فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۲۱ تا ۶٬۳۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۲۰-۲۰۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پنج عامل شخصیت و مولفه های تکانشگری افراد مبتلا به شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در طی خرداد 1399 مراجعه کردند، از میان آنها 3 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مدت 40 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان، پیگیری در طی 11 ماه با استفاده از پرسشنامه های تکانشگری بارات BIS (بارات و همکاران، 2004) و پنج عامل شخصیت NEO (مک کری و کاستا، 2004) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا، استفاده شد. تحلیل نتایج در مرحله درمان در فرد اول در متغیر توافق در فرد دوم در متغیر های توافق، عصبیت، نمره کل تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های عصبیت، تکانشگری شناختی، تکانشگری حرکتی و نمره کل تکانشگری دیده شد. در مرحله پیگیری در فرد اول تغییرات در مولفه های تکانشگری ، در فرد دوم در متغیر های عصبیت، مولفه های تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های توافق، عصبیت، مولفه های تکانشگری دیده شد. می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مدت زمان 10 ماه می تواند تغییرات برجسته در افراد مبتلا به شخصیت مرزی ایجاد کند، پژوهش های بیشتر در خصوص تعمیم نتایج درمان نیاز است.
تعیین نقش میانجی معنای تحصیلی در رابطه بین خوش بینی تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد تحصیلی یکی از مؤلفه های مهم در آموزش و پرورش است که همواره مورد توجه برنامه ریزان، مدیران، معلمان، و والدین دانش آموزان بوده است و این افراد همواره در تلاش هستند تا شرایطی را فراهم کنند که کارآیی تحصیلی دانش آموزان بالا برود. مقاله حاضر با هدف بررسی نقش میانجی معنای تحصیلی در رابطه بین خوش بینی تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. داده های مورد نیاز از بین نمونه ای از دانش آموزان دختر متوسطه شهر خرمدره به تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای گردآوری شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های معنا تحصیلی هندرسون-کینگ و اسمیت (2006) و خوش بینی تحصیلی اسچنن موران و همکاران (2013) استفاده شده است. همچنین برای سنجش موفقیت تحصیلی از معدل کسب شده توسط دانش آموزان در دو نیم سال اول و دوم استفاده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های استخراج شده توسط نرم افزارهای SPSS22 و MPLUS 7.4، با استفاده از روش معادلات ساختاری بررسی و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین متغیرهای خوش بینی تحصیلی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنادار (0/01> P) است و معنای تحصیلی بین دو متغیر خوش بینی تحصیلی و عملکرد تحصیلی نقش میانجی بازی می کند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که خوش بینی تحصیلی به صورت مستقیم موجب بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان می شود، اما به صورت غیرمستقیم از طریق معنای تحصیلی بر بهبود عملکرد دانش آموزان تأثیر دارد.
رابطه بین باورهای دینی با عدالت و تعهد آموزشی استادان با واسطه گری جهت گیری مذهبی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، تعیین رابطه بین باورهای دینی با عدالت و تعهد آموزشی استادان با واسطه گری جهت گیری مذهبی بوده است. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات است. شیوه نمونه گیری، طبقه ای متناسب با حجم بوده که به طور تصادفی، تعدادی براساس فرمول حجم نمونه کرجسی-مورگان برای تحقیق انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، چهار پرسش نامه باورهای دینی، عدالت آموزشی، تعهد آموزشی، جهت گیری مذهبی، که دارای روایی و پایایی مناسب بوده اند و برای تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین باورهای دینی با عدالت و تعهد آموزشی رابطه معناداری وجود دارد و جهت گیری مذهبی، رابطه بین باورهای دینی را با عدالت و تعهد آموزشی واسطه گری می کند.
