زمانه

زمانه

زمانه 1383 شماره 28

مقالات

۱.

قاجارها و جزایر سه گانه

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 673
این سه جزیره کوچک که هم اکنون موضوع مباحث مرزی میان ایران و امیرنشین امارات قرار گرفته اند، درحقیقت تا مدتها بخشی از مجمع الجزایر هرمز شناخته می شدند و کسی آنها را با اسامی مستقل نمی شناخت اما با کشف منابع نفتی در فلات قاره و نیز صف بندی بلوک شرق و غرب در خلال دهه های پنجاه تا نود میلادی و ایجاد شرایط جنگ سرد، هر وجب از سرزمینهای حوزه خلیج فارس ارزش طلا پیدا کرد و بر سر سابقه مالکیت برخی از جزایر آن ادعاهایی بروز نمود. اصل ادعاها به حکومت موقتی و غیرمستقل طایفه ای به نام قاسمی ها بر برخی از جزایر و مناطق ساحلی خلیج فارس بازمی گردد که داستان و حکایت مفصلی دارد و از نظر حقوق بین الملل ادعایی مهمل بشمار می رود اما به هرحال برای ما که از طریق خلیج فارس به آبهای آزاد جهان دسترسی داریم و نیز مصمم به تشکیل بلوک قدرتمندی از کشورهای مسلمان می باشیم، ارزش ژئوپلیتیک سواحل و جزایر خلیج فارس نیازی به توصیه و تاکید ندارد. علاوه براین حفاظت از حدود و ثغور مرزی و حفظ تمامیت آنها ما را به شناخت هرچه بیشتر تاریخ و جغرافیای سرحدات بری و بحری ملزم می نماید و کوتاهی در این امر می تواند منافع ملی ما را خدشه دار سازد؛ تاریخچه مصور و مکتوب جغرافیای خلیج فارس عموما در عصر قاجار و در زمان توسعه قلمرو دریایی امپراتوری بریتانیا به ظهور رسید و مورد توجه و ثبت و ضبط قرار گرفت و به همین لحاظ دوره قاجاریه از لحاظ جغرافیای سیاسی ایران یک نقطه عطف مطالعاتی به شمار می رود. همچنین عمده ترین تغییرات سرزمینی ایران در این دوران به وجود آمد و همسایگان جنوبی ایران نیز عمدتا زاییده تحولات جهانی و منطقه ای عصر قاجار هستند.شرح ماجراهایی که بر سر تصاحب و تملک بنادر جنوبی ایران آمد و تجاوزاتی که از سوی استعمارگران به این مناطق در دوره قاجاریه صورت گرفت گرچه حزن آور است اما شنیدنی و خواندنی می باشد؛ به ویژه سرگذشت سه جزیره ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ که هم اکنون یکی از مسائل مرزی و منطقه ای ما می باشد و در خور هرگونه پژوهش و مطالعه است. برای شما نیز بسیار جالب خواهد بود که بدانید شاهان قاجار نیز به چه میزان درخصوص مساله جزایر سه گانه حساسیت داشته اند.
۲.

