فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۸۱ تا ۵٬۵۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
125-136
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن به عنوان فرآیندی در نظر گرفته می شود که در نتیجه فشرده شدن مکان و زمان، انسان ها در یک جامعه جهانی واحد به شکلی نسبتاً آگاهانه ادغام می گردند. این تحول برای جوامع مختلف می تواند فرصت ها و تهدیداتی را به دنبال داشته باشد. در مقاله حاضر تلاش می شود با بهره گیری از روشی توصیفی تحلیلی به پرسش درباره تهدیدات جهانی شدن اسلام سیاسی شیعی پرداخته شود. پژوهش حاضر بر این فرضیه تأکید می کند که با توجه به شاخصه و ویژگی های جهانی شدن که قبل از هر چیزی بیانگر عالم گیرشدن ارزش های فرهنگی سیاسی است ؛ تهدیداتی در حوزه های فرهنگی هویتی ، سیاسی و اقتصادی برای اسلام سیاسی شیعی به همراه خواهد داشت. یافته های پژوهش مؤید این فرض است که با توجه به تعارض باورهای اسلام سیاسی شیعی با آموزه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهانی شده غرب، تهدیداتی در حوزهای مختلف پدید می آید.
تأثیر سرمایه اجتماعی بین المللی بر روابط ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و عربستان به عنوان دو کشور تأثیرگذار و قدرتمند منطقه خاورمیانه در سال های پس از انقلاب اسلامی بسیار پر فراز و نشیب بوده و در طیفی گسترده از همکاری نزدیک تا قطع روابط دیپلماتیک در نوسان بوده است. در این پژوهش از چارچوب نظری جدیدی به نام "سرمایه اجتماعی بین المللی" برای تبیین تحولات روابط دو کشور استفاده می شود. پرسش اصلی این است که سرمایه اجتماعی بین المللی چه تأثیری بر روابط ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی داشته است؟ در راستای پاسخ به این پرسش، با بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای موجود و استفاده از تحلیل های کمّی و کیفی سعی می شود پس از سنجش میزان سرمایه اجتماعی بین المللی ایران و عربستان بر اساس شاخص های تعریف شده و بررسی نوسانات آنها، به بررسی تأثیر آن بر روابط دو کشور در سال های پس از انقلاب اسلامی ایران بپردازیم. نتایج و یافته های پژوهش حاکی از آن است که میان فراز و نشیب در میزان سرمایه اجتماعی بین المللی ایران و عربستان و فراز و نشیب در روابط دو کشور رابطه ای معنادار برقرار است.
آسیب شناسی تهاجم فرهنگی در بین جوانان استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
173 - 194
حوزه های تخصصی:
تهدیدهای فرهنگی، به عنوان ابعاد تهدید علیه ساختار یک کشور شناخته شده است. این درحالی است که یکی از شیوه های تهدید علیه فرهنگ یک کشور به ویژه درباره ساختار ارزشی و فرهنگی کشور، در قالب تهاجم فرهنگی طراحی و اجرا می شود. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی تهاجم فرهنگی در سطوح مختلف خرد، میانی و کلان در بین جوانان استان همدان، در سال 1396 انجام گردید. در این پژوهش کمی، برای جمع آوری داده ها، از فن پیمایش استفاده گردید. جامعه مورد بررسی، کلیه جوانان استان همدان بودند (10874N=). برای نمونه گیری جامعه پژوهش، از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب استفاده شد. برای تعیین حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده گردید (384n=). برای جمع-آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط پانلی از متخصصان تأیید گردید. برای تأیید پایایی ابزار پژوهش نیز یک مطالعه راهنما و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ صورت پذیرفت. نتایج تجربی مدل سازی معادلات ساختاری مشخص کرد که تهاجم فرهنگی اثر معنا داری بر هر سه سطح خرد، میانی و کلان فرهنگ داشته است. به علاوه، بیشترین تأثیر در سطح خرد بر گرایش به مد، در سطح میانی بر پایبندی جوانان به اصول خانوادگی و در سطح کلان بر تغییر سبک زندگی بوده است.
