فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۴۱ تا ۶٬۴۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
244-271
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کووید 19 انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت . جامعه ی این پژوهش شامل بیماران بهبود یافته از ویروس کرونا در استان تهران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین، 9 مضمون اصلی واکنش اولیه تنهایی و نیاز به دریافت شفقت، پیامدهای منفی، نزدیکی به مرگ و واکنش افراد، فعالیت های موثر در تاب آوری، سرایت متقابل احوالات روحی بیمار، مراقبان و کادر درمانی، اثر بیماری بر معنا و سبک زندگی، دل مشغولی در حوزه ی وظایف و تعهدات، پیشنهادات به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد تجربه مبتلایان کووید 19 با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد و آگاهی از این تجربیات به متخصصین و سیاست گذاران کمک می کند تا از بحران روان شناختی در دوره ی پساکرونا پیشگیری و افراد جامعه را از نظر روانی برای مواجهه با اپیدمی ها آماده کنند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی با رویکرد واقعیت درمانی بر باورهای ارتباطی و انتظارات زناشویی زوجین
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بدون شک در بروز اختلافات زناشویی عوامل مختلفی مؤثرند که از میان آن ها می توان به داشتن انتظارات و نگرش های غیرمنطقی در زندگی مشترک اشاره کرد ؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی با رویکرد واقعیت درمانی بر باورهای ارتباطی و انتظارات زناشویی بود . روش: پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بودند. به منظور تشکیل سه گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 45 زوج انتخاب و به صورت تصادفی 15 زوج در گروه زوج درمانی هیجان مدار، 15 زوج در گروه واقعیت درمانی و 15 زوج در گروه گواه کاربندی شدند. ابزار پژوهش مقیاس باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتاین (1982) و پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1389) بود؛ هر دو گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون ( 2012 ) و واقعیت درمانی گلاسر 1395 قرار گرفتند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در مقایسه با گروه گواه، هر دو روش درمانی تأثیر معناداری بر تخریب کنندگی مخالفت، تفاوت های جنسیتی و انتظارات زناشویی در زوجین داشته است (0/05= P)؛ همچنین زوج درمانی هیجان مدار نسبت به زوج درمانی با رویکرد واقعیت درمانی تأثیر بیشتری بر باورهای ارتباطی و انتظارات زناشویی در زوجین داشته است (0/05= P ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی هیجان مدار و واقعیت درمانی برای بهبود و افزایش باورهای ارتباطی و انتظارات زناشویی روش مناسبی است.
اثربخشی تلفیق دستگاه تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی رفتاری و دارودرمانی بر نشخوار فکری و نشانگان افسردگی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
107 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی شایع ترین اختلال روان پزشکی است که با توجه به شیوع بالا و هزینه های بهداشتی توجه بسیاری از متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی جمجمه، تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری، عواطف و نشانگان افسردگی در زنان بود. روش: در قالب یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل از میان تمام زنان مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و روان درمانی استان البرز تعداد 60 نفر واجد شرایط وارد مطالعه شدند و در شش گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (1961) و مقیاس پاسخ های نشخواری نولن-هوکسیما و همکاران (1989) جمع آوری و سپس با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد تحریک الکتریکی جمجمه، دارو درمانی و درمان شناختی- رفتاری و همین طور تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی- رفتاری بر نشخوار فکری اثر کاهنده داشتند (001/0=P). تحریک الکتریکی جمجمه، دارو درمانی و درمان شناختی- رفتاری و همین طور تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با دارو درمانی و تلفیق تحریک الکتریکی جمجمه با درمان شناختی- رفتاری بر نشانگان افسردگی اثر کاهنده داشتند (001/0=P). پیشنهاد می شود از تحریک الکتریکی جمجمه به عنوان یک روش مکمل به همراه دارو درمانی و شناختی رفتاری استفاده شود.