دبیری که صدراعظم شد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 224
میرزاتقی خان امیرکبیر نامی است که از تاریخ معاصر ایران زدوده شدنی نیست و بخشهای مهمی از تاریخ معاصر ایران با نام این صدراعظم شهید عجین شده است.سه چیز در امیرکبیر وجود داشت که برای تاریخ ایران نقطه عطف محسوب می شد و تاثیر زیادی بر روزگار ایرانیان گذاشت: اول اینکه او از طبقه ای فرودست جامعه به بالاترین منصب غیرموروثی در ایران رسید و سرسلسله کسانی قرار گرفت که در سالهای بعد از او با دست خالی و همت عالی نردبان ترقی را طی کردند تا در سرنوشت سیاسی و اجتماعی ملت خود اثرگذاری کنند. رسیدن آشپززاده ای به صدارت اعظمی مقتدرترین پادشاه قاجاریه، آن هم به گونه ای که شاه و دربار و قشون و رعیت ایران را تحت تاثیری عمیق قرار دهد، برای نظام فئودالی اشرافیت سیاسی در ایران یک پدیده نامالوف بود و ساختار نامرئی طبقات اجتماعی را درهم می شکست؛ دوم آنکه او اصالتها و باورهای دینی و انسانی خود را به گونه ای کاملا ستودنی محافظت نمود و در اوج قدرت و اقتدار سیاسی، رویه ای مردمی و انسانی در شیوه حکومت داری از خود به یادگار گذاشت، رویه ای که پس از کریمخان زند و روی کارآمدن قاجارها به کلی از میان رفته بود و تواضع و مردم نوازی برای زمامداران ایرانی نه یک فضیلت، بلکه مایه کوچکی شمرده می شد و سوم آنکه امیرکبیر اولین مصلح اجتماعی در حیات ایران نوین محسوب می شود و او بود که سلسله جنبان فکر و عمل اصلاحات اجتماعی در ایران معاصر گردید؛ به گونه ای که در همان دوران محدود صدارت خود پایه و اساس یک ایران مترقی، سلامت و آباد را پی ریخت و اگر دست نابکار اجانب و خائنین او را از تاریخ ایران نگرفته بود، بی شک امروز کشور ما در زمره قدرتهای درجه اول سیاسی و اقتصادی جهان به حساب می آمد.سالهای بعد از امیر، سالهای تاریک و پرآشوب و قهقرایی ایران است و شاهان و درباریان نالایق و رجال خودبافته دوره های بعد، نگذاشتند نهال اصلاحات امیرکبیر به راستی و درستی نشو و نما کند و هرچه که پیش رفت، آفات و کژیهای این نهال بیشتر شد؛ اما نام و نشان و تاثیر امیرکبیر در تاریخ ایران همچنان استوار و پرافتخار باقی ماند و به قول منشی وقت سفارت انگلیس در تهران، او را فناناپذیر ساخت. مقاله پیش رو مختصری از زندگی و اصلاحات او است که ملاحظه خواهید نمود.
۴.

