فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق می شود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزه ی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و نمونه آن متشکل از 241 زن ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس سلامت روانی بشارت (1388) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، روش مدل معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS20 و SmartPLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میان دلبستگی مکان با سلامت روان و نیز میان دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنادار برقرار است. گرچه میان مدت سکونت و دلبستگی مکان رابطه معنادار مثبت وجود دارد، مدت سکونت نمی تواند در رابطه میان دلبستگی مکان با سلامت روان و بهزیستی اجتماعی نقش تعدیلگری ایفا کند. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت دلبستگی مکان، در افزایش سلامت روان و بهزیستی اجتماعی زنان نقش قابل توجهی دارد.
Outbreak News Affects the Attention in Everyday Life: A Cross-sectional Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۲ - Serial Number ۱۶, Spring ۲۰۲۳
81 - 90
حوزه های تخصصی:
Objective: Capture of attention occurs when a goal-irrelevant salient stimulus appears in the field of attention. The COVID-19 pandemic seems to be salient enough to capture a great proportion of one’s attentional resources. The purpose of this study was to explore how novelty of outbreak news affects attention in everyday life. Methods: 162 participants were recruited using an online invitation and divided into two samples (early and late sections). The variables—salience of news, intrusive thoughts, endogenous attention, and knowledge of COVID-19—were compared between the two measurements using one-way MANOVA. Additionally, a correlational analysis was performed in order to reveal a model of relationships between variables. Results: It was found that despite the increase in infected cases, intrusive thoughts and attentional capture were decreased over time. To describe the relationship between salience of news and attentional capture a conceptual model was presented. Conclusion: In addition to the other physical properties of a stimulus, novelty also contributes to stimulus salience. In everyday life, novel situations can trigger intrusive thoughts and attentional capture. Nonetheless, it cannot be sustained after the novelty has worn off. The proposed model can be useful to understand further similar situations.
تأثیر بازی وارسازی در آموزش معکوس بر تفکر انتقادی دانشجویان رشته مربی کودک دانشگاه فنی حرفه ای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
18 - 1
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تأثیر استفاده از بازی وارسازی در کلاس درس معکوس بر تفکر انتقادی دانشجویان رشته مربی کودک دانشگاه فنی حرفه ای شهر یزد در بحران کووید 19 و مقایسه آن با روش کلاس درس معکوس معمول است. نوع پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان رشته مربی کودک دانشکده فنی و حرفه ای دختران یزد به تعداد 150 نفر بودند و دانشجویان ترم دوم رشته مربی کودک دانشکده فنی و حرفه ای دختران یزد در درس اصول سرپرستی در مراکز پیش از دبستان به تعداد 56 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. قبل از شروع کار آموزش از هر دو گروه مورد پژوهش، پیش آزمون (با استفاده از پرسشنامه تفکر انتقادی) گرفته شد. در حین کار به گروه آزمایش، روش آموزش معکوس مبتنی بر بازی وارسازی و به گروه گواه روش آموزش معکوس معمول آموزش داده شد؛ و در پایان آموزش از هر دو گروه پس آزمون (با استفاده از پرسشنامه تفکر انتقادی) گرفته شد. پرسشنامه به کاررفته در پژوهش، پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس است و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغییره استفاده شده است. نتایج آزمون تحلیل کواریانس (078/657=F، 05/0p<) نشان فرض صفر رد شده است و متغییر مستقل در گروه آزمایش تفکر انتقادی دانشجویان را افزایش داده است. همچنین نتایج آزمون بر سه مولفه تفکر انتقادی نشان می دهد که در گروه آزمایش تفکر انتقادی دانشجویان به طور معنی داری نسبت به گروه دیگر افزایش پیدا کرده است(05/0p<).
