فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
145 - 157
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، تبیین اثربخشی آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت بر درماندگی روان شناختی در نوجوانان شهر شیراز بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان تحت پوشش موسسات فرهنگی هنری شهر شیراز در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان تحت پوشش موسسه فرهنگی و هنری وستا بودند که به روش نمونه گیری دردسترس هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت سلیگمن و رشید (2006) قرار گرفتند، لیکن گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس درماندگی روانشناختی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از SPSS-26 استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت توانسته است بطور معنی داری بر درماندگی روان شناختی نوجوانان شهر شیراز اثربخش باشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت، بر مولفه های درماندگی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: لذا آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت می تواند رویکردی موثر جهت کاهش درماندگی روانشناختی نوجوانان باشد.
تدوین برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طلاق یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و فشار بر روی کودکان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه مداخله ای مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و بررسی اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل مقالات و متون مرتبط با کودکان طلاق و همچنین کلیه اساتید دانشگاه و متخصصان اختلالات روانشناختی کودکان و بخش کمی شامل، کلیه کودکان دختر خانواده های طلاق شهر آستانه اشرفیه در سال ۱۴۰۱ بود، که تعداد ۳۰ کودک به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه مداخله ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای، هفته ای ۲ جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست رفتاری کودک آخنباخ (۲۰۰۱) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (۱۳۸۵) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایی محتوایی برنامه مداخله معادل ۰/۷۵ تا ۱ است، و بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه در پرخاشگری تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۱>P). به طور کلی برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق بر پرخاشگری کودکان طلاق تاثیر معنادار داشت (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: براساس یافته ها برنامه مداخله ای تدوین شده بر پرخاشگری کودکان طلاق موثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای کاهش پرخاشگری کودکان طلاق استفاده نمود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نگرانی، اضطراب، افسردگی و تنظیم هیجانی در بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر یک ترس از قرار گرفتن در موقعیت های مختلف اجتماعی است که ش ایع ب وده و باعث تغییرات جسمی و روانی فراوان ی در فرد می گردد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نگرانی، اضطراب، افسردگی و تنظیم هیجانی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مراجعین ۱۸ تا ۵۱ سال دارای اختلال اضطراب فراگیر شهرستان سنندج در سال ۱۳۹۷ بود. نمونه پژوهش شامل ۲۰ نفر از بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر که مبتنی بر ملاک های DSM-۵ با تشخیص و مصاحبه ساختاریافته توسط روانپزشک و روانشناس بالینی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۶۱)، پرسشنامه اضطراب بک (۱۹۸۸)، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (۱۹۹۰) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (۲۰۰۸) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شد. یافته ها: طبق نتایج بدست آمده درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نگرانی و افسردگی تاثیر داشت، اما در ارتباط با متغیرهای اضطراب و تنظیم هیجان بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مؤثر نبود (۰/۰۰۱≥P). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه روشی موثر در بهبود نگرانی و افسردگی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر بود، بنابراین پیشنهاد می شود در درمان نگرانی و افسردگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر استفاده شود.
بررسی الگوی پارادایمی همسرگزینی و رضایتمندی در زوجین رضایتمند شهر تهران؛ یک مطالعه گراندد تئوری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مهمترین ملاک خانواده سالم، همسرگزینی مناسب و رضایت زوج از ازدواج است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی پارادایمی همسرگزینی و رضایتمندی در زوجین رضایتمند شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع مطالعات پارادایمی گراندد تئوری بود. جامعه آماری شامل زوجینی بود که در فاصله سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۷ برای دریافت مشاوره پیش از ازدواج به مراکز مشاوره ازدواج شهر تهران مراجعه کرده بودند، که از این میان به شکل نمونه گیری هدفمند تعداد ۱۵ نفر انتخاب شدند. داده ها از طریق کدگذاری طبق مدل اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در نهایت کلیه الگوهای پارادایمی در قالب مولفه های اصلی و فرعی و مفاهیم عملیاتی بدست آمد. مقوله مرکزی شامل: دو مولفه انتخاب خردمندانه و سالم و چشم انداز گذار به ازدواج پایدار؛ شرایط علی: عوامل کلان اثرگذار و استقلال و تمایز یافتگی زوجین و ارتباط با خانواده اصلی؛ شرایط زمینه ای: شباهت های خانوادگی و شباهت های فرهنگی؛ شرایط مداخله گر: مولفه های نظام های باوری و شناختی زوجین و کنش رفتاری زوجین در فرآیند انتخاب همسر؛ راهبردها: راهبردهای مراقبت از ازدواج و راهبردهای ارتباطی؛ پیامدها: پیامدهای روانشناختی و اجتماعی برای زوجین و پیامدها برای فرزندان بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که در فرهنگ ایرانی عوامل چندگانه ای از سطح انتخاب همسر تا کنش رفتاری و شناختی زوجین و همچنین راهبردهای مراقبت از ازدواج، همسرگزینی رضایتمند را تحت تاثیر قرار می دهند؛ بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و زوج درمانگران مداخلات خود را بر این اساس تدوین نمایند.
