فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 1
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل جامع همکاری آموزش و پرورش و شهرداری ها برای تحقق اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش طراحی و اجرا شد. روش پژوهش از نظر هدف، به صورت کاربردی و با توجه به نوع داده، به صورت ترکیبی از نوع اکتشافی بود. میدان پژوهش شامل صاحب نظران مطلع و مسلط به موضوع پژوهش بود که با روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد شامل مدیران، معاونان، کارشناسان و معلمان آگاه به موضوع پژوهش بودند. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیّه مدیران کل، معاونان و کارشناسان ارشد ادارات کل آموزش وپرورش استان های غربی کشور در سال 1398 بودند که تعداد آنان بر اساس برآوردهای انجام شده حدود 6000 نفر بود؛ با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و جدول کرجسی- مورگان به تعداد 361 نفر انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده ها در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و فرایند کدگذاری باز و محوری صورت گرفت و در مرحله کمی از آمار استنباطی (معادلات ساختاری و تحلیل عاملی اکتشافی) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها نشان داد عوامل مؤثر بر همکاری آموزش وپرورش به منظور تحقق اهداف سند تحول آموزش وپرورش عبارت اند از: فرهنگ سازمانی، ایمنی، آینده نگری، نگرش سیستمی و توسعه سیاسی. نتایج همچنین نشان داد که عوامل مؤثر بر همکاری آموزش وپرورش (فرهنگ، ایمنی، آینده نگری، نگرش و توسعه) بر متغیر همکاری آموزش وپرورش تأثیری به میزان 66/0 دارد.
تعیین ابعاد الگوی تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیق حاضر با هدف، تعیین ابعاد تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی دوره متوسطه به منظور ارائه الگو بوده است..
روش شناسی: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش را همه معلمان دوره متوسطه شهر اصفهان (5902 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 360 نفر نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای تصادفی صورت گرفت. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی دوره متوسطه بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل صورت پذیرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، ابعاد الگوی تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی شامل ابعاد هفتگانه (بهره وری در تدریس، اخلاق آموزشی، رشد حرفه ای، زودبازده سازی برنامه درسی، درس پژوهی، تأمل بربرنامه درسی، آینده نگری) بوده است.
نتیجه گیری: تغییر بینش معلمان برای آموزش کارآفرینانه وابسته به ابعاد یاد هفتگانه یاد شده است و بدون توجه به این ابعاد، معلمان نمی توانند در تدریس خود ذهنیت دانش آموزان را جهت به کارگیری محتوای آموخته شده در عمل بهبود بخشند.
واکاوی تاریخچه آموزش و توسعه منابع انسانی درایران: از عصر سنت تا دوره ثبات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف اصلی این پژوهش بررسی سیر تاریخی آموزش و توسعه منابع انسانی در ایران است. نگارندگان معتقدند این حوزه از فقر آگاهی تاریخی در کشور رنج برده و همین ناآگاهی تاریخی می تواند منجر به دوباره کاری و تکرار شکست هایی شود که در گذشته اتفاق افتاده اند. از سوی دیگر آگاهی تاریخی می تواند باعث درس آموزی از موفقیت های گذشته شده و ما را از اتخاذ تصمیمات هزینه بر باز دارد. روش شناسی پژوهش : در این مطالعه تلاش شده است تا از طریق بررسی کتاب ها، مقالات، اسناد و مصاحبه با خبرگان، داده های لازم جمع آوری شده و پس از نقد درونی و بیرونی اسناد مذکور سیر تحول آموزش و توسعه منابع انسانی در ایران به تصویر کشیده شود. یافته ها : بر اساس یافته ها ، تاریخ توسعه منابع انسانی در ایران را می توان در سه مرحله طبقه بندی کرد ، یعنی دوره های سنتی (از سلسله ماد تا تأسیس دارالفنون) ، عصر تأسیس (از تأسیس دارالفنون تا 2010) ، و دوران ثبات (از تأسیس انجمن آموزش و توسعه ایران تا کنون). علاوه بر این ، هر نقطه عطفی در دوران ذکر شده است. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که کشور از دوران شکوفایی فاصله زیادی دارد زیرا شرکت ها (اعم از دولتی یا خصوصی) اعتماد چندانی به این موضوع ندارند که بخش آموزش چگونه می تواند برای آن ها ارزش افزوده ایجاد کند. در حقیقت ، بخش های آموزشی موفق نشده اند که خود را به عنوان شرکای استراتژیک برای شرکت های خود ثابت کنند. از سوی دیگر ، دانشگاهیان قادر به تولید دانش متنی برای کشوری که عمدتاً توسط بخش دولتی اداره می شود ، نیستند.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط بین هوش فرهنگی و فرهنگ مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
135 - 152
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش حاضر تحقیق توصیفی – همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کادر آموزشی مدارس متوسطه دوره دوم شهر مهاباد به تعداد 370 نفر بود. برای نمونه گیری ابتدا با محاسبه حجم نمونه از طریق معادله کوکران تعداد 221 نفر انتخاب و سپس جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای، استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرهنگ مدرسه و پرسشنامه هوش فرهنگی و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادله ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین هوش فرهنگی مدیران مدارس با فرهنگ مدرسه رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد هوش فرهنگی به ترتیب بعد فراشناختی، شناختی، انگیزشی، و رفتاری با فرهنگ مدرسه رابطه مثبت و معناداری داشتند.
