فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
105 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش گروهی افزایش صبر بر خودکارآمدی و نگرش مادران دارای کودک استثنایی بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران دارای کودک استثنایی شهر مشهد بود که در آموزش وپرورش استثنایی استان خراسان رضوی ثبت نام شده بودند، انتخاب نمونه به صورت داوطلبانه و از روش در دسترس استفاده شده است. 32 مادر دارای کودک استثنایی انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شد (16 نفر در هر گروه). از پرسش نامه های صبر، خودکارآمدی دومکا و نگرش والدین به کودک استثنایی برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. پیش آزمون از دو گروه گرفته شد. گروه آزمایش 10 جلسه ی آموزش صبر را دریافت کردند درحالی که گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از ارائه جلسات آموزشی، هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه ها در پس آزمون پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چندمتغیری (MONCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش صبر بر خودکارآمدی و تغییر نگرش، ناکامی، ناامیدی و شرم زدگی و صبر مادران دارای فرزنداستثنایی مؤثر است. در نتیجه توصیه می شود مشاوران و روان شناسان در برنامه های آموزش خانواده و گروه های والدین دارای فرزند استثنایی، آموزش صبر را موردتوجه قرار دهند.
تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به ام اس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه ی آماری، تمامی بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکت کنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامه های عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله ی آموزش خودشفابخشی هفته ای 1 مرتبه به مدت 14جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال داده ها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکت کننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.
نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت گرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به ام اس به کار برد.
بررسی نقش میانجی ناامیدی در رابطه بین آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی با خودجرحی غیرخودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
179 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی و خود انتقادی با خودجرحی در دانش آموزان با میانجیگری ناامیدی بود. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول شهرستان اردبیل در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 635 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گزارش خودجرحی کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (2003)، مقیاس ناامیدی کودکان (1986)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس تکانشگری بارت (1950) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوراف (2004) بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار لیزرل ورژن 8/8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب استاندارد شده مسیر اثر مستقیم متغیرهای آلکسی تایمیا، تکانشگری و خود انتقادی بر خود جرحی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار است. همچنین اثرات غیرمستقیم تکانشگری و خودانتقادی بر خودجرحی به واسطه ی ناامیدی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار بود.نتیجه گیری: نظر به اینکه در آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی و ناامیدی از عوامل موثر در خودجرحی بدون قصد خودکشی می باشند، لذا یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری از رفتار خودجرحی و طرح ریزی برنامه های آموزشی و طراحی مداخلات درمانی مورد استفاده قرار گیرد ت
بررسی نقش میانجی نشخوار فکری بین کنترل والدینی با کمرویی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
129 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی نشخوار فکری بین کنترل والدینی با کمرویی دختران نوجوان بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. هدف تحقیق کاربردی و از نظر زمان مقطعی می باشد. جامعه آماری، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر بجنورد است که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحلیل بوده اند. جهت برآورد حجم نمونه کافی از روش تعیین حجم نمونه کلاین (2005) استفاده شد که تعداد 567 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای می باشد. به منظور جمع آوری اطلاعات موردنظر و سنجش متغیرهای تحقیق، از پرسشنامه نشخوار فکری توسط هوکسما و مارو در سال (۱۹۹۱) کنترل والدینی (PLOC) توسط لسلی ک. کمپیز، رابرت دی. لایمن و استیون پرنتیس دان (۱۹۸۶) و پرسشنامه کمرویی استنفورد استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و Amose استفاده شد. یافته ها: نتایج، مدل علی کمرویی دختران نوجوان بر اساس کنترل والدین با نقش میانجی نشخوار فکری دارای برازش مناسب است. کنترل والدین بر خود انتقادی تاثیر مستقیم دارد؛ همچنین کنترل والدین بر کمرویی و برن شخوار فکری تاثی رمستقیم دارد. همچنین نشخوار فکری بر کمرویی تاثیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که نشخوار فکری نقش میانجی بین کنترل والدین و کمرویی ایفا می کند.
