فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۶۱ تا ۶٬۰۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
27 - 53
حوزه های تخصصی:
تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد از جمله دغدغه های بنیادین اسلام و فقه اسلامی است که در قوانین موضوعه از جمله قانون مدنی ایران، نیز بازتاب یافته است. هدف از نگارش مقاله، تبلور آموزه های دینی و فقهی در مادّه 1104 قانون مدنی در خصوص معاضدت زوجین در باره تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، و بررسی الزام یا عدم الزام زوجین به معاضدت از دیدگاه فقها و حقوقدانان می باشد. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی تحلیلی است و از منابع فقهی و حقوقی در این زمینه، استفاده شده است. فقها و حقوقدانان در خصوص ماهیت معاضدت زوجین، اقوال مختلفی دارند. برخی معتقدند مادّه مذکور، جنبه حقوقی دارد. گروهی دیگر، قائل به اخلاقی بودن مفاد مادّه، هستند. این پژوهش، در مقام پاسخ به این سؤال بود که: معاضدت زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، باتوجه به مبانی آن و مواد قانونی مربوطه، توصیه ای اخلاقی است یا الزام حقوقی دارد؟ فرضیه پژوهش، در بدو امر، بر اخلاقی بودنِ این مسأله فقهی، استوار بود امّا پژوهش انجام شده نشان داد که این فرضیه چندان قابل دفاع نیست و مسأله مورد تحقیق، صرفاً اخلاقی یا حقوقی نیست بلکه حداقل باید ماهیت این مسأله را تلفیقی از اخلاق و حقوق دانست. مهمترین نتایج مقاله: در موضوع معاضدت زوجین، تأثیر اخلاق بر گزاره های فقهی، کاملاً مشهود است؛ رعایت قواعد اخلاقی و وفاداری زوجین نسبت به یکدیگر، کمک شایانی به تشیید مبانی خانواده می کند؛ تربیت اولاد، الزام و تکلیفی است که توسّط شرع و قانون بر عهده والدین نهاده شده است.
تدوین بسته آموزش سلامت جنسی و اثربخشی آن بر عملکرد جنسی زوجین شاغل تازه ازدواج کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین بسته آموزش سلامت جنسی و اثربخشی آن بر عملکرد جنسی زوجین شاغل تازه ازدواج کرده در سال 1402-1401 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجین تازه ازدواج کرده دانشگاه علوم پزشکی شهر کرمانشاه بود. جهت انتخاب نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از زوجین تازه ازدواج کرده دانشگاه علوم پزشکی شهر کرمانشاه جهت استخراج مولفه های سلامت جنسی و برای بررسی تاثیر متغیر مستقل (رویکرد بسته آموزشی تدوین شده 10 زوج و برای گروه گواه نیز 10 زوج) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه-های آزمایش و گواه قرار گرفتند. لازم به ذکر است گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 40 دقیقه ای آموزش سلامت جنسی را دریافت کردند. آزمودنی ها در هر دو گروه، قبل از مداخله و بعد از گذشتن دو هفته از آموزش سلامت جنسی به پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان و عملکرد جنسی مردان پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد مداخله آموزش سلامت جنسی بر عملکرد جنسی زوجین تازه ازدواج کرده تاثیر معناداری داشته است(001/0=P). بنابراین می توان نتیجه گرفت بسته آموزش سلامت جنسی می تواند در مشاوره های پیش از ازدواج و مشاوره خانواده مورد توجه روانشناسان و مشاوران جهت غنی سازی زندگی زوجین مورد استفاده قرار گیرد .
