فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
108 - 121
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دختران نوجوان مواجه شده با شکست عاطفی نیازی مبرم برای غلبه بر مشکلات خود دارند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی ویژه شکست عاطفی با درمان شناختی - رفتاری بر اضطراب و سرمایه عاطفی دختران نوجوان اجرا شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری دختران نوجوان مواجه شده با شکست عاطفی در شهر اصفهان در زمستان 1401 بودند، که از میان آن ها 48 نوجوان دختر به صورت هدفمند انتخاب و در سه گروه (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. مقیاس اضطراب اسپریتزر و همکاران (2006) و مقیاس عواطف منفی واتسون و کلارک (1992) برای سنجش متغیر وابسته در سه مرحله استفاده شد. دو گروه درمان، هر یک طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت ننمود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی از طریق نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد در اضطراب و عواطف منفی بین ایماگوتراپی ویژه شکست عاطفی و درمان شناختی - رفتاری با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). در اثربخشی دو درمان بر اضطراب و عواطف منفی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p).
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی ایماگوتراپی ویژه شکست عاطفی و درمان شناختی - رفتاری بر کاهش اضطراب و عئاطف منفی، پیشنهاد می شود در مراکز درمان روان شناختی نوجوانان، این دو درمان برای دختران مواجه شده با شکست عاطفی استفاده شوند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
160 - 174
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی طرح واره درمانی بر پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش با استفاده از طرح واره درمانی، 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه شخصیت مرزی (کلاریج و بروکز، 1984)، پریشانی روانی (کسلر، 2002) و تنظیم هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش طرح واره درمانی بر مولفه های پریشانی روانی (اضطراب، افسردگی و تنیدگی) افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجانی مثبت در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان طرحواره درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت بهبود پریشانی روانی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
151 - 158
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بهبودیافتگان از بیماری کووید-19 که در سه ماه دوم سال 1400 از بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد، مرخص شده بودند، بود که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های فاجعه پنداری سولیوان و همکاران (1995، PCS) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003، SWS) و پروتکل درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران (2006) در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبودیافتگان دوره کووید-19، مورد توجه قرار داده شود.
اثربخشی آموزش گروهی ذهن مشفق بر بلاتکلیفی پریشان کننده و اسناد خصمانه در نوجوانان پسر مستعد به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
171 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی ذهن مشفق بر بلاتکلیفی پریشان کننده و اسناد خصمانه در نوجوانان پسر مستعد به اعتیاد بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر محلات در نیمه دوم سال 1402- 1401 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان پسر مستعد اعتیاد بود که به صورت هدفمند انتخاب به صورت تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش جایگزین شد. داده ها با استفاده از مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فریستون (IUS، 1994) و اسنادخصمانه (HDS، آرنتز و همکاران، 2003) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی ذهن مشفق طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار انجام شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (بااندازه گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر اسناد خصمانه تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p) و در متغیر بلاتکلیفی پریشان کننده نیز تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p) و پیش آزمون و پیگیری (05/0>pd) معنادار بود. با توجه به یافته های پژوهش حاضر نتیجه گیری می شود آموزش گروهی ذهن مشفق بر بلاتکلیفی پریشان کننده و اسناد خصمانه در نوجوانان پسر مستعد به اعتیاد موثر است.
مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر پایه سوّم دوره دوّم متوسطه شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
181 - 190
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر بود. این پژوهش، توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل کلّیه دانش آموزان دختر پایه سوّم دوره دوّم متوسّطه نظری شهر قم، در سال تحصیلی 1403_1402 بود. حجم نمونه آماری برابر 200 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 5 عاملی ذهن آگاهی بائر و همکاران (FFMQ، 2006)، پرسشنامه تجربه شیفتگی جکسون و اکلند (FSS، 2002) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB، 1989) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار داشت (01/0>P)؛ اما ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم نداشت (05/0<P). همچنین ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که تجربه شیفتگی یکی از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان است؛ بر این اساس پیشنهاد می شود جهت بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان برنامه های آموزشی و درمانی متمرکز بر ذهن آگاهی و تجربه شیفتگی اجرا شود.
