فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۴۱ تا ۶٬۳۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
134-125
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در رابطه میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران و پدران دارای فرزند 6 تا 10 ساله شهر تهران بود که فرزندان آنها در سال 1398 در مدارس ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از جامعه تعریف شده، 120زوج با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و به سه پرسشنامه سازگاری با هیجان های منفی کودکان ( فابز، آیزنبرگ و برنزوانیگ، 1990 )، تعارضات زناشویی( ثنایی و ترابی، 1379 ) و دشواری در تنظیم هیجان ( گراتز و رومر، 2004 ) پاسخ دادند. داده ها جمع آوری شده با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که در مدل زوجی نقش تعدیل کننده دشواری در تنظیم هیجان در رابطه تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان در پدر و مادر تاثیرات متفاوتی در رابطه والدگری آنها دارد. نقش تعدیل کنندگی تنظیم هیجان پدران در واکنش های آنها به هیجانات کودکان از نظر آماری معنادار بود، به این معنا که دشواری در تنظیم هیجان پدران در میزان پاسخ های حمایتگر و غیر حمایتگر آنها موثر بود و در ارتباط میان تعارضات والدین و اجتماعی کردن هیجان توسط آنها نقش تعدیل کنندگی ایفا کرد (05/0< P ) . در مقابل، دشواری تنظیم هیجان مادران در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان نقش تعدیل کنندگی ایفا نکرد، اما تنظیم هیجان مادر در میزان پاسخ های حمایتگر او موثر بود (05/0< P ) . بطور کلی نتایج پژوهش نشان داد مهارت تنظیم هیجان والدین هنگام تجربه تعارضات زناشویی اثر متفاوتی داشته و با توجه به عوامل اثرگذار دیگر در رابطه با تعامل والد-کودک عمل می کند، به عبارتی عدم دسترسی پدر به راهبردهای تنظیم هیجانی باعث بروز پاسخ های غیر حمایتگر می شود ودشواری در تنظیم هیجان مادر تاثیر کمتری بر رابطه والد-فرزندی و نقش مادری در آنها دارد.
بررسی تأثیر ورزش و مدیتیشن بر کاهش اضطراب و افسردگی: مرور سیستماتیک و فراتحلیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: علی رغم وجود مطالعاتی که اثر ورزش و مدیتیشن را بر کاهش افسردگی و اضطراب بررسی کرده اند، نتایج این مطالعات همسان نبوده و متناقض است. همچنین اثر این روش ها به تفکیک ورزش هوازی و جنس مؤنث انجام نشده است. مطالعه حاضر با هدف پاسخ به این ابهامات انجام شد. مواد و روش ها: پایگاه های اطلاعاتی عمده شامل PubMed ،Web of Knowledge و Embase تا جولای 2019 جست وجو شدند. معیارهای ورود مطالعات، بررسی تأثیر ورزش و مدیتیشن بر کاهش افسردگی و اضطراب بود و سایر مطالعات که این اثر را بررسی نکردند خارج شدند. ناهمگنی بین مطالعات توسط آزمون کای و آماره I2 بررسی شد. احتمال تورش انتشار توسط آزمون بگ و ایگر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج توسط اختلاف میانگین استاندارد در حدود اطمینان 95 درصد و توسط مدل اثر تصادفی بیان شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار آماری stata 11 صورت گرفت. یافته ها: درمجموع 10015 منبع و 51 مطالعه 3594 در فراتحلیل شرکت کردند. اختلاف میانگین استاندارد اضطراب برای مدیتیشن برابر 0/7- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/2-، 0/190-)، برای ورزش هوازی برابر 9/0- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/24-، 0/57-) و برای سایر ورزش ها برابر 1/07- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/67-، 0/46-) به دست آمد. همچنین مقدار اختلاف میانگین استاندارد افسردگی برای مدیتیشن برابر 0/84- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/26-، 0/42-)، برای ورزش هوازی برابر 44/0- (حدود اطمینان 95 درصد: 0/72-، 0/17-) و برای سایر ورزش ها برابر 1/10- (حدود اطمینان 95 درصد: 1/55-، 0/65-) به دست آمد. نتیجه گیری: انجام ورزش و تمرینات مدیتیتشن به طور معنی داری با کاهش اضطراب و افسردگی در ارتباط بود. این ارتباط بر اساس جنس و همچنین نوع ورزش در جنس زن و ورزش هوازی به مراتب قوی تر و مؤثرتر بود. بنابراین به طور محتملی ورزش و مدیتیشن می توانند به عنوان دو روش مؤثر در کاهش اضطراب و مدیتیشن مطرح باشند.
