مطالعات تاریخ فرهنگی

مطالعات تاریخ فرهنگی

مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم پاییز 1397 شماره 37 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

جایگاه مردم در بازآفرینی مفهوم ایران بر اساس اندیشه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مردم ایران بازآفرینی مفهوم ایران اندیشه ی فردوسی مشروعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 470 تعداد دانلود : 538
ورود اعراب مسلمان و فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان باعث گسست در نظام سیاسی و ساختار اجتماعی ایران شد، اما شکل گیری قیام های مذهبی و به قدرت رسیدن خاندان های محلی، تلاش عملی ایرانیان برای رهایی از این گسست بود. این تکاپو با به قدرت رسیدن ترکان در ایران وارد حوزه ی فرهنگی شد و بزرگانی همچون فردوسی با پرداختن به تاریخ حماسی و ملی ایران، کوشیدند تا مفهوم ایران را بازآفرینی کنند. مردم مهم ترین مؤلفه ی اندیشه ی فردوسی در بازآفرینی مفهوم ایران است؛ از همین رو نسبت مردم ایران و اندیشه ی ایران مسئله ی اصلی این پژوهش است که نگارندگان با روش تحلیل تاریخی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای می کوشند آن را واکاوی کنند. بررسی ها نشان می دهد پژوهشگران این حوزه به ویژه فردوسی پژوهان در فهم روایت های فردوسی درباره ی ایران، عمدتاً بر مؤلفه های قلمرو سرزمینی، نظام حکومتی، شاخصه های فرهنگی مانند زبان و دین و آیین تأکید داشته اند و از جایگاه مردم ایران، به ندرت سخن به میان آورده اند و بدین ترتیب یکی از مهم ترین مؤلفه های تفکر فردوسی را نادیده گذاشته اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد در نظام اندیشگانی فردوسی، صاحبان قدرت سیاسی و شاهنشاه ایران، مشروعیت خود را نه از آسمان بلکه از مردم ایران می گرفته اند؛ مردمی که اگر نبودند هیچ کدام از دیگر مؤلفه های شکل گیری مفهوم ایران، نمود عملی پیدا نمی کرد.
۲.

بررسی، تحلیل و معرفی طرح ها و نقشه های وارداتی (اقتباسی) و جدید در قالی معاصر اراک(سلطان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سلطان آباد اراک قالی طرح نقشه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 166 تعداد دانلود : 401
یکی از مهم ترین مکاتب قالی بافی ایران، مکتب قالی بافی سلطان آباد یا اراک است که ضمن برخورداری از سابقه ای دیرین در بافت و تولید قالی، با عرضه ی قالی ساروق از اواسط دوره ی قاجار به این سو، باعث شهرت و محبوبیت قالی دست بافت ایرانی شد. قالی اراک از منظر طرح و نقشه، در گذار ادوار مختلف تاریخی به سه دوره ی تاریخی تقسیم بندی می شود؛ دوره ی نخست، از زمان ظهور قالی سلطان آباد تا اواسط قرن نوزدهم (اواسط دوران قاجار)؛ دوره ی دوم یا دوره ی درخشش که از اواسط قرن نوزدهم تا پایان دوره ی پهلوی به طول انجامید، البته با فراز و فرودهایی در خلال جنگ های جهانی اول و دوم؛ و دوره ی سوم یا دوره ی چهل ساله ی انقلاب که در واقع دوران افول قالی اراک است. در این دوره بود که انواع متنوعی از طرح ها و نقشه های غیربومی که در اصطلاح و در این مقاله با نام وارداتی یا اقتباسی شناخته می شوند، از دیگر مکاتب و مناطق، وارد نظام بافندگی قالی اراک شد. پرسش اصلی و محوری این مقاله این است که با توجه به فراوانی بعضی نقشه های غیربومی، خاستگاه و زادگاه و تعداد نقشه های اقتباسی (وارداتی) در مکتب قالی بافی اراک (سلطان آباد)، کدام است؟ همچنین بعضی از نقشه های جدید طراحان اراک در این دوره، شناسایی شد که در این پژوهش بدان ها پرداخته خواهد شد. یافته های این پژوهش به این قرار است: طرح ها و نقشه های وارداتی یا اقتباسی به شیوه های مختلف وارد نظام بافندگی اراک شده است؛ یا تجار و تولیدکنندگان تبریزی آن را وارد سنت نقشه و طراحی اراک کرده اند یا طراحان و تجار و تولیدکنندگان بومی اراک از دیگر مکاتب و کانون های قالی بافی اقتباس کرده اند، یا اینکه طراحان اراک آن را طراحی و عرضه کرده اند. از این رهگذر، 31 نمونه ی مختلف از نقشه های اقتباسی (وارداتی) و جدید شناسایی و معرفی شدند که از این تعداد، 17 نمونه اقتباسی و وارداتی و 14 نمونه نیز کار طراحان اراکی بوده که با سلیقه ی شخصی طراح، احیا و بازآفرینی شده است. این تحقیق از نوع بنیادین و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است. شیوه ی گردآوری داده ها نیز توأمان به صورت کتابخانه ای و بیشتر میدانی است.
۳.

