فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
191 - 206
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش رفتار شهروندی سازمانی در کیفیت خدمات ارائه شده به دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری در این پژوهش، شامل همه کارکنان و دانشجویان دانشکده و آموزشکده های فنی و حرفه ای شهر تهران (در نیم سال دوم سال تحصیلی92-91) بود؛ که از میان کارکنان، تعداد 122 نفر و از میان دانشجویان، تعداد 214 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ارگان رفتار شهروندی سازمانی (1996) و سیاهه سنجش کیفیت خدمات (سروکوال-1991)است. داده های تحقیق به کمک آزمون های معناداری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون t وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون فرضیات بیانگر این است که بین تمام ابعاد متغیر رفتار شهروندی سازمانی با کیفیت خدمات رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیونی مشاهده شد که پنج بعد رفتار شهروندی سازمانی قادرند 6/56 درصد از واریانس کیفیت خدمات را تبیین کند. لازم به ذکر است که متغیر جوانمردی کارکنان، تعیین کننده ترین عامل تاثیرگذار بر کیفیت خدمات در جامعه مورد مطالعه بوده است . در پایان، یافته های تحقیق مورد بحث قرار گرفته و پیشنهاد هایی ارائه شده است.
رویه های آموزشی
حوزه های تخصصی:
طراحی الگوی شایستگی مدیران آموزشی [ij استفاده در مرکز ارزیابی و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
139 - 118
حوزه های تخصصی:
تربیت امری بسیار پیچیده و حساس است که پایداری یک جامعه تا حد زیادی وابسته به کارآمدی نظام آموزشی است. به طوری که اگر نظام آموزشی بتواند مأموریت و رسالت خود مبنی بر توسعه فردی و اجتماعی را به درستی انجام دهد، زمینه مساعدی نیز برای رشد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در جامعه فراهم می شود. پیداست که بخش عظیمی از پیچیدگی و حساسیت نظام آموزشی به فعل یا رفتار مدیران آموزش وپرورش و مدیران مدارس برمی گردد. یکی از چالش های مدیریت منابع انسانی سازمان ها به خصوص در آموزش وپرورش، نحوه انتخاب و ارتقاء مدیران است. در این راستا فرآیند کانون ارزیابی، به عنوان یک دستورالعمل برای ارزیابی و توسعه اثربخش شایستگی ها در شرایطی شبیه محیط کار مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل شایستگی مدیران آموزش و پرورش جهت استفاده در مرکز ارزیابی طراحی شد. برای انجام پژوهش از رویکرد کیفی استفاده گردید. جامعه پژوهش، کلیه صاحب نظران، اساتید و مدیران ارشد حوزه منابع انسانی در آموزش وپرورش بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مبتنی بر گلوله برفی با 17 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. نتایج پژوهش داد مولفه های الگوی شایستگی مدیران آموزش و پرورش جهت استفاده در کانون ارزیابی عبارتند از: شایستگی دانشی، شایستگی حرفه ای، شایستگی شخصیتی، شایستگی اجرای اجرایی، شایستگی رهبری و هدایت، شایستگی ارتباطی و شایستگی ادراکی. که هر کدام از این مولفه ها شامل زیرمولفه ها و شاخص هایی هستند که بیشتر آنها در بین مدیران مدارس، میانی و عالی آموزش مشترک است و در بعضی شاخص ها هم متمایز هستند.
همکاری خانه و مدرسه
منبع:
پیوند ۱۳۶۹ شماره ۱۳۴
حوزه های تخصصی:
رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران دوره متوسطه شهرستان ورامین انجام شده است. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی است و با توجه به روش گردآوری داده ها از جمله تحقیقات توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر دبیران زن و مرد دوره متوسطه شهرستان ورامین به تعداد 415 نفر می باشد که از این تعداد 201 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه از طریق روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. در این پژوهش برای اندازه گیری متغیر فرهنگ سازمانی از پرسشنامه فرهنگ سازمانی تهیه شده توسط حسینی (1384) و برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه تعهد سازمانی مودی، استیرز و پورتر (1979) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که به طور کلی بین فرهنگ سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین تحلیل روابط بین هر یک از مؤلفه های فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی نشان داد که بین تک تک مؤلفه های ده گانه فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی دبیران هم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
سنجش سرمایه های فکری به منظور توسعه منابع انسانی در شرکت های خودرو سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده برنامه ریزی به منظور مدیریت سرمایه های فکری جهت تولید ارزش افزوده رویکردی است که مورد توجه مدیران و فعالان بخش دولتی و خصوصی قرار گرفته، علی رغم اهمیت روز افزون این بخش از سرمایه های سازمانی، معدود سازمان هایی برای اندازه گیری و مدیریت سرمایه های فکری تلاش کرده اند. پژوهش حاضر با هدف تدوین اهداف توسعه منابع انسانی بر اساس سنجش سرمایه های فکری در شرکت های خودرو سازی و ارائه راهکار جهت ارتقاء آنها انجام شده است. بدین من ظور برای ارزیابی ابعاد و مولفه های سرمایه فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری یا رابطه ای )، تحقیقی به روش توصیفی – پیمایشی اجرا شده است. از میان جامعه آماری که تعداد آن 2200 نفر بود 219 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای از رده های سازمانی مختلف انتخاب و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری بنیتس استفاده شده است. داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی چون فراوانی، آزمون t تک نمونه ای و آزمون ANOVA با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین وضعیت موجود(میانگین نمونه) و وضعیت مطلوب ( میانگین نظری) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت در ابعاد و مولفه های سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری وضعیت موجود بالاتر از وضعیت استاندارد است ولی در بعد سرمایه مشتری یا رابطه ای وضعیت موجود پایین تر از وضعیت استاندارد است. کلید واژه ها: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری ، سرمایه مشتری یا رابطه ای، توسعه منابع انسانی
