فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ای سوءاستفاده عاطفی در پیش بینی شرم براساس خواسته یا ناخواسته بودن تولد بوده است. مواد و روش کار: این پژوهش در حیطه طرح های توصیفی و همبستگی قرار می گیرد. جامعه مورد نظر، تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم (بالای 17 سال) شهر قم در سال تحصیلی (1402-1401) را شامل می شد و نمونه ای که در مرحله اول با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بعد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به دست آمد شامل 368 نفر بود. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه شرم ریزوی (RSI) و زیرمقیاس سوءاستفاده عاطفی پرسشنامه تروماهای کودکی (CTQ) بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 و نرم افزار AMOS نسخه 24، به روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیرهای مستقیم خواسته/ناخواسته بودن تولد به شرم، خواسته/ناخواسته بودن تولد به سوءاستفاده عاطفی و سوءاستفاده عاطفی به شرم و مسیر غیرمستقیم خواسته/ناخواسته بودن تولد به شرم با میانجی گری سوءاستفاده عاطفی معنادار هستند. بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که کودکان ناخواسته به احتمال بیشتری در معرض سوءاستفاده عاطفی قرار می گیرند و در نوجوانی هم میزان بالاتری از شرم را تجربه می کنند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر ضرب و جرح خویشتن و تحمل پریشانی در نوجوانان با سابقه رفتارهای خودآسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
145 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی بر رفتارهای خودآسیب رسان و تحمل پریشانی در نوجوانان پسر دامنه سنی 12 تا 18 سال شهر بندرعباس در سال 1400 بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره شهر بندرعباس با سابقه رفتارهای خودآسیب رسان بود. در این پژوهش تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند (15 نفردر گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه گواه). گروه آزمایشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی را در 12 جلسه 2 ساعته دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان Klonsky و پرسشنامه تحمل پریشانی Simons and Gahr بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر رفتارهای خودآسیب رسان و تحمل پریشانی مؤثر بوده است. چنانکه این مداخله توانسته منجر به بهبود رفتارهای خودآسیب رسان و تحمل پریشانی در نوجوانان شود. از این رو، بکارگیری آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی به عنوان یک مداخله مؤثر می تواند در کاهش رفتارهای ضرب و جرح خویشتن و کاهش پریشانی در نوجوانان پسر مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش خود تعلیمی کلامی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی آموزش خودتعلیمی کلامی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی دانش آموزان پسر دارای اختلالات یادگیری خاص بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که نمونه ای به حجم 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه دوم به روش نمونه گیری در دسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه، در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، پرسشنامه عصب شناختی کولیج (2002) و آزمون استروپ کلاسیک رایدلی (1953) بود. گروه آزمایش طی 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش خودتعلیمی کلامی دریافت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد آموزش خودتعلیمی کلامی بر بهبود کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی در همه مراحل آزمون استروپ کلاسیک اثر مثبت دارد (01/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، به روشنی معلوم می شود که بکارگیری روش آموزش خودتعلیمی کلامی برای حل مشکلات مزبوط به کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مفید و موثر است و می توان از این روش در در بین دانش آموزان بهره برد.
هنجاریابی مقیاس تحول شغلی کودکان در شهر اصفهان در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اندازه گیری پیشرفت شغلی کودکان برای موفقیت آنها در محیط کار، تحصیل و به طورکلی زندگی بسیار مهم است. با وجود این، ابزارهای اندازه گیری موجود فاقد اعتبار و روایی هستند که نیاز به ابزارهای بهتر را برجسته می کند. پژوهش حاضر با هدف تهیه جدول هنجار برای مقیاس تحول شغلی دوران کودکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان در سال 1401 بود که در این پژوهش 351 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تحول شغلی دوران کودکی (شولتایس و استد، 2004) و فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی (مگ گیوری، روسیر و ساویکاس، 2015) بود. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی فراوانی و درصد، جهت بررسی همسانی درونی مقیاس از روش آلفای کرونباخ، و جهت تعیین روایی همگرا از ضریب همبستگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (94/0). نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که این ابزار با فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی همبستگی معناداری دارد (001/0P=، 78/0). نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی برای سنجش این سازه در جمعیت کودکان ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، پژوهش های بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
Designing a Model of Social Factors Affecting Children’s Participation in Physical Activity
حوزه های تخصصی:
Although some factors affecting children’s participation in physical activity and sports are well known, the important social factors that influence children’s participation in physical activity and sports have not been properly identified. In this study, we aimed to design a model of social factors influencing children’s participation in physical activity and sports. The method used in the present research is descriptive-correlation based on the structural equation method. The statistical sample of the study consisted of 384 students who were selected through convenience sampling method. Social factors such as parental socioeconomic status, social support, social competence, and social acceptance were measured using standard questionnaires. Structural equation modelling was used to analyze data. The results of the path analysis showed that parental socioeconomic status, social support, social competence and social acceptance had significant effects on motivation (all T>1.96). Moreover, motivation had significant effect on intention to physical activity (T=3.628). Finally, intention to physical activity had significant effect on physical activity (T=5.189). These results show that social factors can be considered in the process of children’s participation in physical activity and sports. In this regard, the role of parents, physical education teachers and friends is very important.
