اندیشه تاریخ نگاری در تواریخ رسمی و سلسله ای دوره صفویه،بر پایه ساختار سنتی پیشین و بر مبنای نگرش سلطان متدین و مروّج شیعه ادامه یافت. شیوه تاریخ نگاری اسکندربیگ منشی نیز ادامه تاریخ نویسی سنتی عصر صفوی است اما در نگارش تاریخ خود دارای ویژگی و امتیازاتی است که او را از تاریخ نویسان سنتی عصرش متمایز کرده است. مسأله اصلی پژوهش این است که آیا اسکندربیگ منشی در بیان حوادث گیلان در تاریخ عالم آرای عباسی از روش و بینش خاصی برخوردار است؟
نتایج تحقیق نشان می دهد،اسکندربیگ منشی،در بیان تحولات گیلان عصر صفوی،از شیوه روشمند برخوردار بوده است.از لحاظ روش تاریخ نگاری،دارای سبکی روان و بی تکلف و متنی منسجم و پیوسته و از لحاظ فن تاریخ نویسی، دارای اهلیت لازم بوده است. او با وجود نگرش سلطنت گرایانه به سلطان صفوی و بینش نخبه گرایانه به دولتمردان آن، تاحدممکن در نقل روایات صداقت و دقت لازم داشته است.
روش پژوهش در این تحقیق به صورت کتابخانه ای و به شکل تحلیلی و انتقادی در روش تاریخ نگاری است.
معرفت تاریخی و تاریخ نویسی از همان دوره ی تکوین تاریخ نویسی در ایران با موانع و سختی هایی روبه رو شد.برخی از این موانع و دشواری ها با جایگاه علم تاریخ در میان علوم و طبقه بندی میان آن ها و سیطره ی الگوهای خارج از حوزه ی این معرفت بشری، ارتباط داشتند و برخی دیگر ناشی از رابطه ی آن با ساختار قدرت و دستگاه دولت و حکومت ها بودند.این موانع که ما در این گفتار از آن ها با عنوان موانع معرفتی و ذهنی و دشواری های سیاسی، اقتصادی و عینی یاد کرده ایم، مفهوم، معنا و معرفت تاریخی و تاریخ نویسی ایرانی را تحت تاثیر قرار دادند و تا مدت ها تداوم یافتند و مانع از این شدند که تاریخ نویسی در میان علوم شأن مستقل یابد ومعرفت تاریخی و تاریخ نویسی از عقلانیت، خردورزی وآزاد اندیشی بهره گیرد. در دوره ی قاجار فضایی ایجاد شد که مورخان این موانع و دشواری ها را نقد کردند و به طرح آسیب ها و آفت های تاریخ نویسی پرداختند.پرداختن به این موانع و طرح آفت های ناشی از آن ها در روند تحول تدریجی معرفت تاریخی و تاریخ نویسی مؤثر بود.
اهداف پژوهش: هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت امکان ایجاد فهرستگان مجازی در آرشیوهای دیداری- شنیداری سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در شهر تهران است.
روش/ رویکرد پژوهش : پژوهش حاضر به روش پیمایشی توصیفی انجام شده و جامعه مورد مطالعه 20 آرشیو دیداری – شنیداری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در شهر تهران است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مجزا برای مدیران و آرشیویست-کتابداران استفاده شده است. تعداد مدیران 20 نفر و تعداد آرشیویست- کتابداران و کارمندان آرشیو 122 نفر میباشد. روایی پژوهش حاضر صوری است و برای محاسبه پایایی درونی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است، که میزان آن 75/0 است.
