فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
294 - 303
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر خود اضطراب اجتماعی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمام زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تبریز در سال 1397 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه90 دقیقه ای آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و مؤلفه های آن (ترس از ارزیابی منفی، اجتناب اجتماعی و اندوه جدید و اجتناب اجتماعی و اندوه عمومی) تأثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد مداخله مؤثری در کاهش اضطراب اجتماعی زنان است.
اثربخشی آموزش گروهی فراشناخت ولز بر باورهای غیر منطقی و خلاقیت شناختی در دانش آموزان با ناتوانی درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
169 - 178
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی فراشناخت ولز بر باورهای غیرمنطقی و خلاقیت شناختی در بین دانش آموزان با ناتوانی درماندگی آموخته شده انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر رشت در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 581 نفر بود که تعداد 40 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه (آزمایش و گواه) وارد مطالعه شدند. هر دو گروه پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی (IBQ) جونز (1968) و خلاقیت شناختی (CCQ) عابدی (1372) را تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت آموزش گروهی فراشناخت (MTP) ولز (2002) قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری در سطح (05/0>P) بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در باورهای غیرمنطقی و خلاقیت شناختی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده وجود داشت. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی فراشناخت ولز در کاهش باورهای غیرمنطقی و افزایش خلاقیت شناختی دانش آموزان مؤثر بوده است.
رابطه خستگی عاطفی با نگرش به خیانت دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور نوشهر: نقش واسطه ای تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
189 - 198
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه خستگی عاطفی با نگرش به خیانت دانشجویان متاهل با نقش واسطه ای تعهد زناشویی بود. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور نوشهر در سال تحصیلی 02-1401 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس نگرش به خیانت زناشویی وایتلی (1995، ATIS)، پرسشنامه خستگی عاطفی جانگ (2006، JEEQ) و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997، CPQ) بود. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر بررسی شدند. تحلیل داده ها نشان دادند که رابطه مثبت و معناداری بین خستگی عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی و رابطه منفی معنادار بین خستگی عاطفی و تعهد زناشویی در سطح 01/0 وجود دارد. به علاوه، میان تعهد زناشویی با نگرش به خیانت زناشویی رابطه معکوس معناداری به دست آمد (۰۱/۰>P). همچنین خستگی عاطفی از طریق تعهد زناشویی بر نگرش به خیانت زناشویی دانشجویان دارای اثر غیرمستقیم بوده و این اثر به میزان (071/0) است. بر مبنای نتایج فوق، مدل تعهد عاطفی در رابطه بین خستگی عاطفی و نگرش به خیانت زناشویی از برازندگی مطلوبی برخوردار بود. در نتیجه می توان گفت خستگی عاطفی در دانشجویان متاهل می تواند باعث نگرش به خیانت زناشویی و کاهش تعهد زناشویی آنها شود.
رابطه سیستم های مغزی / رفتاری، تکانش گری و کاهش اهمیت تأخیری با رفتارهای پرخطر در نوجوانان: نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
26 - 45
حوزه های تخصصی:
نوجوانی دوره ای از تحول اساسی در رشد عاطفی، اجتماعی، عصبی و شناختی است که با افزایش آسیب پذیری در برابر صدماتی مانند تصادفات رانندگی، جرائم خشونت آمیز، اعتیاد و روابط جنسی همراه است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اختلال در تنظیم هیجان در رابطه با سیستم های مغزی / رفتاری، تکانش گری و کاهش اهمیت تأخیری در رفتارهای پرخطر دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم بود. تعداد 321 نفر از دانش آموزان دختر و پسر به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. مقیاس های به کاربرده در این پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی علی زاده محمدی (1387)، مقیاس سیستم فعال سازی رفتاری/ بازداری رفتاری Carver and White (1994)؛ مقیاس تکانش گری Linam (2013)؛ مقیاس انتخاب پولی Kirby و همکاران (1999) و مقیاس اختلال در تنظیم هیجان Graz and Roemer (2004) بود. تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای AMOS نسخه 24 و SPSS نسخه 23 انجام گردید. سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و اختلال در تنظیم هیجان بر رفتارهای پرخطر اثر مستقیم داشت. اختلال در تنظیم هیجان در رابطه سیستم فعال سازی/بازداری رفتاری و تکانش گری بر رفتارهای پرخطر اثر غیرمستقیم داشت. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت جهت کاهش شیوه رفتارهای پرخطر باید به تنظیم هیجانی، سیستم مغزی / رفتاری و تکانش گری توجه گردد. این یافته ها می تواند دستاوردهای کاربردی در سبک تربیتی نوجوانان داشته باشد.