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
741 - 752
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات در سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مشهود است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پ ژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پ س آزم ون ه مراه با گروه گواه بود. جامعه اماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان بود که در سال 1401 به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، در این مطالعه تعداد 30 زن مبتلا به اختلال پرخوری عصبی که توسط روانشناس و روانپزشک تشخیص داده شده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد حاضر در گروه گواه و آزمایش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به تکمیل پرسش نامه های سبک دلبستگی، سازگاری اجتماعی و الگوی ارتباطی پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، ارتباط سازنده، الگوی ارتباطی زن طلبکار، الگوی ارتباطی کناره گیری متقابل و سازگاری بین فردی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p)، اما بر سبک دلبستگی اضطرابی، الگوی ارتباطی طلبکار بدهکار و الگوی ارتباطی زن بدهکار تاثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیری: از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای افزایش سبک دلبستگی ایمن، سازگاری بین فردی، الگوی ارتباطی سازنده و کاهش سبک دلبستگی اجتنابی، الگوی ارتباطی کناره گیر و زن طلبکار، زنان مبتلا به پرخوری عصبی از رفتار درمانی دیالکتیک و تکنیک های آن استفاده کنند
تحلیل محتوای کمی کتاب های درسی از منظر تحریک کنجکاوی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
46 - 70
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آگاهی از میزان توجه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی به قوه کنجکاوی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی بود. قلمرو پژوهش، همه کتاب های درسی دوره دوم ابتدایی بوده است. برای گردآوری داده ها، از چک لیست محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی چک لیست با استفاده از شاخص CVI (والتز و باسل) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. برای اطمینان از پایایی نیز ضریب پایایی مرکب محاسبه شد که 89/0 بود و نشان داد ابزار پایایی بالایی دارد. واحد تحلیل، مضمون انتخاب شد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی نظیر فراوانی و درصد و همچنین جدول و نمودار استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که محتوای کتب درسی دوره دوم ابتدایی توجه یکسان و متوازنی به مؤلفه های کنجکاوی نداشته است. از میان مؤلفه های کنجکاوی به مؤلفه های «فعالیت مستقل» و «پرسشگری» بیشتر؛ و به مؤلفه های «شگفت زدگی» و «تازگی» کمتر از سایر مؤلفه های کنجکاوی توجه شده است. بررسی سه پایه نیز نشان داد در پایه چهارم و پنجم تا حدودی یکسان به کنجکاوی توجه شده است ولی در پایه ششم این مقدار بیشتر است. مقایسه دروس مختلف نیز نشان داد در دروس ریاضی و علوم تجربی به قوه کنجکاوی دانش آموزان بیشتر از سایر دروس توجه شده است. با توجه به این که حس کنجکاوی کودکان می تواند عامل مهمی برای یادگیری و ایجاد انگیزه درونی برای آن باشد، بنابراین پیشنهاد می شود برنامه ریزان درسی و مؤلفین کتب درسی در طراحی کتاب های درسی دوره ابتدایی به آن توجه بیشتری داشته باشند.
تدوین الگوی ارتباطات سازمانی در جهت ارتقای رفتار سازمانی مثبت گرا در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمان های دولتی از فقدان وجود ارتباطات اثربخش در بین کارکنان در سطوح مختلف سازمانی رنج می برند و بسیاری از اقدامات و برنامه های سازمانی به همین دلیل به اهداف تعیین شده نمی رسند. رفتار سازمانی مثبت گرا یکی از زمینه هایی است که می تواند به بهبود کیفیت ارتباطات سازمانی کمک کند که تاکنون در تحقیقات علمی کمتر بدان پرداخته شده است. هدف تحقیق حاضر، ارائه الگوی ارتباطات سازمانی در راستای ارتقاء رفتار سازمانی مثبت گرا در سازمان های دولتی است. این تحقیق در زمره تحقیقات اکتشافی محسوب می شود. در مرحله کیفی تحقیق حاضر، از روش تحلیل تم و در مرحله کمی از روش الگو سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. در مرحله کیفی به منظور طراحی الگوی تحقیق با 24 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه شد. در مرحله کمی به منظور تأیید اعتبار مدل از 189 نفر از مدیران و خبرگان در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نظرخواهی به عمل آمد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده و ابزار گردآوری داده پرسش نامه بود. براساس یافته ها پنج بعد اخلاقی، انسانی، عملکردی، پرورشی و هیجانی برای ارتباطات سازمانی مثبت شناسایی شدند. همچنین سه دسته راهبرد شامل راهبردهای ارتباطی تسهیل گر، تعدیل گر و بسترساز برای ارتقای ارتباطات مثبت تعیین گردید. یافته های مرحله کمی نشان داد که مقادیر ضریب تعیین برای متغیر ارتباطات مثبت مقدار 524/0 و برای متغیر پیامدها 575/0 است که مقادیری مطلوب است. نتایج نشان داد بهره گیری از رفتار سازمانی مثبت گرا می تواند تأثیر قابل توجهی بر بهبود کیفیت و اثربخشی ارتباطات سازمانی داشته باشد که منجر به نتایج ارزشمندی در سطح فردی کارکنان و سازمان می شود.
