آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

حج، یک عبادت اجتماعی است و در هر اجتماع، کوچک یا بزرگ، رعایت آداب معاشرت و حسن رفتار، لازم است. حاجیان و زائران خانه خداوند، بزرگترین گردهمایی جهان اسلام را شکل میدهند و از این رو، چهرهای از دین و نمادی از شخصیّت مسلمانان را به نمایش میگذارند. رعایت آداب و اخلاق اسلامی در این اجتماع شکوهمند میتواند این آیین بزرگ را محبوب هزاران تماشاگر غیر مسلمان کند و عدم رعایت این آداب، نه تنها به مسلمانان که به اسلام، ضربههایی گاه غیرقابل جبران وارد میسازد. از این رو، محدّث و مؤلف بزرگ شیعی، شیخ حرّ عاملی، در جامع بزرگ روایی خویش (وسائل الشیعه)، روایات مربوط به مسافرت و آداب معاشرت را در کنار ابواب حج آورده و همچون یک حکم فقهی به شرح و تفصیل آنها پرداخته است.(1) این، بدان معناست که برای شناخت همهجانبه از وظایف اخلاقی زائران خانه خدا، باید تمام ابواب و روایات مربوط به نحوه رفتار یک مسلمان با دیگران بررسی شود.
امّا دریا در کوزه نگنجد و مظروف از ظرف بزرگتر نباید; لذا در این مقاله فقط از آیات و روایاتی بهره میگیریم که وظایف سفر حج را به حاجیان گوشزد میکند. وظایفی که از هنگام عزم و تصمیم و تهیه زاد و توشه تا اعمال و مناسک مکّه و مدینه و حتی پس از بازگشت، متوجه یک زائر بیتالله است. پیش از همه به ذکر وظیفهای میپردازیم که در تمام مراحل این سفر و بلکه زندگی، لازم است:
1 ـ ایشان در «کتاب الحجّ» پس از ابواب «وجوب حج، نیابت حج و اقسام و مواقیت حج» آداب سفر را آورده است. این قسمت، 68باب و 292حدیث دارد. سپس ابواب آداب معاشرت را در 166باب و با 889حدیث آورده است. پس از اینها به سایر احکام حج پرداخته است.
1 ـ تقوا
الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فیهنّ الحجّ فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فیالحجّ وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزوّدوا فإنّ خیر الزّاد التقوی واتّقون.(1)
زائر بیتالله الحرام، پیش از سفر، همچون هر مسافر دیگری، توشه میاندوزد. این توشه باید متناسب با طول سفر، چگونگی آن و مقصد باشد. توشه راه مکّه، خوراک و پوشاک است ولی برای زیارت دوست، این کافی نیست. زائر کعبه دوست، به سفر معنوی میرود و در آستانه چنین سفری باید خود را از درون بپالاید. آلودگی دل را بزداید و روحش را تطهیر کند; خود را با فضیلتهای اخلاقی زینت دهد و به مقدّسترین مکانها و مبارکترین بقعهها، تقوا را ارمغان ببرد که صاحب خانه، در قرآن، آن را بهترین توشه خوانده است. تقوا سفارش همیشگی قرآن است; امّا یادکرد مکرّر آن در آیات مربوط به حج (آیههای 189، 196، 197،203 از سوره بقره و آیه دوّم سوره مائده)، این نکته را تأکید میکند که زائر باید از آغازین لحظههای تصمیم و نیّت، تا بازگشت به خانه، خود را از شیطان حفظ کند و در آشکار و نهان و دل و زبان، پرهیزکارانه، گام به سوی مقصد نهد.
افزون بر آیات، روایات نیز به رعایت تقوا سفارش کردهاند و آن را به عنوان نشانه قبولی حج و به دست آوردن آثار و ثمرات گرانبهایش، ذکر کردهاند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)میفرماید: «آیة قبول الحجّ ترک ما کان علیه العبد مقیماً من الذنوب...(2) نشانه قبول حج این است که انسان گناهانی را که مرتکب میشد ترک کند». در حدیثی دیگر از پیامبر(صلی الله علیه وآله) این بیان، تفصیل داده شده است: «من علامة قبول الحجّ إذا رجع الرجل عمّا کان علیه من المعاصی; هذا علامة قبول الحجّ و إن رجع من الحجّ ثم انهمک فیما کان من زناء او خیانة او معصیة، فقدردّ علیه حجّه...(3) نشانه قبول حج، بازگشت از گناهان گذشته است و اگر از حج بازگشت، امّا بر گذشتهاش چون زنا و خیانت ونافرمانی، اصرار ورزید، حجّش مردود است».
از این مهمتر، بیتقوایی و گناه، توفیق حجگزاردن را سلب میکند و انسان را از همه آثار دنیوی و اخروی این عبادت بزرگ محروم میسازد. به عبارت دیگر، حرمان از پذیرفتهشدن در مهمانی خداوند رحمان، اثر بیتقوایی و معصیت است و این معنا نیز از روایات، استفاده میگردد. برقی، عالم بزرگ شیعی قرن سوم در کتاب حدیثی و بسیار زیبای خود به نام «المحاسن» از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند: «من أراد الحجّ فتهیّأ له فحرمه، فبذنب حرمه...(4)
_________
1 ـ بقره: 197
2 ـ الجعفریات: ص66
3 ـ همان.
