فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۲۱ تا ۶٬۸۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های روانشناسی مثبت گرا، خوش بینی به مثابه یکی از مؤلفه های سلامت روانی، همواره موردتوجه بوده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی، با هدف بررسی نقش خوش بینی در بهزیستی روان شناختی بر اساس آموزه های اسلامی و مطالعات روان شناختی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد متون اسلامی با ارائه راهکارهای ایجاد و تقویت خوش بینی و تأکید بر اثرات مثبت آن و برحذرداشتن از پیامدهای منفی بدبینی، انسان را به بهزیستی روان شناختی رهنمون می سازد. نتایج مطالعات و پژوهش های روان شناختی معاصر نیز نقش خوش بینی را بر ابعاد و مؤلفه های بهزیستی روان شناختی تأیید می کند اما تفاوت هایی در تعریف، گستره و پاره ای از جزئیات این دودسته مطالعات، مشاهده می شود.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر انعطاف پذیری شناختی زوجین متقاضی طلاق
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر بهبود انعطاف پذیری شناختی زوج های متقاضی طلاق بود. روش: این پژوهش از نوع طرح های نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و جامعه این پژوهش 20 زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره مهرآور شهر تهران بود که پس از غربال گری با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه زوج درمانی راه حل محور (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) اختصاص یافتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی راه حل محور را دریافت کردند و گروه گواه در حالت انتظار قرار داشت . داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور در افزایش انعطاف پذیری شناختی تأثیر دارد (93/15= F و 001/0= P )؛ همچنین زوج درمانی راه حل محور بر مولفه های ادراک کنترل پذیری (59/26= F و 001/0= P )، ادراک گزینه های مختلف (35/5= F و 026/0= P ) و ادراک توجیه رفتار (49/23= F و 001/0= P ) موثر بود. نتیجه گیری: مداخله زوج درمانی راه حل محور می تواند به عنوان یک روش درمانی موثر برای افزایش انعطاف پذیری شناختی در زوجین متعارض و برخوردار از روابط آشفته مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه اضطراب سلامت و تنظیم هیجان با شایعه در شبکه اجتماعی در زمان کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رابطه اضطراب سلامت و تنظیم هیجان با شایعه در شبکه اجتماعی در زمان کرونا در دوران همه گیری ویروس کرونا بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد در قرنطینه منطقه 19 شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه آماری شامل 150 نفر که با روش نمونه گیری دسترس مشخص شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسیس و وارویک (2002)، تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه شایعه پراکنی کیم و ووباک (2010) بود و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، متغیر اضطراب سلامت به صورت مثبت و معنادار شایعه را پیش بینی می کند. همچنین متغیر تمرکز مثبت مجدد و برنامه ریزی به صورت منفی و معنادار شایعه را پیش بینی می کند. (01/0> P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که روان شناسان در این شرایط خطیر و بحرانی با ارائه برنامه هایی کمک به ارتقای سلامت و بهزیستی شهروندان نمایند تا نگرانی هایی به وجود آمده از این شرایط تعدیل شود.
نقش صبر در رابطه بین هوش موفق و خردمندی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین نقش واسطه گری فضیلت اخلاقی صبر، در بین هوش موفق و خردمندی است. روش پژوهش از نوع همبستگی، با استفاده از مدل معادلات ساختاری است. بدین منظور، تعداد 300 نفر (180 زن، 120 مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز، به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس های خودسنجی خردمندی وبستر (2003)، هوش موفق استرنبرگ و گریگورنکو (2002) و صبر (خرمائی و همکاران، 1393) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با مدل برازش دارد و اثر مستقیم هوش موفق، بر خردمندی و فضیلت اخلاقی صبر به ترتیب، (57/0=β، 41/0=β، و 001/0=p) و همین طور، فضیلت اخلاقی صبر بر خردمندی (16/0=β و001/0=p) تأیید شد. همچنین، مدل نشان داد که فضیلت اخلاقی صبر، نقش واسطه ای بین هوش موفق و خردمندی (06/0=β و001/0=p) دارد. این نتایج بیانگر این است که متغیرهای شناختی همچون هوش موفق، به همراه و واسطه فضیلت اخلاقی صبر برای رسیدن به خردمندی لازم هستند. براساس نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود که آموزش هوش موفق و فضیلت های اخلاقی همچون صبر مورد توجه قرار گیرد تا موجب تقویت و بروز خردمندی در افراد گردد.
