فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵٬۹۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عاملی تاییدی مقیاس ارزیابی شادی در زنان میانسال انجام شده است. به همین منظور، از میان زنان میانسال (40 الی 65 سال) جامعه، 280 نفر به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس ارزیابی شادی در زنان میانسال (شین وکیم، 2021) پاسخ دادند. در مطالعه حاضر، نتایج تحلیل داده ها به روش تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس ارزیابی شادی همانند فرم اصلی از چهار عامل خود-ارزشی، تفکر مثبت، خود- مدیریتی و روابط خانوادگی تشکیل شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی بر اساس آلفای کرونباخ نیز 93/0 به دست آمد که مقداری مناسب است. از نتایج این مطالعه، چنین حاصل می شود که این مقیاس، ابزاری قابل اعتماد و روا برای ارزیابی شادی در زنان میانسال است.کلیدواژه ها: مقیاس ارزیابی شادی، تحلیل عاملی تاییدی، اعتبار، روایی، زنان میانسال
رابطه ذهن آگاهی، بنیان های اخلاقی – فرهنگی و تفکر انتقادی با امیدواری و ادراک خداوند در زنان متأهل
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
1 - 17
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان رابطه کانونی ذهن آگاهی، بنیان های اخلاقی- فرهنگی و تفکر انتقادی با امیدواری و ادراک خداوند در زنان متاهل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه علوم پزشکی بود که از میان آن ها تعداد 180 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امیدواری اسنایدر و همکاران (1991)، پرسشنامه ادراک خداوند لارنس (1997)، پرسشنامه ذهن آگاهی براون و ریان (2003)، پرسشنامه بنیان های اخلاقی- فرهنگی هایت و گراهام (2007) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) بود. برای تحلیل داده ها، از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پیش بین (ذهن آگاهی، بنیان اخلاقی- فرهنگی و تفکر انتقادی) با متغیرهای ملاک (امیدواری و ادراک خداوند) دو تابع کانونی معنی دار برابر با 644/0 و 293/0 وجود دارد (05/0>p). هم چنین نتایج تحلیل کانونی نشان داد که در مجموعه متغیرهای پیش بین ذهن اگاهی قوی ترین پیش بینی کننده است. در مجموعه متغیرهای ملاک، امیدواری قدرت پیش بینی کنندگی بیشتری را دارد. بنابراین با توجه به نقش پیش بینی کنندگی ذهن آگاهی، بنیان های اخلاقی- فرهنگی و تفکر انتقادی در پیش بینی امیدواری و ادراک خداوند می توان چنین نتیجه گرفت که با تمرکز بر متغیرهای پیش بین می توان، امیدواری و ادراک خداوند را در دانشجویان زن متاهل افزایش داد.
تأثیر حضور زنان در هیئت مدیره و کمیته حسابرسی بر بی نظمی مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
743 - 760
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه جامعه پذیری جنسیتی، زنان و مردان در مواجهه با رشد اخلاقی گوناگون، ارزش های متفاوتی از خود نشان می دهند؛ بنابراین حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئت مدیره موجب اثربخشی بیشتر سازمان می شود و این امر نیز با رفتار فرصت طلبانه مدیران موجب کاهش بی نظمی های مالی در شرکت ها می شود. در این راستا هدف از این پژوهش، تأثیر حضور زنان در هیئت مدیره و کمیته حسابرسی بر تخلفات حسابداری است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، و از نظر روش گردآوری داده ها نیمه تجربی پس رویدادی در زمینه تحقیقات اثباتی حسابداری است. داده های پژوهش از لوح های فشرده، آرشیو آماری، تصویری و سایت بورس اوراق بهادار تهران و نرم افزار راهورد نوین جمع آوری شده است. درنهایت با توجه به حجم نمونه ها، از نسخه سیزدهم نرم افزار EViews و Stata برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حضور زنان در کمیته حسابرسی سبب کاهش تخلفات مالی در شرکت ها می شود. همچنین یافته ها نشان می دهد حضور زنان در هیئت مدیره با نظارت بر رفتار فرصت طلبانه مدیران می تواند تأثیر منفی و معناداری بر تخلفات مالی داشته باشد. با توجه به اینکه تنوع جنسیتی بیانگر تفاوت ویژگی های اخلاقی و شخصیتی زن و مرد است و اعمال افراد بازتابی از افکار و احساسات درونی آن ها است، حضور زنان در ترکیب کمیته حسابرسی و هیئت مدیره سبب کاهش هزینه های نمایندگی شرکت ها و درنتیجه افزایش اثربخشی سازمان می شود.
