با گذشت حدود شش سال از حملات 11 سپتامبر2001 و اجرای نقشه های از پیش تعیین شده حمله به افغانستان و عراق در راستای تغییر رژیم و ایجاد دولت های جدید طرفدار غرب، هنوز شاهد تشدید بی ثباتی و ناامنی گسترده در منطقه می باشیم. سیاست گذاری سریع قوه مجریه همراه با تصمیم کنگره مبنی بر تایید سیاستهای ضد تروریسم کاخ سفید بدون در نظر گرفتن این واقعیت که منافع حاصله از اقدامات مربوط به "جنگ علیه تروریسم" بسیار کمتر از هزینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنها خواهد بود، مشکلات بیشماری به ارمغان آورده است. این نوشتار به سه بخش به ترتیب زیر تنظیم شده است: مباحث نظری در مورد اهمیت و چگونگی کاربرد "تحلیل هزینه- منفعت" به عنوان ابزاری در سیاست گذاری عمومی؛ تحلیل پیامدهای سیاست ضدتروریسم دولت بوش از دیدگاه شهروندان آمریکایی و جامعه جهانی؛ نتیجه گیری و پیشنهادهایی برای مطالعات آینده در این زمینه سیاست گذاری.
در این نوشتار اثر مستقیم تحریم های اقتصادی بر رشد اقتصادی ایران از آغاز انقلاب تا سال 1391 بررسی شده است. داده های متغیرها، غیر از تحریم برای دوره زمانی 1345-1391 گرفته شده اند و برای هر تحریم یک متغیر مجازی آورده شده است. روش تجزیه و تحلیل، روش اقتصاد سنجی ARDL است. یافته ها نشان می دهد رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت سرانه نیروی کار در ایران؟؟؟ از تحریم های اقتصادی تا پیش از تحریم های گسترده نفتی و بانکی دو سال گذشته، اثر مستقیم معنا داری نپذیرفته است
هدف این مقاله تبیین دیدگاه های سیاسی امام هادی(ع) است. با توجه به شرایط بسیار سخت و فضای ملتهب سیاسی دوره امام هادی(ع)، آن حضرت(ع) مجالی برای ارائه دیدگاه های سیاسی در دوره امامتشان نداشتند؛ اما در این مقاله سعی شده است که برخی از دیدگاه های ایشان از منظر سیاسی بررسی و تحلیل گردد. ابتدا به رویکرد کلان آن حضرت(ع) نسبت به سیاست و حکومت از جمله نوع نگاه امام به قدرت و دنیا و همکاری با حکومت های ظالم اشاره شده و در ادامه نیز به ویژگی های بازیگران و نخبگان عرصه سیاست بررسی می گردد؛ سپس جایگاه مردم و وظایف و تکالیفی که متوجه ایشان است، از منظر آن حضرت(ع) بررسی می شود. آنچه از اندیشه سیاسی امام هادی(ع) در بحث اوصاف بازیگران و نخبگان سیاسی به دست می آید، اینکه آن حضرت(ع) رعایت تقوای الهی، صداقت و یکرنگی با مردم، بردباری و تحمل، رعایت شایسته سالاری و تمهید بستر را جهت نقد برای حاکمان و نخبگان عرصه سیاست لازم و ضروری می دانند. مردم نیز باید اطاعت آگاهانه و بدون تعصب از حاکمان، داشتن روحیه نصیحت و خیرخواهی و دانش و معرفت در فهم امور را در حکومت پیشه خود سازند.
هدف از نگارش این مقاله نشان دادن این نکته است که بر خلاف آن چه معمولاً در ایران اندیشیده می شود، تفکر اخوانی یک تفکر یک دست و یک پارچه نیست و در بین متفکران شاخص اخوانی تفاوت های قابل ملاحظه ای وجود دارد. در این مقاله ما چهار اندیشمند را از دو نسل متفاوت اخوان برگزیده ایم و با بررسی دیدگاه های آن ها سعی کرده ایم نشان دهیم که آن اندیشه ای که تفکر اخوانی را به یک کلیت یک دست فرو می کاهد، اندیشه ای ساده انگار و نادرست است. به این منظور به بررسی دیدگاه های حسن البنا و سیدقطب از نسل سنتی اخوان و یوسف القرضاوی و راشد الغنوشی از نسل جدید متفکران اخوانی پرداخته ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که اندیشه اخوانیِ نسل پس از البنا و سیدقطب، تغییرات قابل توجهی کرده است و برخی از متفکران شاخص اخوانی در اندیشه های نسل اول و ازجمله خود البنا تجدیدنظرهای اساسی کرده اند. ضمن آن که در هر دوره خاص نیز تفاوت های نسبتاً قابل توجهی بین دیدگاه های اخوانی ها وجود داشته و دارد