستان امروزی و...گشته است.
نکته مهم آنکه«اندیشههای ابن عربی، بیش از آنکه در غرب جهان اسلامی رشد نماید، پیشتر و بیشتر در شرق جهان اسلامی بویژه در ایران اسلامی رشد و نمو یافته و گسترش پیدا کرده است.و در ایران است که آراء شیخ اکبر به درستی مورد بازبینی اندیشمندان مسلمان قرار میگیرد.در ایران این اندیشه مورد نقد و بررسی قرار گرفته و موافقان و مخالفان درباره آن نظر دادهاند.اندیشههای شیخ اکبر در طول سالیان و در اثر برخورد خلاّق با آن، دچار تحول عمیق گشته و سرانجام«حرکت جوهری»از بطن«تلاقی» اندیشههای شیخ اشراق و شیخ اکبر متولد میشود.شیخ اشراق و شیخ اکبر به واقع از نوادر پیوند میان«دین و فلسفه و عرفان»بودهاند، مضاف بر اینکه شیخ اکبر نابغهای در عرفان اسلامی بشمار میرود.» (4)
و این است از نتایج معنوی آن سیر پیوند تاریخی.
نقد مقدمه مصحح رسائل ابن عربی
در این بخش به بیان هفت مورد از موضوعاتی که در کتاب مذکور مشاهده شده است به ترتیب ذیل پرداخته میشود:
1-فتح باب این قسمت یعنی اینکه فتوحات مکیه در چه سالی و در کجا نوشته شده است را با کلمات متفکر و فیلسوف معاصر، مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری آغاز میکنیم، با این جملات:«در هر حال محیی الدین سالها میرود در مجاورت مکه و فتوحات خودش را که از یک نظر بزرگترین کتاب عرفانی است در مکه مینویسد و به همین مناسبت فتوحات او فتوحات مکیه نامیده میشود.» (5)
اما جناب مایل هروی در این مورد چنین نوشتهاند:«ابن عربی پس از سیاحتهای مکرر و چندین ساله به دمشق رفت و در آنجا مستقر شد و آثار جاودان و مشهور فصوص الحکم و فتوحات مکی را پرداخت، و نیز دیوان شعرش را تدوین کرد و به نگارش آثاری چون عنقاء مغرب و التدبیرات الالهیه و غیره مشغول شد». (صفحه 10)مقدمه)
و در جای دیگر اینگونه نوشتهاند:«ابن عربی رساله حلیة الابدال را در سال 599 هجری در طائف (نزدیک مکه)به خواهش دو نفر از اصحابش به نامهای عبد اللّه بدر حبشی و ابن خالد صدفی پیش از تألیف فتوحات مکی نوشته است».(صفحه 36 مقدمه)
پس از نقل مذکور چنین معلوم میشود که فتوحات در مکه معظمه نوشته شده و این موضوع، دلیل قبلی را منسوخ مینماید.
اما در بخش تعلیقات اینگونه میخوانیم: «همانطور که از مقدمه رساله حلیة الابدال بر میآید ابن عربی در سال 636 در طائف بوده...و لازم به یادآوری است که تألیف آن پس از اتمام تألیف فتوحات مکیه بوده است»(صفحه 193)
با توجه به جمله فوق، معلوم نشد که «حلیة الابدال»قبل از فتوحات مکیه»نوشته شده یا بعد از آن.و در باب شناسایی«فتوحات مکی»چنین میخوانیم:«ابن عربی(متوفای 638 هجری قمری) این اثر عمیق عرفانی را...به سال 629 هجری قمری در کعبه معظمه و در 565 باب نوشت و به شیخ عبدالعزیر ابومحمد قرشی اهدا کرد».(صفحه 213)
بدین گونه برای تألیف فتوحات مکیه سه تاریخ ذکر گردیده است:599-636-629 هجری قمری.
لازم به تذکر است که دکتر نصر، فتوحات را مشتمل بر 560 فصل دانستهاند (6) ولی استاد مایل، فصول آن را در 565 باب دانستهاند.
بنابراین پاسخ به موضوعاتی چون سال تألیف، محل تألیف، تعداد فصول فتوحات مکیه را وا میگذایرم بر عهده خود استاد.