نام های تخت نشینی در دوره ی هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هخامنشیان نام تخت نشینی داریوش خشایارشا اردشیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 410 تعداد دانلود : 289
پادشاهان هخامنشی پس از داریوش یکم هنگام جلوس و یا هنگامی که نامزد جانشینی می شدند، نام های «داریوش» و «خشایارشا» و «اردشیر» را به عنوان نام تخت نشینی خود انتخاب می کردند. هر کدام از این پادشاهان با توجه به نحوه ی به تخت نشستن، اتفاقاتی که پیش از به تخت نشستن برایشان افتاده، و بر اساس طرح و برنامه ای که داشته اند، یکی از این نام ها را برای خود برگزیده اند. این نام ها نه نام های شخصی و نه ترکیبات اسمی واقعی، بلکه شماری ترکیب اسمی فشرده شده اند. مسئله ی پژوهش حاضر، سبب انتخاب نام های داریوش و خشایارشا و اردشیر توسط پادشاهان شاخه ی دوم هخامنشی بوده است. برای یافتن پاسخ تلاش شده تا با بهره گیری از منابع دست اول و پژوهش های موجود، به شکل توصیفی تحلیلی شیوه ی انتخاب نام های تخت نشینی در دوره ی هخامنشی ذکر شود و سبب انتخاب هر کدام از این نام ها تحلیل شود. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که کسانی نام تخت نشینی داریوش را انتخاب کرده اند که جانشین قانونی پادشاه نبوده اند و پس از پشت سر گذاشتن دوره ی بحران داخلی و با تدبیر و اقتدار توانسته اند به تخت پادشاهی دست یابند. انتخاب کنندگان نام خشایارشا ولیعهد و جانشین قانونی پادشاه بوده اند و بی هیچ مشکلی به تخت نشسته اند. کسانی که نام اردشیر را انتخاب کرده اند از فرزندان مشروع پادشاه و از حق قانونی جانشینی برخوردار بوده اند، با این حال جانشینی آنها مورد چالش قرار گرفته و پس از تلاش فراوان و درگیری های داخلی توانسته اند نظم را به خاندان شاهی برگردانند و به تخت بنشینند.
۴.

دیگری و بازنمایی آن در خاطرات زنان؛ مطالعه ی موردی: خاطرات دختران فرمانفرما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیگری هویت روایی بازنمایی زندگی نامه ی خودنوشت زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 834 تعداد دانلود : 337
خاطره نگاری به شکل زندگی نامه ی خودنوشت، از گونه های رایجی بود که میان زنان تاریخ معاصر ایران مقبول افتاد و عرصه ای برای نمایش «خود» در پرتو شناخت «دیگری» شد. این مقاله با رویکرد تفسیری هرمنوتیکی در چارچوب مفهومی «هویت روایی پل ریکور» در پی پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی «دیگری» در روایت زنان خاطره نگار خانواده ی عبدالحسین میرزا فرمانفرما برآمده تا نشان دهد که شرح دیگری چگونه بخشی از هویت روایی نویسنده را شکل داده است. از کاربست این چارچوب مفهومی چنین برداشت می شود که بازنمایی «دیگری»، ارتباطی مستقیم با منظومه ی گفتمانی مورد حمایت راویان داشته است؛ زیرا همان گونه که توصیف «دیگری» در خاطرات مریم فیروز، ارتباطی مستحکم با دیدگاه حزبی و ایدئولوژیک و هویت بازنمایی شده در پرتو آن دارد، در اثر ستّاره فرمانفرماییان، هویت جنسیتی زن با بازنمایی خودپنداره ای متفاوت با واقعیت اجتماع مردسالار، ملاک توصیف بوده است. توصیفی که در اثر مهرماه فرمانفرماییان، فارغ از شدت تأثیر دو دیدگاه ذکرشده، در گفتمانی همدلانه با گذشته ی سپری شده، قابل مشاهده است.
۵.