توسعه الگوی مدرسه سالم : یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه : تبدیل مدرسه به یک مکان سالم یکی از چالش های دست اندرکاران هر نظام آموزشی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف توسعه الگوی مدرسه سالم و ارائه یک الگوی جامع با استفاده از اندوخته تجربی و مفهومی انجام شده است. روش پژوهش: برای تعیین مولفه های لازم توسعه الگوی مدرسه سالم با روش مصاحبه نیمه ساختار مند و پرسشنامه نیمه باز ، نظر سر گروه مدیران مدارس مقاطع ابتدایی و متوسطه، متخصصان رشته مطالعات برنامه درسی ، اعضای کمیته پژوهش و اساتید راهنما و مشاور گردآوری شد. داده های حاصله از طریق نرم افزار N-Vivo تجزیه و تحلیل گردید، جدول عناصر مدرسه سالم ، شبکه مضامین سازمان دهنده سطح اول، دوم و مضامین پایه دسته بندی و سازمان دهی شد. اعتبار یابی یافته ها با روش همسو سازی و کنترل و خود بازبینی محقق در طی فرایند جمع آوری و تحلیل یافته ها انجام گرفت. یافته ها : بر اساس نتایج پژوهش، مدرسه سالم دارای 7 مضمون سازمان دهنده سطح اول یا ابعاد اصلی ، 37 مضمون سازمان دهنده سطح دوم و 82 مضمون پایه می باشد . نتیجه گیری: تحقق مدرسه سالم مستلزم توجه به تمامی ابعاد 126 گانه ویژگی های حاصل به وسیله پژوهش حاضر می باشد تا مختصات یک مدرسه سالم طراحی و عملیاتی گردد.
شناسایی ابعاد و سنجش وضعیت مؤلفه های بهسازی دبیران دبیرستان های استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
129 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش مؤلفه های بهسازی معلمان مقطع متوسطه استان تهران انجام پذیرفت. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی - پیمایشی بود. از نظر نوع داده آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان جامعه علمی و متخصصان بهسازی منابع انسانی آموزش و پرورش بودند که در این پژوهش 14 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری به عنوان مصاحبه شونده درنظر گرفته شد. جامعه آماری در بخش کمی، شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه استان تهران که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای طبقه ای نسبی انتخاب شدند، ابزار پژوهش در بخش کیفی، شامل مصاحبه و تحلیل محتوا بود در بخش کمی، از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای سنجش روایی صوری پرسشنامه از طریق اجرای آزمایشی، روایی محتوی و روایی سازه از طریق قضاوت خبرگان ومرور جامع ادبیات استفاده شد؛ همچنین به منظور محاسبه پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی پژوهش از طریق کدکذاری، تحلیل محتوا انجام پذیرفت و در بخش کمی در قسمت توصیفی و بخش استنباطی با استفاده از نرم افزار Spss و Amos انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد، شایستگی های مورد نیاز بهسازی معلمان در 8 بعد و 74 مولفه شتاسایی شده اند که ابعاد آن شامل: شایستگی دانش پداگوژیکی و موضوعی ، شایستگی فناوری، شایستگی پژوهشی، خودبالندگی، شایستگی های پایه، شایستگی اجتماعی - عاطفی، شایستگی اخلاقی - معنوی و هویت حرفه ای می باشد.
