توسعه فضاهای پیراشهری
توسعه فضاهای پیراشهری سال 5 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (پیاپی 10) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زلزله از جمله مخرب ترین بلایای طبیعی است و به علت گستردگی قلمرو و شدت خساراتی که وارد می سازد، به عنوان یکی از شناخته شده ترین بلایای طبیعی جهان قلمداد می شود. در این زمینه سکونتگاه های روستایی به دلیل ساختار خاص کالبدی و شرایط اجتماعی - اقتصادی خود، دارای پتانسیل بالایی برای آسیب پذیری در برابر زلزله هستند. گرچه تاکنون مطالعاتی در مورد آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله انجام شده، اما آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی واقع در مناطق کلان شهری که دارای ویژگی های منحصربه فردی هستند، چندان موردتوجه نبوده و شاخص مناسب جهت ارزیابی آسیب پذیری این سکونتگاه ها تدوین نشده است. منطقه کلان شهری تهران به دلیل وجود گسل های فعال متعدد، سابقه تاریخی رخداد زلزله و ساختار زمین شناسی آن یکی از مناطق با ریسک بالای زلزله است. به همین جهت مدون سازی شاخص های مناسب برای ارزیابی پتانسیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر تدوین و اعتبارسنجی شاخص های مناسب جهت ارزیابی پتانسیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه کلان شهری تهران در برابر مخاطره زلزله است. روش شناسی این مطالعه ترکیبی (کیفی - کمی) می باشد که با استفاده از روش مرور نظام مند و تکنیک دلفی و بهره گیری از نظر 40 نفر خبره انجام شده است. همچنین جهت اعتبارسنجی شاخص ها نیز از آمارها و آزمون های توصیفی و استنباطی کمی مانند میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات و آماره t استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش تعداد 37 شاخص مناسب در قالب سه مؤلفه اصلی شامل؛ در معرض خطر قرارگرفتن، حساسیت و ظرفیت سازگاری جهت ارزیابی آسیب پذیری مورد تائید قرار گرفتند.
نقش مؤلفه های هویت مکانی در توسعه اقتصادی مناطق پیراشهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه یافتگی مناطق پیراشهری به عنوان یکی از اصلی ترین دغدغه هایی که ابعاد گوناگون اقتصادی و اجتماعی را در برمی گیرد، از عرصه های موردتوجه حکومت های ملی و دولت های محلی است. عرصه ای که با گسترش ارتباطات جهانی میدان کنشگری خود را در روایت های منحصربه فرد از ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی متمرکز کرده است. روایت هایی جذاب که مسئولیت توسعه ی مکان های جغرافیایی متنوع را برعهده گرفته اند و ارائه ی مزیت رقابتی و مؤلفه های هویتی را بر دوش سطوح خرد محلی قرار می دهند. این مطالعه مبتنی بر استراتژی نظریه ی زمینه ای و با استفاده از 58 مصاحبه ، به انجام رسیده است. یافته ها نشان می دهد که «مؤلفه های هویت مکانی» از طریق اصلی ترین مقوله یعنی «کنشگری و سیاست گذاری های تبلیغاتی-رسانه ای» به همراه دودسته از «شرایط زمینه ای» و «شرایط مداخله گر» می تواند فرایند توسعه اقتصادی را برای مناطق پیراشهری به ارمغان بیاورد. «شرایط زمینه ای» درواقع بسترهای محیطی هستند که زمینه های قدرت و یا ضعف این سازوکار را فراهم می کنند: «مؤلفه های جمعیتی» همچون سن و تحصیلات، «خانواده» به عنوان اصلی ترین عنصر انتقال دهنده ی میراث تاریخی و فرهنگی، «سرمایه اجتماعی» و قدرت شبکه ی روابط مبتنی بر آن در زمره ی شرایط زمینه ای قرار می گیرند که سازوکار نقش آفرینی مؤلفه های هویت مکانی در توسعه اقتصادی باید از این مجرا عبور کنند. «شرایط مداخله گر» عبارت است از انواع محرک های بیرونی که می تواند در جهت تقویت و یا ضعف سازوکار مورداشاره نقش آفرینی کند. شرایط مداخله گر در این سازوکار را می توان به سه بخش تقسیم نمود: «مهاجرت و تعاملات فرهنگی»، «سیاست گذاری های شهری – نهادی» و «مصارف فرهنگی ذائقه ساز».