الگوی بومی آینده پژوهی در ارتش جمهوری اسلامی ایران با رویکرد فرآیندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۲
63 - 81
حوزه های تخصصی:
از آنﺟﺎ ﮐﻪ آﯾﻨﺪه ﭘﮋوﻫﯽ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮای ﻣﻄﺎﻟﻌ ﻪ و ﺑﺮرﺳ ﯽ ﺷ ﺮاﯾﻂ و وﯾﮋﮔ ﯽﻫ ﺎی آﯾﻨ ﺪه را ﺑﺮای ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮان ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺑﺴﺘﺮی ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺗﻠﻘﯽ میﮔﺮدد. با توجه به اینکه یک الگوی بومی از فرآیند آینده پژوهی در آجا با رویکرد فرآیندی ارائه نگردیده است، این تحقیق به دنبال تدوین آن در آجا بوده و در واقع مسئله اصلی تحقیق این است که الگوی بومی فرآیند آینده پژوهی در آجا چیست. این تحقیق از حیث هدف کاربردی و از حیث روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد کمی می باشد. در جهت اجرای تحقیق در ابتدا با مطالعه ادبیات و پیشینه تحقیق عوامل موثر بر آینده پژوهی در آجا با استفاده از روش تحلیل محتوا احصاء گردیده است. سپس جهت دستیابی به الگوی مفهومی تحقیق روابط بین عوامل شناسایی شده از روش الگوی سازی ساختاری تفسیری (ISM) و با استفاده از پرسشنامه استاندارد و جمع آوری داده ها از 13 نفر خبرگان حوزه آینده پژوهی در آجا استفاده شده است. در پایان این پژوهش الگویی بومی با رویکرد فرآیندی و در پنج سطح و 10 مؤلفه برای آینده پژوهی در آجا ارائه گردیده است.
مدل ظرفیت جذب در سازمان های دانش بنیان دفاعی با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
143 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل ظرفیت جذب در سازمانهای دانش بنیان دفاعی با رویکرد آیندهپژوهی میباشد. روش پژوهش، آمیختة اکتشافی بوده که در مرحلة نخست مطالعهای کیفی (آینده پژوهی- دلفی) و مدل پژوهش جهت بررسی کمّی در مرحلة بعد طراحی شده است. به منظور بررسی ابعاد و مولفهها پیشنهادی مدل اولیه از جامعه آماری شاملخبرگان دانشگاهی، مدیران و روسا استفاده گردید. همچنین به منظور بررسی مدل پیشنهادی از جامعه آماری شامل کارکنان سازمانهای دانش بنیان دفاعی واقع در استانهای تهران و البرز (تعداد 300 نفر) به روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بوده و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار تحلیل آماری Excel 2013، SPSS 24،Smart-PLS استفاده گردید. بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهشی پرسشنامه پژوهشگر ساخته با 9 بُعد، 38 مولفه تهیه گردید. برابر نتایج بدست آمده از مدل پژوهش میتوان بیان کرد که مدل پیشنهادی مورد تأیید بوده و همچنین بر اساس شدت تاثیر بین مولفههای مدل در جدول 6، تشخیص بر عملکرد مطلوب، جذب بر عملکرد مطلوب به ترتیب کمترین ضریب تاثیر را دارند. در حالیکه محیط بیرونی بر عوامل سازمانی و محیط بیرونی بر یکپارچگی، تحول، پیکربندی بیشترین ضریب تاثیر را دارند. همچنین تاثیر بهرهبرداری بر عملکرد مطلوب، تاثیر جذب بر عملکرد مطلوب، تاثیر تشخیص بر عملکرد مطلوب در سطح اطمینان 95 درصد (سطح معناداری 5 درصد) معنادار نمی باشند.