پیش بینی بهبودی کودکان مبتلا به طیف اتیسم بر اساس مهارت های ارتباطی و همدلی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
159 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بهبودی کلی کودکان مبتلا به طیف اتیسم بر اساس مهارت های ارتباطی و همدلی مادران بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با طرح رگرسیون بود. جامعه آماری این پژوهش همه مادران کودکان مبتلا به طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک های توانبخشی شهر تهران و فرزندشان در پاییز 1401 بودند که از میان آن ها 90 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه مهارت های ارتباطی جرابک CKIJT)؛ موسسه کوئین دام، 2004)، همدلی آلبیرو (BES؛ آلبیرو و همکاران، 2009) و اظهارات کلی بالینی (CGI؛ موسسه ملی سلامت روان، 1976) استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل شد. نتایج نشان داد که مهارت های ارتباطی و همدلی مادران با بهبودی کودکان مبتلا به طیف اتیسم رابطه مستقیم و معنادار (01/0p<) دارد. همچنین مهارت های ارتباطی و همدلی مادران در مجموع 46% تغییرات بهبودی کودک را پیش یینی می کنند. براساس یافته های پژوهش مشخص شد، متغیر مهارت های ارتباطی نسبت به متغیر همدلی پیش بینی کننده قوی تری برای بهبودی کلی کودکان مبتلا به طیف اتیسم است. با در نظر گرفتن نتایج پژوهش حاصل از مهارت های ارتباطی و همدلی مادران می توان در پیش بینی بهبودی کودکان مبتلا به طیف اتیسم استفاده نمود. همچنین، می توان در طرح ریزی برنامه درمانی جامع در موسسات توانبخشی مداخلات لازم را گنجاند و به پیشرفت در بهبودی کودکان مبتلا به طیف اتیسم سرعت بخشید.
اثر ترکیب آموزش حافظه کاری و کنترل توجه به ولع مصرف کنترل تکانه وحافظه کاری معتادان به اپیوئید ها: کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده و کنترل شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر باهدف پاسخگویی به این پرسش انجام شد که آیا مداخله ترکیب آموزش حافظه کاری با آموزش کنترل توجه بر کاهش ولع مصرف،کاهش تکانش گری و افزایش حافظه کاری بیماران مبتلابه مصرف اپیوئید تحت درمان نگهدارنده با متادون مؤثر است؟
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده و کنترل شده بود. از مراجعین کلینیک های ترک اعتیاد سطح شهر مشهد، تعداد 50 نفر که واجد معیارهای ورود بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش و اهداف مطالعه قبل از امضای فرم رضایت آگاهانه به طور کامل برای آن ها توضیح داده شد. شرکت کنندگان به طور تصادفی تعداد 25 نفر در گروه آزمایش و تعداد 25 نفر در گروه کنترل جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش نحوه استفاده از مداخله توضیح داده شد و اپلیکیشن موبایل در اختیار آن ها قرار گرفت. برای ارزیابی این افراد پیش از مداخله و پس از پایان مداخله از ابزارهای اندازه گیری برای سنجش ولع مصرف از پرسش نامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک، برای سنجش تکانش گری از مقیاس تکانش گری بارات و برای سنجش حافظه کاری از خرده مقیاس فراخنای ارقام از حافظه کاری وکسلر استفاده شد. از درصد و توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار برای پردازش اطلاعات توصیفی و از آزمون پارامتریک تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای تحلیل های استنباطی استفاده شد.
