روش شناسی علوم انسانی

روش شناسی علوم انسانی

روش شناسی علوم انسانی سال 27 پاییز 1400 شماره 108 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ارزیابی و تحلیل روش شناسی مطالعات کارآفرینی در گردشگری: رویکرد فراروش(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 720 تعداد دانلود : 64
کارآفرینی در گردشگری به عنوان رشته ای نوظهور امّا با رشد فزاینده، توجه پژوهشگران رشته های مختلف را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که پژوهش های این حوزه عموماً با یکنواختی روش شناسی و ضعف مسئله پژوهشی مواجهند و نتایج آنها، راهگشای کارآفرینان و سیاستگذاران نیست. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل روش شناسی مطالعات در این حوزه با استفاده از فراروش انجام شده است.جامعه آماری شامل تمامی مقالات منتشرشده در مجلات داخلی در حوزه کارآفرینی در گردشگری است. نمونه گیری به روش تمام شماری انجام شده و 44 مقاله برگزیده شده است. برای ارزیابی و تحلیل مقالات، چارچوب روش شناسی ساندرز و همکاران معرفی و استفاده شده است.نتایج نشان می دهد پژوهش های این حوزه، به طورعمده در پارادایم اثبات گرایی انجام شده و ازآنجاکه کارآفرینی در گردشگری در مرحله مفهوم سازی و نظریه پردازی است، پژوهش در این حوزه نیازمند جهت گیری های بنیادین با اهداف اکتشافی، روش های کیفی و ترکیبی، استراتژی های داده بنیاد و رویکردهای قیاسی و تطبیقی بیشتری است. در پایان نیز پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه شده است.
۲.

روش پژوهش پساپدیدارشناسانه؛ پدیدارشناسی عملگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 658 تعداد دانلود : 347
در این پژوهش، فلسفه پساپدیدارشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پساپدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد جدید در فلسفه فناوری می باشد که به ویژه بر نقش فناوری در تغییر دادن تجربیات و ادراک انسان ها تأکید دارد. نخست به ارتباط پساپدیدارشناسی با پدیدارشناسی و سپس به رابطه پساپدیدارشناسی و عملگرایی اشاره شده است. پساپدیدارشناسی فلسفه ای ترکیب شده از عملگرایی و پدیدارشناسی کلاسیک است. پساپدیدارشناسی با حفظ برخی ویژگی های پدیدارشناسی کلاسیک و کنار گذاشتن برخی ویژگی های دیگر از جمله تأکید بر ضدیت با ذات گرایی، باعث شده است این فلسفه را نوعی پدیدارشناسی عملگرا بنامند. در ادامه به روش های انجام پژوهش پساپدیدارشناسی پرداخته شده است. در این باره روش هایی معرفی و بحث شده اند که شامل روش هایی از جمله روش مصاحبه با شرکت کنندگان، مشاهده شرکت کنندگان، گزارش تجربیات اول شخص، مصاحبه با اشیا و روش پیشنهادی رابرت روزنبرگر هستند که همه این روش ها در نهایت به طرق مختلف به بررسی رابطه انسان و فناوری ها و تغییرات حاصل از این روابط می پردازند.
۳.

بحران تکرارپذیری و ضرورت تغییر در سیاست گذاری چاپ مقالات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 909 تعداد دانلود : 850
طی دهه گذشته به نحوی روزافزون دریافته ایم که وقتی درصدد تکرار داده های نشریافته در مقالات معتبر علمی هستیم، نتایج اولیه به دست نمی آیند. به عبارتی بسیاری از مقالات نشریافته در علوم آزمایشی، از جمله پزشکی و روان شناسی نامعتبر هستند. این پدیده به بحرانی در علوم تجربی منجر شده است که در 2012 به «بحران تکرارپذیری» معروف شد. در مقاله حاضر ابتدا بحران معرفی، و نظر دانشمندان در مورد شدت آن بیان شده است. سپس پنج علت احتمالی برای بروز آن معرفی شده اند.دعوی مقاله آن است که مهم ترین علت را باید در سیاست گذاری های ناکارآمد فشار بر چاپ مقالات جستجو کرد. در بخش بعد نیز متناسب با پنج علت راهکارهایی برای تخفیف بحران معرفی شده است. در بخش پایانی گام برداشتن به سوی «علم باز» و کاستن از نقش مقالات در ارزیابی استادان و پژوهشگران به عنوان دو راهکار اصلی معرفی شده است.
۴.