4 ـ محاسن برقی: ج1، ص148، ح210، عوالی اللئالی: ج4، ص27، ح85
_________
کسی که برای حج آماده شد و محروم ماند، به سبب گناهش محروم شده است».
2 ـ اخلاص
گفته شد که حج، یک عبادت است و روشن است که عبادت حقیقی بدون اخلاص، محقّق نمیگردد. حج وقتی حقیقت پیدا میکند که زائر، هیچ چیز بجز صاحبِ خانه را در نظر نیاورد و وسوسههای شیطانی را از دل براند. زائری که به قصد نمایش و تظاهر و خودنمایی، روانه حج گردد، از عملش هیچ بهرهای نمیبرد و چون بقیه ریاکاران، پاداش خویش را باید از غیر خدا بطلبد; از همان مردمی که به قصد مدح و ثنای آنان، حج گزارده است. امام صادق(علیه السلام)میفرماید: «الحجّ حجّان: حجّ لله و حجّ للناس; فمن حجّ لله کان ثوابه علی الله الجنّة و من حجّ للناس کان ثوابه علی الناس یوم القیامة...(1) حج، دوگونه است: حجّی برای خدا و حجّی برای مردم. هر کس برای خدا حج گزارد، ثوابش بهشت و بر عهده خداست و هر کس برای مردم حج گزارد، پاداش آن را در روز قیامت از مردم بطلبد».
اثر دیگر حج که طهارت روحی و پاکشدن از گناهان و آلودگیهاست نیز در گرو رعایت اخلاص است. احادیث بسیاری، هم از راویان شیعی و هم از اهل سنّت، بر این مطلب دلالت دارند.(2) این دسته روایات، حج را به آب که پلیدی را میشوید و یا آتش که ناخالصیها را میسوزاند، تشبیه کردهاند و زائر را پس از حج، مانند کودکی میدانند که پاک و بیگناه، تازه متولد شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) که در همین دسته روایات جای میگیرد، اساساً موضوع غفران و آمرزش خداوند، حجگزار مخلص است: «من حجّ یرید به الله، ولایرید به ریاءً و لاسمعة، غفرالله له البتة...(3) هر کس به خاطر خدا حج بگزارد و نه ریا و تظاهر، خداوند حتماً او را میآمرزد».
همانگونه که از متن حدیث بر میآید، حاجیان غیرمخلص، از دایره این رحمت الهی بیروناند و از حج، جز رنج و تعب و هدردادن عمر و سرمایه، بهرهای ندارند.
حجّ کامل، اخلاص بیشتر میطلبد. حج به معنی قصد است; نمیتوان به قصد تجارت رفت و آن را حجّ خانه دوست و کعبه مقصود خواند. نمیتوان به قصد تفریح و تفرّج رفت و زائر بیتالله شد و نمیتوان سیاحت کرد و آن را زیارت دانست. این گونه حج که مخلوطی از قصد خدا و غیر خداست نیز حجّ ابراهیمی و محمّدی نیست. این حجّ جاهلیتِ دوباره در آخر
_________
1 ـ همان: ج1، ص170، ح259
2 ـ بنگرید به تهذیب الاحکام: ج5،ص22،ح15; کافی: ج4، ص252، ح1; صحیح بخاری:ج2، ص553، ح1449 و معجم اوسط طبرانی: ج5، ص177، ح4997
3 ـ ثواب الأعمال: ص70، ح2
_________
زمان است که حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بدان اشاره کرده است: «یأتی علی الناس زمان یکون فیه حجّ الملوک نزهة، و حجّ الأغنیاء تجارة، و حجّ المساکین مسألة...(1) زمانی میآید که حجّ پادشاهان برای تفریح است و حجّ ثروتمندان برای تجارت و حجّ فقیران برای گدایی». این مضمون را راویان اهل سنّت نیز نقل کردهاند که فرازی بیشتر دارد و در آن به حجّ قاریان قرآن اشاره میکند و حجّ آنان را نیز برای ریا و سمعه و خودنمایی میداند.(2)
3 ـ پاککردن دارایی
پس از تطهیر روح و خالصنمودن نیّت، در مرحله عمل نیز باید این خلوص و پاکی جلوه کند. روشن است که اگر بخواهیم حجْ ما را پاک کند و از آلودگیهای درون بپالاید، باید خود پاک باشد. نمیتوان با آب آلوده، آلودگی را زدود. نمیتوان با مال به چنگ آورده از دزدی و با خیانت و رشوه و اختلاس و گرانفروشی و کمفروشی و اجحاف، حج گزارد و انتظار پاکشدن از گناهان را داشت. نمیتوان با مال حرام به حج رفت و انتظار پذیرش آن را داشت. نمیتوان در لباس غصبی، لبّیک گفت و جواب را به انتظار نشست.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «إذا اکتسب الرجل مالاًمن غیر حلّة، ثمّ حجّ فلبیّ، نودی: لالبّیک و لا سعدیک...(3) اگر کسی مالی از راه غیر حلال به دست آورد، سپس حج بگزارد و لبّیک بگوید، ندا میرسد: نه لبیک و نه سعدیک (که کنایه از جواب ردّ است)». اهل سنّت این حدیث را به گونه دیگری نقل کردهاند و هنگام این ندای الهی را نه در آغاز حج و احرام، که در همان ابتدای پا در رکابنهادن و شروع سفر میدانند و در پایان آن، آوردهاند: «توشهات حرام و هزینه حَجّت حرام است. حجّت نه مبرور که مأزور و وبال گردنت خواهد بود.»(4)
این بدان معناست که چنین زائری از همان مرحله نخست مناسک و حتی پیش از آن، در درگاه الهی پذیرفته نیست و مصرف داراییهایش در حج، چیزی جز افزایش بدهی به صاحبان اصلی اموال را در پی ندارد.
