در این مقاله سعی شده است که به نحو اختصار دیدگاههای متفکران غرب و از جمله نحله مارکسیسم در مقایسه با دیدگاه متفکران مسلمان در ارتباط با موضوع حساس نقش شخصیت در تاریخ مورد نقد و بررسی قرار گیرد و پس از آن و حتی الامکان رویکرد و رهیافت امام نسبت به مقوله «سیاست» و «تحولات اجتماعی» در مقایسه با تئوریهای مطرح شده شناخته گردد.
پرسش اساسی این نوشتار آن است که آیا شخصیتها یا «قهرمانان» در تحولات تاریخی نقش اساسی داشته یا شرایط اجتماعی و تاریخی بدون تکیه بر قهرمانان تحولات را رقم می زنند؟ یا اینکه هر دو عامل در پیوندی ناگسستنی به ایفای نقش می پردازند؟ در این میانه، با توجه به ظهور انقلابی بزرگ و سرنوشت ساز اسلامی در ایران، رهبری بی بدیل آن و ویژگیهای خاص تحولات به وجود آمده در عرصه جهانی و داخلی با کدام نظریه یا تئوری قابل سنجش می باشد؟
تاریخ شفاهى یکى از روشهاى انتقال اخبار و روىدادها و یکى از قدیمىترین روشهاى تاریخ نگارى است که از گذشتههاى بسیار دور، حتى پیش از پدیدار شدن سنت مکتوب تاریخنگارى، کاربرد و اهمیت داشت و امروزه نیز در مکتبهاى جدید تاریخنگارى کشورهاى مختلف، رویکرد ویژهاى به این مقوله مىشود.
مقاله حاضر بر آن است تا ضمن معرفى پیشگامان تاریخ شفاهى، اهمیت آنرا نیز بهعنوان یک منبع در تاریخنگارى جدید بنمایاند