پیش بینی نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای احساس تنهایی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
125 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای احساس تنهایی در نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش: این طرح پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش متشکل از 500 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل در دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس بصورت آنلاین انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه نوموفوبیا یلدریم و کوریا (2015)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (۱۹۹۰) و مقیاس احساس تنهایی دیتوماسو و همکاران (2004) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به جز سبک دلبستگی ایمن ادراک شده بر نوموفوبیا معنادار شدند. همچنین نتایج تحلیل عامل تاییدی اصلاح شده نشان می دهد (001/0=P، 626/0 =F) همچنین نتایج حاکی از برازش خوب مدل اندازه گیری با داده هاست؛ و تمامی متغیرهای مشاهده شده دارای بار عاملی بالاتر از 3/0 بودند. در بخش دیگر نتایج مربوط به مسیرهای مستقیم، سبک های دلبستگی بر احساس تنهایی معنادار شدند. همچنین تمامی مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی از طریق نقش واسطه ای احساس تنهایی بر نوموفوبیا معنادار بود. همچنین یافته ها نشان می دهد سبک های دلبستگی و احساس تنهایی می توانند 54 درصد از تغییرات نوموفوبیا را پیش بینی می کند ضریب تعیین متغیر احساس تنهایی برابر 38 درصد در حد متوسط تا قوی می باشد. نتیجه گیری: لذا متغییر های سبک های دلبستگی ادراک شده پیش بینی کننده های نوموفوبیا در نوجوانان می باشند
اثربخشی برنامه توانمندسازی روان شناختی بر خودکارآمدی و بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
225 - 242
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی روان شناختی بر خودکارآمدی و بهزیستی روان شناختی زنان دارای سابقه جراحی اسلیو انجام شده است. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری 3 ماهه انجام گرفت. تعداد 50 نفر از زنان دارای سابقه جراحی اسلیو مراجعه کننده بیمارستان پارسیان شهر تهران در بازه زمانی شهریور 1399 تا اردیبهشت1400 با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 40 نفر از کسانی که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند (با اخذ رضایت کتبی) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به شیوه زیر صورت پذیرفت و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه خودکارآمدی سبک زندگی و پرسشنامه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی را در سه مرحله تکمیل و اندازه گیری قرار گرفت. جلسات توانمندسازی روان شناختی (لیم و همکاران، 2022) به صورت گروهی انجام گرفت. فرضیه های مربوط به اثربخشی مداخله های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که در گروه آزمایش بین نمرات مراحل پیش آزمون و پس آزمون در متغیرهای خودکارآمدی سبک زندگی و بهزیستی روانشناختی اختلاف معناداری وجود دارد (01/0>p) اما بین بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری یافت نشد (05/0>p). همچنین در گروه کنترل تفاوت معناداری در طی مراحل آزمون یافت نشد (05/0>p). نتبجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مذکور می تواند در افزایش خودکارآمدی و بهزیستی روان شناختی بیماران دارای سابقه جراحی اسلیو به عنوان مداخله روانشناسی استفاده شود.