شناسائی و اولویت بندی نشانگرهای کلیدی عملکرد در مدارس ابتدایی با روش های دلفی فازی و سوآرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
489 - 455
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی نشانگرهای کلیدی عملکرد در مدارس ابتدایی به روش اکتشافی و با بهره گیری از روش های دلفی فازی و سوآرا انجام شده است. خبرگان(جامعه آماری پژوهش)، شامل اساتید مدیریت آموزشی و متخصصان تعلیم و تربیت در وزارت آموزش و پرورش هستند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه ساختاریافته است. از مولفه ها و نشانگرهای استخراج شده از ادبیات پژوهش به عنوان پایه و اساس طراحی مصاحبه ساختاریافته استفاده شد. برای شناسائی و غربالگری نشانگرها، از روش دلفی فازی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدارس دوره ابتدایی دارای 102 نشانگر در 6 مولفه توسعه روابط انسانی، برنامه ریزی استراتژیک، رشد و یادگیری، آموزش و ارزشیابی، مدیریت و رهبری و محیط و جامعه هستند. در پایان با روش سوآرا وزن نهایی مولفه ها و نشانگرهای کلیدی موردنظر به دست آمد که مولفه های مدیریت و رهبری، رشد و یادگیری و محیط و جامعه با اهمیت ترین مولفه ها معرفی شدند. با توجه به نتایج پژوهش می توان اذعان نمود، مدارس و نهادهای بالادستی آن هنوز نیازمند اقدامات مؤثرتری در زمینه مدیریت عملکرد در مدارس ابتدایی هستند.
مدل یابی روابط ساختاری عملکرد آموزشی معلمان بر اساس رفتار شهروند سازمانی و میانجی گری اشتیاق شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
99 - 82
حوزه های تخصصی:
ﭘﮋوﻫﺶ حاضر ﺑﺎ ﻫﺪف تدوین مدل ﺳﺎﺧﺘﺎری عملکرد آموزشی معلمان بر اساس رفتار شهروند سازمانی و میانجی گری اشتیاق شغلی اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل معلمان استان کردستان در سال تحصیلی 98-1397 بود که مشتمل بر 11040نفر بود. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﭘﮋوﻫﺶ 358 نفر بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عملکرد آموزشی زرانی، رفتار شهروندی سازمانی پادساکف و اشتیاق شغلی سالوانا و همکاران استفاده شد. با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و LISREL از تحلیل مدل معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که رفتار شهروند سازمانی بر عملکرد آموزشی معلمان اثر مستقیم دارد؛ اشتیاق شغلی بر عملکرد آموزشی اثر مستقیم دارد. رفتار شهروند سازمانی اثر غیرمستقیم (از طریق اشتیاق شغلی) بر عملکرد آموزشی معلمان دارد. بنابراین، رفتار شهروند سازمانی و نقش میانجی گری اشتیاق شغلی معلمان نقش سازنده و موثری در افزایش کیفیت عملکرد آموزشی معلمان دارد. از این رو، توجه به ابعاد رفتار شهروند سازمانی و اشتیاق شغلی معلمان برای کیفیت عملکرد آموزشی آنان ضروری است. کیفیت کلید واژگان: عملکرد آموزشی، رفتارشهروند سازمانی، اشتیاق شغلی، معلمان.
الگوسازی روابط ساختاری جهان بینی رهبری و توان پاسخگویی به محیط با نقش واسطه گری انسجام سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
497 - 472
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیّه معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه دولتی شیراز بود که با روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای (بر حسب دوره تحصیلی) و براساس فرمول کوکران تعداد 369 نفر انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل فرم خلاصه شده مقیاس جهان بینی رهبری، فرم خلاصه شده مقیاس انسجام سازمانی و مقیاس توان پاسخگویی به محیط بود که پس از محاسبه روایی و پایایی بین نمونه توزیع و جمع آوری شد. به منظور تحلیل داده-های پژوهش از نرم افزار AMOS و آزمون مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که توان پاسخگویی مدارس به محیط به وسیله انواع جهان بینی رهبری کارآفرینی شبکه ای و تنظیمی به صورت مستقیم پیش بینی شده است. همچنین انواع جهان بینی رهبری کارآفرینی، اجتماعی، شبکه ای و تنظیمی از طریق انسجام سازمانی به صورت غیر مستقیم، توان پاسخگویی مدارس به محیط را پیش بینی کرده اند. بنابراین مدیران و رهبران مدارس می توانند برای بهبود توان پاسخگویی به محیط بر جهان بینی رهبری تمرکز کنند و برای تسهیل این فرایند از انسجام سازمانی بهره گیرند.