اثربخشی آموزشی سرمایه روانشناختی مثبت گرا بر خودتنظیمی و سبک زندگی توسعه دهنده سلامت در دختران نوجوان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر سرمایه روان شناختی مثبت گرا بر سبک زندگی توسعه دهنده سلامت و خودتنظیمی در دختران نوجوان افسرده بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است؛ جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه یک و دو شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ بودند که پس از غربالگری با استفاده از پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ (۱۹۹۰) و سبک زندگی توسعه دهنده سلامت (۱۹۹۷) 30 دختر نوجوان افسرده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 دختر) و گرواه (15 دختر) کاربندی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی مداخله مبتنی بر آموزش سرمایه روان شناختی مثبت گرا لوتانز و یوسف (2004) را دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازههای مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله سرمایه روانشناختی مثبت گرا بر سبک زندگی سلامت (32/5=F و 029/0=P)، نمره کل راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (74/6=F و 015/0=P)، مولفه باورهای انگیزشی (65/4=F و 040/0=P) و مولفه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (82/5=F و 023/0=P) موثر است؛ و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که جلسات هشتگانه سرمایه روانشناختی مثبت گر توانسته است به میزان قابل توجهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در نوجوانان را افزایش دهد و در نتیجه موجب بهبود سبک زندگی توسعه دهنده سلامت نوجوانان شود؛ با توجه به موثر واقع شدن این روش درمانی، استفاده گسترده از آن توصیه می شود.
بررسی رابطه بین معنویت در محیط کار و وجدان کاری کارکنان با نقش میانجی گری جامعه پذیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
55 - 64
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین معنویت در محیط کار و وجدان کاری کارکنان با نقش میانجیگری جامعه پذیری سازمانی انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی و همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هر طبقه 150 نفر (70 نفر اعضای هیئت علمی و 80 نفر کارکنان بخش اداری) بعنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد معنویت در محیط کار میلیمن (2003)، پرسشنامه وجدان کاری بر پایه مدل بریک و مانت (1991) و پرسشنامه جامعه پذیری سازمانی بر اساس مدل تائورمینا (1997) استفاده شد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین معنویت در محیط کار با وجدان کاری و جامعه پذیری سازمانی مثبت و معنی دار است. رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و وجدان کاری مثبت و معنی دار است. همچنین رابطه بین معنویت در محیط کار و وجدان کاری کارکنان با نقش میانجیگری جامعه پذیری سازمانی مثبت و معنی دار است.
رابطه بین فشار روانی ادراک شده و کودک آزاری والدین با سازگاری اجتماعی و لجبازی – نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مشهد
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین فشار روانی ادراک شده و کودک آزاری والدین با سازگاری اجتماعی و لجبازی – نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی مشهد بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان ابتدایی پسرانه سیدی شهر مشهد در سال 1399-1400 تشکیل داده و مطابق با جدول کرجسی مورگان تعداد 180 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه کودک آزاری و ضربه (CTQ)، سازگاری اجتماعی، فشار روانی ادراک شده، درجه بندی لجبازی – نافرمانی مقابله ای (ODDRS) استفاده شد. یافته ها به روش همبستگی پیرسون و رگرسیون، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین بعد لجبازی – نافرمانی و فشار روانی ادراک شده والدین؛ بین تمامی ابعاد کودک آزاری و لجبازی – نافرمانی مقابله ای؛ بین فشار روانی ادراک شده والدین با سازگاری اجتماعی؛ بین سازگاری اجتماعی و ابعاد کودک آزاری ارتباط معنادار وجود دارد(p<0.05).
نقش واسطه ای اِسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
60-31
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر شهرکرد بود که 240 نفر از آنان به روش هدفمند و براساس ملاک های ورود و خروج از نواحی دوگانه شهرداری انتخاب شدند و به پرسشنامه های اسناد ارتباطی فینچام و برادبری؛ مقیاس کیفیت زناشویی نورتون؛ مقیاس روان رنجوری مک کری و کاستا؛ پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر؛ مقیاس تجارب روابط نزدیک وی و همکاران و بخشش در روابط زناشویی مک کالو و همکاران پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ همچنین داده ها نشان داد روان رنجوری، سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی، بخشش زناشویی و اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر مستقیم (001/0 p< ) و سبک های دلبستگی با میانجیگری اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی و روان رنجوری با میانجی گری اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (001/0 p< ). بحث و نتیجه گیری: مشاوران و روان شناسان خانواده باید به زوج هایی که به دلیل روان رنجوری و یا سبک های دلبستگی (اجتنابی) زندگی شان به مشکل دچار شده است، کمک کنند تا الگوهای تعاملی ناکارآمد و همچنین سبک های شناختی تحریف شده را برطرف نمایند و بخشش را در بین آنان رواج دهند.