روایت زنان کارآفرین دانشگاهی از بازیابی نقش اجتماعی- اقتصادی خود در بستر کارآفرینی سطح خرد و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایل زنان دانشگاهی به استخدام در سازمان های دولتی و خصوصی مسئله ای قابل انکار نیست. اما، علاقه و اشتیاق برخی زنان به کارآفرینی و داشتن کسب و کار مختص به خود پدیده ای تأمل برانگیز است که می تواند زمینه ارتقاء مشارکت اجتماعی و کاهش بیکاری زنان دانشگاهی را فراهم کند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف فهم علل گرایش زنان دانشگاهی به کارآفرینی در سطوح خرد و متوسط، با استفاده از روش کیفی و پدیدارشناسی تفسیری و انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 14 زن کارآفرین فارغ التحصیل دانشگاه به بررسی روایت آنان از بازیابی نقش اجتماعی- اقتصادی خود در بستر کارآفرینی در سطح خرد و متوسط پرداخته که نتایج نشان داد «شکوفایی خالقیت زنانه»، «کارآفرینی پیوندزننده هویت چندگانه زنان»، «بلعیده شدن اعتماد و خلاقیت زنان» و «کارآفرینی بازی دو سر سود»، چهار مقوله اصلی به دست آمده از دل مصاحبه های انجام شده هستند و تجربه زیسته زنان کارآفرین در مواجهه با کارآفرینی را ترسیم می نماید. در مجموع یافته ها نشان داد فقدان ساختارهای اجتماعی در همراهی زنان و نرخ پایین اشتغال رسمی آنها، موجب روی آوردن آنان به ساختارهای خودساخته اجتماعی جدیدی همچون کارآفرینی می گردد. کارآفرینی این قابلیت را دارد که به عنوان زمینه ای جهت ابراز توانمندی ها و مهارت های زنانه و عرصه فعالیت و ایفای نقش اجتماعی و اقتصادی آنها تعریف شود. بر این اساس می طلبد سیاست گذاران به طور جدی به مسئله کارآفرینی زنان توجه نمایند تا امکان تدوین سیاست گذاری کارآمد در حوزه زنان درجهت بازیابی نقش اجتماعی-اقتصادی آنها فراهم گردد.
رابطه بین سلامت روان با اختلالات خوردن و رفتارهای وارسی بدن در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
271 - 293
حوزه های تخصصی:
اختلالات خوردن از جمله عواملی است که موجب محدودیت های کارکردی شده و قابلیت های تحصیلی و شغلی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سلامت روان با اختلالات خوردن و رفتارهای وارسی بدن در دانشجویان دانشگاه دختر صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه الزهرا (س) است(12315نفر). بدلیل عدم دسترسی حضوری به دانشجویان و تسهیل در روند پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای 150 نفر انتخاب شدند و ابزارهای سنجش را تکمیل نمودند. ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه سلامت عمومی روان (GHQ)، پرسشنامه نگرش به خوردن (Eat26) و پرسشنامه داده های وارسی بدن (BCQ) بود.ند.داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با استفاده از آزمون آماری همبستگی ورگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ابعاد سلامت روان می تواند اختلالات خوردن (خوردن های آشفته ) و رفتارهای وارسی بدن را پیش بینی کنند (05/0>p). در نتیجه مداخلاتی که افسردگی و اضطراب فرد را هدف قرار دهند، می توانند به کاهش اختلالات خوردن و رفتارهای وارسی بدن کمک کنند.
