فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۶۶۱ تا ۶٬۶۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه فراگیران به عنوان یکی از ارکان نظام آموزش مهم ترین نقش را در فرایند یاددهی یادگیری ایفا می کنند. بدیهی است که عملکرد تحصیلی این فراگیران به میزان توانایی های آموخته شده یا اکتسابی آن ها در موضوعات آموزشگاهی اطلاق می شود که خود این متغیر متأثر از میزان درگیری تحصیلی یادگیرندگان در فرایند یاددهی-یادگیری است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. بدین منظور348 دانشجو (175 نفر مرد، 173 نفر زن) با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند که به پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو وتسنگ (2011) پاسخ دادند. همچنین برای عملکرد تحصیلی دانشجویان، معدل کل نمرات سال تحصیلی 94-93 مورداستفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین درگیری تحصیلی و ابعاد آن (درگیری عاملیت، درگیری شناختی، درگیری رفتاری، درگیری عاطفی و درگیری فراشناختی) با عملکرد تحصیلی دانشجویان ازلحاظ آماری رابطه مثبت و معنی داری است. همچنین نتایج نشان داد که عملکرد تحصیلی و درگیری تحصیلی در بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد و درنهایت عملکرد تحصیلی و درگیری تحصیلی بین دوره های لیسانس و ارشد و دکتری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون بر عملکرد تحصیلی معنادار بود ضمناً متغیرهای درگیری تحصیلی قادر به تبیین 32 درصد تغییرات عملکرد تحصیلی است.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بخشودگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
597-607
حوزه های تخصصی:
زمینه : طلاق از جمله عوامل گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده است که عواقب بسیاری را برای افراد جامعه دارد و می تواند منشأ بسیاری از آسیب های اجتماعی باشد . هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بخشودگی زنان مطلقه شهر تهران بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه، همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمامی زنان مطلقه شهر تهران در سال 1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 45 نفر از این زنان در سه گروه طرحواره درمانی (15 نفر)، درمان پذیرش و تعهد (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایابی شدند. گروه های آزمایش تحت طرحواره درمانی (12 جلسه 90 دقیقه ای)، پذیرش و تعهد (12 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند. گروه گواه در طی این مدت هیچ گونه مداخله ای از طرحواره درمانی و پذیرش / تعهد دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه بخشودگی هارتلند ( HFS ) تامسون و همکاران (2005) به استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم ا فزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت . یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که هر دو روش درمانی می توانند بخشودگی زنان مطلقه را افزایش دهند ، اما درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بخشودگی دارای تأثیر بیشتری بود . یا فته های این پژوهش اثربخشی دو روش طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد را در بهبود بخشودگی مورد تأیید قرار داد. نتیجه گیری: بنابراین توجه به طرحواره درمانی و پذیرش / تعهد در محیط های مشاوره و روان درمانی برای افزایش بخشودگی زنان مطلقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
فراترکیب عوامل استحکام بخش و خطرساز ازدواج در دهه اخیر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
4-37
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه ازدواج به عنوان مهمترین رکن در تشکیل خانواده سالم، دغدغه ای جدی برای جوانان محسوب می شود و رسیدن به ازدواج موفق مستلزم توجه کافی به ابعاد گوناگون این امر حیاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر ارایه مدل ازدواج موفق و همه جانبه مبتنی بر مؤلفه های استحکام بخش و خطرساز و با در نظر گرفتن فرهنگ ایرانی است. روش: روش پژوهش دراین مطالعه فراترکیب بود و جامعه آماری شامل تمامی پژوهشهای داخلی مرتبط با موضوع از سال 1388تا 1398بود که از پایگاههای اطلاعاتی نشریات کشور به صورت نظامند جستجو و با رعا یت معیارهای ورود و خروج، مورد مطالعه قرار گرفتند و 21مقاله انتخاب شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که مهمترین عوامل مؤثر در ازدواج مؤثر را میتوان در قالب مدلی با 4مقوله و16عامل اصلی و 146 مؤلفه استحکام بخش و خطر ساز تدوین نمود که مقوله ها شامل عوامل فردی، عوامل زمینه ای، عوامل زوجی و معیارهای همسرگزینی می باشندو عوامل اصلی شامل ویژگی های اخلاقی، شخصیتی، هویتی و باورهای مذهبی و معنوی مهارتهای حل تعارض، والدگری، ارتباط مؤثر با