فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
Aim: the aim of this study was to evaluate the effectiveness of schema therapy on modifying the attitude towards marriage of girls who were victims of sexual abuse.Method: In this research, a. Quasi- experimental single-case study design was used. As of 2020/9/12, the statistical population included all Girls who experienced sexual abuse in childhood in Tehran. Three participants were selected through purposive sampling and participated in the individual counseling schema therapy sessions lasting 16 sessions of 60 minutes each. The participants completed the pretreatment (3 baseline) Young Schema Questionnaire-Short Form (Young, 1998) and Marrital Attitude Scale (Braaten and Rosén, 1998). Also, at the beginning of the fifth, ninth, and thirteenth sessions, as well as at the end of the sixteenth session and the follow-up periods of three weeks, six weeks, and nine weeks, they completed the questionnaire. SPSS 25 software was used for data analysis, descriptive and inferential statistics (effect size) were used to determine significance. The analysis of data was done using visual analysis charts, Statistical significance, and clinical significance (P ≤ 0.05).Results: The findings, showed that schema therapy was effective in reducing the intensity of initial maladaptive schemas and modifying the attitude towards marriage of victims of sexual abuse.Conclusion: Considering the application of schema therapy in reducing the intensity of initial maladaptive schemas and modifying the attitude towards marriage of victims of sexual abuse, the present approach can be used as a therapeutic program to help people who have been sexually abused, especially children.
Identifying the Factors of Satisfaction/Dissatisfaction Caused by the Beginning of Women's Employment After Marriage (From the Perspective of Spouses)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aim: Today, many reasons have led to the widespread acceptance from married women towards employment. The growth of women's education level compared to the past, the desire for more economic prosperity, free time and the desire to have social activities are among these reasons. However, economic inflation and men's insufficient income for living is the most important reason for women's employment after marriage. The present research was conducted in 1401 on a community of families living in Tehran, where women started working after marriage. Method: The research method was qualitative and grounded theory, and the research tool was a semi-structured and in-depth interview. The data reached saturation with the participation of 19 couples. Results: From the analysis of the conducted interviews, the factors of creating satisfaction/dissatisfaction along with the contexts, facilitators, and interveners and their consequences, as well as the strategies that spouses use to achieve satisfaction from the phenomenon of employment after marriage were obtained. Discussion: The main category finally concluded that spouses' satisfaction/dissatisfaction with women's employment after marriage is based on the quality of the marital relationship and the existence of support resources of the family of origin. Conclusion: The results of current research can be used to adaptively confront the changes resulting from the phenomenon of employment after marriage, and to enrich the relationships of spouses as much as possible and, as a result the stability of families can be extracted from the practical strategies of the model obtained.
نقش میانجی تاب آوری روانشناختی در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبود یافتگان کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۹۸-۱۸۷
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 بود. این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی و بر مبنای تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی بهبودیافتگان بیماری کووید-19 در زمستان1400 بود که تعداد270 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی (K-10)، انزوای اجتماعی (SIQ)، بهزیستی روانشناختی (RSPWB)، تاب آوری (CD-RISC) بود. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد مسیرمستقیم پریشانی روانشناختی به تاب آوری روانشناختی و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0>P). همچنین مسیرمستقیم انزوای اجتماعی به تاب آوری روانشناختی معنادار بود (05/0>P). پریشانی روانشناختی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P). انزوای اجتماعی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P )، که این حاکی از برازش مطلوب بود. نتایج نشان داد که انزوای اجتماعی و پریشانی روانشناختی به واسطه کاهش تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی در بین بهبودیافتگان کووید-19 نقش دارد.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۰۶-۱۹۷
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند بود. روش پژوهشی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر 8 تا 11 ساله مبتلا به ضرب آهنگ شناختی کند شهر تبریز در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایگذاری شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش کارکردهای اجرایی در 12 جلسه هر هفته دو جلسه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (SCTQ، پنی و همکاران، 2009)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کودکان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2001) و پرسش نامه س نجش ع ادات خ واب ک ودکان (CSHQ، اونس و هم کاران، 2000) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<) و این تفاوت در دوره پیگیری نیز پایدار مانده است (01/0P<). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند اثربخش است.