واکاوی برابری جنسیتی در فوتبال عراق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
71 - 84
حوزه های تخصصی:
برابری و عدالت جنسیتی در حوزه ورزش از مهم ترین مسائلی است که در ورزش وجود دارد که سهم زنان از این نابرابری موجود در ورزش بیشتر از مردان می باشد. هدف از پژوهش حاضر واکاوی برابری جنسیتی در فوتبال عراق است. رویکرد کلی این تحقیق از نوع کیفی بوده و روش مورد استفاده تحلیل مضمون یا تماتیک است. در این پژوهش، با رویکرد تماتیک، 17 تن از اساتید و پژوهشگرانی که در زمینه جامعه شناسی و مدیریت ورزشی در کشور عراق فعالیت دارند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با سوالات باز استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش در مجموع 77 مضامین پایه، 8 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند و مضمون های سازمان دهنده تحقیق شامل فرهنگ عمومی، حمایت عمومی از فوتبال مردان، کلیشه های جنسیتی، محدودیت های خانوادگی، نابرابری جنسیتی در فضای مجازی، کژکارکرد رسانه در برابری جنسیتی، نابرابری جنسیتی در فرصت های مالی و نابرابری جنسیتی در امکانات ورزشی بود و مضمون فراگیر شامل چالش های اجتماعی، چالش های رسانه ای و چالش های فرصت نابرابر بود. نتایج گواه وجود نابرابری و بی عدالتی در فوتبال عراق است و این مهم، با چالش هایی روبه رو است و توجه اساسی به این چالش ها، به منظور افزایش برابری و کاهش این شکاف جنسیتی ضروری است.
مشوق ها و مصدع های رعایت حجاب از نگاه دختران مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
293 - 322
حوزه های تخصصی:
باتوجه به ضرورت شناسایی عوامل مؤثر بر رعایت و یا عدم رعایت حجاب و تلاش برای تقویت پیشران ها و مرتفع نمودن چالش های این مسئله، مطالعه حاضر، به واکاوی نگاه دختران مقطع ابتدایی، در خصوص دلایل انتخاب یا عدم انتخاب امر حجاب پرداخته است. مشارکت کنندگان که 150 دانش آموز 8 الی 12 ساله از شش استان کشور بودند، به روش پدیدارشناختی توصیفی و نمونه گیری هدفمند از نوع «باحداکثر تنوع»، مورد مصاحبه های نیمه سازمان یافته هدایت شده قرار گرفتند. عبارت های بیان شده از سوی آنان، در قالب 1025 مفهوم، 54 مقوله و 10 مضمون قرار گرفت. با بررسی دیدگاه های مشارکت کنندگان، یافته ها در دو محور اصلی «مشوق های رعایت حجاب» و «مصدع های رعایت حجاب» جای گذاری شد. پنج مضمون استنباط شده در محور اول، شامل «قوت اعتقادی»، «قوت الگویی اخلاقی»، «قوت روانی هیجانی»، «آگاهیِ اجتماعی» و «استواری و بالندگی» بود و پنج مضمون «ضعف فردی انگیزشی»، «میل به خودنمایی»، «ضعف اعتقادی»، «ضعف دانشی بینشی» و «تهدیدات خانوادگی اجتماعی» نیز، مصدع هایی بودند که در محور دوم طبقه بندی شدند.