ارائه الگوی تطبیقی مدیریت اسلامی مبتنی بر الگوی جهانی فلسفه مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 589 تعداد دانلود : 86
مقاله پیش رو به دنبال واکاوی الگوهای بنیادین مدیریت مدرن و ارائه الگوی تطبیقی مدیریت اسلامی بر پایه مبانی جهانی فلسفه مدیریت می باشد. بدین منظور، ابتدا الگوی جهانی تولید پارادایم مدیریتی تبیین و سپس مبانی اسلامیِ مترتب بر آن تطبیق داده شد تا الگوی تطبیقی خاص مدیریت اسلامی به دست آید. در طول مراحل تحقیق ابتدا پارادایم های فلسفی مدیریت مدرن از درون منابع بین المللی استخراج و دسته بندی شد.یافته های این دسته بندی نشان می دهد که پیش فرض های پارادایمی هستی شناختی[1] و معرفت شناختی[2] به طور مشترک در بیشتر مکاتب مدیریت وجود دارد و مبنای تفکیک مکاتب مختلف مدیریتی از یکدیگر می باشد. همچنین، این دسته بندی سیستماتیک می تواند به استخراج یک الگوی جامع جهانی برای تولید پارادایم مدیریت بینجامد.روش تحقیق در پژوهش پیش رو از نوع تطبیقی است. مطالعه تطبیقی درحقیقت نوعی روش بررسی است که پدیده ها را در کنار هم قرار می دهد و به منظور احصاء نقاط افتراق و تشابه، آنها را تحلیل می کند. براساس این، به طور تطبیقی مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی اسلامی در الگوی پارادایمی قرار داده شد و الگوی پارادایمی خاص مدیریت اسلامی استخراج گردید. این الگو مبتنی بر هستی شناختی خلقی−ربوبی و معرفت شناختی الهی−تئوئیستی شکل می گیرد.
۵.

«آگاهیِ تاریخی» به مثابه بنیادِ ابژکتیوِ علوم انسانی؛ (ملاحظاتی در نقد گادامر بر موضع دیلتای در باب عینی گرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 136 تعداد دانلود : 886
دیلتای کوشیده است «نقد عقل محض» کانت را به «نقد عقل تاریخی» در عرصه علوم انسانی تبدیل کند تا از قِبَل این رهیافتِ خاص، هم شأن مستقلی برای علوم انسانی تدارک و هم معنای جدیدی از ابژکتیویته را در این ساحت آشکار کند. گادامر با نقدهای خویش او را ملامت کرده و مدعی شده است دیلتای در دام ابژکتیو علمی افتاده و با سنت نوکانتی که در عصر او جریانِ غالب و شایع بوده، ناخودآگاه همراهی کرده است؛ نیز اینکه دیلتای با وجود تفکر تاریخی، در نظام فکری خویش به همه لوازم و نتایج این تفکر وفادار نبوده است.در این جستار برای اینکه بنیاد ابژکتیو علوم انسانی را در نظرگاه دیلتای نشان دهیم، از تناظر میان سه گانه «تاریخ» «جهانِ زیسته» و«هرمنوتیک» سخن گفته ایم. ادعا این است که تاریخ، بنیادِ زیست جهان و بالمآل بنیادِ هرمنوتیک است، که به موجب نسبت های انسان در این عرصه، حیات تاریخی او رقم می خورد، «تاریخ» همان «زیست جهان» است در مقام فروبستگی و «زیست جهان» همان «تاریخ» است در ساحت انفتاح و گشودگی؛ «هرمنوتیک» نیز به مثابه منطقِ این نسبت و دانشی است که این دو ساحت را از مقام «اجمال و حضور» به مقام «تفصیل و حصول» درآورده است. البته در سایه چنین نگاهی آنچه ضامن عینیت و شأن ابژکتیو علوم (انسانی) می شود نه انسان است، نه زیست جهان و نه تاریخ؛ بلکه کل این فرایند و جریانِ آگاهی است که از آن می توان به «آگاهی تاریخی» یاد کرد.
۶.

سنجش رویکرد فیزیکالیستی جان سرل به حیث التفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 250 تعداد دانلود : 361
از مهم ترین تلاش های فلسفی جان سرل، رفع تعارضات جدیدی است که در حوزه فلسفه ذهن[1] مطرح شده است. از این جهت وی به عنوان یک فیلسوف ذهن سعی می کند چالش هایی را مرتفع کند که یافته های علم عصب زیست شناختی در برابر متافیزیکِ محضِ[2] فلسفی قرار داده است. هدف اصلی این مقاله بررسی دیدگاه سرل در این باب است و مسئله نگارنده این است که نشان دهد توضیح هستی شناسانه سرل از حیث التفاتی بر مبنای رویکرد فیزیکالیسم مشکل آفرین است؛ هرچند وی از روش ها و مقدمات موجهی استفاده می کند. این بررسی در دو محور کلی انجام شده است: نخست آنکه دیدگاه سرل درباره «حیث التفاتی» تبیین و بررسی شده و سپس نحوه پاسخ او به مناقشات برآمده از عصب زیست شناسی [طبیعت گرایانه] (به نوعی فیزیکالیسم مورد نظر سرل) ارزیابی و بررسی شده است. با بررسی دیدگاه سرل و با توجه به نقدهایی که بر دیدگاه وی مطرح خواهیم کرد، آشکار می شود که اگر هم چالشی میان مباحث عصب زیست شناختی و بحثِ متافیزیکی در بابِ حیث التفاتی وجود نداشته باشد −که این خود محلِ مناقشه است− به نظر نمی رسد اراده علمی فلسفی جان سرل برای حل این چالش کافی باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۸