فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۴۱ تا ۶٬۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (دختر و پسر) پایه سوم دوره متوسطه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 89-1388
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین رابطه بین سبک های یادگیری وخلاقیت با پیشرفت تحصیلی در مدارس متوسطه شهرستان بوکان در سال تحصیلی89- 88 انجام گرفت. نمونه آماری این پژوهش شامل 400 نفر دانش آموز (229نفر پسرو171نفر دختر) بود که به شیوه نمونه گیری طبقه ای– نسبتی بر مبنای جامعه آماری وبا استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد. به منظور تعیین سبک های یادگیری آزمودنی ها از آزمون کلب، برای سنجش خلاقیت از پرسشنامه تورنس و برای پیشرفت تحصیلی از معدل استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان داد که:
- بین سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد.
- بین سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر رابطه وجود دارد.
- بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر رابطه وجود ندارد.
- بین خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر رابطه وجود ندارد.
- بین سبک های یادگیری با توجه به جنسیت دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد.
- بین خلاقیت با توجه به جنسیت دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد.
- بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
در مورد مؤلفه های سبک یادگیری و خلاقیت برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی مشخص شد که سه مؤلفه مفهوم سازی انتزاعی، مشاهده تأملی و بسط با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه دارد
جهان خواب
منبع:
وحید مهر ۱۳۴۴ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سم زدایی شده بود که دوره سم زدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توان بخشی پرستو در شهر نجف آباد، تحت توان بخشی قرار داشتند. حجم نمونه را 24 نفر از زنان معتاد تحت توان بخشی تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه 12 نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از 8 جلسه آموزش گروهی تکنیک های ذهن آگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزش های معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های جهت گیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش تکنیک های ذهن آگاهی در بهبود متغیرهای روان شناختی جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل مؤثر می باشد و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توان بخشی مورد استفاده قرار گیرد.
آموزش مدیریت تعارض کار ـ خانواده : یک بررسی تجربی در کارمندان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک گروه شامل 62 زن متاهل و شاغل در دانشگاه اصفهان انتخاب وبه طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه هـای تعارض کار ـ خانواده (نت مه یر ،1996) و باور به خوداثربخشی (سیمون و هنسی، 2005) پاسخ دادند.گروه آزمایشی به مدت 6 جلسـه (دو ساعته) طی یک ماه تحت آموزش برنامه مدیریت تعارض بین کار و خانواده قرارگرفت. نتایج تحلیل کوواریانس کاهش معنادار تعارض کارـ خانواده و افزایش باور بـه خوداثربخشی را درگروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان دادند و تاثیر آموزش را در حل تعارضها برجسته کردند.
روش های انطباق و اصلاح اختلال پردازش حس های نزدیک درکودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: توانایی های پردازش حسی، پیش نیاز پاسخ دهی اثر بخش به موقعیت ها، تسهیل یادگیری، رفتار اجتماعی و کارکردهای روزمره شخص هستند، بنابر این اختلال در پردازش حسی می تواند زندگی روزانه فرد را تحت تاثیر قرار دهد. هدف پژوهش حاضر ارایه برخی شیوه های انطباق محیطی با ویژگی های کودکان دارای اختلال پردازش حسی و نیز روش های اصلاح این اختلال بود.
روش: این پژوهش از نوع مروری بود.
یافته ها: درمان اختلال های پردازش حسی در سه بخش عمده؛ اختلال تعدیل حسی، اختلال تمیز و افتراق حسی و اختلال حرکتی مبتنی بر حواس انجام می گیرد اما با توجه به نظریه یکپارچگی حسی، برخی برنامه های درمانی برمبنای هفت حس، در دو دسته حس های نزدیک (تعادل، عمقی و لامسه) و حس های دور ( بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی) پی ریزی می شوند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه حس های نزدیک به شکل ناآگاهانه اطلاعات حسی مهمی را برای ایجاد، حفظ و بازیابی وضعیت و هماهنگی بدن به دست می دهند، پژوهش ها، اثربخشی راهبردهای انطباق و اصلاح اختلال پردازش حس های نزدیک را توضیح داده اند.