مناقشه حقوق بشری ایران و آمریکا؛ هویت یا قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 باعث ایجاد تحولی عمیق و اساسی در روابط ایران و آمریکا شد. تحت تأثیر تحول یادشده، آمریکا جایگاه سابق خود به عنوان فعال ترین کشور در عرصه ی سیاست خارجی ایران را از دست داد. در این میان، موضوعاتی چون حقوق بشر، اشاعه ی سلاح های هسته ای، برنامه ی موشکی و سیاست منطقه ای ایران در کانون مناقشات دو طرف قرار داشته است. حقوق بشر بخش قوام یافته ی حقوق بین الملل بوده که ساختاری نهادی دارد و جزء لاینفک کنش و واکنش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر جهان است. کشورها برای ترویج و حمایت از حقوق بشر آن را پذیرفته و متعهد به حمایت از آن شده اند. برداشت و تلقی متفاوت ایالات متحده ی آمریکا و جمهوری اسلامی ایران از مقولات قدرت و هویت بر تمایزات و اختلافات دو طرف در حوزه ی مسائل حقوق بشری شکل داده است. در این ارتباط، مقاله ی حاضر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که مناقشه ی حقوق بشری ایران و آمریکا در پرتو کدام سازه های نظری و تحلیلی قابل تبیین است؟ برای پاسخ به این پرسش اصلی و دستیابی به اهداف پژوهش، این جستار با استفاده از روش تحلیل گفتمان و استناد به گزاره های نظری سازه انگاری و نئورئالیسم، به دنبال بررسی تأثیرات هویت و قدرت بر رفتارهای سیاسی دو کشور است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دو کشور در منازعه ی حقوق بشری خود به تناسب شرایط از دو محور قدرت یا هویت بهره گرفته اند.
امتناع حکمرانی حزبی؛ آسیب شناسی رابطه نظام حزبی و نظام انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر کارویژه اصلی احزاب را دست یابی به قدرت و کسب کرسی های نمایندگی بدانیم، مهم ترین مسئله ای که پیش روی کنشگران سیاسی قرار می گیرد، فراهم کردن بسترهای نهادینه و قانون مند جهت مشارکت سیاسی افراد و گروه های مختلف اجتماعی است و در همین زمینه نظام انتخاباتی و رابطه ی آن با نظام حزبی اهمیت پیدا می کند. در ایران به دلیل کاستی های نظام انتخاباتی، نظام حزبی با بحران عدم نهادینگی و بی ثباتی مواجه است. از این رو، پرسش اصلی این مقاله این است که چرا علی رغم وجود آزادی تشکیل احزاب سیاسی در قوانین ایران، حکمرانی حزبی شکل نگرفته است؟ این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از چشم انداز نهادگرایانه، به دنبال بررسی نقش نظام حقوقی و به تبع آن قوانین و مقررات حاکم بر احزاب و انتخابات در شکل گیری و تثبیت نظام حزبی در ایران است. بررسی قوانین حاکم بر احزاب از بدو شکل گیری نظام جمهوری اسلامی نشان می دهد که ایجاد موانع گوناگون و عدم توازن میان حقوق و تکالیف احزاب در این قوانین، از عوامل اصلی و بی واسطه ی عدم نهادینگی احزاب و حکمرانی حزبی است. در واقع، قواعد نهادی (قانون انتخابات و احزاب) در جمهوری اسلامی، به جای آن که مشوق شکل گیری و تثبیت سازوکارهای حزبی باشند، آنها را تخریب و تضعیف کرده اند.
نسبت اندیشه سیاسی سعدی با نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در سال های اخیر ذهن دانش پژوهان، سیاست گذاران فرهنگی و آموزشی و حتی مقامات عالی کشور را به خود مشغول کرده، زمینه سازی برای تولید دانش بومی و نیل به چنین دانشی است. دانش روابط بین الملل نیز از این دغدغه جدا نبوده و همیشه این بحث وجود داشته که تا چه حد تولید دانش بومی در این رشته صورت گرفته است. یکی از پایه های تدوین نظریه های بومی روابط بین الملل، توجه به سنت های فکری در طول تاریخ یک کشور است. سعدی از جمله شاعران ایرانی است که در نظم و نثر خود به حوزه ی سیاست و حکومت توجه نشان داده است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش این است که نگاه سعدی به جهان و روابط با سایر دولت ها در قالب کدام سنت نظری جای می گیرد؟ هدف از انجام این پژوهش، شناخت و معرفی سرمایه های فکری و اندیشه ای ایرانیان برای بهره گیری در تولید نظریه های بومی روابط بین الملل در آینده است. فرضیه پژوهش- همان گونه که در تصویرسازی های انجام شده از سعدی در جامعه وجود دارد- بر تعلّق وی به نظریه لیبرالیسم (شاخه آرمان گرایی) تأکید دارد. برای آزمون فرضیه، از روش مقایسه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع نظریه های طرح شده در قرن بیستم، دو سنت واقع گرایی و آرمان گرایی را به خوبی می توان در آثار سعدی یافت. آنچه سعدی را در این میان متمایز می سازد، سیر اندیشه ی وی از واقع گرایی یا آرمان گرایی محض به سوی واقع گرایی عمل گرایانه است که در کمتر اندیشمند و نظریه پردازی مشاهده می شود.