نکته قابل توجه اینجاست که کم یا زیاد بودن آلودگی مال به حرام، در این عدم پذیرش، تفاوتی ندارد و حتی کمارزشترین مال حرام در اسباب و تجهیزات حج و بار و بنه زائر، موجب مردود شدن حج میگردد. در تأکید همین نکته و زدودن چنین توهّمی، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)شیء بسیار کم قیمتی را نمونه میآورد و میفرماید: «من تجهّز و فی جهازه عَلَم حرام لم یقبل
_________
1 ـ تهذیب الاحکام: ج5، ص462، ح11613
2 ـ بنگرید به تاریخ بغداد: ج10، ص296، و الفردوس: ج5، ص444، ح8689
3 ـ کافی: ج5، ص124، ح3; تهذیبالاحکام ج6، ص368، ح1064
4 ـ معجم اوسط طبرانی: ج5، ص 251، ح5228
_________
الله منه الحجّ...(1) هرکس بار سفر حج ببندد و تکّه پرچمی حرام در وسایلش باشد، خداوند حجّش را نمیپذیرد».
از باور و اعتقاد به این نکته است که هر ساله به هنگام حج، شاهد مراسم زیبای «طلب حلّیّت» کسانی هستیم که عازم زیارت کعبه مقصودند. اینان با جدّیت و کوشش فراوان در پی ادای بدهی و پرداخت دیگر حقوق مالی خود به هر سو روان میشوند و با تأسّی به اهلبیت عصمت و طهارت، هزینه حج را از هر آلودگی پاک میسازند و این سنّت دیرینه و به جا مانده از ائمه معصومین(علیهم السلام) و پیشینیان صالح را زنده نگاه میدارند. بجاست این فرموده امام کاظم(علیه السلام) را بیاوریم که «إنّا أهلبیت، حجّ مرورتنا و مهور نسائنا و اکفاننا من طهر أموالنا...(2) ما خاندانی هستیم که هزینه حجگزارمان و مهریه زنانمان و کفن مردگانمان را از پاکترین داراییمان میپردازیم».
4 ـ آگاه کردن دوستان
اکنون زائر در آستانه سفر است. او عزم را جزم، نیّت را خالص و روح و جسم خود را تطهیر کرده است. تمام حقوق واجب را ادا کرده است و نیکوست که حقّی مستحب را نیز ادا کند و با آگاه کردن برادران دینیاش، علقهها و علاقهها را تحکیم بخشد و محبّت را در روابط اجتماعی تزریق کند. در حدیثی که راویاش امام صادق(علیه السلام) و گویندهاش حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) میباشد این تکلیف اخلاقی بر عهده هر مسلمانی که قصد سفر دارد، گذاشته شده است: «حقّ علی المسلم إذا أراد سفراً أن یُعلم إخوانه، و حقّ علی إخوانه إذا قدم أن یأتوه...(3) بر گردن هر مسلمان است که هنگام سفر، برادرانش را آگاه کند و سزاوار است که آنها هم به هنگام بازگشت او به دیدارش بیایند». این دستور زیبای اخلاقی که رابطهای دوسویه را ایجاد میکند، اثراتی سودمند نیز برای خانواده و بستگان و بازماندگان زائر
دارد; زیرا دستور اخلاقی دیگری، این را تکمیل میکند و سوی دیگر رابطه را استوار میسازد. امام زینالعابدین(علیه السلام) به برادران دینی و مؤمن زائر میفرماید: «من خلف حاجّاً فی أهله وماله، کان له کأجره، حتی کأنّه یستلم الأحجار...(4) هر کس جای خالی حجگزار را در خانواده و داراییاش پر کند، اجری مانند او دارد، تا آنجا که گویی سنگهای کعبه را لمس میکند».
