فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
125 - 148
حوزه های تخصصی:
سیاستهای آموزش عالی ایران در سالهای اخیر فاقد خصیصههایی همچون سنت نظری قابل دفاع، نکویی برازش، سازگاری خلاق با تحولات محیط جهانی و بینالمللی، ظرفیت پیشبینی رفتار کنشگران، پیوستگی، یکپارچگی، قابلیت اجرایی، کارآمدی، اثربخشی، عناصر اخلاقی، توانایی حل رضایتبخش تعارضها، تولید توافق، کیفیت و تأثیر مطلوب اجتماعی بوده و این وضعیت در عموم موارد موجب کاهش ظرفیت خطمشیگذاری در این عرصه شده است. از سویی دیگر سیاستپژوهی بهعنوان فرایندی پژوهشی متمرکز بر ارائه راهکارهای سیاستی، میتواند نقشی بیبدیل در جهت بهینهسازی و ارتقا ظرفیت سیاستهای مصوب آموزش عالی ایران داشته باشد. در این راستا هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین علی ظرفیت خطمشیهای نظام آموزش عالی ایران مبتنی بر همافزایی نهادهای سیاستپژوهی بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، توسعهای و کاربردی محسوب میشود. ازلحاظ مبنای دادهها، چارچوب فلسفی و پارادایم آن، دارای طرح تحقیق آمیخته است. در مرحله کیفی، ابتدا با انجام مصاحبههای نیمهساختارمند با 15 نفر از خبرگان سیاستگذاری آموزش عالی ایران و کاربست رویکرد تحلیل مضمون، لیستی از عوامل ارتباطی و تعاملی مؤثر بر کارآمدی و همافزایی فرایند سیاستپژوهی در نظام آموزش عالی ایران، توسعه یافت. با توجه بهمرور پیشینه و مبانی نظری پژوهش، ظرفیت خطمشی بهعنوان سیاست بهینه از منظر عقلانیت در نظر گرفته شد. یافتههای بخش کمی نشاندهنده تبیین حدود 40 درصد از تغییرات واریانس متغیر ظرفیت خطمشیهای نظام آموزش عالی ایران توسط متغیر همافزایی نهادهای سیاستپژوهی بود.
بررسی پدیدار شناسانه توانمندسازی مالی از دیدگاه مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
285 - 304
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی پدیدارشناسانه تجربه زیسته مدیران مدارس از توانمندسازی مالی با استفاده از مصاحبه عمیق با روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش ده نفر از مدیران مدارس نواحی مختلف شهر مشهد بودند که به صورت هدفمند با توجه به سابقه کار مدیریتی از انواع مدارس و نواحی، در مصاحبه شرکت کردند. تحلیل یافته ها به صورت تحلیل تفسیری و با کدگذاری به روش اشتراس و کوربین انجام شد. یافته های حاصل از این مطالعه در سه دسته مفهوم توانمندسازی مالی از نظر مدیران، احساس مدیران نسبت به مدیریت مالی در مدرسه و محرک های توانمندسازی مالی از نظر مدیران بیان شده است. همچنین محرک های توانمندسازی مالی در سه دسته توانمندسازی ناظر به ویژگی های فردی، توانمندسازی ناظر به حمایت های سازمانی و توانمندسازی ناظر به روابط کلان نهادی- اجتماعی جای گرفتند. در نتیجه این مطالعه به طور خلاصه می توان گفت دغدغه توانمندسازی مالی مدیران مدارس، دغدغه ای درون سازمانی و خرد نبوده و برای سامان دادن به این مسئله مهم، عزمی گسترده تر در سطح سیاستگذاری ها باید ایجاد شود. در نتیجه این مطالعه به طور خلاصه می توان گفت دغدغه توانمندسازی مالی مدیران مدارس، دغدغه ای درون سازمانی و خرد نبوده و برای سامان دادن به این مسئله مهم، عزمی گسترده تر در سطح سیاستگذاری ها باید ایجاد شود. در نتیجه این مطالعه به طور خلاصه می توان گفت دغدغه توانمندسازی مالی مدیران مدارس، دغدغه ای درون سازمانی و خرد نبوده و برای سامان دادن به این مسئله مهم، عزمی گسترده تر در سطح سیاستگذاری ها باید ایجاد شود.
