فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۰۱ تا ۵٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۷۱۷ مورد.
منبع:
دانش حسابداری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
129 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین تصمیمات شرکت ها که دارای پیامدهای مهم اقتصادی در بلندمدت است، تصمیم های مرتبط با نیروی کار است. بر همین اساس در این پژوهش به بررسی نقش یکی از کلیدی ترین ویژگی های کیفی اطلاعات حسابداری (قابلیت مقایسه حسابداری) بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار پرداخته شده است؛ در این بین نقش تعدیلی ویژگی های محدودیت در تأمین مالی، نظارت درون سازمانی و برون سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. روش: برای انجام تحلیل های آماری از داده های مربوط به 91 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1388 تا 1398 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان داد که قابلیت مقایسه حسابداری دارای آثار مثبت بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار است. هم چنین، شواهد نشان داد زمانی که شرکت ها دارای محدودیت در تأمین مالی، محیط حاکمیت داخلی و نظارت بیرونی ضعیف هستند، رابطه مثبت قوی تری بین قابلیت مقایسه حسابداری و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار وجود دارد. نتیجه گیری: تدوین کنندگان استانداردها می توانند با در پیش گرفتن شیوه هایی جهت بهبود قابلیت مقایسه اطلاعات شرکت ها، کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار را بهبود بخشند. هم چنین، در شرایطی که نظارت درون سازمانی و برون سازمانی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست، می توان از طریق ارائه اطلاعات حسابداری قابل مقایسه، کارایی سرمایه گذاری نیروی کار را بهبود بخشید.
مسئولیت پذیری اجتماعی و احساسات سرمایه گذاران با رویکرد معادلات همزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر همزمان مسئولیت اجتماعی شرکت و احساسات سرمایه گذاران می باشد. امروزه، موضوعات اخلاقی و اقدام در جهت توسعه اقتصادی همراه با بهبود کیفیت منابع انسانی بر مقیاسی وسیع تر یعنی اجتماع متمرکز می شوند. در نتیجه بنگاه ها، اهداف استراتژی خود را به گونه ای برنامه ریزی می نمایند که اثرات مثبتی بر اجتماع به همراه داشته باشد. برخی شرکت ها با انجام فعالیت های مسئولیت اجتماعی در پی ایجاد و حفظ یک تصور خوب و جلب اعتماد بازار هستند. روش: دوره زمانی پژوهش، طی سال های 1393 تا 1398 و نمونه آماری پژوهش شامل 130 شرکت بورسی و فرابورسی ایران می باشد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روش معادلات همزمان و نرم افزار اقتصادسنجی استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت، معنادار و همزمان مسئولیت اجتماعی بر احساسات سرمایه گذاران می باشد. نتیجه گیری: مدیران انتظارات سرمایه گذاران را تشخیص داده و به آن ها پاسخ می دهند. این امر واکنش مثبت بازار سرمایه را نسبت به ارزش سهام اینگونه شرکت ها در پی دارد. در واقع، هر گاه شرکت متوجه شود که سرمایه گذاران احساساتی تر برخورد می کنند بیشتر به سمت مسئولیت اجتماعی حرکت می کند. دانش افزایی: بررسی های انجام شده در زمینه احساسات سرمایه گذاران و مسئولیت اجتماعی نشان می دهد، پژوهش حاضر از لحاظ موضوع، هدف و نحوه اندازه گیری متغیر احساسات سرمایه گذاران نمونه ی مشابهی در ایران ندارد.
درگیرسازی کاربر در برند و هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای (مورد مطالعه: پلتفرم روبیکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
379 - 400
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیقات درگیرسازی مشتری با برند در حال افزایش است؛ اما تاکنون کارهای تجربی کمی در رابطه با درگیرسازی کاربر با برند در پلتفرم های رسانه ای انجام شده است. این پژوهش، در زمینه درگیرسازی کاربر با برند، در پلتفرم رسانه ای روبیکا انجام شده است.
روش: رویکرد پژوهش کمّی و روش آن پیمایش است. جامعه آماری پژوهش، کاربران روبیکا و حجم نمونه، 419 نفر از کاربران این پلتفرم بود. داده ها از طریق پرسش نامه های آنلاین گردآوری شد و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افراز اسمارت پی ال اس، مدل پژوهش طراحی و داده ها تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درگیرسازی کاربر، مشارکت کاربر و خوداظهاری برند، بر ابعاد درگیرسازی مصرف کننده با برند (پردازش شناختی، عاطفی و فعال سازی) تأثیر مثبت دارد. همچنین، ابعاد درگیرسازی مصرف کننده با برند بر وفاداری به برند و هم آفرینی ارزش در پلتفرم روبیکا تأثیر مثبت دارد. هم آفرینی ارزش فرایندی است که در آن مصرف کننده و برند از نزدیک درگیر تولید ارزش می شوند؛ به طوری که برندها می توانند برای بهبود و توسعه محصولات جدید، از تجربه های مثبت و ایده های مصرف کنندگان و کاربران بهره برداری کنند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حکایت دارد از اینکه درگیرسازی کاربر، کلیدی برای ارتقای وفاداری به برند و هم آفرینی ارزش در پلتفرم رسانه ای روبیکاست. هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای، در راستای درگیرسازی کاربر با برند، راه حلی برای جلوگیری از کوچ کاربر از پلتفرم و ایجاد گفتمان رسانه ای ارائه می دهد. از آنجا که روبیکا پلتفرمی رسانه ای است، نتایج می تواند در دیگر پلتفرم های رسانه ای ایرانی نیز به کار برده شود.