همسر، رابطه با خانواده مبداء و خانواده همسر، مسایل مالی و معیشتی، مسایل جنسی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی شناخت انتظارات، نیازها و خواسته ها، همسانی و توافق نظر، بلوغ همه جانبه، و سلامت جسم و روان را شامل شده بود. که هر یک از عوامل خود تعدادی عوامل فرعی رادر برداشت. نتیجه گیری: انتظار می رود یافته های این پژوش جهت استفاده پژوهشگران ومتخصصان خانواده وازدواج کاربرد داشته باشد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس و تعادل در مردان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سالمندی با تغییراتی در حوزه های جسمانی، حرکتی و کارکردهای ذهنی همراه است و می تواند بر شیوه های زندگی افراد اثرگذار باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس و تعادل در مردان سالمند می باشد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری شامل مردان سالمند 60 تا 70 سال می باشند که به مراکز توانبخشی و روانشناسی شهر شاهرود در سال 1399 مراجعه نمودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج پژوهش، تعداد 24 نفر واجد شرایط به طور هدفمند شناسایی شده به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفری گمارده شدند. در نهایت و براساس معیارهای ورود و خروج پژوهش تعداد آزمودنی ها به 21 نفر شامل گروه درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی 11 نفر و گروه کنترل ۱۰ نفر تقلیل یافت. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تعادل برگ (BBS) و استرس ادراک شده ک وه ن و همکاران (1983) بود. در این پژوهش از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها و همچنین روش تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد . یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر تعادل و استرس در مردان سالمند اثر معنی داری وجود داشت (001/0≥ P ) . نتیجه گیری: به نظر می رسد که مداخله شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای پژوهش اثرگذارند با ابن وجود جهت بالا بردن اعتبار بیرونی پژوهش پیشنهاد می گردد که پژوهش های بیشتری صورت گیرد.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
183-204
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقا سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان مطلقه 20 تا 45 ساله دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1398 بود. از این بین، 40 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس پاسخ های نشخوار فکری و مقیاس سلامت عمومی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه آموزش خودکارآمدی (هشت جلسه هفتگی) را دریافت کرد، در حالی که اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و صرفا به پرسش نامه ها پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش خودکارآمدی در گروه آزمایش بر سلامت روانی و نشخوار فکری معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود سلامت روان و کاهش نشخوار فکری در زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، آموزش خودکارآمدی می تواند در کاهش آثار زیان بار اعتیاد بر سلامت روان زنان مطلقه دارای همسران وابسته به مواد سودمند واقع شود.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
83 - 102
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران زن مبتلا بیماری مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس و مطب های پزشکان متخصص مغز و اعصاب منطقه 4 شهر تهران در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش های معنادرمانی قرار گرفتند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه-های تعارضات زناشویی ثنایی و عملکرد جنسی آریزونا بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی، باعث کاهش معنادار (001/0>p) تعارضات زناشویی و عملکرد جنسی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار دارودرمانی برای بهبود زندگی این بیماران استفاده کرد.
نشانگرهای یک رهبر آموزشی موفق؛ یافته های یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی نشانگرهای یک رهبر آموزشی موفق در مدرسه و در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل استادان رشته مدیریت آموزشی دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی و نیز مدیران شاخص مدارس متوسطه شهر شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 است. از میان جامعه آماری، ۳۰ نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از کدگذاری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رهبر آموزشی موفق برای مدارس متوسطه شهر شیراز دارای ۳۶ نشانگر در ۵ مقوله تعیین جهت، مدیریت فرهنگ و جو سازمانی، نظارت و ارزیابی آموزشی، مدیریت بر فرایند یاددهی – یادگیری در مدرسه، و رشد و توسعه حرفه ای است.