بررسی مدل پذیرش و به کارگیری فناوری اطلاعات در اداره کل آموزش و پرورش فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پذیرش فناوری اطلاعات در اداره کل آموزش و پرورش فارس بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش فارس تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 165 نفر به عنوان نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعین شد. جهت بالا بردن توان آماری و کفایت حجم نمونه 188 پرسشنامه توزیع و جمع آوری گردید. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ بررسی و مورد تأیید قرار گرفت (ضریب آلفای کرونباخ پذیرش فناوری896/0)، جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سودمندی ادراک شده و مفید بودن ادراک شده، بر نگرش به استفاده تاثیر گذاشته و نگرش به استفاده و تصمیم به استفاده می توانند به عنوان میانجی بر پذیرش و استفاده از فناوری تاثیر گذار باشند (سطح معنی داری01/0). با توجه به شاخص های نکویی برازش، مدل مفهومی پیشنهاد شده معتبر بوده و قابلیت به کارگیری در جامعه مورد نظر را دارا است.
بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و ویژگیهای شخصیتی، با سرزندگی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و ویژگی های شخصیتی با سرزندگی معلمان بوده است. روش پژوهش، همبستگی و نمونه آماری 202 نفر از جامعه معلمان ناحیه دو آموزش و پرورش شهر شیراز به روش خوشه ای تصادفی بود. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش نامه سرمایه روان-شناختی لوتانز، پرسش نامه شخصیتی پنج عاملی نئو و مقیاس سرزندگی رایان و فردریک بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آمار استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که میان ویژگی های شخصیتی و سرمایه روانشناختی با سرزندگی روابط چندگانه و معنی داری وجود دارد (01/0 ≥p ). روان نژندی از ویژگی های شخصیت با سرزندگی رابطه منفی و معنی دار دارد در صورتی که سایر ابعاد شخصیت، (برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیربودن و مسئولیت پذیری) با میزان سرزندگی، همبستگی مثبت و معنی دار دارند. همچنین بین ابعاد سرمایه روانشناختی، یعنی خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی، با سرزندگی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که از بین ویژگی های شخصیت، برون گرایی، انعطاف پذیری، و مسئولیت پذیری، سرزندگی را به-طور مثبت و معنادار پیش بینی می کنند در صورتی که روان نژندی، سرزندگی را بطور منفی و معنادار پیش بینی می کند و دلپذیر بودن (به عنوان یکی از ابعاد ویژگی های شخصیتی) قادر به پیش بینی سرزندگی نمی باشد. همچنین خودکارآمدی و امیدواری از ابعاد سرمایه روانشناختی،سرزندگی را به طور مثبت و معنادار پیش بینی می کنند و تاب آوری و خوش بینی در سطح معناداری قادر به پیش بینی سرزندگی نمی-باشند.
ارزشیابی برنامه تعالی مدیریت آموزشگاهی بر مبنای الگوی هدف آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
56 - 77
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر از روش ارزشیابی هدف آزاد اسکریون بهره گرفته شد. دو مدرسه دخترانه مقطع متوسطه اول در ناحیه 1 و 4 مشهد در بازه زمانی سال تحصیلی 96-1395 قلمرو این مطالعه را تشکیل دادند. جهت گردآوری داده های موردنیاز، از ابزار های چندگانه مشاهده، مصاحبه، تحلیل برنامه تعالی و چک لیست محقق ساخته استفاده شد. فرایند تحلیل داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری و به شیوه تفسیری انجام شد. براساس یافته های این پژوهش، نتایج واقعی حاصل از اجرای برنامه تعالی مدیریت آموزشگاهی در شش مقوله اصلی «فعالیت های فوق برنامه»، «ارزشیابی»، «مدیریت کلاس»، «فعالیت های اجرایی»، «مسائل آموزشی» و «مسائل تربیتی» با نظر به تجارب مثبت و منفی آن مشاهده شد و با ارزش گذاری چک لیست حاصل از نتایج واقعی مشخص گردید که در طیف متوسط قرار دارد. همچنین، نتایج حاصل از ارزشیابی اهداف قصد شده در برنامه تعالی نشان داد هدف اول این برنامه با عنوان «زمینه سازی به منظور ارتقای کیفیت آموزشی و پرورشی مدارس» در سطح ارزشیابی پویا قرار دارد. با این توضیح که این هدف در حد مطلوب و سایر اهداف با قرار گرفتن در سطح ارزشیابی کمتر از حدانتظار، محقق نشدند. علاوه براین با نمره گذاری چک لیست مشخص شد که وضعیت موجود مبتنی بر اهداف قصدشده در سطح ضعیف قرار دارد با نظر به اینکه دو چک لیست نتایج واقعی و اهداف قصد شده با دو طیف بندی متفاوت نمره گذاری شدند.