مقایسه اثربخشی قصه درمانی و موسیقی درمانی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر پرخاشگر مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه، پرخاشگری کودکان یکی از شایع ترین و یکی از دلایل مهم ارجاع آن ها به روان درمانگران است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی قصه درمانی و موسیقی درمانی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر پرخاشگر بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه آزمایشی، ۴۵ دانش آموز پرخاشگر از بین دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های پرخاشگری کودکان دبستانی، آزمون ویسکانسین، آزمون عملکرد مداوم و آزمون استروپ بود. گروه های آزمایش تحت درمان قصه درمانی در ۱۱ جلسه و موسیقی درمانی در ۸ جلسه قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: بین اثربخشی قصه درمانی و موسیقی درمانی بر کارکردهای اجرایی (۰۰۱/۰p<) دانش آموزان دختر پرخاشگر، تفاوت معنی داری مشاهده شد. میانگین نمرات کارکردهای اجرایی در پس آزمون موسیقی درمانی، به طور معنی داری بیشتر از میانگین نمرات گروه قصه درمانی و گروه کنترل بود (۰۰۱/۰p<). نتیجه گیری: قصه درمانی و موسیقی درمانی بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دختر پرخاشگر نقش مؤثری دارد. همچنین موسیقی درمانی نسبت به قصه درمانی بر افزایش شاخص های کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، توجه پایدار و بازداری) دانش آموزان دختر پرخاشگر، تأثیر بیشتری دارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود این درمان ها برای کمک به دانش آموزان پرخاشگر در محیط های آموزشی و درمانی توسط متخصصان این حوزه ها اجرا گردد. نتایج این پژوهش می تواند تلویحات آموزشی زیادی داشته باشد.
تأثیر درمان تلفیقی هیجان مدار (گرینبرگ) و متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی زناشویی بالا نشان دهنده ازدواج موفق و یکی از عوامل تعیین کننده دوام ازدواج است و شامل رضایت، انسجام، شادمانی و تعهد می شود. هدف پژوهش حاضر تأثیر درمان تلفیقی هیجان مدار (گرینبرگ) و متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان بود. در این پژوهش از طرح مورد منفرد A-B-Aاستفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهر اصفهان در سال 99 بود که سه زن به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (RDAS) بود. پس از بررسی و مطالعه پیشینه پژوهش، بسته مشاوره ای در دوازده جلسه شصت دقیقه ای تهیه شد. یافته ها براساس تحلیل دیداری و آمار توصیفی تجزیه وتحلیل شد و نتایج براساس بررسی میانه، میانگین، روند PND نشان داد درمان تلفیقی سبب تنظیم هیجان در یک بستر معنایی شده و باتوجه به ذهن آگاهی و تربیت ذهن مهربان باعث افزایش کیفیت زندگی زناشویی شده است. پیشنهاد می شود درجهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی از درمان تلفیقی هیجان مدار و شفقت استفاده شود.
اثربخشی تمرین های یوگا بر سلامت روانی، هیجانی و اجتماعی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی تمرینهای یوگا بر ابعاد مختلف سلامتی در بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر بود. بدین منظور ابتدا پرسشنامه ها بر روی 300 دانشجوی دختر این دانشگاه اجرا شده و از بین آنها 80 دانشجو که در پرسشنامه های سلامت هیجانی و روانشناختی نمرات نسبتا پایین تری کسب کرده بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه یوگا و کنترل (هر گروه 40 نفر) جایگزین شدند و گروه نخست 10 جلسه آموزش یوگا دریافت کردند. قبل و بعد از اجرای مداخله شرکت کنندگان هر دو گروه به ابزارهای زیر پاسخ دادند: مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-42)، فرم کوتاه پرسشنامه سلامت اجتماعی کی یِس و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ). نتایج نشان داد یوگا بر هر سه مولفه سلامت هیجانی تاثیر معناداری دارد (001/0< p) که این تاثیر بر اضطراب و استرس بیشتر بود. همچنین یافته ها نشان دادند که یوگا تاثیر معناداری بر بهبود دو مولفه از سلامت اجتماعی (یکپارچگی و پذیرش اجتماعی) دارد (001/0< p). نهایتا مطابق یافته ها، یوگا بر همه مولفه های سلامت روانشناختی تاثیر دارد (001/0< p). در کل یافته ها نشان می دهند که تمرینهای یوگا بویژه در زمینه سلامت هیجانی و روانی مفید واقع شده و موجب بهبودی سلامتی روانی و هیجانی دانشجویان دختر گردیده، اما تاثیر نسبتا محدودی نیز بر سلامت اجتماعی دارند.