_________
1 ـ محاسن برقی: ج1، ص170، ح259
2 ـ من لایحضرهالفقیه: ج1، ص189، ح577
3 ـ کافی: ج2، ص140، ح16
4 ـ محاسن برقی: ج1، ص147، ح206
_________
5 ـ گشاده دستی
جود و سخاوت، از صفات مورد علاقه خداوند است و بدان سفارش کرده است. در موقعیتهای خاصی، این سفارش تأکید شده است که از آن جمله سیر و سفر است. زیاد برداشتن توشه نیکو و بذل و بخشش آن به همسفران، از مروّت و شرف و جوانمردی شمرده شده است.(1) حج، علاوه بر اینکه خود یک سفر است و مشمول این قانون و دستور کلی اخلاقی قرار میگیرد، ویژگی دیگری نیز دارد که سبب تأکید بر گشادهدستی در طول سفر و اعمال آن است. هزینه حج، بیش از صدقه و بیش از قرض و هر کار نیک دیگری، پاداش دارد و اجر اخرویِ آن را تا دو میلیون برابر کارهای دیگر ذکر کردهاند.(2) این ثواب زیاد، محرّک بسیار خوبی برای انفاق و جود و سخاوت در حج است. امامان شیعه، علاوه بر توصیه و سفارش زبانی، خود بدان عمل میکردهاند و با حمل بهترین توشهها و بذل و بخشش از آن، به دیگر حاجیان و پیروان خود درس میدادهاند و آنان را به این کار نیک میخواندهاند.
شیخ محدثان، صدوق، در کتاب بزرگ خود (من لایحضرهالفقیه)، نمونهای از این دست ارائه میدهد. او میگوید: «کان علیّ بن الحسین(علیه السلام) إذا سافر إلی مکّة و العمرة، تزوّد من أطیب الزاد، من اللوز والسکر والسویق الحمض والمحلّی..(3) امام زینالعابدین(علیه السلام)هرگاه برای حج و عمره به مکّه میرفت، بهترین توشه را فراهم میآورد، از بادام و شکر تا نوشیدنیهای ترش و شیرین». این روش توسط پیروان امامان و زائران با ایمان در طول تاریخ ادامه یافت و تنگنظری و تنگدستی و بخل و امساک در مراسم حج، به صورت عملی نکوهیده درآمد و طرد شد.
گفتنی است این صفت نیز مانند دیگر چیزها، حدّ و مرزی معیّن دارد و نمیتوان سخاوت و گشادهدستی را دستاویز ولخرجی و اسراف و فخرفروشی کرد. امامان شیعه در کنار دستور به گشاهدستی، بعضی از یاران خود را که در سفر حج، بدون رعایت حدّ و مرز و جایگاه آن به مهمانی و اطعام و خرجدادن پرداخته و عزّت و احترام همراهانشان را در نظر نگرفتهاند، نکوهش کردهاند. حسین بن ابوالعلاء که از راویان بزرگ و از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است میگوید: «با بیش از بیستنفر عازم مکّه شدیم. در هر منزلگاه، گوسفندی میکشتم تا به امام صادق(علیه السلام) وارد گشتیم. به هنگام ورود، ایشان مرا صدا زد و فرمود: یا حسین، آیا مؤمنان را ذلیل میکنی؟ من گفتم: به خداوند پناه میبرم! حضرت به رفتار من در سفر حج اشاره کردند.
_________
1 ـ من لایحضرهالفقیه: ج2، ص192 و نیز مراجعه کنید به وسائلالشیعة: ج11، ص423(چاپ آلالبیت).
2 ـ التهذیب: ج5، ص22، ح62
3 ـ من لایحضرهالفقیه: ج2، ص282، ح2455
_________
گفتم: اینها را نه به قصد ریا و خودنمایی که فقط برای خدا کردم. حضرت فرمود: مگر نمیدانستی که در میان آنان کسانی هستند که میخواهند مانند تو کنند و چون نمیتوانند، دچار خود کمبینی و تحقیر نفس میشوند؟! من استغفار کردم و گفتم دیگر نمیکنم».(1) این معنا را امام صادق(علیه السلام) به یکی دیگر از یاران خود، به نام شهاب بن عبدربّه، نیز سفارش کرده است.(2)
وجه جمع این دو دسته روایات و نتیجه هر دو دستور، در حدیثی که محمد حلبی از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند، آمده است. او که از همین مشکل همراهی شخص ثروتمند با اشخاص دیگر پرسیده است، جواب میشنود: «إن طابت بذلک انفسهم فلابأس به...(3) اگر رضایت خاطر دارند مشکلی نیست، خرج کند و اطعام دهد و گشادهدستی کند و اگر راضی نیستند، وظیفه شخص غنی است که صبر کند و با غذای آنان بسازد و خرج خود را جدا نکند و (به اصطلاح خاصه خرجی نکند)».
این همراهی و همگونبودن با جمع و کاروان، در بسیاری از اعمال حج نیز توصیه شده است. لباس یکدست سپید، حرکت همزمان از مواقف، حرکت یکسویه در طواف... همه و همه، نشاندهنده روح وحدت و اتّحاد است که مطلوب شارع حکیم میباشد. تمام این نکات، نشان از دقت و ظرافت دستورات اخلاقی اسلام دارد که با رعایت آنها و نگاهداری حدود و مرزهای هر یک، میتوان به اعتدال اخلاقی و روابط صمیمانه، عاطفی و منطقی، دست پیدا کرد.