نوگرایی در سازوکارهای انتخاب مدرسه: بررسی معیارهای انتخاب مدرسه توسط دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
169 - 188
حوزه های تخصصی:
این تحقیق از نظر هدف، نظری-کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل اطلاعات در زمره پژوهش های توصیفی به شمار می رود. جامعه ی آماری شامل 41819 دانش آموزان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1396- 1395 (21860 نفر پسر و 20031 نفر دختر) بودند که از بین آن ها 355 نفر بر اساس روش نمونه گیری سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب شد. برای شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب مدرسه از پرسشنامه محقق ساخته 41 گویه ای که بر اساس طیف لیکرت نمره گذاری شده بود، استفاده گردید. در این تحقیق برای سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ و برای اطمینان از روایی ابزارها از روایی محتوایی و روایی سازه استفاده شد. روش پژوهش توصیفی و برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی انجام گرفت. نتایج نشان داد که سه عامل اصلی شامل توانمندی مدرسه، ساختار کالبدی مدرسه و بازتاب بیرونی مدرسه در انتخاب مدرسه تأثیرگذار هستند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد تفاوت معنی داری بین معیارهای انتخاب مدرسه دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی با سایر مدارس دولتی وجود دارد.
بررسی بین المللی سازی نظام آموزش عالی در کشورهای آمریکا،کاناداواسترالیا وارایه الگوی مناسب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی و بین المللی،مدرسان دانشگاهی کم تر به عنوان تأمین کنندگان اطلاعات و بیشتر به عنوان مفسرانی هستند که مسؤولیتشان ایجاد محیط مناسب علمی برای درک عمیق حوزه های علمی است .در این راستا هدف اصلی ونقطه توجه برنامه ریزان درسی ، اساسا طراحی اهداف وبرنامه های آموزشی مطلوب و کار آمد بوده ا ست. دراین مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی استفاده شده است تا رویکردهای بین المللی سازی برنامه های در سی آموزش عالی در کشور های مختلف را مورد بررسی ومطالعه قرار دهد.ودر نهایت الگوی مناسب برای کشور ایران را پیشنهاد می دهد.. نمونه پژوهش شامل دانشگاهها ونظامهای آموزش عالی در کشورهایی که به بین المللی کردن آموزش عالی پرداختند، از قبیل آمریکا،کانادا واسترالیا می باشد. روش نمونه گیری پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند از بین کشورهایی که در زمینه بین المللی ساختن برنامه های درسی آموزش عالی فعالیت کرده اند، انجام گرفت. یافته های تحقیق شامل استراتژیها ،برنامه ها وفعالیتهای مناسب برای بین المللی کردن برنامه های درسی وروشهای تدریس ویادگیری آموزش عالی در هر کشور می باشد. مقایسه استراتژیهای سه کشور آمریکا ، کانادا و استرالیا نشان داد که مهمترین استراتژی این کشور ها بین المللی کردن برنامه درسی و یادگیری و الحاق محتوای بین المللی به برنامه های درسی موجود است و تغییر مکان فیزیکی استاد و دانشجو در قالب برنامه های مبادله کمتر مورد توجه است. امروزه ارجحیت بر بین المللی سازی برنامه های درسی بومی، ملی و محلی داخل هر کشور می باشد.
طراحی مدلی برای بازگشت سرمایه در نظام آموزش عالی از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی بازگشت سرمایه همیشه از پیچیده ترین و مبهم ترین و در عین حال ضروری ترین گام های بخش های مختلف اقتصادی و بخصوص اقتصاد آموزش است. براین اساس و با توجه به ویژگی های خاص دوره های آموزش از دور در مورد کیفیت و بازگشت سرمایه در این دوره ها سوالات جدی مطرح است لذا هدف این پژوهش بررسی نرخ بازگشت دوره های آموزش از دور دانشگاه پیام نور با استفاده از مدل استاندارد مینسر و الگوی بسط یافته آن، با در نظر گرفتن متغیرهای کنترلی شامل جنسیت و نوع تاهل می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بوده است که با استفاده از تحلیل رگرسیون انجام گرفته است. همچنین ضرایب مدل با حداقل مربعات معمولی و در چارچوب روش داده های تابلویی برآورد گردیده است. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه دوره های آموزش از دور برگزار شده در دانشگاه پیام نور از ابتدای سال 1390 تا پایان سال 1394 می باشد که از میان آنها 125 دوره با روش حذف سیستماتیک انتخاب شده است. اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش براساس اطلاعات ثبت نامی دانشجویان دانشگاه پیام نور جمع آوری شده است. نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که سطح مقاطع تحصیلی بر روی دریافتی آتی افراد اثر بیشتری نسبت به دیگر متغیرها دارد. از سوی دیگر نتایج پژوهش حاکی از آن است که نرخ بازگشت آموزش در زنان بیشتر از مردان است و همچنین نرخ بازگشت آموزش متاهلین نسب به افرادمجرد بیشتر است. بنابراین می توان گفت به طور کلی علی رغم شک و گمانه های مطرح شده در مورد بازگشت سرمایه و کیفیت دوره های آموزش از دور، در دانشگاه پیام نور نرخ بازگشت سرمایه مثبت بوده است که به نوعی می توان کیفیت این دوره ها را تایید کند.