2-استاد مایل در بحث:«کنت کنزا مخفیا»اشاره به ده شرح(بصورت سئوال و جواب)نمودهاند(صفحه 213)ابتذا متذکر میشوم نه ده شرح(طبق نوشته خودشان(که سیزده مورد از شرح را آوردهاند(صفحه 214-216)و در ثانی در سئوال هشتم«اکرمیت انسان به حسب اقربیت اوست چرا انسان اقرب بالله است و اقربیت او به چه جهت است؟»(صفحه 215).
در جواب، چهار دلیل را میخوانیم:«اول چیزی که خدا بیافرید از پرتو انوار ذات احدیت خود، روح انسانی بود که3اول ما خلق اللّه روحی»و همه اشیاء را از روح انسانی بیافرید، و چون اولیت ثابت شد اقربیت نیز ثابت گشت.دوم آنکه جمله اشیاء به واسطه انسان موجود شدند از حق، واو موجود شد بیواسطه، و هر چه موجود باشد بیواسطه، اقرب بود.سوم آنکه همه مکونات به خطاب امر«کن»موجود شدند و نفس انسانی مخمر به تخمیر سبحانی، و این عبارت از دو صفت جلال و جمال است تا از قدرت و ایجاد و از امر تا فعل و صفت تفاوتی عظیم باشد.چهارم تخلیق عالم کبری به شش روز است و تخمیر نفس انسانی به چهل روز، و تأنی از مرتبه الوهیت در تخلیق ذاتی مقتضی کمال حال و عزت و مکرمت این ذات باشد.»(صفحات 215 و 216).
در نظریه فوق چنین ثابت شده است که«رکن باش»از فعل امر صادر شده است ولی«نفس انسانی» از«صفت جمال»، و در این عبارت از دو صفت جلال و جمال یاد شده است، نه از قدرت و ایجاد و همانگونه که حضرت ایشان گفتهاند:«از امر تا فعل و صفت تفاوتی عظیم باشد»(صفحه 216)و در سئوال بعدی کمی واضحتر اینگونه آوردهاند«حضرت حق تعالی به صفت جمال، هستی عالم را ایجاد کرد».(صفحه 216).
در این آراء عشق به ایجاد(سوای قدرت ایجاد) چنین مورد بحث قرار گرفته که نفس انسانی به واسطه انوار ذات احدیت(دمیدن روح الهی)آفریده شده است، پس نه فعل«امر»که خلقت و آفرینش انسان بر اساس «صفت جمال»قابل تأمل است.(بحث جمالشناسی و جمالپرستی را وامیگذاریم به مقالتی دیگر).
این آراء در رابطه با اندیشههای شیخ محمود شبستری(در گلشن راز و حق الیقین)تفاوت و تقابل دارد، زیرا شیخ شبستری(با اشاره به سوره اعراف، آیات 52 و 54)آفرینش را بطور کلی از«کن»و«فیکون» دانسته است در این شعر:
توانائی که در یک طرفة العین
ز کاف و نون پدید آورد کونین
جهان«خلق»و«امر»از یک نفس شد
که هم آن دم که آمد باز پس شد
در آراء شیخ محمود شبستری، خلق و امر، به معنی آفرینش و فرمان است.
در این نظریه خلق و امر اشاره به دو جهان مادی و معنوی میباشد.
عالم مادی یا جسمانی به نام عالم خلق نامیده شده و عالم معنوی یا روحانی به نام عالم امر.
فرزانهای چنین شرح نموده:«یعنی این هر دو عالم از یک نفس که عبارت از نفس رحمانی و تجلیات سبحانی در مظاهر کثرت باشد ظاهر شد». (7)
البته بررسی مقایسهای آراء شیخ اکبر و شیخ شبستری محتاج مقالتی جداگانه میباشد تا در آن مقایسه، به نوع کیفیت تأثیرپذیری عارفان ایرانی از آراء ابن عربی پرداخته شود.