وقایع اتفاقیه اصلاحات امیر

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 607
اصلاحات و امیرکبیر دو واژه ای هستند که تداعی کننده یکدیگرند و پیرامون تاریخ اصلاحات اجتماعی ایران بی آنکه نام قهرمان راستین آن ذکر شود سخن نمی توان گفت. اما اصلاحات امروزه واژه ای غریب شده و از بس که جوامع معاصر آن را به بازی گرفته اند، دیگر بوی ناب و تاز گی گذشته را نمی دهد؛ به ویژه که در اواخر قرن پیش، استراتژی اصلاحات باعث فروپاشی قطب بزرگ بلوک شرق گردید و ردپای دخالتهای بلوک غرب در آن نمودار گشت. اما مصلحان اجتماعی دهه های دورتر که هنوز جوامع بشری در عوامفریبیهای دموکراتیک فرو نرفته بود، کاملا شریف و شفاف و شسته پای به میدان می گذاشتند و چون بوق و کرناهای تبلیغاتی و ترفندهای انتخاباتی رایج نشده بود، اصلاحات آنها در عینیت و عمل نمود می یافت.گرچه اقدامات امیرکبیر از نوع درون حکومتی بود و او درواقع از داخل نظام سیاسی اصلاحات خویش را آغاز کرد، اما اگر می توانست اساس حکومت را هم دگرگون می ساخت؛ چنانکه خود نیز گفته بود که قصد کنستیتوسیون (نظام مشروطه) داشته، ولی مجالش ندادند. واقعا هم از مرد روشن بین و استوار و باهمتی چون او بعید به نظر نمی رسید که نظام اجتماعی و سیاسی قرون وسطایی ایران را به کلی زیروزبر کند و طرحی نو درافکند و ایران را به عظمتی که شایسته آن بود برساند؛ حال چه از طریق ایجاد کنستیتوسیون باشد و چه طرق دیگر. اما هرچه بود و هرچه گذشت، ایده های بزرگ و آمال بلند امیرکبیر ناجوانمردانه در فین کاشان غروب کرد تا شاید روز و روزگاری دیگر در پیشانی فرزند دیگری از مام وطن طلوع کند و ایران را دوباره مرکز فرهنگ و تمدن سازد. بااین حال همان اقدامات چندین ساله امیر، شالوده تحولات بزرگ بعدی گردید و در حقیقت پایه های ایران نوین را پی افکند.تضعیف نظام ملوک الطوایفی و ایجاد مرکزیت نیرومند سیاسی، اعاده امنیت اجتماعی و مرزی، ایجاد توازن منفی در سیاست خارجی، تعدیل خرج و مخارج درباریان، تاسیس و طبع روزنامه رسمی، تاسیس دارالفنون، توسعه نشر و ترجمه کتب، توجه به نهادهای دینی و مذهبی، پی ریزی صنایع بزرگ، حمایت از صنایع دستی، ارتقاء سطح بهداشت عمومی، اصلاح امور مالی کشور، بهبود وضع کشاورزی و باغداری و امور دامی، مبارزه با فساد مالی، ایجاد نیروی نظامی قدرتمند زمینی و دریایی، ساخت بناهای تجاری و اداری در طهران و مراکز ایالات و غیره نمونه های درخشانی از اصلاح گریهای آن مرد بزرگ است. او پیش از وقوع انقلاب میجی در ژاپن به این درک رسید و همت خود را مصروف این اصلاحات کرد اما نظام سیاسی ژاپن دچار خیانتها و دودسته گریهای دربار پادشاهان ایران آن عصر نبود و آن کشور را به جایگاهی رساند که یکی از قدرتهای بزرگ جهان شد، ولی درباریان ایران با ازمیان بردن اراده های محکم و رجال استوار و روشن بین کار این سرزمین را به آنجا رساندند که همگی می دانیم. مقاله زیر اصلاحات همه جانبه میرزاتقی خان امیرکبیر را مرور نموده و به شما خوانندگان عزیز و گرامی تقدیم داشته است.
۶.

مردی که مثل هیچکس نبود(2)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 522
در شماره پیشین گام به گام با مدرس آمدیم تا به صحن و سرای مجلس رسیدیم و در کنار مدرس که به عنوان عضو فقهای طراز اول ناظر بر مجلس از سوی مراجع انتخاب شده بود نشستیم تا ببینیم این مرد افسانه ای تاریخ ایران که قرار است شفای تاریخ را موجب شود چه می خواهد بگوید و انجام دهد.اما گویی ماجراهای اصلی زندگی او قرار است از مجلس سوم و آن هم درگود سیاست عملی ــ که به اندازه تاریخ عمق داشت و عرصه آن به وسعت تمامی سرزمین ایران ودیگر سرزمینهای اسلامی بود ــ آغاز شود. مدرس در مجلس مشاوره عالی که مرکب از نمایندگان دوره اول و دوم بود و برای به تعویق انداختن انتخابات دوره سوم توسط ناصرالملک نایب السلطنه برگزار شده بود، نطقی به مخالفت ایراد کرد که اساس آن مجلس را به هم ریخت و سروصدای آن در همه جا پیچید. مدرس از اینجا بود که برای عموم مردم ایران نامی آشنا شد و اسم او بر سر زبانها و در صدر جراید افتاد و گویا مردم ایران از همین جا، گم گشته خود را پیدا کردند و محبت خود را به پای این مرد شجاع و دانشمند و ساده زیست ریختند تا مدافع آنها در برابر استعمار و استبداد باشد. باری قضیه مهاجرت و مخالفت با قرارداد ننگین 1907 وثوق الدوله و تقویت جنبشهای انقلابی و مخالفت با طرح جمهوری و ضدیت با قزاق دیکتاتور ایران سرفصل مبارزات درخشان این دوره از زندگانی مدرس شد و او را در شمایل ناخدایی بر کشتی طوفان زده ایران نمایان ساخت که به راستی اگر نمی بود، کشتی سرزمین تاریخی ایران در بازی امواج و صخره ها متلاشی می شد و شاید امروز اثری از ایران باقی نمانده بود.البته که برای دریافتن بزرگی کارهای مدرس در طی چهار دوره وکالت مجلس شورای ملی این مقاله بسنده نخواهد بود و نیاز به تتبع و گردآوری بیشتری است تا آثار و پیامدهای مجاهدات او را به تمامی دریابیم. اما جهت بازگشودن منظری برای این نیاز تاریخ پژوهانه، هرگونه کوششی فایده مند خواهد بود. مقاله حاضر به منظور همین فایده تقدیم حضور شما علاقمندان ارجمند می گردد، امید است وافی به مقصود آن باشد.
۷.

