پژوهش های ادبی

پژوهش های ادبی

پژوهشهای ادبی 1383 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

نکته هایی درباره تلمیحات «شاهنامه ای» خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آثار خاقانی تلمیحات شاهنامه ای نوادر تلمیحات تلمیحات سرگردان شروان شروانشاهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 270 تعداد دانلود : 144
خاقانی از نظر پشتوانه‌های فرهنگی از برجستگان تاریخ شعر پارسی است، براین اساس و به سبب اهمیت شاهنامه فردوسی در غنای فرهنگی ـ ادبی متون پس از خود و نیز چند دلیل و انگیزه دیگر، آثار خاقانی از تلمیحات متنوع شاهنامه‌ای آکنده است. در این میان ، اشاراتی وجود دارد که آنها را می‌توان "ظرایف و نوادر تلمیحات" نامید و در دو دسته قابل بررسی است: نخست تلمیحاتی که مأخذ داستانی آنها معلوم است و دیگر، اشاره‌هایی که امروز منبعشان شناخته نیست و اصطلاحاً "تلمیحات سرگردان" است. خاقانی از تلمیحات شاهنامه‌ای به منظورهایی چون : تبیین مسائل حکمی، تصویر پردازی، ساختن کنایه و تمثیل، وصف حال خویشتن و گاه خودستایی، توصیف در غزلیات زمینی و سرانجام ستایش ممدوح استفاده می‌کند. در مدایح وی بسامد تشبیه ممدوح به شخصیتهای شاهنامه‌ای بسیار بیشتر از ترجیح بر آنهاست که احتمالاً نفوذ و چیرگی فرهنگ ایرانی در محیط عمومی زندگی وی یعنی شهر شروان و ایرانگرایی و تمایلات شاهنامه‌ای ممدوحان شاعر و دربارشان در این برخورد معتدل و احترام آمیز با کسان و عناصر شاهنامه‌ای موثر بوده است. بیشترین نمود تلمیحات شاهنامه‌ای در آثار خاقانی به ترتیب در دیوان، منشآت و مثنوی تحفه العراقین است.
۲.

تحلیل تجربه زیبانگری در مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی عشق زیبانگری خداوند تجربه شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 239 تعداد دانلود : 794
زیبانگری، در واقع، بینشی است که از بطن دینداری تجربی ـ عرفانی برمی‌خیزد. نگرش مولوی در این‌باره، نه یک نظریه‌پردازی صرف، که بیان تجربه عملی و سلوک درونی اوست.در تجربه مولوی، خداوند، تنها در رأس هرم حسن مطلق قرار ندارد. از همین روست که مولوی به جای تقدّم حسن بر عشق ـ که شالوده بحثهای عرفان نظری است ـ عشق را مهمترین پیام خود قرار می‌دهد و زیبا دیدن خداوند را در دل تجربه عشقی خود جستجو می‌کند. تنها، درک جلوه معشوقی خداوند، که در حقیقت حصول یک تجربه عشقی عظیم است، عاشق را به ادراک مراتبی از حسن الهی رهنمون می‌شود. اگر تشخیص زیبایی و زیبانگری، چه در دیدگاه عاشقی چون مولوی و چه از نظر متفکری چون کروچه، به عنوان یک مسأله روانشناختی اهمیت می‌یابد، بدان سبب است که عشق، یک تجربه شخصی و کنش روانی است. به همین سبب در تجربه مولوی، زیبایی، پیش از تحقق در مصادیق خارجی در دیده ادراک آدمی، منعکس می‌شود و این، همان مفهوم نسبیت در ادراک از زشتی و زیبایی است. در این راستا، حتی زشت‌ترین مصادیق (شرور) نیز مطرح می‌شود. عدم ارائه تفسیری زیبانگرانه از شرور، اصالت این تجربه را نقض می‌کند؛ بدین معنا که تجربه زیبانگری نه تنها با تساهل فلسفی و تسامح جمال‌پرستی بر زشتیهای عالم, قلم بطلان نمی‌کشد که در تفسیر ژرف‌بینانه آنها از زیبایی درون خود پرده برمی‌دارد. تمثیل نقاش در مثنوی با انتساب همه چیز به نقاش توانایی که مهمترین خصلت او زیبایی و مهارت در زیبایی آفرینی است به تفسیر زیبانگرانه از عالم می‌پردازد. از این روی، نظام احسن مولوی، نه تنها یک نظریه صرف و نه فقط یک راه حل فلسفی برای از میان بردن شرور، که پیامد طبیعی صلح کلی اوست .
۳.