Factors Associated with Relapse from the Perspective of Drug Abusers in Self-Referral Centers Affiliated with the Welfare Organization for Addiction Treatment
حوزه های تخصصی:
Addiction is a complex and difficult issue, with relapses occurring in about 50 to 70 percent of addicts after quitting. To better understanding the factors associated with relapse, we conducted a study from the perspective of drug abusers in self-referral centers affiliated with the Welfare Organization of Bandar-e Anzali. Our sample consisted of 181 men referred to addiction treatment centers in Bandar-e Anzali in 1400. We used a researcher-made questionnaire to collect data on demographic information and factors related to relapse. Our findings revealed that associating with addicted and deviant friends (2.62%) was the most important factor associated with relapse from the perspective of addicts. Based on our results, we suggest that training and intervention for assertiveness (the skill of saying no) in front of friends and changing clients’ lifestyles, as well as teaching interpersonal relationships and moderation to family members after quitting drug use, are necessary.
مقایسه اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت گرا بر خلق منفی در بین بیماران سرطانی جراحی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1402 بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل های مداخله شناختی رفتاری هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
روابط ساختاری نشانه های اختلال شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی با نشانه های وسواس به واسطه تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
395 - 416
حوزه های تخصصی:
وسواس یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف پذیری، صراحت و کارایی می انجامد. هدف از این پژوهش بررسی روابط ساختاری میان نشانه های اختلال شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی با نشانه های وسواس به واسطه تنظیم هیجان بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی همبستگی مدل یابی معادلات ساختاری ( SEM) و روش نمونه گیری آن تصادفی خوشه ای بوده، بدین ترتیب که 5 دانشکده دانشگاه تبریز به طور تصادفی انتخاب شدند و در بین دانشکده ها به طور تصادفی بین کلاس های ورودی 98 پرسشنامه ها توزیع گردید و به منظور سنجش نشانه های وسواس از سیاهه بازنگری شده وسواسی-جبری Foa et al. (2002) نشانه های شخصیت مرزی از پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی (1984) Claridge and Broks و سبک های دلبستگی از پرسشنامهHazan and Shaver (1987) و تنظیم هیجان از پرسشنامه Gross and John (2003) استفاده گردید. داده های به دست آمده از طریق مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که نشانه های شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی در قالب روابط ساختاری و به واسطه ی راهبردهای تنظیم هیجان (سرکوبی – ارزیابی مجدد) قادرند تغییرات نشانه های وسواس را بطور معنی دار تبیین کنند.
ویژگی های روان سنجی و تحلیل عامل تأییدی پرسشنامه سه گانه تاریک شخصیت پائلوس و جونز در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش های گوناگونی پیرامون طبقه بندی صفات شخصیتی ناکارآمد انجام پذیرفته است. از این بین، طبقه بندی صفات سه گانه تاریک توجه زیادی طی دهه ی گذشته در حیطه های روان شناسی اجتماعی و شخصیت جلب کرده است. این پژوهش با هدف بررسی روایی و پایایی مقایس سه گانه تاریک شخصیت در گروهی از دانش آموزان 13 تا 18 سال انجام شد. پژوهش در قالب یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان 13 تا 18 سال شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می-دهند. نمونه پژوهش 300 نفر(150 دختر و 150پسر) دانش آموزان شهرستان خرم آباد بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و AMOS-21 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های سه گانه تاریک شخصیت با سه گانه تاریک شخصیت جونز و وبستر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی 3 عامل را شناسایی کرد که در مجموع این سه عامل 72/40 درصد از واریانس سه گانه تاریک شخصیت را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عامل تأییدی 24 گویه را در سه عامل تأیید کردند. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه سه گانه تاریک شخصیت 79/0 و برای خرده مقیاس های ماکیاولیسم 803/0، خودشیفتگی 78/0، جامه ستیزی (سایکوپات) 68/0 به دست آمد. مقیاس سه گانه تاریک شخصیت دارای ویژگی های روان سنجی مطلوبی در جامعه دانش آموزان ایرانی برخوردار است.