مقایسه توان شبیه سازی حرکتی کودکان نارساخوان با کودکان طبیعی هنگام پردازش افعال حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: موضوع مهم در دستور ساخت مدار جسمی شده این است که سیستم های ادراکی و حرکتی نقشی اساسی در عملکردهای عالی شناختی نظیر حافظه، درک زبان و شبیه سازی ذهنی دارند. طبق اطلاعات به دست آمده از مطالعات رفتاری و عصب شناختی مشخص شده است که یادآوری تجارب حرکتی منجر به فعال سازی مکانیسم های شناختی مسئول اجرای حرکت مشابه می شود و بنابراین بخش های حرکتی مشابه در مغز فعال می شوند. از این رو، سؤال مهمی که پیش می آید این است که تا چه حد نقص در مهارت حرکتی می تواند بر شبیه سازی حرکتی حین پردازش زبان اثرگذار باشد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی_تحلیلی از نوع مقایسه ای بود. در این پژوهش 17 دانش آموز نارساخوان (5 دختر و 12 پسر) 8 تا 13 ساله از مراکز اختلال یادگیری شهر شیراز با داشتن معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و با همسالان طبیعی خود مورد مقایسه قرار گرفتند. جهت انتخاب نمونه ها، از مصاحبه بالینی، مقیاس هوش وکسلر و آزمون ادراکی_حرکتی بندر گشتالت استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده از آزمون شبیه سازی حرکتی حاکی از تفاوتی معنادار میان نمرات پردازش افعال همخوان (001/0P<)، ناهمخوان با اجرای حرکت عضو مشابه (001/0P<) و ناهمخوان با اجرای حرکت عضو متفاوت (001/0P<) در دو گروه آزمایش و کنترل بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیان گر آن است که تجارب جسمی شده نقش بسیار مهمی در پردازش زبان ایفاء می کنند و نقص در مهارت حرکتی می تواند تاثیراتی منفی بر فعال سازی شبیه سازی حرکتی داشته باشد که این موضوع تاییدکننده ماهیت جسمی شده زبان و ارتباط میان زبان با دیگر مهارت های شناختی است.
رابطه بین عملکرد خانواده و نگرش به مواد مخدر با میانجی گری سازگاری اجتماعی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
139-156
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و نگرش به مواد مخدر با میانجی گری سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان لالی در سال تحصیلی 1397-1396 بود. 275 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه سازگاری اجتماعی، ابزار سنجش خانواده و پرسش نامه نگرش سنج مواد مخدر پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم عملکرد خانواده به نگرش به مواد مخدر معنادار نبود. مسیر مستقیم عملکرد خانواده به سازگاری اجتماعی مثبت و معنی دار بود و مسیر سازگاری اجتماعی به نگرش به مواد مخدر منفی و معنی دار بود. همچنین، سازگاری اجتماعی رابطه بین عملکرد خانواده و نگرش به مواد مخدر را به صورت کامل واسطه گری کرد. نتیجه گیری: در مجموع، عملکرد خانواده و سازگاری اجتماعی از جمله متغیرهای موثر بر نگرش نسبت به مواد مخدر هستند و تقویت این متغیرها موجب نگرش منفی نسبت به مواد مخدر در نوجوانان خواهد شد.
بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار سواد بدنی ادراک شده (PPLI) در نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: سواد بدنی در سال های اخیر به صورت گسترده مورد توجه محققان بوده اما ابزار های محدودی برای سنجش آن وجود دارد و در ایران هنوز ابزار معتبری برای سنجش سواد بدنی گزارش نشده است. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار سواد بدنی ادراک شده سام (2016) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی بوده و جامعه پژوهشی شامل دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شدند. حجم نمونه پژوهش 836 نوجوان 12-18 ساله بود. فرآیند ترجمه پرسشنامه به صورت رفت و برگشتی انجام شد، سپس درستی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظرات 10 متخصص علوم ورزشی انجام شد. پس از توزیع پرسشنامه در نمونه، داده ها در مدل سه عاملی مفروض سام (2016) آزمون شد. همچنین برای برسی قابلیت اعتماد ابزار، پرسشنامه مجددا توسط 30 آزمودنی با فاصله 11 روز تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و ضرایب همبستگی آلفای کرونباخ و پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص های CFI ، NFI ، GFI ، IFI (0/9<)، PCFI ، PNFI (0/5<) و AGFI (0/8<) برازش مطلوب مدل را نشان می دهد و مدل سه عاملی تأیید شد. همچنین ابزار از همسانی درونی و قابلیت اعتماد بازآزمای مطلوبی در عوامل و کل پرسشنامه (0/7<) برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که پرسشنامه فارسی سواد بدنی ادراک شده دارای درستی و قابلیت اعتماد مناسبی می باشد و می تواند جهت ارزیابی سواد بدنی ادراک شده نوجوانان استفاده شود.