تأملی بر نقش آنیموس در زندگی و تاریخ مستوره(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مستوره آنیموس تاریخ نگاری کردستان اردلان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 878 تعداد دانلود : 919
ماه شرف خانم کردستانی متخلص به مستوره (1220 1264ق) پیشاهنگ زنان مورخ جهان اسلام، میان دو خاندان فرهیخته و دیوان سالار قادری و وزیری پرورش یافت. او در سال 1244ق، به عقد ازدواج خسروخان اردلان (1240 1250ق) والی کردستان درآمد. مرگ خسروخان و حدوث بحران سیاسی در کردستان، مستوره را بر آن داشت تا با نگارش تاریخ اردلان، عاملان بحران سیاسی یعنی والیه خانم و فرزندانش را نقد کند. شگفتا که بخشی قابل تأمل از متن روایت مستوره، به رغم نقد هوویش (والیه خانم) روایتی مردانه است؛ از این رو مسئله ی اصلی این مقاله بر تأثیر جنسیت در تاریخ نگاری مستوره مترتب شد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحقیق تاریخی و بهره مندی از آموزه های کارل گوستاو یونگ در جستار مؤلفه های آنیموس (مردِ درونِ زن) به انکشاف نقش آنیموس در شخصیت مستوره و تأثیر آن در تاریخ نگاری وی بپردازد.
۶.

بررسی و مطالعه ی تطبیقی نقوش صخره ای عقربلو با نقوش صخره ای غار کرفتو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقوش صخره ای غار کرفتو عقربلو نقوش مشترک نمادشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 156 تعداد دانلود : 715
پژوهش حاضر به روش توصیفی تطبیقی و رویکرد تحلیلی و با استفاده از مشاهده ی بصری حضوری یافته های حاصل از بررسی های میدانی، مطالعات اسنادی و کتابخانه ای نشان می دهد که در صخره نگاره های غار کرفتوی دیواندره و نقوش عقربلو در مسیر شاهین دژ بوکان، علاوه بر وجود نقوشی مشترک همچون بزهای کوهی، تصویر یا نماد محراب، تصاویر لوزی و...، نقش سواران در حال تیراندازی به پشت سر خود یکی از مهم ترین وجوه مشترک بین این دو مکان است. این صخره نگاره را می توان مهم ترین اثر در جهت تاریخ گذاری نسبی و هم زمانی این دو مجموعه به شمار آورد. این شیوه ی نبرد در دوره ی پارتیان از شیوه های نبرد «جنگ و گریز» بوده که جنگجویان پارتی آن را اجرا می کرده اند. با توجه به نزدیکی دو اثر به هم و همچنین ویژگی های مشترک بین نقوش آنها می توان بیان کرد که صخره نگاره های درون غار کرفتو (حداقل شماری از آنها) و نقوش صخره ای عقربلو، متعلق به فرهنگی مشترک بوده و در یک بازه زمانی مشترک ایجاد شده اند؛ بنابراین با توجه به گاه نگاری های نسبی صورت گرفته درباره ی نقوش غار کرفتو و تعلق قسمتی از این نقوش به دوره ی اشکانی و پس از آن، می توان استنباط کرد که نقوش صخره ای عقربلو نیز متعلق به همین دوره ی تاریخی اند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