اثربخشی درمان فراشناخت بر اضطراب و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پارس آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان فراشناخت بر اضطراب و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پارس آباد است. روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پارس آباد در سال تحصیلی 402-1401 (961 نفر) را تشکیل می داد. به روش نمونه گیری کوکران، تعداد 274 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. سپس پرسشنامه های اضطراب بک و مهارت های ارتباطی بارتون جی در بین آن ها توزیع و تعداد 30 نفر که پایین ترین نمرات مهارت های ارتباطی و بالاترین نمرات اضطراب را کسب کردند در دو گروه آزمایش و گواه بطور تصادفی کاربندی شده و گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان فراشناخت را آموزش دیدند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان فراشناخت بر اضطراب و مهارت های ارتباطی دانش آموزان تاثیر معنی داری داشته است (05/0>P). بنابراین مشاوران، روانشناسان مدارس و درمانگران از رویکرد فراشناخت می توانند در جهت کاهش اضطراب و بهبود مهارت های ارتباطی برای دانش آموزان استفاده کنند.
تدوین مدل علی سواد رسانه ای مبتنی بر مهارت های فراشناختی، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی و خود کارآمدی با میانجی گری تفکر خلاق در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش هایی در زمینه عامل تعیین کننده سواد رسانه ای انجام گرفته است. اما این امر در یک مدل علی کمتر انجام گرفته است. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی سواد رسانه ای مبتنی بر مهارت های فراشناختی، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی و خود کارآمدی با میانجی گری تفکر خلاق در دانشجویان می باشد روش پژوهش: بدین منظور از بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال تعداد 318 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سواد رسانه ای، مهارت های فراشناختی ولز، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی پینتریچ و دی گروت، خودکارآمدی شوارتز و تفکر خلاق عابدی گرد آوری شد. اطلاعات با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS-graphic تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که برازش مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش مورد تأیید است. همچنین نتایج نشان داد که هر سه متغیر پیش بین مهارت های فراشناختی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و خودکارآمدی با میانجی گری تفکر خلاق بر سواد رسانه ای تاثیر دارند. نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش حاضر می تواند مورد استفاده ی دانشگاه ها، مراکز آموزشی، سازمان صدا و سیما، مراکز فرهنگی و سایر متخصصان مرتبط قرار گرفته و در جهت پیشرفت و بهبود سواد رسانه ای نقش داشته باشد.
اثربخشی درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر خودآگاهی هیجانی، همدلی و شفقت به خود در کارآموزان روان- درمانگری
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توجه به وضعیت روانی کارآموزان روان درمانگری نقشی اساسی در آماده سازی دانشجویان برای ورود به عرصه درمان ایفا می کند. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر خودآگاهی هیجانی، همدلی و شفقت به خود در کارآموزان روان درمانگری انجام شد. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه کارآموزان روان درمانگری شهر تهران در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگزین شدند. گردآوری اطلاعات با پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (ریفی و همکاران، 2008)، پرسشنامه همدلی (مهرابیان و اپستین، 1972) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003) انجام شد. برای هر یک از گروه های آزمایش برنامه مداخلاتی به صورت جلسات هفتگی برگزار شد. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در دوره پس آزمون بین میانگین نمرات خودآگاهی هیجانی (01/0p<)، همدلی (01/0p<) و شفقت به خود (01/0p<) گروه آزمایش در جلسات مداخله نسبت به گروه گواه از نظر آماری تفاوت معنادار می باشد. اثربخشی درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت در طول زمان در آزمودنی های گروه های آزمایش پایدار بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش انجام مداخلات روان شناختی جهت آماده سازی کارآموزان روان درمانگری اهمیت بالایی دارد و می تواند پایه ای برای آگاهی افزایی و به کارگیری صحیح این مداخلات در کارآموزان روان درمانگری باشد.