اثر منتورینگ بر اثربخشی آموزش کارکنان با میانجی گری دیده شدن در کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمان های پیشرفته به دنبال یافتن راهکارهایی برای تقویت و بهبود وضعیت آموزش سازمانی هستند و در این راستا رویکردهای نوظهور زیادی مطرح گردیده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش منتورینگ بر اثربخشی آموزش کارکنان با میانجی گری دیده شدن در کار در شرکت توزیع برق کاشان انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. ۱۰۳ نفر از کارکنان شرکت توزیع نیروی برق کاشان به عنوان نمونه پژوهش حاضر انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها، روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS 2 مورد استفاده قرار گرفت. جهت سنجش روایی از روایی همگرا بهره گرفته شد و به منظور برازش پایایی، آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت و ضرایب آن برای تمام سازه های پژوهش بیشتر از 0/7 می باشد. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که منتورینگ با ضریب مسیر (0/409) و مقدار t (4/08) رابطه مثبت و معنی داری بر اثربخشی آموزش کارکنان در شرکت توزیع برق کاشان دارد. همچنین رابطه مثبت و معنی دار منتورینگ بر دیده شدن کارکنان در کار با ضریب مسیر (0/583) و مقدار t (3/47) مورد تأیید قرار گرفت. از طرف دیگر دیده شدن در کار نیز با ضریب مسیر (0/628) و مقدار t (5/31) رابطه مثبت و معنی داری بر اثربخشی آموزش کارکنان دارد. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد دیده شدن در کار نقش میانجی گری در رابطه بین منتورینگ و اثربخشی آموزش کارکنان ایفاء می کند. بر اساس نتایج پژوهش می توان بیان نمود که مدیران شرکت باید تلاش کنند تا با بکارگیری سیستم مطلوب منتورینگ در محیط کار مشکلات نظام آموزشی برطرف شود و آموزش های سازمان اثربخش تر شود.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی و مثبت اندیشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۲۰۸-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی و مثبت اندیشی بود. این پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه افراد متأهل شهر کرمانشاه در سال 1401 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ ((EMS فاورز و اولسون (1993)، پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (AAI) سیمپسون (1990)، مقیاس ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003) و پرسش نامه افکار خود آیند مثبت ((ATQ-P اینگرام و ویسنیکی (1988) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد، سبک دلبستگی ایمن نقش مستقیم و معناداری با رضایت زناشویی دارد (001/0P<). همچنین رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی از طریق ذهن آگاهی (001/0P<) و مثبت اندیشی (001/0P<) مثبت و معنادار و رابطه دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی از طریق ذهن آگاهی (002/0P<) و مثبت اندیشی (001/0P<) منفی و معنادار بود. اما رابطه مستقیم دلبستگی ناایمن به رضایت زناشویی (239/0P<) معنادار نشد و در نهایت مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم به واسطه دو متغیر ذهن آگاهی و مثبت اندیشی، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند.
مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن افراد دارای اضافه وزن یا چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۲۲۶-۲۱۷
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی بود که در بازه زمانی اسفند ۱۳۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ طی فراخوان به تعداد ۳۸ نفر به کلینیک روان شناسی پذیرش و تعهد مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۳۰ نفر از افرادی که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به شکل تصادفی در سه گروه ۱۰ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارش شدند. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی مدیریت وزن (WELSQ) بود. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، میانگین نمرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر کرده بود (۰۵/۰>P). همچنین مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که در خرده مقیاس خودکارآمدی هنگام فعالیت های مثبت، اثربخشی درمان حمایتی-آفلاین بیشتر از گروه درمانی آنلاین بود (۰۵/۰>P). در خصوص نمره کلی مدیریت وزن و سایر خرده مقیاس ها، بین اثربخشی این دو روش تفاوت معناداری یافت نشد (۰۵/۰<P). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت چنانچه افراد مبتلا به اضافه وزن تمایلی به دریافت مداخلات حضوری نداشتند، می توان از مداخلات غیر حضوری به عنوان یک راهکار جایگزین استفاده نمود.
اثربخشی آموزش تربیت مخچه بر نظریه ذهن و حافظه کاری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال نافرمانی مقابله ای، یکی از اختلالات رایج دوران کودکی است که تأثیرات منفی گسترده ای بر فرایندهای عاطفی، فراشناختی، شناختی و ارتباطی افراد دارد. هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تربیت مخچه بر نظریه ذهن و حافظه کاری کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان ۵ تا ۶ ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر گنبدکاووس در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. حجم نمونه شامل ۴۰ نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای گروه آزمایش، آموزش تربیت مخچه به مدت ۲۰ جلسه ۴۰ دقیقه ای، هر هفته ۳ جلسه اجرا شد در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-۴ (۱۹۹۴)، پرسشنامه نظریه ذهن (۱۹۹۹) و آزمون فراخنای عددی (۲۰۰۳) بود. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و با اس تفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تربیت مخچه بر بهبود حافظه کاری و نظریه ذهن در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است (۰/۰۱>P). براساس نتایج ۳۱/۷ درصد از تفاوت گروه ها در متغیر نظریه ذهن، ۲۱/۵ درصد در متغیر فراخنای مستقیم و ۱۷/۹ درصد در متغیر فراخنای معکوس ناشی از اثر مداخله بوده است. نتیجه گیری: آموزش تربیت مخچه بر حافظه کاری و نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر بود. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با بسته آموزش تربیت مخچه فراهم می کند و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود حافظه کاری و نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای از این مداخله استفاده نمایند.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه زمان صفحه نمایش در کودکان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر حاضر استفاده طولانی مدت از صفحه نمایش منجر به آسیب های جسمی، شناختی، رفتاری در کودکان شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه زمان صفحه نمایش در کودکان اجرا شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل ۹۰ نفر از کودکان ۸ تا ۱۲ ساله پسر شهر مشهد در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه صفحه نمایش (۲۰۱۹) و پرسشنامه کانرز (۱۹۹۹) بود. جهت سنجش پایایی پرسشنامه زمان صفحه نمایش در کودکان از پایایی بازآزمایی با استفاده از ضریب همبستگی درون طبقه ای و خطای استاندارد اندازه گیری استفاده شد. همچنین همبستگی بین نمرات مؤلفه های مقیاس زمان صفحه نمایش و پرسشنامه کانرز نسخه والدین به منظور احراز روایی همگرا گرفته شد. یافته ها: مقادیر ضریب همبستگی درون طبقه ای برای مؤلفه های مقیاس زمان صفحه نمایش کودکان در روزهای عادی هفته بین ۰/۹۲-۰/۸۰، شب های هفته بین ۰/۹۰-۰/۷۹، روزهای پایان هفته بین ۰/۸۵-۰/۷۸ و استفاده از صفحه نمایش در پس زمینه بین ۰/۸۰-۰/۷۳ بود، که همگی نشان از قابلیت اطمینان عالی یا پایایی بازآزمایی مطلوب مؤلفه های مقیاس زمان صفحه نمایش در کودکان داشت. همچنین نتایج روایی همگرا نشان داد میان مؤلفه های پرسشنامه زمان صفحه نمایش و مؤلفه کمبود توجه همبستگی مثبت و معنی داری در سطح ۰/۰۱ وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد پرسشنامه صفحه نمایش ابزاری معتبر و روا جهت ارزیابی کمی سازی استفاده از وسایل الکترونیکی صفحه نمایش در بین کودکان ایرانی خواهد بود؛ بنابراین از این ابزار می توان برای کاربردهای تحقیقاتی و بالینی در زمینه اختلال های شناختی مربوط به کودکان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کنترل