تأملات فلسفی

تأملات فلسفی

تأملات فلسفی سال هفتم بهار و تابستان 1396 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل نظریه ذهن بسط یافته و لوازم آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن ذهنِ بسط یافته شناخت بسط یافته برون گرایی فعال اصل برابری سیستم یکپارچه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 423 تعداد دانلود : 997
نظریه ذهن بسط یافته را در سال 1998 اندی کلارک و دیوید چالمرز، با تکیه بر مبانی جدیدی در فلسفه ذهن معاصر، مطرح کردند. متفکران این نظریه، با حفظ اصول ساختارگرایانه، از برون گرایی در محتوا به برون گرایی فعال منتقل می شوند. کارکردگرایی، اصل یکپارچگی علّی (سیستم یکپارچه)، اصل برابری و برون گرایی فعال مؤلفه های اصلی این نظریه هستند. در این نظریه بسط یافتگی ذهن بر پایه بسط یافتگی شناخت اثبات می شود. پذیرش یکپارچگی زبان و ذهن، بازتعریف نقش حافظه از بازنمایی به نقش خلاقانه، ارائه مفهوم معرفت شناسی بسط یافته، پذیرش یکپارچگی ذهن با برخی ابزارهای الکترونیکی، پذیرش یکپارچگی عناصر فرهنگی با ذهن و پذیرش شناخت جمعی، ازجمله نظریات ارائه شده در پی تأثیر از نظریه ذهن بسط یافته هستند. این مقاله، با روشی تحلیلی، ابعاد مختلف این نظریه و لوازم آن را توضیح داده است.
۲.

گذار از شکاکیت و ضرورت تفسیر متافیزیکی از امر مطلق در فلسفه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطلق سابژکتیویسم ایدالیسم متناهی آگاهی نامشروط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 320 تعداد دانلود : 789
هگل در جای جای فلسفه خویش از امر مطلق، روح مطلق و ایده مطلق سخن می گوید و از آن به بنیان وحدت هستی و معرفت و مفهوم و واقعیت یاد می کند. اما نزاعی کلیدی در تفسیر حقیقت این امر شکل می گیرد: آیا مقصود هگل از امر مطلق، حقیقتی هستی شناسانه و بنیانی برای تبیین واقعیت عینی است (تفسیر متافیزیکی) یا آنکه اشارات او به امر مطلق، صرفاً تأکید بر اطلاق خودانگیختگی سوژه در مواجهه با جهان خارج است (تفسیر غیرمتافیزیکی). این مقاله با بیان نحوه تکوین جدایی هستی و معرفت در عصر جدید به روایت هگل و نیز بازخوانی دوگانه شیء فی نفسه و آگاهی در فلسفه کانت، نشان می دهد که هر یک از تفاسیر شکل گرفته از فلسفه هگل، چه دریافتی از جهت گیری هگل به فلسفه کانت دارند. سپس با بررسی دقیق انتقادات هگل به فلسفه کانت، نشان داده می شود که امر مطلق برای هگل بنیانی برای تبیین واقعیت عینی است. لذا بدون پذیرش تفسیری هستی شناسانه از امر مطلق، تبیین هگل نافرجام خواهد ماند.
۳.

