فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۰۱ تا ۶٬۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه کارکردهایی اجرایی و سبک های مقابله با تنیدگی با اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان بافق انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان بافق در سال تحصیلی 96-1395 بود که از این جامعه آماری 270 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و بر مبنای فرمول کوکران با درصد خطای 0/05 از تعداد 700 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون، مقیاس نارسایی ها در کنش وری اجرایی و پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه در spss-18 انجام شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط معناداری بین همه مؤلفه های کارکردهای اجرایی و سبک های مقابله با تنیدگی (سبک هیجان مدار و سبک اجتناب مدار) با اضطراب امتحان دانش آموزان وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مؤلفه های خودسازمان دهی/ حل مسئله و خود مدیریتی زمان به ترتیب 0/24 و 0/12 درصد واریانس نمرات اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی می کند؛ نتایج همچنین نشان داد که 0/27 و 0/06- درصد واریانس نمرات اضطراب امتحان دانش آموزان از طریق سبک هیجان مدار و سبک مسئله مدار، قابل تبیین است. طبق یافته های به دست آمده می توان گفت که کارکردهایی اجرایی و سبک های مقابله با تنیدگی، پیش بینی کننده های مهمی برای اضطراب امتحان دانش آموزان هستند، بنابراین باید با آموزش های مناسب، کارکردهایی اجرایی و سبک های مقابله با تنیدگی را در دانش آموزان بهبود بخشید تا اضطراب امتحان کمتری مشاهده شود.
بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار با وسواس فکری - اجباری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی، رابطه بین طرحواره های ناسازگار با وسواس فکری - اجباری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه بود. روش تحقیق از نوع توصیفی و در حیطه پژوهش های همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره دبیرستان شهرستان ملارد در سال تحصیلی 95-94 است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای استفاده شد که حجم نمونه با توجه به ریزشی که داشت در انتها شامل 89 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه طرحواره یانگ و پرسشنامه (OCI-R ) وسواس فکری -اجباری بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین وسواس فکری و طرحواره ناسازگارانه اولیه بی اعتمادی (038/0)، استحقاق(059/0)، وابستگی(018/0)، معیارهای سرسختانه (007/0) و خویشتن داری رابطه معنادار وجود دارد. در مجموع می توان طرحواره های ناکارآمد می تواند وسواس فکری- اجباری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه را پیش بینی می کند.
اثربخشی آموزش سبک زندگی متناسب با دوران covid-19 بر سلامت روان و رعایت پروتکل های بهداشتی: کاربرد مدل بزنف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
109-122
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش سبک زندگی متناسب با دوران کووید-19 (مبتنی بر مدل بزنف) بر سلامت روان و رعایت پروتکل های بهداشتی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه نهم دبیرستان ابن سینا در شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1399-1400 بود. از میان آنها، 30 نفر به شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس وارد پژوهش شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسشنامه محقق ساخته رعایت پروتکل های بهداشتی گردآوری شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیره، تفاوت معنادار میان گروه آزمایش و کنترل را در متغیر سلامت روان و زیرمؤلفه های آن و متغیر رعایت پروتکل های بهداشتی نشان داد (05/0 P< ). بر اساس یافته های پژوهش می توان از آموزش گروهی سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف برای افزایش سلامت روان و رعایت پروتکل های بهداشتی دانش آموزان در دوران همه گیری کووید-19 استفاده کرد.