مقایسه کیفی ازدواج های پایدار رضایتمند و ازدواج های همراه با نارضایتی در زوج های نابارور
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناباروری در سراسر جهان و در همه فرهنگ ها به عنوان یک تجربه استرس زا و بحرانی و تهدیدکننده برای ثبات فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی شناخته شده است و علاوه بر مشکلات جسمانی، با مجموعه ای از علائم روانی نیز همراه شده است. هدف از پژوهش مقایسه ی کیفی ازدواج پایدار رضایتمند و ازدواج های همراه با نارضایتی در زوج های نابارور بود. روش پژوهش: این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، مشارکت کنندگان با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری درنهایت 18 زوج نابارور دارای ازدواج رضایتمند و پایدار و 15 زوج نابارور در ازدواج همراه با نارضایتی مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و داده ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. یافته ها: ماحصل مرحله ی کدگذاری باز، رسیدن به 202 کد اولیه، 84 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی و یک مقوله ی مرکزی بود. مقوله ی مرکزی در این پژوهش ناباروری: پویشی برای تجربه ی عشق اصیل و متعهدانه در ازدواج و یا نارضایتی و فروپاشی آن است. تحلیل داده ها نشان داد که عوامل محافظت کننده و خطرساز مؤثر بر ازدواج پایدار رضایتمند و ازدواج های همراه با نارضایتی در سه حیطه ی عوامل درون فردی، عوامل بین فردی و زوجی و عوامل مرتبط با منظومه ی خانواده تعریف شدند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، رسیدن به پذیرش ناباروری و تجربه ی عشق اصیل و متعهدانه در ازدواج یا نارضایتی و فروپاشی آن، در زوجین نابارور اتفاقی نیست بلکه با انتخاب و اقدام سازنده و فعالانه و یا به کارگیری راهبردهای غیر مؤثر ایجادشده و فرایندی است فردی، خانوادگی و تعاملی که زوجین نابارور می توانند با تلاش آگاهانه جهت رشد و تعالی ازدواج و مراقبت از آن، همراهی، اتحاد زوجی و کسب مهارت های زوجی و راهبردهای کارآمد در راستای سلامت و شادکامی اقدام کرده و درنهایت رضایت و پایداری در ازدواج را کسب نمایند و مانع ایجاد نارضایتی و فروپاشی ازدواجشان گردند.
اثربخشی درمان مثبت نگر بر تحمل پریشانی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به فشارخون مزمن
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی درمان های روانشناختی مؤثر در بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به فشار خون مزمن ضروری است، بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مثبت نگر بر تحمل پریشانی و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه بیماران مبتلا به فشارخون بالا مراجعه کننده به مرکز تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بودند. از بین افراد واجد شرایط که داوطلب مشارکت در پژوهش بودند، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در ۹ جلسه 90 دقیقه ای آموزش درمان مثبت نگر براساس بسته درمانی ماررو و همکاران (2016) شرکت کردند، اما گروه گواه درمانی دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و مقیاس نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0= α انجام شدند. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مثبت نگر به طور معناداری موجب افزایش تحمل پریشانی (29/75=F، 001/0>P) و کاهش نشخوار فکری (73/24=F، 001/0>P) در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن شد. نتیجه گیری: نتایج بر اهمیت درمان مثبت نگر در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی تأکید دارد. بنابراین درمان مثبت نگر به عنوان درمان مکمل می تواند با ایجاد تغییر مثبت و مناسب در بیماران مبتلا به فشارخون مزمن مورد استفاده قرارگیرد
اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو بود. روش پژوهش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو دارای پرونده در انجمن دیابت شهر زاهدان در فصل بهار سال 1400 بودند. پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای با روش آموزش مبتنی بر شفقت آموزش دید و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، 1991)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و سیاهه تجدیدنظرشده سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) بودند. داده ها با آزمون های خی دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر جنسیت، سن، تحصیلات و تأهل تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، روش آموزش مبتنی بر شفقت باعث افزایش امید به زندگی (86/403=F، 001/0P<)، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (90/93=F، 001/0P<) و سرسختی سلامت (20/89=F، 001/0P<) در بیماران دیابتی نوع دو شد. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر امید به زندگی، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت و سرسختی سلامت در بیماران دیابتی نوع دو بود بود. بنابراین، برای بهبود ویژگی های روانشناختی می توان از روش آموزش مبتنی بر شفقت در کنار سایر روش های آموزشی بهره برد.
