کاوش نامه ادبیات تطبیقی

کاوش نامه ادبیات تطبیقی

کاوش نامه ادبیات تطبیقی (نقد و ادبیات تطبیقی سابق) سال اول تابستان 1390 شماره 2

مقالات

۱.

پژوهشهاى تطبیقى بین فارسى و عربى

نویسنده:

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقى پژوهشهاى تطبیقى بین عربى وفارسى جغرافیاى ادبیات تطبیقى مرکز و حاشیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 561 تعداد دانلود : 18
این مقاله سعى بر آن دارد تا به بازخوانى روند پیدایش وپیشرفت ادبیّات تطبیقى و نیز پژوهش هاى تطبیقى بین فارسى وعربى در ایران وجهان عرب بپردازد وبا تمرکز بر روى جریان به حاشیه رانده شده ى اسلامى-شرقى ادبیات تطبیقى این کشورها، فضل وپیشگامى جریان عربى-فرانسوى ادبیات تطبیقى جهان عرب را در بکارگیرى واژه ى«الأدب المقارن» (ادبیات تطبیقى)، ونیز در نگارش اولین پژوهش عملى وآکادمیک، به چالش بکشد وآن را به گرایش عربى-فارسى بدهد. همچنانکه فضل وپیشگامى جمشید بهنام در ایران را در بکارگیرى واژه ى «ادبیات تطبیقى» در کتابش «ادبیات تطبیقى» رد کند وبه مقاله اى دیگر از خود بهنام بدهد. مقاله به طور کلى به بررسى عوامل ومراحل پیدایش وپیشرفت پژوهشهاى تطبیقى بین عربى و فارسى در کشورهاى عربى و ایران مى پردازد و مهمترین تغییراتى را که این محافل در راستاى اهداف سیاسى و دینى و نیز بومى ساختن این مکاتب وسازگارى آن با محافل شرقى واسلامى ونیز خارج شدن از حاشیه ى خود محورى ادبیات تطبیقى غربى ایجاد کرده اند؛ در سه حیطه ى تئورى، زمان و مکان مورد نقد و بررسى قرار مى دهد. این تغییرات در حیطه ى تئورى به پیدایش «مکتب عربى» و«مکتب اسلامى» ونیز تمرکز بر «مکتب فرانسوى» وتا حدى «مکتب آمریکایى» و نادیده گرفتن سایر مکاتب انجامیده است؛ همچنانکه در حیطه ى زمانى منجر به تمرکز بر ادبیات کلاسیک عربى وفارسى و در حیطه ى مکانى به محدود ساختن جغرافیایى ادبیات تطبیقى در کشورهاى اسلامى مخصوصا مصر، لبنان، سوریه وایران شده است.
۲.

بررسی تطبیقی نوستالژی در شعر أحمد عبد المعطی حجازی و نادر نادرپور

کلید واژه ها: نوستالژی ادبیات تطبیقی نادر نادرپور شعر معاصر عربی و فارسی احمد عبد المعطی حجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 357 تعداد دانلود : 678
نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی است روانی که به صورت ناخودآگاه در فرد آشکار و تبدیل به یک اندیشه می شود. در زمینه ی ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسنده ای رخ می دهد که پیرو انگیزش های فردی و اوضاع اجتماعی - سیاسی، دچار احساس دلزدگی از زمان حاضر می شود و اندیشه ی بازگشت به گذشته و خاطرات شیرینش را در سر می پروراند و سپس شعر و یا نوشته ی خود را آمیخته با فضایی غم انگیز می نماید. احمد عبد المعطی حجازی و نادر نادرپور به عنوان دو شاعر پرآوازه ی ادبیات معاصر عربی و فارسی و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم، با توجه به شرایط فردی و اجتماعی زمانه ی خود و با گریز از آن زمان، بخش عمده ی شعرشان را آمیخته با غصه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نموده اند. نگارندگان در این پژوهش، با مطالعه ی توصیفی و تحلیلیِ دفترهای شعری این دو شاعر، و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی و مقایسه ی چگونگیِ نمود این اندیشه ی شعری در شعر این دو شاعر پرداخته اند. برخی از نتایج نشان داد که این دو شاعر، در مضامین نوستالژیکی، دوری از سرزمین، کودکی، معشوق، خانواده، آشنایان و آینده ی آرمانی اشتراک دارند. همچنین ثابت شد که نوستالژی، سبک شعری دو شاعر را در عناصر تکرار، موسیقی، و اسلوب استفهام، تحت تأثیر قرار داده است.
۳.