جایگاه و نقش های دولت در برنامه ی سوم توسعه ی ج. ا. ایران از منظر نهادگرایی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه و نقش دولت در اقتصاد و نوع این حضور، مسئله ی مهم محققان توسعه بوده است. در ایران نیز این موضوع مناقشه ی زیادی بین طرفداران تصدی گری دولت و ایفای وظایف حاکمیتی ایجاد کرده است. سؤال مهم مقاله ی حاضر، بررسی ویژگی های دولت و نقش های آن در اجرای برنامه ی سوم توسعه از منظر نهادگرایی است. «دولت خودگردان» و «دولت خودگردان متکی بر جامعه» مهم ترین شاخص های دولت توسعه گرا از دیدگاه ایوانز هستند. نقش های تولی گری، تصدی گری، قابلگی و پرورش گری دولت نیز قانون مندی های ایوانز برای تعریف دخالت دولت در توسعه ی صنعتی است. فرضیه ی تحقیق آن است که دولت در برنامه ی سوم توسعه، در شاخص هایی مانند «دیوان سالاری کارآمد، استقلال نسبی دولت و خوداتکایی متکی به جامعه»، افق هایی برای حل مشکلات ساختاری دولت ترسیم کرد، هرچند در حل آن ها با چالش هایی مواجه بود. هم چنین در این برنامه، بر گسترش برخی از صنایع تأکید شد که ایوانز آن ها را مادر صنایع لقب داده است و قدرت «سرریز» و حرکت دهنده به سایر صنایع را دارند. روش این مقاله، تبیینی و از نوع مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. هدف تأکید بر اهمیت جایگاه دولت در مسیر توسعه ی ایران و شناسایی نقش های دولت، بر مبنای دیدگاه ایوانز است تا قوت و ضعف یکی از برنامه های توسعه از منظر اقتصاد سیاسی مشخص شود.
عدم موازنه و الگوهای رفتاری نامتجانس قدرت های خاورمیانه در مدیریت بحران سوریه (2019-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با از بین رفتن ساختار دوقطبی، عدم توازن بر نظام بین الملل حاکم شد. در موازنه ی قدرت، مدیریت بحران ها توسط دو بلوک انجام می شد، اما پس از فروپاشی این نظام، مدیریت بحران ها بالأخص در مناطقی چون خاورمیانه، امری دور از دسترس به نظر می رسد. منازعه ی فرامنطقه ای چندین ساله در سوریه، مثال بارز این گفته است. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به «چرایی استمرار بحران سوریه و عدم مدیریت آن در شرایط فقدان موازنه ی قوا در نظام بین الملل» است. با بهره گیری از روش کتابخانه ای، می توان یکی از دلایل عدم مدیریت بحران سوریه را «عدم تجانس میان الگوهای رفتاری اتخاذشده توسط قدرت های منطقه (جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان) جهت مدیریت بحران در شرایط فقدان موازنه در ساختار نظام» دانست. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ الگوی رفتاری مبتنی بر خویشتن داری، عربستان با الگوی رفتاری تهاجمی و ترکیه با رفتاری بدون ملاحظه، تجانسی در رویکردهای خود به بحران سوریه نداشتند. بررسی امنیت و سازوکار مدیریت بحران و قدرت های دخیل در این فرآیند، حائز اهمیت بسیاری است. هدف این نوشتار، تبیین الگوی رفتاری قدرت های منطقه است تا نشان دهد که تعارض عملکرد آنان چگونه مدیریت بحران و صلح در خاورمیانه را به امری غیرمعمول تبدیل کرده است. چارچوب نظری پژوهش از پارادایم واقع گرایی بهره گرفته است. در قالب این فرانظریه، از رهیافت های چندگانه ی مطرح شده توسط بنجامین میلر که در حیطه ی مدیریت بحران چارچوبی منحصربه فرد است استفاده شده است. صلح در خاورمیانه نیازمند الگوهای رفتاری متجانس سه قدرت یادشده است.