منابع احساس امنیت اجتماعی زنان و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
73 - 107
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امینت رکن اساسی توسعه و پایداری نظم اجتماعی است. نظم اجتماعی، آرامش، زیست جمعی، شکل گیری سرمایه اجتماعی و وجود اعتماد منوط به امنیت اجتماعی است. امنیت برحسب جنسیت تفاوت می پذیرد و منابع متفاوتی در احساس امنیت زنان اثرگذار است. بر این اساس، پژوهش فعلی، قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه عوامل جامعه شناختی بر امنیت اجتماعی زنان اثرگذار بوده و به چه میزان آن را تبیین کرده اند.روش: روش اجرای پژوهش فراتحلیل-کمی است. هدف این روش، انسجام بخشی، مرور نظام مند و یکدست سازی مطالعات صورت گرفته در یک حوزه معین پژوهشی است. جامعه آماری آن طی سال 1385 الی 1400 برابر با 70 پژوهش که 40 نمونه سند پژوهشی باهدف ترکیب و شناسایی میزان تأثیر آن انتخاب شدند.یافته ها: یافته های تحلیلی پژوهش حاکی از این است که منابع رسانه ای (0.308)، منابع کنترلی (0.387)، سرمایه اجتماعی (0.249)، عوامل محیطی (0.217)، عوامل روانی (0.232)، عوامل هویتی (0.112)، سبک زندگی انتخابی (0.169) و عوامل طبقه ای (0.184)، عوامل جرم (0.141)، بر احساس امنیت زنان تأثیر معنی داری داشته و درمجموع 28 درصد از تغییرات آن را تبیین کرده اند.
چالش های فقهی- حقوقی ناباروری و تأثیر آن بر روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصاء چالش های فقهی- حقوقی ناباروری و تأثیر آن بر روابط زوجین به روش تحلیل مضمون انجام شد. اطلاعات پژوهش بااستفاده از مصاحبه نیمه ساخاریافته جمع آوری گردید. بدین منظور 19 نفر از خبرگان حوزه فقه، حقوق و خانواده که با نمونه گیری هدفمند انتخاب و تا رسیدن به اشباع نظری داده ها مصاحبه شدند. داده های به دست آمده بااستفاده از نرم افزار مکس کیودی ای در سه مرحله کدگذری و تحلیل شد که 37 مقوله از آن استخراج گردید. این مقولات عبارتند از: چالش های فقهی (10 مقوله)، چالش های حقوقی (9 مقوله)، مهم ترین چالش های فقهی و حقوقی (8 مقوله)، اثرات منفی ناباروری بر روابط زوجین (4 مقوله) و تأثیر چالش های فقهی و حقوقی بر روابط زوجین (۶ مقوله). یافته ها نشان داد مهم ترین مسائل فقهی و حقوقی که خانواده های نابارور با آن مواجه اند عبارتند از: عدم پایبندی زوجین به تعهدات زناشویی، عدم حمایت کافی قانون در سوء معاشرت همسر و اطرافیان، اختلاف نظر فقها در جواز یا حرمت تلقیح مصنوعی، سکوت قانونگذار و نقص قانون درباره روش های نوین باروری، بی توجهی برخی از افراد به مسائل فقهی. این چالش ها سبب سردرگمی زوجین شده و بر روابط ایشان تأثیر دارد.
بررسی تأثیر مشاورۀ شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خود- ارزشیابی بنیادی در زنان کارمند دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
35 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده، تعارض خانواده- شغل و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی زنان شاغل دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی- به روش پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان کارمند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1400 بودند. از این جامعه، تعداد 30 نفر از کارمندان داوطلب حاضر به همکاری انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. متغیر مستقل جلسات مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده (گرینهاوس و پاول، 2006( بود که در هشت جلسه در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه تعارض شغل- خانواده (مک ماریان و نت مایر، 1996) و مقیاس خود- ارزشیابی بنیادی (جاج و همکاران، 2003) استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس (آنکوآ) نشان داد که بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در دو بعد تعارض شغل- خانواده، خانواده- شغل و خود-ارزشیابی بنیادی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده در دو بعد و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی مؤثر است.