ارائه چارچوب کمیاب سازی محصول در بازاریابی: مرور نظام مند مبانی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
418 - 444
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش در زمینه بازاریابی اغلب با دو پیش فرض آغاز می شود: یکی اینکه مصرف کنندگان بتوانند از بین محصولات مطلوب انتخاب کنند و دوم اینکه منابع کافی برای خرید آن ها داشته باشند. با این حال، به دلیل کمبود محصولات، بسیاری از تصمیم گیری های مصرف کننده محدود می شود. بر این اساس، پژوهش های متعددی در زمینه کمیاب سازی محصول انجام شده و ادبیات این حوزه، طیفی وسیعی از موضوعات را مبتنی بر نظریه های مختلف، با استفاده از روش های متفاوت تحقیق و در شرایط و زمینه های مختلف، پوشش داده است؛ هرچند تنوع پژوهش ها باعث شده است که دریافت مطالب و یافته های اصلی آن ها و همچنین درک شکاف های پژوهشی دشوار شود. هدف مقاله حاضر، بررسی مطالعات قبلی در خصوص استفاده از کمیاب سازی محصول در بازاریابی و شناسایی مسیرهای جدید برای پژوهش های آتی است.
روش: برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش مرور نظام مند، پس از استخراج و پالایش پژوهش ها، در نهایت، 66 مقاله و پژوهش به شکل عمیق بررسی شد.
یافته ها: تحلیل مقاله های مربوطه نشان می دهد که شاکله اصلی ادبیات کمیاب سازی محصول روی روابط علّی، میان چهار شاخه از عوامل متمرکز است که عبارت اند از: مشخصه های مصرف کننده در خصوص کمیاب سازی محصول، انواع مختلف کمیاب سازی، محصولات متفاوت و اثرگذاری های کمیاب سازی محصول.
نتیجه گیری: در این پژوهش بر اساس تحلیل و ترکیب عوامل شناسایی، چارچوب مفهومی کمیاب سازی محصول در بازاریابی ارائه شد که در آن، چگونگی اثرگذاری هر یک از این عوامل بر مصرف کنندگان و بازار در آن مشخص شده است. همچنین، بر اساس شکاف های نظری شناسایی شده، مسیرهای جدید برای پژوهش های آتی مشخص شده است.
بررسی عملکرد سرمایه گذاری عاملی (بتا هوشمند) در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
353 - 374
حوزه های تخصصی:
هدف: طی سال های اخیر و به ویژه بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸، سرمایه گذاری عاملی به شکل گسترده ای در کانون توجه مدیران دارایی در سراسر جهان قرار گرفته است. به دلیل کمبود پژوهش در این زمینه در بازار سرمایه ایران، هدف از اجرای این پژوهش، ارزیابی عملکرد این روش سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران است.
روش: در این پژوهش عملکرد پنج پرتفوی تک عاملی، شامل عامل های مومنتوم، ارزش، اندازه، کیفیت و نوسان کم و سه پرتفوی چندعاملی در حد فاصل 1/4/1393 تا 29/12/1399 در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. برای این کار پرتفوهای مبتنی بر پنج عامل مومنتوم، ارزش، اندازه، کیفیت و نوسان کم تشکیل شدند؛ سپس با استفاده از نتایج بخش قبل، سه پرتفوی چندعاملی هم وزن، معکوس نوسان و توزیع ریسک برابر، شکل گرفتند. در نهایت، نتایج به دست آمده از پرتفوهای تک عامل و چندعاملی با شاخص کل و شاخص هم وزن مقایسه شدند.
یافته ها: عملکرد تمام پرتفوهای تک عاملی و چندعاملی به جز عامل مومنتوم در سطح اطمینان ۹۵ درصد از شاخص کل بهتر بود؛ اما در قیاس با شاخص هم وزن نتایج متفاوتی به دست آمد و فقط دو پرتفوی مبتنی بر عامل اندازه و پرتفوی چندعاملی هم وزن در سطح اطمینان ۹۵ درصد عملکرد بهتری از شاخص هم وزن داشت.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که طی دوره بررسی، عملکرد سرمایه گذاری عاملی، به جز عامل مومنتوم نسبت به شاخص کل بهتر بوده است؛ بنابراین سرمایه گذاری عاملی می تواند به عنوان روشی تأمل برانگیز مدنظر سرمایه گذاران و مدیران دارایی در بورس اوراق بهادار تهران قرار گیرد.
