اگر نخواهیم کرانه های فراملی انقلاب را در نظر آوریم و اگر بنیان های ژرف اعتقادی و فرهنگی آن را درنیابیم و اگر ظرفیت های بالای گفتمان انقلاب اسلامی را نشناسیم، بی شک حق مطلب را در شناخت آن به جا نیاورده ایم. انقلاب اسلامی ایران در زمان و مکان مشخصی روی داد، اما کرانه های آن از ایران و ایرانی گذشت تا اینکه به وسعتی جهانی رسید و رفته رفته می رود تا گفتمان غالب و پیروز تاریخ جدید جهان شود و این پیشگویی بزرگ حضرت امام خمینی(ره) تحقق یابد که «این قرن به خواست خدا، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است». لحظه به لحظه انقلاب و مرحله به مرحله آن را نباید کوچک و بی اهمیت دانست و همواره باید به سیر بازتولید انقلاب اسلامی براساس شرایط روز اندیشید و گام به گام انقلاب را تحلیل کرد.برای تحلیل بعضی از این گام های انقلاب، پای گفته ها و اندیشه های یکی از یاران دیرین انقلاب و شخصیت های مؤثر گفتمان انقلاب اسلامی نشسته ایم تا هر آنچه را می توان از نسل اول انقلاب به نسل جدید هر دوره از انقلاب رساند از وی بشنویم.مهندس مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیرمسئول روزنامه رسالت و مدیرعامل مرکز پژوهش مطالعات راهبردی توسعه است.
تاریخ قرن اخیر ایران، همواره متاثر از درآمدهای ناشی از نفت بوده است. به نظر می رسد، بررسی تغییرات و تحولات این سال ها بدون توجه به جایگاه نفت و تاثیر آن در عرصه های گوناگون، عملی مشکل یا غیر ممکن است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش نفت در شکل گیری زمینه های انقلاب اسلامی ایران است تا از زاویه ای نو، بخشی از علل و عوامل شکل گیری و وقوع انقلاب در ایران تبیین شود. با استفاده از دو متغیر واسطهِ آموزش و مطبوعات، درآمدهای نفتی ارتقاء ادراک عمومی و سطح آگاهی جمعی مردم ایران را باعث شد. این امر نقش مهمی در به وجود آمدن بسترهای سیاسی و اجتماعی و روانی لازم، برای شکل گیری و وقوع انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد که نارضایتی عمیق یکی از مهم ترین آنان بود. در این پژوهش، روش شرح و تبیین (Explanation ) به کار گرفته شده و به فراخور، از منابع مختلف تاریخی مانند اسناد، کتاب ها، مقالات و نشریات استفاده شده است.
یکی از مهم ترین مباحث در مطالعات روابط بین الملل، بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری و تداوم روابط بین کشورهاست. در تاریخ روابط بین الملل می توان موارد زیادی را یافت که تهدیدهای مشترک، نقش زیادی در شکل گیری روابط، تشکیل اتحادها و تداوم آن ها داشته اند. روابط سوریه و ایران را تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می توان در چارچوب روابط دو ابرقدرت ایالات متحده آمریکا و شوروی و دسته بندی های منطقه ای منبعث از فضای جنگ سرد در منطقه ارزیابی کرد. این روابط بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از آن نوع مناسبات در خاورمیانه است که می توان نقش دشمنان مشترک را در گسترش و تحکیم آن به وضوح مشاهده کرد. ماهیت اسلامی انقلاب، تشکیل جمهوری اسلامی و تدوین اصول جدید قانون اساسی منجر به تغییر در مبانی و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد و تجدیدنظر در روابط با سایر کشورها به خصوص سوریه را در پی داشت. در پژوهش حاضر در چارچوبی تاریخی و تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال هستیم که: چه عواملی در شکل گیری و تداوم روابط ایران و سوریه از 1946 تا 2011 موثر بوده است؟ در این مقاله مناسب ترین نظریه هایی شناسایی شده اند که قابلیت تبیین اتحاد پیچیده و راهبردی را میان ایران و سوریه داشته اند و در میان آن ها از دو نظریه سازه انگاری و نئورئالیسم استفن والت برای بررسی روابط راهبردی دو کشور استفاده شده است تا به طور عینی تر بتوان به بررسی روابط دو کشور پرداخت.