6 ـ دوری از تکبّر
با نگاهی کوتاه به روایات میتوان دریافت که یکی از حکمتهای تشریع حج، بیرون راندن تکبّر از دلهاست. این معنا را از شکل کلّی مراسم نیز میتوان فهمید. حضرت علی(علیه السلام)میفرماید: «یتعبّدهم بألوان المجاهد ویبتلیهم بضروب المکاره، إخراجاً للتکبّر من قلوبهم وإسکاناً للتذلّل فی أنفسهم...(4) خداوند، با سختیهای رنگارنگ، بندگان خود را به بندگی وامیدارد و آنها را با ناخوشیهای گوناگون میآزماید تا خودپسندی و کبر را از دلهایشان بیرون کند و فروتنی را در جانهایشان جای دهد».
و در همین معنا حضرت رضا(علیه السلام)میفرماید: «إنّ علّة الحجّ... والتقرب فی العبادة إلی الله
_________
1 ـ محاسن برقی.
2 ـ کافی: ج4، ص287، ح7
3 ـ محاسن برقی.
4 ـ کافی: ج4، ص200، ح2، نهجالبلاغه: خطبه قاصعه (234).
_________
عزّوجل والخضوع والاستکانة والذلّ...(1) یکی از علّتهای حج، نزدیکی به خداوند از راه عبادت و خضوع و تهیدستی و کوچکی است».
برای همسویی با این حکمت و جهت نیل به این هدف، روایات، حاجیان را ترغیب به دوری از کبر و زدودن غرور و تفاخر از دلها میکند و با طرح ثمره مهم حج (آمرزش گناهان)، آن را مشروط به دوری از کبر و اظهار تواضع میکند. امام باقر(علیه السلام)میفرماید: «من أمّ هذا البیت حاجّاً او معتمراً مبرّأً من الکبر، رجع من ذنوبه کهیئته یوم ولدته اُمّه...(2) هر کس قصد این خانه کند، به عمره یا حج، و از کبر دوری کند، باز میگردد در حالی که گناهی ندارد، همچون روزی که مادرش او را زاده است».
این سفارش از هنگام قصد و عزم حج شروع میشود و در اوّلین قدم ورود به مکّه و محلّ حج، تکرار میشود. در آداب ورود به مکّه، توصیه شده است که بدوت تکبّر و تجبّر و فخرفروشی و در کمال تواضع و آرامش وارد حرم ابراهیمی شوید. این سفارش را امام صادق(علیه السلام)، هم به معاویة بن عمار و هم به اسحاق بن عمّار، فرمودهاند و اثر چنین ورود متواضعانهای را غفران و آمرزش خداوند دانستهاند.(3) ابان بن تغلب که از بزرگترین راویان فهیم و فقیه است، نمونه عملی و عینی این تواضع را گزارش کرده است. این گزارش، چگونگی بروز تواضع و اظهار این حالت درونی را در عمل خارجی، به تصویر کشیده و یگانگی دل وزبان ودرون وبرون را ترسیم کرده است. ابان که توفیق همراهی امامصادق(علیه السلام) رااز مدینه تا مکّه داشته است، میگوید که وقتی امام صادق(علیه السلام) به حرم رسید، از مرکب پیاده شد، غسل کرد، کفشهایش را بهدست گرفت و پابرهنه داخل حرم شد. من نیز چنین کردم. حضرت فرمود: «یا أبان، من صنع مثل ما رأیتنی صنعت، تواضعاً لله، محاالله عنه مأة ألف سیئة و کتب له مأة ألف حسنة وبنیالله عزّ وجلّ له مأة درجة و قضی له مأة ألف حاجة...(4) ای ابان، هر کس از روی تواضع چنان کند که دیدی من کردم، خداوند صدهزار کار زشتش را محو کند و صد هزار کار نیک برایش بنویسد و صد هزار درجه به او بدهد و صدهزار حاجتش را روا کند».
ابراز و اظهار تواضع از راههایی دیگر نیز نقل شده است و امام صادق(علیه السلام) به پیروان خود آنها را تعلیم داده است. ایشان میفرماید: «اُنظروا إذا هبط الرجل منکم وادی مکّة فالبسوا خلقان ثیابکم، فانّه لمیهبط وادی مکّة أحد لیس فی قلبه من الکبر إلاّ غفر له...»;(5) وقتی وارد مکّه شدید، لباسهای کهنهتان را بپوشید که هیچ کس بدون تکبّری در دل به مکّه فرو
_________
1 ـ علل الشرایع: ص404، ح5
2 ـ کافی: ج4، ص252، ح2
3 ـ کافی: ج4، ص400، ح9و10 و نیز بنگرید به الفقیه: ج2، ص206، ح2150 و محاسنبرقی: ج1، ص143، ح192
4 ـ کافی: ج4، ص398، ح1; تهذیبالاحکام: ج5، ص97، ح317
5 ـ محاسن برقی: ج1، ص143، ح194، مکارمالاخلاق: ج1، ص248، ح737
_________
نیامد، مگر اینکه آمرزیده شد».
در حدیث دیگری از این گونه، شخصی ستوده شده است که با وجود امکان استفاده از لباس نو و زیور و زینت، به خاطر تواضع در مقابل خداوند، از لباس کهنه استفاده میکند.(1)هم در آن و هم در اینجا، تمیزی و نظافت و زیبایی نکوهش نشده و مورد نهی قرار نگرفته است; بلکه خودنمایی و فخرفروشی و تجمّل ممنوع شده است که این منع، همسو با دیگر اعمال حج، بویژه احرام است که از آداب واجب ورود به مکّه میباشد.
