فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۶۱ تا ۶٬۷۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
This study examined the challenges, perceptions and expectations of students and instructors involving ESP courses which are seen to be significant in determining the effectiveness of ESP programs in Iran setting. It was conducted with 180 students as participants who were requested to answer two kinds of questionnaires. Along with these questionnaires, six ESP instructors attended in semi structures interviews on the challenges of the course and their attitudes and expectations of the course. Additionally, the ESP courses at this university were observed to see how the process of ESP classes is. After obtaining the data through the observation, questionnaires and interviews, they were analyzed to get outcomes. The findings indicate some challenges and expectations which should be regarded in designing the ESP course to improve its quality in Iranian Universities. They include the low language proficiency of students, inexperienced instructors, lack of communicative activities, lack of use of productive language skills, along with the receptive language skills, overcrowded classes and irrelevant and outdated materials in ESP programs. As current instruction is limited to training unique vocabulary and reading via translating texts to the Persian language, the ESP course does not reflect any active participation and motivation of the ESP students and so it turns to be an ineffective course. Based on the findings of this study, it is suggested that these factors are regarded in designing ESP courses to attain the objectives the courses.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۸۳-۱۵۸
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی سه گروهی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و همراه با پیگیری بود. جامعه پژوهشی حاضر بیماران زن مبتلا به سرطان پستان 25 تا 45 ساله مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام حسین شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1398 بودند. در این تحقیق از سه گروه آزمایشی استفاده شده است، تعداد افراد هر گروه 20 نفر بود. روش اجرا بدین صورت بود که گروه آزمایشی اول، پروتکل درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایشی دوم مداخله واقعیت درمانی،طی هشت جلسه 90 دقیقه ای مداخله صورت گرفت. اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته های پژوهش: درنهایت و در بررسی میزان تأثیرگذاری رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی مشخص شد که بین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان تفاوت وجود دارد.به عبارتی دیگر واقعیت درمانی به نسبت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، تأثیر بیشتری برافزایش رفتارهای خودمراقبتی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان دارد. نتیجه: با توجه به تأثیر رویکرد واقعیت درمانی برافزایش رفتارهای خودمراقبتی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان، لزوم توجه و به کارگیری بیشتر این رویکرد و درنتیجه افزایش احتمال خودمراقبتی در بیماران بیش ازپیش احساس می شود.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در مبتلایان به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
141 - 160
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرطان تهدیدکننده زندگی و چالشی بزرگ برای بهزیستی افراد مبتلا است. هدف این پژوهش پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس راهبردهای تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در بیماران سرطانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کمپین، مؤسسات و انجمن سرطان در سه ماه اول سال 1398 شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 119 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (گراس و جان، 2003)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010)، ذهن آگاهی (براوان و رایان، 2003) و بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. یافته ها به وسیله نرم افزار SPSS v.21 و روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای ارزیابی مجدد تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا دار دارند و رابطه مؤلفه سرکوبی تنظیم هیجان با بهزیستی روان شناختی منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: بهزیستی روان شناختی اثرات مثبتی بر سلامت روان و استقامت بیماران سرطانی در مقابله با بیماری دارد، ازآنجایی که تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی ارتباط دارند، ازاین رو لازم است این عوامل در درمان بیماران موردتوجه قرار گیرد و مداخله های مؤثر در این زمینه طرح ریزی گردد.
نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
161 - 188
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری مالتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری مزمن با بروز ناگهانی و غیرقابل پیش بینی سبب کاهش بهزیستی ذهنی در ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی می گردد. این پژوهش با هدف بررسی نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی درمورد وزن و رژیم غذایی کاگان و اسکوایزر، سرسختی سلامت گیبهاردت و همکاران بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، بود. فرضیه های این پژوهش بااستفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی مورد آزمونقرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی، بهزیستی ذهنی بر سرسختی سلامت و سرسختی سلامت بر بهزیستی ذهنی، تأثیر مستقیم و معناداری داشتند (05/0P < ). در نقش غیرمستقیم، رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت به میزان 25/0 تأثیر معناداری داشت (05/0P < ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود در جهت افزایش بهزیستی ذهنی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به نقش رزیم غذایی و عوامل روانشناختی همچون سرسختی سلامت توجه شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 206
حوزه های تخصصی:
لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد.جامعهآماریاینپژوهششاملکلیهبیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه کنترل 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) قرار گرفتند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطرابزونگ (1970) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p≤0/0001و 6/53F = ). همچنین اثر درمان ترکیبی در این پژوهش با سطح معناداری (207/47F = و p ≤/ 0005) بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش حاضر، می توان از بسته های آموزشی پذیرش و تعهد و شفقت درمانی جهت بهبود اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس بهره برد.