نقش میانجی سرکوبگری عاطفی در رابطه آزار دیدگی دوران کودکی و سبک های دلبستگی با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
161 - 176
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه آزار دیدگی دوران کودکی، سبکهای دلبستگی و آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطهای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفته است. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دهم و یازدهم (دوره متوسطه) شهرستان اسکو بود که در سال تحصیلی 99-98 (1400 نفر) مشغول به تحصیل بودهاند، که از این تعداد، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، 300 نفر انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسشنامه ضربه کودکی، پرسشنامه سبکهای دلبستگی و پرسشنامه سازگاری وینبرگر بودند. دادهها توسط نرم افزارهای SPSS 21 و PLS 3 و روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا / اضطرابی، آزار دیدگی دوران کودکی و سطح بالای سرکوبگری عاطفی، رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بوده است و آزاردیدگی دوران کودکی و سبکهای دلبستگی ناایمن با نقش واسطهای سرکوبگری عاطفی میتوانند آسیب پذیری به اعتیاد را تبیین کنند (01/0> p ). در نتیجه، سرکوبگری عاطفی از یک سو تحت تأثیر تجارب آزار دیدگی دوران کودکی و از سویی دیگر نشأت گرفته از سبکهای دلبستگی ناایمن میباشد. مشکل در تنظیم عواطف و سرکوب هیجانات میتواند باعث آسیب پذیری نوجوانان در مقابل اعتیاد شود. توجه به این امر می تواند پیشنهادهایی در زمینهی پیشگیری و مداخله در حوزه اعتیاد داشته باشد.
نقش تعاملی فرد-رسانه (مجازی غیر دولتی) در زمینه اخبار مرگ بر استرس ادراک شده و مقابله با آن در دوران قرنطینگی بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
21 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه در هر بحرانی رسانه ها و بازتاب های خبری آن ها نقش بسیار مهمی در چگونگی مقابله با بحران ایفا می کنند، هرچند مخاطبین این اخبار با واکنش فعال یا منفعلانه می توانند در این جریان اثرگذار باشند، در همین راستا بررسی پویایی های این ارتباط متقابل و نقشی که می تواند بر استرس ادراک شده افراد در دوران قرنطینگی بیماری کرونا داشته باشد، هدفی است که محققین در این پژوهش به دنبال آن هستند. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 15 زن و مرد در خرم آباد، قزوین و قم بود که با نمونه گیری غیر تصادفی نظری انجام شد. روش گرد آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به دلیل محدودیت های اجرایی به صورت مجازی و از طریق واتساپ صورت گرفت. یافته ها: اطلاعات به دست آمده در این پژوهش شامل سه محور اصلی نقش تعاملی فرد رسانه، محور دوم با عنوان استرس های ادراک شده پس از مواجهه با اخبار مرگ در رسانه های مجازی و سومین محور با عنوان سبک های مقابله ای افراد پس از مواجهه با اخبار مرگ و تجربه فشار روانی است که هریک دارای مضامین و زیرمضمون های مختص به خود می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعاملی فرد و رسانه های مجازی و تأثیراتی که می توانند بر ایجاد استرس افراد بگذارند، مجموعه راهبردهای مقابله ای به کار برده شده شامل مقابله های اجتنابی (اجتناب از مواجهه با مشکل و حل آن)، تمرکززدایی ذهنی از بحران، مراقبت های بهداشتی و طبی، تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی، جستجوی حمایت و تکیه گاه و تغییر نگرش و فلسفه زندگی با زیر مؤلفه های مختص به هر یک، می تواند در قالب الگوهای کاربردی در مواقع بحرانی جهت پیشگیری از آسیب های جسمانی و روانی و افزایش سطح سازگاری افراد به کار برده شوند.