یافته ها ترکیب آموزش حافظه کاری با آموزش کنترل توجه تأثیر معناداری بر کاهش ولع مصرف و تکانش گری بیماران در گروه آزمایش نسبت گروه کنترل داشته است و تأثیر معناداری بر افزایش حافظه کاری گروه آزمایش نسبت گروه کنترل نداشته است (0/05>P).
نتیجه گیری یافته های پژوهش حاضر حاکی از این است که مداخله ترکیب آموزش حافظه کاری با آموزش کنترل توجه می تواند مداخله کمکی مؤثری در افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون باشد. کاهش تکانش گری و ولع مصرف را در بازه زمانی 4 هفته و صرف زمانی کوتاه برای این تمرین جدید شناختی نیز می توان مشاهده کرد. باتوجه به اینکه در این نوع درمان کمکی درمانگر یا پژوهشگر در کنار شرکت کنندگان هنگام انجام تمرین، حضور فیزیکی ندارد، لازم است به ایجاد ویژگی هایی که باعث جذابیت بیشتر اپلیکیشن های بازتوانی شناختی و کاربری آسان تر برای افراد می شود توجه بیشتری کرد. می توان در پژوهش های آینده اپلیکیشن بازتوانی عصبی را در اختیار جوامع پژوهشی غیرمبتلا به اعتیاد که دارای نقص شناختی می باشند، قرار داد تا تأثیر آن مورد سنجش قرار گیرد.
بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انتقال آموزش از مهمترین مباحث حوزه آموزش است که توجه محققان و دست اندرکاران توسعه منابع انسانی را به خود جلب نموده است. بنابراین آنچه که مساله اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، میدانی و از لحاظ کنترل متغیرها غیرآزمایشی است و از آن جایی که به آزمون مدل خاصی از رابطه بین متغیرها پرداخته است، از نوع مدل یابی علی یا مدل معادلات ساختاری است که بعد از جمع آوری ادبیات نظری و بررسی پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر تعدادی از کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 98 بودند که تعداد آنها بالغ بر 362 تن بود. حجم نمونه محاسبه شده بر اساس فرمول کوکران 186 تن محاسبه گردید. ابزار اصلی تحقیق دو پرسشنامه شامل 114 سوال مبتنی بر طیف امتیازی لیکرت (1 تا 5) می باشد که در پژوهش های قبلی مورد استفاده قرار گرفته است. پرسش نامه اول مربوط به متغیرهای مستقل شامل تعهد سازمانی، انگیزش شغلی، جو سازمانی، حمایت مدیران و محتوای آموزش و پرسش نامه دوم مربوط به متغیر وابسته اثربخشی انتقال آموزش می باشد. همچنین آلفای کرونباخ برای پرسش نامه با نرم افزار SPSS20 محاسبه گردید. یافته ها: در این پژوهش از تحلیل رگرسیون خطی و معادلات ساختاری استفاده شده و نتایج پژوهش نشان داد بیشترین تاثیر را متغیر محتوای آموزشی با ضریب تعیین (626/0) و کمترین تاثیر را تعهدسازمانی با ضریب تعیین (153/0) بر انتقال آموزش در دانشگاه های علوم پزشکی تهران داشته اند
مدل خود خاموشی و گرایش به طلاق با نقش واسطه ای تعارض زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۷۸-۱۶۹
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای تعارض زناشویی در رابطه بین خود خاموشی با گرایش به طلاق در زنان متأهل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه خانم های متأهل شهر مشهد در سال 1400 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گرایش به طلاق (DTS، روزبلت و همکاران، 1986)، پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ، ثنایی، 1379) و مقیاس خود خاموشی (STSS، جک و دیل، 1992) بودند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که خود خاموشی به صورت غیر مستقیم از طریق تعارض زناشویی توانست گرایش به طلاق را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که خود خاموشی و تعارض زناشویی نقش کلیدی در گرایش به طلاق زنان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی زناشویی ضروری است.