اعتباریابی متقاطع مدل صفات پنج گانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
95 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اعتباریابی متقاطع مدل پنج گانه صفات تاریک در نمونه ایرانی بود. مدل صفات پنج گانه تاریک شخصیت، مدل گسترش یافته صفات چهارگانه تاریک شخصیت است که مولفه کینه توزی را به مجموعه صفات خودشیفتگی، ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و دیگرآزاری افزوده است. پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 96-97 و تعداد نمونه 400 نفر از این جامعه بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل نسخه فارسی مقیاس دوجین کثیف ، مقیاس کوتاه تکانش دیگرآزاری و مقیاس کینه توزی بود. داده ها در دو مرحله مورد تحلیل قرار گرفت. ابتدا تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استخراج پنج مولفه ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، خودشیفتگی، دیگرآزاری و کینه توزی بود که توانست در نهایت 12/59 درصد از واریانس را تبیین نماید. همچنین تحلیل عاملی تاییدی نشانگر تایید ساختار پنج عاملی و برازش مطلوب مدل بود؛ همه شاخص های برازش بالاتر از مقدار بحرانی 9/0 بودند. ضرایب همسانی درونی گویه ها از طریق آلفای کرونباخ برای مولفه ها بین 74/0 تا 86/0 و برای کل مقیاس 77/0 بود. ضرایب باز آزمائی برای کل مقیاس 75/0 و برای و مؤلفه ها بین 70/0 تا 79/0 بود. مدل پنج گانه صفات تاریک شخصیت در نمونه ایرانی مورد تایید قرار گرفت و می تواند در موقعیت های بالینی و پژوهشی مورد ارزیابی قرار بگیرد.
مقایسه اثر بخشی درمان معنا محور گروهی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان معنا محور گروهیبا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی بر انعطا پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان سینه بود. طرح پژوهش از نوع مختلط بوده و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان سینه تحت درمان در مرکز تحقیقات هماتولوژی و آنکولوژی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بودند. از این بین 24 بیمار به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه معنادرمانی گروهی (12 نفر) و شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (12 نفر) جایگزین شدند. هر دو گروه به مدت 8 هفته و هر هفته یک جلسه دو ساعته، تحت معنادرمانی گروهی و یا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه جمعیت شناختی و انعطافپذیری شناختی (CFI) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد. هر دو درمان بر متغیر انعطاف پذیری شناختی اثربخشی معناداری در بیماران مبتلا به سرطان سینه داشتند. همچنین بررسی مرحله پیگیری بعد از دو ماه نشان داد در درمان معنا محور گروهی بین پس آزمون و مرحله پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت. اما این تفاوت در گروه ذهن آگاهی معنادار بود. همچنین گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری نسبت به معنادرمانی گروهی داشت.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت در تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
65 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP) در زمینه تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش 30 نفر از مردان مبتلا به سوء مصرف مواد در کلینیک های ترک اعتیاد شهر مریوان بودند که توسط روان پزشک مرکز و مصاحبه ساختار یافته انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل(15) گمارده شدند و مقیاس تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و پرسشنامه انتخاب پاداش را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. گروه آزمایش تحت 15 جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی درمان پویشی فشرده کوتاه مدت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت به شیوه گروهی، پس از 15 جلسه مداخله، اثر معنی داری در کاهش خرده مقیاس های تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان پویشی فشرده کوتاه مدت به شیوه گروهی، راهبردی مؤثر در بهبود علائم تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تأخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد می باشد و می توان از آن به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد.