تبیین رابطه سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی کاری اعضای هیات علمی دانشگاه با میانجی گری محبوبیت اجتماعی (مطالعه موردی: دانشگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت از شناسایی رابطه بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری با میانجی گری محبوبیت اجتماعی اساتید دانشگاه لرستان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی اعضای هیأت علمی دانشگاه لرستان می باشد که تعداد آنها بالغ بر 254 بود. به منظور انتخاب نمونه آماری، تعداد 148 نفر که از طریق جدول کرجسی و مورگان برآورد شده بود؛ با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردید. برای گردآوری داده های مورد نظر، از سه فرم پرسشنامه سرمایه اجتماعی، محبوبیت اجتماعی و کیفیت زندگی کاری که از روایی محتوی و پایایی قابل قبول برخوردار بودند؛ استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل فرضیه اساسی تحقیق که عبارت بود از "متغیر محبوبیت اجتماعی در رابطه با سرمایه اجتماعی اعضای هیات علمی دانشگاه و کیفیت زندگی کاری آنان نقش تعدیل گر دارد"؛ آزمون معادلات ساختاری و با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و LISREL، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج مبین آن بود که بین سرمایه اجتماعی اعضای هیات علمی دانشگاه و کیفیت زندگی آنان رابطه مثبت وجود دارد؛ این رابطه با تعدیل گری متغیر محبوبیت اجتماعی آنان افزایش می یابد. به عبارت دیگر محبوبیت اجتماعی، علاوه بر آنکه موجب افزایش کیفیت زندگی کاری اساتید می شود؛ رابطه بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری آنان را نیز قوی تر می کند.
شناسایی ابعاد و مولفه ها ی ارتقای کیفیت آموزشی درآموزشکده های سما دانشگاه آزاد اسلامی و تعیین سهم هر یک از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
105 - 126
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است با شناسایی ابعاد و مولفه های ارتقا کیفیت آموزشی در آموزشکده های سما، سهم هر یک از آن ها را در ارتقای کیفیت آموزشی این آموزشکده ها بیان کند. روش پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی است و از روش پژوهش آمیخته با رویکرد اکتشافی – متوالی استفاده شده است و از نظر گردآوری، داده ها توصیفی و زمینه یابی است. جامعه آماری این تحقیق را در فاز کمی، اعضای هیات علمی آموزشکده های سما در سراسر کشور که 445 نفر هستند، تشکیل داده اند و در فاز کیفی از نظرات 7 نفر از متخصصان و خبرگان استفاده شده است. بر اساس اصول تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون، چند متغیری برای مدل یابی، حجم نمونه 295 نفر تعیین گردید. با مطالعه مبانی نظری وانجام روش دلفی، 11 بعد و 91 مولفه شناسایی شد و جهت تکمیل به منظور رواسازی پرسشنامه و نیز تعیین مولفه ها از روش تحلیل اکتشافی در دو مرحله استفاده شد که که نهایتا 7 بعد و 59 مولفه باقی ماندند و پرسشنامه نهایی با 59 گویه تدوین و پس از تایید روایی و پایایی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و یافتن ساختار معنی داری از ترکیب ابعاد و مؤلفه ها و پاسخ ها، از روش تحلیل عاملی از نوع تحلیل عاملی اکتشافی و t تک نمونه ای برای تعیین درجه تناسب مدل استفاده شد. نتایج این تحلیل ها نشان داد که به ترتیب: اولویت، ارتقای سطح علمی مراکز آموزشی، ارتباط با صنعت و بازار کار، مسوولیت پذیری علمی، ارتباط و تعامل با دانشجو(ایجاد حس اطمینان)، ارتقای مهارت، تخصیص و افزایش اعتبارات پژوهشی(اکتشاف و اختراع) و در نهایت، تعهدات سازمانی از ابعاد مهم ارتقای کیفیت آموزشکده های سما به شمار می روند. بر اساس نتایج حاصل شده وضعیت موجود ارتقای کیفیت آموزشی در آموزشکده های سما با توجه به ابعاد و مولفه های به دست آمده، رو به مطلوب بوده است و تا وضعیت مطلوب(افق1404 سما) فاصله دارد. در پاسخ به سوال بعدی تحقیق، ارتقای سطح علمی مراکز آموزشی با بار عاملی 969/0، دارای بیشترین همبستگی با نمرات ارتقای کیفیت آموزشی در وضع مطلوب دارد و ارتباط با صنعت و بازار کار با 956/0 در مرتبه دوم، مسوولیت پذیری علمی با 952/0 در مرتبه سوم، ارتباط و تعامل با دانشجو با 884/0در مرتبه چهارم، ارتقای مهارت با 869/0 در مرتبه پنجم، تخصیص و افزایش اعتبارات پژوهشی با 859/0در مرتبه ششم و در نهایت، تعهدات سازمانی با 799/0در مرتبه هفتم قرار گرفت.
