با آغاز حکومت قاجارها در ایران، فرهنگی از حکومت داری توسط آنها گسترش یافت که در آن شاهزادگان متعدّد قاجاری به عنوان حکّام مناطق مختلفی از کشور منصوب میشدند؛ یکی از این شاهزادگان، محمدعلی میرزا دولتشاه بود که به همراه خاندان خود در منطقه غرب کشور به حکومت رسیدند. حضور این خاندان در قدرت حاکمه کشور پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به دنبال داشت، بخصوص در دوره دولتشاه، این پیامدها متأثر از رقابت وی با عباس میرزا بر سر مسئله ی ولیعهدی بوده است. رقابت دولتشاه با عباس میرزا علاوه بر آن که از نظر سیاسی پیامدهایی داشت از نظر اجتماعی در منطقه غرب کشور بخصوص در کرمانشاه اثرات مثبتی در پیشرفت و بهبود وضعیت زندگی مردم داشته است. در این مقاله، بر اساس روش تحقیق تاریخی و به صورت توصیفی ـ تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای، نتایج سیاسی و اجتماعی ناشی از رقابت دو شاهزاده بررسی شده است.
کلیسای اچمیادزین به عنوان نخستین و مهم ترین کلیسای ارامنه، نقش مهمی در تحولات مذهبی، سیاسی و اجتماعی ارمنستان داشت. نقش کلیسای اچمیادزین به ویژه در جنگ های ایران و روس و جدایی ایروان از حاکمیت ایران قابل ملاحظه است. عباس میرزا نایب السلطنه برای جلوگیری از نزدیکی ایروان و به ویژه کلیسای اچمیادزین به روس ها، درصدد تحکیم مناسبات با آن برآمد تا شاید از طریق جلب و استمالت رهبران آن و برقراری پیوند نزدیک با آن ها، از تمایلات گریز از مرکز آنان جلوگیری کند. این نوشتار قصد آن دارد تا با روش تحقیق اسنادی- تحلیلی اسناد آرشیوی فارسی، ارمنی و روسی، روابط عباس میرزا با ارامنه و به ویژه کلیسای اچمیادزین را مورد بررسی قرار دهد تا از آن طریق به تلاش ایران برای حفظ پیوندهای میان خود و ارمنستان برای حفظ حاکمیت تاریخی خود بر آن سرزمین و از سوی دیگر به فعالیت های واگرایانه رهبران اچمیادزین که باعث جدایی ایروان از ایران و الحاق آن به روسیه شد، پی بَرَد.
رویارویی قشون قاجار با تهاجمات گسترده روسیه و تهدید کشور از سوی یک قدرت بیگانه در آغاز سده 13ق./19م.، ضرورت تغییر در سازمان سنتی قشون و شیوه جنگی آن را در ذهن برخی از رجال آن عصر به ویژه عباس میرزا نایب السلطنه (1203-1249ق./1789-1833م.) که فرماندهی قشون صحنه پیکار را در دست داشت، پدید آورد. راهبرد نظامی نایب السلطنه بر کارآمدسازی توان نظامی قشون با نوین سازی سازمان، تجهیزات و شیوه جنگ، با الگوگیری از نظام اروپایی و بهره گیری از راهنمایی و آموزش مربیان خارجی، متمرکز شد. در این مقاله، با طرح این پرسش که؛ ضرورت اتخاذ چنین راهبردی چه بوده است؟ کوشش می شود تا به روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی وضعیت قشون سنتی اوایل قاجاریه، راهبرد نظامی عباس میرزا در قالب برنامه اصلاحات نظام جدید، تبیین و تحلیل گردد. یافته پژوهش نشان می دهد که اتخاذ برنامه اصلاحی قشون متأثر از واقعیت عینی صحنه میدانی پیکار با ارتشی منظم و مجهز، ضرورت و راهبردی آگاهانه جهت کارآمدسازی و سازماندهی قشونی همانند، برای مقابله و غلبه بر حریف مهاجم و خنثی سازی تحرکات و ناآرامی های داخلی سرکشان و شورشیان بوده است که درمجموع به تثبیت قدرت و حاکمیت سلسله قاجارها می انجامیده است.