فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی تاثیر آموزش ابراز وجود بر بلوغ اجتماعی و ابراز وجود دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان انجام شد.
پرسشنامه خود-گزارشی ابراز وجود (هرزبرگر، شان و کتز،1984) بر روی 211 دانش آموز پایه اول دبیرستان اجرا شد. 30 نفر از افرادی که بر پایه نمره های این آزمون پایین تر از میانه قرار داشتند به عنوان گروه هدف انتخاب و بر حسب انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. برنامه آموزش ابراز وجود به عنوان عملی مداخله ای برای 15 نفر از گروه آزمایشی طی ده جلسه نود دقیقه ای اجرا شد. به منظور سنجش بلوغ اجتماعی از مقیاس بلوغ اجتماعی رائو(رائو،1973) در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده های به دست آمده از طریق آزمون نمرات افزوده و t گروه های زوجی مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج، تفاوت معناداری را بین نمره ابراز وجود و بلوغ اجتماعی پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش نشان داد.
یافته های این پژوهش بیانگر آن است که آموزش ابراز وجود، موجب افزایش ابراز وجود و بلوغ اجتماعی دانش آموزان می شود و الگوهای مداخله ای ابراز وجود، قابلیت تغییر رفتار در سطوح مختلف از جمله دبیرستان های دخترانه را دارد.
بررسی جامعه شناختی مقایسه مدیریت بدن بین زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه بررسی جامعه شناختی مقایسه مدیریت بدن بین زنان و مردان در شهرشیراز است.
مطالعه موردی این پژوهش باشگاه های ورزشی، مراکز خرید و خانوارهای شهر شیراز در سال (2012) است. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی ساده بوده با استفاده از رابطه آماری کوکران380 نفر در گروه سنی 20-40 ساله ازمناطق 1،5 و 6 انتخاب شدند و بمنظور آزمون فرضیه ها از آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه، کندال، رگرسیون چند متغیره بهره جسته ایم. نتایج نشان دادند که میان دو جنس و مدیریت بدن تفاوت معنی داری وجود دارد و بین اعتماد به نفس وتوجه به عوامل ذهنی ومدیریت بدن بین زنان ومردان رابطه معنی داری وجوددارد، هم چنین بین دومتغیر فشارهای اجتماعی ومدیریت بدن بین زنان ومردان رابطه معنی داری وجوددارد.نتایج این پژوهش نشان می دهد که عمده سنجه های متغیرهای مستقل (عوامل فردی، فشارهای اجتماعی) مورد بررسی بر روی متغیر وابسته (مدیریت بدن) تاثیر گذار بوده اند.
افسردگی وعوامل مرتبط با آن در دانشجویان دختر دانشکده پرستاری مامایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در میان دانشجویان است و به عنوان یک بیماری ناتوان کننده بر عملکرد جسمی، اجتماعی و آکادمیک دانشجویان تاثیر دارد. این پژوهش با هدف تعیین شیوع افسردگی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. این پژوهش به شکل مقطعی در مورد 280 نفر از دانشجویان در سال 1391 انجام شد. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه دو بخشی، شامل داده های دموگرافیک و بخش دوم، پرسشنامه استاندارد سنجش میزان افسردگی بک بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دادند که 45%(126 نفر) از دانشجویان دارای درجاتی از افسردگی بصورت خفیف تا شدید بودندکه 95 % از این افراد در هیچ نوع مشاوره یا درمان پزشکی نبودند.ارتباط معناداری بین وضعیت اقتصادی ،سابقه افسردگی در فامیل درجه یک ، ابتلا قبلی به بیماری های روانی ،میزان رضایت از رشته و افسردگی مشاهده شد، اما بین سن، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی و افسردگی اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتایج نشان دهنده فراوانی نسبتا بالای افسردگی بین دانشجویان نسبت به جمعیت عمومی می باشد.
