فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۲۱ تا ۶٬۴۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
67 - 76
حوزه های تخصصی:
objective: The aim of this study was to determine the effect of group therapy in cognitive-behavioral manner on anxiety, stress and despair of Multiple sclerosis patients in Tehran. Method: This study was a quasi-experimental study with pre-test-post-test with control group. Twenty patients referred to the available medical centers were selected as a sample and randomly assigned to two experimental and control groups. In this study, Kalmogorov-Smirnov, Levene and Covarians tests were evaluated with Spss software. also, Beck Anxiety Inventory Questionnaire, Cohen's Perceived Stress Questionnaire (PSQ) and Beck's Hopelessness Scale questionnaire were applied to collect data. Results: The results of the present study showed that there is a significant difference between the experimental and control group of anxiety, stress and despair with 95% confidence level. Therefore, all three main hypotheses were confirmed and the null hypothesis was rejected. In reducing anxiety, stress, and despair in MS patients, group therapy is effective in a cognitive-behavioral manner. Conclusion: Cognitive-behavioral group therapy reduced stress, anxiety and despair in patients with MS and improved mental health of these patients. Therefore, this treatment method can be considered a treatment in clinics.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۸۸-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد مبتلا به اختلال پرفشاری خون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد وابسته به مواد مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به شبکه بهداشت و درمان شهرستان جم در سال 1399 تشکیل دادند. فشارخون سرخرگی شرکت کنندگان بیشتر و مساوی 140 بر 90 میلی متر جیوه بود و بیماری آن ها توسط پزشک تائید شده بود. از میان آن ها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک بار در هفته آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی را دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس شفقت خود، مقیاس بهزیستی ذهنی و دستگاه فشارسنج جیوه ای بود. داده ها پس از مرحله پیگیری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش معنی دار شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون سیستولیک و دیاستولیک افراد وابسته به مواد می شود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی نقش مهمی در افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد دارد و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری شفقت خود، بهزیستی ذهنی و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک آنان را در شرایط ناسازگاری تبیین نماید.
مقایسه تعهد و رضایت زناشویی در زنان متأهل، بر مبنای دوستی های قبل از ازدواج
حوزه های تخصصی:
ارتباطات پیش از ازدواج بخشی از فرآیند عادی زندگی محسوب می گردد که می توان آن را با درک نیازهای طرفین به یک رابطه قراردادی و نظام مند تبدیل نمود. روابط قبل از ازدواج زنان به صورت عاطفی و جنسی با مردان قبل از ازدواج می تواند روابط با همسر بعد از ازدواج را تحت الشعاع قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه تعهد و رضایت زناشویی در زنان متأهل، بر مبنای دوستی های قبل از ازدواج انجام گردید. جامعه آماری این تحقیق زنان متأهل شهر کرج بود که براساس نمونه گیری تصادفی 120 نفر مراجعه کننده به کلینیک های «رازی» و «آریا» بودند، انتخاب گردید. جهت سنجش نگرش به ارتباط قبل از ازدواج از الگوی کردلو(1380) و جهت سنجش تعهد زناشویی (تعهد شخصی، تعهد اخلاقی، تعهد ساختاری) از پرسشنامه آدامز و جونز (1997) و جهت سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه اولسون و همکاران (1998) استفاده شد. روایی هر کدام از این پرسشنامه ها با نظر کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت، همچنین جهت سنجش پایایی سؤالات پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای هر کدام از پرسشنامه ها بیشتر از 70 درصد شد. یافته های تحقیق نشان داد بین تعهد و رضایت زناشویی در روابط های قبل از ازدواج به طرز معنی داری متفاوت است. بر این اساس، بیشترین تعهد زناشویی مربوط به زنانی است که قبل از ازدواج، رابطه جنسی با همسر خود داشته اند و کمترین تعهد زناشویی مربوط به زنانی است که قبل از ازدواج رابطه جنسی با غیر همسر دارد، همچنین، بیشترین رضایت زناشویی مربوط به زنانی است که قبل از ازدواج رابطه عاطفی با همسر خود داشته اند و کمترین میزان رضایت زناشویی مربوط به مردانی است که روابط جنسی با غیر همسر خود داشته اند. در آخر نیز پیشنهادات و محدودیت هایی بر مبنای یافته های تحقیق آورده شده است.