طراحی مدل تعیین تضامین جهت تأمین مالی طرح ها و شرکت های کوچک و متوسط (SME) فناور با استفاده از مدل فازی- عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
453 - 479
حوزه های تخصصی:
هدف: تأمین مالی شرکت های کوچک و متوسط فناور، یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت آتی آن هاست. به طور عمده، دارایی های این شرکت ها از نوع ناملموس و مبتنی بر دانش فنی است و با توجه به نوپا بودن، سوابق مالی و اعتباری چشمگیری ندارد. نظام های تأمین مالی، به صورت سنتی و به منظور مدیریت ریسک، از الگوهای مبتنی بر توثیق حداکثری دارایی های فیزیکی استفاده می کنند که با شرایط این کسب وکارها تناسبی ندارد و به بازنگری نیازمندند. مسئله اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای ارزیابی و تعیین تضامین طرح های فناورانه و شرکت های دانش بنیان است تا ضمن تسهیل دستیابی به منابع مالی، ریسک عدم بازپرداخت این منابع نیز مدیریت شود.
روش: جامعه آماری، شرکت های دانش بنیان دریافت کننده تسهیلات است که با استفاده از روش کوکران، 103 شرکت برای نمونه انتخاب شد. در گام نخست، معیارهای ارزیابی طرح و شرکت، تعریف و با به کارگیری سیستم خبره فازی، شیوه رفتار مناسب با شرکت ها تعیین شده است. در گام دوم، به منظور ایجاد یک سیستم یادگیرنده، نتایج گام نخست به عنوان داده های ورودی، در قالب سه الگوریتم شبکه عصبی در نرم افزار متلب پیاده سازی و الگوریتم ANFIS با دقت 93درصد نسبت به داده های ورودی، انتخاب شده است.
یافته ها: با توجه به داده های بازپرداخت موجود در صندوق نوآوری و شکوفایی، مدل فازی عصبی نهایی آزمون شد. نتایج آزمون و ارزیابی مدل، در 85درصد از موارد، نحوه عملکرد شرکت ها در بازپرداخت منابع را به صورت صحیح تشخیص داد و تضامین (وثایق ملکی و/یا ضمانت نامه بانکی) متناسب با آن ها را پیشنهاد کرد.
نتیجه گیری: مدل معرفی شده در این پژوهش، برای ارزیابی و اعتبارسنجی و تعیین تضامین طرح های فناورانه و شرکت های دانش بنیان معرفی شده است که ضمن تسهیل دستیابی آن ها به منابع مالی، به مدیریت ریسک عدم بازپرداخت منابع نهاد مالی نیز کمک می کند. همچنین از روش های جدید بهینه سازی بهره برده است و قابلیت یادگیرندگی نیز دارد.
طراحی ساختار اکوسیستم نوآوری نانوتکنولوژی با تمرکز بر نقش سازمان های پژوهش و فناوری در توسعه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
318 - 345
حوزه های تخصصی:
هدف: نانوتکنولوژی در ایران همگام با توجه جامعه جهانی به این فناوری از ابتدای دهه 80 شروع به فعالیت کرده است. در چرخه عمر 20ساله نانوتکنولوژی، این اکوسیستم نوآوری توسعه یافته و دستاوردهای چشمگیری، به خصوص در عرصه علم ارائه کرده است؛ اما متناسب با رشد شاخص های علمی، تعداد پتنت ها و درآمد حاصل از فروش محصولات نانویی، رشد همگونی نداشته است. از آنجا که فعالیت مطلوب یک اکوسیستم، حاصل تلاش مشترک مجموعه ای متنوع از بازیگران و روابط بین آن هاست، هدف این پژوهش تحلیل ساختار فعلی این اکوسیستم، سازوکار های ارتباطی آن و پیشنهادهایی برای بهبود طراحی ساختار اکوسیستم است.
روش: مبنای فلسفی این پژوهش پارادایم تفسیرگرایی و استراتژی پژوهش اقدام پژوهی است که با 3 چرخه کنش انجام شده است. در فرایند اجرای پژوهش، یک مدل مفهومی به عنوان مبنای طراحی ساختاری اکوسیستم نانو در ایران ترسیم شد؛ سپس بازیگران فعال در اکوسیستم شناسایی و در مدل مفهومی طراحی شده، جایابی شدند تا ساختار فعلی اکوسیستم و کاستی های آن مشخص شود. در نهایت، منطبق بر مبانی نظری و نظرهای خبرگان، پیشنهادهایی برای طراحی مطلوب ساختار اکوسیستم ارائه شده است. داده های پژوهش، به صورت هدفمند و با استفاده از مرور مستندات، ارسال پرسش نامه و تشکیل گروه های کانونی برای تأیید نتایج جمع آوری شده است.