پارادایم توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین مدل توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور با استفاده از سنت پژوهش کیفی داده بنیاد و با رویکرد سیستماتیک اشتراوس وکوربین و با منطق پارادایمی انجام شد .حوزه این پژوهش مصاحبه های انجام شده با مدیران مراکز رشدکشور به تعداد 15مصاحبه باز بود. نمونه گیری ازطریق روش نظری و با توجه به نوع کدگذاری صورت گرفت که تحلیل داده ها برمبنای سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. از تحلیل مصاحبه ها در مرحله کدگذاری از204 مفهوم، درمرحله کدگذاری محوری60 مقوله فرعی و در مرحله کدگذاری انتخابی23 مقوله اصلی دسته بندی شد. نتایج پژوشه نشان داد: شرایط علّی پارادایمی توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه ها شامل 6 مؤلفه اصلی(بستر سازمانی،عوامل آموزشی، عوامل مالی، الگوهای ارتباطی، کار تیمی اثربخش، تحقیقات بازار) بوده است. شرایط زمینه ای شامل 3 مقوله اصلی(کارکرد، اقتصاد، قوانین). بستر و شرایط مداخله گر شامل4 مقوله اصلی(حمایت، توانمندسازی، نگرش،تحلیل رفتار متقابل)، راهبردهای پارادامی شامل5 مقوله های اصلی(تمایز، پاداش، جاذبه علمی، توسعه ایده پردازی، پشتیبانی مالی)، پیادمدهای پارادایم توسعه کیفی شامل 5 مقوله اصلی(اشتغال غنی و تقویت شده، رشد کارآفرینی، مدیریت استعداد، بازاریابی علمی) بود. در نهایت نظریه اولیه مدل توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور بر اساس مقوله های یاد شده به صورت الگوی مفهومی تدوین گردید.
مقایسه کانون ارزیابی(AC) در مشاغل با عملکرد وابسته بالا و پایین در توانمندسازی فردی و تیمی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تفاوت بین کانون ارزیابی بعد محور و کانون ارزیابی وظیفه محور و آموزش در توانمندسازی فردی و توانمندسازی تیمی در محیط کار انجام شد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی بوده و شرکت کنندگان در پژوهش شامل 24 نفر از مدیران یک شرکت صنعتی بودند که به صورت نمونه هدفمند و با توجه به جدول مورفی و میورز (1999) انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در پژوهش شامل تمرین های شبیه سازی (ایفای نقش، بحث گروهی بدون رهبر، مطالعه موردی و ارائه شفاهی)، پرسشنامه توانمند سازی فردی (اسپریتزر،1995) و پرسشنامه توانمندسازی تیمی (کیرکمن و روزن،1999) بود. داده ها توسط آزمون کروسکال والیس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین کانون ارزیابی بعد محور و وظیفه محور و آموزش در توانمندسازی تیمی تفاوت وجود دارد. همچنین کانون ارزیابی در مشاغل با عملکرد وابسته بالا و پایین در توانمندسازی تیمی تفاوت وجود دارد (05/0>P).کلیدواژه ها: توانمندسازی تیمی، توانمندسازی فردی، کانون ارزیابی(AC)
شناسایی ذهنیت معلمان کارآفرین نسبت به عوامل مرتبط با ترویج فرهنگ کارآفرینی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
243 - 263
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر از روش شناسی آمیخته کیو استفاده شد. ابتدا از رویکرد کیفی و سپس رویکرد کمی با اجرای کارت ها، برای گردآوری داده ها بهره گرفته شد. مرحله نخست، با مرور ادبیات موضوع و مراجعه به منابع مختلف و با 11 نفر از نخبگان کارآفرین مطلع مصاحبه انجام شد؛ سپس فضای گفتمان جمع بندی و ارزیابی شد، در مرحله بعد 65 گزاره برای نمونه کیو انتخاب شدند و دسته کیو ایجاد شد؛ بعد از انتخاب مشارکت کنندگان که شامل معلمان کارآفرین شهرستان تبریز که حدوداً تعداد 260 نفر بود، مرتب سازی گزاره ها توسط 152 نفر که به شکل نمونه هدفمند انتخاب شدند، آغاز شد و پس از ثبت داده ها، تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss به روش تحلیل عاملی کیو انجام گردید. طبق یافته های پژوهش در نهایت 8 دیدگاه مختلف در خصوص ترویج فرهنگ کارآفرینی در مدارس، به دست آمد. این دیدگاهها حاکی از آن است که ترویج فرهنگ کارآفرینی در مدارس به ترتیب تحت تأثیر عواملی از قبیل ایجاد زیرساخت های کارآفرینی، توسعه آموزش های کاربردی، بهبود منابع و امکانات مدارس، توانمندسازی کنشگران انسانی، مدیریت مدرسه محور، پذیرش تفاوت ها، ارتباط با جامعه و صنعت، آموزش و برنامه درسی خلاق، قرار دارد.