Effectiveness of Metacognitive Learning Strategies in Working Memory among University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to investigate the effectiveness of metacognitive learning strategies in working memory among university students. This quasi-experimental research adopted a pretest-posttest control group design with follow-up. The statistical population included 268 students at Applied Sciences and Technology University in Tehran in 2022. The convenience sampling method was employed to select 30 students randomly assigned to two groups with 15 participants, i.e., the metacognitive training (experimental) and the control groups. The experimental group received 10 sessions of metacognitive strategy training based on the protocol of Wells (2011). Daneman and Carpenter's (1980) working memory test was conducted to collect data which were then analyzed using the repeated measures analysis of variance in SPSS. According to the findings, the pretest mean scores of the experimental group for storage and processing differed significantly from those of the posttest and follow-up stages (p<0.01). Furthermore, in terms of information storage and processing, there was a statistically significant difference between the mean scores of the experimental group and those of the control group (p<0.05). Thus, it can be stated that metacognitive learning strategies had a positive effect on improving the working memory of university students. University instructors can enhance students’ learning by creating conducive conditions for acquiring metacognitive strategies and fostering an engaging and appropriate educational environment.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد گشتالت وآموزش مدیریت رفتاری والدین (PMT) بر سرعت پردازش و حافظه فعال کودکان با نشانه های نارسایی توجه- بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
19 - 32
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد گشتالت وآموزش مدیریت رفتاری والدین بر سرعت پردازش و حافظه فعال کودکان با نشانه های نارسایی توجه- بیش فعالی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع تحقیق کمی و از نظر اجرا، تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کودکان ۷ الی ۱۲ سال که به دلیل داشتن نشانه های نقص توجه/بیش فعالی، در نیمه دوم سال 1400 و سه ماهه اول 1401 به مراکز مشاوره و روانشناسی و درمانگاه بیمارستان رازی شهر تبریز مراجعه کردند، تشکیل می دهد. برای انتخاب نمونه ی تحقیق، تعداد 16نفر برای هر گروه به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شکل گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (48نفر) قرار داده شدند. ابزارهای مورداستفاده پژوهش دو مقیاس سرعت پردازش و حافظه فعال وکسلر4 بود. یافته ها: براساس نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تفاوت معنی داری در میزان اثربخشی دو روش مداخله بازی درمانی و مدیریت رفتاری مشاهده شد (05/0>p)؛ بررسی اندازه اثر نشان داد که بیشترین تفاوت در نمره کل سرعت پردازش با ضریب 478/0 مشاهده شد. نتیجه گیری: در کل، چنین استنباط می شود که مداخله بازی درمانی مبتنی بر رویکرد گشتالت پتانسیل اثربخشی در جهت افزایش ظرفیت حافظه فعال و سرعت پردازش را دارد و متخصصان آموزشی و درمانی می توانند جهت کنترل بیش فعالی کودکان، از این مداخله استفاده نمایند.
الگوی نظری «مقابله با تنیدگی بر اساس منابع اسلامی» و اعتبارسنجی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین الگوی نظری «مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی» و اعتبارسنجی آن است. برای دستیابی به این هدف، در آغاز به منابع دست اول اسلامی، از جمله قرآن کریم (به صورت بررسی تمام متن)، نهج البلاغه، میزان الحکمه، تفسیرهای مرتبط و برخی منابع دست دوم مراجعه شد. مفاهیم مرتبط با مقابله با تنیدگی به روش «داده بنیاد» استخراج گردید و بر پایه آن مؤلفه های اولیه الگو تدوین شد. سپس به منظور اعتباریابی الگو، مؤلفه ها در اختیار نُه کارشناس اسلامی و همچنین صاحب نظر در روان شناسی برای اظهارنظر درباره مطابقت مؤلفه ها و نحوه ارتباط آنها با مستندات قرار گرفت. یافته های کمّی نشان داد میزان شاخص CVI در دامنه 88/0 تا 1 و میزان شاخص CVR در دامنه 78/0 تا 1 قرار دارد. با توجه به مقدار به دست آمده برای این دو شاخص، معلوم شد الگوی پیشنهادی برای مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی، از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است. بنابراین ساختار مؤلفه ای و فرایندی آن تأیید گردید. در نهایت، چهار مقوله شامل شرایط زمینه ای (پذیرش مبانی خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی اسلام)، عوامل علّی (اصلاح اسناد و شناخت ویژگی های دنیا و آخرت)، راهبردها (راهبردهای استحکام بخشی درونی، راهبردهای ایجاد تغییر در عامل تنش زا)، و پیامد ها (معنادهی درست به حوادث تنش زا، کاستن از تنش ها) استخراج شد و نحوه هریک از مؤلفه ها به شکل فرایندی تبیین گردید و بر پایه آن الگوی «مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی» به شکل نموداری ترسیم شد.