حق زنان بر برابری دستمزد در آینه عدالت جنسیتی با تأکید بر نظام حقوقی ایران و اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
511 - 538
حوزه های تخصصی:
در عرصه جهانی، پیشرفت های قابل توجهی در پیشبرد حقوق زنان و مشارکت برابر آن ها در بازار کار و فعالیت های اقتصادی صورت گرفته است. بااین حال، درحالی که دستمزد برابر مردان و زنان به طور گسترده از سوی مراجع بین المللی تأیید شده، اجرای آن در عمل دشوار بوده است. طبق اعلان سازمان ملل، شکاف جنسیتی دستمزد در سطح جهانی حدود 20 درصد برآورد شده است. نابرابری دستمزد صرفاً موضوع مطرحی در حوزه عدالت جنسیتی نیست، بلکه موضوعی است که پیامدهای گسترده ای برای جوامع و اقتصاد آن ها دارد و از جمله اولویت های نظام بین الملل و کشورها برای تحقق توسعه است. با توجه به اهمیت پرداختن به جایگاه حق برابری بر دستمزد در نظام حقوقی بین الملل و ایران، در این پژوهش با تکیه بر اسناد و متون حقوقی، به این پرسش پاسخ داده می شود که آیا در نظام حقوق بین الملل و حقوق داخلی ایران، در خصوص حق بر برابری دستمزد، ضوابط مناسبی پیش بینی شده است. برآیند پژوهش حاکی از عملکرد نسبتاً مترقی نظام حقوقی بین الملل در به رسمیت شناختن حق و قاعده گذاری در این زمینه است، اما تحقق این برابری نیازمند اقدامات عملی مؤثر است. در حقوق ایران، این حق به موجب قوانین استخدامی و مقررات حاکم بر قراردادهای کار به رسمیت شناخته شده و بعضاً ضمانت اجرای مناسب تمهید شده است. بااین حال هنوز خلأهایی در این زمینه وجود دارد؛ بنابراین ضروری است برای پیشرفت در تحقق کامل این حق، کوشش های بیشتری شود.
بازخوانی نظرات پیرامون تعیین حد برای مهرالمثل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
72 - 94
حوزه های تخصصی:
مهرالمثل مالی است که در مواردی مثل ازدواج بدون تعیین مهر (به شرط مواقعه)، رابطه ناشی از شبهه، رابطه اکراهی و نکاح فاسد، برای زن ثابت می شود. قانون مدنی درباره حداکثر میزان مجاز در تعیین این مهر ساکت است و برای ملاک مهرالمثل شرف و نسب زن و... را بیان کرده و حداکثری برای میزان آن مطرح نکرده است. ممکن است تصور شود که با توجه عدم ذکر قانونگذار در مورد حد مهرالمثل اصل بر این است که حدی قائل نیست. در حالی که مبنای این بحث در فقه است. هنگام رجوع به فتاوای فقها ملاحظه می شود که در این زمینه میان فقها اختلاف نظر است. برخی قائل به عدم تعیین حد، برخی قائل به تفصیل و گروهی مانند مشهور فقها و بعضی از معاصرین چون مرحوم امام معتقدند که مهرالمثل نباید از میزان مهرالسنه بیشتر شود. با توجه به این که بر اساس اصل 167 قانون اساسی در موارد سکوت قانون، باید به فتاوای معتبر فقها رجوع شود و قضات غالباً در موارد سکوت یا اجمال قانون به نظر مرحوم امام و مشهورفقها رجوع می کنند، این پندار ایجاد می شود که باید در حقوق نیز حدی برای مهرالمثل تعیین نمود و بیشتر از مهرالسنه به زوج بازگردانده شود. این پژوهش با روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی و تحلیلی در مقام نقد و بررسی ادله نظرات تعیین حد برای مهرالمثل پرداخته و در نهایت نظر عدم تعیین حد پذیرفته شده است و پیشنهاد شده در متن قانون این موضوع تصریح گردد.
اثربخشی آموزش سرمایه ی روان شناختی و باورهای فراشناخت بر احساس پیوستگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سرمایه ی روان شناختی و باورهای فراشناخت بر احساس پیوستگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که از طرح پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش 60 نفر از زنان روستایی متأهل شهرستان دهاقان بودند که با گمارش تصادفی، 20 نفر در گروه آموزش سرمایه ی روان شناختی، 20 نفر در گروه آموزش باورهای فراشناخت و20 نفر نیز در گروه کنترل قرار گرفتند. این گروه ها به تصادف در گروه های آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه ی 1ساعته، یک گروه تحت آموزش سرمایه ی روان شناختی و یک گروه هم تحت آموزش باورهای فراشناخت قرار گرفتند. در پایان هر سه گروه به پرسشنامه ی احساس پیوستگی آنتونوسکی (1987) پاسخ دادند. روایی و پایایی ابزار پژوهش برای استفاده در فرهنگ ایرانی رضایت بخش بوده است. نتایج تحلیل واریانس یک متغیره (ANOVA) نشان داد که آموزش سرمایه ی روان شناختی و فراشناخت بر احساس پیوستگی تأثیر معنی داری داشته است. بنابراین، می توان از آموزش سرمایه ی روان شناختی و آموزش باورهای فراشناخت یا تلفیقی از این دو روش جهت افزایش احساس پیوستگی زنان بهره برد.