اثربخشی تمرین های مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی بر کاهش مشکلات حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
255 - 264
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تمرین های مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی بر کاهش مشکلات حافظه و توجه در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه تعداد 30 نفر از کودکان مرکز توانبخشی پایا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت همتا قرار داده شدند و گروه آزمایش در معرض فعالیت های مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی قرار گرفت و گروه کنترل تحت برنامه مداخله ای قرار نگرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس هوشی وکسلر کودکان (2013) و مقیاس درجه بندی اسنپ سوانسون نولان و پلهام (1980) نسخه چهار (SNAP-IV) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کواریانس چند متغیری بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توجه و حافظه در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح معناداری 01/0 وجود داشت. می توان نتیجه گرفت که تمرینات مبتنی بر تقویت چندحسی کنترل شناختی تاثیر قابل قبولی در بهبود مشکلات حافظه کاری و دقت و توجه کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی داشته است.
اثربخشی آموزش راهبرد های مبتنی بر هوش چندگانه بر کارکرد های اجرایی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
123 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای مبتنی بر هوش چندگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر شهرکرد بود. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ششم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 2439 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه کارکردهای اجرایی (BRIEF، جرارد و همکاران ، 2000) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (طرح آمیخته) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد در دو مرحله پس آزمون و پیگیری آموزش راهبردهای مبتنی بر هوش چندگانه نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کارکردهای اجرایی داشت (05/0P>)؛ همچنین اندازه اثر نشان از تاثیر 6/51 درصدی آموزش راهبردهای مبتنی بر هوش چندگانه بر کارکردهای اجرایی بود. نتیجه گیری می شود که استفاده از آموزش راهبردهای مبتنی بر هوش چندگانه برای بهبود کارکردهای اجرایی کابردی به نظر می رسد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر ترس از صمیمیت، اسنادهای خصمانه و فراهیجان در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
233 - 242
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان هیجان مدار بر ترس از صمیمیت، اسنادهای خصمانه و فراهیجان در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی مراکز مشاوره وابسته به بهزیستی شهر تهران در سال 1402 بود. تعداد ۳۰ نفر از جامعه آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با روش تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای مداخله مبتنی بر هیجان دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس ترس از صمیمیت (FIS) دسکانتر و ثلن (1999)، مقیاس اسناد خصمانه (HPQ) آرنتز و همکاران (2003) و پرسشنامه فراهیجان (MES) می تمانگروبر و همکاران (2009) بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین ترس از صمیمیت و اسنادهای خصمانه و فراهیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد درمان هیجان مدار یک روش کارا جهت افزایش فراهیجان و کاهش ترس از صمیمیت و اسناد خصمانه است.
نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
59 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ملال شغلی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با بهزیستی روانشناختی در محیط کار بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان سازمان بازرسی شهرداری تهران در سال 1401 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF، یانگ و همکاران، 2003)، مقیاس ملال محیط کار (DUBC، ریجسیگر و همکاران، 2012) و بهزیستی روانشناختی (RSPWB، ریف، 1995) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه بر بهزیستی روانشناختی اثر منفی و معنادار و طرحواره های ناسازگار اولیه بر ملال شغلی اثر مثبت و معنادار داشت (01/0p<). همچنین اثر طرحواره های ناسازگار اولیه به واسطه ملال شغلی بر بهزیستی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه و ملال شغلی نقش کلیدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی کارکنان دارند و توجه بیشتر مراکز مشاوره به این متغیر ها در جهت بهبود عملکرد کارکنان سازمان ضروری بنظر می رسد.
مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
19 - 28
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی و ذهن آگاهی با نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت در نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 6470 نفر بود که از میان آنها بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 325 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (RSPWB) ریف (1989)، نیازهای روانشناختی (BSNQ) گاردیا و همکاران (2000)، ذهن آگاهی (MAAS) براون و ریان (2003)، اعتیاد به اینترنت (IAT) یانگ (1998) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای استفاده آسیب زا از اینترنت از آزمون بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان داد مسیر مستقیم نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی به استفاده آسیب زا از اینترنت و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0p<). همچنین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با میانجی گری استفاده آسیب زا از اینترنت بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیر مستقیم داشت (05/0p<). شاخص های برازش نشان داد مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که استفاده آسیب زا از اینترنت، نقش واسطه ای در ارتباط بین نیازهای روانشناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی نوجوانان دارد.
نقش واسطه ای فرسودگی والدینی در رابطه بین پریشانی روانی و بدرفتاری با فرزندان در پاندمی کووید-۱۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
245 - 254
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرسودگی والدینی در رابطه بین پریشانی روانی و بدرفتاری با فرزندان در پاندمی کووید-۱۹ انجام شد. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه مادران دانش آموزان دوره متوسطه شهر اردکان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. ۲۴۸ نفر با روش دردسترس انتخاب و به پرسشنامه های استاندارد کودک آزاری (CAQ) حسینخانی و همکاران، (۱۳۹۲)، پریشانی روانی (DTQ) کسلر و همکاران (۲۰۰۲) و فرسودگی والدینی (PBQ) بریاندا و همکاران (2018) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد بین پریشانی روانی و فرسودگی والدینی با بدرفتاری با فرزندان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰>P). همچنین نتایج نشان داد فرسودگی والدینی بر بدرفتاری با فرزندان و پریشانی روانی بر فرسودگی والدینی اثر مستقیم و معنی داری دارد (۰۵/۰>P). همچنین پریشانی روانشناختی از طریق فرسودگی والدینی اثر غیر مستقیم معنی داری بر بدرفتاری با فرزندان داشت (۰۵/۰>P). بنابراین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و پریشانی روانشناختی به واسطه فرسودگی والدینی با بدرفتاری با فرزندان در پاندمی کووید-۱۹ارتباط دارد و می توان از این یافته ها در برنامه های آموزشی و مداخلات مرتبط با خانواده ها در شرایط همه گیری استفاده نمود.
روابط ساختاری ابعاد سرشتی شخصیت با نشانه های روانشناختی اختلال نشانه جسمی با میانجیگری بدتنظیمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین روابط ساختاری ابعاد سرشتی شخصیت با نشانه های روانشناختی اختلال نشانه جسمی با میانجیگری بدتنظیمی هیجانی بود. روش و مواد: در راستای این هدف، از جامعه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۰–۱۴۰۱ تعداد ۳۸۰ نفر به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجانی، شکایت روان تنی، فرم کوتاه سیاهه نشانگان اختلال و پرسشنامه ابعاد سرشت و منش کلونینجر (TCI) نسبت به اندازه گیری متغیرها اقدام شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری نشان داد عامل های نوجویی، پاداش وابستگی و پشتکار قادرند تغییرات علایم روانشناختی را به طور منفی و معنی دار تبیین نمایند. عامل آسیب پرهیزی و بدتنظیمی هیجانی قادرند تغییرات علایم روانشناختی را به طور مثبت و معنی دار تبیین نمایند. پاداش وابستگی و پشتکار قادرند تغییرات بدتنظیمی هیجان را به طور منفی و معنی دار تبیین نمایند. نوجویی و پاداش وابستگی به طور منفی و عامل آسیب پرهیزی به طور مثبت می تواند به واسطه بدتنظیمی هیجانی تغییرات علایم روانشناختی را تبیین نماید. نتیجه گیری: سه متغیر سرشتی نوجویی، آسیب پرهیزی و پاداش وابستگی توانستند تغییرات نشانه های جسمی را با واسطه گری بدتنظیمی هیجانی تبیین نمایند. این یافته ها نشان می دهد که اختلال علایم جسمی از عوامل شخصیتی تأثیر می پذیرد و ناکارآمدی در تنظیم هیجان نیز این اختلال را تشدید می کند. همچنین این یافته ها نشان می دهد بدتنظیمی هیجانی متغیر مهمی در رابطه بین ابعاد سرشت و نشانه های جسمی است.