طراحی بسته آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تضادهای بین سنت و خاص سنت های قومی و مدرنیته برخی از مشکلات برگرفته از خشونت خانگی را تشدید می کنند و تبعات منفی آن متوجه زنان و فرزندانشان می شود. با توجه به این مساله، هدف پژوهش، طراحی بسته آموزشی چگونگی مقابله با خشونت همسران و بررسی اثربخشی آموزش آن بر خشونت همسران و اشتیاق تحصیلی فرزندان بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل بود. از بین 53 زن خشونت دیده که به یکی از مراکز مشاوره شهرستان رفسنجان مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه مقابله با خشونت خانگی علیه زنان و فرزندانشان پرسشنامه درگیری تحصیلی را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای مداخله، بسته آموزشی پژوهشگر ساخته مقابله با خشونت همسران در 10 جلسه فقط روی زنان گروه آزمایش اجرا شد. داده ها توسط تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان می د هند که آموزش مقابله با خشونت خانگی با استفاده از بسته آموزشی بر کاهش خشونت مردان و افزایش اشتیاق تحصیلی فرزندان اثربخشی معناداری دارد. نتیجه گیری: نتیجه گرفته می شود که بسته آموزشی قابلیت استفاده به عنوان یک پروتکل آموزشی را دارد و از آن می-توان به عنوان یک ابزار در جهت کاهش خشونت خانگی مردان و بهبود اشتیاق تحصیلی فرزندان بهره برد.
نقش ذهن آگاهی بر خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا با میانجی گری معنا در زندگی در تمرین کنندگان یوگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان از دیرباز در پی یافتن معنا در زندگی بوده است که از میان روش های مختلف، تمرینات معنوی یکی از راههای رسیدن به معنا است. ذهن آگاهی یکی از همان تمرینات معنوی است. همچنین، خوداستعلایی و پرورش فضایل نیز همیشه از اهداف عالیه بشر بوده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش ذهن آگاهی بر خوداستعلایی، معنا در زندگی و بهزیستی فضیلت گرا و ارائه مدل نهایی از روابط میان متغیرها انجام شد. در این پژوهش، تعداد 305 نفر از تمرین کنندگان فعال یوگا شامل 247 نفر زن و 58 نفر مرد شرکت کردند و نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا، مقیاس ذهن آگاهی، مقیاس خوداستعلایی و پرسشنامه معنا در زندگی پاسخ دادند. نتایج ارزیابی داده ها ازطریق مدل سازی معادلات ساختاری دلالت بر برازش مدل مفهومی پژوهش داشت و نشان داد ذهن آگاهی به صورت مستقیم بر معنا در زندگی، خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، در این مدل، ذهن آگاهی ازطریق نقش میانجی گر معنا در زندگی، اثر علّی مثبت و معناداری بر خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا داشت و میزان درخور توجهی از تغییرات آنها را تبیین کرد. درنهایت، یافته های این پژوهش بستری را برای شناخت بیشتر همبسته های حضور معنا در زندگی فراهم می کند و می تواند زمینه ساز شناخت بیشتر پژوهشگران از مؤلفه های مرتبط با معنا در زندگی باشد.
مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری بر تنظیم شناختی هیجان و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
73 - 92
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری بر تنظیم شناختی هیجان و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان نارساخوان صورت گرفت. روش: جامعه آماری این مطالعه نیمه تجربی شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان ارجاع شده به مراکز مشاوره اداره آموزش پرورش شهر نیشابور در سال تحصیلی 1398-1399 می شد. از این میان تعداد 43 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل هرکدام 14 نفر جایگزین گردیدند. شرکت کنندگان با کمک پرسشنامه خواندن و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان- فرم کودکان گارنفسکی و همکاران (2002) در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، متغیرهای مستقل برای دو گروه آزمایش اجرا گردید. گروه آزمایش اول و دوم توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری را طی هجده جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. گروه سوم به عنوان گروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفته و در طی پژوهش هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. داده ها بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: راهبردهای مثبت تنظیم شناختی و سرعت پردازش اطلاعات در گروه های مداخله نسبت به کنترل افزایش و میزان راهبردهای منفی تنظیم هیجان کاهش یافته بود (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت اثربخشی در گروه توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری متغیر سرعت پردازش اطلاعات بهبودی بالاتری داشت؛ اما اثربخشی درمان توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه در متغیر تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای مثبت) بیشتر بوده است.