اثربخشی مدل بومی سازی شده طرحواره درمانی بر تعدیل طرحواره های درمانگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
511-520
حوزه های تخصصی:
زمینه: روان درمانی برای درمانگران باعث افزایش رشد هیجانی و بهبود مهارت های بین فردی و همدلی می شود، همچنین باعث خودآگاهی در فهم مشکلات فردی تعارض ها و ارزش ها می شود؛ بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که آیا مدل بومی از طرحواره درمانی می تواند بر عملکرد درمانگران اثرگذار باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدل بومی سازی شده طراحواره درمانی بر تعدیل طرحواره های درمانگران انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود که از بین 55 درمانگر مراکز مشاوره افق سلامت، همراز، ساوالان و اردیبهشت در منطقه 5 تهران با استفاده از نمونه گیری در دسترس 16 درمانگر انتخاب و در دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (8 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه طرحواره یانگ (1994) پاسخ دادند . گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات مداخله طرحواره درمانی بومی سازی پروتکل طرحواره درمانی (فرال و شاور، 2018) برای درمانگران شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه در حو زه های دیگرجهت مندی و گوش به زنگی با هم تفاوت معنادار داشتند ( 0/05 P< )؛ همچنین نتایج بیانگر آن بود که نمرات حوزه های دیگر (بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل) شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه پس از مداخله کاهش یافته اما این کاهش معنادار نبود ( 0/05< P ) . نتیجه گیری: مدل بومی سازی شده طرحواره درمانی باعث تعدیل طرحواره ها در حوزه دیگر جهت مندی وگوش به زنگی شد ؛ بنابراین می توان انتظار داشت که مدل بومی سازی شده طرحواره درمانی کمک کند تا درمانگر ذهنیت های ناسالم خود را بشناسد .
مدل یابی ساختاری تعارض والد – فرزند و درگیری تحصیلی در دانشجویان با تأکید بر نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
درگیری تحصیلی عامل بسیار برجسته ای در رسیدن به تجربه یادگیری است که موفقیت تحصیلی دانشجویان را به شکل غیرمستقیم تضمین می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه ی میان تعارض والد – فرزند و درگیری تحصیلی صورت پذیرفت. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی این پژوهش شامل همه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه لرستان به تعداد 7500 دانشجوی کارشناسی در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه آماری بر پایه قاعده سرانگشتی کلاین برابر 240 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسش نامه ارزیابی رابطه والد- فرزند (PSRS؛ Fine, Moreland & Schwebel, 1983)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان-فرم کوتاه (DERS-16؛ Bjureberg et al., 2016( و مقیاس درگیری تحصیلی (AES؛ Reeve & Tseng, 2011 بود. همه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای بسته آماری برای علوم اجتماعی 22 SPSS- و نرم افزار آموس 24 AMOS- انجام شدند. یافته ها نشان داد که تعارض والد-فرزند دارای اثر مستقیم و مثبتی بر دشواری در تنظیم هیجان بود (01/0>P، 51/0= β)؛ ولی بر درگیری تحصیلی اثر مستقیم نداشت (05/0<p). همچنین دشواری در تنظیم هیجان دارای اثر منفی بر درگیری تحصیلی بود (01/0>P، 25/0-= β). نتایج غیرمستقیم نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان توانست نقش میانجی گری در رابطه میان تعارض والد – فرزند و درگیری تحصیلی ایفا کند (05/0>P، 13/0-= β)؛ بنابراین هرچه تعارض والد-فرزند بیشتر شود، مشکلات هیجانی جوانان بیشتر می شود و دشواری در تنظیم هیجان بالاتر درگیری تحصیلی کمتری را به دنبال دارد.