واکاوی نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین انسان: یک رویکرد فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
979-998
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین انسان، یکی از پاسخ های محققین به چرایی رفتارهای بشر بوده است و امروزه بیش از آنکه شاهد ظهور نظریه جدیدی در باب نیازهای بنیادین انسان باشیم، شاهد بکارگیری روزافزون این نظریه ها در سایر حوزه ها هستیم؛ با این حال عدم جامعیت در مرور و بررسی تحلیلی این نظریه ها همواره خلاء اساسی در تحقیقات گذشته بوده است. هدف: پژوهش حاضر می کوشد تا در گام نخست نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین را گرد آوری نموده و سپس با رویکردی فرانظری به تجزیه وتحلیل آن ها اقدام نماید. روش: در این مطالعه، برای جمع آوری نظریه ها از روش مرور نظام مند استفاده شده است. جامعۀ آماری پژوهش، کلیه منابع فارسی و لاتین مرتبط با موضوع است که بدون محدودیت زمانی در پایگاه های علمی معتبر انتشار یافته اند. از میان 1152 پژوهش بررسی شده نهایتاً 29 نظریه معتبر استخراج شد. سپس، بر اساس مطالعات گذشته، سه متغیر «ساختار نظریه»، «سطح تحلیل نظریه» و «مقوله بندی های ارائه شده» مبنای انجام تحلیل فرانظریه قرار گرفتند. یافته ها: اکثر نظریه های نیازهای بنیادین انسان از ساختار مجموعه نیازهای مستقل پیروی می کنند، سه نیاز «لذت جویی»، «حفظ بقاء» و «تعلق» تاکنون به عنوان نیاز ریشه ای در سه نظریه متفاوت مطرح و مدل سلسله مراتبی جز در نظریات مازلو در نظریه دیگری تکرار نشده است و چهار نظریه قائل به وجود ارتباطاتی بین مولفه های ذکر شده هستند. سطح تحلیل نیازهای روانی، وجه مشترک همه نظریه ها است و نهایتاً این که کمتر از یک سوم نظریه ها اقدام به مقوله بندی نیازها نموده اند. نتیجه گیری: هریک از نظریه های نیازهای روانشناختی ساختار منحصربه فرد خود را دارند. بکارگیری این نظریه ها برای حل مسائل مختلف در داخل و خارج از حوزه روانشناسی، مستلزم درک شباهت ها و تفاوت های ساختاری این نظریه ها و نیازهای مطرح شده در هریک از آن ها است.
تعیین ارزش پیش بینی کنندگی تست حساسیت پوستی نیاسین برای تشخیص بیماری اسکیزوفرنیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این مطالعه برای ارزیابی پاسخ حساسیت پوستی در اثر تماس با محلول نیاسین در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا وگروه کنترل سالم برای بررسی صحت استفاده از این تست در کمک به تشخیص و غربالگری بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع ارزیابی تست های تشخیصی است که در سال 1397 در شهرستان زنجان انجام شد. افراد شرکت کننده در این مطالعه شامل 157 نفر بیمار شناسایی شده مبتلا به اسکیزوفرنیا بودند که اساتید روان پزشکی آن ها را معرفی کرده بودند و همچنین 33 نفر در قالب گروه کنترل غیربیمار وارد مطالعه شدند. با توجه به معیارهای خروج از 157 بیمار تنها 36 نفر وارد مطالعه شدند. کارشناسان غیرمطلع از وضعیت بیمار آزمون حساسیت به نیاسین را با استفاده از محلول متیل نیکونینات (شرکت سیگما آلدریچ با خلوص بالای 99 درصد) با غلظت های گوناگون 0/1، 0/01 و 0/001 مول و به طور جداگانه با در نظر گرفتن بازه های زمانی متفاوت (10،5، 15 و20 دقیقه) انجام دادند. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی محاسبه و گزارش شد. یافته ها: در 10 دقیقه ، بالاترین دقت آزمون هنگام استفاده از محلول نیاسین0/001 میلی متر گزارش شد (حساسیت = 94 درصد، ویژگی =50 درصد، PPV = 51درصد، و NPV = 94 درصد)؛ در 15 دقیقه، بالاترین دقت آزمون در غلظت 0/01 مشاهده شد (حساسیت = 52 درصد، ویژگی = 77 درصد،79 = PPV درصد، NPV = 77درصد). نتیجه گیری: پاسخ واکنشی پوست در برابر نیاسین در میان افراد دارای تشخیص اسکیزوفرنیا ضعیف و یا خنثی شده است. بنابراین، استفاده از این ماده یک بیومارکر تکمیلی در کمک به تشخیص و غربالگری اسکیزوفرنیا و زمینه مناسبی برای کارهای تحقیقی است.