ارزشیابی تدریس کیفی بر اساس مدل هنارد و روسور از دیدگاه دانشجویان دوره دکتری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: این پژوهش به بررسی وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب تدریس کیفی در آموزش عالی از دیدگاه دانشجویان دکتری تخصصی بر اساس خط مشی های 7 گانه می پردازد. روش بررسی: روش پژوهش پیمایشی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع دکتری تخصصی دانشگاه بوعلی سینا (854 نفر) در سال تحصیلی 1395-1394 بوده و با روش نمونه گیری طبقه بندی نسبتی تصادفی و با استفاده از جدول تعین حجم نمونه کرجسی و مورگان 269 به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تدریس کیفی Hénard & Roseveare بود. روایی ابزار با استفاده از روایی محتوی توسط صاحب نظران مورد تائید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 0/92 محاسبه گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آزمون آماری t همبسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون فریدمن استفاده شد.
بررسی رابطه یادگیری مادام العمر با اثربخشی مدرسه در معلمان مدارس هوشمند منطقه 5 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
23 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت و رابطه یادگیری مادام العمر با اثربخشی مدرسه است. جامعه پژوهش کلیه معلمان مدارس هوشمند منطقه 5 شهر تهران که شامل1109 نفر هستند، از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 240 نفر انتخاب گردید. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی- همبستگی است. ابزار پژوهش پرسشنامه است . جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 21 سوالی یادگیری مادام العمر بر مبنای مدل گای و همکارانش (2014) و از پرسشنامه محقق ساخته 18 سوالی اثربخشی مدرسه بر مبنای مدل چن و لین (2011) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد، نتایج بیانگر پایایی و روایی مطلوب ابزاربود. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی( شاخص های مرکز و پراکندگی) و استنباطی( آزمون های تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره خطی) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که : وضعیت یادگیری مادام العمر و اثربخشی مدرسه در معلمان مدارس هوشمند منطقه 5شهر تهران دارای تفاوت معنادار با وضعیت مطلوب در سطح آلفای 05/0 و بیانگر وضعیت نامطلوب است ؛ همچنین یادگیری مادام العمر و ابعاد آن دارای رابطه و اثر مثبت، مستقیم و معنادار با / بر اثربخشی مدرسه در معلمان مدارس هوشمند منطقه 5 شهر تهران در سطح آلفای 05/0 هستند .
اثربخشی آموزش محتوای مبتنی بر فراشناخت با کمک نرم افزار بر خودراهبری و پیشرفت درسی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش محتوای مبتنی بر فراشناخت با کمک نرم افزار بر خودراهبری و پیشرفت درسی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش، شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی90-89، به تعداد 12192 نفر بود. 105 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به این صورت که از سه ناحیه آموزش و پرورش شهر کرمانشاه ناحیه 3 و از این ناحیه تعداد 4 کلاس انتخاب شد. قرار دادن گروه ها بعنوان گواه و آزمایش نیز بصورت تصادفی انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه خود- راهبری فیشر با 41 گویه و پایایی 82/0و آزمون پیشرفت تحصیلی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی تحلیل واریانس یکطرفه و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین نمرات خود- راهبری دانش آموزان گروه های گوناگون تفاوت معنی داری وجود داشت (p<0/05). هم چنین بین مقدار یادگیری دانش آموزان گروه های گوناگون تفاوت معنی داری وجود داشت (p<0/05)، ولی بین مقدار یادداری دانش آموزان گروه های گوناگون، تفاوت معنی دار نبود.
بررسی میزان آشنایی و استفاده از مدیریت استراتژ کی در بین مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش
رابطه ی مولفه های سازمان یادگیرنده با خلاقیت و نوآوری دبیران دبیرستان ها و مراکز پیش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین مولفه های سازمان یادگیرنده (از دیدگاه پیتر سنگه) با خلاقیت و نوآوری دبیران دبیرستانها و مراکز پیش دانشگاهی شهر بیجار بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل210 نفر دبیر زن و مرد مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی سطح شهر بیجار بوده، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 135 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های سازمان یادگیرنده با 28 گویه و پرسشنامه خلاقیت و نوآوری با 18 گویه استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسش نامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب 91/0 و 72/0 بدست آمده است. بررسی داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که: (الف) بین سازمان یادگیرنده با خلاقیت و نوآوری دبیران در سطح اطمینان99/ 0رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. (ب) بین مولفه های سازمان یادگیرنده با خلاقیت و نوآوری دبیران همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. (ج) از بین مولفه های سازمان یادگیرنده، مولفه های یادگیری تیمی و قابلیت شخصی، توان پیش بینی متغیر خلاقیت و نوآوری را دارند.