تأثیر موقعیت ژئوپلیتیک و موازنه قدرت در دریای خزر (روسیه و سیاست بازگشت به گذشته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیک خزر پس از فروپاشی اتحاد شوروی، به عنوان کانون رقابت قدرت های ساحلی، منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. این منطقه در دو دهه گذشته، با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیک منطقه، رژیم حقوقی خزر، موقعیت ژئوپلیتیک خزر در کانون حوزه های ژئوپلیتیک قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه، وابستگی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در خزر، نوع الگوی رفتاری دولت های ساحلی خزر در روابط سیاسی و اقتصادی با یکدیگر و دولت های فرامنطقه ای و به تبع همه اینها نوع ژئوپلیتیک حاکم بر منطقه، در نقش هارتلند جدید اوراسیا نقش آفرینی کرده است. در این رابطه، ویژگی های جغرافیایی هر کشور، جایگاه خاصی را برای آن کشور در خزر به وجود آورده است. روسیه یکی از این کشورهاست که به دنبال حفظ و گسترش منافع پیشین خود در منطقه خزر از یک سو برای گسترش نفوذ خود در کشورهای نواستقلال تلاش می کند؛ از سوی دیگر، به دنبال کنترل افزایش قدرت آمریکا در منطقه است. از این رو، پرسش این نوشتار آن است که ویژگی های ژئوپلیتیک منطقه خزر چه تأثیری بر تلاش روسیه برای بازگشت به سیاست های امپراتور ی جویانه گذشته داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرض نوشتار آن است که روسیه به وسیله مؤلفه های پویای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و زیست محیطی منطقه خزر در تلاش برای باقی ماندن به عنوان قدرتمند ترین بازیگر در منطقه بوده است. نویسندگان به روش تبیینی و آزمودن فرضیه به صورت ایجابی و با تکیه بر داده های کمی و آماری فرضیه اصلی را تبیین می کنند.
تأثیر گفتمان های هویتی روسیه بر نقش یابی اوراسیایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان های هویتی روسیه (غرب گرایی، دولت گرایی و اوراسیاگرایی) در دوران پساشوروی با تولید نظام های معنایی، شیوه تفسیر مادی و انگاره ای نظام سیاسی این کشور از اوراسیا و منطقه گرایی اوراسیایی را تعیین کرده اند. این موضوع، فراتر از روند سازواری بی پایان رفتار منطقه ای روسیه با نظام های معنایی و گزاره های هویتی متفاوت، بازبینی و بازچینش مستمر فهرست دوستان/ دشمنان این کشور به ویژه در منطقه اوراسیا را در پی داشته است. به دلیل همسایگی مشترک ایران و روسیه با منطقه اوراسیا، مفهوم سازی های هویتی روسیه از ایران، بیش از همه، از چگونگی تولید و پردازش مادی- معنایی گفتمان های هویتی این کشور از منطقه اوراسیا تأثیر پذیرفته است. از جمله، تحت تأثیر تحول هویت پایه نگرش روسیه به اوراسیا و منطقه گرایی در آن، نقش های مفروض برای ایران در سیاست اوراسیایی روسیه و در نتیجه ترجیح دادن/ ندادن همکاری با آن در حوزه های موضوعی مختلف بارها دچار دگردیسی شده است. با وجود تفاوت در اندیشه ورزی هویتی و عمل سیاسی، قاعده رفتاری ابزارگرایانه با ایران، تولید مشترک گفتمان های هویتی روسیه بوده است. این قاعده رفتاری، نتیجه یادگیری اجتماعی از فرایندهای تعاملی میان تعریف های هویتی پیشینی و تجربه های هویتی پسینی بوده و امکان روندسازی و نهادینگی را از عملکرد اوراسیایی ایران گرفته است. از این رو، مشارکت ایران در منطقه گرایی های موجود اوراسیایی دستاورد اندکی داشته و ابتکار طرح های منطقه گرایانه جدید اوراسیایی از سوی این کشور نیز موفقیتی در پی نداشته است. نوشتار پیش رو، با هدف فهم «نقش گفتمان های هویتی روسیه در نقش یابی اوراسیایی ایران»، به دنبال راستی آزمایی انگاره مبتنی بر «نقش بازدارندگی این گفتمان ها بر نقش یابی اوراسیایی ایران»است.