زندگی و زمانه «علی دشتی» (3)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 35
روی کارآمدن محمدرضا پهلوی باعث تکاپوی طیف گسترده ای از رجال کهنه کار سیاسی شد که در شرایط جدید و در کنار شاه جوان می توانستند به راحتی نفس کشیده و بعد از سالها عسرت و حیرت عصر رضاخان برای خودشان کسی باشند. علی دشتی هم در زمره این رجال بود که با شروع سلطنت محمدرضا پهلوی به طور گسترده در صحنه سیاست حضور یافت و از فضای نسبتا باز دهه سی استفاده نمود. او که با وکالت در دوره پنجم مجلس شورای ملی اولین تجربه مهم سیاسی خود را پشت سر گذاشته بود، اکنون در سال 1322 نیز وارد مجلس شد و به عنوان یکی از افراد موثر جناح انگلوفیل (طرفدار سیاست انگلیس) عمل نمود و نیز حزب عدالت خویش را تا حوالی سال 1327 رهبری کرد. اما دشتی امروز با دشتی سالهای قبل فرق بسیاری کرده بود. او و هوادارانش توانستند با انواع ترفندهای سیاسی، راه تثبیت قدرت را برای شاه جوان هموار کنند و به ویژه مهمترین رقیب و منتقد شاه یعنی احمد قوام السلطنه را از نخست وزیری و نیز گردونه سیاست ساقط کنند. بدین ترتیب باز هم علی دشتی در زمره توجیه گران و تثبیت گران دیکتاتوری پهلوی دوم درآمد. اما این بار دیگر مطمئن شده بود این شاه جوان پاسخ خدمات او را مانند پدرش نخواهد داد. گویا او بوی انتقال قدرت جهانی از اروپا به امریکا را به خوبی حس کرده بود و لازمه های ترقی را برای خود معلوم می دید. اما علیرغم همه اینها، نمی توان تصویری یکسره تیره و تار از دشتی مجسم نمود؛ چراکه او دارای ویژگیهایی بود که حد و حدودی از استقلال و اعتمادبه نفس را در او محفوظ نگاه می داشت. او طی چند سال که سفیر ایران در بیروت شده بود قابلیت بسیاری از خود نشان داد و یکی از وجیه ترین دیپلماتهای ایرانی به شمار می رفت که با اطلاعات وسیع تاریخی و تسلط بر ادبیات عرب توانسته بود بر فضای فرهنگی لبنان تاثیرگذار باشد؛ اما توصیه ها و خرده گیریهای او از نخست وزیران نالایق شاه، او را از سفارت به کنار زد. البته پس از بازگشت از سفارت در لبنان، همچنان سناتور مجلس سنا بود اما در بدنه دستگاه سیاسی پهلوی رویه ای گلایه آمیز داشت و به قول خودش باب دندان شاه نبود! لذا شاه ترجیح می داد حد او را با تحقیر و گاهی توهین معین کند! و بگذارد در حالتی کژدار و مریض فعالیت خودش را ادامه دهد.
۸.