به هر حال«معمای عالم وجود»و کشف اسرار آفرینش در ارتباط با«معرفت ذات»آفریننده دانا همیشه مورد توجه حکما و فلاسفه و دانشمندان اسلامی بوده است و بیان ریزهکاریها و ظرایف آن در ارتباط با شرح و تفسیر لطیف و دقیق آن در حوزه عرفان و تصوف اسلامی جایگاه ویژهای داشته و دارد.
3-استاد مایل ضمن بررسی ناشران افکار ابن عربی در ایران، از فخر الدین عراقی نیز یاد میکنند.درباره فخر الدین عراقی گفتنی است که وی از یک سو به تصوف خراسان و از سوی دیگر به آراء ابن عربی توجه بسیار داشته و همچنین وابستگی اولیهای با سلسله سهروردی(در محضر مولانا ذکریا ملتانی در هندوستان)داشته است، که این مجموعه وابستگی تفکر عرفانی را در آثار عراقی میتوان مشاهده نمود.لیکن جناب مایل نگارش لمعات را بر اساس آراء ابن عربی فرض دانستهاند که این نکته چندان مقرون به حقیقت نمیباشد، زیرا اساسا نگارش لمعات بر سنن سوانح بوده است.کتاب«سوانح»خواجه احمد غزالی(م 520 ه.)رسالهای است در معانی عشق، و رساله لمعات نیز کتابی است در بیان مراتب عشق.
هر چند کتابهای فصوص الحکم و فتوحات مکیه ابن عربی موضوعات عامتری را(نسبت به محتوای سوانح)طرح میکنند و هر چند که در این دو اثر درباره عشق الهی مطالبی وجود دارد، ولی این مطالب اساسا با آنچه که از مفاهیم عشق در تک تک جملات لمعات مستفاد میشود، مطابقت ندارد(نظرات ابن عربی در بیان عشق مجازی و رابطه آن با عشق حقیقی قابل بررسی میباشد).
جناب شیخ فخر الدین عراقی، خود در دیباچه لمعات صراحتا گفتهاند:«اما بعد، کلمهای چند در بیان مراتب عشق بر سنن سوانح به زبان وقت املاء کرده میشود...» (8)
با این وجود استاد مایل در مقدمه خود اینگونه نوشتهاند:«باری، نخستین عارفان و پیران دیدهور که با توجه به آراء ابن عربی در زبان فارسی به تألیف و تصنیف پرداختهاند، عبارتند از:فخر الدین عراقی، سعد الدین حمویه، مؤالدین جندی، و سعید فرغانی. فخر الدین عراقی سوای اشعار(که آراء محیی الدینی در آنها جلوهای بارز دارد)رساله لمعات را پرداخت که به حق یکی از نمونههای عالی نثر عرفانی در زبان فارسی است و لبّ آراء ابن عربی در فصوص الحکم».(صفحه 19 مقدمه).
البته این اشتباه از جانب سایر متفکران ایرانی نیز سر زده است، نویسنده گمنام مقدمه دیوان عراقی(از همعصران فخر الدین عراقی)-شیخ عبد الرحمن جامی (در نفحات الانس)-دکتر سید حسین نصر(در سه حکیم مسلمان)-دکتر عبدالحسین زرین کوب(در دنباله جستجو در تصوف ایران)-دکتر نصر الله پور جوادی(در نشریه معارف، سال دوم، شماره سوم، اسفند 1364، صفحه 5)-جناب محمد خواجوی(در مقدمه خود بر لمعات)و...از زمره این افراد میباشند.
4-استاد مایل در بخش«معرفة رجال الغیب»از مقدمه خود نوشتهاند:«یکی از اصناف رجال غیب به نظر شیخ اکبر، طایفهایاند موسوم به بهادران(مطابق با هفت تنان در الانسان کامل و شرح گلشنراز)که بر قلب ابراهیم(ع)اند و جهان را به هفت بهره قسمت کردهاند.(صفحه 50 مقدمه).
در رابطه با اشاره فوق به«هفت تنان»در«شرح گلشن راز»گفتنی است که:
اولا-چنین جملهای در کدامیک از شروح نگاشته شده بر گلشن راز درج شده است.زیرا تاکنون چندین شرح از گلشن راز در ایران و پاکستان و هندوستان چاپ شده است و اشاره به نام کامل شرح یا شارح ضروری مینماید.