طراحی و آزمون مدل علّی رابطه بین هویت اخلاقی و قلدری با میانجی گری عدم التزام اخلاقی در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل دخیل در ارتکاب قلدری نوجوانان، به ویژه سازوکارهای اخلاقی، برای هدایت تحقیقات، سیاست گذاری و کاربرد عملی در جهت پیشگیری و کاهش رفتار قلدری نوجوانان حائز اهمیت است. بنابراین، بر اساس مدل شناختی- اجتماعی هویت اخلاقی و نظریه شناختی- اجتماعی عاملیت اخلاقی، مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین هویت اخلاقی و قلدری نوجوانان ایرانی و نقش میانجی گری عدم التزام اخلاقی در این رابطه پرداخته است.
روش: شرکت کنندگان متشکل از 392 دانش آموز (217 پسر و 175 دختر) دوره متوسطه دوم شهرستان کوهدشت با دامنه سنی 15 تا 18 سال (44/16 = میانگین و 72/0= انحراف استاندارد) بودند. آن ها با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و ابزار روابط نوجوانان همسال پرادا (2000)، مقیاس هویت اخلاقی آکوینو و رید (2002) و مقیاس سازوکارهای عدم التزام اخلاقی بندورا (1996) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل عامل تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد، هویت اخلاقی به طور منفی و معنی دار قلدری (37/0- = β) و عدم التزام اخلاقی (27/0- = β) را پیش بینی می کند. همچنین، عدم التزام اخلاقی نقش مثبت و معنی داری در پیش بینی قلدری داشت (23/0 = β). افزون بر این، نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری حاکی از آن بود که عدم التزام اخلاقی به طور معنی داری رابطه بین هویت اخلاقی و قلدری را میانجی گری می کند (051/0- = β).
نتیجه گیری: در مجموع، این یافته ها نقش هویت اخلاقی و عدم التزام اخلاقی را در رفتار قلدری نوجوانان برجسته می کند. مفاهیم نظری و عملی این یافته ها و جهت گیری ها برای تحقیقات آینده مورد بحث قرار گرفته است.
الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نظام تربیتی اسلام، که هدفش به کمال رساندن انسان است، «تربیت» چیزی جز شکوفایی استعدادهای بالقوه انسان نیست. این پژوهش به منظور تدوین الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی انجام شد. روش پژوهش کیفی و به شیوه پارادایم اجتهادی دانش دینی بود. یافته های پژوهش نشان داد متون دینی از ظرفیت و غنای کافی برای استخراج الگوی اسلامی استعدادها برخوردار است. همچنین، مطابق یافته ها، الگوی استعدادها بر اساس آموزه های اسلامی الگویی فرآیندی است که از فطرت شروع می شود و با هدف نهایی اش، که شکوفایی است، پایان می یابد. در این الگو ابتلائات و سازوکار های عقل، نقش میانجی برای تبدیل شدن توانایی های طبیعی انسان به استعدادها دارد. علاوه بر این، با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ عقل، مسیر کشف استعدادها هموار می شود و با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ جهل، استعدادها هدر خواهد رفت.
چالش ها و فرایند ساخت هویت همسری در ازدواج زودهنگام: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
97 - 105
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش ها و فرایند ساخت هویت همسری در ازدواج زودهنگام انجام شد. در این مطالعه از رویکرد کیفی با روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش 23 نفر شامل زنان دارای ازدواج زیر 15 سال بودند که به روش نمونه گیری هدفمند بر پایه اصل اشباع انجام شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسش های باز و استاندارد شده است که این اطلاعات با رویکرد نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین تحلیل و طبقه بندی گردیدند. پس از بررسی و مقوله بندی یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 350 کد باز، 48 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی به دست آمد که تحلیل و کاوش دقیق و عمیق یافته ها و بررسی روابط حاکم در میان مقولات، سبب کشف پدیده مرکزی "ساخت هویت همسری" در پژوهش شد که جا پای این پدیده در تمامی مقولات دیده می شود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که زندگی بدون هویت کودکی و عوامل فردی و فرهنگی ازدواج به عنوان شرایط علی، فشار اجتماعی منجر به انتخاب زندگی غیرقابل اجتناب و چالش ها و مشکلات اساسی به عنوان شرایط زمینه ای، الگوهای یادگیری همسری و بحران های حاد در زندگی مشترک به عنوان شرایط مداخله ای، تغییر مسیر زندگی کودک همسران، حل مساله ناسازگارانه و حل مسئله سازگارانه به عنوان راهبردها و سبک همسری کودک همسران و وضعیت رضایت از زندگی و آینده نگری آنان به عنوان پیامد ساخت هویت همسری مفهوم بندی شدند.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از ﻫﻤﻪﮔیﺮﺗﺮیﻦ اﺧﺘﻼلات اﺿﻄﺮاﺑی در ﻧﻤﻮﻧه ﺑﺎﻟیﻨی می باشد. تاکنون از روش های متعددی جهت بهبود و درمان این اختلال استفاده شده است که از این میان مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد یکی از مؤثرترین روش ها می باشد.
