شاخه اصلی راه ابریشم، که یک سر در قسطنطنیه و یک سر در چانگ آن داشت، دارای شاخه های فرعی موازی و متقاطع بسیاری بود که به بیشتر آنها تا امروز توجه کافی نشده است. راه بزرگ خراسان (راه اصلی ابریشم) در آستانه ورود به ماوراءالنهر، در شهر آمل به دو شاخه تقسیم می شد: جاده جونغاریه و جاده وخان. جاده جونغاریه از راه سغد- فرغانه وارد سرزمین چین می شد؛ اما جاده وخان به موازات رود جیحون تمام مسیر رود را تا سرچشمه اصلی آن، در دره وخان، طی می کرد و ازطریق همین دره وارد سرزمین چین می شد. هدف از این بررسی نیز مطالعه این جاده ازلحاظ جغرافیا و تجارت جاری در آن است. با اتکا به رهیافتی توصیفی این بررسی قصد دارد تا با کنکاش در کتب تاریخ و جغرافیای اسلامیِ حد فاصل قرون سوم تا هشتم هجری، سفرنامه های جهانگردانی چون مارکوپولو و هیون تسانگ، و برخی یافته های معاصر باستان شناسی به ارائه تصویری جامع از این جاده و مبادلات آن نائل آید. جاده وخان ضمن پوشش تجارت در ربع مرو، ربع بلخ، حوزه چغانیان و قبادیان، حوزه ختّلان، حوزه بدخشان و حوزه وخان شبکه داد و ستد گسترده ای را در تمام طول راه خود از آمل تا ختن ایجاد کرده بود.
غزنویان در ابتدا توسط کرامیه با اسلام آشنایی پیدا کرده بودند و بعد از کسب قدرت در خراسان، محمود غزنوی بنا به اهداف سیاسی و به دست آوردن مشروعیت از خلافت عباسی، رهبر فرقه ی کرّامیه درآن زمان ابوبکر محمدبن اسحاق محمشاد را به ریاست نیشابور برگزید. اما عملکرد کرامیه در مدت ریاست شان و نیز اقدامات خاندان میکالی رؤسای سابق نیشابور در تضعیف کرامیه و هم چنین بی فایده بودن کرامیه برای محمود بعد از رسیدن به اهدافش، سبب برکناری آن ها از ریاست شهر شد و این مسئله باعث کاهش قدرت کرّامیان شد تا در نهایت، در سال 488ه.ق براثر درگیری مذهبی ای که در نیشابور پدید آمد، آن ها برای همیشه از نیشابور بیرون رانده شدند. این پژوهش با شیوه ی توصیفی تحلیلی و با روش گردآوری کتابخانه ای درصدد است تا روابط کرامیه و غرنویان را تحلیل کند و هم چنین علل برکشیده شدن کرامیه به ریاست شهر نیشابور و هم چنین علل برکناری آنان را بررسی کند.
هدف تحقیق:هدف پژوهش حاضر بازبینی ماهیت تشکیلاتی است که ازسوی پژوهشگران با نام «خزانه حجت» در سازمان حکومتی غزنویان پذیرفته شده است. مطابق این دیدگاه خزانه ای ایجاد شده بود که تنها به گونه ای از اسناد به نام «حجت» اختصاص داشته است. این پژوهش با هدف بررسی وجود ماهوی این تشکیلات انجام شده است. روش و رویکرد: گردآوری مطالب در این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اسنادی است. همچنین تلاش می شود تا با استفاده از روش تحلیل محتوای عناصر واژگانی در تاریخ بیهقی-تنها اثری که عبارت «خزانه حجت» در آن به کار رفته است- و یافته های کمی و کیفی به دست آمده، فرضیه پژوهش مورد آزمون قرار گیرد. دستاورد و یافته ها: نتایج این تحقیق نشان می دهد که بازخوانی پژوهشگران از عبارت «خزانه حجت» در تاریخ بیهقیپایه استواری ندارد و بدین ترتیب اذعان به وجود خزانه ای مختص به «حجت» (به عنوان نوعی از اسناد)، مولود قرائت نادرستی از کتاب اخیر بوده است.