دغدغه های سیاسی در شعر بدر شاکر سیاب و مهدی اخوان ثالث

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی مهدی اخوان ثالث بدر شاکر سیاب نوستالژی سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 149 تعداد دانلود : 594
اصطلاح «نوستالژی» یا همان «غم غربت» و «دلتنگی» در دوره ی معاصر و به دلیل رویدادهای سیاسی و اجتماعی، رنگی دیگر به خود گرفته است. سیّاب و اخوان ثالث، به دلیل مواجه شدن با ناکامی های سیاسی مشترک، نوعی دلتنگی سیاسی در سروده های آن دو سایه افکنده است؛ و ناامیدی سیاسی، از بن مایه های اصلی شعر این دو سراینده به حساب می آید. استفاده از نمادهای طبیعی و اسطوره ها، از ابزارهای دو شاعر در ترسیم نوستالژی سیاسی است. آن دو اسطوره را از فضای اسطوره ای خود خارج نموده و به عنوان نمادی تأثیرگذار در صحنه ی سیاسی و اجتماعی، از آن بهره گیرند. پناه بردن به آرمانشهر، از دیگر ابزارهای دو شاعر برای کاستن از دغدغه های سیاسی خویش است. افزون بر آن، احساس شکست و نومیدی سیاسی در شعر اخوان، نمود بارزتری نسبت به شعر سیّاب دارد؛ اما در نهایت، هر دو شاعر، نگاهی امیدوارانه به فردایی بهتر و روشن تر دارند.
۴.

بررسی تطبیقی ژرف اندیشی در شعر محمود درویش و قیصر امین پور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 349 تعداد دانلود : 187
شعر مقاومت علاوه بر اینکه سلاحی مبارز است، گاهی رنگ نجوا یی به خود می گیرد که در قالب تأمّلات شعری به تعالی انسانی می اندیشد؛ این ژرف اندیشی ها در شعر مقاومت عربی و فارسی به خوبی جلوه گر است. با توجه به تأثیر و تأثرمتقابل دو ادبیات مقاومت فلسطین و انقلاب اسلامی ایران، مضامین تأملی همسانی را در شعر شاعرانی همچون؛ محمود درویش - شاعر مقاومت فلسطینی - و قیصر امین پور - شاعر انقلابی ایرانی - مشاهده می کنیم؛ از جمله این مضامین، پدیده مرگ و زندگی و درون اندیشی یا ذات شناسی است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال جلوه های ژرف اندیشی در شعر این دو شاعر فارسی و عربی است. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که پدیده مرگ و زندگی در اشعار هردو شاعر به دو گونه پدیدار می شود: زندگی و مرگ های روزمره و همیشگی بدون هیچ فلسفه ای و دیگری مرگی که در عقیده آنها زیبا و دوست داشتنی است و دریچه ای است به سوی جهانی بدون قفس و آزاد و رسیدن به زندگی حقیقی جاودانه، و تأمّلات درونی در اشعار این دو شاعر با ویژگی انسان مداری همراه شده است که به این طریق حیرت و پرسشهای خود را درباره جایگاه انسان معاصر در جهان امروز بیان می کنند؛ دغدغه دیگر قیصر در تأمّلات درونی، بازگشت به خویشتن و دغدغه درویش، هستی شناسی است که بتواند شک وتردید خود را درباره وجود خویش، از بین برد. پرسش های حیرت انگیز و بی پاسخ درباره هستی در تأمّلات امین پور بیشتر است؛ اما در اشعار تأمّلی درویش، بیشتر شاهد زورآزمایی با مرگ و سؤال از ذات هستیم.
۵.