7 ـ حسن خُلق
شیوه حجّ کاروانی و دستهجمعی، حاجیان را علاوه بر مراسم و فرائض حج، در منزل و خورد و خوراک نیز به هم پیوند میدهد. از سوی دیگر، سختی اعمال، و شرایط ویژه آب و هوای حجاز، زمینه را برای درگیریها و برخوردهای احتمالی کوچک و بزرگ آماده میسازد. گاه زائران و دیگر همراهان، عادتهایی دارند که برای بعضی دیگر پسندیده نیست و گاه کمبود امکانات و تنگی مکان در مِنا و مشعر و یا غربت و سرگشتگی و دوری از خانه و خانواده، چنان روح را میآزارد که احتمال طغیان آن میرود و آنگاه، غضب و ناراحتی، زمام امور را از کف عقل میرباید و در این هنگام باید منتظر حادثه بود که گاه کفّاره و عقوبتهایی را هم برای زائر در پی دارد. از این رو، رعایت آداب معاشرت و خوشرویی و خوش اخلاقی، از لازمترین کارها محسوب میشود.
امامان معصوم(علیهم السلام) برای گام به گام این سفر روحانی، دستورات و توصیههایی بیان کردهاند تا زائر را از این دام شیطانی (ترشرویی و بداخلاقی) برهانند و حجّ او را بیفساد و خلل، مقبول و مأجور گردانند. در ابتدای خروج از خانه، دعای خروج بخواند و بگوید: «اللهم إنّی أسألک فیسفریهذا السرور والعمل بما یرضیک عنّی(2) خداوندا من از تو در این سفرم، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضای تو را میطلبم». و برای هنگام پیمودن مسیر حج، فرمودهاند: «ما یعبأ مَن یَؤمُّ هذا البیت إذا لمیکن فیه ثلاث خصال: خُلق یُخالق به من صحبه، أو حلم یملک به من غضبه، أو ورع یحجزه عن محارم الله...(3) به زائری که سه خصلت در او نباشد، توجّه نمیشود. حسن صحبت و نیکویی معاشرت با همراهان، بردباری و خودداری به هنگام غضب و خشم، و پرهیز از محرّمات خداوند». این حدیث که مشابه آن در
_________
1 ـ بحارالانوار: ج71، ص425، ح68
2 ـ کافی: ج4، ص284، ح2
3 ـ کافی: ج4، ص285، ح1 و ح2
_________
آداب سفر، زیاد نقل شده است(1)، حجگزار بداخلاق و تندخو را دور از عنایت خداوند بر میشمارد و او را بیبهره از حج معرّفی میکند. چنین کسی، گویا آمده و دیده و رفته است; بدون هیچ نصیبی و ثمری! چنین شخصی مورد نکوهش شدید واقع شده و اهل بیت(علیهم السلام) او را از دایره ولایت خود و گروه مؤمنان به خداوند، بیرون راندهاند.(2)
پیشوایان دینی ما، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و برکات و ثمرات آن در روابط اجتماعی سخن گفتهاند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقی، برحذر داشتهاند که به عنوان نمونه از هر یک، حدیثی را میآوریم. پیامبر فرمود: «الخُلق الحسن نصف الدین...(3) خوی نیکو نیمهای از دین است» و همو فرمود: «الخلق السیّء یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل...(4) خوی بد، عمل را فاسد میکند; همچون سرکه که عسل را خراب میکند».
آری; اگر حجگزار نرمخو نباشد، خوشرو و خوشزبان نباشد و با همراهان و نزدیکان بنای بدخلقی بگذارد و با اندک سختی خشم بگیرد، حجّ شیرین و پرارزش خود را از دست میدهد و با دستی خالی و کولهباری تهی باز میگردد.
8 ـ نگهداری از زبان
زبان و کلام، نقش ویژهای در روابط انسانی ایفا میکند و در متون اخلاقی، بسیار بدان پرداخته شده است. گناهان بزرگی که با زبان انجام میگیرد و هیچ عضوی به اندازه آن، نمیتواند انواع گوناگون معصیت و طاعت داشته باشد. ایجاد دشمنی و عداوت با زبان ممکن است و اظهار دوستی و محبّت هم با آن میسّر. کج خلقی و بددهنی و دشنام، با زبان انجام میگیرد و خوش صحبتی و مزاح و شوخی هم. در حج، به این عضو، توجه شده است و خداوند در قرآن کریم بعضی از افعال زشت آن را به هنگام حج، حرام کرده است: الحجّ أشهر معلومات، فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث ولافسوق ولاجدال فی الحجّ.(5)
حج، ماههای معیّنی دارد و هر کس در آن ماهها حج میگزارد، نباید آمیزش جنسی کند و یا دروغ بگوید و یا مجادله و نزاع کند.