رابطه سبک های مقابله ای با افسردگی پسران و دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با افسردگی نوجوانان بود. به این منظور از بین دانش آموزان دبیرستانی شهر لردگان در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش خوشه ای تعداد 341 دانش آموز (140 پسر و 141 دختر) انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به سؤالات پرسشنامه سبک های مقابله ای نوجوانان فرایدنبرگ و لویس، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مؤلفین مقاله، پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون معنادار بودن همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان افسردگی دختران بیشتر از پسران است. علاوه بر این، بین سبک مقابله مسأله محور با افسردگی در هر دو جنس و بین سبک مقابله هیجان محور با افسردگی دختران همبستگی منفی مشاهده گردید (001/0p <). بین سبک مقابله ناکارآمد با افسردگی شرکت کنندگان نیز همبستگی مثبت یافت گردید (001/0p <). این پژوهش نشان داد که سبک های مقابله ای مسأله محور، هیجان محور و ناکارآمد، توانایی پیش بینی معنادار افسردگی نوجوانان را دارند؛ در نتیجه استفاده از سبک های مقابله مسأله محور و هیجان محور با کاهش و استفاده از سبک مقابله ناکارآمد، با افزایش میزان افسردگی نوجوانان همراه است.
بررسی تفاوت های جنسیتی در راهبردهای مقابله ای در سازگاری زناشویی و مقایسه آن در زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای مقابله و سازگاری زناشویی و بررسی سهم این راهبردها در سازگاری مردان و زنان(همسران) شهر اصفهان بود. از بین کلیه زوجین شهر اصفهان 200 (100 زن و 100 مرد) نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت گنندگان خواسته شد تا پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس-فولکمن(WOCQ) و سازگاری زناشویی(DAS) به همراه فرم اطلاعات دموگرافیک را تکمیل کنند. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بود و داده های پژوهش با استفاده از روش آماری t دو نمونه وابسته، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند از بین راهبردهای مقابله ای، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش مسئولیت، گریز-اجتناب برای مردان و گریز-اجتناب و مقابله مستقیم برای زنان می توانند پیش بین نیرومندی برای سازگاری زناشویی باشند. به علاوه از بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار، مسئولیت پذیری، مسئله گشایی، ارزیابی مجدد مثبت و از بین مقابله هیجان مدار، راهبرد گریز اجتناب با سازگاری زناشویی (01/ 0>P و 05/0>P) دارند. همچنین مقایسه میانگین نمرات زنان و مردان تفاوت معناداری را در راهبرد پرت کردن حواس، خویشتن داری، طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت نشان دادند. به طورکلی نتایج نشان می دهند که مردان و زنان در راهبردهایی که در مقابله با شرایط تنش زای زندگی به کار می برند، تفاوت معناداری دارند و بکارگیری راهبردهای مقابله ای خاص، کیفیُت سازگاری زناشویی ویژه ای را برای آن ها را رقم می زند.
مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان
منبع:
پیوند ۱۳۶۴ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
رابطه نگرشهای شرم مرتبط با اختلال های روانی با هیجان ابرازشده در اعضای خانواده افراد با اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر شناسایی مؤلفه های نگرش های شرم درباره اختلال روانی در اعضای خانواده افراد با اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی و نقش آن ها در پیش بینی هیجان ابرازشده بود. در این مطالعه، از ۸۵ نفر از اعضای خانواده مراجعه کنندگان بیمارستان امام حسین نمونه گیری انجام شد.
از همه شرکت کنندگان خواسته شد ابزارهای کارکرد خانواده و نگرش های شرم مرتبط با اختلال های روانی را تکمیل کنند. یافته ها نشان داد ۴۷ درصد از شرکت کنندگان نگرش های جامعه به اختلال های روانی را مثبت و ۳۵ درصد نیز نگرش های جامعه را به اختلال های روانی، منفی می دانند.
اعضای خانوده بیماران دو قطبی شرم بیرونی بیشتری را از سوی جامعه گزارش کردند و شرکت کنندگان مؤنث نمره بیشتری در شرم بیرونی از جانب خانواده دریافت کردند. بین هیجان ابراز شده با همه نگرشهای شرم رابطه وجود داشت. نگرش های انعکاس شرم بر خانواده و شرم درونی به صورت معنیداری هیجان ابراز شده را پیش بینی کردند. شرم در ایجاد نگرشهای منفی به اختلال های روانی نقش دارد و هیجان ابراز شده را پیش بینی می کند.