رضایت از زندگی و رضایت زناشویی برخاسته از تجارب زیسته زنان شاغل و خانه دار: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خانه داری و اشتغال زنان ممکن است رضایت از زندگی و رضایت زناشویی که از عوامل مهم در تحکیم خانواده هستند را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه رضایت از زندگی و رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار انجام شد. روش: در این پژوهش از رویکردی کیفی به شیوه پدیدارشناسی استفاده شد. بدین منظور تجربه زیسته 13 زن شاغل و 11 زن خانه دار که به روش نمونه گیری ناهمگون و هدفمند انتخاب شدند، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مطالعه شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کلایزی استفاده شد. یافته ها: از تحلیل مصاحبه ها 34 کد بدست آمد. زنان شاغل و خانه دار در 8 تجربه شامل رضایت از رابطه با همسر، نقش حمایتی همسر، رضایت از زندگی، رضایت از رابطه با خانواده (های) اصلی، رضایت از داشتن فرزند، برنامه ریزی برای صاحب فرزند شدن، غنی تر شدن معنای زندگی با صاحب فرزند شدن، برقراری ارتباط سازنده متقابل، مشترک بودند، اما در زمینه زمان باهم بودن، فاعلیت، انطباق، لذت گرایی تجارت متفاوتی داشتند. بررسی تجارب زیسته برای زنان خانه دار انفعال و لذت گرایی و برای زنان شاغل گرانباری نقش، کمبود زمان با خانواده بودن، و کمبود میزان توجه به خود را مشخص کرد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که معایب شاغل بودن برای زنان بیش از معایب خانه دار بودن است، لذا انجام مداخلات روان شناختی در جهت بهبود تجارب منفی اشتغال برای زنان شاغل و همچنین تعدیل لذت گرایی و پرهیز از انفعال برای زنان خانه دار ضرورت دارد.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی در زنان شهرستان چالوس
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان شهرستان چالوس به روش توصیفی- همبستگی صورت گرفته است و جامعه ی آماری آن را زنان شهرستان چالوس تشکیل داده اند. متناسب با حجم جامعه ی آماری بر اساس جدول مورگان 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. از پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ، تعارض زناشویی و دلزدگی زناشویی برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شده است و آزمون آماری رگرسیون غلتان به روش همزمان برای تحلیل داده ها به کار بسته شده است. یافته ها حاکی از آن بوده اند که متغییر راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بر رابطه بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان نقش میانجی بازی نمی کند. متغیر راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان بر رابطه بین تعارض زناشویی با فرسودگی زناشویی زنان نقش میانجی بازی می کند. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با خستگی جسمی نقش میانجی بازی نمی کند. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با فروپاشی عاطفی و فروپاشی روانی نقش میانجی بازی می کند. راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان بین تعارض زناشویی با خستگی جسمی و فروپاشی عاطفی وفروپاشی روانی زنان نقش میانجی بازی می کند.
مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس مازندران در بین سال های 98-1397 بود. 45 زن به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی را دریافت کردند. مقیاس تحمل پریشانی ( سیمونز و گاهر، 2005 ) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه اجرا شد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد هر دو رویکرد درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (09/6= F و 05/0> p ) و تن آرامی (03/16= F و 05/0> p ) موجب بهبود تحمل پریشانی در زنان مبتلا به ام اس شده است. نتایج آزمون LSD نشان داد اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به تن آرامی بر تحمل پریشانی بیشتر است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر بی حسی هیجانی (کرختی) و ساده انگاری هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مادران کودکان کم توان ذهنی دارای مشکلات هیجانی بسیاری هستند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر بی حسی هیجانی و ساده انگاری هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی کمتر از پانزده سال، شهرستان اردبیل در بهار سال 1399 بود. با مراجعه به اداره بهزیستی شهر اردبیل از بین مراکز توانبخشی و مدارس استثنایی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله، 4 مرکز و مدرسه انتخاب شد و تعداد 40 نفر از خانواده های کودکان مبتلا به اختلال کم توان ذهنی را به روش نمونه گیری تصادفی ساده و همخوان با ملاک های ورودی پژوهش و متمایل به شرکت در درمان از مرکز بهزیستی شهرستان اردبیل انتخاب کرده و مادران خانواده به صورت گمارش تصادفی در دو گروه، آزمایش (20= n ) و کنترل (20= n ) قرار گرفتند. گروه آزمایش، 10 جلسه، طرحواره درمانی هیجانی گروهی را دریافت کرده اما گروه کنترل دریافتی نداشتند. اعضای دو گروه به مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (2002) قبل و پس از درمان پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر بی حسی هیجانی (01/0> P ) و ساده انگاری هیجانی (01/0> P ) معنی دار است. به عبارت دیگر این درمان باعث کاهش معنادار در نمرات متغیر های بی حسی هیجانی و ساده انگاری هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی مورد مطالعه در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان موثر در اصلاح بسیاری از طرحواره های هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی برنامه آموزشی دلسوزی به خود بر کنترل خلق افسرده، خشم و اضگراب در دختران مبتلاء به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی دلسوزی به خود بر کنترل خلق افسرده، خشم و اضطراب در دختران مبتلاء به چاقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش 40 نفر از دانش آموزان دختر چاق پایه دهم و یازدهم بودند که از بین دانش آموزان شهرستان اهر در سال 1397 به روش دردسترس انتخاب و در دو گروه (آموزش دلسوزی به خود 20 نفر و گروه کنترل 20 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای آموزش دلسوزی به خود دریافت کرد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس کنترل عواطف (ویلیامز و همکاران، 1997) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) صورت گرفت. یافته ها نشان داد برنامه آموزشی دلسوزی به خود تأثیر معناداری بر بهبود خلق افسرده (014/0 P< )، خشم (009/0 P< ) و اضطراب (001/0 P< ) در دختران مبتلاء به چاقی داشت. این نتایج بیان می کند که این آموزش از قابلیت عملی خوبی برای بهبود خلق افسرده، خشم و اضطراب برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک گزینه آموزشی/ درمانی از سوی روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با میانجی گری خصومت مرضی و عاطفه ی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
123-132
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با میانجی گری خصومت مرضی و عاطفه ی منفی است. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر است که نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد)، که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1990)، اختلالات شخصیت بگبی و فارولدن (2007) و پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 گروگر و همکاران (2012) بود. تایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که مدل مورد نظر برازش مناسبی دارد. ضرایب مسیر گاما ( g )شامل طرحواره های رهاشدگی، نگرانی، خودتنبیهی و بی اعتمادی به متغیر عاطفه منفی معنادار شدند (05/0 P < ). همچنین ضرایب مسیر گاما شامل طرحواره های نگرانی، نقص، ایثار، برتری و خویشتن داری به متغیر خصومت مرضی معنادار است. نهایتا ضرایب مسیر بتا ( β ) عاطفه منفی به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و خصومت به شخصیت ضد اجتماعی معنادار شدند. همچنین ضریب مسیر خصومت مرضی به شخصیت مرضی معنادار بودند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری عاطفه منفی و خصومت مرضی، قادر به پیش بینی اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی است.