عمل و خودانتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آن جا که دوره نوجوانی، دوره ای است که در آن تغییرات جسمی و روانی- اجتماعی نوجوان با هیجانات شدید همراه است و بسیاری از دستگاه های عصبی و شناختی که هیجان را کنترل می کنند ضمن این دوره به رشد می رسند. بنابراین داشتن آموزش هایی مبتنی بر هوش هیجانی لازم است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر کنترل عمل و خودانتقادی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و طرح پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعین دانش آموزان مقطع دوم متوسطه مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 تهران بود. جهت نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند در دسترس استفاده شد. بدین منظور 20 دانش آموز به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور مساوی گمارده شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزش هوش هیجانی اجرا شد در صورتی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه خودانتقادی Thompson & Zuroff (2004)و پرسشنامه کنترل عمل Diefendorff (2000) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS استفاده شد.. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد آموزش هوش هیجانی بر کاهش نمرات خودانتقادی (83/12 = F) و افزایش نمرات کنترل عمل (04/10 = F) گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی LSD حاکی از پایداری خوب این اثرات بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش هوش هیجانی می تواند منجر به کاهش خودانتقادی و افزایش کنترل عمل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شود
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و بازپردازش آن بر عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران بهبودیافته از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۸۲-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و بازپردازش آن بر عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران بهبودیافته از بیماری کووید-19 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی بیماران بهبود یافته از کووید-19 شهر خرم آباد در سال 1399 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 45 نفر بیمار بهبود یافته واجد شرایط و داوطلب شرکت در مطالعه بودند که بصورت هدفمند در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، مداخله ی شفقت درمانی طی 8 جلسه و گروه آزمایش دوم درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم را طی 5 جلسه دریافت کردند. ابزار پژوهش مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) (فریستون و همکاران، 1994) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری عدم تحمل بلاتکلیفی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). هر دو مداخله در عدم تحمل بلاتکلیفی تأثیر داشتند اما بین دو مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد (1=P). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو درمان شفقت درمانی و درمان حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و بازپردازش آن بر عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران بهبودیافته از بیماری کووید-19مؤثر بودند.
مطالعه پدیدارشناسانه تجارب شهروندان از نقش همدلی در دوران همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد تجربه رفتارهای همدلانه در ایام دنیاگیری کووید-19 بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی در مهر و آبان سال 1400 انجام شد. جامعه مورد پژوهش شامل شهروندان 20 تا 70 ساله ساکن تهران بود. نمونه پژوهش را 17 نفر (8 خانم و 9 آقا) از این جامعه تشکیل می دادند که انتخاب شان به روش نمونه گیری دردسترس از نوع نمونه گیری داوطلبانه و با در نظر گرفتن اصل اشباع بود. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده گردید و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه تحلیل کلایزی انجام پذیرفت. یافته های به دست آمده از مطالعه به شکل گیری دو مضمون فراگیر «نقش احساس همدلی در انجام رفتارهای پیشگیرانه، مقابله ای و حمایتی» و «پیامدهای جانبی همدلی» انجامید. مضمون فراگیر اول خود شامل هفت مضمون سازمان دهنده و مضمون فراگیر دوم شامل دو مضمون سازمان دهنده بود. به نظر می رسد که افراد در دوران کرونا همدلی را در قالب نقش های حمایتی و مراقبتی همچون حمایت روحی، معنوی، مالی و اجتماعی از دیگران با هدف حفظ سلامتی خود، بستگان و جامعه تجربه کرده اند. هرچند که همدلی از نگاه آنان دارای برخی پیامدهای مثبت و منفی نیز بوده است. به نظر می رسد که همدلی به عنوان احساسی انسان دوستانه در شرایط بحرانی همچون همه گیری ها می تواند کارکردهای موثری داشته باشد و بروز و تسری آن در این مواقع احتمالا عامل یاریگری در انجام رفتارهای مناسب و کنترل شرایط باشد. پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی، ابعاد تجرب ه همدلی در دوران شیوع کرونا در میان ساکنان روستاها و سایر شهرها مورد مطالعه قرار گیرد.