رابطه عزت نفس با عملکرد سازمانی وسازگاری شغلی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
207 - 224
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین عزت نفس سازمانی با عملکرد سازمانی وسازگاری شغلی مدیران هنرستان های شهرستان های ازنا و الیگودرز بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را همه مدیران و معاونین بخش اجرای هنرستان های شهر ازنا و الیگودرز تشکیل داده است که تعداد آنان به 75 نفر رسیده و در سال تحصیلی 95-96 مشغول به کار بودند. باتوجه به تعداد کم جامعه آماری ازروش نمونه گیری تمام سرشماری استفاده شد و تمامی اعضا جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. از سه ابزار پژوهشی، پرسشنامه استاندارد عزت نفس سازمانی پیرس و همکاران(1989)، پرسشنامه عملکرد سازمانی «Achieve» هرسی و گلداسمیت(2003) و پرسشنامه سازگاری شغلی دیﻮیﺲ و ﻻﻓکﻮایﺴﺖ (2006) جهت گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار spss و از آزمون لوین جهت همگنی واریانس ها، آزمون کلموگروف – اسمیرنف جهت برابری واریانس ها و آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون جهت آزمون فرضیه ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین عزت نفس سازمانی با عملکرد سازمانی و سازگاری شغلی، رابطه مثبت ومعناداری وجود دارد که فرضیات تحقیق تایید شد. لذا بین عزت نفس سازمانی با عملکرد سازمانی و سازگاری شغلی، رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد، یعنی با افزایش هرچه بیشتر عزت نفس در مدیران در سازمان عملکرد افراد و سازگاری شغلی آنان افزایش می یابد و در فرضیات فرعی یعنی در مولفه های عزت نفس سازمانی(پذیرش توسط دیگران، معتمد بودن و با کفایت بودن)با هر دو متغیر سازگاری شغلی و عملکرد سازمانی رابطه معنادار تائید شد.
بررسی شایستگی های پایه در بین دانش آموختگان رشته ی مدیریت آموزشی و ارزیابی میزان اثربخشی آن در دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با روش ترکیبی اکتشافی و با هدف شناسایی و بررسی شایستگی های پایه ای دانش آموختگان رشته ی مدیریت آموزشی انجام شد. در بخش کیفی، جامعه شامل کلیه خبرگان مدیریت آموزشی بود که با کاربست روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، 15 نفر از دانش آموختگان و اساتید مدیریت آموزشی مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری شدند. نتایج تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه ها 40 نشانگر را شناسایی نمود. نشانگرها در قالب 5 بعد شامل «ویژگی های روان شناختی»، «اخلاق حرفه ای»، «روابط انسانی»، «زبان انگلیسی» و «سواد فاوا» طبقه بندی شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه دانش آموختگان رشته مدیریت آموزشی دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که تعداد 126 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بر اساس نشانگان و ابعاد شناسایی شده، پرسشنامه شایستگی های پایه با رعایت روایی و پایایی مناسب تدوین شد. در بخش کمی با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی، تی تک نمونه ای، فریدمن، تحلیل واریانس یک راهه و تی برای دو گروه مستقل به تجزیه وتحلیل داده های پژوهش پرداخته شد. ابتدا، از طریق تحلیل عاملی اکتشافی، شایستگی ها به 37 شایستگی تقلیل پیدا کرد و تعداد 5 عامل شامل «ویژگی های روان شناختی»، «اخلاق حرفه ای»، «روابط انسانی»، «زبان انگلیسی» و «سواد فاوا» شناسایی شد.در گام بعد، نتایج نشان داد که وضعیت مهارت زبان انگلیسی در حد کمتر از میانگین و شایستگی های اخلاق حرفه ای، سواد فاوا، نگرشی، ویژگی های روان شناختی و روابط انسانی بالاتر از میانگین بودند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که در بین دانش آموختگان دانشگاه های دولتی شهر تهران تفاوت معناداری از نظر وضعیت شایستگی های پایه وجود نداشت. همچنین، سطح شایستگی های پایه دانش آموختگان مرد و زن در ابعاد پنج گانه با هم برابر بود.