مصاحبه صورت بندی فرهنگی: نقش فرهنگ در آسیب شناسی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
171-178
حوزه های تخصصی:
فرهنگ، به عنوان مجموعهای از باورها، ارزشها، قوانین و آداب و رسوم که بر تمام ابعاد زندگی انسان اثرگذار است، میتواند در فرآیند شکلگیری آسیبشناسی روانی و اختلالات روانشناختی نقش مهمی ایفا کند. هدف از این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، بررسی نقش فرهنگ در بروز و ظهور رفتارهای نابهنجار و آسیبشناسی روانی، با تاکید بر نقش مصاحبه صورتبندی فرهنگی است. با وجود جنبههای کاربردی بالینی و پژوهشی این مصاحبه، محدودیتها و نقدهایی نیز در مورد آن مطرح شده است. بنابراین، استفاده از این ابزار در فرآیند ارزیابی و تشخیص بالینی، علاوه بر نکات مثبت، نیازمند در نظر گرفتن محدودیتها و نقدهای وارد شده بر آن و انجام پژوهشهای بیشتر در انواع فرهنگها و جوامع متخصصان بالینی (نه فقط جامعه روانپزشکان) در خصوص کارایی این مصاحبه است.
نقش تعدیل کننده شخصیت نوع D در رابطه بین نشانگرهای زیستی و شدت تنگی عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
432 - 319
حوزه های تخصصی:
هدف: بیماری کرونری قلب (CAD) یک بیماری التهابی و علت اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است. پژوهش های اخیر در کنار عوامل زیستی، به نقش عوامل روانشناختی در بروز و شدت این بیماری توجه کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده شخصیت نوع D (بازداری اجتماعی و عاطفه منفی) در رابطه بین نشانگرهای زیستی (تروپونین، نسبت نوتروفیل به لنفوسیت، تعداد گلبول های سفید) با شدت تنگی عروق کرونری انجام شده است. روش: در این پژوهش تعداد 200 بیمار (145 مرد، 55 زن) مبتلا به تنگی عروق کرونری بستری در بیمارستان شهید رجایی تهران شرکت کردند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس شخصیت نوع D (DS14؛ دنولت، 2005) را تکمیل کنند. همچنین میزان نشانگرهای زیستی از طریق انجام آزمایش خون و تعداد رگ های درگیر از طریق انجام آنژیوگرافی بررسی شد. یافته ها: نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در گام اول 62 درصد از واریانس شدت تنگی عروق توسط شاخص های زیستی پیش بینی می شود و در گام دوم با وارد شدن متغیر شخصیت نوع D این پیش بینی به 67 درصد رسید. همچنین در گام سوم با وارد شدن تعامل این متغیرها، پیش بینی با افزایش 8 درصدی به 75 درصد رسید. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، شخصیت نوع D رابطه بین نشانگرهای زیستی و شدت تنگی عروق کرونر را تحت تأثیر قرار می دهد و از این رو به عنوان عامل روانشناختی، در پیشگیری از بیماری های قلبی می تواند نقش مهمی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی ماتریکس درمان پذیرش و پایبندی با درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
103 - 117
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی، یکی از سخت ترین اختلال های اضطرابی در مقاومت به درمان است. بنابراین بکارگیری درمان تجربی فراتشخیصی یکپارچه نگر ضروری است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و اثربخشی ماتریکس درمان پذیرش و پایبندی و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که به روش نمونه گیری هدفمند در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای با پیگیری 2 ماهه بر روی 6 دانشجوی مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اجرا شد. برای مقایسه نتایج این دو الگوی درمانی از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز، مقیاس خود شفقت ورزی- فرم کوتاه ریس و همکاران، پرسشنامه انعطاف-پذیری پذیرش و عمل- نسخه دوم بوند و همکاران، و پرسشنامه زندگی ارزشمند ویلسون و همکاران استفاده شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های شش گانه کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه ماتریکس اکت میزان درصد بهبودی کلی پس از درمان در متغیر اضطراب اجتماعی 63.1%، متغیر انعطاف پذیری 66.6%، متغیر زندگی ارزشمند 62.5% و در متغیر خود شفقت ورزی، 68.5% و در گروه درمان شناختی رفتاری هافمن میزان درصد بهبودی کلی پس از درمان در متغیر اضطراب اجتماعی 61.2%، متغیر انعطاف پذیری 58.8%، متغیر زندگی ارزشمند 32.8% و در متغیر خود شفقت ورزی، 23.9% به دست آمد. نتیجه گیری: این پژوهش از اثربخشی بالاتر ماتریکس اکت در زندگی ارزشمند و خود شفقت-ورزی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن در دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی حمایت می کند.
اثربخشی آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر مؤلفه های هوش کلامی و پرخاشگری دانش آموزان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شکایت ها و دلایل مراجعه خانواده ها و اطرافیان کودکان پیش دبستانی به مراکز مشاوره و روان درمانی، مشکلات مرتبط با رفتارهای پرخاشگرانه و بی توجهی و عدم تمرکز آنان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر مؤلفه های هوش کلامی و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کودکان پیش دبستانی دختر 4 تا 6 ساله شهر کرمان در سال 1397 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 50 کودک از جامعه آماری مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 25 نفر) تقسیم شدند. به کودکان گروه آزمایش ده جلسه آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار آموزش داده شد و گروه گواه در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. دو گروه قبل و بعد از فرایند آموزش به پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1998) و ویرایش چهارم مقیاس تجدیدنظر شده وکسلر کودکان (2012) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر مؤلفه های هوش کلامی (20/21= F) و پرخاشگری (33/98= F) کودکان پیش دبستانی در سطح 0/01P< تأثیر دارد. نتایج اندازه اثر نشان داد راهبردهای هیجان مدار 43 درصد بر مؤلفه های هوش کلامی و 51 درصد بر پرخاشگری کودکان تأثیر داشتند. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار به دلیل تأکید بر هیجانات پایه به عنوان افزایش دهنده مؤلفه های هوش کلامی و به دنبال آن تسهیل کننده یادگیری و عاملی مؤثر در کاهش پرخاشگری و مشکلات دانش آموزان پرخاشگر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی، ادراک درد و اینترلوکین 12 در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی، ادراک درد و اینترلوکین 12 در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس عود کننده- بهبود یابنده مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ام اس دانشگاه علوم پزشکی تهران در بیمارستان سینا در سال 1398 بود. 20 بیمار با نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کرد و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرسشنامه چند وجهی درد وست هاون-ییل کرنز، ترک و رودی (1985) را تکمیل کردند. روش آنزیم ایمونوسیورسانس (ELISA) برای اندازه گیری اینترلوکین 12 مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تحمل پریشانی و بهبود مؤلفه های ادراک درد در بیماران مبتلا به ام اس در پس آزمون و پیگیری شد (p <0/001)، اما تأثیر معناداری بر اینترلوکین 12 نداشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند درمان مناسبی برای بهبود فاکتورهای روانشناختی تحمل پریشانی و ادراک درد بیماران مبتلا به ام اس باشد، اما درمان مناسبی در جهت کاهش بیومارکرهای زیستی نظیر اینترلوکین 12 در این بیماران نیست.