پیش بینی رشد پس از آسیب براساس بهزیستی معنوی و اجتماعی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
409 - 422
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی رشد پس از آسیب براساس بهزیستی معنوی و اجتماعی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز سنجش سلامت شهریار بود، که از این میان 282 نفر از زنانی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس بوسیله پرسشنامه رشد پس از آسیب تدسچی و کالون (1996)، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (1982) و پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بهزیستی معنوی و بهزیستی اجتماعی به صورت معنادار رشد پس از سانحه در زنان را پیش بینی می کند(01/0 p<). بررسی مجذور همبستگی چندگانه بدست آمده نشان داد که بهزیستی معنوی و بهزیستی اجتماعی 4/24 درصد از واریانس رشد پس از سانحه در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی را تبیین کرده است. همچنین بهزیستی معنوی سهم بیشتر در پیش بینی رشد پس از سانحه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت براساس بهزیستی معنوی و اجتماعی میتوان رشد پس از آسیب در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی را پیش بینی نمود.
تجربه زیسته مادران ایرانی از نقش مادرزن و مادرشوهری: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
570 - 592
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته مادران ایرانی از نقش مادرزن و مادرشوهری بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری است. نمونه مورد مطالعه شامل 14 نفر از مادران ساکن شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش اسمیت و اسبورن (2007) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه نقش مادرزن و مادرشوهری در 4 مضمون اصلی شامل ادراک از مادرانگی بعد از ازدواج فرزند، الزامات نقش آفرینی، چالش ها و فرصت ها، مهارت های ارتباطی، 15 مضمون فرعی شامل مادری حامی و راهنما، مادری محافظه کار، مادری فداکار با محدودیت های شخصی، صفات و ویژگی های مطلوب، چالش ها و فرصت های ارتباط با همسر، چالش ها و فرصت های رابطه والد-فرزندی، چالش باورهای فرهنگی، فرصتی برای پاسخ به نیازهای اساسی، چالش مسئولیت های مراقبتی و مدیریتی، چالش های احساسی، حفظ مرزها، سرمایه گذاری ابرازی و ابزاری، پیوستن به خانواده همسر فرزند، پیوستن به عروس و داماد، آگاهانه و هوشمندانه عمل کردن و 69 کد برآورد گردید. نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، نقش مادرزن و مادرشوهری با ادراکی از مادری حامی، محافظه کار و فداکار تعریف می شود که برای نقش آفرینی خویش ملزم به ویژگی ها و صفات مطلوب و استفاده از مهارت های ارتباطی می باشد. مادرزن و مادرشوهر بودن در عین ایجاد فرصت ها، چالش هایی را نیز برای مادران به دنبال دارد. به طور کلی تسهیل گری در روابط و انسجام خانواده به عنوان جوهره مشترک تجارب مادران ایرانی از نقش مادرزن و مادرشوهری می باشد
فراتحلیل بررسی اثربخشی فرزندپروری ذهن آگاهانه در والدین کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
105 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف: فرزندپروری برای همه والدین تجربه ای دشوار و استرس زا به نظر می رسد و این مسئله برای والدین کودکان استثنایی پیچیده تر می شود. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، فراتحلیل بررسی اثربخشی فرزندپروری ذهن آگاهانه در والدین کودکان استثنایی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع فراتحلیل بود. جامعه آماری این پژوهش، مقالات چاپ شده در مجلات علمی و پژوهشی معتبر داخلی و خارجی در زمینه فرزندپروری ذهن آگاهانه بودند. ملاک های درون گنجی برای فراتحلیل حاضر شامل داشتن شرایط لازم از نظر روش شناسی (روش تحقیق، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری، ابزار اندازه گیری و روایی و پایایی آن، روش تجزیه و تحلیل آماری)، تناسب موضوع پژوهش با اثربخشی مداخلات فرزندپروری ذهن آگاهانه برای والدین کودکان استثنایی، و آزمایشی یا نیمه آزمایشی بودن هر پژوهش می شد. از این رو، مقاله ها از پایگاه های معتبر فارسی و انگلیسی استخراج شدند. در نهایت 15 مقاله که شامل 11 مقاله فارسی و 4 مقاله انگلیسی بود بر اساس ملاک های درون گنجی انتخاب شدند. یافته ها: میزان تاثیر فرزندپروری ذهن آگاهانه برای والدین کودکان استثنایی قابل توجه بود و اندازه اثر ترکیبی 58/0 در سطح معناداری ترکیبی 01/0 > p به دست آمد. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که اثربخشی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه برای والدین کودکان استثنایی در حد متوسط (نزدیک به بالا) است.