یافته ها: با توجه به مدل مفهومی پژوهش و اهداف سند دوم توسعه نانوتکنولوژی، ایجاد بازیگری مهم به نام «سازمان پژوهش و فناوری» که وظیفه ارتباط صنعت و دانشگاه را برعهده دارد، در اکوسیستم نوآوری نانوتکنولوژی ضروری است. علاوه بر آن، ایجاد سازوکارهای ارتباطی، همانند برنامه های حمایت از صنعت و کنسرسیوم های پژوهش و توسعه برای تحقق اهداف اکوسیستم مهم است.
نتیجه گیری: اهداف اکوسیستم نوآوری، هنگامی محقق می شود که تمانی بازیگران آن فعال و روابط بین آن ها به درستی برقرار شده باشد. اکوسیستم نوآوری نانوتکنولوژی در ایران، برای تحقق اهداف خود، به ایجاد بازیگران و سازوکار های ارتباطی نیازمند است که در حال حاضر وجود ندارند. مهم ترین بازیگر غایب این اکوسیستم، سازمانی تحت عنوان «سازمان پژوهش و فناوری» است که وظیفه تسهیل فرایند ارتباط صنعت و دانشگاه را برعهده دارد.
مرور نظام مند عوامل درون سازمانی مؤثر بر داده های دولتی باز با رویکرد دستیابی به نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
479 - 501
حوزه های تخصصی:
هدف: داده های دولتی در برگیرنده حجم وسیعی از داده های ارزشمند است که در صورت باز شدن، می توان از آن ها در حوزه های مختلف بهره برد. بهره گیری از داده های دولتی باز، علاوه بر فراهم آوری امکان نظارت بر عملکرد دولت و نیز، ایجاد شفافیت و عدالت، کارکرد بسیار مهم دیگری دارد، همچون دستیابی به نوآوری که اخیراً در کانون توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. تاکنون در پژوهش های گذشته، عوامل درون سازمانی مؤثر بر داده های دولتی باز، برای دستیابی به نوآوری پراکنده و نامنسجم انجام شده است. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل درون سازمانی مؤثر بر داده های دولتی باز، جهت دستیابی به نوآوری در خدمات دولتی است و در صورت تقویت این عوامل، نوآوری های متعدد در سطح جامعه به واسطه باز شدن داده های دولتی محقق خواهد شد.
روش: در این پژوهش به منظور شناسایی عوامل درون سازمانی مؤثر بر داده های دولتی باز و دستیابی به نوآوری در خدمات دولتی، از روش نظام مند فراترکیب استفاده شده است. برای این منظور 888 مقاله مرتبط بر مبنای عنوان، چکیده و محتوا پالایش و 51 مقاله نهایی انتخاب شد.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده از روش تحلیل مضمون، 4 مقوله اصلی، شامل ابعاد فناوری، مدیریتی، انسانی و حکمرانی و 13 مقوله فرعی مشتمل بر جنبه های زیرساختی، سامانه های کاربردی، داده ای، ساختاری، فرایندی، راهبردی، اقتصادی، فردی، ارتباطات سازمانی، فرهنگ سازمانی، سیاستی، قانونی و حقوقی، و مرتبط با حکمرانی داده استخراج شد که دربردارنده 101 مفهوم و 479 کد نهایی است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل سخت فناورانه، کمترین میزان اهمیت و به ترتیب عوامل داده ای، ساختاری و راهبردی بیشترین اهمیت را داشتند. از این رو، در راستای سیاست های داده های باز، نیاز است ابتدا موضوع نحوه دسترسی به داده ها و سپس کیفیت داده ها در اولویت سیاست گذاران قرار گیرد، در حوزه سیاست های ساختاری نیاز است که نحوه بسیج منابع و امکانات در کانون توجه قرار گیرد و در حوزه سیاست های راهبردی، باید نحوه تعامل با ذی نفعان تبیین شود.
طراحی مدل تحلیلی- ریاضی به منظور سنجش کارایی زنجیره تولید، انتقال و توزیع صنعت برق ایران: رویکرد تحلیل پوششی داده های شبکه ای با خروجی نامطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
220 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف: صنعت برق یکی از شاهرگ های حیاتی توسعه کشورها محسوب می شود و شاخص دسترسی به برق، جزء اصلی ترین مؤلفه های ارزیابی میزان رقابت پذیری صنعتی در هر کشور است. با توجه به اهمیت این صنعت استراتژیک، هدف از این مطالعه، طراحی یک مدل تحلیلی ریاضی، به منظور سنجش کارایی زنجیره تولید، انتقال و توزیع صنعت برق ایران است.
روش: روش استفاده شده در این مطالعه، به کارگیری مدل های شبکه ای تحلیل پوششی داده ها با حضور خروجی های نامطلوب است. بر مبنای این روش، مدلی ارائه شد تا از طریق آن بتوان کارایی بخش های سه گانه تولید، انتقال و توزیع زنجیره صنعت برق ایران را محاسبه کرد.