فراتحلیل کیفی مقالات پژوهشی زنان بد سرپرست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
895 - 921
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و فراتحلیل کیفی مطالعات انجام شده در حوزه زنان بدسرپرست است. در این راستا تمامی مقاله های علمی-پژوهشی با کلیدواژه «زنان بدسرپرست» در بازه زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ از پایگاه اطلاعاتی-علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اسنادی نورمگز استخراج شد. در ادامه ۳۴ مقاله برای استخراج داده ها و بررسی بیشتر گزینش و به روش مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و فراتحلیل مطالعه شدند. براساس یافته های تحقیق حاضر، مطالعات انجام شده در این حوزه، دو جهت گیری عمده روان شناسی و جامعه شناسی را دربرمی گیرد؛ به طوری که ابعاد دیگر زندگی این دسته از زنان از جمله اقتصادی و سیاسی ذیل این دو دسته بررسی می شوند. گروهی از این مطالعات به تحلیل نظری و ارائه مدل هایی برای شناسایی مسائل زنان بدسرپرست در جهت کاهش مشکلات آنان با استفاده از روش های مداخله ای پرداخته اند و گروهی دیگر به تقویت روحیه و ایجاد انگاره مثبت در زنان بدسرپرست از طریق افزایش دیدگاه های مثبت نگر به لحاظ تجربی پرداختند. یافته های این مطالعه در دو بعد روان شناسی و جامعه شناسی نشان می دهد این زنان نیازمند حمایت های روانی، اجتماعی و اقتصادی هستند و توانمندسازی آن ها در ابعاد ذکرشده کیفیت زندگی آن ها را بهبود می بخشد و سبب کاهش رنج اجتماعی آن ها می شود. مبتنی بر دستاوردهای نظری این پژوهش به نظر می رسد سیاست گذاران بایستی مبتنی بر تعریف جامعی از زنان بدسرپرست، اقدام به بازنگری در قوانین و احکام اجتماعی مرتبط با این زنان بپردازند.
مطالعه تجربه زیسته دختران در زمینه سازگاری با فوت مادر در دوران نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوگ مادر در در دوران نوجوانی، اثرات گسترده ای بر نوجوان می گذارد. با توجه به اهمیت موضوع؛ پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجارب زیسته دختران جوان در زمینه سازگاری بعد از فوت مادر در دوران نوجوانی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه مورد پژوهش دختران نوجوان و جوان سن 20 تا 30 سال هستند که مادر خود را در دوران نوجوانی از دست داده اند. مشارکت کنندگان به صورت در دسترس از طریق فضای مجازی انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. از کدگذاری اطلاعات به دست آمده بعد از تحلیل داده ها 22 مضمون فرعی استخراج شد که در 6 مؤلفه اصلی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد تغییر نگرش، پذیرش حمایت های جایگزین، تلاش هدفمند و پرورش روابط صمیمانه بعد از تجربه فقدان به سازگاری با زندگی پس از فقدان می انجامد. شیوه های سازگاری غیرمؤثر شامل طیفی از توجه برگردانی تا عدم مواجه با مسئولیت زندگی می شود که حالت اخیر، به سرکوبی فشار روانی ادراک شده و احتمال تداوم اثرات آن می انجامد.
روایت زنان عضو هیئت علمی دانشگاه از شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
225 - 191
حوزه های تخصصی:
کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعه اند و برقراری تعادل بین نقش های شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئت علمی دانشگاه به دلیل برعهده داشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواری های بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص مادری مواجه اند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل نقش ها می تواند نقش مهمی در ایجاد زمینه های لازم برای رفع مشکلات و موانع موجود در مسیر برقراری تعادل میان نقش های شغلی و مادری و درنتیجه ایفای هر چه بهتر این نقش ها داشته باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری است. پژوهش به روش کیفی انجام شده و با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه های شهر تهران، به تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها پرداخته است. شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل شامل «نگرش به مادری و اشتغال»، «چگونگی حمایت و همراهی خانواده»، «چگونگی حمایت و همراهی دانشگاه»، «اقتضائات شغلی اعضای هیئت علمی»، «خصوصیات فردی»، «دشواری های دوران خردسالی فرزندان»، «حضور فرزندان در منزل» و «دسترسی به امکانات مادی» بوده است. برخی شرایط از جمله حمایت و همراهی همسر و دانشگاه، نقش برجسته تری در برقراری تعادل دارند و علاوه بر کمک به زنان برای ایفای موفق وظایف شغلی و مادری، با کاهش تنش های ناشی از دغدغه های ایفای هم زمان نقش ها و ایجاد اطمینان خاطر و آرامش نیز در ایفای متعادل نقش شغلی و مادری مؤثرند و لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرند.