سنجش سرمایه های فکری به منظور توسعه منابع انسانی در شرکت های خودرو سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده برنامه ریزی به منظور مدیریت سرمایه های فکری جهت تولید ارزش افزوده رویکردی است که مورد توجه مدیران و فعالان بخش دولتی و خصوصی قرار گرفته، علی رغم اهمیت روز افزون این بخش از سرمایه های سازمانی، معدود سازمان هایی برای اندازه گیری و مدیریت سرمایه های فکری تلاش کرده اند. پژوهش حاضر با هدف تدوین اهداف توسعه منابع انسانی بر اساس سنجش سرمایه های فکری در شرکت های خودرو سازی و ارائه راهکار جهت ارتقاء آنها انجام شده است. بدین من ظور برای ارزیابی ابعاد و مولفه های سرمایه فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری یا رابطه ای )، تحقیقی به روش توصیفی – پیمایشی اجرا شده است. از میان جامعه آماری که تعداد آن 2200 نفر بود 219 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای از رده های سازمانی مختلف انتخاب و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری بنیتس استفاده شده است. داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی چون فراوانی، آزمون t تک نمونه ای و آزمون ANOVA با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین وضعیت موجود(میانگین نمونه) و وضعیت مطلوب ( میانگین نظری) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت در ابعاد و مولفه های سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری وضعیت موجود بالاتر از وضعیت استاندارد است ولی در بعد سرمایه مشتری یا رابطه ای وضعیت موجود پایین تر از وضعیت استاندارد است. کلید واژه ها: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری ، سرمایه مشتری یا رابطه ای، توسعه منابع انسانی
رابطه بین بهزیستی معنوی و رهبری اصیل با خوشبینی تحصیلی معلمان ابتدایی
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
119 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش همبستگی حاضر بررسی رابطه بهزیستی معنوی و رهبری اصیل با خوشبینی تحصیلی معلمان ابتدایی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 225 معلم ابتدایی از بین معلمان ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهرستان رباطکریم به روش تصادفی خوشهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادههای تحقیق با استفاده از سه پرسشنامه بهزیستی معنوی الیسون و پالوتزیان (1982) شامل مؤلفههای بهزیستی وجودی و بهزیستی مذهبی با ضریب پایایی 93/0 و پرسشنامه رهبری اصیل والومبوا و همکاران (2008) شامل مؤلفههای شفافیت در روابط، جنبههای درونی اخلاق، پردازش متعادل اطلاعات و خودآگاهی با ضریب پایایی 89/0 و پرسشنامه خوشبینی تحصیلی معلمان ابتدایی بیرد و همکاران (2010) شامل مؤلفههای احساس خودکارآمدی معلمان، اعتماد به دانشآموزان و والدین و تأکید تحصیلی با ضریب پایایی 78/0 جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون تی تک نمونهای، رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد میانگین بهزیستی معنوی، رهبری اصیل و خوشبینی معلمان بالاتر از متوسط است. یافتهها نشان داد عوامل بهزیستی معنوی 21/0 توانایی پیشبینی خوشبینی تحصیلی را دارند. همچنین نتایج نشان داد عوامل رهبری اصیل 11/0 از تغییرات خوشبینی تحصیلی را تبیین میکنند. با توجه به نتایج پژوهش بهزیستی معنوی و رهبری اصیل میتوانند در افزایش خوشبینی تحصیلی معلمان نقش داشته باشند و در پی آن موجب بهبود کیفیت فرآیند یاگیری دانشآموزان شوند.