پیامدهای منفی ترویج تفکر آزادی جنسی غربی در کشور: مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
76-90
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: نوجوانان و جوانان بیش از هر قشر دیگری در معرض قسم های مختلف تهاجم فرهنگی غربی قرار دارند و بسیاری از مفاهیم ذیل تهاجم فرهنگی مانند آزادی جنسی بدین دلیل است که افراد از پیامدهای منفی آن آگاهی ندارند. بنابراین ممکن است با تبیین پیامدهای منفی آزادی جنسی، نگرش و دیدگاه جامعه ایرانی به ویژه قشر جوان نسبت به این پدیده مذموم تغییر یابد و بستر لازم برای مقابله با آزادی های مطلق جنسی فراهم گردد. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی جهت تبیین پیامدهای منفی ترویج تفکر آزادی جنسی غربی در کشور انجام شده است. روش کار: روش اصلی این تحقیق فراترکیب کیفی است که در آن از طریق جست وجوی کلیدواژه های مرتبط، مطالعات پیشین درباره پیامدهای آزادی جنسی استخراج شد. در ادامه شاخص های شناسایی شده در مقالات مختلف کدگذاری شد و با دسته بندی کدها موضوعات اصلی به دست آمد. با استفاده از رویکرد فراترکیب، الگویی مفهومی شامل سه بُعد اصلی، پنج مضمون و 37 کد به دست آمد. سه بُعد اصلی شناسایی شده شامل پیامدهای فردی، خانوادگی و اجتماعی-فرهنگی بود. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: رتبه بندی عوامل نشان داد که پیامدهای اجتماعی-فرهنگی اهمیت بیشتری داشت و پیامدهای خانوادگی و فردی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار داشتند. همچنین محاسبه ضریب کاپا کوهن، ضریب هولستی، ضریب پی اسکات و ضریب آلفای کرپیندروف نشان داد که الگوی به دست آمده در این تحقیق اعتبار مناسبی داشت. نتیجه گیری: هدف دولت های غربی از ترویج تفکر آزادی جنسی در کشورهای اسلامی تأثیرگذاری بر باورهای فرهنگی و رفتارها و هنجارهای اجتماعی است. با ترویج تفکر آزادی جنسی، زمینه و بستر لازم برای نفوذ و نهادینه سازی سایر هنجارهای غربی در جامعه نیز فراهم می آید؛ به شکلی که می توان آزادی جنسی را دروازه ای جهت ورود دیگر ارزش های غربی در نظر گرفت که اغلب در تضاد کامل با فرهنگ و اندیشه اسلامی قرار دارد.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی در نوجوانان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
135 - 143
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی در نوجوانان رشد شخصی و شغلی را به شدت می تواند مختل کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان شفقت محور بر سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی در نوجوانان مبتلا به افسردگی بود.روش: پژوهش نیمه آزمایشی و بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه ۵ تهران در سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان فراشناختی، درمان شفقت محور و گروه گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش 1 تحت جلسات درمان فراشناختی و گروه آزمایش 2 تحت جلسات درمان شفقت محور قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی بک (1996)، سرکوبگری عاطفی لارسون و جاستین (1990) و پرسشنامه سازگاری وینبرگر (1971) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین درمان فراشناختی نسبت به درمان شفقت محور دارای اثربخشی بیشتری در کاهش سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی در نوجوانان بود (05/0>P).نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، درمان فراشناختی با سازماندهی مجدد هیجانی، کنترل شناختی و تحمل پذیری منجر به کاهش سرکوبگری عاطفی و خودنهان سازی نوجوانان مبتلا به افسردگی شد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش ها در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود کیفیت زندگی نوجوانان مبتلا به افسردگی استفاده شود.