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خود انتقادی و افسردگی مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی ازجمله مشکلات شایع با پیامدهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی هستند. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی شفقت درمانی و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر خود انتقادی و افسردگی مبتلایان به افسردگی اساسی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روان شناختی شهر نیشابور سه ماهه اول سال 1398 بودند که از میان آن ها 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 1 و 2 (هر گروه 15 نفر)، و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول درمان درمان مبتنی بر شفقت، گروه دوم درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی را دریافت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه خودانتقادگری و عدم خود اطمینان بخشی گیلبرت و همکاران (2004)، پرسش نامه افسردگی بک (1996) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مالتی وریت استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که شفقت درمانی و درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی باعث بهبود خود انتقادی و افسردگی مبتلایان به افسردگی اساسی می گردد. هم چنین، اثربخشی شفقت درمانی بر کاهش این مسائل روان شناختی، بیش تر از درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی می باشد. بحث و نتیجه گیری: هر دو درمان بر کاهش خود انتقادی و افسردگی موثر بوده است، اما شفقت درمانی نسبت به درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی برتری معناداری داشته است (P<05/0).
مدل علی سبک دلبستگی نایمن و تجارب آسیب زا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ذهنی سازی که به عنوان ظرفیت درک حالات درون روانی خود و دیگران تعریف می شود، می تواند عامل مهمی در اختلال اضطراب اجتماعی باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل علی سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیب زا با میانجیگری ذهن آگاهی بر ذهنی سازی افرادی با اضطراب اجتماعی است. روش: روش پژوهش کمی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر الشتر در سال 1399 بود. 232 نفر دانشجویان که در پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور نمره بالای 40 را بدست آورده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: پرسش نامه اضطراب اجتماعی کانور، ذهنی سازی دیمی تریویچ، سبک دلبستگی هازن، تجارب آسیب زا محمدخانی و ذهن آگاهی فرایبورگ بود. داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده ها برازش مطلوبی دارد. سبک دلبستگی ناایمن و تجارب آسیب زا با ذهنی سازی رابطه منفی معناداری داشتند. ذهن آگاهی توانست در ارتباط بین دلبستگی ناایمن و ذهنی سازی به صورت معناداری میانجی گری کند، اما ذهن آگاهی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین تجارب آسیب زا و ذهنی سازی ایفا نکرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که سبک دلبستگی ناایمن به طور مستقیم و به واسطه ذهن آگاهی به صورت غیرمستقیم بر ذهنی سازی تاثیر دارد و تجارب آسیب زا فقط به صورت مستقیم توانسته بر ذهنی سازی موثر بوده باشد. توجه به این متغیر ها می تواند در زمینه رفع مشکلات ذهنی سازی و ارتقا آن موثر باشند.
اضطراب بیماری در پرستاران بیمارستان : پیش بین های ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روان شناختی در دوران کووید -۱۹
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
113 - 130
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع کووید-19، اضطراب بیماری به ویژه در بین پرستاران افزایش یافته است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب بیماری از طریق ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روان شناختی در دوران کووید-19 انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل پرستاران بیمارستان های مختص کووید-19 در سال 1399 بودند. از بین 450 نفر از پرستاران واجد شرایط 250 پرستار به عنوان نمونه با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ها شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش 2 به صورت انلاین پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اضطراب بیماری کرونا با ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روانشناختی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ذهن آگاهی و انعطاف پذیری روانشناختی می توانند به طور معناداری21 درصد از تغییرات اضطراب بیماری پرستاران را پیش بینی کنند. بنابراین، پیشنهاد می شود برنامه ریزی های لازم در جهت کاهش اضطراب بیماری کرونا در پرستاران در شرایط همه گیری انجام شود.
رابطه بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل شهر قم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
18 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف : صمیمیت زناشویی نقش مهمی در استحکام خانواده دارد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل بود. روش: مطالعه حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره صدرا در شهر قم در سال 1399 به تعداد 240 نفر بودند. طبق فرمول کوکران حجم نمونه 144 نفر برآورد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، سرسختی روانشناختی (لانگ، گولت و امسل، 2003) و صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد که بهزیستی روانشناختی (و هر شش مولفه آن شامل پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و سرسختی روانشناختی (و هر سه مولفه آن شامل کنترل، تعهد و چالش جویی) با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل رابطه مثبت و معنادار داشتند(001/0˂P) همچنین، متغیرهای بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی به طورمعناداری توانستند 53 درصد، شش مولفه بهزیستی روانشناختی به طورمعناداری توانستند 67 درصد و سه مولفه سرسختی روانشناختی به طورمعناداری توانستند 37 درصد از تغییرات صمیمیت زناشویی در زنان متأهل را تبیین کنند(001/0˂P) نتیجه گیری : نتایج نشان دهنده رابطه مثبت معنادار بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی با صمیمیت زناشویی در زنان متأهل و نقش آنها در تبیین صمیمیت زناشویی آنان بود. بنابراین، برای ارتقای صمیمیت زناشویی می توان بهزیستی روانشناختی و سرسختی روانشناختی را بهبود بخشید.
