یکی از آموزه های مهم دین اسلام، توجه به اصل قناعت است. قناعت نوعی نگرش خاص درباره دنیاست که نشانه ای از عزت نفس و شخصیت یک انسان مسلمان در مقابل دارایی های خود و دیگران است. دنیازدگی و تنوع طلبی های افراطی و تجمل خواهی های غافلانه که ازجمله بحران های اخلاقی عصر کنونی به شمار می آید، از پیامدها و نتایج نبود موضوع قناعت است. از دیگر آثار سوء نبود چنین خصیصه ای می توان به خودخواهی، تکاثر، افزون طلبی و سستی روابط انسانی، احساس تنهایی، اضطراب و افسردگی و ... اشاره کرد.
آنچه نویسندگان در پی آنند، بررسی مفهوم قناعت و وجوه ابعاد آن ازدیدگاه امام رضا علیه السلام و نیز نوع نگرش ایشان به موضوعات اقتصادی و خصوصاً قناعت و آثار آن است. در این مقاله سعی شده با مراجعه به منابع دست اول و حتی جدید به تبیین بحث قناعت به سود معقول در انواع معاملات بپردازد و نظر امام رضا علیه السلام در این بحث را استخراج نماید.
درباره رویدادهای تاریخ صدر اسلام پس از رحلت پیامبر(ص) بسیار گفته و نوشته شده است. نوشتار حاضر کوشیده است رفتار خواص جبهه مقابل امیرالمؤمنین علی(ع) را در مواجهه با حق خلافت اهل بیت: در قالب محورهای زیر بررسی کند: توجیه و تأویل ادلّه قرآنی، جعل سبب نزول آیات، تحریف معنای آیات، توجیه و تأویل ادله حدیثی، تحریف لفظی و معنوی حدیث، توجیه خلافت با اجماع و شورا، جعل فضائل برای خلفا، و فرقه سازی. مقاله با این جمع بندی به پایان رسیده است که اختلاف شیعه و سنی در موضوع خلافت، تا حد زیادی اثرپذیرفته از فعالیت های منفی خواص مخالف خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) پدید آمده است.
یکی از جلوه های باشکوه واقعه کربلا مؤاسات است و حضرت عباس(ع) یکی از قهرمانان مزیّن به این خصلت اخلاقی بوده است، طبق احادیث و روایات مؤاسات آثار وجودی متعددی همچون جلب رحمت و محبت نزد خدا و خلق خدا، تأیید شیعه بودن و برکت و فزونی رزق را به دنبال دارد و در بعضی از روایات بالاترین و دشوارترین عمل و هم ردیف نماز و روزه و زکات قرار گرفته است. مؤاسات نشانه یک جامعه آرمانی و ایمانی نیز هست، که الگوی عملی آن در رفتار بزرگان دین تجلی نموده است، تا جائی که معصومین این ویژگی را در دعاهای خود ازخدا طلب کرده اند؛ به جرأت می توان گفت نقطه اعلی و اتم ایثار و مؤاسات در سراسرمراحل زندگی و حتی شهادت حضرت عباس (ع) نمایان است، و جلوه های آن در همه ابعاد طیبه اش، اعم از مؤاسات قلبی، زبانی، وعملی در سیره ایشان مشاهده می گردد. این مقاله به شیوه توصیفی - تحلیلی و براساس استنتاج از آیات وروایات و منابع تاریخی به اثبات مطلب فوق پرداخته است.
از حکومت صفویه در ارمنستان تا امضای قرارداد ترکمانچای نزدیک به سیصد سال طول کشید. در طول این سه سده، ایران اسلامی که خود به تشیع گرویده بود، آثاری از تمدن خود را در آن منطقه به جای گذارد. وجه مشترک همه سلسله هایی که در این دوره به حکومت رسیدند، قدرت معنوی آموزه های تئوریک و عملی مذهب تشیع بود که در بستر فرهنگ متعالی ایرانی به خوبی رشد کرده بود.
متاسفانه بسیاری از آن آثار در اثر ناملایمات طبیعی روزگار و عناد و بی مهری کمونیسم از بین رفته است؛ تاریخ نگاری درستی نیز صورت نگرفته است و اطلاعات دقیق و جامعی در دست نیست.
آنچه نویسندگان بیشتر بدان پرداخته اند، تعاملات اقتصادی دوران شاه عباس دوم با ارامنه جلفا و برخی تاثیرات ادبی بر زبان ارمنی است. نگارنده تلاش کرده است با تمام محدودیت ها، از خلال منابع پراکنده، تصویری از آثار تمدن مربوط به آن دوران، به ویژه آثار فرهنگی ـ سیاسی را ارائه نماید.