بررسی نقش صفات شخصیتی (وظیفه شناسی، سازگاری و هیجان خواهی) در رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
راهکارهای ارتقای سلامت روانی فرزندان؛ برگرفته از سبک زندگی اهل بیت(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سؤال پژوهش این بود که: «اهل بیت(ع)، چه راهکارهایی برای تربیت فرزندان ارائه کرده اند؟»؛ به این منظور، سخنان و رفتارهای اهل بیت(ع) در این موضوع، مورد جستجو و طبقه بندی و توصیف و تحلیل نظری قرار گرفت؛ این راهکارها در سه گروه کلی: شناختی، عاطفی و رفتاری طبقه بندی شد؛ خانواده به صورت یک سیستم متعامل در هر کدام از این حیطه ها ایفای نقش می کند. در حیطه شناختی، به اموری مانند: 1) معرفت به خدا؛ 2) ایمان به خدا؛ 3) تقوا؛ 4) توکّل به خدا؛ 5) رضایت و تسلیم در برابر مقدرات الهی؛ 6) همسویی گفتارها و رفتارها با اوامر الهی؛ و در حیطه عاطفی به اموری مانند: 1) محبّت ورزی؛ 2) ارتباط عاطفی؛ 3) ابراز عواطف مثبت؛ 4) پرورش احساس مسئولیت؛ 5) پرورش مثبت اندیشی؛ 6) پرورش تحمل پذیری؛ 7) مایه شادی و نشاط بودن؛ 8) پرورش فضیلت جویی؛ و در حیطه رفتاری به اموری مانند: 1) خوشرویی؛ 2) تکریم متقابل؛ 3) بخشش؛ 4) هدیه دادن؛ 5) برقراری رابطه کرامتی و عزّتی؛ 6) برخورد فروتنانه؛ 7) شکرگزاری و 8) قناعت پیشگی.
تأثیر آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر افزایش میزان خوش بینی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در چند سال اخیر، خوش بینی به عنوان یکی از مهمترین موضوعات روانشناسی مثبت از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته است؛ به گونه ای که می توان گفت که خوش بینی همانند سلاحی است که باعث سلامت روانی و جسمانی، رضایت از زندگی، بهبود عملکرد خانوادگی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی می شود. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر افزایش میزان خوش بینی دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه ی شهر همدان بود. روش: روش مطالعه نیمه آزمایشی، به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه دبیرستانهای روزانه و دولتی شهر همدان و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای بود. در چارچوب طرح آزمایشی، 48 نفر از دانش آموزان به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 24 نفری(یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. در این پژوهش در مرحله پیش آزمون ، از پرسشنامه ی خوش بینی الری و فینچام(2000) استفاده شد و سپس طرح آزمایشی برای گروه آزمایش طی ده جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده ها با استفاده از آزمون T برای مقایسه دو گروه مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خوش بینی به روش قصه گویی، در افزایش خوش بینی دانش آموزان مؤثر بوده است. نتیجه گیری: می توان گفت که با توجه به ظرفیتها و نیازهای ویژه ی کودکان و نوجوانان، لازم است که در امر آموزش و درمان این قشر، از روشهای جدیدی همچون قصه گویی بهره گرفته شود.
تأثیر حکمت های نهج البلاغه بر بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حکمت های نهج البلاغه بر ابعاد سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه سمنان بود. در یک بررسی آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل، 61 نفر از این دانشجویان به طور تصادفی انتخاب و نیز به صورت تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل گماشته شدند. شرکت کنندگان در سه مرحله پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کردند و گروه های آزمایش ده جلسه آموزش مهارت های زندگی را هفته آی یک بار دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش حکمت های نهج البلاغه بطور معناداری باعث کاهش علایم نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل شده است (05/0>p). طبق نتایج این پژوهش، آموزش حکمت های نهج البلاغه به شیوه گروهی روش مؤثری برای برای بهبود ابعاد سلامت عمومی دانشجویان است.