نوزدهمین روز دی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 939
وقتی که در آبان ماه سال 1356 فرزند ارشد امام خمینی(ره) به گونه ای اسرارآمیز به شهادت رسید، دستگاه حکومت پهلوی گمان می کرد که ضربه ای سخت به رهبری قدرتمند مخالفان مذهبی اش وارد ساخته که شاید او را به نرمی و انزوا بکشاند اما قضیه کاملا برعکس بود.امام(ره) بااینکه مرحوم سیدمصطفی را امید آینده اسلام می دانستند و از ویژگیهای منحصربه فرد و فوق العاده فرزند خود آگاه بودند، با اعلام این پیام که شهادت مصطفی از الطاف خفیه الهی بوده است، همه را مبهوت صبر و استواری خود نمود و بدین شکل ستمکاران دستگاه پهلوی را ناامید کرد.مردم و علما به تجلیل و بزرگداشت مقام مرحوم آقامصطفی پرداختند و عموم مجالس بزرگداشت ایشان، به صحنه حمایت از امام(ره) و نهضت او مبدل گردید.اقبال عمومی به مرجعیت امام که در اثر واقعه شهادت سیدمصطفی(ره) فزونی یافته بود، رژیم ستمشاهی را در پشیمانی سیاسی قرار داد و نظریه ضربه دوم را برای آنها به وجود آورد که براساس آن در روز هفدهم دی ماه به مناسبت سالروز کشف حجاب توسط رضاخان، مقاله ای توهین آمیز در مورد حضرت امام(ره) و علمای دینی در روزنامه اطلاعات درج شدکه در آن روحانیت اسلام را ارتجاع سیاه و همدست با ارتجاع سرخ معرفی نموده و به حضرت امام خمینی(ره) توهین روا داشته شده بود. این مقاله طوفان بزرگی در میان طلاب جوان برپا کرد و آنان را به سوی بیت علما و مدرسین حوزه در تهران و قم کشاند. مدرسین حوزه نیز درسهای خود را تعطیل کرده و همراه با طلاب و سایر اقشار متدین به سوی بیت مراجع عظام رهسپار شدند تا تکلیف اهانتها و خودسریهای حکومت بی ایمان پهلوی را روشن کنند. مردم دو روز پیاپی در خانه مراجع اجتماع کردند. در روز نوزدهم دیماه بازار تعطیل شد و مراجع نیز درس خود را تعطیل نموده و سیل جمعیت به سوی فیضیه حرکت نمودند. نیروهای امنیتی رژیم با آمادگی قبلی ابتدا به پرتاب گاز اشک آور و سپس تیراندازی به سوی مردم پرداختند و خیابانها صحنه کشتار طلاب و روحانیون و متدینین گردید. شامگاه که فرا رسید، مردم مانده بودند و خیل شهیدان و مجروحان بی دفاع. هاله ای از غم و اندوه فضای شهر را فراگرفته بود. این حادثه موجب جریحه دار شدن قلب عموم مردم ایران و موضع گیری دانشجویان و دانشگاهیان و گروههای سیاسی مخالف با شاه گردید و بزرگداشت چهلم شهدای این واقعه در شهرهای مختلف ایران برگزار شد و بدین ترتیب زمزمه های انقلاب به تمامی نقاط کشور سرایت کرد، زمزمه هایی که یکسال بعد به سیل خروشان مردم انجامید و تاج و تخت پادشاهی را با خود برد. مقاله ای که ملاحظه می فرمایید، به تشریح این رویداد مهم تاریخ انقلاب اسلامی می پردازد.
۹.