بررسی اثربخشی روش های تدریس بر جرات ورزی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی روش های تدریس بر جرات ورزی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال ۱۳۹۹ انجام شد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی شهر کرمان در سال ۱۳۹۹ می باشد که تعداد آنها ۵۳۵۳ نفر است.نمونه پژوهش حاضر حدود۲۰۰ نفر از دانش آموزان که براساس ملاک های ورودی به مداخله به صورت تصادفی به چهار گروه آزمایش(سه گروه آزمایش) و (یک گروه)کنترل تقسیم شدند(هر گروه ۵۰ نفر). گروه آزمایش تحت مداخله روش های تدریس(بارش مغزی، نقش مفهومی و مشارکتی)در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای (هفته ای دوبار) قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله را دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش نامه جرات ورزی گمبریل و ریچی (۱۹۷۵)، پرسشنامه باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (۱۹۹۱) بودند. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر سه گروه آزمایش افزایش میانگین نمرات جرأت ورزی و باورهای انگیزشی در مقایسه با گروه کنترل پس از اجرای هر یک از روش های آموزشی بوده و با توجه به اینکه در متغیر جرأت ورزی و باورهای انگیزشی نمرات بالاتر نشان دهنده سطح بهتر جرأت ورزی و انگیزش دانش آموزان است؛ بنابراین می توان گفت روش های تدریس بر دانش آموزان ابتدایی اثرات مثبتی داشته است. با توجه به میزان افزایش رخ داده در هر روش تدریس می توان گفت در روش تدریس مشارکتی نسبت به سایر روش های مورد تدریس، پیشرفت بیشتری در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی بوده است.
تبیین نقش سرگروه های معلمان درکیفیت اجرای برنامه های آموزشی دوره ابتدایی: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش سرگروه های معلمان در فرایند اجرای برنامه های آموزشی مدارس دوره ابتدایی بوده است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی با روش تحلیل مضمون بود. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند 13 نفر از سرگروه های معلمان شمال استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختارمندی تا اشباع کامل داده ها صورت گرفت. جهت اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش خود بازبینی و دریافت بازخورد از پاسخ دهندگان استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، فرایند 3 مرحله ای ترکیبی متشکل از روش کینگ و هاروکس (2010)، براون وکلارک (2006) و آتراید- استرلینگ (2001) مورد استفاده قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد که در شبکه مضامین، مفهوم استراتژیست آموزش مضمون فراگیری است که جایگاه سرگروه های معلمان را با 5 مضمون سازمان دهنده(مدیریت دانش معلمی، همیاران کانونی، تدریس پژوهی، حرفه پروری و برنامه سازی) و 30 مضمون پایه تشریح می کند.
شناسایی شاخص های اثرگذار در طراحی سامانه موبایل موک برای آموزش مجازی کارکنان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخصهای اثزگذار طراحی سامانه موبایل موک جهت آموزش مجازی کارکنان بود. از پایگاه های علمی پروکوییست، گوگل اِسکالِر، ساینِس دایرکت، ِامرالد ، ِاسکوپوس و ِاسپرینگر تعداد 28 مقاله انتخاب شد و با روش مقایسه مستمر و تحلیل محتوای کیفی به منظور استخراج نظامند یافتههای متون پیشین تحلیل شدند. از درون متن مقالات و از طریق فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی 27 مفهوم و 4 مقوله اصلی(شاخص) استخراج شد. یافتهها نشان دادند که در طرّاحی موبایل موک باید به مقولههای تعامل سیّار، سیستم پشتیبانی آموزشی، پذیرش فنّاوری و سیستم پشتیبانی فنّی توجّه کرد. با توجه به یافتههای پژوهش ترکیب فرمت موک و یادگیری سیّار پتانسیل زیادی برای یادگیری غیررسمی و مادام العمر دارد و توصیه میشود که کارکنان با تعامل با یکدیگر و یا حتی مطرح شدن آنها به عنوان پژوهشگر و اطلاع آنها از مسائل و دانش روز در جهت تحقق شایستگی حرفهایشان از طریق فنّاوری موبایل موک گام موثری بردارند. شناخت شاخصهای مهم در طراحی فنّاوری نوین موبایل موک در افزایش شایستگی حرفهای و نوآوری سازمانی، از این جهت حائز اهمیت است که میتوان با هم افزایی متخصّصین در کنار یکدیگر به نفع ارتقای عملکردکارکنان و نوآوری سازمانی سود جُست.
