فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۸۱ تا ۶٬۶۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
148-135
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات رایج بین زوجین وجود الگوهای ارتباطی ناکارآمد ا ست که باعث ایجاد تعارض بین زوجین می شود و از آنجایی که وجود افکار و باورهای منفی و شیوه تفسیر زوجین از مشکلات عامل اصلی ایجاد مشکلات ارتباطی می باشند، بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر بهبود الگوهای ارتباطی ناکارآمد زوجین و افزایش سازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و با گزینش تصادفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ که برای کاهش مشکلات زناشویی به مرکز مشاوره ی موج در شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، تشکیل داده اند. از این میان 16زوج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش(8 زوج) و کنترل(8 زوج) تخصیص یافتند. شرکت کنندگان به پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین (کریستنسن و سالاوی، 1984) و مقیاس سازگاری زناشویی دو عضوی (اسپانیر، ۱۹۷۶) به عنوان پیش آزمون و سپس پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 120 دقیقه ای آموزش رویکرد بین فردی فراشناختی را دریافت کردند. درآمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد و داده ها با نرم افزار SPSS23 آنالیز گردید. نتایج نشان داد درمان بین فردی فراشناختی باعث بهبود الگوهای ارتباطی ناکارآمد زوجین و افزایش سازگاری زناشویی شده است. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود از رویکرد بین فردی فراشناختی برای بهبود الگوهای ارتباطی ناکارآمد بین زوجین و افزایش سازگاری زناشویی استفاده شود.
نقش الکسی تایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در مصرف کنندگان مواد مخدر صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
184-175
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش الکسی تایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در مصرف کنندگان موادمخدر صنعتی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد مصرف کننده موادمخدر صنعتی مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب ( DIC ) منطقه 12 شهر تهران در 6 ماهه دوم سال 1399 بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آسیب به خود (سانسون و همکاران، 1998)، مقیاس الکسی تایمی (باگبی و همکاران، 1994)، پرسشنامه نشخوار فکری (قربانی و همکاران، 2008) و پرسشنامه خودانتقادی (گیلبرت و همکاران، 2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد الکسی تایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی با رفتارهای آسیب به خود رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که الکسی تایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی توانستند 45/0 رفتارهای آسیب به خود را در مصرف کنندگان موادمخدر صنعتی پیش بینی کنند (05/0 P< ). با توجه به اینکه رفتارهای آسیب به خود در مصرف کنندگان مواد مخدر از الکسی تایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی تأثیر می پذیرد، برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از افراد ضروری به نظر می رسد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد غیر مبتلا و افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی و محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
174-163
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و میزان انعطاف پذیری روانشناختی در افراد غیر مبتلا و افراد مبتلا به سوءمصرف به مواد افیونی و محرک بود. این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مردان غیر مبتلا و مردان مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد افیونی و محرک مراجعه کننده به مراکز درمانی و کمپ های ترک اعتیاد شهر یزد در سال 1397 بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند بود که برای هرگروه 45 نفر در نظر گرفته شد. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه طرح واره های یانگ ( 1998 ) و پرسشنامه پذیرش و عمل ( بوند و همکاران، 2011 ) و اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد . نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مصرف کنندگان مواد افیونی و مواد محرک میانگین بالاتر معناداری نسبت به گروه غیر مبتلا دارند(05/0> P )و میانگین انعطاف پذیری روان شناختی گروه مصرف کننده مواد محرک از میانگین انعطاف پذیری روان شناختی گروه مصرف کننده مواد افیونی و گروه افراد غیر مبتلا به صورت معناداری کمتر است(05/0> P ). بنابراین طراحی و اجرای مداخلات طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد برای مصرف کنندگان مواد افیونی و مواد محرک میتواند تا حد زیادی راهگشا باشد.
