در تاریخ هر سرزمینی نقاط عطفی وجود دارد که باعث پی ریزی آینده آن سرزمین می شود. بدون شک، در ایران باستان، مذهب با همراهی حکومت و با تأثیرپذیری از شرایط اقلیمی و آداب و رسوم رایج موجب شد نوعی از حکومت به وجودآید که تفاوتی ماهوی با حکومت دیگر سرزمین ها داشته باشد. این حکومت که استبدادی بود، باعث شد ایرانی آرمانی شکل بگیرد؛ به طوری که نویسندگان دیگر ممالک بر آن شدند که به تشریح ویژگی های آن در آثارشان بپردازند. به جرات می توان گفت که نقطه درخشان حضور خارجیان در ایران در دوره صفوی بوده و بی تردید، سفرنامه های موجود از این دوران به خوبی نشان دهنده اوضاع اجتماعی و سیاسی و مذهبی ایران آن زمان بوده است. در این بین، نویسندگان توانایی ازجمله مونتسکیو و ولتر با مطالعه این سفرنامه ها بر آن شدند تا ایران آرمانی سده های هفدهم و هجدهم را در آثارشان به تصویر بکشند. در نوشتار حاضر، با تکیه بر مستندات برگرفته از نوشته های سیاحان خارجی ازجمله شاردن و تاورنیه، تلاش کرده ایم تا تأثیرگذاری آرمانشهر ایران بر آثار مونتسکیو و دیگر فلاسفه چون ولتر، فیلسوفان قرن هجدهم رامورد مطالعه قرار داده و به تاثیر این آثار بر روی تئوری آب و هوا در شکل گیری حکومت های گذشته بر ایران که مونتسکیو به آن باور داشت بپردازیم. همچنین، این پرسش را پاسخ گوییم که مونتسکیو با تکیه بر چه مستنداتی دولت استبدادی ایران را نشئت گرفته از اقلیم گرم و خشک آن می دانست؟ و در اصل آیا ارائه چنین نظریاتی در این باب موافق واقعیات موجود بوده است یا خیر؟
یکی از مشکلاتی که رشته ی تاریخ در دانشگاه های ایران از آن رنج می برد، نداشتن روش علمی مخصوص به خود است. این مسأله پژوهشگران و دانشجویان تاریخ را در سردرگمی روشی فرو برده و آنان را به سمت روش های جامعه شناختی و فلسفی کشانده است که در بسیاری از موارد، خلط، تقلیل و عدم التزام روشی را با خود به همراه دارد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که پژوهش تاریخی با چه روشی قرابت بیشتری دارد؟ و آیا می توان از روش مختص به تاریخ در کنار دیگر علوم اجتماعی سخن گفت؟ در نوشتار زیر که متن پیاده شده ی دو سخنرانی دکتر محمدعلی اکبری در «دانشگاه باقرالعلوم (ع)» و «پژوهشکده تاریخ اسلام» با عناوین «نقد روش روایی» و «نوروایت گری» است به سؤالات مذکور پاسخ داده است. متن دو سخنرانی با اندکی تغییر و ویرایش توسط سخنران محترم و گردآورنده در قالب یک نوشتار عرضه شده است. به زعم سخنران، نوروایت گری این امکان را فراهم می آورد که با روشی از جنس تاریخ، با تاریخ روبرو شویم. این روش جدید همانند روش سنتی مورخان در پرداختن به روایت های تاریخی نیست، بلکه از دل نظریات جدید نقد ادبی و پست مدرن بیرون آمده که خود حاصل نقد مکاتب اثبات گرا، نو اثبات گرا منطقی و آنال است.
دستاوردهای علمی جدید درعلوم مهندسی و در حوزه ی سامانه های پیچیده و تحلیل سامانه های غیرخطی می تواند علاوه بر علوم پایه و مهندسی، در علوم انسان، به ویژه در تحلیل مسائل اجتماعی و پژوهش های تاریخی نیز راه گشای مسائل مبهم گذشته باشد. در این مقاله، بر مبنای این دستاوردها روشی جدید در حوزه ی پژوهش در تاریخ، به مثابه ی تحولات حاکم بر یک سامانه ی باز، غیرخطی و متغیر با زمان، معرفی شده است؛ پس از تعریف کلی مفاهیم سامانه، سامانه های خطی و غیرخطی، سامانه های باز و بسته، قطعیت و عدم قطعیت، آشوب و اثر پروانه ای و پیچیدگی در سامانه ها، کارکرد و کاربرد این مفاهیم در حوزه ی تحقیق و تحلیل وقایع تاریخی بررسی شده و از هر یک مثال آورده شده است. با استفاده از این روش می توان با مطالعه ی جوامع انسانی به منزله ی سامانه های غیرخطی باز و متغیر با زمان، سیر تحولات آن ها را در طول زمان، که به نام «تاریخ» می شناسیم، تحلیل کرد.این نوع تحلیل می تواند راه گشای مسیر جدیدی در پژوهش های تاریخی باشد.
مقاله حاضر تلاشی است در مسیر حل مسئله ارتباط قانونمندی جامعه و تاریخ با آزادی انسان. برخلاف دو نظریه جبرگرا و تاریخ نگر یا مخالفان قانون مندی حیات جمعی، این دو امر نه تنها هیچ گونه تعارضی با یکدیگر ندارند بلکه ارتباط دو سویه با هم دارند. به منظور اثبات این ادعا پس از بررسی مفاهیم تحقیق، مفهوم قانون مندی جامعه و تاریخ بررسی شده است، سپس نسبت آزادی با قانون مندی تاریخ،ذیل قوانین تکوینی و قواعد اجتماعی، مورد تحلیل قرار گرفته و تصویر دقیقی از رابطه فوق بیان شده است. در این نوشتار به محدودیت های اجتماعی در مسیر اعمال آزادی مانند خصلت مشروعیت اخلاقی، شی وارگی و درونی شدن اشاره شده است. علاوه بر آن به روش های اثرگذاری فرد بر جامعه و تاریخ نیز پرداخته شده که در این مورد به دو مسیر تغییر در «ایده آل ها و اهداف» و «کنش و پیامدهای آن» پرداخته شده است.