اثربخشی درمان عدالت خواهی جنسیتی مبتنی بر آموزه های دینی بر طرحواره نقش جنسیتی و سرمایه فکری دختران با تاخیر در ازدواج(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بالا رفتن سن ازدواج جوانان، تجرد زیستی و مشکلات ازدواج دیرهنگام بخصوص برای دختران، مسئله ای است که باید به شکل جدی به آن پرداخته شود. بویژه که، مشکلات روانی و اجتماعی متنوعی را برای افراد مجرد ایجاد می کند. پژوهش حاضر، با هدف تدوین بسته آموزشی عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی و اثربخشی آن بر سرمایه روان شناختی و طرحواره نقش جنسیتی دختران با تاخیر در ازدواج انجام گردید. مواد و روش ها: طرح از دو بخش کیفی و کمی تشکیل شد. در بخش کیفی، استنتاج تحلیلی و در بخش کمی، آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران مجرد (۳۰-۴۵ سال) مراجعه کننده به مراکز بهداشت روان شهر تهران بود که تعداد ۳۰ نفر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه ۱۵ نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگزین شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت بسته آموزشی محقق ساخته عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی گروهی قرار گرفتند.گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی وتانز و همکاران ، طرحواره های جنسیتی بم بود. داده های پژوهش به وسیله آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزشی عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی گروهی بر افزایش سرمایه روان شناختی و بهبود طرحواره های نقش جنسیتی دختران با تاخیر در ازدواج مؤثر بود(۰۰۱/۰> p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که ضرورت کاربرد عدالت خواهی جنسیتی بر اساس آموزه های دینی را در راستای بهبود سرمایه روانشناختی و طرحواره های نقش جنسیتی دختران با تاخیر ازدواج خاطر نشان ساخت.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر آلکسی تایمیا در بیماران روماتوئیدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری آرتریت روماتوئید با خطر افزایش انواع متفاوتی از پریشانی های روان شناختی همراه است. بروز این اختلالات به عوامل فرساینده بیماری مزمن افزوده می شود و در میزان سازگاری و سلامت روانی و اجتماعی این افراد تأثیرات منفی بسیاری را به وجود می آورد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت فشرده ( ISTDP ) برکاهش آلکسی تایمیا در بیماران روماتوئیدی بود . مواد و روش ها: پژ وهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون ، پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود . جهت انتخاب نمونه ابتدا از بین کلینیک های تخصصی روماتولوژی شهر کرمان چند کلینیک به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس بیماران آرتریت روماتوئیدی که در طول مدت پژوهش مراجعه کرده بودند، توسط متخصصان روماتولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند و بر اساس ملاک های انجمن روماتولوژی آمریکا (۲۰۰۵) و تشخیص متخصص روماتولوژی و ملاک های ورود و خروج، ۴۰ نفر از بیماران زن و مرد مبتلا به آرتریت روماتوئید به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه نمونه به صورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند . برای گروه آزمایشی ۱۵ جلسه یک و نیم ساعته روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت انجام شد . داده ها با کمک مقیاس الکسی تایمیا تورنتو ( TAS ) جمع آوری شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند . یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر این مطلب بود که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش میزان آلکسی تایمیا در بیماران روماتوئیدی مؤثر است (۰۵/۰ p < ). نتیجه گیری: روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده با تأثیر بر مسیر تخلیه اضطراب و کنترل دقیق و پایش لحظه به لحظه اضطراب ، احساس و دفاع ها کمک شایانی به کاهش نشانه های بالینی در بیماران روماتوئیدی می کند .
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر بخشش خود و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
13 - 22
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودزنی از جمله علائم برخی از اختلالات روانشناختی است که بعضا از نوجوانی شروع می شود . این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر گذشت و افسردگی دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی شهر اصفهان انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان با سابقه خودزنی که در سال 1397 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. به این ترتیب 30 دختر نوجوان به شکل نمونه گیری در دسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های مقیاس گذشت بین فردی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره) تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغیر بخشش خود افزایش معنادار در مرحله پس آزمون داشته و در متغیر و افسردگی نیز کاهش معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل وجود داشت. نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش، می توان برای یهیود گذشت بین فردی و کاهش افسردگی در دختران نوجوان دارای سابقه خودزنی، از رفتاردرمانی دیالکتیک سود جست.
