آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

در رابطه وجود و ماهیت مشهور این است که ماهیت، تابع وجود و منتزع از آن است و به بیان دقیق­تر و تحلیلی تر، هیچ شأنی به جز شأن ظلی و تبعی نسبت به وجود ندارد. چنین تحلیل و تبیینی از ماهیت با مبنای اصالت و وحدت وجود صدرایی کاملاً سازگار است ولی در جواز انتساب آن به حکمایی که در مقام تعیین یکی از این دو(وجود و ماهیت) به عنوان امر اصیل نبوده­اند ـ و به­طور خاص ابن سینا ـ تردید جدی وجود دارد. در متون شیخ عبارات فراوانی وجود دارد که در آن ها ماهیات دارای شأن و شیئیتی مستقل از وجود دانسته شده و از آن مهم­تر متونی وجود دارد که شیخ به تقرر و تحصل و ثبوت ماهیت پیش از عروض وجود (اعم از وجود عینی و وجود عقلی یا وهمی) پرداخته و حتی برای این مقام ماهیت محل و مقری تعیین کرده است. این ها همه نافی شأن ظلی و تبعی برای ماهیت است. از طرف دیگر جست­ وجو در آثار ملاصدرا به ما نشان می دهد که هر چند او طبق مشی آموزشی خودـ که در مراحل ابتدایی تا حد امکان همراه و هم رأی قدما گام بر می دارد ـ گاهی گونه ای شأنیت صرف­ نظر از وجود را برای ماهیت می پذیرد ولی آن گاه که از موضع حقیقی خود و با تکیه و تأکید بر مبانی­اش سخن می گوید، هرگونه شیئیت مستقل از وجودی را از ماهیت نفی می کند و هیچ شأنی جز ظلیت نسبت به وجود برای آن قائل نیست. بنابراین از یک سو نصوص رسیده از جانب شیخ، جایگاه و احکامی را که ملاصدرا برای ماهیت قائل شده است، تأیید نمی کند و از سوی دیگر مبانی شیخ بر خلاف مبانی صدرا چنین اقتضایی را ندارد.

تبلیغات