یافته ها: از طریق حل مدل ریاضی این مطالعه، میزان کارایی 43 نیروگاه دولتی، 16 شرکت برق منطقه ای و 39 شرکت توزیع در ساختار صنعت برق ایران محاسبه شد. بر اساس یافته ها، میانگین کارایی بخش های تولید، انتقال و توزیع، به ترتیب 83/0، 64/0 و 71/0 است.
نتیجه گیری: نتایج کلی بیانگر آن است که در زنجیره صنعت برق ایران، میزان کارایی بخش انتقال از کارایی دو بخش تولید و توزیع پایین تر است. از جمله نتایج دیگر این مطالعه، شناسایی دلیل اصلی ناکارایی بخش های تولید، انتقال و توزیع صنعت برق ایران است.
استخراج الگوی بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
111 - 150
حوزه های تخصصی:
حفظ مزیت رقابتی در شرایط عدم قطعیت در محیط حفظ و ارتقاء از جمله اساسی ترین دغدغه ها در سازمان های بخش دولتی و غیر دولتی است که عواملی همچون ترکیب جمعیتی نیروی کار، تأکید بیشتر رهبران سازمانی بر مسائل سرمایه انسانی، بحران مشارکت کارکنان، چالش انطباق سازمان ها با تغییرات محیط و ... در بوجود آمدن این دغدغه در رهبران سازمانی مؤثر بوده و ایشان را ملزم به اتکا به شیوه های مدیریت دانش سازمانی برای برای موفقیت در محیط کار و حفظ و مدیریت کارکنان دانشی کرده است. در این راستا مقالات متعددی ناظر به بیان روش های اجرای مدیریت دانش در سازمان ها و موانع و مشکلات یا تسهیل کننده های موجود در این مسیر با دغدغه حل این مساله تدوین شده است در این راستا بررسی این مقالات و تحلیل آنها به منظور تدوین و تبیین الگویی از موانع و تسهیل کننده های اشتراک دانش سازمانی، از نیازهای اولویت دار سازمان های بخش دولتی و غیر دولتی بوده و که پژوهش حاضر در مقام ارائه این الگو بر آمده است. متناسب با سوال اصلی در این پژوهش، از روش فراترکیب سندلوسکی و باروسو برای استخراج الگوی بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش استفاده شده است و از آنجا که تجزیه و تحلیل و گزارش نهایی یافته های مطالعات انتخاب شده ، باید تصویر جامعی را ارائه دهد، فراترکیب مطالعات مدنظر قرار گرفته است؛ در نتیجه با جستجوی فراگیر منابع از طریق وبگاه های بین المللی، 263 منبع انتخاب گردید که در پالایش اولیه براساس ملاک های ورود و خروج، 65 منبع مرتبط برگزیده شد. در ادامه یافته های مطالعات مبتنی بر تحلیل داده ها و کدگذاری باز، 65 کد استخراج شد که پس از تحلیل و جمع بندی نهایی، نتایج در قالب، 43 زیرمفهوم، 10 مفهوم و 2 مقوله بدست آمد. پایش کیفیت از طریق جامعیت تعداد منابع، استفاده از منابع معتبر بین المللی، شناسه گذاری در بازه های زمانی متفاوت، استفاده از پژوهشگران شناسه گذار، ارائه تفصیلی یافته ها و تأیید خبرگان مدیریت دانش سازمانی احراز گردید. یافته ها نشان داد که بازدارنده ها و تسهیل گرهای اشتراک دانش شامل عوامل فردی(14 کد)، فنی(9 کد)، سازمانی(11 کد)، فرهنگی(6 کد) و جغرافیایی (3کد) است. در نتیجه عوامل شناسایی شده در طراحی الگوی قابل بهره برداری برای تقویت اشتراک گذاری دانش در سازمان های مذکور مورد استفاده قرار گرفت.