روش: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل تاثیر مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اختلال اضطراب اجتماعی و برطرف نمودن تناقض های احتمالی در نتایج پژوهش های مختلف انجام شده است. در این پژوهش با توجه به هدف، از روش فراتحلیل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در زمینه ی اثربخشی مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی طی 20 سال گذشته در ایران (1380-1401) و سطوح بین المللی (2000-2022) بود. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج، تعداد 40 مطالعه که دارای شرایط علمی و روش شناختی مناسب بودند، برای ورود به فراتحلیل انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین اندازه اثرهای ترکیبی مدل ثابت 874/0- و در مدل تصادفی 234/1- است که هر دو از لحاظ آماری معنادار هستند و این بیانگر تأثیر مثبت مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت با استفاده از مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد می توان میزان اضطراب اجتماعی را در افراد کاهش داد.
اثربخشی بازی های زبان شناختی مبتنی بر مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
۱۳۲-۱۱۴
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن از منظر زبان شناختی نوعی زبان دریافتی مکتوب محسوب می شود که از دو مؤلفه رمزگشایی و درک معنا تشکیل یافته است. کودکان بی سرپرست و بدسرپرست به دلیل محرومیت و قرار گرفتن در محیط های زبان شناختی کم تحریک در معرض اختلالات خواندن هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی بر بهبود مهارت های خواندن کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای اختلال ویژه خواندن بود. روش: دو دانش آموز پسر با اختلال ویژه خواندن در پایه های یکم و دوم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه 6 آموزش وپرورش شهر مشهد (1400) به صورت در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش، تک آزمودنی از نوع طرح چند خط پایه ای با آزمودنی های متفاوت بود. برای تشخیص اختلال ویژه خواندن از بررسی بالینی- آموزشی به همراه آزمون تشخیصی خواندن سمیا شیرازی و نیلی پور (1384) و برای احراز بهنجاری هوشی از مقیاس تجدیدنظر شده هوشی وکسلر کودکان (1974) استفاده شد. در شرایط مداخله آزمایشی، هر آزمودنی 10 جلسه 60 دقیقه ای مورد آموزش قرار گرفت. یافته ها: مقایسه فراوانی خطاها از پیش آزمون تا پیگیری نشان داد که بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی در بهبود مهارت های خواندن آزمودنی ها تأثیر مثبت داشت و این یادگیری در زمان پایدار مانده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بازی درمانی زبان شناختی مبتنی بر غنی سازی مهارت های واج شناختی با کاهش خطاهای خواندن دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست موجب افزایش مهارت خواندن در آنها می شود.
اعتبارسنجی نسخه فارسی مقیاس پریشانی مرگ و مردن در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب مرگ در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته که امید به زندگی پایینی دارند تجربه رایجی است. مطالعه حاضر ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس پریشانی مرگ و مردن در بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته را مورد بررسی قرار داده است. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 200 بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته (102 نفر زن و 98 نفر مرد) مراجعه کننده به بیمارستان ها و کلینیک های سطح شهر تهران بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان در این پژوهش 71/9±73/37 سال بود. شرکت کنندگان نسخه فارسی DADDS و مقیاس سلامت بیمار (PHQ-9) و مقیاس کوتاه اضطراب فراگیر (GAD-7) را تکمیل کردند. ویژگی های روان سنجی نسخه پارسی DADDS با استفاده از همسانی درونی، پایایی باز آزمایی، روایی همگرا بر اساس همبستگی با نمرات (PHQ-9 و GAD-7) و روایی سازه با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) جهت ارزیابی برازش ساختار تک عاملی و دوعاملی از نسخه انگلیسی DADDS مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که نسخه فارسی DADDS دارای پایایی مطلوب (همسانی درونی بین 67/0 تا 91/0 و پایایی باز آزمایی بین 73/0 تا 89/0) و روایی همگرای مناسب از طریق همبستگی با PHQ-9 و GAD-7 در دامنه بین (47/0 تا 51/0) قرار داشت. همچنین با توجه به اعتبار سازه، SEM نشان داد که مدل دوعاملی بهترین مدل برازش برای DADDS در زبان پارسی است.یافته های پژوهش ما نشان داد که نسخه پارسی DADDS یک مقیاس دوعاملی معتبر است که پریشانی مربوط به کوتاهی زمان ادراک شده و روند مرگ در افراد مبتلا به سرطان پیشرفته در ایران را ارزیابی می کند.
