"این مقاله به بررسی جایگاه ادبی و سبکشناسی اشعار بازمانده از کسایی میپردازد. کسایی در توصیف طبیعت و ابداع تصاویر طبیعی نقاشی چیرهدست بوده است. بررسی اوضاع زمان او و صور خیال بازتاب یافته در شعر کسایی از موضوعهای دیگر مقاله است. کسایی در دوره دوم زندگی خود از شعر مدیحه پشیمان شد و به شعر اندرز و موعظه و منقبت اهل بیت علیهمالسلام روی آورد. نوشتار حاضر ضمن بررسی این موضوع، به تحلیل قصیده مسمّط او، که نخستین سوگنامه کربلا در شعر فارسی است، میپردازد.
"
هرچند تاریخنگاری اسلامی هم زمان با تکوین تمدن اسلامی به سرعت رو به رشد نهاد، اما پویایی و رشد فلسفی چندانی نداشت. در بهترین حالت با رویکردی کلامی و با روشی متأثر از قاعده علوم حدیث و رجال بررسی میشد. البته چهرههایی استثنایی همانند ابن مطهر مقدسی تا حدودی متفاوتتر از دیگران عمل کرده و نگاه مشخصتری به موضوع داشتهاند. ابن مطهر در کتاب البدء و التاریخ، نوعی نگاه معرفتشناسی به موضوعات داشته و با وجود اینکه در بخشهای تاریخی کتاب، بُعد معرفتشناسی ضعیفتر میشود، در مقایسه با دیگر مورخان نگاه تحلیلی و انتقادیتری به وقایع تاریخی داشته است. در این مقاله، ابتدا نگرش عمومی حاکم بر تاریخنگاری اسلامی مورد نظر قرار میگیرد و در ادامه بینش تاریخنگاری ابن مطهر بررسی میشود.
"حدیث دوات و قلم و ماجرای روز پنجشنبه، از فرازهای مهم تاریخ زندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و از دلایل امامت و ولایت امام علی بن ابیطالب علیهالسلام است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در آن روز، تصمیم داشت آنچه را که در طیّ حدود بیست سال در مورد امامت و خلافت علی علیهالسلام و فرزندان ایشان به صورت شفاهی بیان داشته بود، به صورت سندی مکتوب درآورد تا تضمینکننده هدایت و وحدت امّت اسلامی پس از ایشان باشد.
اما مخالفان امامت علی علیهالسلام که به هدف پیامبر صلیاللهعلیهوآله پی برده بودند، با توهین به ساحت مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله و برهم زدن آن جلسه، از نوشتن نامه آن حضرت جلوگیری کردند.
"
با توجه به نقش کارگزاران در تحولات تاریخی، بازپرداختی نو از رفتار سیاسی آنان برای تبیین تاریخ ایران ضروری است. این الزام زمانی ارزش دوچندان خواهد داشت که شخصیت های تحول خواه، در عرصة سیاست عملی ارزیابی شوند. ابوالقاسم درگزینی ازجملة این گارگزاران است که به دلیل غیبت سنت نقد در تاریخنگاری، گرفتار قضاوت وارونه شده است. درحالیکه دربارة رفتار سیاسی ایشان، اتفاق نظری در منابع دیده نمیشود، سنت تقلید و رونویسی در تاریخنگاری سبب شده است چهرة ایشان به عنوان سیاستمداری فاسد و خونریز مطرح شود. حال آنکه با کنارزدن اتهامات غرض ورزانه، رفتار سیاسی درگزینی درجهت احیای وحدت و قدرت امپراتوری روبه انحطاط سلجوقی خود را نشان خواهد داد. مقالة حاضر، ضمن نقد نوشته های پیشینیان، رفتار سیاسی و اصلاحات درگزینی با رویکردی متفاوت تببین شده است.