رابطه قاطعیت، نگرش به مسئولیت و جهت گیری زندگی با ماندگاری در درمان اعتیاد مددجویان مرد مراکز ترک اعتیاد شهر زنجان
حوزه های تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر از مهم ترین مشکلات عصر مدرن است که موجب ناکارآمدی افراد جامعه شده و با ایجاد مشکلات عمده در زمینه های سلامتی، رفتاری و اقتصادی، باعث از بین رفتن زندگی و بودجه ملی برای مبارزه یا جبران صدمات ناشی از آن شده است.این پژوهش با هدف تعیین رابطه قاطعیت، نگرش به مسئولیت و جهت گیری زندگی با ماندگاری در درمان اعتیاد مددجویان مرد مراکز ترک اعتیاد شهر زنجان انجام شد. پژوهش حاضر با هدف کاربردی و روش توصیفی و با گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و از نمونه آماری به تعداد 153 نفر به صورت نمونه گیری نسبتی در دسترس از جامعه آماری مددجویان مرد مراکز ترک اعتیاد زنجان بررسی شد. جهت بررسی مدل مفهومی و آزمون فرضیه ها نیز از ضرایب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون ضریب همبستگی روابط بین متغیرهای ماندگاری درمان اعتیاد، قاطعیت، نگرش به مسئولیت و جهت گیری زندگی مددجویان به صورت مثبت و معنادار بوده و ضرایب تأثیر مسیرهای مرتبط با قاطعیت، نگرش به مسئولیت و جهت گیری زندگی مددجویان بر ماندگاری درمان اعتیاد مددجویان به صورت مثبت و معنادار گزارش شد.بنابراین قاطعیت، نگرش به مسئولیت و جهت گیری زندگی از عوامل مؤثر در پیش بینی ماندگاری درمان اعتیاد مددجویان مرد است.
اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 46 نفر از دانش آموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانه ای بازشناسی تصاویر ( N-Back ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. به بیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش می دهد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانش آموزان ابتدایی افزایش می یابد.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه بر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئله موفقیت و عدم موفقیت در امر تحصیل از مهم ترین دغدغه های هر نظام آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهرستان لارستان بود. روش کار: پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی_تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر لارستان در نیمسال اول سال تحصیلی 1398-1397 بود. از میان این دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 400 دانش آموز انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از آزمون همبستگی متعارف و رگرسیون چندگانه بوسیله SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند عملکرد تحصیلی را می توان با ترکیب خطی متغیرهای پیش بین، پیش بینی نمود. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، 22 درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی به کمک متغیرهای پیش بین (هویت تحصیلی، حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه) قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توجه به حمایت معلم، سازگاری تحصیلی و عضویت روان شناختی در مدرسه دانش آموزان می تواند حاوی نکات مفیدی به منظور بهبود وضعیت آموزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان باشد. لذا ضروری است که مدارس و مراکز مشاوره با توجه به عملکرد تحصیلی دانش آموزان و آگاهی از عوامل موثر بر آن، برنامه های خاص، مدون و دقیق را تدوین نمایند تا با ایجاد زمینه مناسب برای به فعلیت رساندن استعداد های بالقوه دانش آموزان، زمینه رشد و شکوفائی هر چه بیشتر آنها فراهم گردد.
