قم، کوفه و بغداد به عنوان کانونهای اصلی فعالیتهای علمی شیعیان در قرن دوم تا چهارم هجری، جایگاهی ویژه در مطالعات شیعه پژوهی دارند. اما «حوزه علمی اهواز» هم به عنوان یکی از مدارس مهم و کهن شیعه در ایران شایسته یادکرد است که به استناد منابع تاریخی، حدیثی و تراجم، نمایندگان قدرتمند و مشهوری در تاریخ فقه و حدیث شیعه داشته است. این مقاله بر آن است با نگاهی تاریخی و پس از مروری بر ریشه های تشیع اهواز، جایگاه حوزه علمی اهواز را در حفظ و گسترش مکتب اهل بیت(ع) از طریق واکاوی رابطه علمی بین قم و اهواز بنمایاند. این رابطه در قالب مهاجرت برخی علما از اهواز به قم و برعکس، مراودات علمی بین دو خاندان بزرگ «آل مهزیار اهوازی» و «اشعریان قمی» و حضور برخی از اصحاب و وکلای خاص امامان(ع) در این دو مرکز بروز یافته است.
جغرافیای تاریخی پژوهشی میان رشته ای تاریخ و جغرافیا است، که جهت تحقیقات میدانی و آمایش سرزمینی از درجه اعتبار فراوانی برخوردار است. در این روش بررسی سیر جغرافیایی در میانه تحولات تاریخی، اهمیت زاید الوصفی دارد و هدف از آمیزش این دو رشته، ایجاد الگو و روشی منطبق و سازگار با پژوهش های جدید است تا تحولات منطقه ی جغرافیایی خاص را در دوره تاریخی بررسی کند. لذا در این نوع پژوهش تاریخ از معاصریت برخوردار است و اهمیت آن به خاطر چارچوب کاربردی آن بسیار است.
قم دوره قاجاریه به دلیل نزدیکی به پایتخت و قرارگیری در محور مواصلاتی اصفهان، کاشان و سلطان آباد (اراک)، از موقعیت ویژه ای برخوردار بود. رفته رفته از دوره ناصرالدین شاه هسته اولیه شهر به عنوان ساختار فعلی شهر قم شکل گرفت و تحولات منجر به رشد و گسترش شهر در این دوره پایه گذاری شد. هدف اولیه در این پژوهش شناخت ویژه گی های شهر قم در دوره ناصری است. در وهله بعد با ارزیابی و بررسی ویژگی های فوق، نسبت بین رشد شهر و محدود جغرافیایی شهر نقد و بررسی می شود. با توجه به مسائل فوق یافته های پژوهش حاکی از این است که جغرافیای طبیعی و سیاسی قم، در کنار جاذبه های مذهبی شهر در دوره قاجاریه، زمینه های رشد و گسترش شهر را فراهم نمود. زمینه های رشد شهر به ایجاد و ترمیم راه های بین شهری، گسترش داد و ستد کالاهای تجاری، ایجاد کارگاه های صنعتی، تنوع گروه های قومی و اجتماعی و ... انجامید.
در طول تاریخ تمدن بشرى، کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها، همواره نهادهائى بودها ند که دسترسى به اطلاعات را تسهیل کرده و موجب ترویج و پیشرفت علمى - فرهنگى جوامع شدها ند. رشد و توسعه فناورى هاى اطلاعات و ارتباطات، امکانات بى سابقها ى براى نهادهاى میراث فرهنگى فراهم کرده و نیز، تقاضاهاى تازها ى را جهت دسترسپ ذیر ساختن مجموعه هایشان در سطح وسیع و خارج از مرزهاى سازمانى باعث شده است. همچنین، به دلیل افزایش استفاده از فناورى هاى اطلاعات و ارتباطات، شکاف بین این سه نهاد فرهنگى کاهش یافته است. از این رو، همگرائى میان آن ها بیشت ر شده است؛ تا جائى که برخى از کشورها، نهادهائى جهت اداره مشترک کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها ایجاد کردها ند. در این مقاله، موضوع همگرائى میان کتابخانه ها، آرشیوها و موزه ها، در نتیجه گسترش فناورى هاى اطلاعاتى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
بخارا مهم ترین شهر ماوراءالنهر در دوره اسلامی است که در سال های پایانی دهه سوم قرن چهاردهم هجری شاهد یک درگیری مذهبی گسترده بین شیعیان و اهل سنت بود. این درگیری که به بهانه بدعت خوانده شدن مراسم عزاداری شیعیان در سال 1328ه .ق و به رهبری «آستانه قول قوش بیگی» به عنوان نماینده اقلیت شیعه و «برهان الدین» به عنوان نماینده اکثریت سنی و محتسب شهر آغاز شد، ریشه در زمینه های سیاسی و اجتماعی و قومی پیشین داشت که مهم ترین آن ها را می توان این گونه برشمرد: دامن زدن به تعصب دینی از سوی برخی حاکمان، ضعف قدرت مسلمانان در ماوراءالنهر و سوء استفاده غیرمسلمانان برای دست اندازی به سرزمین های مسلمان نشین، افراط گرایی مذهبی از سوی شیعیان و اهل سنت ماوراءالنهر، اختلاف های قومی و رقابت های سیاسی در شهر بخارا. پیش از سلطه اتحاد جماهیر شوروی، این نزاع مهار شد و شیعیان و اهل سنت بخارا دوباره به زندگی مسالمت آمیز خود روی آوردند. این نوشتار، ضمن بررسی تاریخی چگونگی و چرایی این واپسین نزاع سنی شیعی در بخارا پیش از گسترش موج ملی گرایی و سلطه روس ها، به این نتیجه رسیده است که مسلمانان ماوراءالنهر باید با دوراندیشی و افزایش آگاهی دینی خود، مصالح امت اسلامی را حفظ کنند و به تقویت همگرایی بپردازند.