مقایسه میزان اثربخشی فرزندپروری چندبعدی معنوی خداسو و فرزندپروری مثبت بر حرمت خود، خودکارآمدی و خود مهارگری کودکان دارای والدین پراسترس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثربخشی فرزندپروری چندبعدی معنوی خدا سو (GOSP) و فرزندپروری مثبت (TRIPLE P) بر حرمت خود، خودکارآمدی و خودمهارگری کودکان دارای والدین پراسترس، به روش نیمه تجربیِ سه گروهی انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری دانش آموزان ۸ تا ۱۱ ساله ای بودند که در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ در مدارس منطقه ۱۵ شهر تهران مشغول به تحصیل بوده و دارای والدین پراسترس بودند؛۳۰ نفر از این مادران با نمونه گیری در دسترس و بعد از غربالگری در سه گروه آزمایش و کنترل (هرکدام ۱۰ نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. به آزمودنی های گروه آزمایش GOSP (۱۲ جلسه) و به گروه ۲، TRIPLE P (۱۰ جلسه بر اساس فرزندپروری ساندرز ۱۹۹۲) به صورت ۱۲۰ دقیقه هفتگی آموزش داده شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. بعد از آموزش، پس آزمون برای هر سه گروه از دانش آموزان اجرا شد. نتایج با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات دانش آموزان در گروه GOSP در حرمت خود و خود مهارگری به طور معناداری از گروه TRIPLE P و کنترل بیشتر است. خودکارآمدی هیجانی در گروه GOSP به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل و میانگین نمرات خودکارآمدی تحصیلی در هر دو گروه آزمایش به طور معناداری از گروه کنترل بیشتر بود. بین حرمت خود و خود مهارگری کودکان در دو گروه TRIPLE P و گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: ترکیب معنویت خدا سو با در نظر گرفتن ویژگی های تحولی کودکان، اثربخشی آموزش های فرزندپروری بر خود مهارگری، حرمت خود و خودکارآمدی در کودکان را افزایش می دهد.
اثر یادگیری توصیفی_تجربه ای بر فرایند جابه جایی شناختی و برونداد تصمیم گیری در بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: William James رابطه بین تفکر آگاهانه و عادت را این گونه تعریف می کند که تفکر فاصله ای بین عادت ها است و انسان ها دائما در حال جابه جایی شناختی بین تفکر آگاهانه و عادت هستند. هدف پژوهش، حاضر شناسایی وجود فرایند جابه جایی شناختی بین عادت (تصمیم گیری عادتی) و تفکر (تصمیم گیری آگاهانه) در تصمیم گیری بازار سهام بود. همچنین نقش نوع یادگیری توصیفی_تجربه ای به همراه نقش سواد آماری و ریسک پذیری بر دو ویژگی زمان پایدار شدن و زمان انعطاف پذیرشدن فرایند جابه جایی شناختی و برون داد تصمیم گیری مورد بررسی قرار گرفتند. روش کار: در مطالعه حاضر، 54 شرکت کننده در دو گروه یادگیری تجربه ای (30 نفره) و یادگیری توصیفی (24 نفره) به صورت تصادفی قرار گرفتند و به مدت 60 روز متوالی در یک محیط شبیه سازی شده بازار سهام، سرمایه گذاری کردند. در این پژوهش، میزان سواد آماری و سطح ریسک پذیری شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه سواد آماری و پرسشنامه ارزیابی ریسک فینامتریک (FinaMetrica) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین داده ها با استفاده از روش آماری تشخیص نقطه تغییر چندگانه، آزمون مانایی و تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزارهایR و 26-SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در تصمیم گیری بازار سهام فرایند جابجایی شناختی بین تصمیم گیری عادت و تصمیم گیری آگاهانه وجود دارد. همچنین یادگیری توصیفی_تجربه ای، بهمراه سطح ریسک پذیری بر دو ویژگی زمان پایدار شدن و زمان انعطاف پذیرشدن فرایند جابه جایی شناختی و برونداد در بازار سهام تاثیرگذار هستند؛ در حالی که سواد آماری در این خصوص بی تاثیر می باشد. نتیجه گیری: یادگیری توصیفی و ریسک پذیری می تواند انعطاف پذیری را افزایش داده و تصمیمات سرمایه گذاری در بازار سهام را بهبود بخشد. سازمان های بورس می توانند تحلیل توصیفی اطلاعات و افزایش سطح ریسک پذیری را به عنوان بخشی از تصمیم گیری راهبردی کاربران تجویز کنند.