جایگاه گفتمان نگاه به شرق در تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران با تأکید بر ژنوم ژئوپلیتیک روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اولویت های سیاست خارجی ایران بنابر سند چشم انداز بیست ساله، دست یابی به جایگاه برتر منطقه ای است. با وجود ظرفیت هایی که این هدف گذاری را معقول کرده است محدودیت هایی هم وجود دارد که تأمین آن را با مشکل روبه رو می سازد. یکی از این موانع چالش زا، ساختار نظام بین الملل و نظام فرعی منطقه ای است که جمهوری اسلامی ایران باید برای دستیابی به این موقعیت برتر بر آن ها غلبه کند. ژنوم ژئوپلیتیک به مثابه نقشه ژنتیک جغرافیایی سیاست و برخاسته از جغرافیای یک کشور، سیاست خارجی کشورها را در تأثیر قرار می دهد. ایران با داشتن پانزده کشور همسایه در منطقه ای ژئواستراتژیک، موقعیت برجسته ای دارد. این نوشتار با هدف بررسی عامل های ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق با تأکید بر روسیه انجام شده است. نگارندگان، با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستند که چه عامل های ژئوپلیتیکی سبب تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق به ویژه روابط ایران و روسیه در سال های 1991 تا 2016 شده است؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه این است که عامل های ژئوپلیتیک ایران، ساختار نظام بین الملل، فروپاشی اتحاد شوروی، تغییر موقعیت ایران در منطقه، گفتمان های سیاست خارجی ایران، منطق سیاست و فشار غرب در زمینه های مختلف علیه ایران سبب تغییر نگرش گفتمان سیاست خارجی ایران از غرب به شرق بین سال های 1991 تا 2016 و ایجاد روابط ویژه بین ایران و روسیه شد. به گونه ای که با وجود برخی منافع متفاوت، رابطه با روسیه از مهم ترین روابط سیاست خارجی ایران در سه سطح دوجانبه، منطقه ای و بین المللی شد.
فراتحلیل پژوهش های سیاسی مبتنی بر رهیافت گفتمانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از حدود نیم قرن از مطرح شدن رهیافت گفتمانی در حوزه علوم اجتماعی و سه دهه بهره گیری از این رهیافت در پژوهش های سیاسی در ایران، انجام پژوهشی در مورد این پژوهش ها ضروری به نظر می رسد. بر این اساس، در این مقاله این سؤال مطرح شده که پژوهش های مبتنی بر رهیافت گفتمانی در ایران دارای چه گرایش هایی در سطح نظری و مضمونی بوده و دچار چه کاستی ها و چالش هایی هستند؟ در پاسخ به این پرسش تلاش شده تا با فراتحلیل حجم نمونه ای (201 مورد) از پژوهش های سیاسی مبتنی بر رهیافت گفتمانی و گرایش های نظری و تنوع موضوعات و مضامین غالب آن در پژوهش های ایرانی نشان داده شود. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که این پژوهش ها در دوسطح میزان انطباق دقیق این پژوهش ها با رهیافت گفتمانی و نیز نقدهای وارده بر این رهیافت در سطح جهانی دچار آسیب ها و چالش هایی هستند.
نقد دولت در ترانه های عامیانه دوره قاجاریه، عصر پیشامشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۷
1 - 33
حوزه های تخصصی:
نقد دولت و نخبگان حاکم بخش مهمی از حیات سیاسی توده ها را تشکیل می دهد؛ اما کنش سیاسی فرودستان در عصر پیشامشروطه، به جز موارد نادر شورش و بلوا، در فرهنگ عامیانه آنها بازتاب یافته است. در این میان، ترانه از متداول ترین قالب های ادبی فرهنگ عامیانه بود. توده ها مجبور بودند برای مصون ماندن از تعرض ماموران دولت، اعتراض یا دیدگاه سیاسی خود را با استتارهای ساده یا پیچیده در سطح جامعه مطرح کنند. ظرفیت های شفاهی فرهنگ عامیانه امکان استتار ساده را در اختیار آنها می گذاشت و در استتار پیچیده، با بهره بردن از تمثیل و رمز، ترانه هایی را می آفریدند که امکان دو خوانش سیاسی و بی ضرر از آنها وجود داشت. این پژوهش تلاش می کند تا به این پرسش ها پاسخ دهد که ترانه های عامیانه سیاسی در عصر پیشامشروطه در دوران قاجاریه چه درون مایه هایی داشتند و استتار این مضمون ها در ترانه ها با استفاده از چه روش هایی انجام می شد؟ فرض پژوهش این است که درونمایه این ترانه ها بیشتر بر نفی عناصر سازنده «نمایش عمومی دولت» استوار بود. همچنین تهدید پوشیده دولت و دادخواهی از مضامین دیگر این ترانه ها بودند. توده ها برای استتار این درون مایه ها از شیوه هایی همچون تلطیف تهدیدها، وارونگی نمادین، یادبود فرمانروای نیک سرشت و شاه دوستی ساده لوحانه بهره می بردند. چهارچوب مفهومی پژوهش نظریه «روایت های نهانی» جیمز سی. اسکات است.