در ثانی-در گلشن راز نیز از«هفت آسمان»به تعبیر «سبع المثانی»یاد شده است، در این شعر جناب شیخ شبستری:
پس از وی، جرمهای آسمانی است
که در وی، سوره«سبع المثانی»است (9)
یا در جایی دیگر میفرماید:
بقا حق است و باقی جمله فانی است
بیانش جمله در«سبع المثانی»است (10)
حقیر با تمام تفحص در نسخ مختلف گلشن راز، بحثی در باب«هفت تنان»را نیافتم.
5-مصحح محترم درباره رساله«نقش الفصوص»دو صفحه توضیح دادهاند(صفحات 51 و 52 مقدمه)و از ترجمان آن رساله بصورتی غیر صریح نام بردهاند:
«به هر حال، همان گونه که گفتیم، ترجمه«کرمانی» ترجمهای است دور از اصل...»(صفحه 52 مقدمه)
در اینجاست که متوجه میشویم ترجمان آن شاه نعمت الله ولی میباشد.(صفحه 81)
البته در صفحه 51 در مورد ترجمه نقش الفصوص توسط جامی و شاه نعمت اله ولی کرمانی صحبت شده است ولی درباره اینکه ترجمان نقش الفصوص در کتاب حاضر کیست(بدانگونه که نقل شد)اشارهای نشده است.لازم به ذکر است که از مشخصههای آثار منثور جناب سید نورالدین نعمت الله ولی شاهد آوردن ابیاتی است در زیبایی بیان و تسهیل معانی کلام.که در این ترجمه هم، خودنمایی میکند.
ضمنا اشعاری که در میان ترجمه نقش الفصوص از شاه نعمت الله ولی دیده میشود در دیوان ایشان دیده نشد.
6-در بخش تعلیقات از«سیدنا ابا حامد»بعنوان استاد ابن عربی نامبرده شده:«ابن عربی او را سید و سرور خود میخواند و بیتردید یکی از استادان یا یاران دیدهور و نزدیک اوست...و هم در فتوحات از او یاد میکند که دلیل پیوند معنوی ابن عربی با این شخص است.»(صفحه 227)
لیکن طبق نگاشته دکتر نصر، استاد و مرشد ابن عربی، شخصی بوده است بنام«ابو مدین اندلسی». (11) و چون عمده مطالب و آثار ابن عربی در دسترس نمیباشد، شناخت واقعی استاد معنوی ابن عربی میسر نشد.
7-بخش تعلیقات کتاب، بر طبق معمول همیشگی-که از آثار تصحیحی استاد مایل سراغ داریم- بر کتابهای عرفانی از موضوعات بدیع و عمیقتری گفتگو میکند و بر آگاهیهای خوانندگان در موضوعات مشکل عرفانی افزوده و راه تسلط آنان را بر مطالب کتاب هموار مینماید.
لیکن در بعضی از مطالب این بخش، مطالبی مشاهده میشود که معلوم نیست از عدم دقت ادیتورها و یا حروفچینان محترم است یا از مصحح گرانقدر، به هر حال معمولا توضیحات این بخش، ضمن حل غوامض مباحث سنگین و تخصصی کتاب، با چند اشکالی که موجود میباشد بر اعتبار تصحیح اثر میگذارد.
مثلا در صفحه 50 مقدمه درباره«معرفة رجال الغیب»چنین آمده است:«به هر حال، بحث پیرامون اصناف اولیاء و رجال غیب در تصوف و عرفان اسلامی بحثی است بسیار دقیق، و با آنکه رجال وجهه غیبی و روحانی محض دارند جسمانیت آنها نیز مورد نظر مشایخ صوفیه است.در این خصوص عزالدین نسفی، مؤید الدین جندی، علاء الدوله سمنانی، محمد لاهیجی، چرخی، و حتی مورخانی چون حمد الله مستوفی، بحث کردهاند که بررسی و قیاس نقد آنها در این مقدمه میسور و مقدور نیست.»
و در پاورقی همان صفحه چنین میخوانیم:«اگر مجال باشد نص گفتار عارفان مذکور را، تحت عنوان پیوست، پس از تعلیقات این کتاب خواهیم آورد، ان شاء الله تعالی».