طراحی و ارزیابی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر الگوی پردازش اطلاعات بر بهبود توانایی های شناختی مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس عموما در کارکردهای شناختی خود با مشکل مواجه اند. محققان در این پژوهش، به شناسایی مشکلات شناختی بیماران مبتلا بر اساس مدل پردازش اطلاعات پرداخته و پس از آن به طراحی برنامه توان بخشی شناختی مناسب برای این بیماران دست یافته، و اثربخشی آن را بر بهبود توانایی های شناختی بیماران آزموده اند. روش کار: این پژوهش به روش ترکیبی (کمی و کیفی) پیشرفته در 3 مرحله اجرا گردید. الف: مرحله مقایسه دو گروه بیمار و سالم با روش علی_مقایسه ای. ب: تدوین پروتکل توان بخشی شناختی با توجه به نتایج مرحله اول، نظر متخصصان روان شناسی و فرمول لاوشه. ج: مرحله مداخله با استفاده از روش نیمه آزمایشی. طی آن 103 نفر از مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب و از نظر کارکردهای شناختی با 86 تن از افراد عادی مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده برای ارزیابی 5 خرده آزمون مجموعه MACIFIMS بوده است. سپس پروتکل توان بخشی تدوین و نهایتا اثربخشی آن روی 50 تن از بیماران بررسی شد. هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند و داده ها با استفاده از روش ANCOVAبا نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشانگر تفاوت معنادار میانگین نمرات آزمون های شناختی مبتلایان و افراد عادی بود و روایی محتوایی پروتکل شناختی معادل 75/0 تا 1 به دست آمد. همچنین در پیگیری یک ماهه این معناداری در نمرات همه میانگین ها به جز حافظه بلند مدت کلامی و حافظه بلند مدت دیداری همچنان حفظ شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که پروتکل طراحی شده موثر می باشد و روشی مفید برای افزایش توانایی های شناختی بیماران مبتلا است.
ارائه مدل ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان بر اساس نقش مؤلفه های زبان بیانی با میانجی گری نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۲۵-۱۱۰
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت اجتماعی، نقش بسیار مهمی در سازش یافتگی اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارد و زبان بیانی و نظریه ذهن از عوامل مؤثر بر تحول مهارت های اجتماعی کودکان هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان چهار تا شش سال بر اساس نقش مؤلفه های زبان بیانی با میانجی گری نظریه ذهن بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، پیمایشی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان (دختر و پسر) 4 تا 6 ساله شهر بابک واقع در استان کرمان در سال تحصیلی 97-1396 بود که تعداد 104 نفر (48 دختر و 56 پسر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای انتخاب شدند و آزمون تحول زبان (نیوکامر و هامیل، 1988)، مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (تراسکات، 1989) و آزمون نظریه ذهن نپسی 2 (کورکمن، داویس و متیو، 2007) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر، انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج، اثر مستقیم نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی (p<0.001) و اثر مستقیم مؤلفه های زبان بیانی بر نظریه ذهن (01/0 p<) را تأیید کردند. یافته ها همچنین نقش میانجی گرانه نظریه ذهن را در رابطه بین مهارت های اجتماعی و مؤلفه های زبان بیانی تأیید کردند (p<0.05). نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که لازمه ارتقا و بهبود مهارت های اجتماعی در کودکان 4 تا 6 ساله، بهبود مؤلفه های زبان بیانی و نظریه ذهن است. مؤلفه های زبان بیانی به طور غیرمستقیم و از طریق نظریه ذهن، با تأثیر بر کفایت اجتماعی، ا رتباط مؤثر با همسالان، و کاهش مشکلات رفتاری کودکان، موجب ارتقا و بهبود مهارت های اجتماعی آنان می شود.