یافتههای پژوهش: منابع آرشیوی در حد متوسط سازماندهی شدهاند. 9/46 درصد کارکنان با فهرستگان مجازی آشنایی دارند و میزان آشنایی آنها با سازماندهی منابع آرشیوی در حد متوسط است. 2/59 درصد از نرمافزار گنجینه استفاده میکنند. تبادل اطلاعات کتابشناختی در بین آرشیوها در حد متوسط است. 9/52 درصد مدیران بودجه آرشیوها را ناکافی میدانند. 4/82 درصد مدیران معتقدند که سیاست خاصی برای ایجاد فهرستگان در آرشیوها وجود ندارد. بهعقیده 8/68 درصد مدیران هیچ سیاستی برای اشتراک منابع در بین آرشیوها پیش بینی نشده است. بیشتر مدیران معتقدند فیلم بهعنوان مهمترین منبع بهتر است در فهرستگان مجازی قرار میگیرد.
نتیجهگیری: تقریباً نیمی از کتابداران تدوین اصطلاحنامهای مختص منابع آرشیوی را لازم میدانند. در بیشتر از نیمی از آرشیوها از قواعد فهرستنویسی انگلوامریکن برای فهرستنویسی منابع استفاده میشود . در بیشتر آرشیوها از ردهبندی روسو استفاده میشود. کمتر از نیمی از کتابداران با فهرستگان مجازی و بیش از نیمی از آنها با نمایهسازی آشنایی دارند. بیش از نیمی از مدیران، بودجه سالانه آرشیو را ناکافی میدانند. بیشتر کتابداران از نرمافزار گنجینه استفاده میکنند. بیشتر مدیران معتقدند که سیاست خاصی برای ایجاد فهرستگان در آرشیوها وجود ندارد. بیشتر کتابداران معتقدند تبادل اطلاعات کتابشناختی تااندازهای بین آرشیوها وجود دارد. بیشترآرشیوها تهی ه تجهیزات فنی(اعم از سرور، کامپیوتر، اجاره خط، و شبکه داخلی نرمافزار کتابخانه) را بهعنوان اولویت نخست برای ایجاد فهرستگان مجازی انتخاب کردهاند. بنابراین، ایجاد فهرستگان مجازی از نظر امکانات نیروی انسانی و فیزیکی تقریباً مطلوب، ولی از نظر امکانات نرمافزاری و سیاستگذاری نامطلوب است.
اهتمام به تاریخنگاری در دوره ممالیک بسیار چشمگیر بود به گونه ای که این عصر را باید اوج دوران تاریخنگاری اسلامی دانست. از میان انواع تاریخنگاری این دوره مانند: تواریخ عمومی، دودمانی و سلسله ای، طبقات، فرهنگنامه های تاریخی و...، فرهنگنامه نویسی بیش از همه مورد توجه قرار گرفت. در آغاز قرن هفتم و به هنگام شکل گیری دولت ممالیک (648- 922ه ) به علت تعدّد و تکثر لایه های مختلف طبقات و نسلها و به دلیل انبوه کتب طبقات علوم گوناگون و از همه مهم تر نبود یک شیوه جهت دسترسی آسان به تراجم اعیان مسلمان، بعضی از مورخان و نویسندگان با مراجعه به کتب طبقات، تواریخ عمومی و نیز کتب انساب به تدوین تراجم همه اعیان اسلامی بدون توجه به تخصص، بلاد و زمان آنها پرداختند. این اندیشه از اواخر قرن ششم و با فرهنگنامه الفبایی معجم الادبا یاقوت (626 ه ) آغاز شد و با نگارش فرهنگنامه تاریخی مهم وفیات الاعیان ابن خلکان در قرن هفتم به اوج خود رسید. فرهنگنامه مذکور منشأ و الگوی ظهور فرهنگنامه های تاریخی بعد از خود همانند: الوافی بالوفیات و فوات الوفیات قرار گرفت. این پژوهش قصد دارد ضمن نگاهی کوتاه به اقبال تاریخ نگاری در این عصر؛ چگونگی شکل گیری، انگیزه ها، روش ها، انواع، شیوه های نگارشی، محتوای تراجم، سبک ادبی، منابع، اهمیت و جایگاه و آسیب شناسی فرهنگنامه های تاریخی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.