بررسی جنبه های زیباشناختی معارف از دیدگاه صورتگرایی (فرمالیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 315 تعداد دانلود : 198
معارف‌ بهاء ولد از جمله‌ نثرهای‌ صوفیانه‌ فارسی‌ است‌ که‌ به‌ دلیل‌ سبک‌ منحصر به‌ فرد و اسلوب‌ بیانی‌ خاص در توصیف‌ عوالم‌ روحی‌ و احوال‌ عرفانی‌ نویسنده‌اش‌، برجستگی‌ و امتیازی‌ خاص‌ یافته‌ است‌. این‌ اثر که‌ یادداشتهای‌ تنهایی‌ بهاء و نیز دفتر ثبت‌ شادیها و احوال‌ روحانی‌ وی‌ است‌ از منظری‌ زیباشناختی‌ دارای‌ جلوه‌ها و ویژگیهایی‌ است‌ که‌ نه‌ تنها در چارچوب‌ بوطیقاهای‌ (نظریه‌های ادبی) کهن‌ نمی‌گنجد بلکه‌ بررسی‌ دقیق‌ آن‌ را از دیدگاه‌ نظریه‌های‌ ادبی‌ جدید - از جمله‌ صورتگرایی‌ - پذیرفتنی‌ و منطقی‌تر ساخته‌ است‌. صراحت‌ و صمیمیت‌ در بیان‌ عواطف‌ روحی‌ و مکنونات‌ قلبی‌، ابهام‌ شاعرانه‌ و عادت‌ ستیزیهای‌ زبانی‌ و معنایی‌ در بیان‌ عوالم‌ رازناک‌ روحی‌، الهامها رؤیتها و مکاشفه‌ها، گریز از زبان‌ علمی‌ و رسمی‌ و نگارش‌ خود به‌ خود یادداشتها بدون‌ طرح‌ و اندیشة‌ قبلی‌، جهشها و چرخشهای‌ ناگهانی‌ کلام‌، صور خیال‌ تازه‌ و بدیع‌، همه‌ و همه‌ از دیدگاه‌ صورتگرایان‌، جزو شگردهایی‌ است‌ که‌ از زبان‌ خودکار و معیار, آشنایی‌ زدایی‌ کرده‌، موجب‌ شاعرانگی‌ زبان‌ اثر می‌گردد. این‌ مقاله‌ جنبه‌های‌ زیباشناختی‌ معارف‌ را از این‌ دیدگاه‌ مورد بررسی‌ قرار داده‌ است‌.
۵.

دیوان حافظ بازترین متن ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابهام غزل حافظ متن باز چند معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 950 تعداد دانلود : 788
متون بسته، آن دسته از آثار ادبی است که قطعیت معنایی دارد و زبان آنها شفاف است . به تعبیر دیگر متون بسته ، متون تک صدایی، و به همیـن دلیل فهم آنها برای خوانـندگان آسـان است. اما متون باز، آثار ادبی است که چند صـدا دارد و از آنها بیش از یک معنا می‌توان فهمید. این نوع آثار ، زبانی غیر شفاف و غیر صریح دارد و به همین دلیل، قطعیت معنایی ندارد. یکی از علل مهم درخشندگی شعر قرن هشتم در تاریخ ادبیات ایران، ظهور گستردة متون باز و به کمال رسیدن این نوع از شعر در غزل این دوره است . زیرا در این قرن بنا به دلایل مختلف ادبی و اجتماعی ، تحولی در شعر فارسی و بویژه غزل فارسی رخ داده است که زمینه‌ساز ظهور و رواج متون "چند معنایی " شده است . در این قرن در کنار رواج غزلهای صرفاً عاشقانه و غزلهای صرفاً عارفانه، شاعرانی پیدا شده‌اند که با به کارگیری شگرد‌هایی از جمله پنهان کردن قرینه ها در ارائة هر دو مضمون عاشقانه و عارفانه در یک غزل کوشیدند. از ویژگیهای چنین اشعاری، عدم صراحت متن و امکان تفسیر دوگانه از آنها بود . کم کم با افزایش گرایش به متون باز، غزلهای جدیدی به وجود آمد که علاوه بر دو معنای عاشقانه و عارفانه بار معناهای دیگری از جمله، معـانی مدحی ، اخلاقی ، فلسفی و اجتماعی را نیـز به دوش کشیـد. برجسته‌ترین و درخشنده‌ترین شاعر این گروه، حافظ شیرازی است که غزل چند صدایی و چند معنایی را به اوج رسانده است و دیوان او را می توان بازترین متن کلاسیک ادب فارسی دانست . در این مقاله، عناصر و عوامل به وجود آورندة متن باز در دیوان حافظ مورد بررسی قرار می‌گیرد که مهمترین آنها عبارت است از : تنوع و تکثر معنایی ، فشردگی کلام، بهره‌گیری از موضوعات کلی و جاودانه ، استفاده از توانمندیهای زبان فارسی برای ایجاد ابهام ، جمع گرایی و بهره گیری از آن دسته از آرایه های ادبی که در ابهام آفرینی و به وجود آوردن متن چند معنایی مؤثر است.
۶.