نقش رهبری تحول آفرین در سلامت سازمانی مدارس: آزمون نقش میانجی عدالت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
157 - 179
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پایداری روابط میان رهبری تحول آفرین، عدالت سازمانی و سلامت سازمانی در مدارس شهرستان سبزوار بود و براساس هدف از دسته پژوهش های کاربردی محسوب می شود؛ زیرا نتایج پژوهش قابل استفاده برای تمام مدارس و نظام های آموزش و پرورش، به خصوص مدارس شهرستان سبزوار است. با توجه به چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز توصیفی و از نوع همبستگی بود که در آن روابط متغیرها بر اساس هدف پژوهش تحلیل می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس شهرستان سبزوار بودند که در سال تحصیلی 97-96 به خدمت اشتغال داشتند. این تعداد شامل 4892 نفر است. نمونه مورد مطالعه براساس جدول مورگان 357 نفر تعیین شد که پرسش نامه بین 365 نفر به صورت طبقه ای تصادفی در نیمه دوم سال 1397 توزیع شد. به منظور سنجش روایی سؤالات پرسش نامه، روایی محتوا و روایی سازه مدنظر قرار گرفت، روایی محتوا توسط متخصصان حوزه رفتار و مدیریت آموزشی تأیید شد. به منظور سنجش پایایی، یک نمونه اولیه شامل40 پرسش نامه پیش آزمون شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پرسش نامه در بخش آمار استنباطی از آزمون های Tتک نمونه ای، کلموگروف-اسمیرنوف، تحلیل عاملی تأییدی و الگویابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که رهبری تحول آفرین هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم به واسطه عدالت سازمانی نقش کلیدی را در توسعه سلامت سازمانی دارد. همچنین عدالت سازمانی تأثیر مثبت، مستقیم و معنی دار بر سلامت سازمانی دارد.
بررسی وضعیت چابکی منابع انسانی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
97 - 71
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی مدلی برای چابک سازی منابع انسانی در آموزش و پرورش انجام شد. از نظر هدف، پژوهش کاربردی بود. روش گرداوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیّه کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 344 نفر بود که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری سرشماری کامل استفاده شد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ای محقق ساخته مشتمل بر 6 مؤلفه و 57 نشانگر بود که بر مبنای مقیاس 5 گزینه ای طراحی شده بود. روایی آن از نظر محتوایی و سازه موردبررسی و تأیید قرار گرفت. پایایی کلی پرسش نامه 835/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که وضعیت چابکی منابع انسانی آموزش و پرورش شهر تهران از نظر دو مؤلفه مدیریت و رهبری (با 12 نشانگر) و آموزش و توانمندسازی منابع انسانی (با 6 نشانگر) در حد مطلوب و از نظر چهار مؤلفه کار گروهی و همکاری های متقابل (با 8 نشانگر)، مؤلفه فناوری (با 11 نشانگر)، مؤلفه دانش محوری (با 13 نشانگر) و مؤلفه فرهنگ سازمانی (با 7 نشانگر) در حد نامطلوب است. بنابراین، برای بهبود عملکرد منابع انسانی، بر افزایش و گسترش چابکی در آموزش و پرورش تأکید می شود.