مقایسۀ دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسۀ آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
327 - 351
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی می پردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو فرهنگ مسیحی و اسلامی از اهداف این پژوهش است. این مطالعه، تطبیقی است و گردآوری داده ها با کاوش در اسناد و آثار کتابخانه ای و گنجینه های هنری صورت گرفته است. گرچه در متن قرآن کریم، نه تنها تقصیر وسوسه آدم و ایوب به گردن همسرانشان نیست، بلکه تعابیر بسیار روشنی وجود دارد که به صراحت تمام این اتهام را رد می نماید اما از سویی دیگر، برخی از داستان های عهدینی در داستان حوا و همسر ایوب بعضا در منابع حدیثی و تفسیری اسلامی نیز دیده می شوند. اما مساله بازنمایی وسوسه آدم توسط حوا و شماتت ایوب توسط همسرش رحمه در هنر مسیحی به وضوح و با بسامد قابل توجهی مشهود است ولی در نقاشی های اسلامی مساله اینگونه نیست؛ در باب وسوسه آدم از سوی حوا و پیامدهای آن مانند اخراج شان از بهشت، نقاشی های اسلامی صراحت کمتری در مقصر دانستن حوا دارند و بعضا شانیت برابری با آدم به او بخشیده اند و در نگاره های مربوط به داستان ایوب نیز اثری حاکی از وسوسه این پیامبر از سوی زنش و یا شماتت شدن از سوی او یافت نشد.
شیوه همسرداری حضرت خدیجه (س) در سه حوزه فرهنگی، روان شناختی و رفتاری
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
55 - 67
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شیوه همسرداری حضرت خدیجه(س) در سه حوزه فرهنگی، روان شناختی و رفتاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون و منابع مربوط به حضرت خدیجه(س) است. نمونه پژوهش متون مربوط به شیوه همسرداری حضرت خدیجه(س) بود. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بود. با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای اطلاعات جمع آوری شد و سپس داده های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که حضرت خدیجه(س) بانوی بی نظیر حجاز در شیوه همسرداری خویش با پیامبر اکرم(ص) در سه بعد فرهنگی، روان شناختی و رفتاری بسیار تحسین برانگیز عمل کرده و می تواند الگویی کامل برای همه زنان مؤمن بلکه مطلق زنان باشد. آن حضرت که در زمان حیات و پس از آن مورد توجه دیگران بودند در حوزه فرهنگی تحولاتی در خصوص نگاه به شیوه همسرگزینی، تأثیر سن در ازدواج و عدم تأکید بر تجمل گرایی ایجاد نمودند. در حوزه روان شناختی دارای ویژگی های عشق و معرفت، اعتماد قلبی به همسرو درک مشکلات زندگی بود. هم چنین در حوزه رفتاری دارای ویژگی هایی مانند عفت، سخاوت، تکریم همسر، حمایت از همسر، و موجد فضای ایمن و آرامش بخش در خانه بود. بنابراین می توان گزارش کرد که به کارگیری مجموع این مؤلفه ها توسط زنان، موجب ارتقای جایگاه آنان نزد همسر و در نتیجه استحکام خانواده و نیل به اهداف مشترک می شود.
تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری با فقدان پدر: در فرزندان شاهد و غیر شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تجربه زیسته نحوه پذیرش و سازگاری فقدان پدر در فرزندان شاهد و غیرشاهد بود .پژوهش حاضر به روش کیفی پدیدارشناسی بر روی 17 دختر25 تا 35 ساله بر اساس نمونه گیری مبتنی بر هدف صورت گرفت. از میان نمونه تحقیق، تعداد 9 نفر شاهد و 8 نفر غیر شاهد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری گردید و تجزیه و تحلیل دادهها به روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی بود. نتایج حاصل از مصاحبه در مورد نحوه سازگاری در قالب 3 مولفه اصلی نشان داد: نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازگاریهای موثر؛ روی آوردن به مذهب، برقراری ارتباط با دیگران، جایگزین کردن، همانندسازی با ارزشها، درک حضور پدر در زندگی، احساس امنیت عاطفی، مشکل گشایی برنامهریزی شده، دفاع جراتمندانه از ارزش ها و فرزندان غیر شاهد؛ روی آوردن به مذهب، برقراری رابطه با دیگران، جایگزین کردن و مشکل گشایی برنامهریزی شده بوده است. نحوه سازگاری فرزندان شاهد در زمینه ی سازش های منفعلانه؛ انتظار و امید منفعلانه اما نحوه سازگاری منفعلانه فرزندان غیر شاهد؛ پذیرش شرایط و مهار احساسات بوده است. مکانیزمهای سازشهای غیرموثر در فرزندان شاهد انکار و گریه اما در فرزندان غیر شاهد تنها گریه بوده است. سازگاری با فقدان پدر در فرزندان شاهد راحت تر از سازگاری فرزندان غیرشاهد است و از دلایل آن می توان به ارزش والای نوع مرگ در راه خدا نام برد که سبب می شود که این نوع مرگ را بپذیرند و نسبت به خود (به عنوان فرزند شهید) نگرش مثبت داشته باشند.کلیدواژهها: سازگاری، فقدان، پدر، شاهد، فرزندان
آثار حضور زنان در بین اعضای هیأت مدیره شرکت ها بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
103 - 122
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مقاله آثار حضور زنان در هیأت مدیره شرکت ها بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار آن ها با در نظر گرفتن نقش نظارت درون-سازمان و برون سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی: روش این پژوهش از نوع کمّی و پس رویدادی است و برای اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار از الگوی پینوک و لیلیس استفاده شد. نمونه این پژوهش مبتنی بر داده های مربوط به 122 شرکت فعال در بورس تهران از سال 1386 تا 1398 می باشد. یافته ها: نتایج تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان داد که بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین، بین بیش(کم)سرمایه گذاری در نیروی کار و تنوع جنسیتی هیئت مدیره رابطه منفی و معناداری وجود دارد. افزون بر این، شواهد نشان داد زمانی که شرکت ها دارای نظارت درون سازمانی و برون سازمانی ضعیف هستند، رابطه مثبت قوی تری بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس شواهد بدست آمده از پژوهش به سهامداران شرکت ها پیشنهاد می شود که در انتخاب اعضای هیئت مدیره، حضور بانوان و انتخاب آنها به عنوان عضو هیئت مدیره توجه ویژه ای داشته باشند. هم چنین، به سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، نهادهای متولی استخدام در ایران و سایر نهادهای ذیربط پیشنهاد می شود با تعامل با یکدیگر برای ارتقای نیروی کار شرکت ها، قوانینی را وضع کنند که شرکت ها موظف به انتخاب اعضای هیئت مدیره زن شوند.
بررسی و تحلیل تعارض قاعده لزوم معاشرت به معروف با الزامات فقهی -حقوقی در حوزه روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله باورهای اجتماعی در حوزه خانواده این است که در روابط زوجین باید آداب و رسوم، عرفیات و اخلاق حاکم باشد و با منطق شرعی و قانونی نمی توان و نباید به مسائل روابط زوجین وارد شد. براین اساس، برخی چندان موافق با الزامات شرعی و قانونی در حوزه روابط زوجین نیستند و معتقدند قرآن کریم نیز با احاله امر به عرف این اندیشه را تأیید کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل تعارض قاعده لزوم معاشرت به معروف با الزامات فقهی -حقوقی در حوزه روابط زوجین به روش تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه منابع مکتوب فقهی در حوزه روابط زوجین در خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان داد که هم در استنباط احکام فقهی روابط زوجین و هم نظام قانونگذاری باید قاعده معاشرت به معروف مورد توجه قرار گیرد. همچنین این نتیجه حاصل شد که الزامات فقهی و حقوقی به تنها با قاعده معاشرت به معروف در تعارض نیست، بلکه یکی از ضمانت اجراهای قاعده لزوم معاشرت به معروف است.