اثربخشی مداخله توانمندسازی شکوفایی آنلاین بر هیجانات مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی مداخله توانمندسازی شکوفایی آنلاین بر هیجانات مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری (دوماهه) انجام شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1400-1401 بود که از این تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شکوفایی (HFQ) سلیمانی و همکاران (2015) بود. برنامه آموزش توانمندسازی شکوفایی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش توانمندسازی شکوفایی آنلاین در مرحله پس آزمون بین دو گروه در متغیرهای هیجانات مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت تفاوت معناداری (01/0>p) ایجاد کرد و این تفاوت در مرحله پیگیری ماندگار بود. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت مداخله توانمندسازی شکوفایی آنلاین بر متغیرهای پژوهش تأثیر مثبت داشته است.
تاثیر آموزش مشغولیت تحصیلی بر توان بخشودگی و افزایش جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
81 - 68
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مشغولیت تحصیلی بر توان بخشودگی و افزایش جهت گیری مثبت دانش آموزان دوره متوسطه انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و طرح تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختردوره متوسطه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش، 30 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند(15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش مشغولیت تحصیلی را طی دو ماه در 12 جلسه 75 دقیقه ای دریافت کرد. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش شامل بخشودگی احتشام زاده و همکاران(1389)، جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه ابوالمعالی و احمدی(1396)بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش مشغولیت تحصیلی بر توان بخشودگی و افزایش جهت گیری مثبت دانش آموزان دوره متوسطه تاثیر معنادار دارد. بدین صورت که این مداخله توانسته به افزایش توان بخشودگی و جهت گیری مثبت دانش آموزان دوره متوسطه منجر شود؛ بنابراین می توان گفت آموزش مشغولیت تحصیلی با بهره گیری از فنونی مانند آشنایی با مفهوم بخشندگی، پذیرش هیجانات، رویارویی با هیجانات، مهارت مسوولیت پذیری فردی و جمعی و خودآگاهی می تواند روشی کارامد برای افزایش توان بخشودگی و جهت گیری مثبت نسبت به مدرسه در دانش آموزان دوره
بررسی نقش میانجی نیازهای روان شناختی و احساس کنترل در رابطه حمایت اجتماعی با استرس حاد در بین معلمان متوسطه اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
35 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نیازهای روان شناختی و احساس کنترل در رابطه حمایت اجتماعی با استرس حاد در بین معلمان متوسطه اول شهر تهران انجام شد.روش: ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ را تمامی معلمان متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399، ﺗﺸﮑﯿﻞ دادند. نمونه آماری نیز 320 نفر بوده که با توجه به شیوع ویروس کرونا، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986)، پرسش نامه نیازهای بنیادی روان شناختی گاردیا و همکاران (2000)، مقیاس استرس کووید-19 (CSS)(2020) و مقیاس منبع کنترل راتر (1966) بودند که روایی و اعتبار آن ها در پژوهش های پیشین به اثبات رسیده بود. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که نیازهای روان شناختی و احساس کنترل در رابطه بین حمایت اجتماعی با استرس حاد در بین معلمان متوسطه اول شهر تهران نقش واسطه ای معناداری را ایفا می کنند.
تحلیل نیمرخ نهفته الگوهای دشواری در تنظیم هیجان و ارتباط آن با در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
71 - 79
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نیمرخ نهفته الگوهای دشواری در تنظیم هیجان و بررسی ارتباط آن با در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار انجام شد. در یک پژوهش تحلیلی- مقطعی از بین جمعیت بزرگ سال شهر کرمانشاه 380 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، مقیاس در نظر گرفتن پیامدهای آینده و پرسشنامه سبک تصمیم گیری مبتنی بر پشیمانی استفاده شد. داده ها بر مبنای روشهای مختلف از جمله تحلیل نیمرخ نهفته و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نیمرخ نهفته نشان داد که مدلی با سه نیمرخ بهترین برازش را با داده ها دارد. از این سه نیمرخ استخراج شده، نیمرخ اول به کسانی تعلق داشت که از لحاظ تنظیم هیجان در وضعیت مطلوب بودند. نیمرخ دوم به کسانی تعلق داشت که دچار مشکلات خفیف در تنظیم هیجان بودند و نیمرخ سوم به کسانی تعلق داشت که از مشکلات شدید در تنظیم هیجان رنج می بردند. تعلق به نیمرخ اول در مقایسه با نیمرخ دوم و سوم با نمرات کمتر در پشیمانی مورد انتظار و در نظر گرفتن پیامدهای فوری همراه بود. داشتن میزان متفاوتی از مشکلات تنظیم هیجان با میزان متفاوتی از در نظر گفتن پیامدهای آینده و پشیمانی مورد انتظار همراه است و از نیمرخ های استخراج شده می توان برای پیش بینی الگوهای تصمیم گیری و ارائه مداخلات متناسب با هر گروه از افراد استفاده کرد.