سلامت اجتماعی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار شهر قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی میزان سلامت اجتماعی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در میان زنان سرپرست خانوار در شهرستان قروه می پردازد. رویکردی نظری تحقیق مبتنی بر رویکردهای سلامت اجتماعی کییز، پایگاه اجتماعی اقتصادی وبر، باورهای دینی گلاک و استارک و مهارت های ارتباطی می باشد. جامعه آماری شامل تمام زنان سرپرست خانوار( 92 نفر) زیر پوشش سازمان بهزیستی شهر قروه می باشد. همچنین 92 نفر از زنان غیر سرپرست خانوار ساکن همان شهر به صورت تصادفی جهت مقایسه به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد که از لحاظ میزان سلامت اجتماعی و ابعاد آن (که شامل پنج بُعد است) در میان زنان سرپرست خانوار و زنان غیرسرپرست، تفاوت معنادار آماری وجود دارد. به علاوه از لحاظ متغیرهای پایگاه اجتماعی اقتصادی، باورهای دینی (بُعد اعتقادی) و مهارت های ارتباطی بین زنان سرپرست خانوار و زنان غیر سرپرست تفاوت معناداری وجود ندارد.
بازتعریف «خود» و ساخت هویت در میان زنان پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود تلاش برای مدیریت و کاهش طلاق، امروزه این پدیده در جامعة ایرانی روندی افزایشی به خود گرفته است؛ به طوری که، شاخص ها نشان می دهند روز به روز بر تعداد خانواده های طلاق در ایران افزوده می شود. در این میان «زندگی پس از طلاق» ـ که تا چندی پیش چندان مورد توجه نبود ـ به مسئله ای جدی برای جامعه شناسان خانواده بدل شده است. از سویی، بر اساس نتایج تحقیقات، طلاق پیامدهای بیشتری را برای زنان به همراه می آورد. یکی از این پیامدها چالش های هویتی پس از طلاق است. به این ترتیب، پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کیفی و تکنیک مصاحبة عمیق نیمه ساختار یافته با هجده زن مطلقه به دنبال فهم چالش های هویتی زنان پس از طلاق و نحوة بازتعریف «خود» و ساخت «هویت» جدید در میان آنان است. «خود» مفهومی کلیدی در تئوریزه کردن ماهیت شخص است و به او توانایی تجسم بخشیدن به هویت خویش را می دهد. بر این اساس، نتایج این تحقیق نشان می دهد که با رخداد طلاق تغییرات متعددی در فهم و تصور کنش گران از «خود» درونی و بیرونی شان پدید می آید که لزوم بازتعریف و خلق هویتی جدید پس از طلاق را برای آن ها آشکار می کند. همچنین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشتر ابعادی که زنان در آن مبادرت به بازتعریف «خود» می کنند شامل نقش های جدید، سبک زندگی جدید، ارتباطات جدید، و امنیت هستی شناختی و روانی است؛ ابعادی که هر یک با رخداد طلاق دست خوش تغییر و چالش می شود و ارتباط تنگاتنگی با ساختار هویتی زنان دارد. از سویی، متغیرهای زمینه ای و مداخله گری چون سن فعلی، سن در هنگام طلاق، طبقة اجتماعی، وضعیت اشتغال، مدت دورة ازدواج، فرزندداشتن یا نداشتن، و عادت وارة سنتی یا مدرنِ کنش گران در نحوة مواجهة آنان با تغییرات هویتی پس از طلاق و چگونگی بازتعریف «خود» اثرگذار است.
جهانی شدن و تغییر سبک گذران اوقات فراغت مطالعه ی موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی رابطه میزان استفاده از ابزارهای فرهنگی جهانی شدن (رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و تلفن همراه)، با تغییر سبک گذران اوقات فراغت ساکنان شهر تهران است. شیوه گذران اوقات فراغت افراد، تحت تأثیر فرهنگ و ارزش های حاکم بر هر جامعه قرار دارد. امروزه ابزارهای فرهنگی جهانی شدن، انتقال فرهنگ ملت های گوناگون را تسهیل و تسریع کرده و سبب شده سبک گذران اوقات فراغت، فارغ از تأثیرات فرهنگ خودی، رو به سوی تأثیرپذیری از فرهنگ های دیگر داشته باشد. مطالعه این پدیده، به دلیل تأثیر آن بر خانواده و جامعه، ضروری به نظر می رسد. این مطالعه توصیفی – تحلیلی به روش پیمایشی انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 500 نفر در شهر تهران انتخاب و به پرسشنامه ی محقق ساخته پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان می دهد، نحوه گذران اوقات فراغت ساکنان شهر تهران، تحت تأثیر جهانی شدن، از سبک ایرانی - اسلامی دور شده و به سمت سبک مدرن غربی رفته است.