دستورات این آیه، در معارف حدیثی ما پی گرفته شده است. امام صادق(علیه السلام)میفرماید: «إذا أحرمت فعلیک بتقویالله وذکر الله کثیراً، وقلّة الکلام إلاّ بخیر، فإنّ من تمام الحجّ والعمرة أنیحفظ المرء لسانه إلاّ من خیرْ، کما قال الله عزّ وجلّ; فإنّ الله عزّ وجلّ یقول:
_________
1 ـ وسائلالشیعه: ج11، ص432، باب 49
2 ـ بنگرید به کافی: ج4، ص286، ح4 و خصال صدوق: ص145، ح172
3 ـ بنگرید به خصال صدوق: ص30، ح106 و کنزالعمال: ح5225
4 ـ عیون اخبار الرضا(ع): ج2، ص37، ح96
5 ـ البقره: 197
_________
فمن فرض فیهن الحجّ...; والرفث: الجماع; والفسوق: الکذب والسباب; والجدال: قول الرجل: لا والله و بلی والله...(1) هرگاه احرام بستی، تقوا را همراه گیر و خداوند را فراوان یاد کن و کم گو مگر به نیکی; همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداری زبان است مگر به نیکی; همان گونه که خداوند میگوید: فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال فیالحجّ. رفث همان جماع است; و فسوق یعنی دروغ و دشنام; و جدال هم قسم به ذات جلاله الله است».
کمگفتن و نیکو گفتن، حج را مبرور و مقبول و نیکو میگرداند و اثر سوء گفتارهای زشت را از بین میبرد. گذشته از نصّ روایت نبوی که برّ و نیکی حج را به اطعام طعام و طیب کلام تفسیر میکند(2)، روایتی در تفسیر «تفث» داریم که در ذیل آیه مربوط به حلق و تراشیدن سر در روز عید قربان، وارد شده است و آن را شامل پلیدیهای باطنی نیز میداند. در این روایت، کلام نیکو و پاکیزه را کفّاره گفتار زشت میداند و حاجیان را به نیکویی گفتار فرا میخواند تا عواقب سوء گفتارهای قبلی خود را پاک کنند و همان گونه که تفث و چرک و کثافات ظاهری را از تن میشویند، پلیدیهای درون را نیز بزدایند. متن روایت را به جهت اشتمال بر نکات دیگر اخلاقی در پی میآوریم.
معاویة بن عمار از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند: «اتّق المفاخرة وعلیک بورع یحجزک عن معاصی الله عزّ وجلّ ، فإنّ الله عزّ وجلّ یقول: ثمّ لیقضوا تفثهم.(3) ومن التفث أن تتکلّم فی إحرامک بکلام قبیح، فإذا دخلت مکّة فطفت بالبیت، تکلّمت بکلام طیّب، وکان ذلک کفّارة لذالک...(4)از فخرفروشی بپرهیز و با ورع، خود را از معصیت خداوند نگهدار. خدا میفرماید: سپس خود را از پلیدی و کثافات، پاک کنند. از جمله این کثافات، گفتار زشت در احرام است. پس هنگامی که به مکّه داخل شدی و طواف کردی، گفتار نیکو بگو که این، کفّاره آن است».
آری گفتار بد، روح را کدر و دل را تیره میسازد و صفا و صمیمیت را نابود میکند و جبران آن اگر ممکن باشد از راه زبان و کلام نیکو میسر است.
9 ـ کمک و خدمت به همراهان
برآوردهکردن نیازهای مؤمن و برادر دینی، از پرارزشترین کارها و برتر از بسیاری
_________
1 ـ کافی: ج4، ص337، ح3; تهذیبالاحکام: ج5، ص296، ح1003 و نیز بنگرید به 1005 و تفسیر عیاشی: ج1، ص88، ح225
2 ـ مستدرک حاکم: ج1، ص658، ح1778; سنن کبری: ج5، ص430، ح10390
3 ـ حجّ: 29
4 ـ من لایحضره الفقیه: ج2، ص333، ح2593
_________
مستحبات است. از احادیثی که به ذکر فضیلت این کار و بیان اجر آن پرداختهاند، به اهمیت آن وارزش فوقالعادهاش پی میبریم. بعضی از آنها برآوردن حاجتهای مؤمن را برتر از بیست حج میشمرد و در بعضی، اقدام و شروع (به خدمت) بدون موفقیت و کسب نتیجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خواندهاند.(1) با این همه، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّی در ایّام حج، گاه اشخاصی به تردید افتادهاند و در انتخاب بین «خدمت و کمک به دیگر حاجیان» یا «طواف و نماز مستحبی در مسجدالحرام» متحیّر ماندهاند. اسماعیل خثعمی از این دسته افراد است که در پی تأیید و امضای عمل خویش به نزد امام صادق(علیه السلام) رفته میگوید:
«إنّا إذا قدمنا مکّة ذهب اصحابنا یطوفون و یترکونی احفظ متاعهم. قال: أنت اعظم أجراً...(2) به مکّه که آمدیم، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها کردند تا وسایل آنها را حفظ کنم. امام فرمود: اجر و پاداش تو بیشتر است».