بررسی پیامدهای خودگردانی محلی استان های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۷
57 - 95
حوزه های تخصصی:
الگوی سازماندهی غیرمتراکم استان های جمهوری اسلامی ایران درکنار تنوع خدمات عمومی و تفاوت های اقلیمی، قومی، فرهنگی و مذهبی، کشور را با مشکلات متعددی روبه رو نموده است. این واقعیت بر همگان آشکار است که تمرکززدایی یکی از اقدامات مؤثر بر توسعه کشورها محسوب می شود، با این حال اجرای سیاست های تمرکززدایی در سطح استان های ج.ا. ایران موفقیت آمیز نبوده است. در این پژوهش تحقق خودگردانی محلی به عنوان نقطه هدف تمرکززدایی در سطح استان ها در نظر گرفته شده است تا با روش علمی پیامدهای تمرکززدایی در سطح استان ها شناسایی گردد. شرایط بین المللی، موقعیت ژئوپلیتیک، توسعه نامتوازن و تنوع قومی و مذهبی، ج.ا.ایران را به یک مورد پژوهشی خاص در حوزه تمرکززدایی تبدل نموده است، لذا این پژوهش با روش آمیخته انجام پذیرفت. پس از مطالعه پیشینه پژوهش، با 16 خبره مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. با تحلیل نتایج مصاحبه ها از طریق روش تحلیل محتوا، 7 پیامد خودگردانی استان ها شامل؛ "نشاط عمومی"، "پایداری درآمد"، "شراکت گرایی"، "چابکی اقتصادی"، "قانون گرایی"، "کارایی در ارائه خدمات" و "تجزیه طلبی" از 20 مقوله، 112 مفهوم و 353 کد اولیه استخراج شدند. در ادامه آزمون مدل از طریق مدلسازی معادلات ساختاری، نشان داد که خودگردانی محلی استان ها دارای پیامدهای مثبت در حوزه های اجتماعی و اقتصادی است، همچنین باعث تضعیف تجزیه طلبی، فعالیت های تروریستی، دخالت های خارجی و تقویت هویت ایرانی- اسلامی می گردد.
واکاوی تاثیر بیداری اسلامی بر تغییر حکومت کشورهای عربی (ابعاد و رویکردها)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، از منظر تاریخی و جامعه شناختی به تبیین عوامل و زمینه های تغییر رژیم در جوامع عربی خاورمیانه در جریان تحولات بیداری اسلامی می پردازد. و از روش توصیفی – تحلیلی در این پژوهش استفاده شده است. پرسش این است که تحول این جوامع که با عنوان بیداری مردم مسلمان خاورمیانه از آن یاد می شود، تحت تأثیر کدام عوامل و زمینه ها شکل گرفته است. نویسنده، این عوامل و زمینه ها را به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم کرده و آنها را شامل تداوم چند دهه حکومتهای نادرست، انحصار قدرت و ثروت، تحول فکری فرهنگی ملت عرب، کسری دموکراسی در کشورهای عربی، دخالت قدرتهای بزرگ در پوشش همکاری، سیاست خارجی صلح جویانه در قبال رژیم صهیونیستی و انقلاب اسلامی مردم ایران دانست.