مقایسه واکنش های پرخاشگرانه، افسرده وار و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با فرد دارای نیازهای ویژه ممکن است آثار عاطفی بلندمدتی بر خواهران و برادرانش برجای بگذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه واکنش های افسرده وار، پرخاشگرانه و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر مبتلا و غیرمبتلا به اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه این پژوهش تمامی کودکان 6 تا 12 ساله دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و یا نشانگان داون در شهر رشت در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۵۵ کودک از جامعه آماری ذکر شده بود (۱۵ کودک در هر یک از گروه های دارای خواهر و برادر مبتلا به اوتیسم یا نشانگان داون و ۲۵ کودک در گروه گواه). گروه های مبتلا به اوتیسم و نشانگان داون به روش هدفمند و گروه فاقد اختلال، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از هر کودک به روش انفرادی آزمون ترسیم خانواده به شیوه کرمن گرفته شد. داده ها با استفاده از روش آماری مجذور خی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر متغیر واکنش افسرده وار، پرخاشگرانه، و واپس روی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ امایافته های فرعی پژوهش نشان داد تفاوت بین گروه ها از نظر یکی از مؤلفه های واکنش افسرده وار، یعنی ترسیم در پایین صفحه، معنادار بود (0/03=p). نتیجه گیری: زندگی با فرد با اختلال تحولی ممکن است بر سلامت روان خواهر و برادر فرد تأثیر بگذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد آزمون ترسیم خانواده در تفکیک شرایط این کودکان از هم تا حدی نارسا بوده است؛ بنابراین لازم است که شناسایی مبتنی بر آزمون ترسیم خانواده با احتیاط انجام شود و از یافته های بالینی و آزمون های عینی نیز برای اطمینان بیشتر استفاده شود.
تأثیر تکنیک های ذهن آگاهی گسلیده بر روی استرس ادراک شده و کیفیت خواب بیماران مبتلا به کووید-19
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماران مبتلا به کووید-۱۹ سطح بالایی از استرس و کیفیت خواب پایین را به دلیل مجزا سازی درمان تجربه می کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ذهن آگاهی گسلیده بر روی استرس ادراک شده و کیفیت خواب بیماران مبتلا به کووید-۱۹ انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به کووید-۱۹ شهرستان خوی در سال ۱۴۰۰ بود. از لیست افراد دارای تست تشخیص مولکولی مثبت ۳۰ بیمار به طور هدفمند انتخاب شده، سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده (PSS) و پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) در پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شده و سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که ذهن آگاهی گسلیده بین دو گروه در میزان استرس ادراک شده با ۳۸/۶۹=F در سطح ۰/۰۰۱ و کیفیت خواب با ۵۹/۳۶=F در سطح ۰/۰۰۱ تفاوت معناداری ایجاد کرده است؛ اندازه اثر ذهن آگاهی گسلیده برای کاهش استرس ادراک شده (۰/۵۹) و بهبود کیفیت خواب (۰/۵۰) بدست آمده است. نتیجه گیری: براساس یافته های نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی گسلیده می تواند استرس ادارک شده بیماران را کاهش داده و کیفیت خواب بیماران مبتلا را بهبود ببخشد. پس اجرای برنامه های مداخلات روانشناختی می تواند از تداوم مسائل روانشناختی در بیماران جلوگیری به عمل آورد.