بررسی تأثیر زوج درمانی اسلامی بر رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ه هدف این پژوهش بررسی تأثیر زوج درمانی اسلامی بر رضایت زناشویی بوده است. روش این پژوهش نیمه تجربی با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. نمونه این پژوهش، 20 زوج از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان در سال 1388 بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 زوج) و کنترل (10 زوج) جایگزین شدند. فرضیه اصلی پژوهش این بود که: زوج درمانی اسلامی رضایت زناشویی همسران را افزایش می دهد. متغیروابسته این پژوهش، رضایت زناشویی بوده است که با پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ ارزیابی شده است. متغیر مستقل نیز زوج درمانی اسلامی بوده است که در نه جلسه تنظیم و آموزش داده شده است. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS تحلیل شده است. نتایج نشان داد که آموزه های اسلامی رضایت زناشویی (01/0P<) را افزایش داده است. همچنین آموزه های اسلامی ابعاد رضایت زناشویی (مسائل شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، رابطه جنسی، فرزندان و فرزند پروری و رابطه با فامیل و دوستان) را افزایش داده است (01/0P<). تأثیر آموزه های اسلامی بر رضایت زناشویی زنان و مردان یکسان بوده است.
تأثیر تفاوت های جنسیتی در استفاده از کالاهای فرهنگی(فیلم، موسیقی و کتاب) و نحوه گذراندن اوقات فراغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه جنسیّت و مصرف فرهنگی، به بررسی تمایزات جنسیّتی در استفاده از کالاهای فرهنگی و نحوه گذراندن اوقات فراغت در میان دانشجویان دانشگاه های پیام نور و آزاد اسلامی شهر مریوان اقدام کرده است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد و جامعه آماری آن، کل دانشجویان دانشگاه های پیام نور و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مریوان بود. حجم نمونه تعداد 342 نفر از دانشجویان بود که از طریق شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. نتایج نشان دهنده این است که استفاده از انواع فیلم ها برحسب جنس متفاوت است مردان بیشتر فیلم های اکشن، جنایی، تاریخی، مستند و زنان بیشتر فیلم های درام، رمانتیک و خانوادگی نگاه می کنند. همچنین استفاده از انواع کتاب ها برحسب جنس متفاوت است: زنان بیشتر کتاب های رمان، شعر، هنری، روان شناسی و مردان بیشتر کتاب های فلسفی و دینی را مطالعه می کنند. مصرف برخی از انواع موسیقی ها نیز برحسب جنس متفاوت است: زنان بیشتر از مردان موسیقی های پاپ مجاز فارسی، رپ مجاز فارسی، رپ غیر مجاز فارسی و رپ کردی گوش می دهند. نحوه گذراندن برخی از شیوه های اوقات فراغت نیز بر حسب جنس فرق می کند، زنان بیشتر از مردان اوقات فراغت خود را با شرکت در مراسم دینی و فعالیت های هنری سپری می کنند، ولی مردان در زمان فراغت بیشتر به مطالعه غیر درسی، ورزش، بازی های کامپیوتری و رفتن به پارک اقدام می کنند. دختران و پسران دانشجو از لحاظ میزان استفاده از فیلم، کتاب و میزان گذراندن اوقات فراغت تفاوت معناداری با هم ندارند، اما میزان مصرف موسیقی بر حسب جنس متفاوت است.