رابطه اضطراب کرونا با اضطراب سلامتی: نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
111 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی انجام گرفت. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی بودند که از این میان 598 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب سلامتی (HAI-18)، اضطراب کرونا (CDAS) و دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است. در این مدل اضطراب کرونا اثر مستقیم و معناداری بر دشواری تنظیم هیجان داشت، اضطراب کرونا و دشواری تنظیم هیجان اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب سلامتی داشتند؛ و همچنین دشواری تنظیم هیجان به طور معنی داری بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی میانجی گری کردند. نتیجه گیری: اضطراب کرونا و دشواری تنظیم هیجان اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب سلامتی دارند و همچنین دشواری تنظیم هیجان نقش میانجی را در بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی دارد.
پیش بینی رابطه با همسر بر اساس خردمندی و راهبردهای کنترل فکر و نقش تعدیلگری ابعاد روابط خانوادگی و مثلث سازی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
126 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی رابطه با همسر براساس خردمندی و راهبردهای کنترل فکر با نقش تعدیل گری ابعاد روابط خانوادگی (رابطه با خانواده خود، رابطه با خانواده همسر) و مثلث سازی در بین زنان متاهل شهر کاشان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متاهل شهر کاشان بود. نمونه ای مشتمل بر 210 زن متاهل به روش دردسترس از بین نواحی مختلف شهرداری شهر کاشان انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های خردمندی آردلت (2013)، راهبردهای کنترل فکر ولز و دیویس (1994)، روابط خانوادگی بارنز و اولسون (2004) و مثلث سازی دهقان و یوسفی (1398) بود. داده ها از طریق روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که کلیه متغیرهای پیش بین و تعدیل گر با رابطه با همسر رابطه معنادار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد متغیرهای تعدیل گر ارتباطی نقش خردمندی را در مدل پیش بینی خنثی می کنند و نقش کنترل فکر را در پیش بینی رابطه با همسر از مثبت به منفی تغییر می دهند و قدرت پیش-بینی آن را افزایش می دهند. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج میتوان گفت متغیرهای ارتباطی در روابط زوجی می وانند در ماهیت متغیرهای روانشناختی تغییر ایجاد کنند.
بررسی رابطه شناخت هیجانات ( پایه و پیچیده) و رفتارهای نوع دوستانه بر اساس جنسیت در بین دوقلو ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
103 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه شناخت هیجانات (پایه و پیچیده) و رفتارهای نوع دوستانه در بین دوقلوها بر اساس جنسیت بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه پژوهش را کلیه دوقلوهای همسان و ناهمسان شهر تهران تشکیل دادند که از این جامعه 80 جفت ( 40 جفت همسان و 40 جفت ناهمسان) از طریق روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب گردیدند. این پژوهش با استفاده از مجموعه ذهن خوانی تصویری – صوتی کمبریج (CAM) گولن و همکاران (2015) و همچنین آزمون ذهن خوانی از روی چشم ها ( بار آن – کوهن، ویلیرایت، هیل، ریست و پلامپ، 2001) و مقیاس خودگزارشی نوع دوستی (SRA) روشتون و همکاران (1981) اجزا گردید. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها از طریق روش همبستگی پیرسون و همچنین تحلیل واریانس چند راهه تحلیل گردیدند. یافته ها: بین رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات پایه رابطه مثبت معناداری وجود دارد و همچنین بین رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات پیچیده رابطه معناداری وجود ندارد، همچنین از لحاظ رفتارهای نوع دوستانه تفاوت معناداری بین دو جنس وجود ندارد و بین شناخت هیجانات پایه و پیچیده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری : رفتارهای نوع دوستانه و شناخت هیجانات هر دو شامل فهم حالات ذهنی دیگران است و بر همین اساس افراد با توانایی بالا در شناخت هیجانات بیشتر رفتارهای نوع دوستانه نشان می دهند.
مدل یابی سرزندگی تحصیلی بر اساس باورهای فراشناختی با نقش واسطه ای درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : متغیرهای زیادی در بهبود سرزندگی تحصیلی دانش آموزان نقش دارند . لذا این پژوهش با هدف مدل یابی سرزندگی تحصیلی بر اساس باورهای فراشناخت با واسطه گری درگیری تحصیلی در دانش آموزان انجام گرفت. روش ها: طرح پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه دهم و یازدهم متوسطه شهر فریدونکنار در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 601 نفر تشکیل می داد که تعداد 342 نفر با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) و باورهای فراشناختی ولز(1997) و پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ (1391) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری( SEM ) استفاده شد. یافته ها : نتایج یافته ها نشان داد که مدل پژوهش دارای برازش است و 37 درصد سرزندگی تحصیلی توسط باورهای فراشناختی و درگیری تحصیلی قابل تبیین بود. همچنین بین باورهای فراشناختی با سرزندگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار و بین درگیری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاکی از اهمیت نقش باورهای فراشناختی و درگیری تحصیلی در پیش بینی سرزندگی تحصیلی دانش آموزان می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده اجرای برنامه هایی به منظور بهبود باورهای فراشناختی و افزایش درگیری تحصیلی و رفتاری در دانش آموزان می تواند منجر به افزایش سرزندگی تحصیلی در آنان شود.