اثربخشی آموزش حل مسئله بین فردی بر حل مسئله اجتماعی زنان جوان زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۶۳۰-۱۶۱۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی به بررسی اثربخشی حل مسئله بر حل مسئله اجتماعی در بین نمونه های مختلف پرداختند، اما پژوهشی که در آن به بررسی حل مسئله بین فردی بر حل مسئله اجتماعی زنان زندانی پرداخته باشد در ایران صورت نگرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی حل مسئله بین فردی بر حل مسئله اجتماعی زنان جوان زندانی استان کرمانشاه انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی مجرمین زن جوان زندانی که در زندان مرکزی شهر کرمانشاه مشغول گذراندن دوران محکومیت خود در سال 1398 بودند، می باشد. در این پژوهش تعداد 30 نفر از زنان جوان زندانی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. سپس 10 جلسه دو ساعته هر هفته هم دو جلسه کارگاه حل مسئله بین فردی برای گروه آزمایش برگزار شد، بعد از اتمام برنامه آموزش، مرحله پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2004) نسخه کوتاه استفاده شد. سپس داده های پژوهش از طریق روش تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج طبق گزارش مشارکت کنندگان، در دو مرحله پیش آزمون – پس آزمون نشان داد که نسبت به گروه گواه در گروه آزمایش، بین نمرات پیش آزمون - پس آزمون در تمامی زیرمقیاس های حل مسئله اجتماعی شامل جهت گیری مثبت، جهت گیری منفی، سبک منطقی و سبک تکانشگری / بی دقتی و سبک اجتنابی تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: بنابراین می توان از آموزش حل مسئله بین فردی به عنوان یک برنامه مداخله ای اصلاحی و پیشگرانه برای افزایش حل مسئله اجتماعی زنان جوان زندانی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی مواجهه و بازداری از پاسخ (ERP) با درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCBT) بر نشانگان وسواس فکری - عملی و افسردگی در زنان مبتلا به اختلال وسواس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۲۸۴-۲۲۶۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های مختلفی به بررسی اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ بر نشانگان وسواس فکری – عملی و افسردگی پرداخته اند اما کمتر پژوهشی این رویکرد را در یک کارآزمایی رقابتی با روش های دیگری مانند درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCBT) مورد بررسی قرار داده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مواجهه و بازداری از پاسخ بر نشانگان وسواس فکری – عملی و نشانگان همبود افسردگی در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی انجام شد. روش: روش: طرح پژوهش حاضر کاربردی بوده و روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش 1 و 2 و گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی زنان در گروه سنی 20 تا 45 ساله مراجعه کننده به مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره آمنه و رایین در تهران در سال 1396 بود که از میان آن ها تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و در سه گروه آزمایش اول با روش شناختی – رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (12 نفر)، آزمایش دوم با روش مواجهه و بازداری از پاسخ (12 نفر) و گروه گواه (12 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه وسواس فکری – عملی ییل براون (گودمن، 1986) و پرسشنامه افسردگی بک 2 (بک، 1979) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: در مرحله پس آزمون هر دو مداخله به صورت معناداری بر نشانگان وسواس و افسردگی تأثیر داشته است (0/05 <p). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب کاهش نشانگان وسواس و افسردگی شد اما درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCBT) تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مواجهه و بازداری از پاسخ می تواند در کاهش میزان نشانگان وسواس و افسردگی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده نخستین محیط اجتماعی است که در رشد و تحول عاطفی افراد موثر است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری پیش بینی طرحواره های ناسازگار، بر اساس شیوه های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی و خلق و خو دانشجویان انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بودند، که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس و آنلاین نمونه 380 نفری انتخاب شد. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های طرحواره Young 1990، سبک اقتدار والدین Buri 1991، دلبستگی بزرگسالان Hazan و Shaver 1987 و سیاهه سرشت و منش Cloninger 1994 استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS-21 و نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل آزمون شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد که سبک فرزندپروی مقتدرانه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن و سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه با میانجی گری سبک دلبستگی اجتنابی اثر غیرمستقیم بر طرحواره های ناسازگار اولیه دارند (01/0>P). سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانجی گری خودراهبری، همکاری و خودفراروی و سبک فرزندپروری مستبدانه با میانجی گری پشتکار، خودراهبری و همکاری و سبک فرزندپروی سهل گیرانه با میانجی گری آسیب پرهیزی بر طرحواره های ناسازگار اولیه دانشجویان اثر علّی و غیرمستقیم دارند (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین شیوه های فرزندپروری و خلق و خو با طرحواره های ناسازگار، از نتایج پژوهش حاضر می توان برای تبیین عوامل موثر بر طرحواره های ناسازگار و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بخشودگی زناشویی یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در رضایت زناشویی و به عنوان متغیری مؤثر در حل تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی در نظر گرفته می شود. هدف اصلی این پژوهش، تدوین مدل علّی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی زوجین بوده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل 25 تا 45 ساله شهر همدان بوده که از بین آن ها تعداد 408 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های بخشش زناشویی، هوش معنوی، هوش هیجانی و تمایزیافتگی زوجین را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری به کمک نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین هوش هیجانی (102/0) و هوش معنوی (286/0) زوجین با بخشودگی زناشویی رابطه مستقیم مثبت وجود دارد. مسیر رابطه بین هوش معنوی زوجین و سطح تمایزیافتگی آن ها مستقیم، منفی و معنی دار است (139/0-). همچنین مسیر رابطه بین سطح تمایزیافتگی (348/0-) و بخشودگی زناشویی زوجین مستقیم و رابطه بین دو متغیر منفی است. سطح تمایزیافتگی زوجین بر رابطه بین هوش هیجانی و بخشودگی زناشویی (07/0-) و همچنین رابطه بین هوش معنوی و بخشودگی زناشویی (048/0) زوجین اثر میانجیگری دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت مدل علی بخشودگی زناشویی بر اساس هوش هیجانی و هوش معنوی با نقش واسطه ای تمایزیافتگی از برازش خوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روانشناسان و متخصصان از این متغیرها می تواند کمک کننده باشد.
بررسی نقش واسطه ای نشخوار خشم در ارتباط بین عزت نفس و پرخاشگری: کنترل نقش خودشیفتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نشخوار خشم در رابطه ی بین عزت نفس و پرخاشگری با کنترل نقش خودشیفتگی بود. 285 نفر دانشجو از دانشگاه های خوارزمی، اصفهان و شهرضا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و شرکت کنندگان به پرسشنامه عزت نفس (روزنبرگ،1965)، پرسشنامه خودشیفتگی (آمز و همکاران، 2006)پرسشنامه نشخوار خشم (سوکودولسکی و همکاران، 2001) و مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) پاسخ دادند. با کنترل متغیر خودشیفتگی و حذف موارد بی پاسخ تعداد 194 (64 درصد دختر و 36درصد پسر) نفر باقی ماندند. در مطالعه ی همبستگی حاضر به منظور بررسی روابط ساختاری در مدل مفروض میانجی گری نسبی نشخوار خشم در رابطه ی بین عزت نفس و پرخاشگری، از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مفروض با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند. در این مدل 47 درصد از واریانس نمرات پرخاشگری توسط متغیرهای مکنون نشخوار خشم و عزت نفس تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در صورتی که نقش خودشیفتگی مورد کنترل قرار بگیرد، عزت نفس می تواند پرخاشگری را کاهش دهد و در این رابطه نشخوار خشم می تواند نقش میانجی داشته باشد. از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مدیریت نشخوار خشم و کاهش پرخاشگری استفاده کرد.
امید به آینده شغلی: یک مداخله شناخت محور
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
43 - 67
حوزه های تخصصی:
امید به آینده شغلی یکی از ضروریترین انگیزه ها در بین نیروهای جوان یک جامعه به ویژه دانشجویان می باشد. این مهم با توجه به شرایط اشتغال در قرن 21 ضرورت بیشتری دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مداخله طراحی شده بر روی امید شغلی دانشجویان است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویاندانشگاه شهرکرد و نمونه پژوهش شامل 80 نفر از دانشجویان رشته های علوم ریاضی و کامپیوتر که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند، می باشد. پرسش نامه امید شغلی(WHS) جانتونن و ترستون و یک سوال محقق ساخته جهت سنجش میزان علاقه به رشته تحصیلی ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر است. داده ها با استفاده از آزمون t، یومن ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که مداخله طراحی شده روی امید شغلی، اهداف، عاملیت و گذرگاه تاثیر معنادار داشته و این تاثیر در امید شغلی و اهداف و عاملیت در بین دانشجویان ترم های بالاتر بیشتر از دانشجویان ترم های پایین تر بوده است. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که مداخله طراحی شده جهت استفاده و اجرا در سایر مراکز مرتبط با جوانان به ویژه دانشگاه ها در دستور کار قرار بگیرد.
