اصول و روش تحقیق در هر عصری متأثر از اوضاع فرهنگی و اجتماعی همان عصر است.راویان و اخباریان مسلمان نخستین نیز در گردآوری روایات و تألیف آثار خود، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ عصر، شیوه ها و روش های تحقیقی مختلفی را به کار گرفتند.این شیوه ها و روش ها برخاسته از فضای فرهنگی و اجتماعی عصر و بیشتر مبتنی بر بیان شفاهی- روایی بود.اما با گذشت زمان، نقل شفاهی- روایی محض، اهمیت خود را از دست داد.بنابراین آن روش و شیوه ی تحقیق دچار تغییر و حتی تحول شد. در این مقاله می کوشیم تا چگونگی آغاز و روند شیوه ها و روش های تحقیق را، به اختصار، با تأکید بر شیوه ی کار راویان و اخباریان مشهور قرون اول تا سوم هـ.ق به بحث گذارده و پاسخی بر این پرسش ها بیابیم که آیا آن ها به چارچوب یا قالبی در جمع آوری اخبار و روایات تاریخی دست یافتند؛ یا هر کس بر اساس توانایی و استعداد خود راهی را برگزید و همچنین چرا و چگونه آن دوره، به عصر کتابت تحول یافت؟
خاطره نگاری در تاریخ ایران آن چنانکه در سایر کشورها مرسوم و معمول بوده عمدتاً از دوره قاجاریه شکل گرفته است.یکی از ویژگی های جامعه ایران دوره قاجاریه خصوصاً پس از انقلاب مشروطه توزیع بخشی از قدرت پادشاه و مشارکت بخش هایی از نخبگان در سرنوشت سیاسی کشور بود.طبیعی بود که نخبگان مذکور پس از بازنشستگی سیاسی به جمع آوری و تدوین خاطرات خود بپردازند.مستشارالدوله صادق و احتشام السلطنه که هر دو از رجال سیاسی عصر مشروطیت بشمار می روند با همین رویکرد خاطرات خود را به نگارش در آورده اند.هر دو نفر مناصب متعددی در طول دوران حیات سیاسی خود داشته اند.بارها به وزارت، وکالت و سفارت رسیده و فراز و نشیب های سیاسی مختلفی را از سر گذرانده اند.خاطرات آنها می تواند پرده از بسیاری از حوادث مبهم و جریانات پیچیده سیاسیز بردارد.تفاوت ها و تشابهات محتوای خاطرات، سبک، شیوه و انگیزه خاطره نگاری از سوی آنها نیز می تواند کمک شایانی به سیر تاریخ نگاری و خاطره نویسی در ایران بنماید.در مقاله حاضر تلاش شده است خاطرات آنها با اتکا بر سبک، شیوه و انگیزه و دیدگاه های تاریخی بررسی و تفاوتها وتشابهات آنها مورد مطالعه قرار گیرد
محمد قطب یکی از اعضای اخوان المسلمین مصر است که پس از مهاجرت به عربستان تلاش کرد تا افکار اخوانی و وهابی را با یکدیگر ترکیب کند و نشر دهد. ازجمله دیدگاه های وی نظرات خاصی بود که درباره سیر وقایع تاریخ اسلام داشت. او معتقد بود هدف از پرداختن به تاریخ اسلام، کسب شناخت بیشتر از حقیقت اسلام است. او در زمینه تاریخ نگاری نیز تواریخ کهن مسلمانان را به دلیل دارا بودن روایات فراوان که موجب سردرگمی است، نقد می کرد و تواریخ جدید را که نوشته و یا متأثر از نوشته های مستشرقان است، توطئه غربی ها علیه اسلام و به کلی مردود می دانست؛ اما مطابق این پژوهش شواهد او برای اثبات این ادعا کافی نیست. به رغم تأکید وی بر داشتن نگاهی خاص به تاریخ اسلام، نظراتش تقریبا تکرار همان مواضع تاریخی مسلمانان سنی است و نکته جدید چندانی دربر ندارد. محور نظرات تاریخی او انحراف مسلمانان از اسلام حقیقی است. در بررسی دیدگاه های تاریخی محمد قطب می توان بدین نتیجه رسید که نتیجه گیری های او برمبنای اطلاعات غلط و یا ناکافی صورت گرفته است و استدلال هایش از قوت کافی برخوردار نیست.