رابطه حمایت اجتماعی درک شده و خودکارآمدی عمومی در افراد دارای علائم اختلال بد شکلی بدنی
حوزه های تخصصی:
اختلال بد شکلی بدنی با نگرانی از بد شکلی بدن و اختلال در تصویر کردن ذهنی بدن مشخص می شود که نرخ شیوع بالایی نیز دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی درک شده و خودکارآمدی عمومی در افراد دارای علائم اختلال بدشکلی بدنی است. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان می باشد که از میان آنها تعداد ۲۵۴ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار بررسی شامل پرسشنامه نگرانی از بد شکلی استوزین و همکاران (۱۹۹۸)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زمیت (۱۹۸۸) و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی اورشلیم (2000) می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss، نسخه 26 استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد بین علائم اختلال بدشکلی بدنی با حمایت اجتماعی درک و خودکارآمدی عمومی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. با توجه به یافتههای این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی ادراک شده و خودکارآمدی عمومی به عنوان متغیرهای پیش بین توان پیش بینی علائم اختلال بد شکلی بدنی را دارند.
نقش هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای در پیش بینی اختلال افسردگی
حوزه های تخصصی:
اختلال افسردگی یکی از اختلال های شایع روانی در جهان است که عوامل روان شناختی زیادی در بروز و شیوع این اختلال نقش مؤثری دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای در پیش بینی اختلال افسردگی کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه موردپژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب بود که در سال های 1400-1399 مشغول به کار بودند. نمونه پژوهش حاضر بر اساس فرمول کوکران 371 نفر به دست آمد، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های اختلال های-روانی (SCL-90)، پرسشنامه آمیختگی شناختی (CFQ) و اجتناب تجربه ای (AAQ) پاسخ دادند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین هم آمیزی شناختی و اختلال افسردگی ضریب همبستگی 0/35 وجود دارد که در سطح (001/0) معنادار می باشد. نتایج دیگر تحلیل داده ها نشان داد که بین اجتناب تجربه ای و اختلال افسردگی ضریب همبستگی 0/32 وجود دارد که در سطح (0/001) معنادار است. به علاوه نتایج تحلیل خطی رگرسیون نشان داد که هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای توان پیش بینی اختلال افسردگی را دارند. هم آمیزی شناختی و اجتناب تجربه ای در پیش بینی اختلال افسردگی نقش مؤثری دارند، با توجه به یافته های پژوهش لازم است جهت کاهش اختلال افسردگی، آموزش های انعطاف پذیری روان شناختی و نا هم آمیزی شناختی (گسلش) به کار گرفته شود. در پایان پیشنهاد می شود جهت نتیجه گیری علی، پژوهش هایی به صورت آزمایشی و شبه آزمایشی انجام گیرد.
شناسایی فرصت ها و چالش های جذب رهجویان از اعتیاد در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
79 - 106
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های جذب رهجویان از اعتیاد در صنعت گردشگری بود. روش: پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش شامل رهجویان از اعتیاد و نیز کارفرمایان حوزه گردشگری استان فارس بود که براساس نمونه گیری گلوله برفی و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 22 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج گویای این بود که چالش های جذب رهجویان شامل 2 بعد سازمانی و فراسازمانی، 4 مضمون اصلی فردی، بین فردی، سازمانی و نهادی و 17 مضمون فرعی بود. همچنین، فرصت های جذب این افراد نیز در قالب 2 بعد سازمانی و فراسازمانی، 2 مضمون اصلی فرصت های مرتبط با مدیریت منابع انسانی و فرصت های اجتماعی-رقابتی و 8 مضمون فرعی قرار داشت. نتیجه گیری: داشتن شغل و حرفه یکی از مهمترین عوامل بازدارنده رهجویان از مصرف مجدد مواد و بازگشت به اعتیاد است. همچنین، در صورتی که جامعه ای به دنبال مبارزه با این معضل اجتماعی است می بایست ضمن شناخت چالش ها و فرصت های موجود در این حوزه، زمینه استخدام و اشتغال رهجویان از اعتیاد را به صورتی مناسب فراهم آورد.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی گربه مقابله گر و آموزش خود دلگرم سازی بر اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
55 - 64
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی گربه مقابله گر و خود دلگرم سازی بر اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان صورت گرفت. این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم در سال تحصیلی 1399-1398 شهر زنجان بود که از بین آن ها 45 نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری جایگذاری شدند. هر سه گروه پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (SAQ) کانر و همکاران (2000) و اضطراب امتحان (EAQ) ابوالقاسمی و همکاران (1375) را تکمیل کردند. یکی از گروه های آزمایش به مدت 16 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) تحت برنامه درمانی گربه مقابله گر و گروه آزمایشی دیگر به مدت 10 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) تحت برنامه درمانی خود دلگرم سازی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله درمانی گربه مقابله گر و خود دلگرم سازی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری باعث کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان شد (001/0>P) و این نتیجه تا مرحله پیگیری ماندگار بود. همچنین نتایج نشان داد که مداخله خود دلگرم سازی در مقایسه با گربه مداخله گر تأثیر بیشتری در کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان داشت (05/0>P). بنابراین برنامه خود دلگرم سازی در کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان دانش آموزان مؤثرتر از برنامه گربه مداخله گر است.