زمینه های مرتبط با تعادل بین کار و زندگی در زنان شاغل متأهل شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
7 - 32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل زمینه های مرتبط با تعادل بین کار و زندگی زنان شاغل متأهل شهر سنندج و با روش کیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 20 نفر از زنان شاغل متأهل شهر سنندج هستند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده با حداکثر تنوع از مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق استفاده شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش براون و کلارک صورت گرفت و زمینه های مرتبط با تعادل بین کار و زندگی در قالب 4 مضمون اصلی (بهره مندی از آرامش فکری، برخورداری از پایگاه اجتماعی، دریافت حمایت اجتماعی، رضایت مندی شغلی) و 16 مضمون فرعی (رابطه عاطفی با همسر، احساس امنیت، رفاه مالی، منزلت اجتماعی، شغل مناسب، تحصیلات، حمایت همسر، حمایت فرزندان، حمایت اطرافیان، انگیزه شغلی، دستمزد مناسب، امنیت شغلی، حمایت سازمانی، انعطاف پذیری کاری، فرصت به کارگیری توانمندی ها، رضایتمندی از مجموعه) دسته بندی گردید. نتایج نشان داد که زنان جوامع محلی در کنار موقعیت انتسابی و جنسیتی، هم زمان با تغییرات اجتماعی و فرهنگی دهه های اخیر، با تلاش خود و حمایت خانواده و دستیابی به تحصیلات دانشگاهی قدم در مسیر پیشرفت نهاده و با ورود به صحنه اشتغال و فعالیت های اقتصادی مدرن کوشش مضاعفی برای افزایش رفاه مادی و گردش چرخه تولید از خود نشان داده که منجر به ارتقای منزلت و پایگاه اجتماعی آنان شده است.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و جامعهآماری این پژوهش را خبرگان و اساتید حوزه مدیریت آموزشی بودند که در خصوص موضوع پژوهش تجربه و آگاهی لازم را داشتند؛ این افراد حداقل یک پژوهش (مقاله پژوهشی، سخنرانی، طرح پژوهشی، تألیف و ترجمه کتاب) در حوزه تبعیض جنسیتی در آموزش وپرورش به چاپ رسانده بودند. همچنین برخی مدیران و معلمان زن که در مورد موضوع پژوهش علاقه مند بودند.روش : به منظور شناسایی این افراد ) خبرگان و اساتید( از روش نمونه گیری هدفمند و در مورد مدیران و معلمان زن، از روش گلوله برفی استفاده گردید. این نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت تعداد 17 نفر (11 استاد و 6 مدیر و معلم) به عنوان نمونه مشخص شد. جهت بررسی داده های بخش کیفی از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. از نرم افزار Max QDA نسخه Pro به منظور تحلیل و کدگذاری مصاحبه های انجام شده استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 6 مؤلفه ی کلی عوامل مدیریتی، نگرش مدیران آموزش و پرورش، نگرش جامعه، نگرش فردی، نگرش خانواده و قوانین کلان از عوامل مؤثر بر تبعیض های جنسیتی در مدارس متوسطه دخترانه استان سمنان می باشد. توجه به عوامل شناسایی شده، می تواند راه گشای مناسبی برای رفع تبعیض های جنسیتی در مدارس دخترانه باشد.