تأثیر حافظه فعال و توجه بر اختلال یادگیری خواندن با میانجی گری ادراک از کلاس در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۰۸-۹۷
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر حافظه فعال و توجه بر اختلال یادگیری خواندن با میانجی گری ادراک از کلاس در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. به این منظور 258 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خواندن در منطقه 2 آموزش پرورش شهر تهران در سال 1400-1401 که براساس نظر معلم و چک لیست بررسی نشانگان نارساخوانی در معرض خطر ابتلاء به ناتوانی و مشکلات خواندن تشخیص و شناسایی شده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون نگهداری توجه: عملکرد پیوسته (CPT، رازولد و همکاران (1956) و آزمون حافظه فعال کودکان (WMT ، وکسلر، 2003)، پرسشنامه ادراک از کلاس (PCQ، فراسر و همکاران، 1996) و چک لیست اختلال یادگیری خواندن (RLDI، سلیمی تیموری، 1386) صورت گرفت. داد ه ها به روش معادلات ساختاری تحلیل شد. شاخص های برازندگی حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده ها بود. نتایج حاکی از این بود که حافظه فعال و توجه به طور منفی و معنی داری با اختلال یادگیری خواندن کودکان مرتبط است (01/0p<). همچنین بین ادراک از کلاس بر اختلال یادگیری خواندن اثر منفی و معنی داری مشاهده شد (01/0p<). نتایج مسیرهای غیرمستقیم نیز نشان داد که حافظه فعال و توجه از طریق ادراک از کلاس بر اختلال یادگیری خواندن اثر معکوس و معنی دار دارد (01/0p<). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حافظه فعال و توجه از عوامل اثرگذار بر اختلال خواندن به شمار می روند. از این رو، جهت بهبود عملکرد خواندن کودکان ، بایستی سطح حافظه فعال و توجه در دانش آموزان را تقویت نمود.
طراحی بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق و امکان سنجی آن بر بهبود دشواری در تنطیم هیجان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۱۲-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق و امکان سنجی آن بر بهبود دشواری در تنطیم هیجان زنان مطلقه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مطلقه شهرستان سنندج در سال 1401-1400 بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس 40 نفر انتخاب شده و به صورت گمارش تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت بسته آموزش گروهی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004، DERS) بود. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در دشواری در تنظیم هیجان زنان مطلقه وجود دارد (01/0p=) و نتایج حاکی از ماندگاری بسته آموزشی در دوره پیگیری بود (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته آموزشی سازش یافتگی زنان بعد از رویداد طلاق روش مداخله ای مناسبی برای بهبود دشواری در تنظیم هیجان زنان مطلقه است.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر رایانه بر نظم جویی هیجان زنان باردار مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۲۶-۲۳۲۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: درصد بالایی از زنان باردار علائم اضطرابی را تجربه می کنند. مرور مطالعات اخیر نشان می دهد مداخلات روانشناختی کنونی کانون تمرکز خود را بر دوران بارداری قرار نداده اند. ازاین رو توجه به اهمیت بررسی اختلالات اضطرابی دوران بارداری و تأثیر این اختلالات بر نظام سلامت روان، ارزیابی اختلالات اضطرابی باید مورد توجه مطالعات بالینی کنترل شده قرار بگیرد. هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر روان درمانی شناختی-رفتاری مبتنی بر کامپیوتر (ECBT) بر نظم جویی هیجان زنان باردار بود. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه را زنان باردار هفته 30-13 باردار، تک قل و مبتلا به اختلالات اضطرابی شهرستان بابل تشکیل می دهند. در یک طرح پیش آزمون و پس آزمون، 84 زن باردار در هفته های 30-13 بارداری، در کلینیک های بارداری به دو گروه آزمایش (42 نفر) و گواه (42 نفر) تقسیم شدند. شرکت کنندگان در هر دو گروه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی (2002) را در دو سری پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که ECBT قادر به بهبود نظم جویی هیجان در زنان باردار است (05/0 p<). پیش آزمون و پس آزمون نظم جویی هیجان تفاوت معناداری را در ارزیابی اندازه گیری مکرر نشان داد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، به کارگیری درمان شناختی رفتاری مبتنی برکامپیوتر را در کاهش مشکلات هیجانی زنان باردار مبتلا به اختلالات اضطرابی پیشنهاد می کند. همچنین نتایج به دست آمده به روانشناسان و متخصصان حوزه سلامت زنان کمک می کند بینش های جدیدی در ارتباط با درمان های برخط کسب کنند.
مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۶۱۷-۲۵۹۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: علائم نشانگان پیش از قاعدگی به صورت تحریک پذیری، تنش، بی قراری، اضطراب و نااستواری هیجانی و خلقی ظاهر می شوند که به طور جدی در سبک زندگی و ارتباطات اجتماعی زنان اختلال ایجاد می کند. علی رغم مطالعات گسترده در زمینه اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی، مطالعه ای به مقایسه آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب دختران دبیرستانی انجام نشده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش با روش شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با گروه گواه است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی در بازه سنی 16 الی 18 سال شهر اهواز بودند که از میان آن ها 45 دانش آموز دختر دبیرستانی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزار غربال گری نشانگان پیش از قاعدگی (استاینر و همکاران، 2003)، مقیاس خودسنجی اضطراب زونگ (1970) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بود که آموزش مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی رفتاری بر میزان اضطراب و نشانگان ملال پیش از قاعدگی دختران دبیرستانی در سطح معناداری 0/05 مؤثر و معنادار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش و ترویج بکارگیری راهبردهایی مانند مدیریت استرس مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی می تواند به بهبود سطح اضطراب درک شده و کاهش میزان ملال پیش از قاعدگی در دختران دبیرستانی منجر گردد و لازم است روانشناسان و مشاوران مدارس نسبت به برگزاری و اجرای چنین آموزش هایی اقدام نمایند.
ارزیابی نسخه ایرانی مقیاس ترس از گناه برای اختلال وسواس فکری- عملی: ویژگی های روانسنجی و ساختار عاملی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ترس از گناه ویژگی وسواس فکری عملی است که مرکزیت احساس گناه را در علائم وسواس تأیید می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ویژگی های روانسنجی و ساختار عاملی نسخه ایرانی مقیاس ترس از گناه برای اختلال وسواس فکری عملی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش های توسعه ای و از نوع روانسنجی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت آتی نیرو، بی مکث و پویندگان راه سعادت در سال ۱۴۰۱ در شهر تهران بود، که تعداد ۵۲۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه وسواس جبری ونکوور (۲۰۰۴) و مقیاس ترس از گناه (۲۰۱۶) استفاده شد. جهت بررسی همسانی درونی داده ها از آلفای کرونباخ و جهت بررسی روایی از روایی همگرا، تحلیل عامل تأییدی، روایی سازه و نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و AMOS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی نشان دهنده تأیید دو عامل پیشگیری از آسیب و تنبیه در سازه ترس از گناه که در مجموع ۰/۵۳ آن را تبیین می کند. روایی سازه مقادیر بالاتر از ۰/۷ و ۰/۵ بود. همچنین مقادیر آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۰/۹۰ و دو مؤلفه پیشگیری از آسیب ۰/۷۵ و تنبیه ۰/۸۸ بدست آمد، که نشان دهنده روایی همگرا و سازه این پرسشنامه بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان دهنده کفایت ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ترس از گناه از نظر ارزیابی ویژگی های ترس از گناه در اختلال وسواس فکری عملی بود. پژوهش های آینده می توانند از این ابزار برای اهداف ارزیابی و بررسی ترس از گناه در بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی مشارکت در تمرین های شناختی و فراشناختی بر روحیه کارگروهی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۸۰۰-۱۷۸۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: ارتقای روحیه کارگروهی، یکی از مهم ترین اهداف نظام های تربیتی است. از طرفی از راهبردهای شناختی و فراشناختی به عنوان یکی از فنون پرکاربرد در شیوه های تربیتی یاد می شود. علی رغم اهمیت تقویت روحیه کارگروهی در دانش آموزان و تأکیدات چندجانبه در اسناد بالادستی تاکنون مطالعه ای به بررسی تأثیر راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روحیه کارگروهی دانش آموزان نپرداخته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روحیه کارگروهی دانش آموزان ابتدایی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی پسر شهرستان ملارد در سال 1401-1402 بود. برای انتخاب نمونه با استفاده از شیوه در دسترس، تعداد 15 دانش آموز برای هر گروه انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند (در مجموع 45 نفر). برای سنجش روحیه کارگروهی از پرسشنامه کارگروهی لنچیونی (2004) استفاده شد. همچنین پروتکل آموزشی برگرفته از سیف (1395) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای دانش آموزان دو گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه مداخله خاصی دریافت نکرد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: یافته ها در مطالعه حاضر نشان داد که تأثیر هر دو مداخله راهبردهای شناختی و فراشناختی در تمام خرده مقیاس های روحیه کارگروهی مورد تأیید است (05/0 >p). با مروری بر اندازه های اثر برآورد شده نتایج نشان داد بیشترین تأثیر بر مؤلفه تعهد با اندازه اثر 87/0 و پس از آن بر مؤلفه مسئولیت پذیری با اندازه اثر 75/0 داشته است. نتیجه گیری: مقایسه آموزش ها نشان داد که اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر روحیه کارگروهی به طورمعناداری بیش از مداخله راهبردهای شناختی بود و براساس این نتایج می توان استنباط کرد که مداخلات فراشناختی و همچنین شناختی، ظرفیت اثربخشی برای ارتقای روحیه کارگروهی در دانش آموزان را دارد و کارشناسان حوزه تربیت، مشاوران و روانشناسان تحصیلی می توانند برای ارتقای سطح روحیه کارگروهی دانش آموزان از این مداخلات استفاده نمایند.
الگوی توانمندسازی کودک همسران: مطالعه ای به روش بنیادبخشی نظریه
حوزه های تخصصی:
زمینه: علیرغم تفاوت های دیدگاهی در خصوص سن مناسب برای ازدواج، گرایش به کودک همسری در برخی از مناطق کشور شایع بوده و در حال افزایش است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی کودک همسری بر اساس روش بنیادبخشی نظریه انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به روش بنیاد بخشی نظریه انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 18 نفر از کودک همسران شهرستان شبستر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری نیز جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل داده های پژوهش، نهایتاً مقوله های آشکار شده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی، با روابطی که بین آن ها وجود دارد به شرح ذیل استخراج گردید؛ شرایط علّی (دانش نظری، ویژگی های رفتاری والدین، خانواده، اجتماع)، مقوله محوری (توانمندسازی کودک همسران)، راهبردها (راهبرد های اقتصادی، توسعه مهارت های اجتماعی، توسعه مهارت های علمی و مشاوره ای، راهبردهای دینی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، عدم بلوغ، عدم استقلال)، شرایط مداخله گر (تجربیات قبلی، تمایل به گذشته، فرهنگ حاکم، شرایط موجود همسر) و پیامد (پیامدهای جسمی، پیامدهای خانوادگی و اجتماعی، پیامدهای روحی و روان شناختی، پیامدهای فردی) و همچنین 61 مقوله فرعی نیز کشف شد.
نتیجه گیری: توانمند سازی کودک همسران و آموزش مهارت های لازم برای آنها، می تواند بسیاری از چالش های اساسی که کودک همسران با آن مواجه هستند را برطرف کرده و رضایت زناشوئی کودک همسران را افزایش دهد.