ارزیابی مدل معادلات ساختاری تبیین شادکامی بر اساس وضعیت سلامت، بحران مالی و حمایت اجتماعی با نقش واسطه ای عزت نفس و تفکر مثبت در زنان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1454-1437
حوزه های تخصصی:
زمینه: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از این است که در تبیین شادکامی زنان میانسال متغیرهای مختلفی تأثیر می گذارد، اما نقش وضعیت سلامت، بحران مالی، حمایت اجتماعی، عزت نفس و تفکر مثبت به عنوان یک مدل یکپارچه مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تدوین بررسی مدل ساختاری پیش بینی شادکامی بر اساس وضعیت سلامت، بحران مالی و حمایت اجتماعی با نقش واسطه ای عزت نفس و تفکر مثبت در زنان میانسال شهر اراک پرداخته است. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان 36 تا 55 ساله شهر اراک در سال 1398 بود. تعداد 408 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. همه آن ها پرسشنامه های سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979)، بحران مالی (پراویتز و همکاران، 2006)، حمایت اجتماعی (زیمت و همکاران، 1988)، عزت نفس (روزنبرگ، 1963)، تفکر مثبت (اینگرام و ویسنیکی، 1988) و شادکامی آکسفورد (هیلز و آرگیل، 2002) را تکمیل کرده اند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیر سلامت (0/12، 0/15 و 0/18)، بحران مالی (0/18-، 0/36- و 0/22-) و حمایت اجتماعی (0/46، 0/55 و 0/43) اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر عزت نفس، تفکر مثبت و شادکامی داشته اند. افزون بر آن، متغیرهای عزت نفس و تفکر مثبت، اثرات مستقیم و معنی داری بر شادکامی داشته اند. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت (0/13)، بحران مالی (0/10-) و حمایت اجتماعی (0/12) بر شادکامی زنان میانسال اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند. نتیجه گیری: از این مدل می توان برای تقویت شادکامی زنان میانسال استفاده کرد و در رسانه های آموزشی، اجتماعی و ارتباطی به اصول شادکامی، انواع حمایت های اجتماعی، وضعیت سلامت، بحران مالی، عزت نفس و تفکر مثبت و پیشایندهای مؤثر بر آن پرداخته شود
پیگیری یک ساله فرسودگی مراقبین بیماران دوقطبی پس از روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
198-189
حوزه های تخصصی:
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی فشار روانشناختی زیادی به مراقبین خود تحمیل می کنند که می تواند پیامدهای ناخوشایندی برای مراقبین به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف پیگیری یک ساله فرسودگی مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی پس از رواندرمانی این بیماران انجام شد. این پژوهش تحلیلی-مقطعی در ادامه یک کارآزمایی بالینی در مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شد. در پژوهش کارآزمایی 30 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی در دو گروه مداخله (15 نفر) و گواه (15 نفر) به روش تصادفی از بیمارستان روانپزشکی اصفهان مشارکت داشتند. گروه مداخله تحت روان درمانی پویایی حمایتی- بیانگر و پیگیری سه ماه و شش ماه بود. در شروع کارآزمایی، پس از اتمام آن و یکسال پس از آن فشار روانی مراقبین دو گروه مداخله و گواه مقایسه شد (مراقبین هیچ مداخله ای دریافت نکرده بودند). جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه فرسودگی مراقبین زاریت (1980) انجام شد. تحلیل داده ها در نرم افزار آماری SPSS-24 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج تفاوت های بین گروهی نشان داد بین مراقبین گروه های مداخله و گواه در زیرمقیاس های فرسودگی فردی (008/0= P ، 368/6= F )، عاطفی (014/0= P ، 115/7= F ) و نمره کل (012/0= P ، 420/7= F ) تفاوت معنادار وجود دارد و به ترتیب 27، 24 و 25 درصد از تغییرات ناشی از عضویت گروهی است؛ اما در زیرمقیاس های فرسودگی اجتماعی و اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< p ). د ر مجموع می توان نتیجه گرفت که روان درمانی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می تواند در بلندمدت نقش موثری در کاهش فرسودگی مراقبین آن ها داشته باشد، اما نیازمند مداخلات همه جانبه و مداوم است.