خوانش تطبیقی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد نوشته احلام مستغانمی و هرس نوشته نسیم مرعشی بر اساس بعد زبانی نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 172
حوزه های تخصصی:
در متن امروزه ایده ها و انگاره های فمینیستی، ابزار مناسبی برای بررسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختار اثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الین شوالتر» منتقد نامور آمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر، رمان ذاکره الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی (ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیده و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الین شوالتر مطالعه می کند تا میزان کاربرد مؤلفه های زبانی زنانه و تعلق هرکدام از آثار به سنت های نوشتاری مشخص و شناخته شود. مطابق دستاوردهای تحقیق، هردو نویسنده در کاربرد مؤلفه های زبانی مطابق قواعد نوشتار زنانه عمل کرده اند و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت کرده اند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگ واژه ها، جزئی نگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است، شخصیت های مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند، اما رمان مرعشی زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانه های اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمینیسم و ورود به سنت مؤنث دیده می شود.
واکاوی فقهی – حقوقی میزان اجرت المثل زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
115 - 136
حوزه های تخصصی:
درحقوق اسلام زوجین تکالیف و وظایف معینی نسبت به یکدیگر دارند که به محض ازدواج باید درصدد انجام آن برآیند. در قانون از وظایف زوجین نسبت به یکدیگر تحت عنوان تمکین خاص و عام یاد شده است. حال اگر زوجه، کارهایی را که شرعا به عهده وی نبوده و عرفا برای آن کار اجرت المثل باشد، به دستور زوج و با قصد عدم تبرع انجام داده باشد، بنا به شرایطی مستحق دریافت اجرت المثل خواهد بود.این پژوهش با هدف نفی دیدگاه پرداخت اجرت المثل کمتر به زنان شاغل با استفاده از قواعد فقهی و بر مبنای تحلیل آرای قضایی صادر شده در این زمینه، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است، که با استفاده از قواعد فقهی ِ لاضرر، میسور، نفی عسر و حرج و احترام به مال و عمل مسلم، به نقد دیدگاه موافق با پرداخت اجرت المثل کمتر به زنان شاغل پرداخته است.
نقش زنان بختیاری در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی با تأکید بر کارآفرینی اجتماعی و تولید پوشاک سنتی در الگوواره پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
377 - 398
حوزه های تخصصی:
رشد اقتصاد بومی و محلی و توانمندسازی زنان با بهره گیری از شیوه های گوناگون از جمله کارآفرینی اجتماعی در بستر توسعه پایدار، از اهدافی است که در این حوزه دنبال می شود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی و تحلیل نقش زنان بختیاری در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی ایران با تأکید بر اهمیت نقش کارآفرینی اجتماعی و تولید پوشاک سنتی بختیاری به عنوان عوامل کلیدی در این توسعه می پردازد. این تحقیق، از روش های کیفی و کمی بهره گرفته است. جمع آوری داده ها با پرسشنامه و مصاحبه های میدانی با مردم استان چهارمحال و بختیاری و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری، زنان بختیاری و نمونه مورد سنجش 389 نفر هستند و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و مدل های تحلیلی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد زنان قوم بختیاری تأثیر بسزایی بر توسعه گردشگری و اقتصاد محلی دارند و با کارآفرینی اجتماعی، به ایجاد فرصت های شغلی و توسعه فعالیت های اقتصادی محلی می پردازند. تولید پوشاک سنتی بختیاری به عنوان یکی از مشاغل اصلی، نقش ویژه ای در ترویج و توسعه گردشگری فرهنگی و تاریخی مناطق مورد نظر و توانمندسازی زنان دارد. براساس یافته ها، توسعه کارآفرینی اجتماعی و تولید پوشاک سنتی می تواند به افزایش رفاه افراد این اقوام و مناطق محلی کمک کند. در سیاست گذاری و برنامه ریزی های محلی، توجه به این نکته و اخذ تدابیر مناسب به منظور حمایت از این فعالیت ها و توسعه آن ها می تواند قدم مناسبی در مسیر تحقق اهداف توسعه پایدار باشد.