نقش تشخیصی مدل خلق وخوی کلونینجر و تنظیم شناختی هیجانی در تمیز افراد مصرف کننده دخانیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
127 - 140
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تمیز افراد مصرف کننده دخانیات از افراد سالم بر اساس خلق وخوی و تنظیم شناختی هیجانی بود. روش: پژوهش حاضر دارای طرح طبقه بندی گروهی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر و پسر گروه فنی مهندسی و علوم پایه شهر کرمان بودند. نمونه نهایی پژوهش 200 شرکت کننده بود (هر گروه 100 شرکت کننده). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خلق وخوی کلونینجر و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی استفاده شد. یافته ها: در مقایسه به گروه سالم، در گروه مصرف کننده دخانیات میانگین نوجویی و تنظیم شناختی هیجانی ناکارآمد بیشتر و میانگین پشتکار، خودراهبری، پاداش وابستگی و همکاری کمتر بود؛ اما ازنظر آسیب گریزی، خودفراروی و تنظیم هیجان کارآمد تفاوت معناداری نبود. نتیجه گیری: بالا بودن میزان استفاده فرد از راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجانی و گرایش افراطی به پاداش وابستگی و خودراهبری بالا و نوجویی پایین می تواند فرد را در برابر تمایل به مصرف دخانیات آسیب پذیر کند.
بررسی نگرش دانشجویان دختر نسبت به نوع پوشش و ارتباط آن با اعتقادات دینی در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
103-113
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: دین بخش مهمی از فرهنگ و مهم ترین عامل مؤثر در رفتار و کنش افراد است. امروزه با پدیده جهانی شدن، رشد فناوری و عقلانیت، شیوه تفکر بشر نسبت به دنیا، دین و ارزش های مربوط به آنها متحول شده و عقلانیت زمینه را برای تفاوت دیدگاه های مختلف فراهم کرده است. حجاب از احکام ضروری دین است که در ادیان الهی دیگر ازجمله آیین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز با تفاوت هایی وجود دارد. در دنیای غرب و شرق حجاب چالش های زیادی ایجاد کرده است که موافقان و مخالفان متعددی دارد. ازاین رو، این پژوهش با هدف بررسی نگرش دانشجویان دختر نسبت به نوع پوشش و ارتباط آن با اعتقادات دینی در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال 1398 اجرا شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی و جامعه آماری آن دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد است. در این مطالعه 360 نفر از دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه به روش تصادفی ساده انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های نگرش به نوع پوشش دانشجویان، سنجش اعتقادات دینی و ویژگی های جمعیت شناختی بررسی شدند. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که از 360 دانشجوی شرکت کننده در پژوهش، 313 نفر مجرد و 47 نفر متأهل بودند. علاوه براین، میانگین و انحراف معیار مشارکت دینی دانشجویان 72/0±49/3، پایبندی به اعتقادات 74/0±8۹/3، رعایت مسائل شرعی 86/0±16/4 و اعتقادات دینی کل 58/0±85/3 بوده است. همچنین بین رعایت مسائل شرعی و وضعیت پوشش دانشجویان با افزایش نیم سال های تحصیلی (05/0P<) و بین نگرش به نوع پوشش و سطح اعتقادات دینی دانشجویان دختر با نوع رشته تحصیلی آنان همبستگی معنی دار وجود داشت (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که دانشگاه علاوه بر ارتقای سطح علمی دانشجویان نقش خود را نیز به عنوان نهادی علمی، فرهنگی و اجتماعی با تکیه بر اعتقادات و رفتار دینی مسئولان و استادان به خوبی ایفا کرده است.
اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۳۶-۳۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مراکز کاهش آسیب شهر کرمانشاه در سال 1398 تشکیل دادند. از میان آن ها، یک مرکز به صورت در دسترس انتخاب و تعداد 75 نفر از زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد توسط پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ غربال شدند. سپس، 30 نفر از زنان که نمره پایین تری کسب کردند و نسبت به بقیه دارای سطح پایین تری از عزت نفس بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود سطح عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان روشی در بهبود و ارتقاء عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد به کار رود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.