مقایسه سلامت روان دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار: مطالعه بازنگری نظام مند و فراتحلیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سلامت روان به معنای بهزیستی شناختی ، رفتاری و احساسی است. همه چیز در مورد نحوه تفکر ، احساس و رفتار مردم است. سلامت روان می تواند بر زندگی روزمره ، روابط و سلامت جسمی تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل پژوهش هایی بود که به مقایسه سلامت روان دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخته بودند. مواد و روش ها: جستجوی مقالات به زبان فارسی در پایگاه اطلاعات جهاد دانشگاهی، نورمگز، سویلیکا، علم نت بدون محدودیت زمانی تا بهمن ماه سال 1399 با کلیدواژه های مرتبط با "سلامت روانی"، "سلامت عمومی"، "ورزشکار و غیر ورزشکار" انجام شد. معیارهای ورود شامل تحقیقاتی که از نوع مقطعی و به شکل مقایسه بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران و تحقیقاتی بود که از پرسشنامه استاندارد 28 GHQ استفاده کرده بودند. مقالات با استفاده از چک لیست PRISMA مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: بر اساس معیارهای ورود و خروج در نهایت 12 مقاله از 478 مطالعه مورد بررسی جامع قرار گرفت. طبق بررسی صورت گرفته نتایج مطالعات تعداد کل نمونه های ورزشکار 1252 نفر و غیر ورزشکار 1451 نفر در این 12 مطالعه بود. نتایج فراتحلیل نشان داد که تفاوت معنی داری و قابل توجهی بین سلامت روان دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار (34/3- تا 96/6-)CI 95%، 15/5- MD= وجود دارد و در چهار زیر مقیاس سلامت روان علائم جسمانی (70/0- تا 75/1-) CI 95% ، 23/1- MD= ، اضطراب و اختلال خواب (24/1- تا 21/2-) CI 95% ، 73/1- MD= ، اخلال در کار کرد اجتماعی(74/0- تا 25/2-) CI 95% ، 50/1- MD= و افسردگی (85/0- تا 2-) CI 95% ، 43/1- MD= تفاوت معنی داری بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار از سلامت عمومی بهتری برخوردار بودند. لذا ورزش و فعالیت بدنی می تواند باعث ارتقای سلامت روانی دانشجویان گردد. واژه های کلیدی: سلامت روان، سلامت عمومی، دانشجو، ورزشکار، غیر ورزشکار
اثربخشی زوج درمانی مثبت نگر و پذیرش و تعهد بر میل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۹۵-۱۸۸۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است روان درمانی مثبت گرا به سازگاری زناشویی و کاهش میل به طلاق در زوجین منجر می شود. از سوی دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مواردی همچون کشمکش و منازعه، سازگای و تعهد به معنای داشتن زندگی غنی و پرمعنا مؤثر بوده است اما در زمینه مقایسه این دو رویکرد شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی زوج درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش میل به طلاق در زوجین بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین خواهان میل به طلاق بود که جهت زوج درمانی به مراکز مشاوره خانواده شهر ایرانشهر در سال 1399 مراجعه نموده بودند. 45 زوج به روش دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و یک گروه 30 نفری گواه تقسیم شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) پاسخ دادند. آموزش زوج درمانی مثبت نگر سلیگمن و سیکزنت میهالی (2000) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز، استروساحل و ویلسون (2012) در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه های آزمایش اجرا و پس از اتمام جلسات پس آزمون انجام شد. در پایان بعد از اجرای پس آزمون نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش زوج درمانی مثبت نگر و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درکاهش میل به طلاق در زوجین مؤثر بوده است (0/01 P<). همچنین آموزش زوج درمانی مثبت نگر نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر معنی دارتری داشت (0/01P<). نتیجه گیری: با توجه به اینکه هر دو مداخله دارای تأثیر قدرتمندی بر کاهش میل به طلاق داشتند، ولی زوج درمانی مثبت نگر در کاهش میل به طلاق و مسامحه مؤثرتر بود لذا ترکیب این دو روش در مداخلات زوج درمانگری احتمالا به نتایج مؤثرتری منتج می گردد.
اثربخشی آموزش معماهای اخلاقی زندگی واقعی بر هویت اخلاقی نوجوانان: تاکید بر تفاوت های جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش معماهای زندگی واقعی بر هویت اخلاقی بود. با روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه آزمایش و گواه، 60 دانش آموز پایه دهم (30 دختر و 30 پسر) در سال تحصیلی 97-96 به روش نمونه برداری هدفمند از بین آزمودنی هایی که به سیاهه هویت بنیون و آدامز (1986) پاسخ دادند و دارای سبک هویت موفق بودند به عنوان نمونه انتخاب و پس از تکمیل سیاهه هویت اخلاقی آکوئینو و رید (2002) به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 70 دقیقه ای تحت آموزش معماهای اخلاقی زندگی واقعی گرین (2011) قرار گرفت و سپس هر دو گروه در پس آزمون و پس از 8 هفته در آزمون پیگیری شرکت کردند. نتایج نشان داد میانگین نمره های هویت اخلاقی و ابعاد آن بعد از آموزش افزایش یافته است، اما تفاوت دو گروه در مرحله پیگیری معنادار نبود. همچنین فقط در بعد نمادسازی تأثیر آموزش معماهای زندگی واقعی در گروه آزمایش پسران در پس آزمون بالاتر از گروه دختران بود. بنابراین اگرچه هویت اخلاقی می تواند با آموزش تغییر کند، اما برای دست یابی به اثرات پایدار آموزش اخلاقی، آموزش مداوم و محیط اخلاقی شده از شرایط لازم است.
مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار بود. این پژوهش توصیفی، با طرح علی مقایسه ای انجام گرفت. جامعه پژوهش را زنان مراجع دو مرکز مشاوره تغذیه شهرستان رشت در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 179 آزمودنی (50 زن دارای شاخص توده بدنی بالا با اختلال پرخوری، 69 زن دارای شاخص توده بدنی بالا بدون اختلال پرخوری و 60 زن دارای وزن طبیعی) مراجعه کننده به این دو مرکز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن استیک و همکاران (2000)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خوردن ذهن آگاهانه فرامسون و همکاران (2009) استفاده شد. داده ها با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری به منظور کنترل سن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات آزاردیدگی در زنان چاق و دارای اضافه وزن با اختلال پرخوری بیش از زنان بدون اختلال و در هر دو گروه بیشتر از زنان دارای وزن بهنجار است. زنان گروه دارای اختلال پرخوری نمرات خوردن ذهن آگاهانه کمتری نسبت به زنان بدون اختلال و هر دو گروه نمره پایین تری از زنان دارای وزن طبیعی داشتند. با توجه به یافته ها، تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه نقش مهمی در آسیب شناسی چاقی، اضافه وزن و اختلال پرخوری دارند. بنابراین، طراحی برنامه های آموزشی/ درمانی با هدف کاهش پیامدهای روانشناختی آزاردیدگی و آموزش تکنیک های خوردن ذهن آگاهانه، می تواند راهگشا باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امنیت روانی - اجتماعی، شادکامی و سلامت روانی زنان بی سرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل مؤثری در پیشبرد اهداف جامعه و خانواده می باشند. مطالعات نشان می دهند زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض قرار دارند. حال زنان بی سرپرست خانوار به واسطه مسؤولیت بیش از حد، عدم آشنایی با برخی از مهارت های اجتماعی، عدم دسترسی به منابع و در نتیجه کیفیت زندگی پایین و نیز با از دست دادن شبکه روابط و مسئولیت افراد تحت تکفل در معرض انواع آسیب های اجتماعی و روانی قرار دارند لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر امنیت روانی اجتماعی، شادکامی و سلامت روانی زنان بی سرپرست انجام پذیرفت. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان بی سرپرست تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی ره شهرستان کلیبر در سال ۱۳۹۹ می باشند که از این جامعه، تعداد ۴۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. به طوری که تعداد ۴۰ نفر از زنان به صورت تصادفی در ۲ گروه، آزمایش (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امنیت روانی- اجتماعی مزلو (۱۹۹۲)، شادکامی آرحیل و لو (۱۹۹۰) و سلامت روانی گلدبرگ (۲۰۰۸) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد؛ درمان پذیرش و تعهد بر امنیت روانی- اجتماعی، شادکامی و سلامت روانی زنان بی سرپرست تأثیر دارد و باعث افزایش امنیت روانی- اجتماعی و شادکامی و کاهش سلامت روانی در زنان بی سرپرست می شود (نمره پایین تر نشان دهنده سلامت روانی بالاتر است). نتیجه گیری: بنابراین با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت؛ نهادهای مسئول شرایط مداخله های روان شناختی رایگان از جمله درمان پذیرش و تعهد همراه با حمایت های اقتصادی، آموزشی و فرهنگی مناسب را برای این خانواده ها فراهم آورند تا زنان بی سرپرست در ادراک وضعیت اجتماعی خود، ارزیابی مثبتی داشته و شرایط مطلوبی داشته باشند.
کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1344-1331
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی علل نارضایتی در زوج ها پرداخته اند، اما پژوهشی کیفی که به کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف از این پژوهش، کشف عوامل نارضایتی در ازدواج های سن معکوس بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه را تمامی ازدواج های سن معکوس شهر شیراز، در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. ۱۲ زوج، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش ۷ مرحله کلایزی انجام گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های مستخرج از مصاحبه با زوج ها، منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی شامل: عوامل فردی، عوامل زوجی، عوامل خانوادگی - اجتماعی و 18 مضمون فرعی و همچنین 90 کد مفهومی گردید. نتیجه گیری: در این پژوهش استنتاج شد که عواملی مانند عدم توجه به ملاک های واقع بینانه در انتخاب همسر، نگرانی های فردی و دغدغه های مربوط به آینده رابطه، مخالفت ها و نارضایتی های خانوادگی و اجتماعی، باعث بروز و تشدید نارضایتی در ازدواج های سن معکوس می شود که در صورت نداشتن مهارت های ارتباطی در مدیریت این شرایط و اسناد دادن مشکلات به اختلاف سنی، صمیمیت در ابعاد مختلف این ازدواج ها کاهش می یابد. نتایج این پژوهش می تواند زمینه را برای تدوین برنامه های پیشگیرانه و تدوین یک الگوی آموزشی مشاوره ای بومی، ویژه ازدواج های سن معکوس فراهم آورد.
بررسی وضعیت سلامت روانی کودکان مبتلا به شکاف کام و لب مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ارتودنسی شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودکان با شکاف کام و لب از بدو تولد طیف وسیعی از مشکلات عاطفی، اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس دارند که این مشکلات بر عملکرد روانی کودک تأثیر می گذارد. هدف: هدف این مطالعه بررسی وضعیت روانی و اجتماعی کودکان مبتلا به شکاف کام و لب مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ارتودنسی شیراز بود. روش: این مطالعه توصیفی–تحلیلی بر روی ۶۰ کودک مبتلا به شکاف کام و لب مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ارتودنسی شیراز در سال ۱۳۹۷ انجام شد. نمونه ها به روش آسان و غیر تصادفی از بین مراجعه کنندگان به مرکز تحقیقات ارتودنسی انتخاب شدند. پرسشنامه توانایی ها و مشکلات که توانایی های کودکان را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ توسط والدین تکمیل شد. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ انجام شد. از شاخص های توصیفی (مرکزی و پراکندگی) و آنالیز واریانس یک طرفه جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: میانگین نمره کل مشکلات (بیش فعالی و مشکلات سلوکی، نشانه های عاطفی، رفتار نوع دوستی) کودکان مبتلا به شکاف کام و لب ۱/۵۰±۷/۶۱ بود؛ که از نظر سلامت روانی در حد متوسط بود. تمام شاخص های توانایی و مشکلات در بین گروه های شکاف کام، شکاف لب و شکاف کام و لب تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۰۱P<). نتیجه گیری: ارزیابی های زود هنگام و مداخله به موقع در کودکان شکاف کام و لب موجب افزایش آگاهی خانواده ها از روند توانبخشی می شود.
نقش سبک زندگی خانواده اسلامی در تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر این است که نقش سبک زندگی خانواده اسلامی را در تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بیان کند و نشان دهد ثمرات این پدیده ی مطلوب برای فرد و جامعه با استفاده از نظر اندیشمندان اسلامی چیست. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق روش توصیفی - تحلیلی است. در این مقاله سعی شد با توجه به معیارهای یک سبک زندگی خانواده ی کارامد و اسلامی، نقش آن در تحقق برخی از تدابیر موجود در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که با مسئله ی خانواده در ارتباط است مشخص شود. یافته ها: در مقاله حاضر با استفاده از تطبیق معیارهای خانواده کارامد اسلامی از میان 56 تدبیر موجود 4 تدبیر برگزیده و مورد توجه قرار گرفت. این چهار تدبیر عبارت بودند از: گسترش و اشاعه ی اخلاق اسلامی، ترویج توحید و معارف وحیانی و الهی، ترویج سبک زندگی اسلامی و اعتلای منزلت و حقوق زنان با محوریت نقش مادری. نتیجه گیری: پس از تحلیل و بررسی نقشی که خانواده ی اسلامی می تواند در تحقق آن ها داشته باشد این نتیجه به دست آمد که اگر خانواده در مسیر الگوی مطلوب خود یعنی سبک زندگی اسلامی حرکت کند، می تواند سبب پیشبرد اهداف والای تمدنی انقلاب اسلامی شود و به صورت خاص در جهت پیشبرد اهداف سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت قدم استوار و مؤثری بردارد.