رابطه تعارض نقش جنسیتی با آشفتگی روانشناختی و نگرش به کمک طلبی در مردان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه تعارض نقش جنسیتی با شدت علائم و نشانه های اختلالات روانی و نگرش به دریافت خدمات روانشناسی و مشاوره در مردان ایرانی بود. تعداد 302 نفر از مردان دانشجوی سه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی پرسشنامه ای شامل ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس تعارض نقش جنسیتی (اُ. نیل و همکاران، 1986)، پرسشنامه مختصر نشانه ها (دراگوتیس و همکاران، 1983) و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به دریافت خدمات روانشناختی (فیشر و همکاران، 1995) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره همزمان نشان داد که آشفتگی روانشناختی بیشترین رابطه مثبت را به ترتیب با عامل های "تعارض کار-خانواده"، "هیجان پذیری محدود" و "موفقیت، قدرت، رقابت" داشت، و نگرش به کمک طلبی نیز بیشترین رابطه منفی را به ترتیب با عامل های "هیجان پذیری محدود" و "موفقیت، قدرت، رقابت" دارد. همچنین مدل ساختاری پیشنهادی مطالعه حاضر پیرامون تأثیرات تعارض نقش جنسیتی مردانه بر آشفتگی روانشناختی از دو مسیر مستقیم و غیرمستقیم (از خلال اثر منفی بر نگرش کمک طلبی) از برازش مناسبی برخوردار بود. یافته های پژوهش حاکی از آن هستند که عامل های تعارض نقش جنسیتی می توانند به طور معناداری هم شدت بالاتر آشفتگی روانشناختی و هم نگرش منفی تر مردان به کمک طلبی را پیش بینی کنند. همچنین به نظر می رسد که تعارض نقش جنسیتی مردانه از خلال اثر منفی بر نگرش کمک طلبی، بر شدت آشفتگی روانی می افزاید.
عوامل موثر بر گرایش کودکان کار خیابانی به خرده فروشی مواد مخدر: مورد مطالعه استان های ایلام و کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
۱۱۲-۸۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر گرایش کودکان کار خیابانی به خرده فروشی مواد مخدر در استان های غربی کشور (ایلام و کرمانشاه) بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان و متخصصان علمی و اجرایی فراجا، قوه قضاییه و بهزیستی، کارشناسان در حوزه آسیب های اجتماعی و مواد مخدر، و کودکان کار خیابانی و خانواده های آن ها بود که از بین آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل موثر شامل دو بعد اصلی عوامل مستقیم و زمینه ای و 4 مولفه عوامل روان شناختی، خانوادگی، اجتماعی، و اقتصادی بود. بررسی مجدد یافته ها در دو گروه کانونی متشکل از برخی مشارکت کنندگان فعال موجب شناسایی 4 الگوی فرایندی شامل خانواده مهاجر فقیر، خانواده دارای فرهنگ کار، خانواده دارای والدین بی مسئولیت، و خانواده متکدی گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که این موضوع پدیده ای نابهنجار اجتماعی چندبعدی است که کنترل آن با توجه به ماهیت آن، نیازمند تعامل و همکاری نهادهای مختلفی است که بایستی با هماهنگی لازم و با تمرکز بر پاسخ های فرهنگی و اجتماعی کنترل و مدیریت گردد.