ارتباط نگرش فرزند نسبت به پدر و ساختار شخصیت مرزی: نقش واسطه ای روابط موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
150 - 167
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین سازمان شخصیت مرزی براساس روابط موضوعی اولیه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان سیاهه های روابط موضوعی، سازمان شخصیت مرزی و مقیاس نگرش نسبت به پدر را تکمیل کردند. مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از داده های بدست آمده از پرسشنامه ها انجام شد. نتایج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقیم 0/03 درصد و به واسطه روابط موضوعی 0/22 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغیر پیش بین و روابط موضوعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان داد که این مدل 22 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری نمود که سازمان شخصیت مرزی تنها به صورت غیرمستقیم و از طریق روابط موضوعی اولیه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفی تبیین می گردد. لذا عملکرد منفی پدر به عنوان مرجع قدرت در روابط سه گانه مادر- کودک- پدر در دوره پیش ادیپ می تواند باعث شکل گیری ساختار مرزی در بزرگسالی شود.
جایگاه حیا در فعالیت اجتماعی زنان از منظر اندیشه اسلامی
حوزه های تخصصی:
مهار کردن خود و نظم دهی به رفتار و افکار، از ارکان بنیادین و رموز موفقیت انسان ها در ابعاد شخصیتی و اجتماعی است و بدون آن نمی توان به اهداف والای انسانی دست یافت. حیا به عنوان یک موهبت الهی، یکی از مهم ترین عوامل حفظ و بقای عفت عمومی است که نه تنها در همه ادیان و مذاهب الهی بر آن تأکید شده است؛ بلکه عقل بشری نیز آن را تأیید می کند. با توجه به این اهمیت، پژوهش حاضر درصدد است تا با روش اسنادی و توصیف و تحلیل داده ها، ضمن مفهوم شناسی حیا و واژه های معادل آن، به موضوع فعالیت بانوان در جامعه با رعایت حیا و عفت و نیز چگونگی حضور آنان با کمترین آسیب در آموزه های اسلام بپردازد. بدین منظور ابتدا شخصیت زن به صورت مختصر مطرح شده و سپس قلمرو حضور زنان در جامعه با حفظ شرایط و حدودی که اندیشه اسلامی برای آن مشخص کرده، بیان شده است. نتایج نشان داد که زنان چگونه می توانند با حفظ حیا و وجهه انسانی خود، در فعالیت های اجتماع همراه مردان مشارکت داشته باشند. رویکرد این تحقیق اسلامی است و به مناسبت از مباحث روان شناسی نیز استفاده شده است.
توانمندی های مدل انرژی آزاد مغز نسبت به مدل های شبکه های معنایی و ACT-R(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدل های مختلف شناختی که نمایان گر فرایندهای شناختی مغز هستند در حوزه هایی مانند روان شناسی و هوش مصنوعی پیشنهاد شده که موارد استفاده فراوانی هم دارند. با توجه به اهداف ارائه این مدل ها که مهم ترین آنها مطالعه ویژگی های مغز در فرایند انجام عملکردهای عالی شناختی، بازتوان بخشی بیماران و هوشمندسازی ماشین هاست، نیاز است تا مدل های پیشنهادی مورد بررسی و مقایسه دقیق قرار گیرند. روش کار: در این پژوهش از طریق جمع آوری داده های کتابخانه ایی اطلاعات مربوط به سه مدل شناختی یعنی مدل های شناختی شبکه های معنایی ((ACT-R) Adaptive Control of Thought-Rational) و انرژی آزاد مغز بررسی شدند. یافته ها: مدل شبکه های معنایی امکان تولید دانش معنایی (اخباری) را دارد. مدل ACT-R که یکی از کاربردی ترین مدل های شناختی انسان است، امکان تولید دانش های اخباری و رویه ایی (مهارتی) را فراهم می کند. مدل های شبکه های معنایی و انرژی آزاد، نیازمند برنامه نویسی هستند، در حالی که مدل ACT-R در قالب یک نرم افزار کاربردی ارائه شده است. مدل انرژی آزاد مغز ضمن تولید انواع دانش های اخباری، تولیدی و شرطی با بروزرسانی مفاهیم و ادراکات حسی دریافتی و نیز فرضیه های پیشین مبتنی بر استنباطات احتمالی بیزی، و بر اساس کمینه سازی انرژی آزاد مغز، مشابه استنباطات انسانی عمل می کند. نتیجه گیری: علی رغم پیچیدگی مدل انرژی آزاد ولی با توجه به جامعیت بیشتر آن، در توصیف عملکردهای شناختی مانند ادراک، یادگیری، توجه، تصمیم سازی و همچنین تحلیل بیماری های شناختی انسان می تواند نتایج بهتر و گسترده تری به دست دهد.