تأثیر آموزش مهارت های فراشناختی بر علائم اضطراب اجتماعی و نشانگان افت روحیه در دختران با سطوح بالای اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : دانشجویان دارای اضطراب کرونا در زندگی تحصیلی و اجتماعی با چالش های زیادی در تعاملات اجتماعی و عمل روانی مواجه می شوند که برای رفع آن ها نیاز به مهارت های فراشناختی دارند. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های فراشناختی بر علائم اضطراب اجتماعی و نشانگان افت روحیه در دختران دارای سطوح بالای اضطراب کرونا انجام شد. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. تمامی دانشجویان دختر دارای اضطراب کرونا در دانشگاه آزاداسلامی کرمانشاه جامعه پژوهش را تشکیل دادند. از بین آن ها با نمونه گیری هدفمند و کسب یک نمره بالاتر از میانگین در ابزارهای تکمیل شده 30 نفر انتخاب و در گروه های 15 نفری گمارش شدند. داده ها با پرسشنامه های اضطراب کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، نشانگان افت روحیه (کیسان و همکاران، 2004) و اضطراب اجتماعی (کانر و همکاران، 2000) گردآوری شد. برای گروه آزمایش 10 جلسه برنامه فراشناختی به صورت جلسات هفتگی آنلاین یک ساعته اجرا شد، اما گروه کنترل برنامه ای را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : گروه های آزمایش و کنترل در پیش آزمون از نظر متغیر های اضطراب اجتماعی و نشانگان افت روحیه تفاوت معنا داری نداشتند (05/0<P)، اما در مراحل پس آزمون و پیگیری از نظر هر دو متغیر این تفاوت معنادار بود (05/0>P). آموزش مهارت فراشناختی باعث کاهش نشانگان افت روحیه و اضطراب اجتماعی آزمودنی های گروه آزمایش شد (05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد، در برنامه فراشناختی نمرات پس آزمون متغیرهای وابسته نسبت به پیش آزمون به صورت معناداری کاهش یافته اند و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بوده است. نتیجه گیری : یافته ها نشان می دهد که آموزش مهارت فراشناختی می تواند، به عنوان یک شیوه انتخابی در مبتلایان به اضطراب کرونا استفاده شود. بنابراین، درنظر گرفتن این نوع درمان به عنوان بخشی از برنامه درمانی مراجعان با اضطراب کرونا می تواند؛ سودمند باشد.
مقایسه ذهن آگاهی و بدتنظیمی هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، تعیین تفاوت ذهن آگاهی و بدتنظیمی هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و عادی بود. آزمودنی های پژوهش شامل دو گروه بود که گروه بالینی را 20 فرد مبتلا به GAD تشکیل می دادند که به شیوه نمونه گیری در دسترس از بیماران مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی بزرگمهر و مراکز مشاوره شهر تبریز و گروه کنترل نیز به همان تعداد بعد از همتاسازی از بین همراهان مراجعان مراکز مشاوره انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی( DERS )، پرسشنامه نگرانی پن استیت ( PSWQ ) و مقیاس توجه آگاهی هشیارانه ( MAAS ) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل ممیز استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین گروه بهنجار و گروه اضطراب فراگیر، در تنظیم هیجانی و خرده مقیاس های آن تفاوت معناداری وجود داشت (01/0> p ). همچنین بین گروه بیمار و گروه سالم از نظر میزان ذهن آگاهی تفاوت معنی دار وجود داشت (01/0> p )، تحلیل ممیز نیز نشان داد که ذهن آگاهی پایین و مشکل تنظیم هیجانی به خوبی می توانند عضویت و یا عدم عضویت یک فرد در گروه کنترل و یا گروه اضطراب فراگیر را پیش بینی کنند. به طور کلی ذهن آگاهی و بدتنظیمی هیجانی بعنوان دو عامل فراتشخیصی احتمالا می توانند در پدیدآیی اختلال اضطراب فراگیر نقش داشته باشند. ند.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و واقعیت درمانی بر آشفتگی شناختی و اضطراب بازگش ت به مواد معتادان تحت درمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه اختلالات مصرف مواد و عواقب وخیم آن با بسیاری از مشکلات جدی پزشکی و روان پزشکی رابطه دارند که در همین راستا پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و واقعیت درمانی بر آشفتگی شناختی و اضطراب بازگش ت به مواد معتادان تحت درمان انجام شد انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معتادان تحت درمان مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوءمصرف مواد شهر کرمان در سال 1399 بودند. از بین آن