میهن دوستی در شعر ملک الشعرای بهار و جمیل صدقی زهاوی

کلید واژه ها: زن آزادی استبداد ادبیات تطبیقی بهار استعمار میهن دوستی زهاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 795 تعداد دانلود : 506
همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانی ها، شاعرانی پا به عرصه ی ادبیات نهادند که وطن خواهی و میهن دوستی یکی از مضمون های مشترک اشعارشان است؛ میهن دوستی این شاعران در قالب موضوعاتی همچون؛ استعمار ستیزی، عدالت خواهی، نفی استبداد، آزادی طلبی و... خود را نشان داد؛ این شاعران، خواهان آزادی و پیشرفت کشورشان بودند و رشد و ترقی وطن خود را در گرو آزادی بیان و اندیشه و گاه آزادی زنان می دیدند. برخی از آنان با پیروی از فرهنگ مغرب زمین، آزادی زنان از حجاب را نوعی گام نهادن در مسیر رشد و پیشرفت تلقی می کردند و در اشعار خود، خواهان تحقّق این خواسته بودند. از جمله ی این شاعران، بهار و زهاوی دو شاعر بنام معاصر ایران و عراق هستند که هر دو در یک دوره ی زمانی می زیستند و با یکدیگر دوستی دیرینه و گفت وگوهای ادبی داشتند، آن دو در روزگاری زندگی می کردند که بسیاری از مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور شبیه به یکدیگر است؛ بهار در عصر خفقان مشروطه و شاهان قاجار و زهاوی در دوران پر اختناق پادشاهان عثمانی زندگی می کرد.
۶.

بررسی تطبیقی نماد «شیر» در شعر نیمایوشیج و خلیل مطران

کلید واژه ها: نیما یوشیج خلیل مطران شعر معاصر فارسی وعربی نمادپردازی در ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 704 تعداد دانلود : 863
نیما یوشیج و خلیل مطران، از پیشگامان شعر نو، در ادبیات فارسی وعربی به شمار می روند. روحیه متفاوت آن دو، سبب شده تا پدیده های طبیعی، در شعر هر یک از این دو، رنگی ویژه به خود بگیرد. هر کدام، در عالم خیال شاعرانه، از «شیر»، نمادی متناسب با احساسات درونی خود خلق نموده اند که یکی ناتوان و گریان، و دیگری، شجاع و غرّان است. شیر در قصیده ی نیما، نمادی از آزادی خواهان در بند است و رنگی به شدت واقعگرایانه دارد، اما همین حیوان توانا، در «الأسد الباکی» مطران، به موجودی بسیار ضعیف و گریان تبدیل شده است که پیوسته اندوهی رمانتیکی به همراه دارد. نیما با به کارگیری این نماد، شعری روایی با مضمونی حماسی خلق نموده، اما مطران، قصیده ای غنایی با مضمونی کاملاً عاطفی از آن پدید آورده است. این مقاله، براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، به بررسی و نقد نگاه متفاوت دو شاعر در این موضوع می پردازد.
۷.

شگردهای روایتِ زمان در ادبیات پایداری فلسطین

کلید واژه ها: غسان کنفانی روایت زمان رجال فی الشمس ما تبقی لکم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 682 تعداد دانلود : 910
زمان در ادبیات پایداری فلسطین، شبیه زمان از دست رفته مردمان فلسطین، پیچیده ودرهم است. لذا نویسندگان حوزه ی ادب پایداری فلسطین، از شگردهای روایت زمان، بهره بسیاری برده اند به گونه ای که تحلیل آن را در درک درونمایه داستانی امری ضروری نموده است. غسّان کنفانی در دو رمان ارزشمند: «مردان آفتاب» و «برایتان چه مانده؟» از عنصر زمان وترفند های روایی آن برای بیان درونمایه داستانی به خوبی بهره می برد. از این رو، ترتیب خطی رخداد ها را در متن داستانی، نادیده می گیرد وبا تکیه ی شگردهای گوناگون روایت زمان، مانند «پس نگری»، رفتن به آینده، آرایش های زمانی چون: مکث، تلخیص، حذف و صحنه، اطلاعات گسترده ای در اختیار خواننده قرار می دهد وعلل حوادث و انگیزه شخصیت ها و نگرانی های روحی آنان را برملا می سازد و به عنوان محرّکی ارزشمند، داستان را به پیش می برد. تحلیل روایت زمان نشان می دهد که غسّان کنفانی توانسته است با بهره گیری از ابزارهای روایت زمان ، عنصر زمان، در داستان هایش کارآ و در پیشبرد روند داستان مؤثّر نماید.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