قلمرو و جایگاه عقل و عقل گرایان درمقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه عقل هستی شناسی معرفت شناسی شمس تبریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 698 تعداد دانلود : 880
بررسی نقش وجایگاه تفکرفلسفی ونگاه عقلانی در موضوعات معرفت شناختی تاریخ گذشته ما یکی از مهم ترین مباحث همیشگی فرهنگ تاریخی ما بوده است که علیرغم مخالفان و موافقان بسیار در باب حیطه کار ومیزان کارایی آن ،هنوز هم به درستی تبیین نگشته و محل چالش بسیار است . اگرچه این مساله از دیرباز مد نظر متفکران مسلمان بوده است ودر باب نقش و جایگاه عقل و تفکر فلسفی نکته های فراوان وبعضا عمیق و قابل تامل گفته اند اما گفته های شمس تبریزی درین باره از نوعی دیگر است که علیرغم اهمیت و تاثیر بسیار هنوز چنان که باید وشاید مورد توجه قرار نگرفته است.<br /> شمس از یک سو به فلسفه و تفکر فلسفی به مثابه یکی از مهم ترین نظام های هستی شناختی می پردازد واز دیگر سو نقش و جایگاه فیلسوفان را در تبیین نظام معرفت شناختی ایران پس از اسلام مورد نقد وتحلیل قرار می دهد و با نگاهی تازه و کمیاب به نقد نکته ها و گفته های شاخص ترین چهره های مطرح فلسفه در تاریخ ایران اسلامی می نشیند تا ضمن نگه داشت نگاه خرد بنیان فلسفی وتاکید بر کارایی آن ،کاستی ها ی احتمالی اش را - که زاده محدودیت های عقل نظری است – نیز نشان دهد.<br /> هدف این مقاله هم ،طبقه بندی و تحلیل نگره ها و تاملات شمس درباب عقل ،مقوله های عقلانی و چهره های مهم فلسفی در تاریخ ایران پس از اسلام است.
۴.

ضرورت گذارهای روح در پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هگل روح پدیدارشناسی ضرورت دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 847 تعداد دانلود : 262
در این مقاله، ادعای هگل مبنی بر ضرورت گذارهای روح در مواقف پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا معنای مورد نظر وی از ضرورت این گذارها مورد پژوهش قرار گیرد. برای این منظور نخست به اجمال معانی مختلف ضرورت بیان شده و سپس به بررسی این مطلب پرداخته شده که ضرورت مورد التفات هگل کدامیک از انواع این ضرورت ها بوده است. به همین جهت نظر مک تاگارت، هولگیت، فیندلی، لاور و کوفمان در این زمینه ذکر گردیده است و سپس بر اساس دریافت های بدست آمده از این آثار و توجه به ریشه ی انتقادهای هگل به کارهای فلسفی فیلسوفان پیشین، رهیافتی پیشنهاد شده است که به نحوی دربرگیرنده ی تفاسیر مورد بررسی در این مقاله است. بر اساس این رهیافت ضرورت گذارهای روح در پدیدارشناسی، ناشی از شیوه ی نوینی است که هگل قصد دارد برای پژوهش فلسفی در افکند؛ بر این اساس وی سعی می کند میان دو شیوه ی روشن اندیشانه و رومانتیسم مآبانه گام بر دارد و در عین حال به جانب هیچ یک نلغزد.
۵.