آسیب شناسی اشتغال به کار مرتبط در فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته ی مشاوره: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
106 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی اشتغال به کار در فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره بود که 15 نفر با روش هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که با افزایش حجم نمونه، حجم داده ها به شکل چشمگیری افزوده نمی شد و در واقع داده ها به حد اشباع رسیدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. سوالات بازپاسخ مصاحبه، مبتنی بر مبانی نظری الگوی شغلی چندمحوری شفیع آبادی تدوین شده بود و بعد از کدگذاری اولیه، به تحلیل مضامین و دسته بندی مقوله ها پرداخته شد. یافته ها: تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه منجر به استخراج 2 مضمون اصلی، 6 مضمون نیمه فرعی و 22 مضمون فرعی درباره چالش های اشتغال از 88 کد شده است. مضامین اصلی عبارتند از چالش های درون فردی و چالش های برون فردی؛ چالش های درون فردی شامل 2 مضمون نیمه فرعی مسائل شخصیتی و مسائل شناختی است و چالش های برون فردی شامل 4 مضمون نیمه فرعی تحت عنوان مسائل اقتصادی، مسائل آموزشی، مسائل فرهنگی-اجتماعی و مسائل حرفه ای بود. نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از مضامین فرعی مسائل شناختی و شخصیتی نشان می دهند که شناخت ابعاد مختلف رشته تحصیلی در زمان انتخاب آن و ویژگی های شخصیتی در انتخاب و یافتن شغل متناسب با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان مشاوره حائز اهمیت است. همچنین نتایج بدست آمده از مضامین چالش های برون فردی نیز نشان می دهند، معضلات اقتصادی و معیشتی، آموزش کم کیفیت و غیرکاربردی در دوره کارشناسی دانشگاه ، عدم تنوع در شغل های مرتبط، دشواری حرفه مشاوره و زمان بر بودن، موانعی هستند که باعث می شوند دانشجویان این رشته پس از فراغت از تحصیل، نتوانند در شغل متناسب با رشته مشاوره مشغول به کار شوند.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
31 - 45
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال علائم جسمی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی غرب تهران در سال 1401 بودند که تعداد30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت نمودند؛ اما گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های بر علائم روانشناختی نجاریان و داوودی (1380)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی اثربخش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش علائم روانشناختی، استرس ادراک شده و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی می شود.