نقش بخشایش و معنویت گرایی در پیش بینی شادکامی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
111-123
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: شادکامی یکی از مفاهیم روان شناسی مثبت گرا است که امروزه اهمیت آن در زندگی زوجین و همچنین بهداشت و سلامت روان مطرح شده است. تشکیل و حفظ خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن مستلزم برخورداری اعضای خانواده از توانمندی ها و مهارت هایی است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش بخشایش و معنویت گرایی در شادکامی زوجین انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زوجین ساکن شهر کرمانشاه بود که در سال 1398 با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 300 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزارهای استفاده شده در مطالعه عبارت است از مقیاس شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل)، مقیاس سنجش بخشش در خانواده (پولارد و همکاران) و مقیاس معنویت (شهیدی و فرج نیا). درنهایت، تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، ماتریس همبستگی و رگرسیون گام به گام انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بخشایش (519/0=r و 05/0>P) و معنویت گرایی (688/0=r و 05/0>P) با شادکامی زوجین رابطه معنی داری وجود داشت. از سوی دیگر، در بین ابعاد بخشایش؛ زیرمقیاس های احساس بهبودی و سبک بالی، تشخیص/تصدیق و درک واقع بینانه پیش بینی کننده های قوی تری برای شادکامی زوجین بودند. همچنین، در بین زیرمقیاس های معنویت به ترتیب توانایی معنوی و نگرش معنوی قدرت پیش بینی کنندگی قوی تری برای شادکامی زوجین داشتند (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت بخشایش و معنویت گرایی می توانند در ارتقای شادکامی زوجین نقش مؤثری داشته باشند و در مراکز مشاوره لازم است به این سازه ها بیشتر توجه شود.
نقش فرزندآوری و فرزندپروری در افزایش کیفیت زندگی از منظر آیات و روایات
حوزه های تخصصی:
دین مبین اسلام به فرزندآوری و فرزندپروری اهتمام ویژه ای دارد و آن را موجب افزایش کیفیت زندگی دنیوی و اخروی می داند. این در حالی است که فرهنگ استعماری غرب، نسخه فرزند کمتر زندگی بهتر را برای جوامع اسلامی تجویز می کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، کوشیده است با بررسی نقش فرزند در افزایش کیفیت زندگی، والدین را به فرزندآوری و فرزندپروری ترغیب کند تا زندگی باکیفیت تری را تجربه کنند. دستاوردهای پژوهش حاضر نشان داد که فرزندآوری و فرزندپروری، موجب بالارفتن کیفی زندگی مادی و معنوی و افزایش اقتدار خانواده و جامعه است و فرزندان صالح نه تنها در پیشامدهای روزگار، یاریگر و تسهیل کننده مشکلات و به دلیل پاکی و رفتار نیکو، روشنی چشم خانواده و موجب عزت و شادکامی هستند؛ بلکه اجر اخروی آن، سرمایه مهم معنوی و صدقه جاریه برای والدین است و به دلیل برخورداری از سهم الرزق در نزد خدای رازق، وسعت دهنده رزق خانواده و جامعه و تداومگر فرهنگ حیات بخش و باکیفیت توحیدی از نسلی به نسل های آینده هستند.