اثر بخشی آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی و بهزیستی ذهنی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی و بهزیستی ذهنی زنان متأهل شهر اصفهان بود. این پژوهش به روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شده است. جامعة آماری، شامل کلیة زنان متأهل مراجعه کننده به یکی از فرهنگ سراهای شهر اصفهان با تجربه حداقل یک سال زندگی مشترک و نمونه در این پژوهش 40 نفر از بانوان متأهل بودند که از بین داوطلبان ثبت نام کننده در این طرح انتخاب (این افراد نمرات بالاتری نسبت به سایر افراد در پرسشنامه تعارض زناشویی کسب کردند) و به گونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش عبارت بود از پرسشنامه تعارض زناشویی و پرسشنامه بهزیستی ذهنی. تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که آموزش امنیت هیجانی بر تعارضات زناشویی زنان و نیز ابعاد آن در مرحله پس آزمون به صورت معناداری اثرگذار بود (05/0P<). هم چنین، یافته ها نشان داد آموزش امنیت هیجانی تنها بر دو بعد از ابعاد بهزیستی ذهنی شامل اراده و روان رنجوری به صورت معناداری اثرگذار بوده است و در دو بعد سرزندگی و استرس- افسردگی تأثیر معناداری نداشته است. بنابراین، می توان گفت آموزش امنیت هیجانی در جهت کاهش تعارضات زوجین و دو بعد از ابعاد بهزیستی ذهنی شامل اراده و روان رنجوری مؤثر است.
تحلیل موضوعی تفاوت های ارتباطی زنان و مردان مورد مطالعه: مجموعه صنعتی انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تفاوت های ارتباطی زنان و مردان است. این پژوهش به یکی از موانع ارتباطی «جنسیتی» یعنی تفاوت های ارتباطی زنان و مردان پرداخته است که باعث ایجاد سوءتفاهم ها، سوءتعبیرها و برداشت های غلط در محیط کار می شود. آگاهی مدیران و کارکنان از این تفاوت ها می تواند در شناخت بهتر افراد از خود و درک و پذیرش جنس مخالفشان کمک کند، زیرا بدون شناختِ جنبه های روانی و رفتاری افراد در سازمان، نمی توان انتظار داشت که سازمان به سمت موفقیّت و کامیابی گام بردارد. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. به همین منظور، از میان 3500 نفر از کارکنان و مدیران مجموعه صنعتی انتخاب به عنوان جامعه آماری، تعداد 431 نفر از مدیران و کارکنان زن و مرد، به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با جامعه آماری انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها، علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، از تحلیل استنباطی نظیر t مستقل و تحلیل واریانس تک متغیره (آنوا) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که میزان آگاهی مدیران و کارکنان مجموعه صنعتی انتخاب از تفاوت های ارتباطی زن و مرد کافی نبوده و این امر می تواند در سازمان مشکلاتی را ایجاد کند؛ بنابراین، لازم است در این خصوص اقداماتی از جمله آموزش افراد سازمان، تشکیل کارگاه های آموزشی در این زمینه و غیره صورت گیرد. همچنین، بر اساس نتایج حاصل از پرسش های فرعی تحقیق، بین میزان آگاهی مدیران و کارکنان در سازمان و تفاوت های ارتباطی زن و مرد بر اساس جنس، سابقه کار، سن و تحصیلات تفاوت معنی داری مشاهده نشد
رابطه بین سلامت عمومی و رضایت زناشویی با فرسودگی شغلی زنان شاغل در استانداری و فرمانداری های تابعه در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سلامت عمومی و رضایت زناشویی با فرسودگی شغلی زنان شاغل در استانداری و فرمانداری های تابعه انجام شد. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بودکه بر روی تعداد 112 نفر از زنان متاهل شاغل در استانداری فارس و فرمانداری های تابعه که به روش تصادفی از نوع خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند انجام گرفت. ابزار پژوهش در این پژوهش سه پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ (MBI)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) بود. تجزیه و تحلیل آماری پژوهش با روش تحلیل رگرسیون گام به گام، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه انجام گرفت و نتایج نشان داد بین سلامت عمومی و رضایت زناشویی با فرسودگی شغلی رابطه معنا داری وجود دارد، سلامت عمومی قادر است فرسودگی شغلی را پیش بینی کند، رضایت زناشویی رابطه معناداری با فرسودگی شغلی دارد؛ همچنین، بین میزان فرسودگی شغلی کارمندان بر حسب سابقه کار تفاوت معناداری وجود دارد. ولی بین دو متغیر سلامت عمومی و رضایت زناشویی کارمندان بر حسب سابقه کار تفاوت معناداری دیده نشد