اعتبار یابی و ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس نگرش های ناکارآمد (بیست و چهار سوالی) در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقیاس نگرش های ناکارآمد بیست و چهار سوالی نسخه کوتاه شده مقیاسی به همین نام است که برای ارزیابی نگرش های منفی افسرده ساز مورد استفاده قرار می گیرد. با وجودی که این مقیاس در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته است تاکنون در ایران اعتباریابی نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روانسنجی فرم کوتاه مقیاس نگرش های ناکارآمد است. روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد برخی دانشگاه های مشهد و نیشابور در سال 96 بودند. روش انتخاب نمونه، تصادفی طبقه بندی شده بود بدین منظور نمونه ای به حجم 1416 دانشجو انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد DAS-24 (پاور و همکاران، 1994) و شکوفایی HFQ (سلیمانی و همکاران، 1396) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تعیین همسانی درونی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین ساختار عاملی آن تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. اعتبار واگرا از طریق همبستگی بین عوامل مرتبط با شکوفایی و نگرش های ناکارآمد مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی نگرش های ناکارآمد با زیر مقیاس های شکوفایی معنی دار و منفی است (01/0> p ). محاسبه همسانی درونی برای نگرش های ناکارآمد نیز در پژوهش حاضر آلفای 60/0 را به دست داد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل سه عاملی شامل دستاوردگرایی، خودکنترلی و وابستگی برازش دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که فرم 24 گویه ای پرسشنامه نگرش های ناکارآمد در دانشجویان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
تدوین مدل نیت ترک شغل درکارمندان بانک مرکزی بر اساس سه گانه تاریک شخصیت: نقش واسطه ای حمایت سازمانی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
111 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه ترک شغل یکی از چالش های مهم در سازمان ها محسوب می شود و از دست دادن هر کارمند سبب تحمیل هزینه-های سنگین به سازمان می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای حمایت سازمانی ادراک شده در رابطه بین سه گانه تاریک شخصیت و نیت ترک شغل کارکنان بانک مرکزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود ، جامعه آماری پژوهش پرسنل بانک مرکزی بود که در سال 1398 مشغول خدمت بودند، از این جامعه تعداد 250 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس نیت ترک شغل(کیم و لیونگ، 2007) ، مقیاس دوجین کثیف(جنیسون و وبستر،2010) و مقیاس حمایت سازمانی ادراک شده(آیزنبرگر و همکاران،1986) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم شخصیت های ماکیاولیسم (25/0 =ß، 01/0>P) ، خودشیفته (48/0 =ß، 01/0>P)و ضداجتماعی بر نیت ترک شغل (26/0 =ß، 01/0>P) مثبت معنادار است و اثر مستقیم حمایت سازمانی ادراک شده بر نیت ترک شغل (31/0- =ß، 01/0>P) منفی معنادار بود. درنهایت نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که حمایت سازمانی ادراک شده در رابطه بین شخصیت ماکیاولی(011/0 =ß، 05/0>P)، شخصیت خودشیفته(012/0 =ß، 05/0>P) و شخصیت ضد اجتماعی با نیت ترک شغل(011/0 =ß، 05/0>P) نقش واسطه ای دارد. نتیجه گیری: بنابراین مسئولان بانک مرکزی می توانند جهت کاهش تاثیر منفی سه گانه تاریک شخصیت و پیشگیری از تمایل به ترک شغل اقداماتی انجان دهند که کارکنان توجه و حمایت سازمنا را به طور محسوس درک کنند.
تبیین علائم خودشیفتگی بر اساس ابعاد ترومای کودکی و تحریف شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
53 - 72
حوزه های تخصصی:
خودشیفتگی خصیصه ای پیچیده و منعکس کننده خودمحوری استثنائی و خودخواهی اجتماعی است و با پیامدهای اجتماعی منفی همراه می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی چگونگی خودشیفتگی با توجه به نقش پیش بین ترومای کودکی و تحریف شناختی صورت گرفت. طرح پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه های شهر ارومیه در نیمسال اول سالتحصیلی1400- 1399بود که 285 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به منظور گردآوری اطلاعات ابزارهای سنجش شخصیت خود شیفته آمز و کودک آزاری نوربخش و تحریفات شناختی عبدالله زاده و سالار را تکمیل کردند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که خودشیفتگی با ترومای کودکی و تحریف شناختی رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین نتایج کاربست تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد به طور معناداری خودشیفتگی توسط ترومای کودکی و تحریف شناختی تبیین می گردد و تحریف شناختی بیشترین قدرت پیش بینی را برای خودشیفتگی دارد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که ترومای کودکی و تحریف شناختی می تواند نقش مهمی در علت شناسی خودشیفتگی ایفا نماید.
مقایسه اثربخشی درمان مصاحبه انگیزشی و ماتریکس با رویکرد شناختی - رفتاری بر افسردگی و بهبود کیفیت زندگی در مصرف کنندگان ماری جوانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به مواد مخدر با طیف گسترده ای از بیماری ها، اختلالات و ناتوانی ها در ارتباط است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مصاحبه انگیزشی و ماتریکس با رویکرد شناختی - رفتاری بر افسردگی و بهبود کیفیت زندگی در مصرف کنندگان ماری جوانا بوده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با سه گروه (دو گروه آزمایش، یک گروه درمان مصاحبه انگیزشی، یک گروه درمان ماتریکس با رویکرد شناختی - رفتاری و یک گروه کنترل) بود .جامعه ی پژوهش حاضر کلیه افراد وابسته به ماری جوانا شهر شیراز بودند. نمونه آماری از افراد وابسته به ماری جوانا مراجعه کننده به بیمارستان محرری شهر شیراز انتخاب شدند. افراد به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های کیفیت زندگی ویر شربورن و افسردگی بک استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ماتریکس و مصاحبه انگیزشی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشتند، اما درمان ماتریکس با مصاحبه انگیزشی اثربخشی متفاوتی با هم نداشتند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان را می توان به عنوان درمانهای مکمل داوریی در افراد وابسته به ماری جوانا به کار برد.
تأثیر آموزش صبر بر مبنای قرآن بر تاب آوری و خودشفقت ورزی در همسران معلولان ضایعه نخاعی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
125-137
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: مقاومت در برابر مشکلات زندگی و صبر بر پیامدهای ناگوار یکی از مهارت های ضروری برای زندگی در دنیای امروز است که همواره در اسلام نیز تأکید شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش صبر بر مبنای قرآن بر افزایش تاب آوری و خودشفقت ورزی همسران معلولان ضایعه نخاعی در شهر اصفهان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمامی همسران معلولان ضایعه نخاعی شهر اصفهان در سال 1398 بود که تعداد 30 نفر از آنان با توجه به معیارهای شمول به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس تاب آوری (کانر-دیویدسون) و مقیاس خودشفقت ورزی (فرم کوتاه- راس و همکاران) جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیّره (آنکوا) تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل در دو متغیّر تاب آوری و خودشفقت ورزی تفاوت معناداری وجود داشت (005/0>P). نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که آموزش صبر بر مبنای قرآن در افزایش تاب آوری و خودشفقت ورزی در همسران معلولان ضایعه نخاعی مؤثر است.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های فرزند پروری مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۰۹-۱۸۴
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد برسبک های فرزندپروری مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح دو گروهی ناهمسان با پیش آزمون –پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنیِ محصل (سال تحصیلی 98 -1397) در مقطع ابتدایی شهر بجنورد بود. با نمونه گیری در دسترس 24 نفر انتخاب و به طور غیر تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (12 نفره) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه ی آموزشِ فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت هفتگی در 8 جلسه ی90 دقیقه ای اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به افزایش سبک فرزندپروری مقتدرانه و کاهش سبک فرزندپروری سهل گیرانه شده (p≤0/01) و بر سبک فرزندپروری مستبدانه مادران گروه آزمایش تأثیر معنی داری نداشته است (p≥0/05). نتیجه گیری: برنامه ی آموزشِ فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند باعث بهبود سبکهای فرزند پروری مادران کودکان کم توان ذهنی شود.
مقایسه پریشانی روا شناختی، ذهن آگاهی و خودکار آمدی تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روانشناختی (استرس، افسردگی، اضطراب)، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 بودند. 200 دانش آموز (100 نفر دانش آموز تیزهوش- 100 نفر دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پریشانی روان شناختی لویندا (DASS-21)، پرسشنامه ذهن آگاهی بروان و ریان (MASS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (ASEQ)، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیر های پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (01>P). ذهن آگاهی و خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بیشتر بود و پریشانی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی کمتر بود (01/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که متغیر هوش نقش مهمی را در ذهن آگاهی، خود کارآمدی تحصیلی و پریشانی روان شناختی دارد.
مقایسه اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری اینترنتی، احساس تنهایی و اضطراب تکنولوژی در افراد متقاضی طلاق و افراد عادی مراجعه کننده به کلینیک های شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: در سال های اخیر میزان استفاده از اینترنت و تکنولوژی های مرتبط با آن افزایش یافته است به نحوی که زندگی زوجین را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش مقایسه اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری اینترنتی، احساس تنهایی و اضطراب تکنولوژی در افراد متقاضی طلاق و افراد عادی مراجعه کننده به کلینیک های شهر اصفهان بود. مواد و روش کار: روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد متقاضی طلاق و افراد عادی مراجعه کننده به کلینیک های شهر اصفهان بودند که از این بین 60 نفر از آن ها (30 نفر متقاضی طلاق و 30 نفر افراد عادی) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، فرم کوتاه شده مقیاس تنهایی اجتماعی – عاطفی بزرگسالان دی توماسو و همکارن (2004)، پرسشنامه پرخاشگری اینترنتی شجری طوبی و همکاران (1395)، پرسشنامه اضطراب تکنولوژی شجری و همکاران (1395) استفاده شد. یافته ها و نتایج: یافته ها و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت، احساس تنهایی و پرخاشگری اینترنتی در دو گروه عادی و متقاضی طلاق تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). مقایسه میانگین ها نشان داد که این متغیرها در افراد متقاضی طلاق از افراد عادی بالاتر بود؛ اما هیچ تفاوت معناداری بین اضطراب تکنولوژی در دو گروه عادی و متقاضی طلاق وجود نداشت. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد که اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری اینترنتی و احساس تنهایی در احتمال بروز طلاق در زوجین نقش دارد.
بررسی مقایسه میزان اضطراب بیماران قلبی- عروقی با افراد عادی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه میزان اضطراب بیماران قلبی- عروقی با افراد عادی بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی، علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی بیماران مبتلا به بیماری قلبی-عروقی و افراد عادی در شهر رشت بودند. به منظور انجام پژوهش حاضر تعداد 60 نفر (30 نفر مبتلا به بیماری قلبی-عروقی و 30 نفر افراد عادی) شهر رشت به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کتل استفاده گردید. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان اضطراب افراد مبتلا به بیماری قلبی- عروقی و میزان اضطراب افراد عادی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ به عبارتی میزان اضطراب افراد بیمار در مقایسه با افراد عادی بیشتر است.
تدوین مدل ساختاری کفایت اجتماعی دختران دبیرستانی بر اساس عواطف مثبت، سرمایه روان شناختی و تصویر از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل کفایت اجتماعی دختران دبیرستانی بر اساس عواطف مثبت، سرمایه روانشناختی و تصویر از بدن انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان سبزوار در سال تحصیلی ۹۹_ ۱۳۹۸ بودند، که بااستفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، ۲۰۰ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه کفایت اجتماعی پرندین، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و لوتانز و پرسشنامه عاطفه مثبت واتسون، کلارک و تلگن و پرسشنامه تصویر بدنی کش، وینستد و جاندا استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری پیرسون، سوبل و بوت استراپ و از طریق نرم افزار آماری AMOS و SPSSنسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تصویر بدنی و عواطف مثبت با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در تبیین کفایت اجتماعی دانش آموزان نقش دارند که در مجموع 37 درصد از واریانس کفایت اجتماعی دانش آموزان از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (20/0)، عواطف مثبت (15/0) و تصویر بدنی (48/0) در تبیین کفایت اجتماعی دانش آموزان معنی دار بود. اثر غیر مستقیم تصویر بدنی (18/2=t-value ) و عواطف مثبت (9/1=t-value ) با میانجی گری سرمایه روانشناختی بر میزان کفایت اجتماعی دانش آموزان معنی دار به دست آمد. با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای پیش بین و میانجی بر میزان کفایت اجتماعی، به نظر می رسد با تقویت عواطف مثبت، سرمایه روانشناختی و تصویر از بدن می توان کفایت اجتماعی دختران را ارتقا داد.