مقایسه اثربخشی موقعیت انگیزشی فعال و غیرفعال ایجاد شده توسط همسال بر ریسک پذیری و حساسیت به پاداش نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیرپذیری تشویق آشکار و ناآشکار ایجاد شده توسط همسال مجازی بر حساسیت به پاداش و ریسک پذیری نوجوانان است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر 13 تا 17ساله ا ی که در سال تحصیلی 1399-1400 در دبیرستانی در شهر ساری مشغول به تحصیل بودند، بود . از جامعه مورد مطالعه 150 دختر و 150 پسر به شیوه هدفمند انتخاب و آزمون خطرپذیری بادکنکی (لجوئز و همکاران، 2002) را به تنهایی به اتمام رساندند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه ذیل قرار گرفتند و برای بار دوم این آزمون را به اتمام رساندند؛ ولی این بار با حضور مجازی یک همسال ناآشنا آزمون را انجام دادند. سه گروه مورد نظر شامل 1)موقعیت انگیزشی آشکار 2)موقعیت انگیزشی ناآشکار 3)گروه کنترل بودند. آزمودنی هایی که در دو گروه انگیزشی آشکار و تاآشکار بودند، همچنان که آزمون خطرپذیری بادکنکی را به انجام می رساندند در معرض موقعیت انگیزشی قرار گرفتند ولی گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت . تحلیل داده ها به روش کوواریانس نشان داد همسالانی که در گروه انگیزشی ناآشکار بودند نسبت به گروه انگیزشی آشکار و کنترل، ریسک پذیری و حساسیت به پاداش بیشتری نشان دادند (05/0 p < ) . همچنین یافته ها نشان دادند تفاوت جنسیتی بین دو گروه ناآشکار و آشکار که تحت تأثیر جنسیت مورد بررسی قرار گرفته بود مشاهده نشد (05/0 < p ) . بنابراین به مشاوران مدارس پیشنهاد می شود که ریسک پذیری در دختران را دست کم نگیرند و مداخلات آموزشی با تمرکز بر تأثیر تشویق ناآشکار در برنامه نوجوانان گنجانده شود.
مروری نظام مند و تحلیلی بر نظریه ها، مولفه ها و مدل های کارکردهای اجرایی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
211-226
حوزه های تخصصی:
امروز پرداختن به مطالعات در حوزه کارکردهای اجرایی که از اصلی ترین کنترل گرها و هماهنگ کننده های رفتار انسان است ، که مورد توجه گسترده ای قرار گرفته شده است. در این مطالعه تلاش شد تا با مرور نظام مند مطالعات انجام شده داخلی و خارجی، نظریه ها، مدل ها و مولفه های تشکیل دهنده کارکردهای اجرایی مغز، شناسایی شده و دسته بندی گردد. برای گردآوری داده ها و پس از جستجوی کلیدواژه های تخصصی پژوهش شامل؛ نظریه های کارکردهای اجرایی مغز ، مولفه های کارکردهای اجرایی مغز ، مدل های کارکردهای اجرایی مغز، در پایگاه های بین المللی؛ Science Direct ، Springer ، Wiley Online Library ، ERIC ، Sage Journals ، Emerald و پایگاه های ملی؛ Ensani SID ، Magiran ، Noormags در بازه زمانی (2000 - 2020) و (1379-1399)، 54 مقاله بازیابی گردید. یافته های پژوهش به شناسایی و دسته بندی پنجگانه ای از نظریات 15 مدل کارکردهای اجرایی مغز، و 30 مولفه تشکیل دهنده کارکردهای اجرایی مغز منجر گردید. نتایج بدست آمده بر اهمیت بی بدیل کارکردهای اجرایی به عنوان مهمترین مهارت های ضروری برای کسب و ارتقای سلامت روانی و جسمانی، موفقیت تحصیلی و شغلی، موفقیت در زندگی، رشد اجتماعی و شناختی افراد که نارسایی در آن می تواند زمینه ساز بروز طیف گسترده ای از مشکلات رفتاری و احساسی گردد، اذعان می نماید .
تأثیر روان نمایشگری بر تنظیم هیجانی- شناختی و خودزنی در سربازان مبتلا به صفات یا اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
23 - 40
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روان نمایشگری بر تنظیم هیجانی- شناختی و خودزنی در سربازان مبتلا به صفات و یا اختلال شخصیت مرزی بود. این پژوهش به روش نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری شامل کلیه سربازان مبتلابه صفات یا اختلال شخصیت مرزی بودند که در سال 1397 به بیمارستان فوق تخصصی روان پزشکی 505 ارتش جمهوری اسلامی ایران در تهران جهت درمان سرپایی مراجعه کرده بودند و از میان آنها تعداد 20 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10نفر) جای داده شدند. گروه آزمایش در طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفت، مقیاس های خودزنی کلونسکی، تنظیم شناختی - هیجان گارنفسکی و کریج پیش از آغاز درمان و در پایان جلسات درمان اجرا شد. گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دربافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج حاکی از بهبود تنظیم هیجانی- شناختی و کاهش موارد اقدام به خودزنی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در انتظار درمان بود. در نتیجه می توان از این درمان درجهت تنظیم هیجانی- شناختی و خودزنی در سربازان مبتلا به صفات یا اختلال شخصیت مرزی استفاده کرد.