بیوگرافی غفاری

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 592
تبریز که جزو ایالتهای نزدیک با روسیه و عثمانی بود، همواره مورد طمع و دخالت اجانب قرار داشت و به عنوان مرکز ایالت آذربایجان ایران سنگر مهمی به حساب می آمد که فتح یا سقوط آن از هر لحاظ حائز اهمیت بود. ازهمین رو روحانیون و آزادیخواهان تبریز و نیز مردم و رجال همواره با دفاع از شمال غربی کشور در مقابل دستیازیهای دو کشور قدرتمند روسیه و عثمانی رسالت مهمی را در راستای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور ما برعهده داشتند. آنان در این راه هیچ کوتاهی نورزیدند و شاهد این مدعا، شهدای فراوان آذربایجان در راه حفظ حرمت اسلام و استقلال ایران هستند. یکی از گرانقدرترین شخصیتهای مبارز این خطه و شهدای مظلوم آن، بزرگ مردی است که شرح کوتاهی از احوال او در سطور بعدی تقدیم شما گردیده است. در آذرشهر تبریز طفلی دیده بر جهان گشود که شهادت، راه و رسم تبارش بود و جد پدری اش مرحوم حاج ملامحسن آذرشهری و هفت تن از اجداد مادری اش جان پاک خویش را بر سر دفاع از اسلام و ایران گذاشته بودند. حسین در تابستان سال 1293.ش دیده پرفروغ خویش را بر جهان پرفتنه و آشوب روزگار گشود تا سالها بعد بازوی پرتوان امام خمینی(ره) برای مبارزه با رژیم ستم شاهی باشد. هرچند سرنوشت جانسوز شهادت او به دست ساواک روح ملت ایران را به شدت آزرد اما یاد و خاطره و یادگارهای اجتماعی او را برای همیشه جاودانه ساخت. مرحوم شهید شیخ حسین غفاری زجرهای جانکاه حکومت پهلوی را به جان خرید اما روی ستمکاران را سیاه کرد و با رشادت و مقاومت خود بر دل سیاه خودکامگان هراس افکند. با این مقدمه کوتاه، ضمن آشنایی مختصر با زندگانی آن مجاهد شهید، یاد و نام او را گرامی می داریم.
۱۰.

تاریخ شفاهی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 327
امروزه ورود رسمی تاریخ شفاهی (oral history) به عرصه تاریخ نگاری در بسیاری از مراکز علمی و تحقیقاتی و دانشگاهی جهان، چشم اندازی جدید در مقابل مورخان و محققان گشوده است. با طرح تاریخ شفاهی، فرصتی به دست آمد تا به موضوعات، وقایع ، حوادث و پدیده های تاریخی و زوایای پنهان و پیدای آنها از منظری نو نگریسته شود. تاریخ شفاهی ، تکنیک، روش و شیوه ای است که با استفاده از ابزاری چون ضبط صوت و دوربین فیلم برداری (صوت و تصویر) خاطرات، مشاهدات و مسموعات عامل (هدایت کننده، مجری و نقش آفرین) و یا شاهد و حاضر یک صحنه، رویداد و واقعه تاریخی را در قالب کلام و سخن (گفت) ثبت و ضبط می نماید.عمر تاریخ شفاهی به شکل امروز آن در جهان، به سال 1948. م برمی گردد. در این سال پروفسور آلن نونیز (Allan Nevenis) در جریان مطالعه پاره ای اسناد تاریخی در دانشگاه کلمبیای امریکا به فکر استفاده از ضبط صوت برای ضبط و گردآوری خاطرات افتاد و به اصطلاح تاریخ شفاهی با این اقدام رایج شد. پس از آن، مراکز و مو سسات مطالعاتی تاریخ شفاهی در چندین دانشگاه، از جمله در دانشگاههای امریکا، کانادا و اروپا رشد و نمو یافت و فعالیتهای محدودی نیز در این راستا در امریکای لاتین و تعداد محدودی از کشورهای آسیایی و آفریقایی آغاز شد. تاکنون برای هویت بخشی و هدایت جریان تاریخ شفاهی، انجمنها و مراکز بسیاری تشکیل شده که از آن جمله «جامعه تاریخ شفاهی کانادا» و «جامعه بین المللی تاریخ دانان شفاهی» در دهه 1970 می باشد. به منظور بررسی تاریخ شفاهی ایران نیز تاکنون در خارج از کشور چندین پروژه، مرکز و مو سسه تحقیقاتی ایجاد شده اند که از جمله به موارد زیر می توان اشاره کرد: پروژه تاریخ شفاهی زنان ایران در بنیاد مطالعات ایران با همکاری بخش تحقیقات تاریخ شفاهی کلمبیا در سال 1982، پروژه تاریخ شفاهی ایران در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد (ماساچوست امریکا) به سال 1981، پروژه تاریخ شفاهی چپ در ایران با اتکا به موسسه بین المللی تاریخ اجتماعی (آمستردام، هلند)، پروژه تاریخ شفاهی چپ (برلن، آلمان)، طرح تاریخ شفاهی اقتصاد ایران در دانشگاه لندن و . . .پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا در زمان جنگ تحمیلی ضبط صوت برای ثبت خاطرات رزمندگان به کار آمد و دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این امر پیشگام بود.
۱۱.