اعتیاد به اینترنت و ارتباط آن با اضطراب اجتماعی و افسردگی در بین دانشجویان دختر: کاربرد تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۸۶-۲۷۵
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تعداد خوشه های وابستگی به اینترنت و سپس مقایسه گروه های مختلف از نظر اضطراب اجتماعی و افسردگی بود. جامعه پژوهش حاضر را دانشجویان دختر خوابگاهی مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز تشکیل می دادند که 370 نفر از دانشجویان دختر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ IAT (یانگ، 1998)، پرسشنامه افسردگی بک BDI (بک، 1961) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی LSAS (لیبوتیس، 1987) به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل خوشه ای، تحلیل واریانس چند متغیره MANOVA و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ها سه گروه دانشجویان دارای اعتیاد به اینترنت شدید، اعتیاد به اینترنت متوسط و اعتیاد به اینترنت خفیف را مشخص کرد (001/0 ≥P). نتایج نشان داد که افراد خوشه اعتیاد به اینترنت شدید افسردگی (001/0 ≥P) و اضطراب اجتماعی (01/0 ≥P) بیشتری را تجربه می کنند و خوشه اعتیاد به اینترنت خفیف کمترین میزان افسردگی را تجربه می کنند. با توجه به نتایج لازم است پدیده اﻋﺘیﺎد ایﻨﺘﺮﻧﺘی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یک ﻣﺸکﻞ رواﻧی، توسط برنامه ریزان فرهنگی و آموزشی و نظام خانواده یک امر مهم در نظر گرفته شود و به منظور پیشگیری از این پدیده ضروری است در سطح جامعه در مورد نشانه ها و علایم اعتیاد به اینترنت، آگاهی های لازم ارائه شود.
بررسی نقش درون فکنی موضوع برتکوین فرایند نمادسازی از منظر روانکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی فرایند نمادسازی متعاقب تجربه غیاب و درون فکنی موضوع در موضع افسرده وار است. خلل در شکل گیری نماد نمود خلل در رابطه ایگو با موضوع است. به طور خاص، اختلال در تمایزگذاری بین ایگو و موضوع منجر به اختلال در تمایزگذاری بین نماد و موضوع نمادین شده می شود که موجبات تفکر عینی روان پریشانه را فراهم می آورد. بنابراین بررسی فرایند نمادسازی در رابطه بین ایگو و موضوع حائز اهمیت است. در همین راستا در این مقاله به بررسی روند تکوین مفهوم نمادسازی پرداخته شد. بخش نخست این مقاله به مسأله چارچوب نظری کلاینی می پردازد و پس از درک موضع های روانی و نمادسازی در موضع افسرده وار، مفهوم نمادسازی از منظر هانا سگال مطرح می گردد.
بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
107 - 119
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی رابطه ی بین رفتارهای پرخطر و فضای مجازی با کیفیت زندگی در دختران و پسران پایه دهم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 97-96 بود. روش: پژوهش از لحاظ هدف کاربردی واز لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه دهم شهرستان بوکان بودند. در مجموع 400 نفر دانش آموز (170 نفر پسر و 230 نفر دختر) پایه دهم به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعیین گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه فضای مجازی پورغلامی و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. روش تجزیه و تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و ابعاد فضای مجازی با کیفیت زندگی دانش آموزان پایه دهم رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که از بین رفتارهای پرخطر، مصرف مشروبات الکلی با بیش ترین واریانس و ارتباط با جنس مخالف، کمترین واریانس و همچنین از بین ابعاد فضای مجازی، تعارض ارزش ها با بیش ترین واریانس و انزوای اجتماعی با کمترین واریانس تغییرات کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: بنابراین، ناسازگاری با تغییرات تکنولوژیکی و مشکلات ارتباط عاطفی با والدین باعث افزایش رفتارهای پرخطر از قبیل: مصرف مشروبات الکلی و ارتباط جنسی نامشروع می شود و این رفتارها به نوبه خود کاهش کیفیت زندگی و افزایش انزوای اجتماعی در پی حواهد داشت.