مدل یابی رابطه بین سیستم بازداری رفتاری، پاداش و قربانی شدن با بدشکلی بدن با توجه به نقش میانجی تحریف های شناختی بین فردی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
11 - 32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین سیستم بازداری رفتاری، پاداش و قربانی شدن با بدشکلی بدن از طریق میانجی گری تحریفات شناختی بین فردی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که از طریق تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1398 شهر تهران بود. تعداد 364 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با مقیاس اصلاح شده وسواس فکری – عملی ییل براون، مقیاس تحریف های شناختی بین فردی، شاخص احتمال پاداش، مقیاس قربانی شدن مرادی و خرده مقیاس سیستم بازداری رفتاری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد سیستم بازداری رفتاری، قربانی شدن و تحریفات شناختی بین فردی با بدشکلی بدن رابطه مستقیم و مثبت دارند. پاداش رابطه مستقیم و منفی با بدشکلی بدن داشت. همچنین نتایج نشان داد تحریفات شناختی بین فردی نقش واسطه ای معناداری بین سیستم بازداری رفتاری، قربانی شدن، پاداش و بدشکلی بدن دارد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم بازداری رفتاری، قربانی شدن، پاداش و تحریفات شناختی بین فردی در بدشکلی بدن دانش آموزان نقش دارند. این نتایج در طراحی برنامه های مشاوره ای و درمانی برای دانش آموزان قابل استفاده است.
تناسب مدل جایگزین اختلالات شخصیت نسخه پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی با خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ منش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
33 - 54
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تناسب مدل جایگزین اختلالات شخصیت با خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ منش بود.روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود بدین منظور 261 دانشجوی دانشگاه تبریز به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و ابزارهای پژوهش، شامل سیاهه شخصیت راهنمای آماری و تشخیصی و مقیاس خودشیفتگی مرضی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مولفه ها و نمره کل خودشیفتگی آسیب پذیر با همه صفات شخصیتی نابهنجار همبسته بوده، ولی مولفه ها و نمره کل خودشیفتگی بزرگ منش، عمدتا با صفات شخصیتی مخالفت ورزی و روانپریش خویی همبستگی مناسب داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون خودشیفتگی آسیب پذیر نشان داد صفات شخصیتی عاطفه منفی، مخالفت ورزی، نابازداری و روانپریش خویی پیش بین نمره کل خودشیفتگی آسیب پذیر بوده و در پیش بینی مولفه های خودشیفتگی آسیب پذیر نیز چهار صفت شخصیتی فوق پیش بین عزت نفس مشروط؛ صفات گسلش و روانپریش خویی پیش بین پنهان سازی خود؛ روانپریش خویی پیش بین ناارزنده سازی؛ صفات عاطفه منفی، گسلش و نابازداری پیش بین خشم محق بودن هستند. در زمینه خودشیفتگی آسیب پذیر نتایج رگرسیون نشان داد صفات مخالفت ورزی و روانپریش خویی پیش بین نمره کل خودشیفتگی بزرگ منش بوده و در زمینه مولفه های این نوع خودشیفتگی نیز صفت مخالفت ورزی پیش بین بهره کشی؛ صفت روانپریش خویی پیش بین خودارتقایی و همچنین پیش بین خیالبافی هستند. یافته ها همسو با مطالعات قبلی دلالت بر این دارند که برخلاف مدل پیشنهادات مدل جایگزین اختلالات شخصیت به غیر از صفت مخالفت ورزی برای ملاک B اختلال شخصیت خودشیفته، صفات شخصیتی نابهنجار دیگری نیز در اختلال خودشیفتگی دخیل اند و مدل جایگزین پیشنهادی به صورت نسبی برای خودشیفتگی بزرگ منش تناسب داشته و با خودشیفتگی آسیب پذیر تناسب ندارد.