طراحی مدل ساختاری-تفسیری تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری-تفسیری تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی بود. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بوده، در بخش کیفی تحلیل مضمون و در بخش کمی رویکرد توصیفی- پیمایشی بکار گرفته شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، خبرگان دانشگاهی (اعضای هیئت علمی) و آموزش و پرورش در سال تحصیلی 01-1400 استان آذربایجان شرقی بوده که به شیوه هدفمند انتخاب و اشباع آن در نفر 20م بدست آمد. در بخش کمّی نیز شیوه نمونه گیری لحاظ شده تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. دستاورد بخش کیفی حاکی از آن بود که تجارب معلمان از جایگاه هوش های چندگانه در خصوص عناصر برنامه درسی برای عنصر روش شامل دو نوع روش زبانی و روش فعال؛ در عنصر هدف شامل نیازسنجی، سازگاری فرهنگی و تفاوت های فردی، انعطاف پذیری، در عنصر محتوا، شامل چالش برانگیزی، متناسب و سهولت در دسترس معرفی؛ در عنصر مدرس، شامل دانش، مهارت و نگرش و معرفی و در عنصر ارزشیابی، شامل تناسب سنجش و ارزشیابی با اهداف، محتوا و منابع یادگیری، وضوح و شفافیت معیارهای سنجش، استفاده از روش های سنجش و ارزشیابی و سنجش انعطاف پذیر معرفی شدند. که روایی موارد شناسایی شده با استفاده از طرح چهار بخشی گوبا و لینکلن مورد بررسی و تایید واقع شد. برای بررسی اعتبار نیز از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده گردید که مقدار شاخص آن بالاتر از 7/0 بدست آمد که دال بر تایید اعتبار بوده است. در ادامه نیز اقدام به مدل سازی تفسیری در نرم افزار میک مک شد که در نهایت ساختار آن مورد تایید واقع شد.
ارزیابی اثربخشی مداخله سرریزشدگی بر پردازش هیجانی و خود نهان سازی مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
49 - 81
حوزه های تخصصی:
مشکلات رفتاری فرزندان تأثیرات قابل توجهی بر خانواده های آنان دارد؛ لذا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی مداخله سرریزشدگی بر پردازش هیجانی و خودنهان سازی مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی شهر اصفهان بود. این پژوهش به به صورت نیمه آزمایشی شامل پیش آزمون، پس آزمون با دوره پیگیری بود. روش نمونه گیری به صورت دسترس و هدفمند بود که 30 نفر از مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی شده انتخاب شده و در دوگروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. مادران گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) تحت مداخله سرریز شدگی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ-فرم والد (2001) (برای غربالگری گروه نمونه)، پرسشنامه خودنهان سازی لارسن و چستاین (1990) و پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی (باکر، 2010) بودند. تحلیل داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس (تک متغیره و چند متغیره) در نسخه ی 26 نرم افزار Spss انجام گرفت. نتایج حاکی از آن بود که مداخله سرریز شدگی بر خود نهان سازی (902/12 F=و 001/0P=) و پردازش هیجانی (017/33 F=) و (001/0P=) تأثیر مثبت و معناداری در سطح (05/0α=) داشت. به علاوه، نتایج در مرحله ی پیگیری نیز در سطح (05/0α=) تداوم داشت. طبق یافته های این مطالعه، مداخله سرریز شدگی بر روی خود نهان سازی و پردازش هیجانی مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی تأثیر معناداری داشته است. نظر به اینکه مادران اصلی ترین رکن در تربیت فرزندان خود هستند؛ این یافته تلویحاتی روان شناختی و تربیتی برای مادران دارای فرزند با مشکلات رفتاری برونی به دنبال دارد.
اثر بخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، رابطه والد–کودک و مشکلات برونی سازی شده کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
125 - 133
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس والدگری، رابطه والد-کودک و مشکلات برونی سازی شده کودک انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش مادران کودکان 4 تا 9 ساله شهر سمنان در سال 1400 بودند. 24 مادر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعته مداخله را دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشت. ابزار پژوهش شاخص استرس والدگری آبدین، مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا و پرسشنامه رفتاری کودک آیبرگ بود. داده ها با تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در استرس والدینی، رابطه والد-کودک و مشکلات برونی سازی شده کودک تفاوت معناداری وجود دارد. تنها در زیرمقیاس وابستگی این تفاوت معنادار نیست. این برنامه ترکیبی می تواند در کاهش استرس والدگری و مشکلات برونی سازی شده کودک اثربخش باشد و موجب کاهش تعارضات بین والد و کودک و نزدیک شدن رابطه آن ها شود اما در میزان وابستگی بین والد و کودک مؤثر نیست.