ها 45 نفر (24 مرد و 21 زن) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه، 15 نفر آزمایش اول، 15 نفر آزمایش دوم و 15 نفر در گروه کنترل، گمارده شدند. گروه آزمایش اول، مداخله روان درمانی مثبت گرا و گروه آزمایش دوم، واقعیت درمانی ویلیام گلاسر را -هر درمان- در 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) به صورت گروهی، دریافت کردند؛ گروه گواه به مدت دو ماه در لیست انتظار جهت دریافت کارآمدترین مداخله قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های آشفتگی شناختی ماسون و همکاران (1994) و اضطراب بازگشت به مواد محقق ساخته، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس و تعقیبی فیشر، استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که هر دو روش روان درمانی مثبت گرا و واقعیت درمانی بر کاهش آشفتگی شناختی و اضطراب بازگش ت به مواد معتادان اثربخش می باشند؛ اما تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو شیوه درمانی بر کاهش آشفتگی شناختی و اضطراب بازگش ت به مواد معتادان وجود داشت (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت گرا اثربخش تر از واقعیت درمانی بر آشفتگی شناختی و اضطراب بازگش ت به مواد معتادان تحت درمان، می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در زمان شیوع کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر تحت تاثیر شیوع اپیدمی کووید-19 قرار گفته است در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهرستان دزفول در زمان شیوع کووید-19 انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر دزفول تشکیل می دادند. تعداد 30 نفر از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. در هر سه گروه، اختلال اضطراب بیماران از طریق مقیاس 7 سوالی اضطراب فراگیر (GAD-7) مورد ارزیابی قرار گرفتند، گروه نخست، در 8 جلسه یک ساعته درمان شناختی – رفتاری دریافت کردند و گروه دوم، 8 جلسه یک ساعته و هفته ای یک جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند؛ اما گروه سوم آموزشی ندیدند. سپس مجدداً در پس آزمون اضطراب هر سه گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به عدم رعایت مفروضه های تحلیل کواریانس داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد درمان های شناختی – رفتاری و پذیرش و تعهد توانستند نشانه های اضطراب فراگیر را نسبت به گروه کنترل کاهش دهند (01/0p<) ولی تفاوت اثربخشی درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی _ رفتاری بر اختلال اضطراب فراگیر معنادار نبود (05/0P<). نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو رویکرد درمانی می تواند در جهت نشانه های اضطراب فراگیر اثرگذار باشند.
اثر بازی های حیاط پویا بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده در دانش آموزان 8 تا 12 ساله پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش ها در زمینه روان شناسی رشد نشان می دهدکه تجربه ورزش و بازی در دوران کودکی می تواند بر رشد اجتماعی و سلامت روانشناختی تاثیر مهم و همیشگی داشته باشد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثر بازی های حیاط پویا بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده در پسران 8 تا 12 ساله بود. مواد و روش ها: پژوهش از نوع شبه آزمایشی کاربردی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانش آموزان پسر 8 تا 12 ساله شهر کرمانشاه در سال تصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 30 دانش آموزان به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته در بازیهای حیاط پویا شرکت کردند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از مقیاس رشد اجتماعی واینلند (1953) و پرسشنامه خودتوصیفی بدنی مارش (1998) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0p< تحلیل شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بازی های حیاط پویا تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده کودکان دارد (001/0P<). نتیجه گیری: به نظر می رسد که بازی های حیاط پویا می تواند باعث افزایش رشد اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده کودکان شود. بنابراین می توان از این بازیها برای بهبود سطح اجتماعی و شایستگی بدنی ادراک شده ، که نقش موثری را در سلامتی روانی کودکان دارند، استفاده کرد.