مبانی متافیزیکی فیزیک کوانتوم دیویدبوهم (با محوریت ایده نوین جهان هولوگرافیک)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دیوید بوهم فیزیک کوانتوم جهان هولوگرافیک کل نظم مستتر نظم نامستتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 925 تعداد دانلود : 75
دیوید بوهم، استاد دانشگاه لندن، و یکی از بزرگترین فیزیکدانان فیزیک کوانتوم بود که با تفسیر هستی شناختی از مکانیک کوانتوم و با نگرش کل نگری و اعتقاد به متغیرهای پنهان، به مخالفت با تفسیر رایج مکانیک کوانتوم ( تعبیر کپنهاگی) پرداخت و رویکردی متفاوت از همعصران خود پیشه کرد که صبغه فلسفی دارد. در این رویکرد، او با ناقص خواندن مکانیک کوانتومی و اعتقاد به حاکمیت نوعی ایده آلیسم سوبژکتیو بر ساحت آن، بی توجهی به مبانی فلسفی و متافیزیکی را به عنوان هسته مرکزی چالش اساسی فیزیک کوانتوم معرفی کرد. از این رو، پس از چهل سال کنکاش ژرف، مبانی متافیزیکی خاصی را برای فیزیک کوانتوم پایه ریزی کرد. از جمله این مبانی عبارتند از: ایده جهان هولوگرافیک، نظم مستتر و نامستتر، حوزه پتانسیل کوانتومی و همبستگی ماهوی همه اشیاء، اصالت کل یکپارچه، هولوموومنت و نفی دوئالیسم میان آگاهی و ماده. <br /> محور اساسی مبانی متافیزیکی دیوید بوهم، « ایده جهان هولوگرافیک» است. براساس این ایده، او اصالت را به کل تمام جنبش می دهد که بنیان اساسی تمام اشیاء است و همه موجودا ت در قلمرو نظم نامستتر ، را به عنوان تجلیات ساحت نظم مستتر، وابسته این کل می داند.<br /> ایده نوین جهان هولوگرافیک، دیوید بوهم را بر آن می دارد تا با رد دو گانه انگاری دکارتی اندیشه و ماده، هر گونه مرز میان این دو قلمرو را نفی کند. و با اعتقاد به عدم استقلال این دو، آنها را به عنوان انتزاعی از یک سیلان کلی قلمداد کند. دیوید بوهم با تأکید بر ایده جهان هولوگرافیک و توجه به مبانی متافیزیکی خاص خود و بالاخص اصالت کل یکپارچه، به نقد همه جانبه تفکر تجزیه نگری و دو گانه انگاری می پردازد و خواهان چرخشی نوین در رویکرد علوم و از جمله فیزیک به جهان است، که کلیت و وحدت را مدار کنکاش های خود قرار دهد.
۶.

«انسان سالکِ صدرایی»: بازخوانی رهیافت چندوجهی ملاصدرا به سلوک انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا انسان سالک سلوک اسفار اربعه رهیافت های صدرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 819 تعداد دانلود : 344
ملاصدرا در آثار برجسته خود به طور گسترده و ثابت به مسئله انسان و سیر تعالی او پرداخته است. «انسان سالک»، محور نظریه ی او در این باب را تشکیل می دهد که در ساختمان معنایی حکمت صدرایی از بسامد و اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق به بررسی رهیافت های گونه گون ملاصدرا در این مسئله می پردازد تا به این مسئله پاسخ گوید که ملاصدرا چه الگویی را در طرح و تحقیق چند بُعدیِ «انسان سالک» ترسیم نموده است. به نظر می رسد که ملاصدرا در تبیین سفرِ «انسان سالک» عمدتاً از روش فلسفی بهره می گیرد، اما در تعریف و تحلیل آن از سه منبع معرفتی فلسفه، عرفان و وحی بهره جسته است. انسان سالک در چارچوب فلسفی، سفر عقلی خود را با تأمل در اصل وجود آغاز می کند و با شناخت وجود حقیقی، سعادت عقلی خویش را نتیجه می گیرد و مقام «خلافت الاهی» را درمی-یابد. از دید ملاصدرا، انسان سالک در رهیافت قرآنی با تأمل در آفاق و انفس و در رهیافت عرفانی با کشف و شهود، مسیر سلوک خود را به سوی مقصد نهایی هموار می سازد.
۷.

ارتباط نفس و بدن از دیدگاه ابن میمون و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس ثنویت گرایی عقل فعال عقل مفارق تصورات تام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 632 تعداد دانلود : 657
در تفکر یهودی آدمی موجودی مرکّب از نفس و بدن است. موسی بن میمون ضمن تأثیرپذیری از اندیشمندان پیش از خود، خصوصاً ارسطو و ابنسینا، معتقد شد نهتنها انسانها بلکه تمامی مخلوقات عالم مادی- اعم از حیوانات، نباتات، مواد معدنی، افلاک و ستارهها دارای دو بُعد متمایز بوده و از ماده و صورت ترکیبشدهاند؛ اما ازنظر اسپینوزا جدایی و مباینتی بین جسم و روح نیست و این دو، دو جنبه مختلف حقیقتی واحد هستند که باطن آن روح و ظاهر آن جسم است؛ یعنی هر موجودی، مرکب از روح و جسم است. هر دو فیلسوف یهودی، تمایز جوهری نفس و بدن را رد کرده ولی در تبیین رابطه آن دو، ابن میمون معتقد به تأثیر و تأثر متقابل نفس و بدن است؛ درحالیکه اسپینوزا رابطه میان آنها را همانند ارتباط تصورات با ذهن میداند.
۸.