نسبت امنیت و مشارکت سیاسی در عرصه های پیراشهری(مورد مطالعه: شیرآباد زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی و واکاوی تأثیر امنیت در مشارکت سیاسی عرصه پیراشهری شیرآباد زاهدان است. این پژوهش ازنظر نوع توصیفی و تحلیلی، از دید هدف کاربردی، از منظر روش کمی است و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل ایداس استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش پیشِ رو شامل دو بخش است. بخش نخست: کارشناسان صاحب نظر در حوزه مطالعاتی هستند که بر پایه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. بخش دوم جامعه آماری نیز 50 نفر از ساکنان عرصه پیراشهری شیرآباد زاهدان است که روش نمونه گیری به صورت گزینشی و معیار گزینش نیز، فرد دارای تحصیلات دانشگاهی بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین امنیت سیاسی و مشارکت سیاسی ساکنان عرصه پیراشهری شیرآباد، ارتباط معنادار و مثبت برقرار است. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که سهم شاخص (ثبات مدیریت با مقدار بتا 804/0 و مقدار t: 612/22)، در پیش بینی تغییرات مثبت متغیر وابسته (مشارکت سیاسی) بیشتر از دیگر شاخص های امنیت سیاسی است و نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که شاخص (وجود روحیه مشارکت و کار جمعی با مقدار 199/0)، بیشترین اثر مستقیم را بر مشارکت سیاسی داشته است، و شاخص حق برگزاری راهپیمایی و اعلام موضع در عمل با مقدار 112/0، کمترین تأثیرات مستقیم را بر مشارکت سیاسی ساکنان شیرآباد دارد. سرانجام، نتایج مدل ایداس نشان داد که مقدار SPI شاخص های (مشارکت در انتخابات، برخورداری از حقوق شهروندی، ارتباط و تعامل مستمر کارگزاران با مردم) با مقدار (1)، بیشترین و شاخص وجود رسانه های مختلف حزبی و آزاد با سهم (01/0) کمترین میزان تأثیرپذیری را از امنیت سیاسی به خود اختصاص داده اند.
نقش شهرهای کوچک در پایداری سکونتگاه های پیرامونی نیکشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزان شهری و منطقه ای، شهرهای کوچک را راهبردی مهم جهت تعادل بخشی و توسعه منطقه ای می دانند. شهرهای کوچک همراه با محیط پیرامونی خود دارای قابلیت ها و موانع و تنگناهایی جهت تحقق توسعه و توسعه پایدار هستند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش شهرهای کوچک در پایداری سکونتگاه های پیرامونی نیکشهر می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، پیمایشی است. داده های مورد نیاز تحقیق به روش اسنادی - میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل Fuzzy Mamdani بهره گرفته شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای، در شاخص های مطرح شده در ابعاد (اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی)، با توجه به میانگین های به دست آمده پایین تر از حد متوسط عدد (3)، نشان داد، نقش شهر نیکشهر در روستاهای پیراشهری پایین می باشد. اما در بعد اجتماعی، این تأثیر مثبت و معنادار می باشد. نتایج اولویت بندی روستاهای پیراشهری با توجه تأثیر شهر نیکشهر بر ابعاد پایداری با استفاده از فازی ممدانی نشان داد روستای تهرک با امتیاز (70/0)، سطح متوسط، روستای زهک با امتیاز (56/0)، سطح کم و درنهایت روستای خیرآباد با امتیاز (78/0)، در سطح زیاد قرار دارد.