خوانشی زیباشناسانه از مرگ در شاهنامه فردوسی (مرگ سیاوش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاوش بافت معنا سازی زیبا شناسی مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 75 تعداد دانلود : 223
این مقاله بر آن است تا با بررسی زیبا شناسانه مرگ یکی از شخصیتهای حماسه فردوسی، گوشه ای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را به تصویر بکشد. بنیاد اسطوره‌ای- تاریخی متون حماسی در ظاهر، آنان را به سوی تفسیر ناپذیری سوق می‌دهد حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونه‌ای است که متن را کاملاً تاویلی می‌نماید. حماسه فردوسی بافتی پارادوکسی دارد: از سویی درآن نشانه هایی است که به نحوی اساسی اصیل و واقعی همچون مشخصه‌هایی منسجم و متناسب و نظام مند موجودیت دارند و از سوی دیگر، تاویل و تفسیر در آن متوقف نمی‌شود و کاملاً بافت زدا و معناساز و سرشار از ابهام است و پیوسته می‌کوشد فاقد بافت قطعی باقی بماند؛ غیر تاریخی و غیرمکانی جلوه کند و برخود جاودانگی ببخشد. گزینش مرگ سیاوش و جلوه زیبا شناسانه‌ی مرگ این قهرمان حماسی مناسبتی است در بیان ویژگی‌ شگرف‌ حماسه‌ فردوسی‌ که‌ با‌ وجود‌ گرایش‌ به‌ ساختار‌ پیوسته،خصلتی ساختگرایانه دارد.
۷.

نقد و تحلیل آپوکالیپس در آثار عرفانی - وحیانی و نقش آن در گفتگوی فرهنگها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دین گفتگو پیشگویی ادبیات عرفانی مکاشفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 571 تعداد دانلود : 125
یکى از مفاهیم مشترک که در تمام جوامع و فرهنگها بر ضرورت پذیرش آن تأکید شده، گفتگو و نقش آن در تقریب اقوام و ملل است. گفتگو به عنوان یکى از عناصر تعامل فرهنگى ملتها و در سطح کلان در بسترهاى گوناگون تجلى مى‏یابد که امکان بالقوه و شرایط ظهور آن, پذیرش مؤلفه‏هاى مشترک جهانى است. یکى از این بسترها ـ در حوزه ارتباط کلامى- مکاشفه‏هاى اسطوره‏اى و دینى است که خود به عنوان یکى از ابعاد هفتگانه دین تلقى مى‏شود. این جستار پژوهشى در عرصه مکاشفات جهانى (زرتشتى، عهد قدیم و جدید) از یک سو و مکاشفه های عرفانی مندرج در آثار ادبی از سویی دیگر است که ضمن توجه به معناى نخستین مکاشفه (Revelation) به معناى ثانوی آن نیز (Apocalypse) مى‏پردازد و آنگاه پیوند آن را با برخى مقولات مشابه نظیر اسطوره(Myth) رستاخیز و نشوز(Eschatology) هزاره‏گرایى (Millennium) نشان مى‏دهد. نگارنده همچنین در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل زیرساخت‏ مکاشفه ها در غرب و شرق به این مسأله مى‏پردازد که مکاشفه‌ها نزد حکما و عرفا به عنوان صاحبان آثار ناب عرفانی - ادبی و در کتابهای مقدس و ادیان توحیدى از بنمایه و جریان ثابتی پیروى مى‏کند و آن ویژگى منحصر به فرد مکاشفه ها با توجه به ساختار فکرى، قومى و فرهنگى ملتها و فرهنگها است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۱