تجربه زیسته زنان بی خانمان معتاد شهر تهران از هویت اجتماعی (مطالعه پدیدارشناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
7 - 32
حوزه های تخصصی:
فقر و طرد اجتماعی از عوامل ظهور پدیده بی خانمانی است، اما ادراک این گروه از هویت خود از عوامل بنیادی است که تداوم حضور آن ها را در خیابان تضمین می کند و یا در به چالش کشیدن وضعیت موجود و بازگشت آن ها به منزل نقش مهمی دارد. ازاین رو در این پژوهش تجربه زیسته زنان بی خانمان از هویت مطالعه شده است. در این مقاله توصیف می شود که در ادراک زنان بی خانمان، هویت چگونه صورت بندی شده است؟ با استفاده از نظریات پدیدارشناسی و با کاربرد روش پدیدارشناسی تجربی، با 10 نفر از زنان بی خانمانی که به طور موقت در مددسرای نیلوفر آبی چیتگر حضور دارند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده و یافته ها، با استفاده از روش تجزیه وتحلیل کرسول و نرم افزار maxqda 10 تحلیل شده است. از مجموع واحدهای معنایی استخراج شده، چهار مقوله ساختاری «ادراک هویت پیشینی/ پسینی»، «تجربه زیسته از چاره اندیشی برای هویت»، «تجربه زن بودن در تلاقی با اعتیاد» و «درک دیگری از نهادهای حمایت گر» انتزاع شد. نتایج، شکاف بین هویت پیشینی و پسینی را آشکار می سازد و نشان می دهد زنان، نه به شکل منفعل بلکه صورت نمونه هایی فعال و خلاق با هویت مواجه می شوند و در تجربه آنان، ساختارهای شکل دهنده هویت انگ خورده که فاصله اجتماعی را شکل می دهد، مخفی مانده و امکان مقاومت و تغییر هویت از آنان سلب می شود. این نظام معنایی شکل گرفته از هویت، تداوم حضور زنان بی خانمان را در خیابان تضمین کند و نه بازگشت آن ها را به خانه. این تحقیق پیشنهاد می کند، سیاست های دیگری ساز که توسط نهادهای گوناگون و افراد، برضد هویت زنان بی خانمان عمل کند، موردبازنگری قرار گیرد.
پدیدارشناسی دلالت های زنانگی در میان زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی پدیدارشناسی دلالت های زنانگی و فهم و تفسیر زنان سرپرست خانوار از زنانگی ، به روش پدیدارشناسی ماکس وان مَنِن انجام شد. زنانگی، در رویکرد نظری پژوهش، معادل اجرای بدن مند نقش ها، رفتارها و خصایلی است که در شرایط نابرابری جنسیتی، به شیوه ای گفتمانی، تولید و به تدریج مسلط می شود. در پژوهش حاضر بازنمودهای ادراک زنان سرپرست خانوار از این زنانگی مسلط، در چهار حوزه روابط اجتماعی، فضای کنش، زمان زیسته و بدن زیسته بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانواده های زن سرپرست شهرستان بهار بود که تعداد 23 نفر از ایشان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی با بیشینه پراکنش، برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق فردی تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها جمع آوری و به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان سرپرست خانوار در حوزه روابط اجتماعی، واقعیت هایی مثل ایفای نقش های متعارض، انزوای تدریجی، بیگانگی از خود، چندچهره گی و تناقض ارتباطی را تجربه می کنند. همچنین مهم ترین مؤلفه های فضای کنشی که در آن زیست می کنند عبارتند از: احساس ناامنی، دلزدگی از محیط، بی اعتمادی به دیگری، سیطره کلیشه های جنسیتی و تضاد زندگی خصوصی و عمومی. براین اساس، تجربه زیسته این زنان از زمان، متضمن عناصری همچون ملال، زمان پریشی، گسیختگی زمان و گذر کُند زمان است. در چنین وضعیتی آنها بدن خود را در چارچوب مقولاتی مانند بدن به مثابه ابزار کار، بدن به مثابه طعمه جنسی، شرم بدنی، بدن آگاهی وارونه و بدن به منزله سرمایه، درک و تفسیر می کنند. بنابراین، می توان گفت که مؤلفه های این چهار حوزه در زندگی روزمره زنان سرپرست خانوار پیوندی متقابل با هم دارند که زنان سرپرست خانوار را به سوی پذیرش زنانگیِ مسلط سوق می دهد. زیست متعارض و هویت پرتناقض این زنان در جامعه مردسالار بیش از آنکه باعث شکل گیری خودآیینی و خودپنداره قوی زنانه در ایشان شود، سبب واپس روی آنها به سمت درونی سازی خصایل و رفتارهایی که به طور سنتی برچسب زنانه خورده اند، می شود.