مقایسه اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اتیسم، یک اختلال نورولوژیکی بوده و می تواند چالش های اجتماعی، ارتباطی و رفتاری قابل توجهی در فرد مبتلا ایجاد کند.
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم بود.
روش : طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و همراه با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کودکان طیف اتیسم مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی و روان شناسی شهر ارومیه در سال 1401 بودند. نمونه آماری با روش هدفمند، 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایدهی شدند. داده ها با پرسشنامه های ارتباطات اولیه اجتماعی (زبوف، 2010)، اضطراب (اسپنس، ۱۹۹۹)، کارکردهای اجرایی (بالستر جرارد و همکاران، ۲۰۰۰) طی دو روش مداخله ای لگوتراپی (لی گاف و اونس، ۲۰۰۷) 12 جلسه 45 دقیقه ای و آموزش توجه اشتراکی (وکیلی زاد و عابدی، 1395) 12 جلسه 90 دقیقه ای جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی باعث تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و موجب تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم شدند و همچنین بین اثربخشی آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی بر ارتباطات اولیه اجتماعی، اضطراب و کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (معنادار در سطح آماری یک درصد).
نتیجه گیری: آموزش توجه اشتراکی و لگوتراپی به تقویت ارتباطات اولیه اجتماعی و کارکردهای اجرایی و تضعیف اضطراب در کودکان طیف اتیسم می انجامد؛ لذا می توان این دو برنامه را به عنوان مداخله ای مناسب جهت کنترل اختلالات اتیسمی و بهبود روند زندگی کودکان طیف اتیسم پیشنهاد نمود.
شناسایی کیفی عوامل مرتبط با سوگواری در سوگواران کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1451 - 1472
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماری کووید-19 شوک مرگ و میر را در سراسر جهان ایجاد کرده است. پیامدهای ناشی از همه گیری کووید-19 می تواند منجر به سوگ پیچیده و طولانی مدت در تعداد زیادی از افراد جامعه شود. در مطالعات پیشین، تجربه زیسته سوگ در بافت خانواده کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است، به ویژه در مورد شناسایی عوامل مرتبط با سوگ در سوگواران کووید-19 شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مرتبط با سوگواری در سوگواران کووید- 19 انجام شد.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان ساکن در شهر تهران بود که یکی از بستگان درجه یک (شامل خواهر، برادر، والدین و یا همسر) خود را در اثر ابتلا به بیماری کووید-19 از دست داده بودند. طی این مطالعه، با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند، 25 زن از خردادماه سال 1400 تا مهرماه سال 1401 مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. مصاحبه های انجام شده نیز در شش مرحله با استفاده از روش تحلیل مضمون براون و کلارک (2006) تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل داده های این پژوهش منجر به شناسایی 236 کد اولیه، 22 درون مایه فرعی، 22 درون مایه و 6 درون مایه سایبانی (سوگواری ناقص، راهکارهای مقابله ای، سوگ چندوجهی، سبک دلبستگی، تغییر هویت و معنای مرگ) شد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که عوامل مرتبط با سوگواری در سوگواران کووید-19 با سوگواری های عادی متفاوت است، لذا پیشنهاد می شود روان شناسان متخصص سوگ از مضامین شناسایی شده در مطالعه حاضر جهت ساخت پروتکل های درمانی مرتبط با درمان سوگ در زنان استفاده کنند.
واکاوی رویکرد جامعه شناختی لوسین گلدمن و روانشناسی شخصیت آلفرد آدلر در رمان سووشون سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
485 - 502
حوزه های تخصصی:
زمینه: رمان سووشون نوشته سیمین دانشور نخستین رمان فارسی به قلم یک نویسنده برجسته زن ایرانی است که در تیر ماه ۱۳۴۸ منتشر شده است. در این مقاله به بررسی رمان «سووشون» از منظر جامعه شناختی پرداخته شده و در راستای تبیین طبقه اجتماعی شحصیت ها و خصایل روانی آن ها، شخصیت های این رمان بر اساس نظریه آلفرد آدلر نیز تحلیل شده است.
هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی رویکرد جامعه شناختی لوسین گلدمن و روانشاسی شخصیت آلفرد آدلر در رمان سووشون سیمین دانشور بود.
روش: این مطالعه از یک رویکرد تحقیق کیفی بهره می برد که بر تجزیه و تحلیل گنجاندن عناصر متنی و تصویرسازی دقیق شخصیت ها درون رمان تأکید دارد. روش های کیفی انعطاف پذیری را که برای گرفتن از غنای پیچیدگی در اعمال ادبی لازم است، فراهم می کند و امکان یک بررسی دقیق از ابعاد اجتماعی و روانشناختی را ممکن می سازد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده با مهم ترین دغدغه های جامعه سر و کار دارد و در دیدگاهی کلان به بیان نقطه نظراتی منبعث از طبقه اجتماعی خود پرداخته است. در رمان سووشون دو محور به چشم می خورد: یکی محور ساختار رمان و عناصر سازنده آن و دیگری ساختار اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در زمان نویسنده است دانشور گذشته از پرداختن به مسائل هنری آثار ادبی را به مسائل تاریخی سیاسی و اجتماعی فرهنگی و اشاراتی داشته و آن را دستمایه بیان هنری خود قرار داده است.
نتیجه گیری: در این مقاله رمان سووشون طبق دیدگاه لوسین گلدمن که اعتقاد داشت میان جهان رمان نویسنده و یک گروه اجتماعی پیوند برقرار است نقد و بررسی شد و نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده با مهم ترین دغدغه های جامعه سر و کار دارد و در دیدگاهی کلان به بیان نقطه نظراتی منبعث از طبقه اجتماعی خود پرداخته است. در رمان سووشون دو محور به چشم می خورد: یکی محور ساختار رمان و عناصر سازنده آن و دیگری ساختار اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران در زمان نویسنده است دانشور گذشته از پرداختن به مسائل هنری آثار ادبی را به مسائل تاریخی سیاسی و اجتماعی فرهنگی و اشاراتی داشته و آن را دستمایه بیان هنری خود قرار داده است. برخی شخصیت های این رمان نیز از منظر روانشناسی اجتماعی آدلر به خودآگاهی و خودشکوفایی رسیده اند.
تبیین مهارت اجتماعی فرزندان بر اساس تنظیم هیجان والدین: بررسی نقش میانجی گری روابط والد-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
93 - 108
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه گری روابط والد- کودک در رابطه بین تنظیم هیجان والدین با مهارت اجتماعی فرزندان بود.
روش: جامعه آماری این پژوهش را اولیای دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند که از این تعداد 300 نفر به روش خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های رابطه والد-کودک پیانتا (1992)، نقص تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و نظام رتبه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بودند. جهت تحلیل داده ها از معادلات ساختاری به روش حد اقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها تنظیم هیجانی (468/0= p ) به طور مستقیم پیش بینی کننده مهارت اجتماعی فرزندان نبود؛ در حالی که آگاهی هیجانی (001/0= p ) مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند. تنظیم هیجانی (033/0= p ) و آگاهی هیجانی (033/0= p ) پیش بینی کننده منفی تعارض والد-کودک بودند؛ اما تنظیم هیجانی (036/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0=p ) به طور مثبت نزدیکی والد-کودک را پیش بینی کردند. بر اساس یافته ها تنظیم هیجان (045/0= p ) و آگاهی هیجانی (001/0= p ) به واسطه ای افزایش نزدیکی در روابط والد-کودک می توانند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: می توان گفت که اگر چه تنظیم هیجان در والدین به تنهایی تبیین کننده مهارت اجتماعی در فرزندان نبود؛ اما به واسطه افزایش نزدیکی والد-کودک می تواند منجر به مهارت اجتماعی در فرزندان شود. در نتایج پژوهش حاضر نقش متمایز آگاهی هیجانی نسبت به سایر مؤلفه های تنظیم هیجان مورد توجه قرار گرفت.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر علائم افسردگی در مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر علائم افسردگی در مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 22 نفر از مادران دارای شدت علائم افسردگی در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی Beck et al. استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) آموزش داده شد و گروه گواه در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش علائم افسردگی در مادران کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش علائم افسردگی مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19 پیشنهاد می شود.