طراحی و هنجاریابی پرسشنامه سنجش اثربخشی برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت الکترونیکی مدیران آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف طراحی و هنجاریابی پرسشنامه سنجش اثربخشی برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت الکترونیکی مدیران انجام شده است روش ها: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن کلیه مدیران نواحی چهارگانه شیراز هستند در این تحقیق از بین نواحی چهارگانه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی، ناحیه ۳ به عنوان نمونه انتخاب شد سپس به روش نمونه گیری سرشماری، پرسشنامه بین کل مدیران مدارس دولتی و غیرانتفاعی این ناحیه (۲۴۲ مدیر) توزیع شد. در این تحقیق، با استفاده از اهدافی که میرکمالی درباره مدیریت آموزشی مطرح کرده و اصول مطرح شده درباره سایر عناصر برنامه درسی الکترونیکی نظیر محتوای الکترونیکی پراتا و لوپز(۲۰۰۵)، مواد و منابع آموزشی نیدیو(۲۰۰۵)، فعالیت های یادگیری هلمز و گاردنر(۲۰۰۶)، راهبردهای یاددهی یادگیری گاریسون(۲۰۰۶)، ارزشیابی از برنامه درسی مجازی نیدیو(۲۰۰۵)پرسشنامه ای طراحی شد داده ها از طریق آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی بررسی شد. یافته ها: در تحلیل عاملی اکتشافی، عامل های شش عامل اساسی مقاصد و اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیرنده، راهبردهای یاددهی و یادگیری(تدریس)، مواد و منابع آموزشی، ارزشیابی روی هم رفته،۶۳۴/۵۷ درصد از کل واریانس سنجش اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت مدیران را تبیین می کند و تعداد۱گویه حذف و تعداد گویه های پرسشنامه از ۲۸ به ۲۷ گویه تقلیل یافت.نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که گویه های پرسشنامه برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت مجازی مدیران آموزشی مورد پذیرش قرار می گیرد. نتیجه گیری: مقیاس پرسشنامه برنامه درسی دوره های آموزش ضمن خدمت مجازی مدیران آموزشی از روایی محتوایی و سازه ای مطلوب برخوردار است و می توان از آن برای ارزیابی دوره های آموزش ضمن خدمت مدیران آموزشی استفاده کرد.
بررسی رابطه ابعاد فرهنگی هافستد با شکل گیری شبکه های خط مشی در نظام آموزش عمومی کارآفرینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه ابعاد فرهنگی هافستد با شکل گیری شبکه های خط مشی در نظام آموزش عمومی کارآفرینی ایران پرداخته است. از نظر هدف، توسعه ای وکاربردی است که به روش کتابخانه ای و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش اساتید دانشگاهها وکارشناسان اداری نظام آموزش عمومی کارآفرینی کشور می باشد؛ با توجه به حجم بالای جامعه آماری و عدم دسترسی به آمار آن، حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به تعداد 837 نفر انتخاب گردیده است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه سنجش نگرش های فرهنگی هافستد و پرسشنامه محقق ساخته شبکه های خط مشی جمع آوری شده است. روایی محتوایی پرسشنامه های مذکور به ترتیب 92/0 و 90/0 و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 848/ و 825/ محاسبه گردیده است. تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرم افزار SPSS انجام شده است نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین خصوصیات فرهنگی جمع گرایی، فاصله کم قدرت، عدم اجتناب از پدیده عدم اطمینان و زن سالاری و شکل گیری شبکه های خط مشی در نظام آموزش عمومی کارآفرینی ایران رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.
بازنمایی مشکلات فرایند اجرای پایاننامه ها و رساله ها: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی مشکلات فرایند اجرای پایان نامه و رسالههای دانشجویان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و ارائه راهکارهایی برای رفع مشکلات موجود انجام شد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. میدان پژوهش، دانشگاه تهران بود و مشارکتکنندگان 8 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع ملاکی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. دادهها با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته جمعآوری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از روش جیورجی و در پنج گام انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که ادراک دانشجویان تحصیلات تکمیلی از مشکلات دانشجویان در فرایند اجرای پایان نامهها و رسالههایشان به 7 مضمون کلی شامل مشکلات دانشجو یا عوامل فردی (9 زیرمضمون)، مشکلات اساتید (10 زیر مضمون)، مشکلات کلان جامعه (8 زیرمضمون)، مشکلات بروکراتیک (8 زیر مضمون)، مشکل در انتخاب موضوع (2 زیرمضمون)، مشکلات مادی (3 زیرمضمون) و مشکلات اجرا (2 زیرمضمون) را شامل میشود.