اولا-در جمله فوق نام عزیز الدین نسفی صحیح است نه«عز الدین»ثانیا-تحت عنوان«پیوست»در کتاب بخشی موجود نمیباشند.ثالثا-در بخش تعلیقات، نامی و نشانی و اطلاع کافی موجود نمیباشد، و تنها چند خط توضیح داده شده است:«در سلسله مراتب رجال که طبقات و اصناف اولیاء را تشکیل میدهند در نگاشتههای صوفیه اقوالی گوناگون آمده است...باری این بحث(که به لحاظ شناخت اندیشه صوفیه حایز اهمیت است)از حد و حوصله این تعلیق بدور مینماید در حدی که اسامی و القاب مزبور روشن گردد و نیز پایگاه آراء ابن عربی در این خصوص با آراء دیگران معین شود، بحثی کوتاه در مقدمه همین مجموعه(بخش مربوط به رساله معرفة رجال الغیب) کردهایم و پارهای از نصوص تاریخی را آوردهایم، به تکرار آنها حاجت نمیبینیم و خواننده ارجمند را به آنجا ارجاع میدهیم.»(صفحه 212)یعنی از مقدمه به پاورقی، از پاورقی به بخش تعلیقات و از تعلیقات مجددا به مقدمه ارجاع شده است.
در پایان این مقالت، لازم به تذکر است که موارد فوق از ارزش و منزلت کار استاد مایل نمیکاهد، امید است که موارد اعلام شده، در صورت پذیرش در چاپهای بعد مورد بازبینی و بررسی و اصلاح قرار بگیرند.
با آرزوی فعالیتهای بیشتر ایشان در چاپ آثاری دیگر و طول عمر توأم با سلامت برای حضرتشان.
یادداشتها:
1-نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، ترجمه احمد آرام، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ چهارم، 1361، ص 133.
2-کلیات اشعار شاه نعمت الله ولی، با سعی و با مقدمه دکتر جواد نور بخش، تهران، انتشارات خانقاه نعمت اللهی، چاپ چهارم، 1358، ص 794 و 800.
3-درباره تأثیر آراء ابن عربی بر عارفان و صوفیان ایرانی رک:مقدمه استاد کیوان سمیعی بر شرح گلشن راز لاهیجی.و در پارهای از مطالب کتاب«تماشاگه راز»(عرفان حافظ)استاد شهید مرتضی مطهری.و نیز رک:سه حکیم مسلمان، به قلم دکتر سید حسین نصر(انتشارات کتابهای جیبی).محیی الدین ابن عربی، چهره برجسته عرفان اسلامی، به قلم دکتر محسن جهانگیری (انتشارات دانشگاه تهران).مقدمه الجانب الغربی، به قلم استاد نجیب مایل هروی(انتشارات مولی).فلسفه و فلسفه ستیزی در تمدن اسلامی، به قلم راقم(کیهان اندیشه، شماره 19).
4-از منشآت مرحوم پدرم شادروان ایوب صاحب اختیاری عارف و شاعر معاصر(1298-1367 شمسی)در مبحث«رابطه معنوی میان آراء ابن عربی با عارفان ایرانی».
5-تماشاگه راز(عرفان حافظ)، شهید مطهری، انتشارات صدرا، ص 58.
6-سه حکیم مسلمان، ص 116.
7-حواشی و تعلیقات گلشن راز، به سعی و قلم دکتر جواد نوربخش کرمانی، تهران، انتشارات خانقاه نعمت اللهی، چاپ اول، 1355، ص 67.
8-کلیات آثار عراقی(لمعات)به کوشش استاد سعید نفیسی، تهران، انتشارات کتابخانه سنائی، چاپ اول، 1335، ص 328.لمعات چاپ محمد خواجوی، تهران، انتشارات مولی، چاپ اول، 1363، ص 45.
9-مجموعه آثار شیخ محمود شبستری، به اهتمام دکتر صمد موحد، تهران، انتشارات کتابخانه طهوری، چاپ اول، 1365، ص 75.
10-همان مأخذ، ص 95.
11-سه حکیم مسلمان، ص 106.