نقش میل جنسی در کمال نهایی انسان از نظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
83 - 101
حوزه های تخصصی:
میل جنسی نقش ویژه ای در رشد روحانی یا افول حیوانی انسان دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میل جنسی در کمال نهایی انسان ازمنظر قرآن کریم انجام شد. بنابراین، کلیه منابع مکتوب مربوطه به شیوه تحلیلی- اسنادی و با رعایت ضوابط تفسیر موضوعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان داد که خلقت میل جنسی هدفمند بوده و می توان بدان صبغه عبادی بخشید و از آن برای کسب کمالات دنیوی و اخروی بهره برد. بااستناد به آیات قرآن، ایمان شرط لازم برای انتخاب شریک جنسی است و احتراز از فساد جنسی نقش به سزایی در عروج روحی دارد. همچنین حرکت استکمالی اهل بهشت در پرتو آمیزش جنسی تحقق می یابد و آیات دلالت کننده بر آمیزش جنسی انسانِ کامل نیز نشان دهنده نقش این میل در کمال انسان است.
آداب فرزندپروری در سده های چهارم تا هشتم هجری قمری براساس متون منثور ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
103 - 124
حوزه های تخصصی:
فرزند پروری و آداب پرورش از دیرباز مورد توجه فلاسفه، ادیبان و نخبگان فرهنگی بوده است که بازتاب بخشی از آن نیز در متون کهن زبان فارسی مشاهده می شود. پژوهش حاضر باهدف بررسی آداب فرزندپروری در سده های چهارم تا هشتم هجری قمری براساس متون منثور ادبی و تاریخی به روش کیفی از نوع تحلیل محتوا برپایه مطالعه متون اصلی انجام شد. یافته های پژوهش نشان دهنده نکات ظریف و ارزشمندی قبل و بعد از تولد فرزند برای تضمین سلامتی جسمی، روانی و معنوی اوست. باتوجه به اینکه ساختار بیشتر خانواده ها در گذشته سلطه گرایانه بوده است، برخی توصیه ها و ظرایف کلامی و رفتاری به والدین - در جایگاه صاحبان قدرت و اختیار – تأمل برانگیز و قابل توجه است. نام گذاری فرزندان و به کار بردن القاب شایسته برای آنها، ابراز محبت و احترام به فرزند، رعایت عدالت میان فرزندان هم جنس و غیرهم جنس، حفظ و مراقبت از فرزندان به بهای جان خود یا فرزند، اهتمام و تأکید به بازی کودکان، گزینش دقیق دایه باتوجه به ویژگی هایی خاص، پندواندرز، تعلیم و تربیت و جایگاه مهم تنبیه وتشویق از مواردی است که در متون ادبی شناسایی شد.
شناسایی مؤلفه های مدیریتی زنان (مورد مطالعه: زنان در پست های مدیریتی بخش دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
33 - 62
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر سهم مشارکت زنان در سطوح مختلف مدیریتی و تصمیم گیری بخش دولتی افزایش یافته است. از آنجا که عملکرد و شیوه مدیریتی آن ها بر روی سازمان تأثیر بسزایی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های مدیریتی زنان در سازمان های دولتی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد کیفی است. جامعه پژوهش شامل مدیران زن شاغل در سازمان های دولتی و کارکنان تحت مدیریت زنان بودند. به روش قضاوتی و با معیار اشباع نظری داده ها، 21 نفر (14 کارمند و 7 مدیر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل داده های روش تحلیل مضمون استفاده شد. براساس نتایج، 25 ویژگی مدیریت زنان در سازمان های دولتی شناسایی شد که در پنج مضمون فرعی و دو مضمون اصلی قرار گرفت، در مضمون اصلی با عنوان مربیگری حمایتی، دو مضمون فرعی پرورشگری و تعامل حمایتگرانه قرار گرفت. در مضمون اصلی اقتدار زنانه، سه مضمون فرعی تصمیم گیری مشارکتی، کامل گرایی و هویت زنانه به دست آمد. در نهایت، می توان گفت، ترکیب جنسیتی متنوع در سطوح عالی سازمان و وجود رهبران مرد و زن در کنار هم در سازمان باعث بهبود کلی سازمان ها و ارتقای کیفیت تصمیم ها می شود.