اثربخشی برنامه آموزش کفایت اجتماعی بر هوش هیجانی، ابراز وجود وخودکارآمدی دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
145 - 152
حوزه های تخصصی:
دانش آموزان دیرآموز اغلب در شکاف آموزش و پرورش عادی و ویژه قرار می گیرند و فراموش می شوند، در حالی که بررسی ویژگی-های روان شناختی این گروه از دانش آموزان از ضروریات است. پژوهش حاضر با هدف سنجش تأثیر برنامه آموزش کفایت اجتماعی بر هوش هیجانی، ابراز وجود و خودکارآمدی دانش آموزان دیرآموز انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دیرآموز پسر پایه نهم شهر اهواز در سال تحصیلی 1401- 1402 بود. تعداد 50 نفر از این دانش آموزان به شیوه نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت مداخله برنامه کفایت اجتماعی قرار گرفت. جهت اندازه گیری هوش هیجانی از آزمون هوش هیجانی گلمن (1998)، برای سنجش ابراز وجود گمبریل و ریچی (1975) با پایایی 88/0و به منظور ارزیابی خودکارآمدی از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982) با پایایی 79/0 استفاده گردید. نتیجه آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که هوش هیجانی گروه های پژوهش در پس آزمون با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. اما ابراز وجود و خودکارآمدی گروه آزمایش نسبت به گواه بعد از مداخله افزایش یافته است و دو گروه با یکدیگر تفاوت معنادار آماری داشتند (p≤0/05). در نتیجه می توان از برنامه آموزش کفایت اجتماعی به عنوان یک روش مداخله ای جهت ارتقاء خودکارآمدی و افزایش ابراز وجود دانش آموزان دیرآموز بهره برد تا آنها بتوانند در جامعه به عنوان شهروندانی مستقل و کارآمد ظاهر شوند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
199 - 208
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد. پژوهش حاضر کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مراجعه کننده به بیمارستان های قلب شهرستان همدان در فصل بهار سال 1402 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 27 بیمار مبتلا به عروق کرونری قلب با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (14 بیمار در گروه آزمایش و 13 بیمار در گروه گواه). بیماران حاضر در گروه آزمایش مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه خودتنظیم گری هیجانی (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه تبعیت از درمان (موریسکی و همکاران، 2008) استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فعالیت ها و نگرش ذهن آگاهانه و پرداختن به احساسات و هیجان و شناخت های مشکل ساز می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودتنظیم گری هیجانی و تبعیت از درمان افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مورد استفاده قرار گیرد.
روابط ساختاری عامل های شخصیتی و کارکردهای خانوادگی در پیش بینی افکار خودکشی دانشجویان با واسطه گری سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
227 - 238
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه روانشناختی در رابطه با پیش بینی افکار خودکشی با توجه به عامل های شخصیتی و کارکردهای خانوادگی در بین دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاههای تبریز بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز بودند. نمونه انتخابی شامل 240 نفر از بین جامعه آماری مورد نظر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش عبارتند از: پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت، مقیاس سنجش عملکرد خانواده و پرسشنامه سرمایه های روان شناختی، پرسشنامه افکار خودکشی بک. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که عامل های شخصیت هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق نقش میانجی سرمایه های روانشناختی توانایی پیش بینی افکار خودکشی را دارد اما کارکرد خانواده فقط به صورت مستقیم توانست افکار خودکشی را پیش بینی نماید. بنابراین افکار خودکشی متاثر از عامل های شخصیت و کارکرد خانواده می باشد. بر این اساس مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. از این یافته میتوان برای طراحی مداخله و رویکرد جامع کاهش آسیب های روانشناختی و خودآسیب رسان در جامعه دانشجوئی استفاده کرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و اضطراب مرگ زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
249 - 256
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و اضطراب مرگ زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان 20 تا 50 ساله دارای سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تهران در سال 1399-1400 بود که 30 نفر داوطلب از بین آن ها به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). برای گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه هفتگی به مدت 1 ساعت در هر جلسه اجرا شد. داده ها از طریق پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر و مقیاس نشخوار ذهنی هوکسما و مارو قبل و بعد از مداخله درمانی جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.در گروه آزمایش پس از آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمرات نشخوار فکری و اضطراب مرگ به ترتیب از (87/42، 33/11) به (93/36، 26/9)، کاهش یافت که این کاهش معنادار بود (01/0P<). در حالیکه در گروه کنترل این میزان قبل از مداخله (24/42، 73/10) و بعد از آن (31/42، 80/10) تفاوت معنادار نبود (01/0P>).نتایج نشان داد، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نشخوار فکری و اضطراب مرگ بیماران مبتلا به سرطان سینه موثر می باشد. لذا از این روش می توان در مراکز درمانی در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان سینه استفاده کرد.
ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش خردورزی تحصیلی (AWS-3)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
289 - 299
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده است که خردورزی یک عامل مهم در بسیاری از حوزه ها از جمله عملکرد تحصیلی است. بنابراین هدف این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای اندازه گیری خردورزی تحصیلی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و اعتباریابی آزمون بود. به همین منظور نمونه ای شامل 420 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1402-1401 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس محقق ساخته خردورزی تحصیلی، پرسشنامه درگیری تحصیلی و مقیاس ترس از شفقت به خود را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بررسی داده ها در تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن بود که هر 18 گویه بار عاملی قابل قبولی دارند و یافته ها حاکی از سه عامل بودند (شناختی، عاطفی، تأملی). نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که مقیاس برازش قابل قبولی دارد. یافته ها نشان داد که بین خردورزی تحصیلی با درگیری تحصیلی و ترس از شفقت به خود همبستگی معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج بیانگر آن بود که آلفای کرونباخ مقیاس از وضعیت مطلوبی برخوردار بوده است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که این مقیاس از روایی و پایایی خوبی بهره مند است و کارایی لازم برای اندازه گیری خردورزی تحصیلی در سه عامل مذکور را دارد.
هنجاریابی پرسشنامه هیجان پذیری در فرهنگیان شهر ایلام
حوزه های تخصصی:
هیجان پذیری یک ویژگی فردی است که سبب می شود افراد در موقعیت های مشابه، واکنش های عاطفی و احساسی متفاوت از خود نشان دهند. بخش جمع آوری اطلاعات کمی تحقیق حاضر از نوع تحقیق کمی بوده که از روشهای تحقیق توصیفی از نوع هنجاریابی استفاده شد. در این بررسی، مقیاس هیجان پذیری، برای اندازه گیری های مناسب بعدی در ایران؛ هنجاریابی شد. لذا، این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است. نتایج نشان داد که میانگین کلی هیجان پذیری در تدریس در معلمین زن بیشتر از معلمین مرد بود . در پژوهش حاضر به منظور محاسبه ی پایایی پرسشنامه هیجان پذیری در تدریس معلمین ابتدایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. دامنه ی آلفای کرونباخ بین خرده مقیاس ملالت (902/0) و خرده مقیاس غرور و لذت (537/0) بود. میزان آلفای کرونباخ هیجان پذیری کلی برابر با 875/0 می باشد، که نشان دهنده قابل اعتماد بودن پرسشنامه برای معلمین می باشد. برای انجام مقیاس بندی هیجان پذیری در تدریس معلمین ابتدایی، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. بدین منظور برای تعیین مناسب بودن داده ها برای تحلیل عاملی از ضریب KMO و آزمون بارتلت استفاده شد، که نتایج حاصل نشان دهنده مناسب بودن نمونه برای انجام پژوهش بود. نتایج نشان داد که پنج عامل با مقادیر ویژه بالاتر از 2 استخراج شد، که در مجموع 365/55 درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین کردند.