تاثیر رفتار والدین بر رشد هوش هیجانی
منبع:
گزارش آذر ۱۳۸۷ شماره ۲۰۳
حوزه های تخصصی:
هنجاریابی و اعتبارسنجی فرم تجدید نظر شده پرسش نامه شخصیتی آیزنگ در جمعیت ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
تجربه زیسته بیماران مبتلا به کرونا ویروس (کووید-19): یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتلا به بیماری جدید و ناشناخته کووید 19 علاوه بر مخاطرات سلامت جسمانی به دلیل ماهیت و ویژگی های خاص بیماری منجر به تجربه های روانی دشوار و متفاوتی نیز می گردد. بیماران علاوه بر علائم جسمانی، واکنش های روان شناختی مختلفی دارند که می تواند به عنوان مانعی در فرایند سیر و بهبودی بیماری عمل کرده و بر رنج آنان در دوران بیماری بیفزاید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته این افراد جهت کمک به کاهش رنج این بیماران صورت گرفته است. روش مطالعه به صورت کیفی با رویکرد پدیدارشناختی بود. تعداد شرکت کنندگان 15 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها نیز از طریق روش کلایزری صورت گرفت. برای اطمینان و اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری و نظارت شرکت کنندگان، خودبازبینی پژوهشگر در فرآیند جمع آوری و تحلیل داده و ثبت تمامی پیش فرض های ذهنی خود از قبل و در نظر نگرفتن آن ها در فرآیند تحلیل و بازنگری و کدگذاری مجدد مصاحبه ها توسط دو پژوهشگر دیگر استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 278 کد اولیه بوده که با توجه به هدف و سوال پژوهش 6 مضمون اصلی و 24 زیرمضمون استخراج شد. اضطراب مرگ، تجربه انگ بیماری، تجربه ابهام، تجربه های هیجانی مثبت، هیجان های تجربه شده در رابطه با اعضای خانواده و هیجان های ناشی از قرنطینگی مضمون های اصلی بودند. تجارب هیجانی دردناک در این بیماران می تواند منجر به تاخیر و دشواری در روند بهبودی این افراد گردیده و علاوه بر درد بیماری، رنج روانی را نیز تحمیل نماید. کسب آگاهی بیشتر درباره این بیماری برای کاستن تجربه ابهام، راهبردهای روانشناختی برای کنترل اضطراب مرگ و انگ اجتماعی و راهکار برای مدیریت رفتار و هیجان اعضای خانواده می تواند در مداخلات روان شناختی ویژه این بیماران در نظر گرفته شده و منجر به کاهش هیجان های منفی و امکان مقابله بهتر با بیماری و رنج روانی ناشی از آن گردد.
منابع سازگاری در مصدومین شیمیایی با گاز خردل : مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه : مزمن شدن فرایند بیماری و تعدد مشکلات جسمی نظیر تنفسی ، پوستی ، بینایی ، اختلال در الگوی خواب ، روابط زناشویی و سایر مشکلات روانی و اجنماعی در مصدومین شیمیایی هر کدام به تنهایی می تواند یک منبع تنش زا در این گروه از بیماران باشد . این مطالعه با هدف تعیین منابع سازگاری در مصدومین شیمیایی انجام شد .
روش : در یک مطالعه با رویکرد کیفی ، با استفاده ار مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انفرادی و مصاحبه گروه مدار (FGD) با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف با 20 مصدوم شیمیایی مرد و زن ( نظامی و غیر نظامی ) داده ها گردآوری و سپس با روش تحلیل محتوی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها : منابع سازگاری در 4 طبقه اصلی شامل ، عوامل مذهبی ، میهن پرستی ، حمایت اجتماعی و نگرش به بیماری دسته بندی شدند. مهمترین منبع سازگاری عوامل مذهبی نظیر مشیت الهی ، بیماری عامل پاکی از گناهان ، دعا و نیایش و پس از آن میهن پرستی نظیر دفاع از میهن و جانبازی مایه افتخارسپس حمایت خانواده بویژه همسر و و بالاخره پذیرش بیماری از زیر طبقات این دسته ها بودند.
نتیجه گیری : با توجه به تعدد مشکلات جسمی ، روانی و اجتماعی در مصدومین شییمیایی تقویت منابع سازگاری و شناسایی عوامل تنش زا می تواند در تطابق این گروه با بیماری و ارتقائ کیفیت زندگی آنان موثر باشد . "