رابطه اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی: نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگرش دانش آموزان نسبت به توانایی های خود در فعالیت های آموزشی، پیش بینی کننده مهم پیامد تحصیلی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین در روابط بین اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی دانش آموزان متوسطه یکم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره یکم شهرستان فاروج (خراسان شمالی) در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 329 دانش آموز متوسطه دوره یکم بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودکارآمدپنداری دانش آموز (جینگز و مورگان، 1999)، مفیاس اهداف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، مقیاس نظریه های ضمنی درباره هوش (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، و مقیاس آرزوها و انتظارات آموزشی برای نوجوانان (جاکوب، 2010) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و22 Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای باو رهای هوشی افزایشی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدپنداری تحصیلی، و انتظارات آموزشی والدین همبستگی معناداری وجود دارد (05/0> p). تأثیر اهداف پیشرفت به انتظارات آموزشی والدین (57/0)، هوش افزایشی به انتظارات آموزشی والدین (43/0)، و انتظارات آموزشی والدین به خودکارآمدپنداری تحصیلی ( 85/0) در سطح مثبت و معنادار است (001/0> p). همچنین در مدل ارائه شده، اثرات باورهای هوشی افزایشی و اهداف تسلط گرایشی به واسطه انتظارات آموزشی والدین بر خودکارآمدپنداری تحصیلی از نظر آماری معنادار و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: باورهای انگیزشی و شناختی دانش آموزان گرچه به طور مستقیم بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها تأثیر می گذارند، که همچنین می توانند به واسطه تأثیرگذاری بر انتظارات آموزشی والدین، بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها اثرگذار باشند.
اثربخشی آموزش حافظه کاری دیداری بر کاهش افسردگی از طریق تغییر در شبکه های سه گانه توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
73 - 81
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش حافظه کاری دیداری بر بهبود علائم افسردگی و شبکه های سه گانه توجهی بود. روش: پژوهش شامل دو گروه آزمایش و کنترل بود. 34 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان با نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در دو گروه جای گرفتند. پیش آزمون شامل پرسشنامه افسردگی بک و آزمون کامپیوتری شبکه های سه گانه توجهی بود. گروه آزمایش به مدت 5 جلسه تحت آموزش حافظه کاری دیداری با تکلیف ان-بک قرار گرفتند. پس از آن پرسشنامه افسردگی بک و آزمون کامپیوتری شبکه های سه گانه توجهی به عنوان پس آزمون و در شرایط مشابه با پیش آزمون به اجرا درآمد. یافته ها: تحلیل کواریانس آموزش حافظه کاری دیداری با ان-بک به صورت معناداری منجر به بهبود علائم افسردگی و کارکرد شبکه های سه گانه توجهی در دانشجویان می گردد. اندازه اثر برای متغیرهای علائم افسردگی و توجه به ترتیب برابر با 0.382 و 0.704 بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت پردازش بهینه باورها در بهبود علائم افسردگی مطابق نظریه شناختی؛ و نقش تعیین کننده کارکرد شناختی توجه در پردازش بهینه باورها، آموزش حافظه کاری دیداری از طریق تغییر در شبکه های سه گانه توجهی منجر به بهبود علائم افسردگی می گردد.