الگوی ساختاری باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان: نقش واسطه ای تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: «تفکر انتقادی» فرآیندی است که به منظور تفسیر و ارزیابی اطلاعات و تجربیات مورد استفاده قرار می گیرد. اما مسئله اصلی این است، آیا تفکر انتقادی می تواند بین باورهای غیرمنطقی و ویژگی های شخصیتی و عزت نفس نقش واسطه ای داشته باشد؟ هدف: ارائه مدلی برای پیش بینی باورهای غیرمنطقی بر اساس ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان با نقش میانجی گری تفکرانتقادی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود و جامعه آماری 20984 هزار دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 بودند. حجم نمونه 375 نفر برآورد شد که به صورت تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی خرسندپور، رضاخانی و شریفی (1399)، ویژگی های شخصیتی نئو مک کری و کاستا (2004)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و تفکرانتفادی ریتکس (2003) پاسخ دادند. نتایج به وسیله ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار spss و amos تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین ویژگی های شخصیتی، روان رنجورخویی به صورت مثبت و بازبودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی به صورت منفی می توانند باورهای غیرمنطقی را پیش بینی کنند. عزت نفس و تفکرانتقادی نیز به صورت منفی باورهای غیرمنطقی را پیش بینی می کنند. یافته ها حاکی از آن است که تفکرانتقادی می تواند رابطه بین باز بودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی با باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی؛ و رابطه بین روان رنجورخویی و باورهای غیرمنطقی را به صورت مثبت میانجی گری کند. همچنین تفکرانتقادی می تواند رابطه بین عزت نفس و باورهای غیرمنطقی را به صورت منفی میانجی گری کند. در مجموع نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی، عزت نفس و تفکرانتقادی می توانند 36 درصد واریانس باورهای غیرمنطقی را تبیین کنند (0/05 > P ). نتیجه گیری: تفکر انتقادی می تواند نقش واسطه ای بین باورهای غیرمنطقی با ویژگی های شخصیتی و عزت نفس در دانشجویان داشته باشد. از جمله دستاوردهای این پژوهش می تواند ترغیب درمانگران به ایجاد راهکارهایی برای تغییر در شناخت، افکار، عملکردها، عواطف و شناخت ابعاد شخصیتی دانشجویان به عنوان قشر جوان و فرهیخته جامعه باشد.
نقش میانجی ادراک خطر و حساسیت اضطرابی در رابطه نوروزگرایی و برونگرایی با مشکلات روانشناختی و رفتاری ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1039-1054
حوزه های تخصصی:
زمینه: عوامل شخصیتی در کنار سایر ویژگی های روانشناختی از جمله ادراک خطر، حساسیت اضطرابی و باورهای فراشناختی بر پایه پژوهش های قبلی از جمله عوامل مهم و تأثیرگذار در شرایط پاندمی بوده اند. در این میان نوروزگرایی و برونگرایی بیشتر مورد توجه محققان بوده است؛ با این حال نقش میانجی سازه های روانشناختی در پاندمی کرونا کمتر بررسی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی ادراک خطر و حساسیت اضطرابی در رابطه نوروزگرایی و برونگرایی با مشکلات روانشناختی و رفتاری ویروس کرونا انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افرادی بود که در سال 99-98 در ایران با مسأله ویروس کرونا درگیر بوده اند که از میان آنها 649 نفر به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته مشکلات روانشناختی و رفتاری ویروس کرونا، شاخص حساسیت اضطرابی (ریس، پترسون، گارسکی و مک نالی، 1986)، مقیاس پنج عامل شخصیت (دونلان، اسوالد، بیرد و لوکاس، 2006) و مقیاس ادراک ریسک (بنیتن، اسلوویک و سورسون، 1993) استفاده گردید. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (96/0 = CFI ، 94/0 = NFI و 054/0 = RMSEA ). نتایج تحلیل آماری نشان داد که نوروزگرایی و برونگرایی با واسطه گری حساسیت اضطرابی بر روی مشکلات روانشناختی و رفتاری ویروس کرونا به ترتیب با ضرایب استاندارد 052/0- و 161/0 در سطح 05/0 > p اثر معنی داری دارند. همچنین، نوروزگرایی با واسطه گری ادراک خطر بر مشکلات روانشناختی و رفتاری ویروس کرونا با ضریب استاندارد 100/0 در سطح 05/0 > p اثر معنی داری دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش به نظر می رسد مشکلات روانشناختی و رفتاری مربوط به ویروس کرونا به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر عوامل روانشناختی قرار دارد و شایسته است در برنامه های مدیریت بهداشتی کلان مورد توجه قرار گیرد