بررسی تحول شناخت اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و نقص توجه/ بیش فعالی: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
167-180
حوزه های تخصصی:
اختلالات طیف اوتیسم و نقص توجه/ بیش فعالی ( ADHD ) با نقایص شناختی اجتماعی گسترده ای همراه می باشند که بر روی ارتباطات اجتماعی آنها تأثیرگذار است. در همین راستا، پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی تحول شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و ADHD انجام شد. در این مطالعه فراتحلیل نظام مند، مقالات منتشر شده پیرامون تحول شناخت اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و ADHD در طی سال های 2008 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور دست یابی به مستندات علمی مرتبط کلید واژه های Social Cognition ، Autism Spectrum ، Exceptional Children و ADHD Disorder در عنوان و چکیده مقالات منتشر شده در پایگاه های علمی معتبر داخلی و بین المللی نظیر SID ، Magiran ، Google Scholar ، PubMed ، Scopus و ScienceDirect مورد جستجو قرار گرفت و کلیه مقالات فارسی و انگلیسی مرتبط فهرست شدند. از مجموع 872 مقاله مرتبط منتشر شده تا سال 2020، 25 مقاله فارسی و انگلیسی واجد شرایط مرور شدند. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات بررسی شده، کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و ADHD از نظر شناخت اجتماعی و تحول ابعاد شناخت اجتماعی مانند تئوری ذهن، همدلی، تصمیم گیری، تشخیص حالات چهره، رفتار و تعاملات اجتماعی در سطح پایینی قرار داشتند. باتوجه به یافته های پژوهش حاضر توصیه می شود مداخلاتی توسط روانشناسان و درمانگران در جهت توانبخشی و بهبود شناخت اجتماعی و پیشگیری از آسیب هایی روانشناختی آن در کودکان مبتلا به ASD و ADHD اتخاذ گردد.
مقایسه حساسیت به تنبیه و پاداش و سانحه پذیری درکودکان با نشانه های نارسایی توجه- فزون کنشی و کندگامی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
185-194
حوزه های تخصصی:
حوادث چه به صورت عمدی و چه به صورت غیرعمدی یکی از مهم ترین علل وقوع میلیون ها مرگ و معلولیت کودکان در سراسر جهان به شمار رفته و بار مالی زیادی را بر سیستم بهداشتی درمانی جوامع تحمیل می کنند. پژوهش حاضر باهدف مقایسه حساسیت به تنبیه و پاداش و سانحه پذیری در کودکان با نشانه های نارسایی توجه- فزون کنشی و کندگامی شناختی انجام شد. طرح پژوهشی حاضر ازجمله طرح های توصیفی بود که به روش همبستگی انجام پذیرفت. بدین منظور از بین جامعه آماری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 99-98 تعداد 100 دانش آموز (50 نفر دارای نشانه های ADHD و 50 نفر دارای نشانه های SCT ) به شیوه غربال گری به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش مقیاس درجه بندی رفتار (سوانسون، نولان و پلهام، 1980)، پرسشنامه کندگامی شناختی (پنی، واچبوچ، کلین، کورکوم و اسکیس، 2009)، آزمون خطرپذیری بادکنکی (لجوئز، 2002) و پرسشنامه سنجش سوانح (پترسون، سالدانا و هیبلوم، 1996) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS20 استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از این بود که حساسیت به پاداش و سانحه پذیری در کودکان دارای نشانه های ADHD و حساسیت به تنبیه در کودکان دارای نشانه های SCT بیشتر است. مبتنی بر این یافته ها می توان نتیجه گرفت کودکان با نشانه های کندگامی شناختی علی رغم داشتن مشکلات توجه به دلیل حساسیت بالایی که به تنبیه دارند کمتر از کودکان با نشانه های نارسایی توجه- فزون کنشی دچار حادثه می شوند.