به کار گیری مدلسازی معادلات ساختاری برای شبیه سازی و مدلسازی مبتنی بر عامل در تجزیه و تحلیل به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
151 - 199
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مطالعه، مدل به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات از تلفیق تئوری های رفتار برنامه ریزی شده، انگیزش، تریاندیس و مراحل تغییر رفتار در یک سازمان با ترکیب روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری و مدلسازی و شبیه سازی مبتنی بر عامل ارائه می شود. رویکردی/روش شناسی/طراحی: در این مطالعه از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است تا مدل هایی به عنوان ورودی های مدلسازی مبتنی بر عامل ساخته شود همچنین قابلیت اطمینان و اعتبار آنها را بهبود و ارتقا می بخشد. به عبارت دیگر؛ در این مطالعه مدلسازی معادلات ساختاری برای مدلسازی مبتنی بر عامل اعمال شده است. روش جمع آوری داده ها یک پرسشنامه است که توسط محقق ساخته شده است و به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری شده است. بعد از تست کردن قابلیت اعتبار و اطمینان پرسشنامه، داده ها از 217 شرکت کننده جمع آوری می شود. با استفاده از SmartPLS3.2.6 و نرم افزار Anylogic فرضیه ها آزمون و شبیه سازی مبتنی بر نتایج آماری به ترتیب تجزیه و تحلیل می شود تا تغییر رفتار در طی زمان تحلیل شود. یافته ها: نشان داده شده است که عوامل تئوری رفتار برنامه ریزی شده از جمله، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری ادراک شده، و تئوری انگیزش که عوامل انگیزشی درونی و بیرونی را در بر می گیرند و مدل تریاندیس، به منظور تسهیل شرایط، تأثیرات مثبتی روی مراحل تغییر رفتار از جمله مرحله های پیش تأمل، تأمل، آماده سازی، اقدام، نگهداری و خاتمه می گذارد. به علاوه این نتایج حاصل شده است که تغییر در رفتار به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات در یک سازمان ، در طول زمان و تا رسیدن به مرحله پایان، افزایش پیدا می کند. نوآوری: در این مطالعه مدلسازی مبتنی بر عامل به منظور آزمون فرضیه ها در طی زمان در کنار روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری به کار گرفته شده است. علاوه بر این، مدل تغییر مراحل نیز برای تجزیه و تحلیل مراحل تغییر رفتار به اشتراک گذاری دانش امنیت اطلاعات؛ اعمال شده است. پیامدهای عملی: به اشتراک گذاری دانش، نقش مهمی در زمینه امنیت اطلاعات ایفا می کند؛ زیرا تأثیر مثبتی روی آگاهی از امنیت اطلاعات کارکنان می گذارد. در این مطالعه، دانش و بینش مربوط به بهبود و ارتقای به اشتراک گذاری دانش در یک سازمان ارائه شده است.
ارائه مدل نقش سرمایه اجتماعی در بهبود ساختار سازمانی اثربخش (مورد مطالعه: شرکت های برق منطقه ای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۰
135-166
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش سرمایه اجتماعی در بهبود ساختار سازمانی اثربخش است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی – همبستگی و از نوع تحقیقات کمّی است. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان (برای شناسایی عوامل سازنده متغیرها) و تمامی کارکنان شرکت های برق منطقه ای ایران (جهت پاسخگویی به پرسشنامه کمی) است. تعداد خبرگان 54 نفر و تعداد کارکنان 6584 نفر برآورد گردید. برای شناسایی عوامل اقدام به انجام مصاحبه ساختاریافته از طریق پرسشنامه باز شد که 36 پرسشنامه از میان پرسشنامه های ارسالی، بازگردانده شد و نتایج آنها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل و عوامل سازنده ساختار سازمانی اثربخش و سرمایه اجتماعی تعیین و بر اساس آن پرسشنامه کمی طراحی شد. 363 نفر از کارکنان به روش تصادفی طبقه ای برای پاسخگویی به پرسشنامه مذکور، انتخاب شدند. پایایی و روایی پرسشنامه با استفاده از آزمون های مربوط تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های نرمال بودن و مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که سرمایه اجتماعی و شش بعد آن یعنی بعد فرهنگی، ارتباطی، سیاسی، اقتصادی، شناختی و ساختاری بر ساختار سازمانی اثربخش تأثیر مثبت و معناداری دارند.
The Effect of Industry Type on the Relationship between Financial Reporting Transparency and Financial Health in Tehran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aimed to evaluate the effect of industry type on the relationship between financial reporting transparency and financial health in companies listed in Tehran Stock Exchange. The statistical population included companies listed in Tehran Stock Exchange during 2005 to 2016. By systematic elimination, 79 companies from 5 industries were selected as statistical sample and were tested by composite regression of hypotheses. Results of significant coefficients test based on fitted regression equations indicated a significant positive relationship between financial reporting transparency and financial health. The moderating relationship of industry type was also confirmed on the relationship between financial reporting transparency and financial health. Hence, business continuity and profitability (financial health) will be greater by investing in companies that have greater financial reporting transparency. Thus, the relationship between financial reporting transparency and financial health is high in industries of automobile, auto part, basic metals, chemicals, cement, lime and plaster, and pharmaceuticals, respectively.
Moderating effect of managerial ability in the relationship between Corporate governance features and financial distress likelihood: (PLS Approach)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The purpose of this research is to examine the effect of ownership structure and audit features on the financial distress likelihood by considering the moderating effect of managerial ability. This study utilized partial least squares structural equations modeling (PLS-SEM) analysis and data from 107 firms listed in the Tehran Stock Exchange. Audit features measured by auditor size and audit opinion and ownership structure measured by the block-holder ownership and institutional ownership. Backward logit analysis was used to calculate the financial distress likelihood. DEA technique and Tobit regression were used to measure the managerial ability. The results of the study show that audit features have a positive effect on the likelihood of financial distress. Moreover, the effect of ownership structure on the financial distress likelihood and the moderating effect of manage-rial ability were not confirmed. This paper offers evidence on the extent to which distress is associated with corporate governance and managerial ability from a developing country. The paper should be of interest to the regulatory bodies and practitioners because in many developing countries the implementation of corporate governance mechanisms is voluntary and is not yet required.