ساخت و اعتباریابی مقیاس ایرانی «خوشبختی زناشویی» مبتنی بر مطالعه بومی مولفه های خانواده موفق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خوشبختی زناشویی بود. روش این پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی و جامعه آن شامل زوجین استان زنجان بودند. در بخش کیفی نمونه ای به روش هدفمند و به تعداد 41 نفر از زوجین موفق انتخاب شدند. در بخش کمی نمونه ای به روش دسترس و طبق فرمول کوکران به حجم 664 نفر انتخاب شد و اطلاعات لازم از آنها اخذ شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. در فاز کیفی ابتدا زوجین موفق با ارزیابی مصاحبه و شاخص های کمی خوشبختی شناسایی شدند و سپس پرسشنامه خوشبختی زناشویی بر اساس تحلیل مصاحبه های انجام شده با زوجین موفق ساخته شد. در بخش کیفی چهار درونمایه کلی و سیزده عامل زیر بنایی را برای خوشبختی زوجین شامل زمینه مناسب(شامل سه طبقه خانواده ها، آمادگی موقع ازدواج و منابع مالی)، باورهای سازگارانه(شامل سه طبقه انتظارات واقع بینانه، باور به درک و پذیرش و تعهد و نظارت بر تعهد)، رفتارهای تقویت کننده رابطه(شامل پنج طبقه همراهی و فعالیت مشترک، مهارت های ارتباطی، حل مساله، حمایت و مسئولیت پذیری) و احساس مثبت(شامل چهار طبقه هیجان خواهی، احساس مثبت، زیباپسندی و محبت) شناسایی شدند. اعتبار به سه شیوه آلفای کرونباخ، اعتبار مرکب و بازآزمایی بررسی شد که با توجه به مقادیر بالای 70/0 اعتبار کل ابزار و مولفه ها تایید شد. روایی محتوایی به دو شکل کیفی (مصاحبه با 12 متخصص حوزه خانواده)و کمی (با محاسبه دو شاخص CVR و CVI) ارزیابی و تایید شد. برای روایی ملاکی همبستگی نمره حاصل از پرسشنامه با ارزیابی یک مشاور خانواده برای 45 زوج در یک مقیاس 1تا 10 محاسبه شد و 69/0 به دست آمد. روایی سازه با تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی شد. رابطه تک تک سوالها با عامل زیربنایی خود دارای مقدار t بیشتر از 2 و لذا معنی دار بود. همچنین شاخص های برازش از نتایج تحلیل عاملی تأییدی حمایت کردند. ابزار تهیه شده در این پژوهش می تواند در سنجش کارکردهای زوج ایرانی توسط مشاوران و برنامه ریزان به کار گرفته شود.
مدل سازی معادلات ساختاری گرایش به طلاق براساس باورهای بدکارکردی جنسی، باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی میل به طلاق بر اساس باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی در زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهراردبیل بود. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی در زمره ی پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مراجعان مراکز مشاوره شهر اردبیل بود که از این میان 290 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه پرسشنامه باورهای بد کارکردی جنسی نوبره، پنیتو وگویا (2007) ، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسون و اپشتاین (1981)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه میل به طلاق روزبولت، زمبروت (1983) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد با توجه به شاخص های برازش ارائه شده، مدل پژوهش پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، اثر مستقیم باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی بر میل به طلاق معنادار بود و در رابطه بین باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی با میل به طلاق، دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که باورهای بدکارکردی جنسی و باورهای ارتباطی به صورت مستقیم تاثیر مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای بد کارکردی جنسی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثر غیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق دارد و باورهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم و مثبت بر میل به طلاق نشان می دهد. به تعبیری سرخوردگی و دلزدگی زناشویی، کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی، بی علاقگی و بی تفاوتی به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است بنابراین، با در نظر گرفتن پیامدهای ناشی از دلزدگی زناشویی زوجین می توان تا حد زیادی تمایل زوجین به طلاق را پیش بینی کرد.