آرایش افراطی یا سادگی: بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی و معنای زندگی در زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی و معنای زندگی در زنان متقاضی آرایش های افراطی و زنان با آرایش عادی شهر گرگان بود. روش تحقیق به صورت کمّی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از نوع علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری تعداد 40 نفر (20 زن با آرایش افراطی و 20 زن با آرایش عادی) به روش هدفمند و داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب و زمینه یاب ارزشی شوارتز، پرسشنامه بنیان های اخلاقی، فرم مصاحبه معنای زندگی و چک لیست تشخیصی آرایش افراطی محقق ساخته اجرا و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا و نرم افزار 18SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد بین خرده مقیاس های ارزش های شخصی شامل سنت گرایی (682/4F-، 037/0p-)، لذت جویی (818/11F-، 001/0p-)، قدرت (174/6F-، 017/0p-) و ایمنی (101/9F-، 005/0p-) و خرده مقیاس های بنیان های اخلاقی شامل مراقبت و آسیب (062/69F-، 001/0p-)، وفاداری به گروه (892/13F-، 001/0p-)، احترام به مرجعیت (515/4F-، 04/0p)، اخلاق و پاکی (141/8F-، 007/0p-) در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع زنان با آرایش افراطی در بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی نمرات پایین تری نسبت به زنان با آرایش عادی به دست آوردند. ضمن اینکه در مبانی اساسی معنای زندگی، زنان با آرایش افراطی به مؤلفه های کمبود اعتماد به نفس و عدم رضایت از خود و در مقابل، زنان با آرایش عادی بیشتر به مؤلفه های هدفمندی زندگی، رضایت و آرامش اشاره داشتند.
ساخت سیاهه کرامت نفس براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف ساخت سیاهه کرامت نفس براساس منابع اسلامی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی − تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شده است. برای انجام آن، ابتدا بر روی منابع اسلامی برای استخراج صفات مربوط به کرامت نفس، مطالعه و تحقیقات لازم صورت گرفت. سپس یک پرسشنامه 90 سؤالی تهیه شد که از سوی متخصصان اسلامی و روان شناسی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت 55گویه باقی ماند که در قالب یک مطالعه پیمایشی بر نمونه 216 نفری از دانشجویان دانشگاه های شهرستان خمینی شهر اجرا شد. پایایی سیاهه کرامت نفس به سه روش «همسانی درونی (با آلفای کرونباخ 89/0)» ، «بازآزمایی74/0» و «دونیمه سازی 869/0» محاسبه و تایید شد. روایی سیاهه کرامت نفس نیز با سه روش «بررسی روایی محتوایی (با نظر دوازده نفر از متخصصان دینی و روان شناسی و محاسبه ضریب CVR)» ، «روایی ملاکی (همبستگی مثبت و معنادار 73/0 سیاهه کرامت نفس با پرسشنامه استاندارد هوش اخلاقی بروبا)» و «روایی سازه (اجرای تحلیل عاملی و تحلیل مدل عاملی)» برکل نمونه بررسی شد و نتایج مطلوبی به دست آمد. درنهایت نیز «نمرات استاندارد T» محاسبه و «جدول هنجار» برای سیاهه کرامت نفس تهیه شد. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که سیاهه کرامت نفس دارای ویژگی های روان سنجی مطلوبی برای سنجش میزان کرامت نفس در افراد براساس منابع اسلامی است.