نقش واسطه ای مقایسه اجتماعی در رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با نگرش های مربوط به تصویر بدنی دانش آموزان دختر مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی گری مقایسه اجتماعی در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه با تصویر بدنی دانش آموزان دختر چاق به انجام رسید. روش پژوهش توصیفی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر چاق مقطع متوسطه اول در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود و ازاین بین ۲۰۸ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرش فرد در مورد بدن (MBSRQ، کش و پروزنسکی، ۱۹۶۵)، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQSF، یانگ، 1999) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ، گیبونز و بانک، ۱۹۹۱) استفاده شد. نتایج نشان داد که حوزه های طرح واره ای بریدگی طرد (001/0P=)، خودگردانی عملکرد مختل (027/0P=)، محدودیت های مختل (001/0P=)، دیگر جهت مندی (001/0P=) به جز گوش به زنگی (946/0P=)، به صورت منفی و معنی دار بر مقایسه اجتماعی اثر مستقیم دارند. همچنین مقایسه اجتماعی (001/0P=) به صورت منفی و معنی دار بر تصویر بدنی اثر مستقیم دارد و هر چهار حوزه به جز حوزه گوش به زنگی با تصویر بدنی از طریق مقایسه اجتماعی ارتباط غیرمستقیم مثبت و معناداری دارند (05/0P<). اما مقایسه اجتماعی میان حوزه گوش به زنگی با تصویر بدنی دانش آموزان دختر چاق نقش میانجی گری ایفا نمی کند (05/0P>). بنابراین مقایسه اجتماعی میان حوزه های بریدگی طرد، خودگردانی عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی با تصویر بدنی دانش آموزان دختر چاق نقش میانجی گری ایفا می کند. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود.
The Relationship between Resilience and Depression in Patients with Cardiovascular Disease
حوزه های تخصصی:
Coronary heart disease is the most common type of heart disease in which the arteries of the heart become narrow and stiff. The purpose of this study was to determine the relationship between resilience and depression among patients with cardiovascular disease. This study is descriptive and correlational. The statistical population of this research includes all cardiovascular patients in East Guilan province in 2018. From the target population, 150 patients were selected using purposeful sampling, and then resilience (CD-RIS) and depression (questionnaires ZSD) were administered on them, and then the data were analyzed using correlation and regression methods. were analyzed multiple times. The findings showed that there is a negative relationship between resilience and depression among patients with cardiovascular disease (P<0.01). Also, resilience negatively and depression positively predicted the severity of heart disease (P<0.01). The results emphasize the need to strengthen resilience in order to reduce depression in cardiovascular patients.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه مطالعه حاضر 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 40 دقیقه ای تحت معنادرمانی گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه سلامت معنوی (پالوتزین و الیسون، 1982) و خرده مقیاس سازگاری اجتماعی در سیاهه سازگاری (سینها و سینگ، 1993) گردآوری و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر هر دو متغیر سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، روش معنادرمانی گروهی باعث بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی دانشجویان دختر دارای معلولیت جسمی حرکتی شد (001/0P< ). طبق نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران سلامت می توانند از روش معنادرمانی گروهی در کنار سایر روش های درمانی موثر جهت بهبود سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی بهره ببرند.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی و درمان ترکیبی رفتار درمانی شناختی با دارو درمانی بر زودانزالی (PE) و زمان نهفتگی انزال درون واژینال (IELT) در مبتلایانِ اختلال زودانزالی اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
137 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دارودرمانی و درمان ترکیبی cbt با دارودرمانی بر زودانزالی و زمان نهفتگی انزال درون واژینال در مبتلایانِ اختلال زودانزالی اولیه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیریِ شش و دوازده ماهه بود. جامعه آماری را تمامی افراد متأهل که برای درمان زودانزالی اولیه به کلینیک های روان شناسی و مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1400 مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 60 مرد بود که به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سِه گروه آزمایش و یک گروه در انتظار درمان (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ابزار تشخیصی زودانزالی (PEDT، سیموندز و همکاران، 2007) و زمان سنج جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد، به ترتیب، میانگین نمرات PE و IELT، در گروه دارودرمانی در مرحله پس آزمون و پیگیری شش ماهه کاهش بیشتر و افزایش بیشتری نسبت به گروه CBT با دارودرمانی داشته است؛ اما در مرحله پیگیری دوازده ماهه، به ترتیب، کاهش نمرات میانگین PE و افزایش نمرات میانگین IELT، در گروه CBT با دارودرمانی نسبت به دارودرمانی بیشتر بود. هم چنین اثر درمانی در گروه دارودرمانی تا زمان پیگیری شش ماهه حفظ شد (01/0>P)، اما اثر درمانی در گروه CBT با دارودرمانی تا زمان پیگیری دوازده ماهه پایدار باقی ماند (01/0>P). از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مداخلات بالینی و درمانی برای بهبود و درمان PE و IELT استفاده کرد.