تحلیل اثرات کالایی شدن بر تحولات کاربری اراضی پیراشهری کلانشهر مشهد (مورد مطالعه: شهر شاندیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نگاه تک بعدی به مکان و فضا از یک سو و نگاه سرمایه ای و اقتصاد بازار در غیاب کنترل و محدودیت های دولت از سوی دیگر زمینه ساز کالایی شدن مناطق روستایی به خصوص در فضاهای گردشگری است. بر همین اساس، پژوهش حاضر به تحلیل اثرات کالایی شدن در منطقه گردشگری شاندیز در بعد تحولات کاربری اراضی پرداخته است. شیوه ی پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مدل های تحلیل فضایی همچون الگوهای تراکمی، مدل های تحلیل لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی است. اطلاعات لازم در بازه بلندمدت (1400-1380) از طریق داده های GIS و در بازه کوتاه مدت (1396-1400) با استفاده از تصاویر ماهواره ای Sentinel به دست آمده است. همچنین، جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای ArcGIS، TerrSet بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد که در بازه زمانی 20 ساله در منطقه شاندیز در حدود 700 هکتار از اراضی کشاورزی و باغات تغییر کاربری یافته اند که از این میزان 55/39 درصد به عنوان پهنه های طبیعی، 45/10 درصد تبدیل به راه و 82/21 درصد هم به اراضی بایر ، در 18/28 درصد (197 هکتار) از زمین های کشاورزی و باغات، ساخت وساز صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل لکه های داغ نشان داد که بیشترین تغییر کاربری در محور غربی شاندیز به سمت ییلاقات روستای ابرده اتفاق افتاده است.
تکوین و توسعه خوشه های نوآوری جهت کاربست آن ها در فضاهای پیراشهری مبتنی بر مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از فضاهای پیراشهری به عنوان کالاهای استراتژیک و مقرون به صرفه جهت توسعه خوشه های نوآوری، شهرها را به سمت تحقق توسعه پایدار و اکوسیستم نوآور بر مدار اقتصاد دانش بنیان رهنمون می سازد. هدف این پژوهش، شناسایی و استخراج مراحل تکوین و توسعه خوشه های نوآوری جهت کاربست آن در فضاهای پیراشهری است. روش پژوهش حاضر، از لحاظ ماهیت، کیفی، ازنظر هدف، کاربردی-توسعه ای و از نوع مطالعات ثانویه با رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات منطبق بر فرآیند هشت مرحله ای اوکلی(2015) است. جامعه آماری شامل مقاله ها، کتاب ها و پایان نامه های مربوط به خوشه های نوآوری شهری، از سال 2000 تا 2023 است. حجم نمونه شامل 32 منبع می باشد. بر اساس نتایج پژوهش، بیشترین منابع پژوهش مربوط به سال های 2018-2023 ( 62 درصد منابع) و پایگاه های داده ای ساینس دایرکت و اشپرینگر است(به ترتیب 28 و 22 درصد منابع). بر اساس نتایج حاصل از تحلیل منابع، 113 کد بر تکامل و توسعه خوشه های نوآوری شهری جهت کاربست آن ها در فضاهای پیراشهری تأثیرگذار هستند که در 26 مقوله مشتمل بر برنامه ریزی راهبردی، پیش نیازها، سازمانی، مدیریت، ساختار جمعیت، محیط فرهنگی، خدمات، مدیریت دولت، الزامات فرهنگی، زیرساخت اقتصادی، مالی، ساختار صنعتی، انباشت صنعتی، سطح اقتصادی، نوآوری فناورانه، موقعیت جغرافیایی، ارتباط صنعت-دانشگاه، مقیاس شهر، محیط اکولوژیک، طراحی و محیطی طبقه بندی شده اند. این مقوله ها در هشت کد محوری متشکل از نهادی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، انباشت جغرافیایی و فضایی، زیرساخت و غیره طبقه بندی شده اند. مراحل توسعه و تکوین خوشه های نوآوری شامل مرحله پیش خوشه و ظهور خوشه، راه اندازی، فاز رشد خوشه پسین، پایداری، زوال و درنهایت سازگاری خوشه ای، جهش یا فرسودگی است.