Determining the interest rate on deposits in the Iranian banking system: cooperative or competitive game between the central bank and followers?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This paper studies the monetary policies of the central bank to determine the inter-est rate on deposits in the interaction with the Iranian banking system in the form of Stackelberg and Nash equilibrium games. The leader of the game is the central bank of the Islamic Republic of Iran, while the followers of the game include three banks called A, B, and C. The leader of the game regulates its monetary policies based on the relationship between inflation rate and interest rate on depos-its in the form of three scenarios of "legal deposit ratio", "legal deposit award rate", and "the rate of commissions received" from the followers. The follower players also determine "the interest rate on deposits," based on the scenarios of the leader player. The results of this research (2010-2019) by MINITAB Soft-ware indicated that in the studied year (2019), the strategy of the players of this game has been mostly Nash (more competitive) rather than cooperative. If the players of this game had chosen cooperative strategy (Stackelberg game), they would have achieved greater profit. Also, the optimal tool for the monetary policy of the leader and follower players has been the “increasing the legal reserve re-ward rate".
Identification and Refinement of Effective Factors of Financial Reporting Transparency of Firms Listed on Iran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aimed to identify effective factors of financial reporting transparency (FRT) of companies using knowledge analysis and selected the final effective factors from them using the ANP analytic network process. In this regard, 16 professors and pundits in financial and reporting areas were selected as the experts. Then, these factors were assessed, refined, and categorized in three survey stages using Delphi method. First, 20 factors were extracted from the literature review based on the knowledge and content analysis: institutional ownership, independence of the board of directors, the lack of ownership concentration, size of the board of directors, information quality, information accuracy, profit fluctuation, sales margin, return on assets, return on investment, asset turnover, company value, competition, age of company, size of company, technology, current ratio, quick ratio, cash flow and asset liquidity. Further, the identified factors were categorized, assessed and refined based on the survey results from the experts’ opinions using Delphi and ANP analytic network process methods. Results showed following 10 out of 20 factors, identified using the content and knowledge analysis, as the effective factors of FRT: institutional ownership and independence of the board of directors (corporate governance mechanisms), information accuracy and profit fluctuation (financial analysis), return on assets and return on investment (financial performance), competition and age of company (environment), and cash flow and asset liquidity (liquidity).
تبیین نقش توانایی مدیریت و مدیریت ریسک سازمانی بر اظهار نظر حسابرس در مورد تداوم فعالیت
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷
106 - 135
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش توانایی مدیریت و مدیریت ریسک سازمانی بر اظهار نظر حسابرس با تاکید بر ابهام در تداوم فعالیت شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران است. در پژوهش حاضر تعداد 180 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 الی 1398 (12 سال) مورد بررسی قرار گرفت. به عبارت بهتر 2160 سال- شرکت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای اندازه گیری شاخص توانایی مدیریت از مدل تحلیل پوششی داده ها و برای اندازه گیری متغیر مدیریت ریسک سازمانی از طریق مدل گوردون استفاده شده است. در این پژوهش از رگرسیون حداقل مربعات برای آزمون فرضیه پژوهش استفاده گردیده است. نتایج بررسی ها مؤید این موضوع است که هرچه شرکت فرآیندهای مدیریت ریسک سازمانی را بهبود دهد، در گزارش حسابرسی بندی در خصوص ابهام در تداوم فعالیت وجود ندارد. علاوه بر این هرچه توانایی مدیریت بالاتر باشد، رابطه بین مدیریت ریسک سازمانی و اظهار نظر حسابرس در خصوص تداوم فعالیت شرکت تقویت می شود. در واقع توانایی مدیریت منجر به ایجاد مدیریت ریسک سازمانی بهتر شده و حسابرس بندی در خصوص چالش تداوم فعالیت شرکت بیان ننموده است.