مانیفست روحانیت

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 978
تاریخ ایران تقریبا در تمام ادوار آن به ویژه پس از گسترش آیین تشیع در کشور گواه حضور مردانی است که تمام اهتمام خود را صرف دفاع و صیانت از اسلام و ایران نموده اند. تقریبا هیچ بعدی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مردم را نمی توان یافت که اولا تاثیر آموزه های دینی در آن مشهود نباشد و ثانیا برقراری این ارتباط، تعامل و کنترل را روحانیون برعهده نداشته باشند. کافی است نگاهی به تاریخ معاصر ایران بیاندازیم. در واقعه تحریم تنباکو، مشروطه، ملی شدن نفت، قیام پانزدهم خرداد و از همه مهمتر انقلاب اسلامی می توان نقش برجسته و ردپای روحانیت را به وضوح مشاهده کرد. از آنجاکه کارکرد فوق تنها محدود به گذشته نبوده و این کشور همواره به ایفای نقش روحانیان نیازمند می باشد و همچنین به دلیل آنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه در سالهای اخیر روحانیت شیعه وارد مرحله تعمیق و ثبات اندیشه مترقی دینی خود شده است، نگاهی دقیق به قوتها، ضعفها و اهداف . . . سازمان روحانیت ایران خواهد توانست ضمن ارائه الگویی مناسب، جامعه ما را در سالهای پیش رو از روحانیونی به مراتب آگاه تر و هماهنگ تر با مقتضیات و نیازها بهره مند سازد. علاوه براین، تبیین این موضوع به ارزیابی صحت عملکرد افراد و تشخیص مسئولیتها نیز کمک شایانی نموده و نگاه مردم به روحانیت را از سطح به عمق منتقل می نماید.گفتار پیش رو که یکی از جدیدترین رویکردها به سازمان و مختصات روحانیت در مقطع کنونی است در همین راستا تقدیم شما می گردد با این امید که فتح بابی باشد جهت مطالعات گسترده تر علاقمندان به تاریخ و مذهب این سرزمین.
۱۲.

شاهزاده گمشده القاعده!

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 69
اشغال عراق و تلاش امریکا برای دستگیری صدام، موضوع بن لادن را به فراموشی سپرد و تا مدتها خبری از ادامه اقدامات امریکا در پیداکردن و محاکمه بن لادن نبود. حتی بسیاری اعتقاد داشته و دارند که او مامور سیاسی امریکا برای ایجاد آشوب در مناطق استراتژیک جهان و ایجاد زمینه مداخله و اشغال نظامی بوده است!اخیرا گروه القاعده با استفاده از انواع وسائل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت، فاکس، پست و . . . بیانیه های عمومی بن لادن را در مورد عقاید و تصمیمات عملیاتی القاعده به اطلاع مخاطبانش می رساند.صرف نظر از این که تشکیلات القاعده و رهبر اصلی آن هم اکنون در کجا و چه شرایطی قراردارند و نیز بدون توجه به این که بیانیه ها و حرکتهای آنها تا چه حد کنترل شده یا خطرناک می باشد، این گروه افراطی و خشونت گرا دارای هویتی هستند که به کل جهان اسلام منتسب هستند و داعیه آنها نیز بیداری ملل مسلمان و خاتمه دادن به دخالتهای امریکا در سرزمینهای اسلامی می باشد. این مساله، الزام می دارد که مبحث القاعده درواقع به عنوان یکی از مسائل بین المللی جهان اسلام مورد مطالعه جدی قرار گیرد. مقاله حاضر توسط یکی از تحلیلگران مسائل خاورمیانه ای امریکا ، به سفارش سرویس پژوهشی کنگره امریکا (CRS) ــ کتابخانه کنگره ــ برای استفاده نمایندگان کنگره مذکور، تهیه شده است و اینک ترجمه آن جهت استفاده خوانندگان محترم ارائه می گردد.
۱۳.