نقد کتاب: تحلیل محتوای "مغز و آموزش"
حوزه های تخصصی:
زمینه: یادگیری مبتنی بر مغز، به عنوان یک پارادایم نوین، چهارچوبی نظری برای یادگیری کارآمد، فرایند تدریس و شرایطی که سبب یادگیری بهتر در مغز می گردد فراهم می سازد. این اصول متخصصان را برای انتخاب و فراهم آوردن فضای مناسب یادگیری هدایت می کند.هدف: هدف اصلی این پژوهش، نقد و ارزشیابی کیفی کتاب مغز و آموزش بر اساس شاخص های علمی و تعیین نقاط قوت و ض عف آن است.روش: این مطالعه با روش پژوهش کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا به دو صورت شکلی و محتوایی، امتیازات و کاستی های آن مورد مطالعه قرار گرفت. بر این اساس ترجمه کتاب « مغز و آموزش» اثر اریک جنسن ترجمه سپیده رضوی و لیلی محمدحسین از انتشارات مدرسه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.یافته ها: ترجمه کتاب از نظر ساختار و سازماندهی مطالب، ویژگی های نگارشی، مباحث اساسی دارای امتیازات لازم است. از سوی دیگر کتاب به دلیل نبود منبع پایان متنی، نبود جمع بندی و خلاصه بحث، طراحی رنگ و جلد مناسب ..... دارای کاستی هایی است.نتیجه گیری: رفع کاستی های کتاب « مغز و آموزش» می تواند در افزایش اثرگذاری کتاب بر روی مخاطبان نقش قابل توجهی داشته باشد.
بررسی رابطه نشاط معنوی، پیشرفت تحصیلی، خلاقیت و نگرش های اجتماعی با موفقیت های جوانان ورزشکار حرفه ای با نقش میانجی سلامت روان (با نگاه تدوین مدل توفیقات ورزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۰۶۸-۱۰۵۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: سلامت ورزشکاران با توجه به فشار بالای انتظار کسب نتیجه، تحت تأثیر بوده و با توجه به اهمیت عملکرد تحصیلی و عوامل اجتماعی جوانان، ایجاد تعادل در چنین شرایطی نیاز به مداخلات پژوهش محور می باشد. هدف: بررسی رابطه نشاط معنوی، پیشرفت تحصیلی، خلاقیت، و نگرش های اجتماعی با موفقیت های جوانان ورزشکار حرفه ای با نقش میانجی سلامت روان (با نگاه تدوین مدل توفیقات ورزشی) بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که روابط بین متغیرها بوسیله مدل یابی معادله ساختاری بررسی شد. جامعه تمامی ورزشکاران حرفه ای تیم های ملی بودند که 165 نفر (89 پسر و 76 دختر) رده سنی جوانان (15 الی 18 سال)، رشته های انفرادی و گروهی به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه سلامت (GHQ)، خلاقیت راودسپ (1999)، نگرش های اجتماعی افروز و جردن (1976)، نشاط معنوی (SVS) چپریان و افروز (1395)، پیشرفت تحصیلی، و موفقیت ورزشی به عنوان ابزار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و آزمون سوبل به وسیله نرم افزار لیزرل انجام گرفت. یافته ها: بین نشاط معنوی، خلاقیت، سلامت روان، و پیشرفت تحصیلی با موفقیت رابطه معنادار، اما بین نگرش اجتماعی با موفقیت رابطه معناداری وجود ندارد. بین نشاط معنوی، خلاقیت، نگرش های اجتماعی با سلامت روان رابطه معنادار بود، اما بین پیشرفت تحصیلی با سلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد. سلامت روان نقش میانجی معناداری میان نشاط معنوی و خلاقیت با موفقیت دارد، اما رابطه ای در پیشرفت تحصیلی و نگرش اجتماعی یافت نشد. نتیجه گیری: با توجه به برازش مطلوب مدل ساختاری، حفظ سلامت روان ورزشکاران حرفه ای از ابعاد گوناگون می تواند بر موفقیت ورزشی جوانان اثرگذار باشد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه غنی سازی شغلی و تعارض کار - خانواده در مدیران ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۱۹۰-۱۱۶۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: ابعاد روانشناختی غنی سازی شغلی یکی از موضوعات مهم در روانشناسی ورزشی است و به معنای افزایش انگیزه، رضایت، تعهد و عملکرد کارکنان از طریق ارائه فرصت های یادگیری، خلاقیت، مسئولیت و ارتباطات مؤثر در سازمان است و این امکان را می دهد که برنامه های خود را در حین کار سازمان دهی کنند. تعارض کار خانواده یک مسأله مهم است و می تواند منجر به عدم پیشرفت، جابجایی شغلی و تغییر شغل شود. به رغم اهمیت سنجش این سازه ها در مدیران ورزشی تاکنون ابزار معتبری برای اندازه گیری آن ها در ایران رواسازی نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی شاخص های روان سنجی غنی سازی شغلی و تعارض کار -خانواده در مدیران ورزشی صورت گرفته است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود به این منظور جامعه شامل مدیران تربیت بدنی دانشگاه های سراسر کشور در سال 1399 بود به این منظور تعداد 333 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند برای گردآوری داده ها از پرسشنامه غنی سازی شغلی و تعارض کار – خانواده استفاده شد. داده ها به روش تحلیل عاملی تأییدی ضریب آلفا کرونباخ و شاخص روایی و پایایی با استفاده نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد پایایی پرسشنامه تعارض کار - خانواده و غنی سازی شغلی در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 0/904 =α و 0/926 =α به دست آمد که نشان از پایایی درونی مناسب گویه ها می داد. نتایج نشان داد که همبستگی تمام گویه ها با مجموع گویه ها در حد مطلوب بود و با حذف هر یک از گویه ها تفاوت چندانی در ضریب آلفای کرونباخ کل آزمون دیده نمی شد تحلیل عاملی تأییدی هم ساختار عاملی پرسشنامه را مورد تأیید قرارداد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بیانگر قابلیت اعتماد مطلوب یافته های حاصل از دو پرسشنامه تعارض کار - خانواده و غنی سازی شغلی بود، همچنین براساس نتایج، روایی همگرا و واگرای مطلوبی گزارش شد. تحقیق در نمونه های بزرگتر و جامعه های دیگر پیشنهاد می شود
پیش بینی اختلال وسواس بر اساس نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۶۶-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اختلال وسواس بر اساس نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به ویروس کرونا که در بهار 1400 به بیمارستان نیکوئی شهر قم مراجعه و نتایج تست PCR آنها مثبت بود که تعداد این بیماران 1166 نفر بود. نمونه آماری شامل 289 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه وسواس فکری عملی مادزلی (OPQ) (1997)، پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارلو (RRS) (1991) و پرسشنامه نشخوار فکری سیمونز و گاهر (DTS) (2005) جمع آوری گردید. نتایج نشان داد مولفه ی علامت دار بودن، درونگری و نکوهش رابطه مثبت و معناداری بااختلال وسواس دارند (05/0p<). تحمل پریشانی هیجانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع، ارزیابی ذهنی پریشانی و اقدام های تنظیم کننده برای تحمل پریشانی رابطه منفی و معناداری با اختلال وسواس دارند (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که حدود 2/15 درصد واریانس اختلال وسواس توسط ابعاد نشخوارفکری (علامت دار بودن، درونگری و نکوهش)، ابعاد تحمل پریشانی (تحمل پریشانی هیجانی، میزان توجه به هیجانات منفی در صورت وقوع، ارزیابی ذهنی پریشانی و اقدام های تنظیم کننده برای تحمل پریشانی) پیش بینی می شود. نتیجه گیری می شود که اختلال وسواس از طریق نشخوار فکری و تحمل پریشانی در اپیدمی کرونا قابل پیش بینی است.