برنامه ریزی کاربری اراضی در مدیریت کالبدی فضایی مناطق پیراشهری(مطالعه موردی: اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیراشهری که گاهی به آن حاشیه شهری هم اطلاق می شود می تواند بر فرم شهری و چالش های برنامه ریزی فضایی قرن بیست ویک غالب شود. در کشورهای صنعتی یا پساصنعتی، پیراشهر قلمرو تغییرات اقتصادی، اجتماعی و دگرگونی ساختار فضایی است، درحالی که در کشورهای به تازگی صنعتی شده و بیشتر کشورهای درحال توسعه، غالباً منطقه شهری پر هرج ومرجی است که سبب ساز پراکندگی و توسعه ناهماهنگ شهری می شود. شناخت و تحلیل برنامه ریزی کاربری اراضی برای این مناطق می تواند به مدیریت بهتر این مناطق بیانجامد. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف شناخت و تحلیل این عوامل برای مناطق پیراشهری در شعاع 8 کیلومتری مابین کلانشهر تهران و شهر اسلامشهر براساس داده ها و نقشه های سال 1399 و بر مبنای 3 دسته بندی کلی کاربری اراضی یعنی شهری، کشاورزی و حفاظتی با لحاظ کردن ناسازگاری بین آن ها به انجام رسیده است. روش پژوهش مبتنی بر رویکرد کاربردی و توصیفی– تحلیلی است که با درنظر گرفتن الگوی تحلیل استراتژی تشخیص ناسازگاری کاربری اراضی (LUCIS) و پیاده سازی آن در محیط (GIS) توانست میزان مطلوبیت عوامل تأثیرگذار هر یک از کاربری های اراضی مذکور در جهت برنامه ریزی برای مناطق پیراشهری را برای محدوده موردمطالعه ارائه نماید.یافته ها به عنوان اولین نتایج این تحلیل نشان داد که از مجموع مساحت 46.335 هکتار شعاع 8 کیلومتری پیراشهری شهر اسلامشهر، 122 لکه با مجموع 12.754 هکتار دارای بالاترین مطلوبیت، 227 لکه با مجموع 21.155 هکتار دارای مطلوبیت متوسط و 139 لکه با مجموع 12.426 هکتار دارای کمترین مطلوبیت کاربری اراضی برای برنامه ریزی کالبدی – فضایی این منطقه می باشد. دومین نتیجه، موقعیت این لکه ها در جهت چگونگی آینده نگری و برنامه ریزی صحیح برای مدیریت شهری برای این مناطق است و به عنوان سومین نتیجه، تعمیم این مدل برنامه ریزی برای دیگر مناطق پیراشهری کشور را می توان در نظر گرفت.
شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر جمعیت پذیری فضاهای پیراشهری سنندج (مطالعه موردی: نایسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نایسر یکی از فضاهای پیراشهری واقع در پیرامون شهر سنندج است که طی سال های گذشته روند جمعیت پذیری شدیدی را تجربه کرده است؛ به گونه ای که جمعیت آن از 938 نفر در سال 1375 به 85000 نفر در سال 1399 رسیده است. بخش قابل توجهی از ساکنان نایسر را مهاجرین روستایی تشکیل می دهد. هدف اصلی پژوهش، شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر جمعیت پذیری فزاینده نایسر است. نوع تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری شامل تمامی سرپرستان خانواری است که طی دو دهه اخیر از روستاها به این فضای پیراشهری مهاجرت کرده اند و از میان آن ها، 150 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. ابزار اصلی برای گردآوری داده ها، پرسشنامه است که روایی و پایایی آن تأییدشده است. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از ترکیب روش های کمی (جدول توزیع فراوانی، آزمون مقایسه میانگین و تحلیل عاملی اکتشافی در قالب نرم افزار SPSS) و کیفی (تحلیل محتوا) استفاده شده است. نتایج نشان داد میزان رضایت از سکونت در نایسر با میانگین 271/2، پایین تر از سطح متوسط می باشد و پنج عامل کلیدی جمعیت پذیری شتابان نایسر که 627/62 درصد از واریانس آن را تبیین کرده اند، به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پایین بودن هزینه اسکان و فعالیت های اقتصادی (846/17 درصد)، سهل گیری در قوانین و مقررات فضاهای پیراشهری (360/12 درصد)، دسترسی به زیرساخت ها (340/12 درصد)، بهره مندی از فرصت ها (617/11 درصد) و جذابیت های کاذب شهرنشینی (463/8 درصد). همچنین نتایج نشان داد میانگین محاسبه شده برای بازگشت مجدد به روستا با میانگین 962/2، در سطح متوسطی قرار دارد.