اثربخشی طرح واره درمانی بر نشخوار فکری و اهمال کاری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
107 - 114
حوزه های تخصصی:
اهمال کاری رفتاری فراگیر و بالقوه ناسازگار برای بسیاری از دانشجویان است که اغلب با احساس پریشانی و ناراحتی روانشناختی همراه بوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر نشخوارفکری و اهمال کاری دانشجویان دانشگاه یاسوج بود. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه یاسوج بود. بدین صورت که از بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه یاسوج، دانشجویانی که به شرکت در طرح تمایل داشتند ثبت نام صورت گرفت و سپس از بین 72 نفر داوطلب، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه،گمارده شدند. پرسش نامه های نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991) و مقیاس اهمال کاری لی(1986) را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش طرح واره درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. مجدداً دو گروه با پس آزمون ارزیابی شدند. یک ماه بعد از پس آزمون از هر دو گروه آزمون پیگیری گرفته شد. نتایج تحلیل آنکوا نشان داد نمرات پس آزمون نشخوار فکری و اهمال کاری در دو گروه تفاوت معنادار دارد؛ بدین معنی که نشخوار فکری و اهمال کاری گروه آزمایش بعد از آموزش حوزه های طرحواره کاهش یافته است. همچنین نتایج آزمون پیگیری نشان داد تفاوت نمرات دو گروه در متغیرها معنادار است. بنابر نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، میتوان نتیجه گرفت که آموزش طرح واره درمانی بر کاهش نشخوارفکری و اهمال کاری دانشجویان موثر و این اثر پایدار بوده است.
نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
135 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پرخطر دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. این پژوهش از لحاظِ هدف در زمره ی پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه اول و دوم (13 تا 18 سال) شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه-ی هوش هیجانی شات (1998) و آزمون های نرم افزاری خطرپذیری بادکنکی بارت لجئوز و همکاران (2002) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) جمع آوری شد. در بخش تجزیه و تحلیل آمار استنباطی از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که تئوری ذهن بر هوش هیجانی تاثیر مثبت و معناداری دارد(05/0 p< و با ضریب اثر23/0)، تئوری ذهن بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 13/0)، هوش هیجانی بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 0/18) و نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر معنادار شد (001/0 p< و با ضریب اثر 04/0). نهایتا یافته ها حاکی از آن بود که تئوری ذهن و هوش هیجانی نتوانستند عملکرد تصمیم گیری پرخطر را در نوجوانان بهبود بخشند.
بررسی پیشینه کاوانه انواع ارتباط بین فراشناخت و تفکّر انتقادی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
11 - 25
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که به روش مروری – کتابخانه ای به نگارش درآمده، تلاشی است که در گام اوّل، ابعاد دو سازه ی فراشناخت و تفکّر انتقادی را از دیدگاه متخصّصان تبیین کرده، و در گام دوم به بررسی انواع رابطه ی بین فراشناخت و تفکّر انتقادی بر اساس پژوهش های صورت گرفته پرداخته است. به منظور صرفه جویی در زمان و به روز بودن پژوهش های بررسی شده، صرفاً پژوهش های فارسی از سال 1396 تا 1401 و لاتین از سال 2016 تا 2022 مورداستفاده قرار گرفت. یافته های گام اوّل نشان داد برای هر یک از مقوله ها، بر اساس بنیان های نظری موجود، متخصّصان تعاریف، ایده ها، مؤلّفه ها، و راهبردهای متنوّعی را ارائه کرده اند. نتایج حاصل از بررسی های گام دوم نیز نشان داد بین فراشناخت و تفکّر انتقادی طیف پیوستاری از انواع رابطه شامل: جدایی و بی ارتباطی دو سازه از یکدیگر، نقش تقویتی یک طرفه بین سازه ها، نقش کاهشی یک طرفه بین آن ها، نقش پیش نیاز یا پیش بین یکی از سازه ها برای دیگری، نقش تقویتی دوطرفه و تعاملی، ارائه ی دو سازه در یک مدل، و ارائه ی دو سازه برای تبیین یا بررسی متغیّر دیگری برقرار است. در پایان نیز بر اساس یافته ها و ادبیات نظری، ابهامی در مورد رابطه ی واقعی بین فراشناخت و تفکّر انتقادی مطرح گردید، و بر مبنای همین ابهام، پیشنهاد شد که پژوهشگران با دقّت و حسّاسیت بیشتری با این دو مقوله برخورد کرده و با توجّه به شرایط پژوهش و ویژگی های جمعیت شناختی، نوع رابطه ی بین این سازه ها را مشخّص کنند.