مدل خودآگاهی هیجانی-معنوی براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
درک و خودآگاهی نسبت به هیجان های معنوی و همچنین توجه به حضور و نیاز به خداوند به هنگام وقوع یک تجربه معنوی از جمله مباحثی است که در منابع اسلامی مورد تأکید قرار گرفته اند. این پژوهش با هدف ارائه مدل خودآگاهی هیجانی−معنوی مبتنی بر تعالیم دین اسلام انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و جامعه اسنادی در آن آیات قرآن و روایات کتب حدیث شیعه می باشد. نمونه این پژوهش 45 گزاره مرتبط با خودآگاهی هیجانی−معنوی است که با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی (هدفمند) گزینش شده اند. مواجه شدن با ساحت معنوی، خود ارزیابی درون نگرانه و نسبت یابی هیجان معنوی با صفات الهی، سه مؤلفه اصلی هستند که برای مدل خود آگاهی هیجانی−معنوی استخراج شدند. همچنین چهار ساحت اصلینیایش، آفرینش، گرفتاری و سرشت خویشتن به عنوان ساحت های معمول وقوع تجربه های معنوی شناسایی شدند. این پژوهش با توجه به خلأ موجود در زمینه رویکرد هیجانی نسبت به معنویت انجام شده، براساس متون اسلامی به تبیین خودآگاهی هیجانی−معنوی می پردازد.
تدوین الگوی مفهومی خودآگاهی مبتنی بر اندیشه های شهید مطهری(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومیِ خودآگاهی برای دانش آموزان دوره ی اول متوسطه مبتنی بر اندیشه های شهید مطهری(ره) انجام شده است. این تحقیق از حیث هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد کیفی و از نظر روش پژوهش، از روش تحلیلی و استنباطی استفاده شد. جامعه ی پژوهش شامل تعداد 45 اَثر از جمله مقالات و گزارش های تحقیقاتی دست اول شهید مطهری(ره) و مرتبط با موضوع خودآگاهی و هم چنین، شامل 15 نفر از متخصصین در حوزه های فلسفه ی تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و روش گردآوری به صورت کتابخانه ای و میدانی و ابزار مورد استفاده در بخش کتابخانه ای برگه های فیش برداری و در بخش میدانی مصاحبه بود. یافته های پژوهش نشان داد که مبانی خودآگاهی در اندیشه های شهید مطهری(ره) در پنج محور: 1-ذومراتب بودن، 2-خداجوی، 3-اندیشه ورزی، 4-آزادی معنوی و انتخاب گری و 5-پویایی و بالندگی انسان، قابل تبیین است. هم چنین، مؤلفه های خودآگاهی شامل: 1-خودِ فیزیکی و وراثتی، 2-خودِ واقعی، 3-خودِ آرمانی، 4-خودِ اجتماعی، 5-خودِ اخلاقی و معنوی و 6-کرامت و عزت نفس می باشد. باتوجه به مبانی و مؤلفه های فوق، الگوی خودآگاهی برای دانش آموزان دوره ی اول متوسطه تدوین شده است.
بررسی نقش میانجی اکتشاف مسیر شغلی در رابطه هوش هیجانی و یقین مسیر شغلی در دانش آموزان کلاس نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب شغل یکی از مهم ترین تصمیمات هر فردی می باشد، از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر اکتشاف مسیر شغلی در رابطه بین هوش هیجانی و یقین مسیر شغلی دانش آموزان پایه نهم بود. روش تحقیق مورد استفاده روش همبستگی بود. جامعه آماری عبارت بود از تمامی دانش آموزان پایه نهم شهر مشهد در سال تحصیلی 97-1396 که از این جامعه تعداد 352 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه 1. سیاهه هوش هیجانی (بار-آن، 2006)، 2. مقیاس اکتشاف مسیر شغلی (هیرسچی، 2010) و 3. مقیاس یقین مسیر شغلی (دور وتریسی، 2009) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارAMOS نسخه 22 انجام شد. نتایج نشان داد رابطه بین هوش هیجانی با یقین مسیر شغلی، هوش هیجانی با اکتشاف مسیر شغلی و اکتشاف مسیر شغلی با یقین مسیر شغلی معنی دار است. همچنین نتایج، نقش میانجی گر اکتشاف مسیر شغلی در رابطه بین هوش هیجانی و یقین مسیر شغلی را تأیید کرد. بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولان و مشاوران مدارس عوامل اثرگذار بر یقین مسیر شغلی دانش آموزان را مد نظر قرار دهند.