طراحی و اعتبار یابی مدل ارزشیابی عملکرد وظیفه مدار مدیرگروه آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
291 - 328
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله شناسایی شرح وظایف مدیران گروه های آموزشی در دانشگاه های دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات کشور ایران است تا بر مبنای آن، الگویی برای ارزشیابی از عملکرد مدیرگروه آموزشی ارائه شود. روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی است که طی دو مرحله کیفی و کمی با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. با انجام مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک موجود شرح وظایف مدیرگروه آموزشی به کمک نرم افزار تحلیل داده های کیفی مکس کیو.دی.ای استخراج شد. بدین منظور کار تحلیل محتوا طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت و تعداد 1297 کد باز استخراج شده و پس از آن در قالب 26 مولفه (کدهای محوری) و 6 مقوله های اصلی( کدهای اختیاری) دسته بندی شد. هم چنین 17 مصاحبه با متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزش عالی انجام شد. انتخاب نمونه ها بر اساس روش نمونه گیری هدفمند بود. با پیاده سازی و تحلیل و کدگذاری متن مصاحبه ها، تعداد 1503 کد استخراج و در قالب 31 مولفه و7 مقوله اصلی دسته بندی شدند. مقایسه دو الگوی شرح وظایف حاصل از تحلیل مبانی نظری و مصاحبه های پژوهش منجر به الگوی نهایی شرح وظایف مدیرگروه آموزشی شد که دارای 7 مقوله ی اصلی و 42 مولفه بود. مقوله های اصلی شرح وظایف مدیرگروه آموزشی عبارتند از رهبری گروه، کسب شایستگی ها و مهارت ها، تعاملات، مربی گری، مدیریت اجرایی، ایجاد تغییر و تنوع و ارتقای کیفیت. به منظور برازش الگوی مذکور، برای اجرای مطالعه ای جنبی، تعداد 40 مدیرگروه از دانشگاه های دولتی انتخاب شدند. برازش الگو طی سه مرحله و محاسبه آماره های مورد نیاز، منجر به حذف 7 گویه و تایید مدل نهایی با 113 گویه شد. این ابزار می تواند در بازبینی شرح وظایف مدیرگروه آموزشی در آیین نامه مدیریت دانشگاه ها و نیز سنجش وضع موجود و خودارزشیابی عملکرد توسط سایر مدیران گروه ها مورد استفاده قرار گیرد. <br clear="all" /> [1] Maxqda
ارائه الگوی تاثیر مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر اثربخشی سازمانی در سازمان آموزش و پرورش استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگویی جهت تاثیر مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر اثربخشی سازمانی در سازمان آموزش و پرورش استان گلستان طراحی و اجرا شده است. پژوهش حاضر از نظر نحوه گرد اوری داده ، موضوع مورد بررسی، هدف، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها ، شیوه انتخاب و دستیابی به جامعه اماری ، زیر گروههای آن و نیز ازمودنیها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران، معاونین و کارشناسان آموزش و پرورش اداره کل و شهرستان های استان گلستان در سال تحصیلی 95- 1394 به تعداد 763 نفر تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 256 نفر محاسبه گردید.برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. در روش میدانی، پرسشنامه بسته پاسخ با 65 گویه در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت تنظیم گردید. داده های جمع آوری شده در محیط spss طبقه بندی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 97/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از جداول فراوانی و محاسبه شاخص ها استفاده گردید. برای ارائه الگو از نرم افزار مدل سازی LISREL در قالب توصیف و تحلیل استفاده شد.بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده تایید آن توسط تحقیقات قبلی و نظریه های موجود، می توان نتیجه گرفت که چارچوب ارائه شده از پشتوانه نظری، تجربی و اعتبار کافی برخوردار بوده و اجرای آن به منظور افزایش اثربخشی سازمان پیشنهاد می گردد.
بررسی نقش میانجی جهت گیری هدف شغلی در ارتباط بین سلامت سازمانی مدرسه و تعهد شغلی نمونه ای از معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی جهت گیری هدف شغلی در ارتباط بین سلامت سازمانی مدرسه و تعهد شغلی نمونه ای از معلمان صورت گرفت. پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه معلمان تمامی مقاطع تحصیلی در شهرستان اشکذر در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند. 302 نفر از این معلمان با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های جهت گیری هدف شغلی، سلامت سازمانی مدرسه و تعهد معلم پاسخ دادند. آلفای کرونباخ پرسشنامه های سلامت سازمانی و تعهد معلم به ترتیب 94/0 و 84/0 و پرسشنامه جهت گیری هدف شغلی به ترتیب برای زیرمقیاس های جهت گیری هدف یادگیری، گرایشی و اجتنابی 92/0، 88/0، و 85/0 بود. در نهایت، داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمامی متغیرها به غیر از جهت گیری هدف یادگیری و اجتناب، با یکدیگر همبستگی معنی دار مثبت دارند. همچنین جهت گیری هدف شغلی یک نقش میانجی بین سلامت سازمانی مدرسه و تعهد شغلی معلم ایفا می کند و مدل مفروض در پژوهش حاضر از برازش خوبی برخوردار است. به عبارتی دیگر، می توان نتیجه گرفت که که سلامت سازمانی مدرسه، بستر مناسبی برای همه معلمان با هر سه جهت گیری هدف شغلی فراهم می آورد تا تعهد بالایی نسبت به کار خود داشته باشند.