تدوین بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی و امکان سنجی آن بر فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز در کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
93 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی و امکان سنجی آن بر فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز در کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با پیگیری 5/1ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال طیف اتیسم 5 تا 12 ساله استان گیلان در سال1400-1399 بود و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. در مراحل سنجش از پرسشنامه مشکلات رفتاری (BPI-01) روهان و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه30-45 دقیقه ای (5 هفته، هر هفته 3 روز) به صورت انفرادی تحت مداخله قرار گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد نمرات فراوانی رفتار چالش برانگیز در گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و از مرحله پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0P<). همچنین نمرات شدت رفتار چالش برانگیز در گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و از مرحله پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0P<). در نتیجه بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی می تواند نقش مؤثری در کاهش فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم داشته باشد.
مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
837 - 854
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعه پیشینه این حوزه نشان داد که تاکنون مطالعه ای به مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام نشده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مدل یابی رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد.
روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 315 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس (1970)، مقیاس رضایت تحصیلی دانشجویان (ترک زاده و محترم، 1391) و مقیاس 60 سؤالی هگزاکو (اشتون و لی، 2009) بود.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد مدل رضایت تحصیلی از روی شش عاملی شخصیت هگزاکو با میانجی گری انگیزه پیشرفت در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است. تأثیر ابعاد ویژگی شخصیت هگزاکو بر رضایت تحصیلی معنادار است (0/0005 >P)؛ بطوری که برای صداقت فروتنی 0/341=β، گشودگی به تجربه 0/426=β، وظیفه شناسی 0/513=β، برون گرایی 0/393=β، سازگاری 0/420=β، و برای هیجان پذیری 0/392- =β گزارش شد. همچنین، انگیزه پیشرفت بر رضایت رابطه تحصیلی تأثیر دارد (784 =β؛ 0005/0 >P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد بررسی میزان رضایت از تحصیل و انگیزش تحصیلی دانشجویان بتواند شاخصی برای بهبود عملکرد تحصیلی باشد. همچنین، به نظر می رسد ارزش یابی روانی و شخصیتی متقاضیان ورود به دانشگاه ها بتواند موجب انتخاب رشته تحصیلی متناسب شده و رضایت تحصیلی بالاتری را ایجاد کند.
مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
891 - 910
حوزه های تخصصی:
زمینه: بی صداقتی تحصیلی نه تنها ارزش های اصالت و انصاف را خدشه می زند، بلکه محیط یادگیری را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و از توسعه دانش و مهارت های واقعی جلوگیری می کند. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی و شخصیتی در بی صداقتی تحصیلی می تواند در ارائه راهکارهایی برای ارتقای هویت اخلاقی و کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان کمک نماید. علی رغم اهمیت این موضوع، در پیشینه این حوزه، تعاملات میان ویژگی های شخصیتی، هویت اخلاقی و بی صداقتی تحصیلی مورد مطالعه قرار نگرفته است.
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری بی صداقتی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی هویت اخلاقی در دانش آموزان شهر تهران بود.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از این میان 500 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از مقیاس بی صداقتی تحصیلی (ویترسپون و همکاران، 2010)، سیاهه تجدید نظر شده پنج عامل شخصیت (کاستا و مک کری، 2008) و پرسشنامه هویت اخلاقی (بلک و رینودلدز، 2016) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی و هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی از طریق نقش میانجی هویت اخلاقی بر بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافتههای این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/052=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش میتوان در راستای کاهش بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان با در نظر گرفتن نقش متغیرهای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی کمک گرفت. از جمله اقداماتی که می توان در این زمینه انجام داد، برگزاری وبینارهایی با هدف بهبود وضعیت ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی با کاهش گرایش به بی صداقتی و تقلب تحصیلی در دانش آموزان است و همچنین، مشاورین تحصیلی در صورت لزوم مداخلات آموزشی برای تقویت و ارتقای ویژگی های شخصیتی و هویت اخلاقی را تدوین نمایند