اثربخشی واقعیت درمانی بر رفتار منطقی و بهزیستی روانشناختی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
308 - 320
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی واقعیت درمانی بر رفتار منطقی و بهزیستی روانشناختی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل زنان متاهل 30 تا 4۵ ساله مراجع کننده به مرکز مشاوره دامون شهرکرمان بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و نمونه تحقیق شامل 1 گروه کنترل و 1گروه آزمایش که تعداد هر گروه 20 نفر بود. ابزار مورداستفاده در پژوهش شامل پرسش نامه بهزیستی روانشناختی کارل(1989)، پرسشنامه رفتار منطقی-شرکی و وایتمن (1997) و تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی بود و در بخش آمار توصیفی از توصیف ویژگی های نمونه های تحقیق در قالب شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی مانند میانگین، واریانس و انحراف معیار استفاده شد. در بخش آمار استنباطی با توجه به طرح تحقیق از آزمون های پارامتریک و نرمال بودن توزیع داده ها، از آزمون شاپیرو، از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره برای فرضیه اصلی و تحلیل کوواریانس تک متغیره برای فرضیه های فرعی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه ی 24 استفاده شد. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی بر رفتار منطقی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان در سطح کمتر از 05/0 اثرگذاری می باشد و اندازه اثر این شیوه درمانی بر رفتار منطقی46/0 می باشد واقعیت درمانی بر رفتار منطقی و بهزیستی روانشناختی زنان متاهل ۳۰ تا ۴۵ ساله شهر کرمان اثرگذار می باشد و اندازه اثر این شیوه درمانی بر بهزیستی روانشناختی 43/ 0 می باشد
تبیین اشتغال پذیری از طریق انطباق پذیری، خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی و آمادگی برای شانس: یک مدل میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۳۵۱-۳۲۲
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انطباق پذیری مسیر شغلی و اشتغال پذیری با میانجی گری متغیرهای خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی و آمادگی برای شانس در میان بیکاران ایرانی بود. روش: داده ها در این پژوهش از طریق نمونه گیری داوطلبانه و بر روی یک نمونه ی 719 نفری از بیکاران ایرانی گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی، مقیاس خودکارآمدی کاریابی، شاخص ادراک پیچدگی، شاخص آمادگی برای شانس و مقیاس اشتغال پذیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب تأثیر انطباق پذیری مسیر شغلی بر خودکارآمدی کاریابی (001/0>p و 75/0= γ)، ادراک پیچیدگی (001/0>p و 64/0= γ) و آمادگی برای شانس (001/0>p و 88/0= γ) به لحاظ آماری معنادار است. علاوه براین، ضریب تأثیرخودکارآمدی کاریابی (001/0>p و 39/0= β)، ادراک پیچیدگی (001/0>p و 17/0 = β) و آمادگی برای شانس (001/0>p و 6/0= β) براشتغال پذیری بعنوان متغیر وابسته ی درون زا از نظر آماری معنادار است. همچنین انطباق پذیری مسیر شغلی با اشتغال پذیری به طور غیرمستقیم از طریق این متغیرها رابطه داشت. نتیجه گیری: به طور کلی، با توجه به یافته این پژوهش مبتنی بر وجود رابطه غیر مستقیم بین انطباق پذیری مسیر شغلی و اشتغال پذیری، بایستی خاطر نشان کرد که برای افزایش اشتغال پذیری نه تنها توجه به انطباق پذیری ضروری است بلکه توجه به راهبردهای افزایش خودکارآمدی کاریابی، ادراک پیچیدگی مبتنی بر سیستم تفکر باز و نیز افزایش آمادگی برای شانس اهمیت دارد.