سنجش رضایت مندی شهروندان از کیفیت محیطی مجتمع های مسکونی پیرامون شهرها (مورد مطالعه: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز بحران های مختلف در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرها که ناشی از فقدان برنامه ریزی مناسب در مناطق پیراشهری است، سبب تنزل کیفیت محیط شهری شده است، این پژوهش درصدد ارزیابی میزان رضایت مندی ساکنان متأثر از فضای باز مجتمع های مسکونی است. رضایت از مکان امری چندبعدی و توجه به عوامل متعدد سازنده مکان در تدوین الگوی ارزیابی افراد ضروری است. براساس ادبیات موجود، الگوی پنج بعدی فضایی، اجتماعی، عملکردی، مدیریتی و دموگرافیک، به عنوان یکی از مؤثرترین معیارها، جهت برآورد رضایت افراد استخراج گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و از حیث روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد و با توجه به ماهیت موضوع و شاخص های موردبررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی است. چارچوب نظری و ادبیات تحقیق نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. در بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است، برای ارزیابی نهایی داده ها از نرم افزار SPSS و روش آماری همچون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون U- من ویتنی، آزمون کروسکال والیس، رگرسیون و T بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رضایتمندی افراد در زمینه های زیست محیطی، تسهیلات مجتمع، روشنایی و تهویه، دسترسی و حمل ونقل در سطح بسیار خوب و مدیریت و نگهداری، امنیت، کالبدی و دید و منظر در سطح نسبتاً خوب و روابط همسایگی و اقتصادی در سطح ضعیف ( پایین تر از میانه) می باشد و در کل میزان رضایتمندی ساکنین از کیفیت زندگی در این مجتمع های مسکونی نواحی پیراشهری در حد متوسط قرار دارد.
تحلیل راهبردی تاب آوری پیراشهری در برابر مخاطرات محیطی (مورد مطالعه: نواحی پیراشهری سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر سنندج در فرآیند رشد و توسعه کالبدی از دهه 1340 تاکنون 16 روستا را در خود ادغام نموده است، تعداد زیادی از این روستاها بر روی مناطق سیل خیز، بعضاً گسل ها یا در مناطق مستعد زمین لغزش واقع شده اند. هدف پژوهش حاضر تحلیل تاب آوری نواحی پیراشهری سنندج در برابر مخاطرات محیطی است. روش پژوهش کمی–تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل 400 نفر از ساکنین روستاهای پیراشهری سنندج است. برای وزن دهی به شاخص های پژوهش از نظرات 30 نفر از کارشناسان بهره گرفته شد، جهت رتبه بندی سکونتگاه های ناحیه پیراشهری سنندج به لحاظ تاب آوری از مدل Fuzzy Topsis و برای شناسایی و ارزیابی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از روش تحلیل SWOT، استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد براساس جواب ایده آل تاپسیس فازی به ترتیب روستا ی سرنجیانه علیا با (10/0)، روستای آرندان با (13/0)، روستای گریزه با (14/0)، روستای خشکه دول با (16/0) و روستای سراب قامیش با (17/0) دارای نزدیک ترین فاصله با جواب ایده آل مثبت و دورترین فاصله با جواب ایده آل منفی می باشند. همچنین حوزه منفصل شهری نایسر با (31/0)، روستای قلیان با (31/0)، روستای آساوله با (30/0)، باباریز با (30/0) و حوزه منفصل شهری ننله با (29/0) دارای دورترین فاصله با جواب ایده آل مثبت و نزدیک ترین جواب با گزینه ایده آل منفی هستند. به عبارتی روستاهای سرنجیانه علیا، آرندان، گریزه، خشکه دول و سراب قامیش دارای بیشترین میزان تاب آوری در ناحیه پیراشهری سنندج هستند ناحیه منفصل شهری نایسر، روستاهای قلیان، آساوله و باباریز و حوزه منفصل شهری ننله دارای کم ترین میزان تاب آوری در ناحیه پیراشهری سنندج هستند.