شناسایی عوامل برنامه درسی چند فرهنگی دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل برنامه درسی چندفرهنگی دوره متوسطه دوم آموزش و پرورش ایران بوده است. که از نظر هدف کاربردی، روش اجرا توصیفی از نوع آمیخته اکتشافی و پیمایشی است. مشارکت کنندگان اول، شامل 9 نفر ازخبرگان و صاحب نظران (استادان عضو هیات علمی دانشگاه با تحصیلات دکتری در رشته برنامه ریزی درسی) حداقل دارای 15 سال سابقه بودند که به صورت هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و با همان تعداد به اشباع رسیده و تحت مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. برای اطمینان از روایی مصاحبه از روش مثلث سازی (سه سویه سازی) استفاده گردید. مشارکت کنندگان دوم پژوهش، شامل مدیران و دبیران دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال 1399 حدود 2000 نفر هستند. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 400 پرسشنامه بین این افراد توزیع و تعداد 386 پرسشنامه دریافت و مورد تحلیل قرار گرفت. برای بررسی روایی واگرا، از مقایسه ی جذر AVE هر سازه (متغیر) با مقادیر ضرایب همبستگی بین سازه ها استفاده شد و ضریب پایایی ترکیبی به دست آمده برای همه مؤلفه های تحقیق بزرگ تر از 70/0 هستند و این موضوع نشان دهنده همبستگی درونی مناسب بین متغیرها برای سنجش مفاهیم مورد نظر بود. روش گردآوری داده ها در جامعه اول بصورت مطالعه کتابخانه ای است. کدگذاری داده ها در سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد و پنج تن از مشارکت کنندگان با تأیید یافته های پژوهش، روایی و پایایی کدگذاری ها را تأیید کردند. و در جامعه دوم پزوهش، تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای Smart PLSو SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه درسی چندفرهنگی به مؤلفه های «مبانی؛ شرایط علی، «برنامه درسی چندفرهنگی؛ مقوله محوری»، «فعالیت ها به عنوان عوامل زمینه ای»، «اهداف به عنوان راهبردها»، «روش های ارزیابی به عنوان شرایط مداخله گر» و در نهایت «محتوی به عنوان پیامدها» وابسته است. در نهایت نتایج نشان داد که روایی و فرضیات مدل مورد تأئید قرار گرفته است.
مدل سازی شاخص های رهبری هدفمند در مدارس با روش ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه مدلسازی رهبری هدفمند در مدارس بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و از نظر نوع روش تحقیق در حوزه مطالعات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. رویکرد تحلیل صورت گرفته، آمیخته و با ترکیب روش های کیفی و کمی انجام شده است. جهت شناسایی شاخص های رهبری هدفمند از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر اساتید دانشگاهی در حوزه رفتار سازمانی، رهبری و مدیریت آموزشی که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، بهره برده شد. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با استفاده از روش کیوسرت و شاخص کاپای کوهن موردتایید قرار گرفت. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Atlas ti 8 منجر به شناسایی 10 مقوله اصلی به عنوان شاخص های رهبری هدفمند گردید. مدلسازی رهبری هدفمند با استفاده از نظرات 32 نفر از مدیران باتجربه مدارس در شهر خرم آباد که با روش نمونه گیری هدفمند تعیین شدند، با روش ساختاری تفسیری انجام گرفت. روایی و پایایی پرسشنامه مقایسات زوجی به ترتیب با استفاده از روش روایی محتوای نسبی و روش آزمون- پس آزمون تایید شد. نتیجه حاصل شده شاخص های رهبری هدفمند را در پنج سطح طبقه بندی نمود که دانش محوری در سطح پنجم به عنوان اثرگذارترین شاخص و ارتباطات در سطح اول به عنوان اثرپذیرترین شاخص لحاظ گردیدند.
تأثیر آموزش های پژوهش محور بر خودراهبری دانش آموزان دختر پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش پژوهش محور بر خودراهبری دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن انجام شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن بود. حجم نمونه شامل 40 دانش آموز بود که به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودراهبری در یادگیری فیشر و همکاران (2001) بود. دانش آموزانی که یک نمره انحراف استاندارد پایین تر از میانگین داشتند به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه آموزش پژوهش محور با گروه آزمایش، به مدت هفت جلسه و هر جلسه یک ساعت کار شد اما در گروه کنترل هیچ گونه آموزشی صورت نگرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش پژوهش محور بر رغبت به یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانش آموزان دختر پایه نهم شهرستان تنکابن مؤثر است (05/0>P). درنتیجه، به منظور افزایش خودراهبری دانش آموزان پیشنهاد می شود از روش آموزش پژوهش محور و سایر شیوه های فعال استفاده شود.