واکاوی مؤلفه های مدیریت موثر توجه طلبی در بین زنان متاهل از منظر مشاوران خانواده: ارائه ی یک مدل درمانی طی مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
340 - 355
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه توجه طلبی به موضوعی نگران کننده در بافت خانواده تبدیل شده است و لزوم پیشگیری و تعدیل آن به عنوان یک ضرورت درمانی احساس می شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف واکاوی مؤلفه های مدیریت مؤثر توجه طلبی در بین زنان متأهل از منظر مشاوران خانواده و ارائه ی یک مدل درمانی انجام شد. روش پژوهش: محیط پژوهش کلیه ی مشاوران خانواده در سال 1400-1401 بود. از بین مشاوران با تجربه که در زمینه خانواده درمانی تجربه لازم را داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند 9 نفر برای مشارکت در پژوهش انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. روش مطالعه تحلیل مضمون تعمقی بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها: داده ها به روش شش مرحله ای تحلیل مضمون کلارک و براون تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان داد که مدیریت توجه طلبی از سه مقوله ی اصلی ارزیابی (با سه مقوله ی سازمان دهنده ی ارزیابی خودگزارشی، ارزیابی علائم به کمک مصاحبه و ارزیابی آثار فردی و زوجی توجه طلبی)؛ درمان فردی (با مقوله های سازمان دهنده ی بینش یابی، اصلاح شناخت های محرک توجه طلبی، اصلاح رفتارها و هیجانات توجه طلبانه) و درمان زوجی با مقولات سازمان دهنده ی (بهبود دلبستگی، بهبود تمایز خود و بهبود قصه ی زندگی) تشکیل شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، یک مدل درمانی سه بعدی از ارزیابی، درمان فردی و زوجی تشکیل شد که می تواند راهگشا و الهام بخش مشاوران علاقه مند به این حوزه باشد
بهبود عملکرد دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی در دوره کارورزی با استفاده از آموزش معکوس و نظارت بالینی معلم محور متناسب سازی شده در آموزش برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
173 - 190
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بهبود عملکرد دانشجو معلمان رشته آموزش شیمی، در دوره کارورزی در آموزش مبحث «سلول الکتروشیمیایی» با استفاده از روش آموزش معکوس است. جهت نظارت بر عملکرد دانشجومعلمان از نظارت بالینی معلم-محور که در این پژوهش برای شرایط آموزش برخط توسط پژوهشگران این پژوهش متناسب سازی شده، استفاده گردید. این پژوهش از نوع نیمه تجربی است و جامعه آماری آن 100 نفر از دانش آموز پسر دبیرستان پانزده خرداد شهر تهران است. این دبیرستان یکی از آموزشگاههایی است که دوره کارورزی در آن برگزار می شود. نمونه آماری پژوهش، بر اساس فرمول کوکران، 60 نفر از دانش آموزان آن دبیرستان هستند که بصورت هدفمند و از طریق برگزاری پیش آزمون، که از نظر پایایی با استفاده از روش کودر ریچاردسون با پایایی 82/0 مورد ارزیابی قرار گرفت، انتخاب شدند و در دو گروه 30 نفره کنترل و آزمایشی تفسیم بندی شدند. براساس یافته های این پژوهش، روش آموزش معکوس در مبحث "سلول الکتروشیمی"، می تواند به عنوان روشی موثر در آموزش برخط در نظر گرفته شود. از طرفی نتایج نظارت بالینی معلم محور متناسب سازی شده در آموزش بر خط نشان می دهد، ارتباط کلامی و توجه به فرد فرد دانش آموزان، حتی در حد نام بردن آنها در کلاس برخط تاثیر بسزای در یادگیری دانش آموزان دارد.
Prevalence and Coping Strategies for Depression Among in-School Adolescents in Ilorin Metropolis, Kwara State, Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Adolescent depression is a widespread problem that receives little or no attention. The study looked at depression frequency and coping mechanisms among adolescents enrolled in school in Ilorin city, Kwara state. 400 teenagers were randomly selected from the group. The "Prevalence and Coping Strategies for Depression among In-School Adolescents Questionnaire" was used to gather information from the respondents (PCSDIAQ). The study questions were addressed in percentages, and the hypotheses were examined using the t-test and ANOVA statistical methods at a significance level of 0.05. The study's findings showed that more than 30% of in-school adolescents experience fatigue (59.0%), a preference for solitude (50.3%), a lack of interest in or enjoyment from activities (48.8%), and anger (more than 30%) for a few hours each day move so slowly that others might have seen it (39.5%). It was also found that 42.3% of respondents always play games to distract themselves from problems. In comparison, 44.5% of respondents avoided talking to people about their feelings for a short period of time, criticized themselves (28.8%), isolated themselves (24.5%), avoid social situations until they feel better about themselves (15.8%), constantly blame others (19.0%), and ignore problems (10.0%). According to the study, there were no appreciable differences in the frequency of depression among adolescents enrolled in school in the city of Ilorin depending on age, gender, or marital status. Gender and marital status had no significant impact on the coping mechanisms used by in-school adolescents to deal with their depression, while age had a substantial impact.