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس نشخوار فکری اشتباهات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1117-1030
حوزه های تخصصی:
زمینه: نشخوار فکری در دوره جوانی از شیوع بیشتری برخوردار است و تأثیر نامطلوبی بر ابعاد مختلف زندگی جوانان دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس نشخوار فکری اشتباهات است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی - کاربردی، از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی پرسشنامه ای و از نظر روش شناسی، از جمله مطالعات آزمون سازی به حساب می آید که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س) در سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش حاضر 300 نفر از دانشجویان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی ساختار عاملی پرسشنامه از شاخص قابلیت اعتماد سازه، شاخص درستی محتوا، نسبت درستی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد . یافته ها: به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، قابلیت اعتماد سازه برای مقیاس نشخوار فکری اشتباهات 0/74، نسبت درستی محتوا بیشتر از 78 درصد و شاخص درستی محتوا بیشتر از 80 درصد بود که نشان از درستی محتوای مناسب مقیاس داشت. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه ها بیشتر از 66/0 است و همه مسیرها از گویه ها به متغیر پنهان در سطح 0/001 معنادار بودند و مقیاس از درستی سازۀ مناسبی برخوردار بود. به جز شاخص عددی کای اسکوئر هنجار شده 1/09 (0/001 p< )، شاخص های دیگر از جمله نیکویی برازش 0/98، برازش تطبیقی 0/99، برازش افزایشی 0/99، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد 018/0 در محدودۀ قابل قبولی قرار داشتند. شاخص میانگین واریانس استخراج شده برای مقیاس نشخوار فکری اشتباهات 0/50 بود که حاکی از قابل قبول بودن درستی همگرا بود. نتیجه گیری: نتیجه تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس نشخوار فکری اشتبا هات دارای ساختار یک بعدی است. با توجه به مطلوب بودن خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی مقیاس نشخوار فکری اشتبا هات، می توان استفاده از آن را به متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره در موقعیت های پژوهشی و تشخیصی پیشنهاد کرد.
تأثیر شیوه های مختلف تصویرسازی ذهنی دیداری و حرکتی بر یادگیری مهارت پرتاب از زیر شانه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1193-1213
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تأثیر انواع مختلف تصویرسازی ذهنی دیداری و حرکتی بر یادگیری مهارت حرکتی بسته، همچنین ارتباط بین توانایی وضوح تصویرسازی و عملکرد حرکت می باشد. روش: به همین منظور90 دانش آموز دختر راست دست 8 تا 10 سال به صورت تصادفی در 6 گروه 15 نفرِ تمرین فیزیکی ( PPG )، تصویرسازی دیداری ( VIG )، تصویرسازی حرکتی ( KIG )، ترکیب تمرین فیزیکی و تصویرسازی دیداری ( VIPPG )، ترکیب تمرین فیزیکی و تصویرسازی حرکتی ( VIPPG ) و گروه کنترل ( CG ) تقسیم شدند. میزان توانایی وضوح تصویرسازی آزمودنی ها از طریق پرسشنامه وضوح تصویرسازی حرکتی (VMIQ) اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مرکب ( مرحله)3× (گروه)6 ، تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: در پس آزمون (یادداری) عملکرد گروه های مختلف تصویرسازی ( VIG,KIG,VIPPG,KIPPG ) با گروه تمرین فیزیکی ( PPG ) برابر بود. نتایج مرحله انتقال نشان داد که ترکیب تصویرسازی ذهنی با تمرین فیزیکی ( KIPPG,VIPPG ) به طور قابل ملاحظه ای عملکرد بالاتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. گروه های تصویرسازی ذهنی دیداری و حرکتی عملکرد برابری را در مراحل انتقال و یادداری نشان دادند ( KIG=VIG و KIPPG=VIPPG ). نتایج تحقیق هیچ گونه ارتباطی بین میزان توانایی وضوح تصویرسازی و عملکرد حرکتی نشان نداد. نتیجه گیری: ازجمله دستاوردهای این پژوهش هنگام آموزش مهارت های حرکتی کودکان می توان از تصویرسازی ذهنی استفاده کرد و کودکان نیز مانند بزرگ سالان توانایی تصویرسازی ذهنی مهارت های حرکتی را دارند. اما کودکان (8 تا10 سال) توانایی جداسازی تصویرسازی دیداری و حرکتی را ندارند.