اثربخشی اصلاح سوگیری توجه نسبت به محرک های مرتبط با غذا بر میزان سوگیری توجه و ولع خوردن در افراد رژیم گیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
123 - 133
حوزه های تخصصی:
شکست مکرر رژیم غذایی منجر به کاهش عزت نفس، احساس گناه و حتی نفرت از خود می شود. مطالعات نشان می دهند که سوگیری توجه به نشانه های غذایی ممکن است نقشی اساسی در ایجاد و حفظ رفتارهای ناسازگار در غذا خوردن داشته باشد. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری توجه نسبت به محرک های مرتبط با غذا بر میزان سوگیری توجه و ولع خوردن در افراد رژیم گیرنده پرداخته شد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی بود. 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش اصلاح سوگیری توجه را دریافت کردند. برای اندازه گیری سوگیری توجه و مداخلات از آزمایه ی دات پروب (مک لئود و همکاران،1986) و برای اندازه گیری ولع خوردن از پرسشنامه ی ولع خوردن (کیپید-بنیتو، 2000) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه در سوگیری توجه و ولع خوردن در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در ابعاد قصد و برنامه ریزی برای خوردن، پیش بینی تقویت مثبت، پیش بینی رهایی از احساسات منفی، فقدان کنترل خوردن، افکار یا اشتغال ذهنی به غذا، هیجان های قبل یا حین ولع، و احساس گناه ناشی از ولع بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
مقایسه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و بخشایش درمانی بر خود بازداری از خشم، در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
153 - 160
حوزه های تخصصی:
وجود اختلالات روانی در میان نوجوانان همواره، سلامت روان جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است. هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و بخشایش درمانی بر خودبازداری ازخشم در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال بد تنظیمی خلق مخرب است. روش تحقیق نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق ،کلیه دانش آموزان دارای نشانه های اختلال بی نظمی خلق اخلاگردوره اول و دوم متوسطه محدوده سنی 17-14 سال درشهر بهارستان، درسال 1400 بودند. از این بین تعداد 54نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به صورت تصادفی، 17 نفر در گروه بخشایش درمانی، 19 نفر در گروه شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و 18 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش،شامل مقیاس واکنش پذیری عاطفی استریگرزو همکاران ، پرسشنامه خطاهای شناختی کویین ، دوزس و اوجین وین و پرسشنامه فراشناخت حالتی عابدی بود. آزمودنیهادر دوگروه آزمایشی، تحت مداخله درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند . برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره وآزمون بنفرونی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که هردوگروه آزمایش درافزایش معنادار نمره خودبازداری و مولفه های آن(05/0(P< ، به یک اندازه تاثیر داشته اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برای افزایش توان خودبازداری ازخشم در نوجوانان مبتلا به بدتنظیمی خلق مخرب، از درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و بخشایش درمانی می توان بهره جست.
بررسی علل ناسازگاری زناشویی در تعاملات زوجی (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی علل ناسازگاری در تعاملات زوجی است. روش پژوهش: این مطالعه با روش کیفی و به شیوه تحلیل مضون (تماتیک) انجام شد. روش: روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بود به این ترتیب که 20 نفر از زوجین ناسازگار بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق بود. یافته ها: داده های گرد آوری شده به کمک تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA.2018 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. پس از تحلیل محتوای داده ها هفت مقوله مرکزی حاصل گردید که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از کمبود مهارت های ارتباطی (ناهماهنگی رفتارکلامی و غیرکلامی، ضعف مهارت گفتگو، مرزهای مبهم، ضعف مهارت های شنیداری)، نفوذ ناپذیری (عدم انعطاف پذیری، عدم توافق، تکبر ورزیدن)، نبود مرزبندی در خانواده اصلی (مثلث سازی، محکوم کردن، مداخله کردن)، عوامل اقتصادی (مشکلات مالی، مهریه سنگین، تورم)، ناارزنده سازی (کم ارزش دانستن، عدم پذیرش، قضاوت کردن)، عدم تحمل پریشانی (عدم کنترل خشم، احساسی عمل کردن، نفرت داشتن) و ازدواج اجباری (پایبندی به روابط قبیله ای، پایبندی به آداب و رسوم). نتیجه گیری: درتعاملات زوجی مقوله های بدست آمده، علل ناسازگاری زناشویی هستند.
مقایسه تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان نابارور دارای سطوح بالا و پایین انگ ناباروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
70 - 78
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان نابارور دارای انگ ناباروری بالاو پایین انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری رویان جهاد دانشگاهی اراک در سال ۱۴۰۱ بودند. ۹۸ زن نابارور به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند (۴۹ زن نابارور دارای انگ ناباروری بالا و ۴۹ زن نابارور دارای انگ ناباروری پایین). شرکت کنندگان به پرسشنامه انگ ناباروری ادراک شده، مقیاس تاب آوری و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد زنان نابارور دارای انگ ناباروری بالادر مقایسه با زنان نابارور دارای انگ ناباروری پایین در تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده به طور معناداری نمرات پایین تری دارند (P<0/05). یافته های این پژوهش اهمیت توجه به عوامل روانی- اجتماعی در مقابله با انگ ناباروری را روشن می سازد.