پایانی بر شبه مدرنیسم در ایران

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 918
شاید نظام پیر سرمایه داری غرب که حیاتش را در توسعه خود می یابد، در طول تاریخ، رقیبی جدی و سرسخت تر از انقلاب اسلامی ندیده باشد. گرچه غرب طی ربع قرن اخیر بحرانهای فراوانی دربرابر جمهوری اسلامی به عنوان مولود مبارک انقلاب آفریده است، ولی این بحرانها در مقایسه با چالش بزرگی که انقلاب اسلامی برای تفکر مادی گرای غرب ایجاد نمود، به مراتب کوچک و کم اهمیت بوده است. انقلابی متکی به عقلانیت تشیع و اراده ملتی متمدن و باهوش، غرب را به چالشی فراخواند که تاکنون غرب فقط با پاک کردن صورت مساله توانسته است خود را به ظاهر از اثرات این چالش رها سازد.این چالش دربردارنده پرسشهای مهمی است که مدرنیسم از پاسخگویی به آن، همواره طفره می رود. پرسش از ماهیت انسان و تعالی وی، سوال از معنا، هدف و غایت زندگی، پرسش از نسبت آزادی، عدالت و سرمایه داری و دهها سوال مهم دیگر.انقلاب اسلامی در فضایی این سوال ها را مطرح نمود که پاسخهای بی بدیلی از متن اسلام برای آنها داشت و انسان خسته از دور باطل مدرنیته، در پی رها شدن از سراب غرب زدگی برای دریافت این پاسخها سر از پا نمی شناخت.اگر بر حجم تحرکات فرهنگی غرب پس از پیروزی انقلاب که به مدد تکنولوژی با شانس هایی هرچند مقطعی مواجه بود نگاه کنیم، به سادگی بر احساس خطر غرب از اندیشه جهانی تولید شده توسط انقلاب اسلامی واقف خواهیم شد.2. شاید این بیان عجیب به نظر برسد که امروزه موانع گسترش انقلاب اسلامی بیش از اینکه بیرونی باشد، درونی است. در طول بیست وپنج سال اخیر، خودباختگی برخی غربگرایان با چهره ای حق به جانب، همواره درصدد هضم انقلاب اسلامی در اندیشه غربی و نگهداری انقلاب در موزه تاریخ بوده است. با وجود برخی انتقادات از عملکرد دولت، برای کمتر کسی از ملت ایران، دست یابی به اهداف و آرمان های انقلاب، کهنه و کم ارزش تلقی می شود. اما چرا خودباختگی؟ شاید یکی از پاسخ هایی نزدیک به حقیقت، سردرگمی برخی از ایرانیان میان اندیشه انقلاب اسلامی و مدرنیسم باشد. به نظر می رسد همین سردرگمی موجب جذب آشکار و پنهان بسیاری به جاذبه های مدرنیته شده است. پیچیدن نسخه توسعه اقتصادی با مدلهای غربی و بی اعتنایی مفرط به فرهنگ و اندیشه، به ویژه طی هشت سالی که به عنوان فصل سازندگی سپری شد، سرآغاز انحراف از مسیری بود که امام راحل(ره) ترسیم کرده بود. ردپای این سردرگمی را در ابعاد و بخشهای دیگر نیز می توان جستجو کرد. اما آنچه غیرقابل انکار است، فقدان آمادگی دستگاه فکری کشور در مواجهه فعال با فرصت هایی بود که انقلاب اسلامی طی ربع قرن گذشته در اختیار ایرانیان قرار داد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