چیستی فلسفه تطبیقی؛ بررسی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه ی تطبیقی مطالعات تطبیقی فلسفه مقایسه سنت های فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 630 تعداد دانلود : 43
برای نظام یافتن مطالعات تطبیقی در فلسفه، ضروری است تصویری روشن از چیستی فلسفه ی تطبیقی وجود داشته باشد. برای به دست آوردن این تصویر روشن، باید مؤلفه های معتبر در تعریف فلسفه ی تطبیقی از دیدگاه پژوهش گران این رشته شناخته شود. مهم ترین مفهوم در فلسفه ی تطبیقی، مقایسه است. مقایسه در فلسفه ی تطبیقی مفهومی محوری است. البته این مفهوم، غایتِ فلسفه ی تطبیقی نیست، بلکه ابزاری برای رساندن پژوهش گر به هدف خود از فلسفه ی تطبیقی است. افزون بر آن، مقایسه در فلسفه ی تطبیقی بین سنت های متفاوت فلسفی و به صورت بنیادین انجام می شود. با توجه به ملاحظات یادشده می توان این تعریف را برای فلسفه ی تطبیقی پیشنهاد کرد: فلسفه ی تطبیقی، مطالعه ی مقایسه ای بنیادین و برون سیستمی سنت ها یا نظریات فلسفی، با استفاده از روش های معهود فلسفی و با هدف دست یابی به چشم اندازهای تعریف شده برای این فلسفه است. در صورتی که اعتبار قید برون سیستمی پذیرفته نشود، می توان با حذف این قید، تعریفی عام تر پیشنهاد کرد، یعنی: مطالعه ی مقایسه ایِ بنیادین نظریات فلسفی، با استفاده از روش های معهود فلسفی و با هدف دست یابی به چشم اندازهای تعریف شده برای این فلسفه است.
۹.

کارکردهای تفکر نقدی در اخلاق از منظر آر. اِم. هِر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آر. ام. هر سطح تفکر نقدی سطح تفکر شهودی فایده گرایی معضلات اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 370 تعداد دانلود : 125
آر. اِم. هِر، فیلسوف اخلاق معاصر، بر این عقیده است که برای پاسخگویی به پرسش های اخلاقی، ما نیازمند تفکیک دو سطح از یکدیگر هستیم. سطح تفکر شهودی و سطح تفکر نقدی. از نظر هِر، سطح تفکر شهودی، دارای اصول بسیار ساده ای می باشد که افراد بصورت منفعلانه در تربیت اخلاقی آموخته اند. لیکن به علت تنوع موقعیت ها، و شرایط منحصر به فردی که افراد در طول زندگی با آن مواجه می شوند، تفکر شهودی کارکردی ندارد. با این اوصاف، فرد باید وارد عرصه تفکر نقدی شود. ورود به سطح تفکر نقدی، فاعلان اخلاقی را در تصمیم گیری ها، به عنوان عاملی فعال و به سوی خلاقیت توأم با عقلانیت، رهنمود می نماید. از کارکردهای درخور تفکر نقدی، می توان به حل معضلات اخلاقی، اصلاحات اخلاقی در جامعه، پرهیز از نسبیت گرایی در اخلاق، واقعیت پذیری وتن دادن به محدودیت معرفت انسان، اصلاح توصیه گرایی و آشتی میان مکاتب فایده گرایی و وظیفه گرایی، اشاره نمود.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