مرازم بن حکیم همین تردید را نسبت به اعمال مسجدالنبی از همراهش در مدینه نقل میکند تا اینکه امام صادق(علیه السلام) او را از حکم مسأله باخبر میکند و وظیفه اخلاقیاش را به او نشان میدهد. او میگوید: «زاملت محمد بن مصادف، فلمّا دخلنا المدینةاعتللت، فکان یمضی إلی المسجد ویرعنی وحدی. فشکوت ذلک إلی مصادف، فأخبربه أبا عبدالله(علیه السلام)فأرسل إلیه: قعودک عنده أفضل من صلاتک فیالمسجد...(3) من به همراه محمد بن مصادف وارد مدینه شدم. من مریض شدم. او به مسجد میرفت و مرا تنها میگذارد. از او گله کردم و او این را به امام صادق(علیه السلام) اطلاع داد. امام بدو پیام داد: نشستن تو در کنار او، بهتر و برتر از نماز در مسجدالنبی است».
اهمیت این دو فرمان اخلاقی هنگامی روشن میشود که ثواب و اجر طواف در مسجدالحرام و نماز در مسجدالنبی را بدانیم. برطبق روایات فراوانی که هم شیعه و هم اهل سنّت نقل کردهاند، نماز در مسجدالنبی از همه مساجد دیگر بجز مسجدالحرام برتر است. پاداش نماز در مسجد پیامبر را هزار، دههزار و حتی پنجاههزار برابر نماز در مساجد دیگر نقل کردهاند و نماز در مسجدالحرام را صدهزار برابر.(4) و ثواب طواف و نماز طواف در مسجدالحرام، ثبت ششهزار حسنه و محو ششهزار گناه و ترقّی به همین مقدار درجه و برآوردهشدن همین تعداد حاجت است.(5)
_________
1 ـ کافی: ج2، ص193 و 194، ح4و9
2 ـ کافی: ج4، ص545، ح26
3 ـ همان: ح27
4 ـ بنگرید به کافی: ج4، ص556، ح10 و تهذیبالاحکام: ج6، ص31و32 و سننالدارمی: ج1، ص51و سنن ابن ماجة: ج1، ص453، ح1413 و ثوابالاعمال: ص50، ح1
5 ـ کافی: ج4، ص411، ح2
_________
10 ـ گناه نکردن پس از بازگشت
حفظ نتیجه عمل و بهرهبرداری از ثمرات کارهای نیک، گاه سختتر از خود آن کار است. زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسک، میتواند از عهده حج و اعمال آن به درآید و با حسنات و ثمرات و حجّی مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود برای همیشه روشن نگاه دارد; ولی افسوس که این نور با اولین گناه، به خاموشی میگراید و سایه معصیت، پرتو نورانی این عبادت بزرگ را از نورافشانی باز میدارد. امام صادق(علیه السلام) این خطر را گوشزد کرده و بدان هشدار داده است. امام میفرماید: «الحاجّ لایزال علیه نورالحجّ مالم یلمّ بذنب...»;(1)و هم از این روست که به پیروان خود دستور دادهاند پیش از آنکه حاجیان و عمره گزاران، آلوه گناه شوند، به دیدارشان بشتابید تا بهرهای از این نور و مغفرت و رحمت خداوندی ببرید.(2) این در حقیقت همان تقوا و دوری از معصیت است که در همه مراحل سفر و پس از آن نیز باید رعایت شود.
علاوه بر این سفارش عام، به بعضی از گناهان که پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بیشتر وجود دارد، اشاره شده است. یکی از آنها بازگو کردن عیبها و خطاهای سرزده از همسفران است. به هنگام شرح ماجراهای پیشآمده در سفر و یا درد دل کردن از سختیها و آزارها، سفره دل باز میشود و سخن با غیبت و گاه تهمت آلوده میگردد. در بعضی موقعیتها، نیز رازهای همراهان را که معمولا در سفر و ضمن خطرات آن برای ما گشوده میشود، افشا میکنیم و آبرو و اعتبار آنان را لکّهدار میسازیم که این کار برخلاف امانت و مروّت است. دلیلهای فراوانی بر حرمت این کار داریم که در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است.(3) حتی در بعضی روایات، گفتار به نیکی را نیز نهی کردهاند که شاید وجه آن، ایجاد حریم برای نیفتادن به کار حرام باشد. متن حدیث چنین است: «لیس من المروءة أنیحدّث الرجل بما یلقیفیسفره من خیر أو شرّ...(4) از جوانمردی به دور است که انسان هرچه را در سفر دیدهـاز خوب و بدـبازگوید».
در پایان، نتیجه میگیریم که وظایف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسک خلاصه نمیگردد; بلکه تحصیل آثار فراوان حج و قبولی این عبادت بزرگ در گرو رعایت دستورات اخلاقی این عبادت اجتماعی است. امید که هر زائر، نمونهای از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نیکو و شایسته خود، در جلب محبّت همکیشان و توجه دیگران، توفیق یابد.
_________
1 ـ کافی: ج4، ص255، ح11
2 ـ کافی: ج4، ص256، ح17; من لایحضرهالفقیه: ج2، ص228، ح2264
3 ـ بنگرید به میزانالحکمة، عنوان 69 «المجلس»، باب 520 و وسایلالشیعة: ج11، ص436و 437
4 ـ محاسن برقی.

تبلیغات