نقش رهبری اصیل در اثربخشی مدیریت مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام آموزش و پرورش از مهم ترین نهادهای رسمی کشور است که به طور بالقوه ظرفیت عظیمی برای رشد و توسعه جامعه داشته و می تواند نقش ارزنده ای در تحقق آرمان ها و چشم اندازهای علمی و تربیتی داشته باشد؛ اما ایفای این نقش مهم مستلزم فراهم نمودن اسباب و شرایط مطلوبی است که یکی از مهمترین این عوامل، نقش تعیین کننده ی مدیران مدارس است. در دنیای فعلی، نقش مدیران به گونه ای جدید بازتعریف شده است و مدیران مدارس، رهبران آموزشی محسوب می شوند که هدایت گران مجموع عوامل آموزشی مدرسه در نظر گرفته شده و نقش بی بدیلی در اثربخشی اهداف آموزشی نظام آموزش و پرورش ایفا می کنند. تاکنون نظریات متنوعی در خصوص رهبری سازمان ها از جمله سازمان های آموزشی مانند مدارس مطرح شده اند و یکی از مهمترین سبک ها در این زمینه، مدل رهبری اصیل است که در برگیرنده مؤلفه ها و ابعاد مؤثری در هدایت و رهبری نظام آموزشی مدرسه محسوب می گردد؛ لذا در این مقاله با استفاده از روش تحلیل استنادی، تلاش شد تا نقش رهبری اصیل در اثربخشی مدیریت مدرسه، مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان داد که رهبران اصیل در سه بعد ارتباط با خود، ارتباط با همکاران، دانش آموزان و سایر ذینفعان و همچنین ارتباط با مدرسه، در اثربخشی مدیریت مدرسه نقش آفرینی می کنند.
نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه سبک های دلبستگی با پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری پنهان زناشویی، انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر را 320 زوج تشکیل دادند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل روش های آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد. بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) نقش میانجی معناداری داشت. به طورکلی نتایج نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی بر احساس شرم و گناه تأثیر بیشتری دارد. همچنین نتایج بیانگر نقش مؤثر سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر کناره گیری عاطفی بود. احساس شرم با هر دو سازه پرخاشگری پنهان ارتباط مثبت معناداری داشت و احساس گناه فقط با خراب کردن وجهه اجتماعی رابطه معناداری داشت. نتایج بررسی نقش میانجی نیز حاکی از نقش معنادار احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) بود.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شفقت خود، ناگویی هیجانی و تحریف شناختی دانشجویان با نشانگان ضربه عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شفقت خود، ناگویی هیجانی و تحریف شناختی دانشجویان دارای نشانگان ضربه عشق بود. جامعه آم اری این پ ژوه ش شامل تمامی دانشجویان دختر دارای نشانگان ضربه عشق شهر قزوین است که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر ازطریق فراخوان و به شکل داوطلبانه از بین دانشجویان دختری انتخاب شد که در زندگی خود شکست عشقی را تجربه کردند. سپس این دانشجویان پرسشنامه نشانگان ضربه عشقی را تکمیل کردند و ۳۰ نفر که نمره بالای برش 20 را کسب کردند، به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. در این پژوهش، به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه شکست عشقی راس (1999)، شفقت خود نف (2003)، پرسشنامه تحریف شناختی الیس (1998) و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994) استفاده شد. همچنین، در پژوهش حاضر برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، شفقت خود و تحریف شناختی دانشجویان دختر دارای نشانگان ضربه عشق تأثیر معناداری داشته است (001/0>p). باتوجه به نتایج پژوهش، مشاوران و روان شناسان به منظور افزایش شفقت خود، کاهش ناگویی هیجانی و تحریف شناختی دانشجویان دارای نشانگان ضربه عشقی، می توانند از درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده کنند.