اثربخشی درمان تلفیقی شناختی رفتاری - ذهن آگاهی بر تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
249-228
حوزه های تخصصی:
هدف: حسادت بیمارگون نسبت به همسر، یکی از شایع ترین شکایات زوج های مراجعه کننده برای زوج درمانی است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان تلفیقی شناختی رفتاری- ذهن آگاهی بر کاهش تعارض زناشویی و اضطراب زنان دارای حسادت بیمارگون انجام گرفت. روش: بدین منظور از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 34 زن دارای حسادت بیمارگون بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان انتخاب شد. روش مداخله شامل 10 جلسه ی گروهی درمان تلفیقی شناختی رفتاری-ذهن آگاهی بود که برای گروه آزمایش اجرا شد. به منظور سنجش متغیرها از پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، ۱۳۷۹) و اضطراب حالت-صفت (اشپیلبرگر و همکاران، 1983) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری با کنترل پیش آزمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج کاهش معناداری را در میانگین نمرات گروه آزمایش در هر دو متغیر اضطراب و تعارض زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری نشان داد، لیکن در نمرات گروه گواه تغییر محسوسی مشاهده نشد. ( 0005 /0 p < ) نتیجه گیری: بنابراین درمان تلفیقی شناختی رفتاری- ذهن آگاهی در کاهش اضطراب و تعارض زناشویی زنان دارای حسادت بیمارگون مؤثر بوده و می تواند مورد استفاده ی متخصصان زوج درمانی و روان درمانگران قرار گیرد.
تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام شد. روش: به لحاظ هدف، توصیفی (غیرآزمایشی) بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر قدس در سال تحصیلی 1400-1399 ک ه مشغول به تحصیل هستند، بودند. از جامعه آماری پژوهش حاضر، تعداد حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 148 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور و پرسشنامه تجدیدنظر شده پنج عاملی شخصیتی نئو فرم کوتاه استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول ابتدایی رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: ضریب همبستگی مقیاس روان رونجوری با پیشرفت تحصیلی منفی و معکوس بوده اما بین باقی خرده مقیاس های ویژگی شخصیتی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان از طریق همبستگی اخلاقی، وفاداری و خیانت زناشویی والدین به علت استعمال غیراخلاقی از شبکه های اجتماعی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف مطالعه پیشرفت تحصیلی دانشجویان از طریق همبستگی اخلاقی و وفاداری و خیانت زناشویی والدین به علت استعمال غیراخلاقی از شبکه های اجتماعی انجام گرفت. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه ملایر می باشد. حجم نمونه بر اساس روش تصادفی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 162 دانشجو انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شبکه های اجتماعی محقق ساخته، خیانت زناشویی اصلاح شده آی ان اف کیو، وفاداری به همسر و همبستگی اخلاقی محقق ساخته می باشد. روایی پرسشنامه ها مورد تایید صاحبنظران قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب83/0، 81/0، 86/0، 83/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو سطح آمار توصیفی (درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد بین استفاده از شبکه های اجتماعی در محیط کار با همبستگی اخلاقی (48/0-) و وفاداری به همسر (69/0-) با (53/0- ) و کاهش خیانت زناشویی در سطح 01/0 معنی دار می باشد. نتایج حاکی از آن است که استفاده از شبکه های اجتماعی و رابطه های پنهانی میزان وفاداری و همبستگی اخلاقی کار و زندگی شخصی کارمند را کاهش دهد و در مقابل میزان خیانت زناشویی را افزایش دهد.
اثربخشی مشاوره سیستمی بوئن بر رفتارهای کنترل گرایانه و احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره سیستمی بوئن بر رفتارهای کنترل گرایانه و احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر شهر تهران در سال 1400 انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مواجه شده با خیانت همسر که به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه نمودند تشکیل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش مشاوره سیستمی بوئن 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه رفتارهای کنترل گرایانه (گراهام کوان و آرچر، 2005) و پرسشنامه احساس انسجام (کیمیایی و همکاران، 1392) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مشاوره سیستمی بوئن باعث کاهش رفتارهای کنترل گرایانه در زنان آسیب دیده از خیانت همسر شده است. همچنین نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار باعث افزایش احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، مشاوره سیستمی بوئن، مداخله موثری در کاهش رفتارهای کنترل گرایانه و افزایش احساس انسجام در زنان آسیب دیده از خیانت همسر است.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری به شیوه گروهی بر افسردگی،اضطراب و افزایش کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شهرستان قلعه گنج
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: عوامل متعددی از جمله طلاق، اعتیاد، زندانی شدن و مرگ همسر می تواند موجب تغییر ساختار خانواده شود و پدیده تک والدی یا سرپرستی زنان را در پی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری بر علایم افسردگی ،اضطراب و افزایش کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شهر قلعه گنج می باشد. مواد و روش کار: در یک طرح شبه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توام با گروه کنترل، تعداد 30 نفر از زنان سرپرست خانوار مبتلا به افسردگی و اضطراب پس از ارزیابی های بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فعال سازی رفتاری (15 نفر) و یا گروه کنترل (15) نفر گماشته شدند .گروه آزمایش طی 10 جلسه درمان هفتگی فعال سازی رفتاری را دریافت داشت .تمام شرکت کنندگان پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه WHOQOL-BREF را به عنوان ابزارهای پژوهش، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه تکمیل کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون مانکوا نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری اثر معنی داری بر کاهش علایم افسردگی ،اضطراب و افزایش کیفیت زندگی دارد.نتایج به دست آمده در مرحله پیگیری 1 ماهه نیز حفظ شده بودند. بحث و نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت در بهبود علایم افسردگی ،اضطراب و افزایش کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار تاثیر قابل توجهی دارد.
تأثیر برنامه مداخله ای چندوجهی (آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی در سطح کودک و والدین) بر نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان با نارساخوانی می تواند نقش مهمی در موفقیت یا شکست در عملکرد تحصیلی ایفا کند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه مداخله ای چندوجهی (آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی در سطح کودک و والدین) بر نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: طرح این پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آنها نمونه ای به حجم 40 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. ابزار های پژوهش شامل نسخه چهارم مقیاس هوشی وکسلر کودکان (2003)، مقیاس نگرش خواندن (مک کنا و کر، 1990)، آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1384) بود. برنامه مداخله ای چندوجهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای فقط روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه فقط آموزش های معمول مراکز آموزشی خود را دریافت می کردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه آموزش یکپارچگی حسی-حرکتی در سطح کودک و والدین بر نگرش و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مؤثر است (0/01> P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر مؤثر بودن برنامه مداخله ای، می توان آموزش تعاملی مادر و کودک مبتنی بر این روش را به عنوان یک گزینه مناسب در طراحی برنامه های روان شناختی و تحصیلی برای کودکان با نارساخوانی در نظر گرفت.
اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر صمیمیت زنان متاهل
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر صمیمیت زنان متاهل انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل همراه با گمارش تصادفی گروه های آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان زن متاهل دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران در سال 1397 می باشد که با شیوه نمونه گیری دردسترس30 نفر انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای اندازه گیری صمیمیت زناشویی از پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) استفاده شد که دارای 43 گویه است که نیازهای صمیمیت و ابعاد آن (عاطفی، روان شناختی، عقلانی، جنسی، جسمانی، معنوی، زیباشناختی و اجتماعی- تفریحی) را مورد سنجش قرار می دهد. اعتمادی (1384) پایایی کل پرسشنامه را از طریق روش آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه کرده است. در پژوهش خمسه و حسینیان (1386) پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 گزارش شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مشاوره مبتنی بر نظریه بر صمیمیت زنان متاهل اثربخش بوده است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به افزایش صمیمت در زنان گروه آزمایش گردید.
رابطه ی پریشانی روانشناختی و علائم جسمانی سوء هاضمه عملکردی با نقش میانجی گری تصاویر ذهنی مرتبط با درد، حساسیت احشایی، فاجعه آفرینی درد و خودکار آمدی درد
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوء هاضمه عملکردی جزء گروهی از اختلالات گوارشی است که علائم روانی در بروز آن نقش قابل توجهی دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی پریشانی روانشناختی و علائم جسمانی سوء هاضمه عملکردی با نقش میانجی گری تصاویر ذهنی مرتبط با درد، حساسیت احشایی، فاجعه آفرینی درد و خودکارآمدی درد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به سوء هاضمه عملکردی مراجعه کننده به کلینیک های گوارشی شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود که ۳۶۳ نفر از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، شاخص سوء هاضمه نپین، پرسشنامه تصاویر ذهنی درد مزمن، شاخص حساسیت احشایی، مقیاس فاجعه آفرینی درد و پرسشنامه خودکارآمدی درد مزمن بود. از نرم افزارهای Smart-PLS، SPSS نسخه ۲۳، شاخص های توصیفی و معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مسیر مستقیم پریشانی روانشناختی (۰/۳۲۹)، تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۳۹۶) و فاجعه آفرینی درد (۰/۲۳۴) به علائم جسمانی معنی دار بود. همچنین مسیر غیرمستقیم پریشانی روانشناختی به علائم جسمانی با میانجی گری تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۰۵۲)، فاجعه آفرینی درد (۰/۲۳۱)، خودکارآمدی درد بر تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۰۵۸) و حساسیت احشایی بر تصاویر ذهنی مرتبط با درد (۰/۲۴۶) معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد تصاویر ذهنی مرتبط با درد، حساسیت احشایی، فاجعه آفرینی درد و خودکارآمدی درد نقش واسطه ای میان پریشانی روانشناختی و علائم جسمانی سوء هاضمه عملکردی دارد. پیشنهاد می شود این عوامل در برنامه های درمانی بیماران گنجانده شود تا به تبع آن از عود مجدد بیماری، تشدید علائم و بار بیماری کاسته شود.
رابطه ساختاری خودطرحواره های ریاضی و حافظه عاطفی ریاضی با اشتیاق ریاضی: نقش میانجی ارزش تکلیف و باورهای توانایی انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۴۹۲-۱۴۷۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اشتیاق تحصیلی پرداخته اند. اما پژوهش پیرامون تدوین مدل ساختاری برای پیش بینی اشتیاق ریاضی بر اساس خودطرحواره ریاضی و حافظه عاطفی ریاضی با میانجی گری ارزش تکلیف و باورهای توانایی - انتظار مغفول مانده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری حافظه عاطفی و خودطرحواره ریاضی با اشتیاق ریاضی با نقش میانجی باورهای توانایی - انتظار و ارزش تکلیف بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود که 500 نفر از دانش آموزان پایه های یازدهم رشته تجربی و ریاضی شهر تهران سال 1398 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. همه ی آن ها پرسشنامه های حافظه عاطفی ریاضی (شانک و همکاران، 2008)، خودطرحواره ریاضی (گارسیا و پینتریچ، 1994)، انتظار - ارزش سمنان (حسینی و همکاران، 1389)، هزینه تکلیف ریاضی (فلاک و همکاران، 2015) و اشتیاق ریاضی (فردریکز و همکاران، 2004) را تکمیل نمودند و داده ها با استفاده از آزمون های مدل ساختاری و تحلیل مسیر تحلیل شد . یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده، حافظه منفی به صورت مستقیم بر باورهای توانایی - انتظار ریاضی، تأثیر منفی و حافظه مثبت به صورت مستقیم بر باورهای توانایی - انتظار ریاضی تأثیر مثبت داشت (0/01 > P). حافظه منفی هم به صورت مستقیم (0/01 > P) و هم به صورت غیرمستقییم (0/05 > P) و با میانجی گری باورهای توانایی - انتظار ریاضی بر ارزش تکلیف ریاضی تأثیر داشت. حافظه مثبت نیز هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری باورهای توانایی-انتظار ریاضی بر ارزش تکلیف ریاضی تأثیر داشت (0/01 >P). باورهای توانایی - انتظار ریاضی نیز به صورت مستقیم بر ارزش تکلیف ریاضی تأثیر داشت (0/05>P). حافظه منفی و هم حافظه مثبت هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم، بر اشتیاق ریاضی تأثیر داشت (0/01 >P). رابطه مستقیم خودطرحواره های ریاضی، ارزش تکلیف ریاضی و باورهای توانایی - انتظار ریاضی با اشتیاق ریاضی معنی دار نبود (0/05 <p). نتیجه گیری: حافظه عاطفی مثبت و منفی بر اشتیاق ریاضی مؤثر است. همچنین خود طرحواره ریاضی و حافظه عاطفی ریاضی به واسطه باورهای توانایی انتظار ریاضی بر ارزش تکلیف ریاضی تأثیر گذارند . تلویحات کاربردی یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
بررسی اثربخشی مداخلات بهشیار حسی حرکتی در درمان الگوهای کژکار شخصیت افسرده و مضطرب: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۷۱۶-۱۶۹۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است روش های سنتی بهشیاری با دوره های کاهش استرس بر پایه کند کردن حرکت، ایجاد سکون و دنبال کردن آموزه های سنتی بودیسم اجرا شده اند، اما اثربخشی طولانی مدت این روش ها بر اضطراب و افسردگی با نتایج ضد و نقیضی همراه بوده است. اخیرا مداخلات بدنمند، پویا و عینی حین حرکت و بازی بر ناهشیار و تقویت هشیاری برای انسجام ذهن و بدن پیشنهاد گردیده است. آیا این تمرینات درمانی می تواند به تغییر الگوهای کژکار شخصیت مضطرب و افسرده منجر شود؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات بهشیار حسی حرکتی در درمان الگوهای کژکار شخصیت منجر به اضطراب و افسردگی مراجعین متقاضی روان درمانی اجرا شد. روش: این پژوهش یک مطالعه آمیخته از نوع تبیینی بود. روش مطالعه اول، شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری از مراجعین کلینیک های روانشناسی در تهران بوده اند. نمونه پژوهش، 20 نفر (زن: 7 و مرد: 13) از افرادی است که با علائم اضطرابی یا افسردگی به یک کلینیک مراجعه کرده بودند. این افراد قبل و بعد از اجرای 8 هفته ای مداخلات بهشیار حسی حرکتی (کاشانکی و همکاران، 1400) به پرسشنامه های اضطراب و افسردگی کاستلو کامری (1967) پاسخ دادند. در مطالعه دوم، در حین مداخلات بهشیار و بعد ازآن، الگوهای کژکار شخصیت، سلامت روان و خصیصه های شخصیتی پیش بینی کننده اضطراب و افسردگی یکی از مراجعین، توسط آزمون شخصیت سواپ (شدلر و وستن، 2007) ارزیابی شد. یافته ها: در مطالعه اول نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مداخلات بهشیار حسی حرکتی سبب کاهش اضطراب (0/00001 P<) و افسردگی (0/05 P<) می شود و مطالعه دوم نشان دهنده تغییر الگوهای کژکار شخصیت بیمار توسط مداخلات، تبدیل دفاع های ناپخته به دفاع های پخته و افزایش عوامل سلامت روان در بیمار بود که منجر به کاهش اضطراب و افسردگی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده اثربخشی مداخلات بهشیار حسی حرکتی بر الگوهای شخصیتی کژکار افسرده و مضطرب بود. این مداخلات چالشی و بازی های متنوع احتمالا سبب توانمندسازی و افزایش ظرفیت ذهن و بدن و ایجاد انگیزه برای تحمل اضطراب و مقابله با افسردگی می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۶۳-۱۸۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: بررسی های صورت گرفته نشان داده است خودکارآمدی پایین و باور ضعیف نسبت به توانایی در شرایط تنش آور از علل سوء مصرف مواد و بازگشت رفتارهای اعتیادی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معتادان مرد متجاهر گروه هدف ماده 16 استان گیلان بودند 45 نفر که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (پترسون، ایفرت، فینگولد و دیویدسون، 2012) و طرحواره درمانی (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003) در 8 جلسه 1 ساعته در گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) و مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد میلر و تونیگان (1996) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی با پیگیری دو ماهه (0/001 >P) تأثیر معناداری داشت، همچنین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر اشتیاق به تغییر با پیگیری دو ماهه (0/001 >P) تأثیر معناداری داشت، اما بین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد متجاهر در درمان ماده 16 تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی منجر به افزایش خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در فرد معتاد گردید و توانست فرد وابسته به مصرف مواد مخدر را از مرحله عزم و آمادگی به مرحله اقدام و ابقاء برساند.
A Review of Pathogen Identification through the Behavioral Immune System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
9 - 16
حوزه های تخصصی:
Objective: Pathogen disgust has evolved as a psychological adaptation in response to the avoidance of disease-causing organisms. Recently, evolutionary social psychologists have proposed the existence of a behavioral immune system that has evolved to avoid pathogens as a psychological adaptation. However, researchers claim that the concept of a behavioral immune system is not the same as pathogen avoidance. Therefore, in this study, the aim is to investigate whether the behavioral immune system is the same as the pathogen avoidance system or has a broader meaning. Method: using Google Scholar database keywords such as disease avoidance, pathogen disgust, the behavioral immune system were searched. PubMed for the behavioral immune system, system over perception disease cues, and disease over perception bias was investigated. All-time periods were used for this review study and more than two hundred documents were reviewed and extracted according to the criteria. Results: The findings show that there are three main mechanisms involved in the behavioral immune system. This system includes the emotional, cognitive, and behavioral mechanisms. Therefore the results showed that the behavioral immune system has a broader meaning than the pathogen avoidance system. Conclusion: Research on physiological correlations with emotional experiences shows that disgust is evoked in response to pathogen-related stimuli and is associated with unique patterns of autonomic nervous system and neural activity. However little is known about the functional connections between anatomical structures, neurochemical processes, and various cognitive and behavioral phenomena that are the manifestations of the behavioral immune system, and more studies are needed in this area.
مطالعه تجربه مزاحمت خیابانی زنان و واکنش قربانیان به آن در شهر سنندج
حوزه های تخصصی:
هدف همزمان با حضور زنان در عرصه اجتماع، مسئله مزاحمت برای آنها در کانون تحلیل قرارگرفته است. مزاحمت خیابانی ازسوی مردان شامل هر نوع عملی است که جنبه کلامی، فیزیکی و حتی تمجید از زنان را شامل شود. هدف از پژوهش حاضر، کشف انواع مزاحمت های ایجاد شده برای زنان ودختران و بررسی واکنش آنها درسطح شهر سنندج است. میدان پژوهش شامل کلیه زنان و دختران 18 تا 40 ساله شهر سنندج و مشارکت کنندگان تعداد 36 نفر از زنانی بودند که مزاحمت خیابانی را تجربه کرده اند. انها بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها بر اساس نظریه زمینه ای تحلیل شدند.و 51 مقوله در رابطه با علت، واکنش، استراتژی، پیامد و مقوله هسته استخراج شد. از دید این زنان مزاحمت خیابانی بیشتر در مکان های عمومی همچون خیابان، پارک ها و اخیراً فضای مجازی اتفاق افتاده و اکثریت زنان اولین مزاحمت را در دوران کودکی تجربه کرده بودند.. زنان عواملی چون بیکاری، مشکلات جنسی، تبدیل شدن خیابان به مکانی برای سرگرمی و پرسه زنی، کمبودهای عاطفی و برتری فضای مردسالارانه بر اجتماع را دلایل اصلی اقدام به مزاحمت خیابانی می دانستند. متداول ترین واکنش زنان، سکوت و عدم توجه به عمل زشت مزاحمت ، به ویژه متلک است که. پیامد آن احساس ترس و ناامنی برای زنان بود. مقوله هسته نهایی پژوهش مفهوم «خیابان فضای تخلیه ناکامی های اجتماعی- اقتصادی مردانه» نام گذاری شد.
هنجاریابی پرسشنامه معنای اجتماعی در رویدادهای زندگی (SMILES) در افراد دارای تجربه سوگ به دلیل بیماری کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر هنجاریابی پرسشنامه معنای اجتماعی در رویدادهای زندگی (SMILES) در افراد دارای تجربه سوگ به دلیل بیماری کرونا بود. این پژوهش بر روی 309 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند و از بین افرادی که یکی از نزدیکان خود را به دلیل ابتلا به بیماری کرونا از دست داده بودند انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ و از طریق نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-23 تحلیل شدند. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس بی اعتباری اجتماعی (SI) با مقدار 941/0 و برای اعتبار اجتماعی (SV) با مقدار 917/0 و برای کل پرسشنامه با مقدار 835/0 گزارش شد. همچنین ضرایب گویه های پرسشنامه برای دو خرده مقیاس بی اعتباری اجتماعی (SI) بین 589/0 تا 862/0 و برای اعتبار اجتماعی (SV) بین 534/0 تا 899/0 قرار دارد که نشانگر روایی سازه این مقیاس است. همچنین نتایج نشان داد با توجه به مقدار شاخص های برازندگی تطبیقی (926/0)، شاخص توکر-لوییس (917/0)، شاخص برازندگی فزاینده (927/0)، شاخص برازش تطبیقی مقتصد (826/0)، شاخص برازش هنجار شده مقتصد (785/0)، شاخص برازندگی ریشه خطای میانگین مجذورات تقریب (068/0) و شاخص نسبت خی دو به درجه آزادی (42/2) نشان می دهد مدل از برازش مناسبی برخوردار است. بین بی اعتباری اجتماعی با اعتبار اجتماعی (352/0-) حمایت اجتماعی (227/0-)، افسردگی (612/0)، اضطراب (510/0) و استرس (599/0) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین اعتبار اجتماعی با حمایت اجتماعی (710/0)، افسردگی (475/0-)، اضطراب (597/0-) و استرس (643/0-) رابطه معناداری وجود دارد (01/0 >p) که این نتایج نشان می دهد مقیاس معنای اجتماعی در رویدادهای زندگی (SMILES) از روایی همگرایی مناسبی نیز برخوردار است.
نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
361 - 380
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش میانجی صمیمیت زناشویی در رابطه بینِ تحمل پریشانی و خودپنداره جنسی در زوجین دچار تعارض زناشویی انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش انجام پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل زنان و مردان متاهل ساکن شهر کرمان در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 384 نفر (192زن و 192مرد) برای جمع آوری داده های بخش مدل یابی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005)، صمیمیت زناشویی (والکر و تامپسون، 1983) و خودپنداره جنسی (اسنل، 1990) بود. داده ها با روش تحلیل همبستگی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که صمیمیت زناشویی نقش تعدیلگر در رابطه بین تحمل پریشانی متأهلین ساکن شهر کرمان داشتند. درحالیکه در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی، نقش میانجی نشان دادند. در مجموع تأیید این مدل علّی در سطح (P=0/001, RMSEA=0/089)، به معنای نقش صمیمیت زناشویی در رابطه بین خودپنداره جنسی با تحمل پریشانی افراد متأهل، بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیانگر نقش تعدیلگر صمیمیت زناشویی در رابطه میان خودپنداره جنسی و تحمل پریشانی در افراد متاهل است.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی مردان مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
137 - 157
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال دوقطبی نوع یک بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع کار آزمایی بالینی بود . جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خلقی دوقطبی نوع یک بود که در کمیسیون تشخیص نوع و تعیین شدت معلولیت سازمان بهزیستی مورد تأیید قرارگرفته و دریکی از مراکز درمان و توان بخشی بیماران روانی مزمن استان آذربایجان شرقی دارای پرونده هستند، تشکیل می دادند. نمونه آماری 45 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی (گروه آزمایشی اول 15 نفر و گروه آزمایشی دوم 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابتدا پرسشنامه های سازگاری اجتماعی (بل، 1961) و عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1996) توسط گروه ها تکمیل گردید. در مرحله بعد گروه های آزمایشی در جلسات آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات آموزش، پرسشنامه های ذکرشده دوباره توسط گروه ها تکمیل گردید. در انتها داده های به دست آمده از گروه ها برای تحلیل آماده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که داد که روش آموزش مهارت های اجتماعی نسبت به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان تأثیر بیشتری بر سازگاری اجتماعی و عاطفه منفی و روش آموزش راهبردهای تنظیم هیجان نسبت به آموزش مهارت های اجتماعی تأثیر بیشتری بر عاطفه مثبت بیماران دوقطبی نوع یک داشته است (05/0=P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که بین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال خلقی دوقطبی نوع یک تفاوت معناداری وجود دارد.
مقایسه اثربخشی شفقت خود و تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم شناختی هیجان دانشجویان با تجربه شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
158 - 175
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی شفقت به خود در مقایسه با اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم شناختی هیجان دانشجویان با تجربه شکست عاطفی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجوبان با تجربه شکست عاطفی در دانشگاه آزاد رشت در سال 1399 بود که 45 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شفقت به خود (15 نفر)، تحلیل رفتار متقابل (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نظم جویی هیجان گروس و جان (2003) بود؛ دانشجویان گروه درمانی شفقت به خود بسته گیلبرت (2010) و گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بسته درمانی کونر و همکاران (2016) به صورت گروهی و هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد و تحلیل رفتار بر بازیابی هیجانی (55/4=F، 002/0=P) و بر بازداری هیجانی (72/3=F، 009/0=P) دانشجوبان با تجربه شکست عاطفی موثر بود؛ همچنین تاثیر هر دو رویکرد درمانی تا مرحله پیگیری پایدار بود (05/0 < p). بین اثربخشی شفقت به خود نسبت به درمان تحلیل رفتار متقابل در تنظیم شناختی هیجان تفاوت به دست نیامد (05/0 < p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بین دو روش شفقت به خود و تحلیل رفتار متقابل تفاوتی از نظر میزان تاثیر گذاری وجود نداشت و هر دو روش در جهت ارتقاء سطح تنظیم هیجانی شناختی دانشجویان با تجربه شکست عاطفی روش مناسبی به شمار می روند.