شناسایی چالش های فرایندی در توسعه محصولات دانش بنیان مقابله با بیماری کووید- 19 در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت های دانش بنیان ایرانی تلاش کردند از طریق عرضه محصولات با فناوری بالا، به مهار بیماری کرونا کمک کنند اما در فرایند توسعه محصول و ورود به بازار با مشکلات جدی مواجهند. برای شناخت مهم ترین چالشهای فرآیندی و ارائه راهکارهای لازم، مطالعات اسنادی و مصاحبه های نیمه هدایت شده با شرکت های پیشگام در این زمینه صورت گرفت و یافته های پژوهش بر اساس روش تحلیل تم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. فرآیندهای گلوگاهی در دو بخش محصولات پیشگیری کننده و تشخیص دهنده ویروس کرونا شناسایی شدند. در این رابطه 11 فرایند شامل عدم تکمیل زنجیره تامین در داخل کشور، شناخت و تعامل ناکافی شرکت ها از ظرفیت های کارگاهی و آزمایشگاهی جهت ساخت و آزمون، عدم تخصیص ارز دولتی به واردات اولیه مواد مورد نیاز تولید، فرایند تایید محصول و صدور مجوز تولید انبوه، واردات فراوان محصولات خارجی، عدم توسعه کافی زیرساخت شرکت های تولیدی، صادرات، عدم خرید محصول توسط مراکز دولتی و سازمان ها، عدم آشنایی مدیران واحدهای دولتی با کاربرد محصولات، دسترسی دشوار به امکانات دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی دولتی، آهستگی برخورداری از حمایت نهادهای مالی به عنوان گلوگاه های فرایندی شرکت ها شناسایی شدند که نیازمند مداخله دولت و تسهیلگری تشخیص داده شدند که اکثر آنها در هر دو گروه شرکت های پیشگیری و تشخیص مشترک بودند. هم چنین در این مطالعه هفت اقدام اساسی دولت برای رفع مشکلات فوق تجویز شد.
ارایه مدل سرمایه ساختاری با محوریت انتقال فناوری در صنایع پتروشیمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دیریت نوآوری سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
105-145
حوزه های تخصصی:
انتقال فناوری از مهم ترین راه های کسب و توسعه فناوری برای سازمان ها به ویژه در صنایع پتروشیمی است. از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر انتقال فناوری، ویژگی های گیرنده فناوری می باشد. این ویژگی که شامل ساز و کار، ساختارها و ﻓﺮایﻨﺪﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد درون یک ﺳﺎزﻣﺎن می باشد، سرمایه ساختاری نام دارد. با توجه به نقش صنعت پتروشیمی در سایر صنایع و اقتصاد کشورها و اهمیت فناوری و انتقال آن در این صنعت، مدلی که سرمایه ساختاری موثر در انتقال فناوری را ارایه نماید، می تواند چارچوبی برای درک و رفتار این سرمایه در انتقال فناوری را فراهم کند. بنابراین در این تحقیق به دنبال ارایه مدل سرمایه ساختاری موثر در انتقال فناوری در صنایع پتروشیمی ایران می باشیم. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها پیمایشی می باشد. براساس ادبیات شاخص های سرمایه ساختاری استخراج و با کمک خبرگان به جمع بندی این شاخص ها پرداخته شد و پرسشنامه طراحی گردید. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی ابعاد تشکیل دهنده سرمایه ساختاری شناسایی و با استفاده تحلیل عاملی تاییدی مدل ارایه شده، آزمون گردید. درنهایت مدل سرمایه ساختاری موثر در انتقال فناوری در صنایع پتروشیمی در پنج بعد 1)سرمایه نوپدیدی، 2) سیستم ها و روش های حمایتی، 3) زیرساخت های مدیریت دانش، 4) فرهنگ سازمانی حمایت گر و 5) ساختار سازمانی مناسب تبیین و ارایه شد.
بررسی رابطه آینده نگاری راهبردی و فناوری های رسانه ای در مدل های کسب وکار
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
171 - 194
حوزه های تخصصی:
هدف: انقلاب دیجیتال و گسترش فناوری های نوین در رسانه، تعاملات اجتماعی و مراودات اقتصادی کسب وکارها را تغییر داده است، صاحبان مشاغل برای حفظ سهم بازار و گسترش آن، به تغییر مدل کسب وکار خود به نفع توسعه رسانه نیازمندند. چنین تصمیم ها و تغییرهایی در مدل کسب وکار، از آینده نگری صاحبان کسب وکارها تأثیر می پذیرد که عنصر اصلی تغییر هوشمندانه و ایجاد ارزش نوآورانه است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، استادان دانشگاه، دانشجویان مقطع دکتری و افراد فعال در حوزه رسانه و کسب وکارهای این حوزه در ایران را شامل می شود. روش نمونه گیری استفاده شده در این پژوهش، نمونه گیری تصادفی ساده بود که 240 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس 3 انجام شده است. یافته ها: رابطه مثبت و معنادار مؤلفه آینده نگاری راهبردی، خلق ارزش و فناوری های نوین رسانه ای بر گسترش مدل های کسب وکار رسانه ای تأیید شد. بیشترین مقدار معناداری و ضریب تأثیر، متوجه آینده نگاری راهبردی بر مدل کسب وکار است که ضرورت توجه ویژه به آیبهآآآاینده نده نگاری راهبردی را آشکار می سازد.نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که مدل های کسب وکار، متأثر از آینده نگاری راهبردی، خلق ارزش در کسب وکار و بهره مندی از فناوری های نوین دیجیتال در حوزه رسانه است. توسعه مدل کسب وکار را می توان در ساختار آینده نگاری تحقق بخشید و با اتکا به این مؤلفه نیز می توان ابزار برنامه ریزی قدرتمندی برای استفاده هوشمندانه و پیشتازانه در کسب وکار از فناوری های رسانه ای ارائه داد.