بررسی رابطه بین تعارض زناشویی با خشونت خانوادگی نسبت به دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض زناشویی با خشونت خانگی والدین نسبت به دختران نوجوان شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اهواز و والدین آن ها بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش دراین پژوهش دو پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (CTQ) برنستاین، (Bernstein, 1995) و پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی( ( Barati & Sanae,2004 می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. براساس یافته های این پژوهش بین متغیر کل تعارض زناشویی با خشونت والدین نسبت به دختران رابطه معنا داری وجود دارد. هم چنین، بین ابعاد تعارض زناشویی (کاهش همکاری زوجین، افزایش واکنش های هیجانی، جلب حمایت فرزندان، رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر) با خشونت والدین به دختران همبستگی معناداری وجود دارد، اما بین متغیر های رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی همبستگی معنا داری مشاهده نگردید. هم چنین، نتایج بدست آمده از این پژوهش، حاکی از آن است که بین تعارض زناشویی با ابعاد خشونت خانگی (جسمی ،عاطفی، غفلت) والدین نسبت به دختران رابطه معناداری وجود دارد. نتایج بدست آمده از رگرسیون چند گانه نیز نشان دادند که متغیر رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر، بیش ترین تاثیر را در تبیین متغیر وابسته داشته است.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی با رویکرد چند وجهی لازاروس بر افزایش رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی با رویکرد چندوجهی لازاروس بر افزایش رضایت زناشویی زنان بود. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش کلیه زنان متأهل عضو بسیج سبزدشت بودند. برای اجرای پژوهش ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از مجموع 200 نفر از اعضاء بسیج، تعداد 30 نفر انتخاب شدند. 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (47 سوالی)بود، که پس از انتخاب افراد در دو مرحله(پیش و پس از اجرای آموزش) به وسیله افراد گروه آزمایش و گواه تکمیل شد. پس از جمع آوری داده ها، نتایج با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل شد. نتیجه ی پژوهش نشان داد تفاوت میانگین های بدست آمده در گروه آزمایش و گواه از لحاظ آماری معنی دار می باشد و این به این معنی است که آموزش گروهی بر مبنای رویکرد چندوجهی لازاروس موجب بهبود رضایت زناشویی در کل و همین طور بهبود رابطه جنسی و ارتیاط آنها با همسران شان، شده است
اثر بخشی بر نامه درمانی خود بخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر کاهش افسردگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر بخشی بر نامه ی درمانی خود بخشودگی مبتنی برمبانی قرآنی بر کاهش افسردگی در زنان مطلقه، انجام گرفت. ابتدا در مرکز بهزیستی شهر زنجان، از 65 زن طلاق گرفته که بواسطه فراخوان اطلاع یافته بودند، آزمون افسردگی بک (2) اجرا شد. سپس برای 20 نفر از شرکت کنندگان که نمرات افسردگی 10-30 (خفیف تا متوسط) کسب کرده بودند، آزمون خودبخشودگی موگر اجرا شد و سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایشی و کنترل (در هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. طی 2 ماه، 8 جلسه مشاوره ی گروهی خود بخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر گروه آزمایشی انجام شد .پس از اتمام جلسات، پرسشنامه افسردگی بک(2) و آزمون خود بخشودگی موگر مجددا برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دادند که نمرات خود بخشودگی در گروه آزمایشی افزایش یافته و به تبع آن نمره ی افسردگی نیز در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود