فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۶۱ تا ۶٬۳۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
190 - 202
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با تعیین نقش معنای زندگی و صمیمیت اعضای خانواده در پیش بینی اضطراب کرونایی مادران خانه دار انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان خانه دار در شهرستان کرج در سال 1399 تشکیل میدادند که از این میان 192 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسشنامه معنای زندگی استگ، فریزر، اویشی و کالر (2006)، مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون (1983) استفاده شد. برای تعیین میزان نقش هر یک از متغیرها در پیش بینی اضطراب کرونا از رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد رابطه اضطراب کرونا با معنای زندگی و صمیمیت خانواده منفی و معنادار است؛ معنای زندگی و صمیمیت خانواده به صورت معنادار و اضطراب کرونا در زنان خانه دار را پیش بینی می کند. معنای زندگی و صمیمیت خانواده 5/35 درصد از واریانس اضطراب کرونا در زنان را تبیین نموده است. بررسی ضرایب رگرسیون نشان داد که معنای زندگی (01/0 p<،426/0-=β) و صمیمیت خانواده (01/0 p<،348/0-=β) به صورت منفی و در سطح معناداری 01/0 اضطراب کرونا در زنان خانه دار را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر به خوبی تعیین کرد که نقش یگانه معنای زندگی در پیش بینی اضطراب کرونا بیشتر از صمیمیت خانواده است.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و درمان شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران عمل تحت جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر کیفیت زندگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر انجام گرفت. روش: طرح پژوهشی نیمه تجربی و با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی مرکز قلب تهران بود که نمونه ای به تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه های آزمایشی، هر بیمار در 6 جلسه 45 دقیقه ای به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. هر سه گروه مقیاس تأثیر رویداد و آزمون کیفیت زندگی SF-36 را قبل و بعد از مداخله و در پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج در مرحله پس آزمون نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیت زدایی و گروه کنترل در زیر مؤلفه مشکلات هیجانی و در مرحله پیگیری نشانگر تفاوت معنادار بین گروه حساسیت زدایی و گروه کنترل در مؤلفه های عملکرد جسمانی، مشکلات هیجانی، انرژی/ خستگی، بهزیستی هیجانی و درد و تفاوت معنادار گروه شمارش و گروه کنترل در مؤلفه های مشکلات هیجانی و بهزیستی هیجانی بود. نتایج هیچ گونه تفاوت معناداری بین اثربخشی دو نوع مداخله، بر کیفیت زندگی افراد نشان نداد. نتیجه گیری: بنابراین، روش درمان حساسیت زدایی و روش شمارش در ارتقای کیفیت زندگی در بیماران جراحی بای پس عروق کرونر مؤثرند.
واکاوی کارکردهای ورزش زورخانه ای مبتنی بر دیدگاه روانشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورزش پدیده ای است که همواره دارای تأثیرات اجتماعی و فرهنگی در جوامع انسانی بوده است. چنین تأثیراتی، پرداختن به ابعاد روانشاسی اجتماعی در ورزش زورخانه ای بعلت آمیختن آیین ها و الگوهای رفتار اجتماعی در غالب فرهنگ ورزش زورخانه ای بارزتر می کند. بنابراین، تحقیق حاضر به دنبال واکاوی کارکردهای ورزش زورخانه ای از دیدگاه روانشناسی اجتماعی بود. که با روش کیفی داده بنیاد انجام شد و با استفاده از تحلیل مصاحبه های انجام گرفته با صاحب نظران، در نهایت مدل نظری کارکردهای روانشناسی اجتماعی در ورزش زورخانه ای با چهار مقوله؛ خرده فرهنگ ورزش زورخانه ای، هویت پهلوانی، شبکه های اجتماعی تاثیرگذاری و ویژگی های رهبری شکل گرفت. مطابق یافته ها، در چهارچوب خرده فرهنگ ورزش زورخانه رفتارهای رهبری، الگوهای ارتباطی و انتظارات رفتاری به طور مطلوب پذیرفته شده و سطح بالایی از اعتماد برقرار می شود. که بیانگر این واقعیت است که ورزش زورخانه ای کارکردهای مهمی در عرصه روانشاسی اجتماعی ورزشی دارد که با برنامه ریزی برای بهره برداری از ظرفیت های ورزش ورزخانه ای، می-توان از آنها در سطح جامعه سود برد.
مدلسازی معادله ساختاری اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی با الگویی از بی ثباتی خلق، روابط بین فردی، هویت و نیز تکانشگری مشخص می شود که هزینه زیای را بر سیستم بهداشتی کشورها وارد می کند. هسته اصلی اختلال شخصیت مرزی دشواری در تنظیم هیجان است که یکی از مولفه های دشواری در تنظیم هیجان ناگویی هیجانی است. از جمله متغیرهای دیگر مرتبط با اختلال شخصیت مرزی، افسردگی و اضطراب هستند که با ناگویی هیجانی نیز رابطه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اضطراب و افسرگی در ارتباط با ناگویی هیجانی و اختلال شخصیت مرزی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی توصیفی و روش پژوهش حاضر از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهیدبهشتی و علم و فرهنگ بودند که از این میان 429 نفر از دانشکده های برق، روانشناسی، ادبیات و حقوق به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک، مقیاس اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای لیزرل و SPSS استفاده شد. شاخص های برازش مدل (GFI=0.94، CFI=0.97، 0.06 RMSEA=) نشان داد که مدل مذکور از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل آماری نشان دادند که ناگویی هیجانی با میانجی گری افسردگی و اضطراب قادرند اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند، به نحوی که افسردگی و نیز اضطراب به صورت مثبت و مستقیم و نیز ناگویی هیجانی به طور مثبت و غیر مستقیم قادر به تبیین ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارند که در شناسایی و درمان اختلال شخصیت مرزی می توان از آن استفاده کرد.
"ما ازدواج کرده ایم، اما زیر یک سقف زندگی نمی کنیم": تجارب زیسته افراد متاهل در دوران عقدبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
55 - 100
حوزه های تخصصی:
دوران عقد، از اولین مراحل چرخه زندگی خانواده های ایرانی به شمار می رود. ازآنجاکه دوران عقدبستگی، دورانی ست که افراد متأهل هستند اما هنوز زندگی مشترک در زیر یک سقف را آغاز نکرده اند، توجه به این دوران به عنوان اولین مرحله تأهل، امری ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش فوق، شناسایی تجارب زیسته زنان و مردان متأهل ایرانی در طول دوره عقد بود. پژوهش حاضر که در سال 1399 انجام شد، یک پژوهش کیفی بود که 13 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان جمعیت موردمطالعه که شامل افراد عقد کرده ساکن شهر تهران بودند انتخاب شده و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آن ها شناسایی شود. درنهایت مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفتند و مضامینی تحت عنوان چالش ها و تکالیف تحولی استخراج شدند چالش ها، شامل چالش های مربوط به خانواده مبدأ و خانواده همسر و همچنین چالش های بین همسران بود. تکالیف تحولی نیز طبق گفته های مشارکت کنندگان به سه دسته تکالیف تحولی مربوط به زوج، تکالیف تحولی مربوط به خانواده ها در قبال زوج و تکالیف تحولی فردی تقسیم شد. درنهایت، می توان گفت که نتایج مربوط به این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در طراحی بسته های آموزش پیش از ازدواج بر اساس چالش ها و تکالیف تحولی دوران عقد، مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی بر شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی بر شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی بود. طرح پژوهش، شبه آزمایشی با بهره گیری از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 40 دانش آموز پسر دوره دوم متوسطه در منطقه 2 شهر تهران در نیم سال اول سال تحصیلی 1399- 1398 بودند که به روش چندمرحله ای از دو مدرسه انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. ابتدا در مرحله پیش آزمون، هر دو گروه به پرسشنامه شکوفایی (شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی) هژبریان، رضایی، بیگدلی، نجفی، و محمدی فر پاسخ دادند، سپس آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی در 12 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان دوره برای مرتبه دوم (به عنوان پس آزمون) و پس از دو ماه برای مرتبه سوم (به عنوان پیگیری) هر دو گروه به پرسشنامه شکوفایی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس چندمتغیره (مانکووا) تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی، تغییرات پایداری در میزان شادکامی و مشارکت اجتماعی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری ایجاد می کند. تغییرات ایجادشده در شایستگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل صرفاً در مرحله پس آزمون معنا دار بود؛ اما در مرحله پیگیری تفاوت معنی داری نداشت؛ بنابراین، پیشنهاد می شود به منظور افزایش شادکامی، شایستگی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان، از آموزش مبتنی بر الگوی روانشناختی شکوفایی استفاده شود.
پیش بینی عملکرد جنسی زنان بر اساس نقش خودپنداره، خودکارآمدی و آگاهی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
149 - 165
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد جنسی زنان بر اساس نقش خودپنداره، خودکارآمدی و آگاهی جنسی انجام شد.روش : پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، به روش نمونه گیری دردسترس 500 نفر از زنان (24- 40 ساله) مراجعه کننده به مراکز سلامت به مراکز سلامت، کرج در سال 1397 انتخاب شدند. برای کردآوری داده ها از شاخص عملکرد جنسی زنان، روزن (2000) و پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1993) استفاده شد و برای تحلیل داده ها از ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس همبستگی و ضرایب رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه های خودپنداره جنسی در پیش بینی عملکرد جنسی زنان نقش دارد. براساس یافته های این پژوهش باورهای جنسی فرد به عنوان خودپنداره جنسی، نقش پیش بینی کننده ای در عملکرد جنسی زنان داشته و مهمترین پیش بینی کننده عملکرد جنسی به ترتیب آگاهی جنسی، اشتیاق جنسی، خود سرزنشی در مشکلات جنسی، خود کارآمدی جنسی، شهامت و جرات جنسی و مدیریت مسائل جنسی است. طبق نتایج بدست آمده بین اضطراب جنسی، خود سرزنشی در مشکلات جنسی، ترس از رابطه جنسی و افسردگی جنسی با عملکرد جنسی رابطه معکوس دارند و بین خود کارآمدی جنسی، آگاهی جنسی، انگیزه برای اجتناب از روابط جنسی پرخطر، اشتیاق جنسی، شهامت و جرات جنسی، خوش بینی جنسی، نظارت و پایش جنسی، انگیزش جنسی، مدیریت مسائل جنسی، اعتبار و ارزشمندی جنسی، رضایت جنسی، الگوهای فردی جنسی، پیشگیری از مشکلات جنسی و کنترل درونی مسائل جنسی با عملکرد جنسی رابطه مستقیم دارند . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گیری می شد خودپنداره، خودکارآمدی و آگاهی جنسی نقش معنی داری در پیش بینی عملکرد جنسی زنان داشتند .
بیماری مولتیپل اسکلروزیس براساس حساسیت پردازش حسی با میانجیگری کارکرد اجرایی تصمیم گیری مخاطره آمیز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری التهابی مزمن است که با ضایعات دمیلینه در مغز، طناب نخاعی و عصب چشمی مشخص می شود. هنگامی که میلین درنتیجه تشکیل پلاک تخریب می شود، هدایت فیبر عصبی کاهش می یابد و یا از بین می رود. این پدیده سبب قطع پیام های عصبی فرستاده شده از مغز و بروز علائم بیماری می گردد. این بیماری منجر به اختلال در کارکردهای شناختی می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه حساسیت پردازش حسی بر مولتیپل اسکلرروز با میانجیگری کارکرد تصمیم گیری مخاطره آمیز است. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس ایران بودند که از میان آن ها ۲۰۰ نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. در راستای بررسی سطح حساسیت پردازش حسی در بیماران از مقیاس های شخص با حساسیت پردازش حسی بالا آرون و آرون (۱۹۹۷) و به منظور ارزیابی سطح تصمیم گیری مخاطره آمیز و شدت بیماری مولتیپل اسکلروز در بیماران، به ترتیب آزمون قمار آیوا بشارا، داماسیو، داماسیو، اندرسون (۱۹۹۴)، مقیاس وضعیت نانوانی گسترده کورتزکه (۱۹۸۳) استفاده شد. یافته ها: تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه معناداری بین حساسیت پردازش حسی با مولتیپل اسکلروز و کارکرد تصمیم گیری مخاطره آمیز وجود دارد. براساس نتایج، تأثیر حساسیت پردازش حسی بر مولتیپل اسکلروزیس به واسطه گری تصمیم گیری مخاطره آمیز تعدیل یافت (۰۰۱/۰>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری حساسیت پردازش حسی، کارکرد تصمیم گیری مخاطره آمیز و بیماری مولتیپل اسکلروز از برازش خوب برخوردار است.
روابط ساختاری پیشگیری از سومصرف مواد بر اساس معیارهای مخاطره آمیز و محافظتی در دانش آموزان: نقش هم کلاسی ها
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیل گری و واسطه ای هم کلاسی ها در الگوی ساختاری پیشگیری از مصرف مواد بر اساس عوامل مخاطره آمیز و محافظتی در دانش آموزان می پردازد. روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع پیش بینی، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1398-99منطقه 6 شهر تهران هستند که تعداد400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه های عوامل خطر ساز و محافظت کننده رفتار مشکل ساز جیسر مورد برسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دهنده رابطه معنی دار بین متغیر های محدودیت اعمال شده توسط والدین و کنترل گری هم کلاسی ها با سومصرف مواد است. همچنین نتایج آزمون سوبل بیانگر معنی دار بودن مدل واسطه ای است. نتیجه گیری: فاکتورهای خانوادگی و هم کلاسی ها می توانند در چارچوب یک مدل، سومصرف مواد را در دانش آموزان پیش بینی کنند.
بررسی تأثیر راهبرد آگاهی واج شناختی بر پیشرفت مهارت های خواندن دانش آموزان پسر نارساخوان
حوزه های تخصصی:
مقدمه : مهارت خواندن یکی از مهم ترین مهارت ها در دوره ابتدایی است به طوری که اختلال در آن بر یادگیری سایر دروس تأثیر می گذارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مداخله روش آگاهی واج شناختی در بهبود خواندن دانش آموزان با نارساخوانی بود. روش : نوع پژوهش، نیمه آزمایشی بود. جامعه این پژوهش کل دانش آموزان پسر پایه دوم ابتدایی شهرستان خواف و شهر رشتخوار در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ بودند که با نمونه گیری تصادفی ۱۰ نفر از آن ها که بر اساس چک لیست ۲۷ گویه بررسی نشانگان نارساخوانی، کارنامه و کارت سنجش سلامت سال اول ابتدایی، دارای اختلال خواندن تشخیص داده شده بودند، انتخاب شدند و س پس ای ن دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه، آزمایشی با مداخله روش آگاهی واج شناختی و کنترل تقسیم شدند. پس از اجرای مداخله آموزشی آگاهی واج شناختی پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد و داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از spss نسخه ۱۹ و با آزمون t دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون t دو گروه مستقل برای مقایسه نمرات اختلافی دو گروه نشان داد که بین میانگین بهبود در گروه آموزش آگاهی واج شناختی (۹/۷۸) در مقایسه با گروه کنترل (۲/۶۷) تفاوت معناداری در سطح (۰/۰۰۰۵> P ( وجود دارد؛ که بیانگر تأثیر مداخله آگاهی واج شناختی بر بهبود خواندن دانش آموزان است. نتیجه گیری : روش آگاهی واج شناختی با افزایش دامنه دقت و توجه، افزایش سرعت خواندن و درک مطلب باعث پیشرفت در مهارت خواندن دانش آموزان شده است؛ لذا پیشنهاد می شود به منظور بهبود خواندن دانش آموزان نارساخوان از روش آگاهی واج شناختی استفاده شود.
استفاده از تحلیل داده های شبکه ای در بهبود الگوریتم آزمون های انطباقی کامپیوتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: روش شناسی شبکه امکان مطالعه همزمان چندین هدف را میسر می سازد و قابلیت هایی دارد که منجربه ارائه ابزارهای تحلیلی مناسب می گردد. پژوهش هایی در خصوص استفاده از تحلیل داده های شبکه در حوزه سنجش تربیتی وجود دارد اما کمتر پژوهشی است که بصورت عملی به ساخت آزمون انطباقی مبتنی بر نظریه شبکه و یا ارائه الگوریتم آن پرداخته باشد. آیا امکان استفاده از علم شبکه در ساخت آزمون های انطباقی وجود دارد؟ هدف: این مطالعه با هدف بهبود الگوریتم آزمون های انطباقی مبتنی بر تحلیل داده های شبکه بر روی زبان آموزان مراکز و مؤسسات آموزش زبان شهر تهران انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی و تمرکز اصلی آن بر تحلیل سؤالات آزمون با تکنیک تحلیل داده های شبکه بود. جامعه آماری کلیه زبان آموزان ده مؤسسه برتر آموزش زبان شهر تهران در سال 1398 بود که قابلیت خواندن زبان انگلیسی را در حداقل سطح داشتند. از میان آنان 1556 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش آزمون 140 سؤالی خزانه لغات انگلیسی (VST) (نیشن و وارینگ، 1997) بود. تحلیل سؤالات آزمون از طریق نظریه کلاسیک، نظریه سؤال - پاسخ و تحلیل شبکه مبتنی بر الگوریتم فراچترمن - رینگولد انجام شد. یافته ها : پارامترهای سؤالات آزمون بر اساس نظریات کلاسیک و سؤال - پاسخ محاسبه گردید. نقشه ارتباط بین سؤالات مبتنی بر الگوریتم فراچترمن - رینگولد، بر اساس آزمون آماری همبستگی تفکیکی با تعدیل آلفا (0/01< P) ترسیم شد، شاخص های مرکزیت شبکه و الگوریتم انطباقی آزمون استخراج گردید. نتیجه گیری: استفاده از مزایای تکنیک تحلیل داده های شبکه ای مانند قابلیت دیداری سازی نتایج، ارائه گزارش های ساده و جامع و در نظر گرفتن اهمیت سؤالات در ساختار شبکه ارتباطی بین سؤالات به ارتقاء روش های آزمون سازی انطباقی منجر شده است.
تأثیر روان نمایشگری با محتوای مهارتهای زندگی بر احساس تنهایی، شادکامی، روابط عاطفی و حمایت اجتماعی والدین در دختران نوجوان وابسته به تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
239 - 268
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روان نمایشگری با محتوای مهارتهای زندگی بر احساس تنهایی، شادکامی، روابط عاطفی و حمایت اجتماعی والدین در دختران نوجوان وابسته به تلفن همراه بود. طرح این پژوهش، آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر، دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان خمینی شهر بودند. نمونه آماری این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان وابسته به تلفن همراه بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس وابستگی به تلفن همراه MPAI لونگ (2007)، جو عاطفی خانواده هیلبرن (1964)، حمایت اجتماعی والدین پرسیدانو و هلر (1983)، شادکامی OHQ (1987) و احساس تنهایی UCLA (1980) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که جلسات روان-نمایشگری با محتوای مهارتهای زندگی بر کاهش احساس تنهایی، افزایش شادکامی، بهبود روابط عاطفی نوجوانان و حمایت اجتماعی والدین آنان موثر بود و این تأثیرات در دوره پیگیری نیز پایدار بودند (05/0>p). بنابراین مداخله روان نمایشگری با محتوای مهارتهای زندگی، مداخله ای مؤثر برای بهبود وضعیت روانشناختی نوجوانان وابسته به تلفن همراه است.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر مثبت اندیشی بر تحمل پریشانی و امید به زندگی بیماران مبتلابه دیابت نوع 2
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روش درمانی مثبت اندیشی بر بهبود تحمل پریشانی و امید به زندگی بیماران مبتلابه دیابت نوع 2بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به دیابت در شهرستان کاشمر بود که توسط دانشگاه علوم پزشکی معرفی شده بودند. 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده و به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ (DTS) ﺳﯿﻤﻮﻧﺰ و ﮔﺎﻫﺮ (2005) امید به زندگی اشنایدر (1991). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تحمل پریشانی و امید به زندگی مبتلایان به دیابت که مداخله ی مثبت اندیشی را دریافت کردند نسبت به اعضای گروه کنترل، افزایش معناداری داشته است؛ بنابراین می توان روش درمانی مثبت اندیشی بر بهبود تحمل پریشانی و امید به زندگی مبتلایان به دیابت تأثیر دارد.
نقش تشخیصی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
325-350
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی ابعاد چندگانه ی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل انجام شد. روش: این پژوهش به روش علی-مقایسه ای در شهر تهران در سال 1399 انجام گرفت. 135 نفر از افراد مصرف کننده مواد در سه گروه مت آمفتامین (45 نفر)، الکل (45 نفر) و تریاک (45 نفر) به صورت نمونه در دسترس دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس چندبعدی تحمل پریشانی، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی، مقیاس هیجان خواهی و مقیاس بی نظمی اجتماعی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل تابع تشخیصی با چهار متغیر تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده نشان داد که این تحلیل 2/62 درصد افراد گروه تریاک، 1/51 درصد افراد گروه مت آمفتامین و 2/42 درصد افراد گروه الکل را درست گروه بندی کرد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که مصرف کنندگان تریاک از باورهای فراشناختی مثبت بالاتری نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل برخوردار بودند و مصرف کنندگان مت آمفتامین بالاترین میزان تجربه جویی را نسبت به مصرف کنندگان الکل و تریاک داشتند. همچنین، مصرف کنندگان تریاک تحمل پریشانی پایین تری را نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل نشان دادند. علاوه بر این، هیچ یک از شاخص های بی نظمی اجتماعی ادراک شده نتوانستند مصرف کنندگان سه گروه مواد مخدر را از یکدیگر تمایز دهند . نتیجه گیری: در تفکیک و تشخیص سه گروه مصرف کننده مت آمفتامین، تریاک و الکل، متغیرهای تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده سهم معناداری دارند. بنابراین، ارائه راهبردهایی در جهت تغییر باورهای مثبت افراد مصرف کننده، کاهش میزان تجربه جویی، کنترل هیجان و تحمل پریشانی این افراد می تواند در پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد سودمند باشد.
بررسی رابطه گرایش به زنانگی- مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا در نوجوانان دختر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوجوانان از مهم ترین و تأثیرگذارترین اقشار جامعه محسوب می شوند و پژوهش درباره مسائل روانشناختی آنان حائز اهمیت است. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه گرایش به زنانگی-مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایش و پارانویا در نوجوانان دختر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کامیاران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود که از بین آن ها ۳۰۲ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های گرایش به زنانگی-مردانگی میشل گوگلن (۱۹۹۶) و مقیاس میلون ۳ (۱۹۷۷) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۳ و روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گرایش به زنانگی و اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۲۶ (۰/۰۵> P ) و اختلال شخصیت پارانویا با ۰/۲۰ (۰/۰۵> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به زنانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۶۵> F ). طبق یافته ها بین گرایش به مردانگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی با ۰/۲۲ (۰/۰۵> P ) و با اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۱۹ (۰/۰۱> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به مردانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معناداری پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۱۰ > F ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که گرایش به زنانگی- مردانگی می تواند پیش بینی کننده اختلالات شخصیت در نوجوانان باشد؛ بنابراین یکی از عوامل روانشناختی مهم در زمینه اختلالات شخصیت محسوب می شود.
Comparing The Efficacy of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Dialectical Behavior Therapy Skills Training (DBT-ST) on Cognitive Emotion Regulation in Patients with Type II Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Objectives: <span class="fontstyle2">Diabetes is a chronic, multifaceted and threatening disease which has significant psychological complications. The purpose of this study was comparing the efficacy of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Dialectical Behavioral Therapy Skills Training (DBT-ST) on cognitive emotion regulation in patients with type II diabetes. Method: <span class="fontstyle2">The design of this quasi-experimental research was a pretest-posttest with a control group. The statistical population of the study included all patients with type II diabetes referred to Baghban (Touba) Medical Clinic in Sari in 2019, among whom 45 patients were selected through the convenience sampling method and then randomly assigned into three groups. The first group received ACT, the second group received DBT-ST, and the third group was considered as a control group. Data were collected using a 36-item Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefsky et al., 2001) in three stages of pre-test, post-test, and follow-up, and were analyzed by repeated measurement variance analysis. Results: <span class="fontstyle2">The results showed that ACT and DBT-ST were significantly more effective on cognitive emotion regulation for the experimental groups compared to the control group (effect sizes 0.911 & 0.967, respectively). The effectiveness of DBT-ST compared to ACT was more significant on cognitive emotion regulation scores (effect sizes 0.967) at (P>0.01). Conclusion: <span class="fontstyle2">Based on the results of this study, it can be concluded that ACT improved psychological indexes and mental health of patients with type II diabetes due to acceptance of unfavorable emotions and thoughts, commitment, and DBT-ST for emotion regulation and mindfulness components
Standardization of the Persian Version of the Treatment Entry Questionnaire for Students with Internet Addiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
47 - 58
حوزه های تخصصی:
Introduction: One of the basic human needs that plays a vital role in sustainable development is mental health. In the digital age, Internet addiction is a threat to mental health. So this study aimed at validating the treatment entry questionnaire for Tehran University students in 2019. Method: Participants were 324 undergraduate and postgraduate students of state universities in Tehran, who were selected through one-step cluster random sampling. All participants completed the Urbanoski and Wild’s (2012) Treatment Entry Questionnaire, the Miler and Tonigan (1996) Change Readiness and Treatment Eagerness Scale, and the Young Internet Addiction Questionnaire. Results: Data were analyzed using the confirmatory factor analysis model. Confirmatory factor analysis of the data showed that the three-factor structure of the identified, intrinsic, and extrinsic treatment motivation has a good fit, and the validity of the scale was confirmed by face and content validity. Convergent validity evidence confirmed the positive relationship between identified, intrinsic, and extrinsic treatment motivation with subscales of recognition, taking the step, and ambivalence of the Readiness for Change and Treatment Motivation scale. Cronbach's alpha test was used to assess the reliability of the whole scale (0.95) and each subscale of identified motivation (0.94), intrinsic motivation (0.89), and extrinsic motivation (0.86). Conclusion: The results showed that the Persian version of the treatment entry scale for the student population has acceptable psychometric properties and can be used as a valid tool in psychological research.
نقش سرمایه روانشناختی بر توانایی حل مسئله اجتماعی با میانجی گری ترجیحات فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی نقش سرمایه روانشناختی و توانایی حل مسئله اجتماعی با توجه به میانجی گری ترجیحات فکری بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و حجم نمونه با توجه به تعداد افراد جامعه و براساس فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد. آزمودنی ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و درون هر خوشه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های حل مسئله اجتماعی، سرمایه روانشناختی و ترجیحات فکری استفاده شد. نتایج نشان دادند سرمایه روانشناختی، تغییرات حل مسئله اجتماعی را به طور مستقیم تبیین می کند. همچنین، سرمایه روانشناختی به طور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی ترجیحات فکری بر متغیر توانایی حل مسئله اجتماعی تأثیر دارد که بیشترین تأثیر را در این مدل داراست. همچنین، نتایج نشان دادند مدل انتخابی با داده ها برازش دارد؛ بنابراین، سرمایه های روانشناختی به عنوان یک ظرفیت روانی مطلوب و با بهره گیری از ترجیحات فکری، بر توانایی راه حل یابی افراد تأثیر می گذارد و آن را تسهیل می کند.
انواع خطاهای دیکته نویسی در دانش آموزان ابتدایی و راهکارهای بهبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های مرتبط با فعالیت های آموزشگاهی و یکی از بحث های مهم و مورد توجه متخصصان و روان شناسان در زمینه ی اختلال های یادگیری که به چالشی فراروی متولیان امر آموزش و تربیت تبدیل شده است خطای دیکته نویسی می باشد. ناتوانی های یادگیری و از جمله مشکلات دیکته نویسی عامل اصلی بسیاری از مشکلات تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی به شمار می روند و وجود اشکالات متعدد در مهارت های نوشتاری و به ویژه در دیکته نویسی از جمله مسائلی است که معلمان مدارس ابتدایی با آن مواجه هستند. لذا ضعف املاء یکی از دغدغه هایی است که نیاز به کنکاش و بررسی دارد. تجزیه و تحلیل، شناسایی و دسته بندی نوع غلط های دیکته ی دانش آموز و خطاهای شایع در این زمینه توسط مربی و انجام فعالیت هایی خاص برای غلبه بر آن می تواند در حذف یا تعدیل مشکلاتی که در نوشتن دیکته کودکان دبستانی مشاهده می شوند مؤثر باشد. با توجه به موارد مذکور و با عنایت به این که اولین گام در برطرف کردن هر ضعفی شناخت و ریشه یابی آن است؛ نویسندگان پژوهش حاضر از طریق روش کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات از مقالات علمی، منابع چاپی و الکترونیکی در دسترس و نیز بر اساس تجربیات و شواهد موجود در این حوزه به بررسی انواع خطاهای دیکته نویسی در دانش آموزان دبستانی و ارائه ی راهکارهایی در این رابطه پرداخته اند.
جایگاه مهارت های شغلی مورد نیاز دانش آموزان درس کار و فناوری در اسناد بالادستی آموزش و پرورش: روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین جایگاه مهارت های شغلی مورد نیاز دانش آموزان درس کار و فناوری در اسناد بالادستی آموزش و پرورش است. روش: روش پژوهش از نوع تحلیل محتوا بوده و جامعه پژوهش شامل محتوای اسناد بالادستی بوده است. در این پژوهش از روش سرشماری بهره گرفته شد و کلیه اسناد بالادستی مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل سازه تحلیل محتوای مهارت های شغلی کار و فناوری محقق ساخته است. یافته ها: یافته ها نشان داد که؛ مهارت های شغلی مورد نیاز دانش آموزان درس کار و فناوری را می توان در3 مقوله اصلی (فردی، شغلی و فناوری) و 21 مقوله فرعی تدوین نمود. همچنین مشخص شد که در مجموع در محتوای اسناد بالادستی؛ به مهارت های فردی (45%)، مهارت های شغلی (32%) و مهارت های فناوری (23%) پرداخته شده است. که در این بین بیشترین ضریب اهیت مربوط به نقشه جامع علمی کشور (41/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به سیاست های کلی اشتغال (12/0) بوده است. نتیجه گیری: بر این اساس ضروری است که با توجه به رسالت اصلی درس کار و فناوری که مبتنی بر کسب مهارت های عملی در زندگی است به مهارت های فردی، شغلی و فناوری به صورت یکپارچه و درهم تنیده توجه بشود.