رابطه اضطراب کرونا با اختلالات خواب و نشانگان اختلال استرس پس از سانحه: نقش میانجیگری اضطراب سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
287 - 308
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه اضطراب کرونا با اختلالات خواب و نشانگان اختلال استرس پس از سانحه با میانجیگری اضطراب سلامت در کادر درمان بود. روش پژوهش: این پژوهش با توجه به هدف از نوع پژوهش کاربردی و با طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کادر درمان بیمارستان های شرق استان گیلان شامل پزشکان و پرستاران به تعداد 720 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان 250 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه اختلال خواب پترزبورگ (1989)، پرسشنامه اضطراب سلامت سالکووسکیس و روارویک (2002) و اختلال استرس پس از ضربه ویدرز و همکاران (1993) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین اضطراب کرونا با اختلالات خواب (0.403= r)، نشانگان اختلال استرس پس از سانحه (0.389= r) و اضطراب سلامتی (0.503=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0.001=P)؛ هم چنین بین اضطراب سلامت با اختلالات خواب (0.559=r) و نشانگان اختلال استرس پس از سانحه (0.278= r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0.001=P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر به خوبی تعیین کرد که نقش اضطراب سلامتی در پیش بینی اختلال استرس پس از سانحه بیشتر از اختلالات خواب است.
اثربخشی درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمه ای بر چیرگی شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
111 - 130
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش های درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمه ای بر بهبود چیرگی شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 است. نمونه پژوهش 33 نفر از کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله و یک گروه کنترل (هر گروه 11 نفر) اختصاص یافت. ابزار های این پژوهش شامل آزمون هوش WISC-IV و مداخلات این پژوهش شامل 20 جلسه درمان نوروفیدبک و 10 جلسه درمان تحریک مستقیم فرا جمجمه ای می باشد. داده های این پژوهش با نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمرات چیرگی شناختی در دو نوبت اندازه گیری شد که نشان داد در پس آزمون میانگین نمرات در چیرگی شناختی افزایش یافته و در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان می دهد که پس از کنترل اثر پیش آزمون بر پس آزمون برای مقایسه نمرات مقیاس چیرگی شناختی بین سه گروه در سطح خطای (05/0) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری : با توجه به جلسات و نتایج به دست آمده درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمه ای در بهبود چیرگی شناختی مؤثر می باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش های درمانی برای بهبود چیرگی شناختی استفاده گردد.
طراحی الگوی ساختاری رابطه تناسب های پنج گانه(فرد-شغل، فرد-سازمان، فرد- حرفه، فرد-گروه و فرد-کارراهه) و استرس شغلی باتوجه به نقش تعدیل کننده ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین تناسب های پنج گانه (تناسب فرد محیط) و استرس شغلی و نقش تعدیل کننده ویژگی های شخصیتی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان شرکت پلی اکریل ایران (800 نفر) در سال 1397 تشکیل می دادند. حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم (260 نفر) برآورد گردید. ابزارهای سنجش شامل؛ پرسشنامه های تناسب فرد- شغل(PJF) فرد- سازمان(POF)، تناسب فرد- حرفه(PVF) و فرد- گروه (PGF)، تناسب فرد- کار راهه (PCF)، استرس شغلی (JS) و پرسشنامه ی ویژگی های شخصیتی (NEO) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار آماری PLS smart, استفاده شد. یافته ها نشان داد که: رابطه بین تناسب های فرد -گروه و استرس شغلی وتناسب های پنج گانه و استرس شغلی معنادار است و مولفه شخصیتی تجربه پذیری رابطه بین تناسب های پنج گانه و استرس شغلی را به صورت معنادار تعدیل می کند. در این پژوهش از بین تناسب های پنج گانه و ویژگی های شخصیتی ، تناسب فرد- گروه و مولفه ی شخصیتی تجربه پذیری نقش اساسی در کاهش استرس داشتند. پیشنهاد می شود که مدیریت شرکت از الگوی ساختاری جهت کاهش استرس شغلی کارکنان خود بهره بگیرد.