مدیریت بدن در زنان فوتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
377 - 406
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن است. در این پژوهش، به روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با هشت فوتبالیست زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمع آوری داده ها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبه ها ضبط و سپس مکتوب شد. تحلیل یافته ها در حین گردآوری داده ها و بعد از آن انجام گرفت. برخی از شرکت کنندگان اظهار داشتند زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگارند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکت کنندگان بیان شد: 1. آشکارکردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش؛ 2. برجسته کردن هویت زنانگی در هردو متن؛ 3. برجسته کردن هویت ورزشکاری در هردو متن. به طورکلی بازیکنان زن فوتبال از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله پوشش، آرایش، دست کاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقش های جنسیتی، هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت می کنند و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک می کنند. همچنین یک هم پوشانی بین وجود یا نبود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان زن فوتبال به کار رفته آشکار شد.
از معنویت تا عقلانیت، کاوش مسیرهای سازگاری و بقای زنان مهاجر حاشیه نشین در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
353 - 376
حوزه های تخصصی:
بقا مهم ترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهم ترین کنش مهاجران، به ویژه مهاجران فرودست،کنش های بقا و سازگاری محور با جامعه مقصد است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی چگونگی کنش های بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیه نشین شهر یزد است. روش پژوهش کیفی است و در آن، از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور با مدت اقامت بیش از دو سال بوده اند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است و تحلیل داده ها به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد شکاف نسلی و سیاست گذاری های نامناسب در مبدأهای مهاجرتی با ایجاد تغییرات گسترده به صورت پیوند بقا به مادیات، زنان را وادار به کنش عقلانی و اتخاذ مهاجرت به عنوان راهبردی عملی برای دستیابی و حفظ بقا می کند. این مسیر غالباً عقلانی، همراه با اندازه گیری و محاسبه و با محوریت پول است. اما در فرایند دوام و بقا در مقصد، زنان نیازمند مشوق هایی فراتر از پول هستند. هرچند مسیر اصلی سرتاسر محاسبه است، معنویت در زنان با کارکرد امیدزایی و التیام بخشی به آسیب های روانی، سازگاری زنان مهاجر را افزایش می دهد و پشتوانه ای برای ایستادگی و تلاش آنان برای تضمین و تسهیل بقا را فراهم می کند.
آسیب شناسی نظام اعطای تابعیت در ایران؛ موردکاوی تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
55 - 71
حوزه های تخصصی:
تابعیت رابطه حقوقی-سیاسی یک شخص با یک دولت است و درنتیجه اعطای تابعیت یک امر حاکمیتی به شمار می آید. ازاین رو هریک از نظام های حقوقی- سیاسی دنیا قواعد سخت گیرانه ای برای اعطای تابعیت وضع می کنند و تنها کسانی را به تابعیت خود می پذیرند که از آزمون های متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با موفقیت خارج شده باشند و علقه خود را با آن نظام سیاسی اثبات کرده باشند. هرچند نظام حقوقی حاکم بر تابعیت بویژه در مواد 976 قانون مدنی با توجه به فقدان شناسه ها و علقه های ثبت احوال شخصیه در ابتدای قرن چهاردهم، دارای اشکالاتی است ولی قانون گذار ایران در سال 1398، بدون توجه به ماهیت تابعیت، به منظور تکریم زنان ایرانی و ارائه خدمات اجتماعی به فرزندان حاصل از ازدواج آنان با مردان غیرایرانی به نحو گسترده ای اعطای تابعیت ایران به این فرزندان را با ملحقات محل تأمل تجویز نمود و آسیب هایی به پیکره نظام اعطای تابعیت در ایران و کرامت زن وارد نمود. آثار منفی ناشی از اجرای این قانون، با وجود مدت کوتاهی که از تصویب آن می گذرد، به واسطه برهم زدن نظم حاکم بر اعطای تابعیت در ایران قابل مشاهده است و ضرورت اصلاح این قانون و سایر قوانین مربوط به تابعیت، بیش از پیش احساس می شود. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در پاسخ به این سوال که «نظام حقوقی اعطای تابعیت به افراد بویژه فرزندان مادر ایرانی با چه چالشهایی روبرو است و چگونه باید با رویکردی انسانی درصدد برطرف کردن آن برآمد؟»، پیشنهادهایی را به منظور اصلاح کلیت نظام حقوقی اعطای تابعیت ارائه خواهد نمود.