اثربخشی توانبخشی شناختی در حل مسایل کلامی ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
۱۷۰-۱۵۲
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی توان بخشی شناختی در حل مسائل کلامی ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر دارای اختلال یادگیری ویژه در شهر رشت بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این راستا، مداخله توان بخشی شناختی در 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد و از الگوی پاسخ به مداخله، آزمون کی مت، آزمون هوش ریون و آزمون حل مسئله کلامی ریاضی برای جمع آوری داده ها در مراحل پیش و پس از آزمون استفاده شد. تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که توان بخشی شناختی میزان حل مسئله کلامی ریاضی را در بین دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه افزایش داده است. برای دست یابی به فعالیت های شواهد- محور، طراحی و اجرای برنامه توان بخشی شناختی برای ارتقای حل مسئله کلامی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی و سایر دانش آموزان دارای نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
مدل ساختاری گرایش به سیگار کشیدن و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی بر اساس شفقت خود در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
۱۲۳-۱۰۸
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروز مصرف سیگار و مشکلات چاقی یا لاغری یکی از نگرانی های عمده سازمان سلامت جهانی به ویژه در کودکان و نوجوانان است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به استعمال سیگار و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی مبتنی بر شفقت خود با نقش میانجی فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده در دانش آموزان دختر بود. روش: مطالعه حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه شامل 300 دانش آموز دختر دوره متوسطه استان البرز در سال تحصیلی 98-97 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه نگرش به سیگار کشیدن (شور و همکاران، 2000)، پرسشنامه نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (کاگان و اسکوایرز، 1984)، پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003) و پرسشنامه فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (استیس و بیرمن، 2001) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS24 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. بر اساس نتایج، فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده نقش میانجی در ارتباط بین شفقت خود با گرایش به سیگار کشیدن و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی دارد. شفقت خود با گرایش به سیگار کشیدن (0/05P< و 0/083-=β) و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (0/05P< و 0/002=β) رابطه مستقیم ندارد، اما با فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (0/05P< و 0/222=β) رابطه مستقیم دارد. فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده با گرایش به سیگار کشیدن (0/05P< و 0/074=β) رابطه ندارد و با نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (0/05P< و 0/139=β) رابطه مستقیم دارد. همچنین اثر غیرمستقیم شفقت خود (0/05P<) به واسطه فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده بر نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی تأیید شد، اما بین شفقت خود و فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده با گرایش به سیگار، ارتباط غیرمستقیم معنادار وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند دانش آموزان دختر دارای شفقت خود بالا، نگرانی کم تری نسبت به وزن و رژیم غذایی خود داشته و فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده کمتری را ادراک می کنند. در نتیجه پیشنهاد می شود برنامه های درمانی پیش گیرانه مبتنی بر شفقت خود برای جلوگیری از مشکلات مربوط به نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی برای دانش آموزان تدوین شود.
اثر بخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری بر استرس و اضطراب بیماری ناشی از بحران کرونا ویروس در جمعیت عمومی تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری بر استرس و اضطراب بیماری ناشی از بحران کرونا ویروس در جمعیت عمومی تهران بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی جمعیت تهران که درسال 1400 ساکن شهر تهران بودند، تشکیل می دادند . حجم نمونه شامل 32 نفر که در مرحله اول به علت شیوع ویروس کرونا به روش نمونه گیری در دسترس و سپس یه صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه در هر گروه 16 نفر جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های استرس های زندگی ادوین جی و همکاران (1993) با تاکید بر تاثیر کرونا و اضطراب بیماری کرونا ویروس (CDAS) استفاده گردید و مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش انجام گردید. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) و یک متغیری (آنکوا)و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری در سطح (01/0> P ، 772/94F=) حداقل در یکی از متغیرات استرس و اضطراب بیماری در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . همچنین نتایج تحلیل کواریانس یک متغیری نشان داد مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری در سطح (01/0> P ، 377/106F=) استرس و در سطح (01/0> P ، 147/48F=) اضطراب بیماری در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است. بنابراین با توجه به معنی دارشدن فرضیه این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، مداخله گروه درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری توانسته است استرس و اضطراب بیماری ناشی از بحران کرونا ویروس در جمعیت عمومی تهران را کاهش دهد.