بیداری اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
137 - 158
حوزه های تخصصی:
بی تردید قرآن و سنت معصومین علیهم السلام، و تاریخ اسلام در ایران، و نهضت و اندیشه سیاسی امام خمینی و شاگردان و یاران ایشان سازنده روح و محتوای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. این عهدنامه بزرگ امام و امت مسلمان و مردم مؤمن و انقلابی ایران، منبع نیرومند الهام بخش «بیداری اسلامی» است. مقدمه و فصول و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، میثاق ملی ایرانیان و حاصل اجتهاد ولایت فقیه و مراجع تقلید و مجتهدان و فقیهان و حقوقدانان عادل است و درون آن رسالت و وظایف نظام اسلامی، دیپلماسی و رفتار سیاسی انقلاب اسلامی و سیاست خارجی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و راهکارهای صدور انقلاب و تکالیف ارتش و سپاه و دولت و ملت به صراحت نوشته شده است. بنابراین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران الزامات قانونی دولت و ملت در راه بیداری اسلامی بر اساس حکمت و عزت و مصلحت و اقتدار مسلمانان جهان را تبیین کرده است.
واکاوی میزان تأثیرگذاری شبکه های اجتماعی بر مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: ایران و روسیه در سال های 2020-2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی از مهمترین ابزارموجود برای انتقال مفاهیم و مشارکت سیاسی محسوب می شود و همه نظام های سیاسی در این مقاله مطالعه موردی کشورهای ایران و روسیه در تلاش هستند آن را در اختیار گرفته و بر آن نظارت کامل داشته باشند و با آن نظرات خود را به مردم منتقل کنند. با توجه به اهمیت فزاینده شبکه های اجتماعی مجازی در تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع، در این مقاله آثار و پیامدهای استفاده از رسانه های اجتماعیِ فیسبوک، توئیتر و تلگرام بر مشارکت سیاسی را در دو کشور ایران و روسیه مورد بررسی و مطالعه قرار دادیم. بر این اساس در پاسخ به پرسش این پژوهش که شبکه های اجتماعی مجازی چه نقشی در تعمیق مشارکت سیاسی و شکل دادن به رفتار سیاسی و انتخاباتیِ افراد در ایران و روسیه ایفا کردند؟ این فرضیه مطرح می شود که شبکه های اجتماعی از طریق تسهیل و تسریع ارتباطات میان جامعه و نخبگان سیاسی نقش شتاب دهنده ای در تعمیق مشارکت سیاسی ایفاء کرده است به طوری که شبکه های اجتماعی این فرصت را در اختیار مردم ایران و روسیه گذاشته اند تا درباره سیاست اطلاعات به روز و فراوانی را به دست آورده و محدودیت های ایجاد شده توسط دولت ها را دور بزنند. نتایج پژوهش نشان داد، که رسانه های اجتماعی در ایران و روسیه توانسته اند میزان و نحوه مشارکت سیاسی افراد را دگرگون کنند. برای آزمون فرضیه از روش کیفی مطالعه موردی استفاده شده است.
محاکمه غیابی در دیوان کیفری بین المللی تأثیر متقابل پرونده کنیا و مصوبات مجمع عمومی کشورهای عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حقوق کیفری بین المللی ممنوعیت محاکمه غیابی ارجحیت داشته و حضور متهم در دادرسی که بر اصولی نظیر اصل تناظر، تساوی سلاح ها و حق دفاع برابر متکی است، به عنوان بخشی از حقوق وی برای رسیدگی عادلانه به رسمیت شناخته شده است. در راستای پذیرش چنین حقی در عرصه بین الملل، یکی از متهمین پرونده های مطروحه در دیوان کیفری بین المللی خواستار چشم پوشی از حق خود شده و درخواست معافیت از حضور در دادرسی را ارائه نمود. طرح این تقاضا موجب بروز مباحث چالشی و حتی بازبینی مقررات مربوط به حضور متهم در دادرسی های دیوان کیفری بین المللی گردید. این مقاله ضمن بررسی پرونده ویلیام روتو و جاشوا سنگ مقررات اساسنامه را در این خصوص توضیح داده و نظرات شکل گرفته حول این مقررات را در قالب شرح و نقد آراء دیوان در رابطه با پرونده مذکور بیان می نم اید. تأثیر این پرونده بر مجمع عمومی کش ورهای عضو بخش دیگر این مقاله را به خود اختصاص می دهد که موجبات بازبینی مقررات مربوط به محاکمه غیابی را تحت قواعد 134 مکرر، 134 سوم و 134 چهارم قواعد دادرسی و ادله فراهم آورد. با تصویب این قواعد، امکان رسیدگی غیابی و معافیت از حضور متهم در دادرسی، با لحاظ برخی شرایط، فراهم گردید.