اعتباریابی مقیاس رضایت تحصیلی لنت در دانش آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اعتباریابی مقیاس رضایت تحصیلی در دانشآموزان ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع اعتباریابی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان متوسطه دوره اول ناحیه دو قم در سال تحصیلی ۹ ٦ - ١ ۳۹ ۵ بودند که از بین آنها ۳ ١٠ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای رضایت تحصیلی (لنت و همکاران، ٢۰۰۵) و جهتگیری اهداف پیشرفت (الیوت و مکگریگور، ٢۰۰١) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از تحلیلعاملی اکتشافی و تأییدی و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این مقیاس دارای یک عامل است. ضریب آلفای کرونباخ برابر با ٨١ / ٠ محاسبه گردید. نتایج همبستگی بین مؤلفههای رضایت تحصیلی با جهتگیری اهداف پیشرفت نشان داد که بین رضایت تحصیلی با تمام مولفههای جهتگیری اهداف پیشرفت رابطه معناداری وجود دارد ) ٠١/٠ .( p< با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که مقیاس رضایت تحصیلی لنت در جامعه ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است و میتواند به عنوان ابزار پژوهشی در مطالعات روانشناسی و آموزشی مورد استفاده قرار گیرد .
چالش ها و فرصت های پیش روی روان درمانی در ایران: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش های اندکی در رابطه با وضعیت روان درمانی به عنوان یک درمان مؤثر در درمان بیماری های روانی و مشکلات بین فردی در ایران انجام شده است. هدف: این تحقیق با هدف تبیین وضعیت روان درمانی در ایران انجام شد. روش : این تحقیق با رویکرد کیفی و از نوع تحلیل محتوای قراردادی در نیمه دوم سال ۱۳۹۶ و با مشارکت ۱۳ نفر از صاحب نظران در زمینه روان درمانی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. همه مصاحبه ها ضبط شدند و با مقایسه مداوم مورد تحلیل کیفی قرار گرفتند. یافته ها: وضعیت روان درمانی در ایران در دو طبقه اصلی چالش ها و فرصت ها طبقه بندی گردید. علاوه بر این هر طبقه دارای زیر طبقات اختصاصی بود. طبقه چالش ها مشکلات آموزش و ارائه خدمات روان درمانی مانند عدم هماهنگی در آموزش روان درمانی و عدم پوشش بیمه ای را توصیف می کرد . طبقه فرصت ها نیز شرایط بهبود وضعیت روان درمانی مانند گرایش روانپزشکان به انجام روان درمانی، تنوع رویکردهای روان درمانی و روند رو به رشد آگاهی در سطح جامعه را توصیف می کرد. نتیجه گیری: براساس یافته های این تحقیق وضعیت روان درمانی در ایران با چالش ها و فرصت هایی روبرو است که می توانند ارائه خدمات روان درمانی را تحت تأثیر قرار دهند. این نتایج می تواند در سیاست گزاری های مربوط به روان درمانی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، نشخوار فکری و تحمل آشفتگی در افراد با سردرد میگرنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تحمل درد میگرن، پیامدهای روانشناختی متنوعی دارد که در چارچوب کاربست های روان درمانی باید مورد توجه قرار گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، نشخوار فکری و تحمل آشفتگی در افراد دارای سردرد میگرنی بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ۳۲ نفر مبتلا به سردرد میگرنی از دانشجویان دختر دانشگاه گیلان در نیمسال دوم تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸، با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۴ n= ) و کنترل (۱۸= n ) جایدهی شدند. گروه آزمایش، هشت جلسه ۶۰ دقیقه ای و به صورت هفتگی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی دریافت کرد. قبل و پس از اتمام جلسات، هر دو گروه به پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰)، مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هکسما و دیویس (۱۹۹۹) و مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون U مان-ویتنی تحلیل شدند. یافته ها : نتایج آشکار ساخت گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بعد از پایان مداخله، نمرات معنادار کمتری در نشخوار فکری (۰/۰۰۵ P= ، ۶۲/۰۰ = U ) و نمرات معنادار بیشتری را در تحمل آشفتگی (۰/۰۱ P< ، ۶۹/۵۰ = U ) نشان دادند. اجرای مداخله بر انعطاف پذیری شناختی افراد با سردرد در گروه آزمایش تفاوت معنادار نسبت به گروه کنترل ایجاد نکرده است (۰/۷۰= P ، ۱۳۳/۰۰ = U ). نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، راهکار مناسبی برای کاهش نشخوار فکری در افراد با سردرد میگرنی و افزایش تحمل آشفتگی در افراد با دردهای مزمن است.
نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه بین سبک های دلبستگی و نگرش به خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
122-140
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از عوامل مهم در ازدواج پایدار صمیمیت زناشویی زوجین است. در صورتیکه صمیمیت زناشویی زوجین از بین برود بر نگرش آن ها به روابط فرازناشویی تاثیر می گذارد. علاوه بر این از عوامل مؤثر بر نگرش افراد به روابط فرازناشویی سبک های دلبستگی زوجین است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی در رابطه بین سبک های دلبستگی و نگرش به خیانت زناشویی در زوجین در شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مردان و زنان متاهل شهر تهران در سال 1396 تشکیل می دادند نمونه پژوهش از جامعه حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارها شامل؛ پرسشنامه نگرش نسبت به روابط فرازناشویی مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سبک های دلبستگی کالینز و رید (1990) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (2002) بود. حجم نمونه این پژوهش 650 نفر شامل 357 زن و 293 مرد بود.تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS توسط شرکت SPSS نسخه20 انجام شد. یافته ها: بررسی ضرایب مسیر و مقادیر استاندارد شده آنها و همچنین کمیت های t مربوط به آن ها نشان داد که اثر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر صمیمیت زناشویی معنادار است ( P ≤0/05 ). همچنین اثر مستقیم صمیمیت زناشویی بر نگرش به خیانت زناشویی معنادار است ( P ≤0/05 ). همچنین اثر غیر مستقیم سبک دلبستگی اضطرابی بر نگرش به خیانت زناشویی معنا دار است ( P ≤0/05 ). نتیجه گیری: از آنجایی که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می باشد و با توجه به نقش پیش بینی کننده سبک های دلبستگی ناایمن و نقش صمیمیت زناشویی در نگرش افراد به خیانت زناشویی باید بر لزوم بررسی این دو متغیر در مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین آموزش والدین در زمینه تربیت کودک و سبک های دلبستگی تاکید کرد.
نقش میانجی جو اخلاقی سازمان در رابطه ی بین فضیلت سازمانی و اشتیاق شغلی معلمان ابتدایی شهرستان پارس آباد
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
225 - 211
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی جو اخلاقی سازمان در رابطه ی بین فضیلت سازمانی و اشتیاق شغلی معلمان ابتدایی شهرستان پارس آباد می باشد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را، معلمان شاغل به تدریس در دوره ی ابتدایی سال تحصیلی 99-1398 شهرستان پارس آباد به تعداد 559 نفر تشکیل می دهد. از میان جامعه ی آماری پیش گفته شده، بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 228 نفر (165 نفر مرد و 63 نفر زن) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. برای این منظور اطلاعات مورد نیاز جهت تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری از طریق پرسشنامه های استاندارد با طیف لیکرت 5 گزینه ای جمع آوری، و در تجزیه و تحلیل داده ها از دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. در بخش آمار توصیفی با استفاده از جداول فراوانی و نمودار های مناسب به توصیف داده ها پرداخته شده است. در بخش استنباطی نیز برای بررسی فرضیه های پژوهش و همچنین ارزیابی برازش مدل مفهومی ارائه شده از نرم افزارهای 22spss و Lisrel8 انجام گرفته است. بدین ترتیب نتایج پژوهش بیانگر آن است که فضیلت سازمانی با ضریب مسیر 63/0 و با توجه به آماره t برابر با 53/7 تاثیر مثبت و معناداری بر اشتیاق شغلی دارد. همچنین مشخص شد که فضیلت سازمانی با ضریب مسیر 44/0 و با توجه به آماره t برابر با 04/6 تاثیر مثبت و معناداری بر جو اخلاقی دارد. بنابراین هرچه میزان فضیلت سازمانی بالا رود بر جو اخلاقی مدارس افزوده می شود.
تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و کودکان طلاق، بی سرپرست و بدسرپرست (9 تا 14 ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سطوح مختلف بد کارکردی خانواده به عنوان عوامل خطر سلامت روان فرزندان مطرح است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، تفسیر تطبیقی آزمون نقاشی خانواده کودکان عادی و طلاق و نیز کودکان بی سرپرست و بدسرپرست (۹ تا ۱۴ ساله) با تأکید بر بررسی اضطراب، افسردگی و پرخاشگری بود. روش: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کودکان ۹ تا ۱۴ ساله خانواده های عادی، کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه شامل ۵۰ کودک عادی و ۵۰ کودک از سه گروه دیگر بود که براساس روش انتساب هدفمند و نمونه گیری در دسترس تعیین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، آزمون اضطراب آشکار کودکان، مقیاس افسردگی و آزمون نقاشی خانواده کورمن استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و از طریق آزمون تحلیل واریانس و مقایسه چندگانه شفه مورد ارزیابی قرارگرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میان نمرات شاخص اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان و نمرات این متغیرها در آزمون نقاشی کودکان همبستگی بالایی وجود دارد (۰/۰۰۰= P ) از سوی دیگر، نتایج آزمون تحلیل واریانس و شفه نشان داد که تفاوت معناداری میان کودکان عادی و کودکان طلاق، بدسرپرست و بی سرپرست وجود دارد (۵۸۱/۸۷۰= F و ۰/۰۰۰= P ) و به ترتیب میزان اضطراب، افسردگی و پرخاشگری کودکان بدسرپرست (۱۹۶/۱۵)، کودکان بی سرپرست (۱۸۶/۶۹) و کودکان طلاق (۱۷۴/۵۵) بیشتر از کودکان عادی (۱۱۱/۹۴) بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که کودکان خانواده های بدسرپرست، بی سرپرست و طلاق نسبت به کودکان عادی، افسرده تر، مضطرب تر و پرخاشگرتر هستند و در این میان کودکان بدسرپرست وضعیت بدتری از کودکان بی سرپرست و کودکان طلاق داشتند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
85 - 100
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری های فیزیولوژیک و مزمن فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی کودکان را با آسیب مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به رماتیسم شهر اصفهان در سه ماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک مبتلا به رماتیسم با روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله ذهن آگاهی کودک محور را طی سه ماه در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل علائم اضطراب درد (مک کراکن و همکاران، 1992) و مقیاس خودکارآمدی درد (نیکولاس، 1989) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم تأثیر معناداری داشته است (f = 83/54, f= 311/23, p<0/001). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (p<0/001). میزان تأثیر آماری درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم به ترتیب 74 و 91 درصد بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت افزایش خودکارآمدی درد و کاهش اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم مورد استفاده گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
100 - 113
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کیفیت زناشویی منحصر به زوجین مشکل دار نیست؛ بلکه کیفیت زناشویی مسأله ا ی مهم و حیاتی است که حتی در زوجین عادی که مشکلات بالینی شدیدی را گزارش نمی کنند، نیز باید مورد توجه قرار گیرد. لذا هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری (CBCT) و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی شهر بندرعباس. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زوجین غیربالینی (عادی) شهر بندرعباس بودند. نمونه آماری پژوهش به روش دردسترس برای هر گروه 16 نفر (8 زوج) و در درمجموع 48 نفر (24) زوج انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995) بود. اطلاعات پژوهش با استفاده از آزمون مانکوا و به وسیله ی نرم افزار SPSS 19 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های مداخله CBCT و ACT در همه ابعاد کیفیت زناشویی در مقایسه با گروه کنترل از میانگین بالاتری(05/0>p) برخودار بودند. در ادامه نتایج نشان دادند که تنها در پس آزمون بعد توافق رویکرد ACT به طور معنادری از میانگین بالاتری (05>p) نسبت به گروه CBCT برخوردار بود. اما در مرحله ی پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. هم چنین در سایر ابعاد کیفیت زناشویی، بعد رضایت و انسجام در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که هر از دو نوع رویکرد CBCT و ACT می توان برای ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی استفاده نمود.