تجارب زیسته خانواده های دارای گروه پر خطر در ایام کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
21 - 42
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه با شکل گیری سبک جدیدی از زندگی، بشر شاهد تغییر و تحولاتی در بخش های مختلف زندگی اش شده است، از آن جا که مهم ترین بخش از زندگی انسان ها، خانواده است، این بخش نیز دستخوش تغییر و تحولات قرار گرفته است. مقاله حاضر با هدف مطالعه و تفسیر تجارب زیسته خانواده هایی است که دارای فرد در معرض خطر در برابر کرونا، که در واقع شامل افرادی است، دارای بیماری زمینه ای که سیستم ایمنی بدن آن ها ضعیف می باشد . روش: این پژوهش از نوع کیفی پدیدارشناسی است. جامعه آماری آن کلیه خانواده های اصفهانی دارای فرد در معرض خطر که درگیر بیماری زمینه ای در ایام کرونا بودند، می باشد و 12 نفر به صورت هدفمند برگزیده شدند و تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. یافته ها: داده های به دست آمده از مصاحبه با روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . نتیجه گیری: نتایج حاصل از تجارب زیسته خانواده های دارای گروه پرخطر در پنج مضمون اصلی که نشان دهنده چگونگی واکنش به بحران و ادراک نقش عاملیت خانواده ها با تغییراتی که در سبک زندگی و گذر از این مرحله در کنار مولفه های واسطه ای تجربه کردند و چگونگی نحوه مقابله با این شرایط در پنج حیطه رفتاری، شناختی، هیجانی، اجتماعی و معنوی می باشد. بنابراین این یافته ها در راستای توانمند سازی مشاوران و روانشاسان برای یاری رسانی به خانواده های آسیب پذیر می باشد.
راهکارهای کاهش فاصله بین وضعیت موجود و مطلوب تربیت جنسی دانش آموزان دوره متوسطه از دید معلمان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تربیت جنسی یکی از ابعاد مهم تربیتی است که توجه به آن در دوره نوجوانی امری ضروری است، علی رغم مطالعات قابل توجه در این زمینه، تا کنون راهکارهای جامع و کارآمد در بهبود وضعیت تربیت جنسی نوجوانان ارائه نشده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی راهکارهای مناسب در کاهش شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب تربیت جنسی در دوره اول متوسطه، از دید معلمان بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش انجام، توصیفی – پیمایشی وابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی محتوای پرسشنامه با محاسبه ضریب لاوشه و پایایی پرسشنامه با اجرای آزمایشی و محاسبه روش دو نیمه کردن بررسی و تایید شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دبیران و عوامل اجرایی مدارس متوسطه اول استان همدان در سال 1400 بوده است که تعداد 380 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. در تحلیل داده از آزمون های آماری T وFREDMAN در محیط نرم افزار SPSS22 استفاده شده است. یافته ها: 15 راهکار در بهبود وضعیت تربیت جنسی مدارس شناسایی شد. قرار دادن محتوای مرتبط با تربیت جنسی در کتابهای درسی، موجب می شود تا همه مدارس، موظف گردند تا آن مباحث را به دانش آموزان ارائه دهند و از قبل با طراحی آموزشی، عناصر مختلف آموزشی را در نظر گرفته و آموزشی جامع و کارآمد در این زمینه داشته باشند. مشارکت اولیاء و مربیان در تربیت جنسی دانش آموزان و آماده سازی والدین از نظر عوامل انگیزشی، دانش و توانشی در تربیت جنسی نوجوانان موجب تاثیر گذاری بیشتر آموزش ها در این زمینه می شود. گنجاندن یک ساعت درسی فوق برنامه با عناوین «پسران و دختران شایسته» در مدارس موجب می شود تا بطور مشترک در سطح همه مدارس، فرصت هایی برای آموزش های مرتبط با تربیت جنسی به دانش آموزان ارائه شود. عنوان جذاب درس ، موجب علاقمندی بیشتر دانش آموزان به این مباحث می گردد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، حیاء و کم رویی تعدادی از دانش آموزان، مانع از طرح سوالات محرمانه در زمینه مسائل جنسی می گردد، استفاده از ابزارهای غیر مستقیم آموزش نظیر صندوق های پاسخگویی به سوالات و کانال های ارتباطی غیر حضوری، می تواند در تربیت جنسی دانش آموزان موثر باشد.