تاریخ نویسان عصر قاجار از آغاز ورود ایران به میدان سیاست جهانی در سال های نخست قرن 19م./13ق. با پدیدهٔ اروپا و فرنگ روبه رو شدند که به سرنوشت ایران و دولت قاجار مربوط می شد. شناخت اروپا و تمدن جدید غرب برای تاریخ نویسان آن دوره دشوار بود، اما آنها به ضرورت زمانه باید علاوه بر آشنایی با دستاوردهای اقتصادی، نظامی و فکری غرب به برنامه های استعماری شان که جنبهٔ دیگر تمدن آنها بود نیز توجه می کردند. ازاین رو رویکردهای متفاوت و حتی تک بعدی ای برگزیدند که از نبود شناخت درست و دقیق ناشی می شد. این مقاله به بررسی رویکردهای تاریخ نویسان قاجاری نسبت به اروپا و جنبه های مختلف تمدن آن می پردازد.
در ساعت 22/40 شامگاه 11 اردیبهشت 1358 خورشیدی، آیتالله مرتضی مطهری از شاگردان و نزدیکان امام خمینی(ره) و عضو بلندپایه شورای انقلاب، در حالی که از جلسه این شورا در خانه دکتر یدالله سحابی خارج شده بود، هدف گلوله ناشناسی مسلح قرار گرفت و اندکی بعد، پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.1
هنگامی که دکتر مصدق سکان هدایت دولت را به عهده گرفت، حل مساله نفت و اصلاح قانون انتخابات را به عنوان دو برنامه اساسی خود اعلام کرد. در مورد برنامه دوم او اعتقاد داشت که برای جلوگیری از سوءاستفاده مالکان در انتخابات، باید افراد بیسواد را از رای دادن منع کرد؛ به همین منظور در روزهای اولیه صدارتش، لایحه آن را به مجلس برد، اما این لایحه به خاطر تنشهایی که در پی داشت، مسکوت ماند.
عراق در عصر امویان محل ظهور و بروز اندیشه ها و آراء مختلف سیاسی و فکری متنوعی بود. پیشینه تاریخی، ترکیب اجتماعی، مرکزیت سیاسی و اقتصادی، آن را به عنوان کانون مهم بروز این گونه افکار و اندیشه ها درآورده بود. یکی از مهم ترین این آراء و اندیشه ها، غلو و حروفیگری بود.
این نوشتار، چگونگی ظهور آراء و نمادهای رمزی و حروفی و سرچشمه ی حلول این افکار را در اندیشه ی مغیره بن سعید و نیز شکل گیری جریان مغیریه را بررسی نموده، با بهره گیری از روش های تحلیل تاریخی و فرقه شناسی به تبار شناسی اندیشه ها و واکاوی آراء این جریان سیاسی- مذهبی پرداخته است و پیوند میان این گونه اندیشه ها را با آراءگِنوسی ایرانیان و تمدن های بین النهرین و نظریات رمزی، حروفی و عددی نو افلاطونیان و فیثاغورثیان آشکار ساخته و نشان داده که مغیره بن سعید نخستین کسی است که افکار رازورانه و باطنی متأثر از افکار گنوسی بین النهرین را با آراء، اندیشه ها و برداشت های عددی، حروفی و رمزی پیوند داده، با این اقدام اولین جریان و مکتب حروفی را در عهد امویان به وجود آورده است.
سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم در زمان رضاخان، بر مبنای استوار کردن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود. بر همین اساس، میتوان نزدیکی ایران به آلمان را در دوره رضاخان مورد بررسی قرار داد. اما این سیاست تنها با نزدیکی به آلمان تحقق پیدا نمیکرد، به همین خاطر رضاخان برقراری روابط دوستانه با دولتهای همجوار و قدرتهای منطقهای را در دستورکار قرار داد و در ادامه همین سیاست بود که 17 تیر 1316 پیمان مهمی بین 4 کشور عراق، افغانستان، ترکیه و ایران در کاخ سعدآباد تهران به امضا رسید و به پیمان سعدآباد مشهور شد. در واقع آخرین قدمی که در این دوره پیش از جنگ جهانی دوم برداشته شد، امضای این قرارداد بود که وزرای خارجه 4کشور در کاخ سعدآباد آن را امضا کردند و اتحادی برای حفظ یکدیگر تشکیل دادند.