تحلیل عوامل مؤثر بازتعریف درآمد پایدار در فضاهای پیراشهری کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ای که امروزه اکثر شهرداری های کشور با آن روبه رو هستند، عدم دستیابی به منابع درآمدی پایدار است. افزایش جمعیت شهرها و گسترش شهرها نیازمند خدمات رسانی مناسب شهرداری ها به ساکنین آن ها و بالطبع گسترش منابع مالی و درآمد پایدار است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف، تحلیل عوامل مؤثر بازتعریف درآمد پایدار در فضاهای پیراشهری کلانشهر تهران تدوین شده است. روش به کارگرفته شده توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری در این پژوهش 50 نفر از متخصصان و خبرگان در حوزه مدیریت شهری می باشند. جهت تحلیل داده ها از روش اموس و کوکوس استفاده شده است. نتایج حاصل از روش معادلات ساختاری نشان می دهد که از بین مجموعه عوامل کالبدی- محیطی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریتی- نهادی، سرمایه گذاری اجتماعی، سیاست گذاری اقتصادی؛ بعد سیاست گذاری اقتصادی با بار عاملی 90/0 دارای اثرگذاری بیشتری بر درآمد پایدار شهری است. افزون بر این از بین عامل پنج گانه بعد سیاست گذاری اقتصادی، عامل اعمال تغییر و تحول در سیاست ها و فعالیت های پرهزینه کم بازده با بار عاملی 78/0 صدم دارای اثرگذاری بیشتری است. همچنین نتایج حاصل از تصمیم گیری های چندمعیاره بیانگر آن است که شاخص هایی مانند بازنگری در قوانین شهرداری؛ استفاده مناسب از ابزارهای درآمد عمومی (مانند مالیات بر فروش و سهم مالیات بر درآمد، مالیات بر املاک و ...) و هوشمند سازی زیرساخت های شهری (اعمال سیاست های رشد هوشمند شهری) جز مهم ترین و بیشترین اثرگذاری در بازتعریف درآمد پایدار در فضاهای پیراشهری کلانشهر تهران دارند.
تحلیلی بر وضعیت حکمروایی خوب در روستاهای پیراشهری ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تحلیلی بر وضعیت حکمروایی خوب در روستاهای پیراشهری ارومیه می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر زمانی طولی، از نظر نتایج کاربردی و از نظر هدف توصیفی-تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی است. جامعه آماری پژوهش ساکنان روستاهای پیراشهری ارومیه (روستاهای بند، توپراق قلعه، دده سقی، ریحان آباد، وزیرآباد، ولنده سفلی، انهرسفلی، گنج آباد و میرآباد) می باشندکه مطابق فرمول کوکران 377 به دست آمده است که به صورت تصادفی در محدوده توزیع گردیده است. در جهت ارزیابی وضعیت حکمروایی خوب، مؤلفه های مشارکت روستایی، پاسخ گویی و شفافیت، مسئولیت پذیری، عدالت و برابری، کارایی و اثربخشی و نظارت استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و با استفاده از روش های آماری نظیر آزمون های تی تک نمونه ای و همبستگی اسپیرمن صورت گرفته است و برای رابطه یابی میان مؤلفه های پژوهش از روش تصمیم گیری چندمعیاره دیمتل و برای رتبه بندی روستاها از مدل ویکور استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها از طریق متخصصان و پایایی پرسشنامه ها نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ به تائید رسیده است. مطابق نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن مؤلفه عدالت و برابری بیشترین همبستگی را با حکمروایی خوب در محدوده موردمطالعه را دارد. مطابق نتایج مدل دیمتل نیز، مؤلفه عدالت و برابری با مقدار (D) 919/5 تأثیرگذارترین، مؤلفه مسئولیت پذیری با مقدار (R) 598/5 تأثیرپذیرترین و درنهایت مؤلفه نظارت با مقدار(D+R) 485/10 بیشترین ارتباط را با سایر مؤلفه ها دارد. مطابق نتایج مدل ویکور روستای پیراشهری بند، توپراق قلعه، انهرسفلی، وزیرآباد، میرآباد، ولنده سفلی، دده سقی، ریحان آباد و گنج آباد به ترتیب در رتبه اول تا نهم قرارگرفته اند.