اثربخشی گروه درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کاهش اضطراب و افزایش کیفیت زندگی زوجین دارای شوهربزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
291 - 303
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی گروه درمانی ذهن اگاهی مبتنی بر شناخت بر کاهش اضطراب و افزایش کیفیت زندگی زوجین دارای شوهربزهکار انجام گرفت. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه اماری شامل کلیه بزهکاران و همسرانشان بود که در طول سال 1400 به کلینیک خدمات روانشناسی و مشاوره وصال مراجعه می نمایند. برای نمونه گیری، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده می شود که 20 نفر از زوجین، از مراجعان کلینیک خدمات روانشناسی و مشاوره وصال انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ازمایش و گروه گواه جایگزین می شوند. اعضای گروه آزمایش 8 جلسه گروه درمانی ذهن اگاهی مبتنی بر شناخت را دریافت کردند و به اعضای گروه گواه هیچ مداخله ای ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله پرسشنامه اضطراب بک (بک و همکاران، 1990) و کیفیت زندگی (گروه سازمان جهانی بهداشت، 1998) توسط گروه نمونه تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری اضطراب زنان دارای شوهربزهکار گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری (74/89 =F، 001/0 =P) و کیفیت زندگی گروه ازمایش نسبت به گروه گواه افزایش (31/110 =F، 001/0 =P) معنادار یافته است. نتیجه گیری : یافته های پژوهش مؤید این مهم است که گروه درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش اضطراب باعث کاهش تعارض های زناشویی زوجین دارای همسر بزهکار می گردد.
مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
25 - 45
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد- کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام مادران دارای کودک سنین پیش از دبستان در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. 45 نفر از مادران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی برای کودکان پیش از دبستان (دهقانی، 1392) بود. گروه آزمایشی اول 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله تعامل مؤثر والد- کودک (بهرامی و همکاران، 1400) و گروه آزمایشی دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فیلیال تراپی (براتون و همکاران، 2006) را دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تأثیر مداخله فیلیال تراپی و بسته مشاوره ای تعامل والد و کودک بر بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان (203/10F=) معنادار بوده است (05/0>P). همچنین مقایسه تطبیقی بین دو مداخله نشان داد در ابعاد شناختی و آموزشی بهزیستی روان شناختی، تفاوت معناداری به نفع مداخله تعامل مؤثر والد و کودک مشاهده شد. همچنین اثر فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک بر متغیر وابسته در مرحله پیگیری 60 روزه تداوم داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت فیلیال تراپی و تعامل مؤثر والد و کودک می توانند نقش مهمی در افزایش بهزیستی روان شناختی کودکان پیش از دبستان، ایفا کنند
پیش بینی شایستگی اجتماعی عاطفی نوجوانان بر اساس ظرفیت تأملی مادر با درنظرگرفتن نقش میانجی جو عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
46 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی شایستگی اجتماعی-عاطفی نوجوانان بر اساس ظرفیت تأملی مادر با درنظرگرفتن نقش میانجی جو عاطفی خانواده می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر قم است که در سال تحصیلی 1400-1401 مشغول تحصیل بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، برابر با 363 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه شایستگی اجتماعی-عاطفی ژو و ای (2012)، پرسشنامه جو عاطفی هیل برن (1964) و پرسشنامه ظرفیت تاملی فوناگی و همکاران (2016) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS وLisrel انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ظرفیت تأملی مادر، شایستگی اجتماعی عاطفی نوجوانان را پیش بینی می کند (68/0=β، 001/0>P). همچنین بر اساس یافته های این پژوهش ظرفیت تاملی مادر از طریق متغیر میانجی جو عاطفی خانواده نیز نقش پیش بینی کننده بر شایستگی اجتماعی-هیجانی نوجوانان دارد (89/0=β، 001/0>P). نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش سطوح بالاتر ظرفیت تاملی مادران، شایستگی بالاتر نوجوانان در بازه سنی مورد مطالعه را مورد انتظار می سازد و برعکس. بررسی ظرفیت تاملی مادران در قالب ابزارها و سنجه های موجود و در اختیار داشتن تصویری از آن، می تواند در برگزاری دوره های مبتنی بر ذهنی سازی ایشان مفید باشد.