واکاوی مفهوم پوشش و حجاب از منظر نوجوانان کم حجاب شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
119 - 144
حوزه های تخصصی:
دوره نوجوانی به عنوان یکی از دوره های مهم زندگی انسان شناخته می شود و شور و اشتیاق نوجوانی به همراه تحولات هویتی و اجتماعی، این دوران را به یک دوره خاص و منحصر به فرد تبدیل می سازد. از آنجا که دختران نوجوان در این دوره تلاش دارند تا افکار و رفتار همسو با سایر همسالان خود داشته باشند؛ ممکن است در مقوله پوشش و حجاب یا پذیرش نوع خاصی از حجاب مورد تردید واقع شوند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر واکاوی کیفی مفهوم پوشش و حجاب از منظر نوجوانان کم حجاب شهر کاشان است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر کم حجاب در یکی از مراکز آموزش زبان های خارجی شهرکاشان است که مشارکت کنندگان در پژوهش به شیوه هدفمند از میان آنها انتخاب شدند و بعد از مصاحبه با 11 نفر داده های حاصل از پژوهش به اشباع نظری رسید. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید و در نهایت با روش 7 مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از پژوهش با ۴ مضمون اصلی و ۱۲ مضمون فرعی شامل: زمینه های اجتماعی (هنجارهای اجتماعی، انطباق با عرف جامعه و مد، بستر محیط و جغرافیای محل زندگی، قضاوت اجتماعی، امنیت اجتماعی و دلالت دینی)، زمینه های فردی (احساس راحتی، اختیاری بودن پوشش، اصالت زیبایی)، زمینه های خانوادگی (الگوگیری و پیروی از خانواده، اقناع و نرمش خانواده)، الگوهای رسانه ای (فضای مجازی) به دست آمد. با عنایت به نتایج به دست آمده به نظر می رسد یکی از مهم ترین رسالت های مراکز فرهنگی و سیاست گذار در امر پوشش و حجاب تبیین هر چه بهتر این پدیده برای نسل نوجوان جامعه است.
مطالعه ی تجربه ی زیسته ی مادران دانش آموخته دانشگاه شریف در ارتباط با ناکنشگری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
33 - 63
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش هایی که بانوان تحصیل کرده پس از ازدواج و مادر شدن با آن درگیر هستند، چگونگی جمع بین کنشگری اجتماعی و نقش های خانوادگی آنان است. امروزه این دغدغه در میان دین داران که ازیک طرف کنشگری اجتماعی را تکلیف دینی خود می دانند و از طرف دیگر برای نقش خود در خانواده اولویت قائل اند، اهمیت ویژه یافته است. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناخت پدیده ناکنشگری اجتماعی مادران تحصیل کرده مذهبی و ابعاد مختلف آن، با روش کیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش را 10 نفر از مادران دانش آموخته زن دانشگاه شریف که در دوره حوزه دانشجویی دانشگاه شریف شرکت کرده و در زمان گردآوری و تحلیل داده های پژوهش دارای فرزند بودند، تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع متجانس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. یافته های پژوهش در راستای اکتشاف و درک عمیق وجوه مختلف مسئله ناکنشگری اجتماعی مادران، به مجموعه ای از پیامدها و عوامل مرتبط دست یافت. نتایج نشان داد که مسئله ناکنشگری اجتماعی مادران می تواند با استفاده از چارچوب نظری ارائه شده در این پژوهش در ارتباط با تعارض کنشگری-خانواده به صورت عمیق تری درک شود. اصلاح ساختارهای مردانه اشتغال و تحصیل در کنار توسعه بسترهای جدید و نوآورانه کنشگری برای مادران را می توان یکی از دلالت های سیاستی مهم این پژوهش برشمرد.