تحلیل کیفیت زندگی در فضاهای پیراشهری کلانشهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شناخت دقیق و همه جانبه از وضعیت کیفیت زندگی در جوامع از ضروریات به شمارمی رود و لازمه تحقق این مهم نیازمند نگرش نظام مند می باشد ازاین رو تحقیق حاضر باهدف تحلیل کیفیت زندگی درمحلات عینک، نخودچر، پاسکیاب وسلیمانداراب ازمحلات حاشیه شهر رشت به انجام رسیده است. جامعه آماری در این تحقیق جمعیت محله های حاشیه نشین موردمطالعه در شهر رشت درسال 1395تشکیل می دهند که جمعیتی بالغ بر 82604 هزار نفر بودند و به روش نمونه گیری ساده ، 382 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفت. متغیرهای این تحقیق در ابعاد عینی و ذهنی به شاخص های (کالبدی، اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، زیست محیطی و روحی- عاطفی) تقسیم شدند و با استفاده از آزمون تی تست تک نمونه ای در نرم افزار spss موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد میزان کیفیت زندگی در بعد کالبدی با میانگین 486/32 و سطح معناداری 000/0.، همچنین میزان کیفیت زندگی در بعد اقتصادی و با میانگین 932/7 و سطح معناداری 000/ 0 ،میزان کیفیت زندگی در بعد اجتماعی با میانگین 613/32 و سطح معناداری 000/0 ، میزان کیفیت زندگی در بعد محیطی با میانگین 285/9 و سطح معناداری 000/0 و میزان کیفیت زندگی در بعد روحی-عاطفی با میانگین 496/11 و سطح معناداری 000/0 در محله های موردبررسی در سطح پایین تر از متوسط قرار دارند. نتیجه این مطالعه حاکی از این است که از دیدگاه ساکنان نواحی موردبررسی؛ این مناطق فاقد کیفیت زندگی مناسب می باشند.
تحلیل عوامل مؤثر بر اتخاذ استراتژی های مقابله خانوارهای روستاهایی در برابر ناامنی غذایی با تأکید بر همه گیری کرونا (مطالعه موردی: روستاهای پیراشهری زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع همه گیری کرونا دارای اثرات مختلفی بر نواحی روستایی بود، یکی از این اثرات بر روی روند ناامنی غذایی و به دنبال آن استراتژی های مقابله خانوارهای روستایی با ناامنی غذایی است. هدف تحقیق حاضر ابتدا شناخت وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستاهای موردمطالعه و سپس بررسی تفاوت نوع استراتژی های مقابله این خانوارها قبل و بعد از شیوع همه گیری کرونا است. نوع تحقیق حاضر کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر هشت روستای پیراشهری شهرستان زنجان است، این ۸ روستا دارای ۳۰۴۷ خانوار هستند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه موردنیاز جهت تکمیل پرسش نامه (۳4۲) خانوار محاسبه و پرسش نامه ها با استفاده از روش سیستماتیک تکمیل شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون ویلکاکسون و معادلات ساختاری اموس) استفاده شده است. یافته های تحقیق داد، بعد از همه گیری کرونا ۳۴٫۱۴ درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، ۲۲٫۱۸ درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، ۱۸٫۶۴ درصد خانوارها ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و ۲۵٫۰۴ درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید می باشند. جهت تحلیل تفاوت معناداری در بین شاخص های استراتژی های غذایی و غیر غذایی مقابله با ناامنی غذایی نشان می دهد، بیشترین تفاوت معناداری مربوط به شاخص های اضافه کاری غیر از بخش کشاورزی و استفاده از غذای ارزان قیمت با مقدار آماره آزمون ۱۱٫۳۳- و ۱۴٫۵۷- است. نتایج نشان می دهد، شاخص های نوع شغل خانوار، داشتن شغل فرعی، میزان اراضی آبی، وسیله نقلیه، تورم مواد غذایی، قدرت خرید خانوار، دسترسی به فروشگاه های مواد غذایی و تنوع درآمدی، تحصیلات، بعد خانوار و تحصیلات همسر، وجوه ارسالی، پیوند اجتماعی، اعتماد اجتماعی و عادات و الگوی غذایی بر انتخاب استراتراتژی های مقابله خانوارهای روستاهای موردمطالعه در برابر ناامنی غذایی تأثیرگذار است.