غفلت از برنامه درسی پنهان در دوران کرونا
حوزه های تخصصی:
به دنبال شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، ضرورت توجه به برنامه درسی پنهان دانش آموزان بیش از پیش احساس می شود. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته معلمان و والدین دانش آموزان دوره اول و دوم ابتدایی از برنامه درسی پنهان و پیامدهای غفلت از نقش این برنامه در پی مجازی شدن تعلیم و تربیت است. روش پژوهش پدیدارشناسی می باشد. داده های لازم از طریق یادداشت های خود زیست نگاری روایت شخصی 12 معلم و مصاحبه کتبی با 10 تن از والدین دانش آموزان جمع-آوری شده اند. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد.پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، یافته های پژوهش حاکی از تأثیر سطوح سه گانه برنامه درسی پنهان در دوران کرونا است. در سطح نخست برنامه درسی پنهان با آگاهی از جانب نظام آموزشی و بی اطلاعی فراگیران، در سطح دوم با آگاهی فراگیران و بی اطلاعی نظام آموزشی و درنهایت در سطح سوم با بی اطلاعی نظام آموزشی و فراگیران تأثیراتی را بر وجوه تربیتی دانش آموزان به جا میگذارد. در هر یک از سطوح سه گانه فوق، نقش عوامل دینی و اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، بدنی، زیست محیطی، روانی و اجتماعی را که تحت تأثیر برنامه درسی پنهان هستند مورد تحلیل و واکاوی قرارگرفته است. با توجه به نتایج پژوهش، لازم است عوامل تأثیرگذار در برنامه درسی پنهان در این سطوح موردتوجه معلمان و متصدیان تعلیم و تربیت قرار گیرد و زیرساخت های منسجم و اثربخش برای بهبود و پیش بینی تأثیرات منفی غفلت از برنامه درسی پنهان موردتوجه جدی قرار گیرد.
مدل مدیریت ریسک مبتنی بر سطوح بلوغ، قابلیت های منابع انسانی و کیفیت آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت مدیریت ریسک مبتنی بر سطوح بلوغ توانایی های کارکنان و کیفیت آموزش در کارکنان شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی.است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد صنعت نفت و گاز کشور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع ده نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی کارکنان مجتمع گازی پارس جنوبی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول کوکران 380 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختاریافته (بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته (بخش کمی) استفاده شد. به منظور محاسبه پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر پایایی و روایی مصاحبه بود. به منظور بررسی روایی پرسشنامه نیز از روایی صوری، محتوا و سازه استفاده شد و به منظور محاسبه پایایی آن نیز از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تحلیل داده های کیفی پژوهش از طریق تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش کمّی نیز با توجه به سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی و نمودار) و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای) و با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های ارتقای کیفیت آموزشی شامل فردی (0.78)، آموزشی (0.84) و سازمانی (0.80)، سطوح قابلیت های منابع انسانی شامل سطوح مقدماتی یا ابتدایی (0.83)، مدیریت شده (0.83) پیش بینی شده (0.87)، تعریف شده (0.48) و بهینه شده (0.29) بود و مدیریت ریسک نیز شامل مولفه های نوآوری (0.67)، محیط ریسک پذیر (0.73)، ریسک پذیری مدیریتی (0.84)، کارایی هیأت مدیره (0.67) و مدیریت ریسک یکپارچه (0.65) بود؛ ارتقای کیفیت آموزش (0.44) و سطوح بلوغ قابلیت های منابع انسانی (0.41) بر مدیریت ریسک تأثیر داشت؛ بر اساس مؤلفه های شناسایی شده مدلی ارائه شد که برازش مناسبی داشت.
طراحی و اعتباریابی الگوی ارزیابی عملکرد مدیران سازمانی در سازمان بازرسی کل کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی ارزیابی عملکرد مدیران سازمانی در سازمان بازرسی کل کشور در سال 1397 انجام شد. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از صاحب نظران و خبرگان سازمانی (مطلعین کلیدی و گروه کانونی) بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند به شیوه زنجیره ای انتخاب شدند. در بخش کمّی از 240 نفر مدیر در سطوح مختلف (عالی، میانی و پایه) سازمان بازرسی کل کشور در مرکز (تهران) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 170 نفر به صورت تناسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته اکتشافی بود. برای حصول اطمینان از روایی بخش کیفی و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه متخصصان، صاحب نظران و خبرگان حوزه مدیریت استفاده شد. در بخش کمّی نیز به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش کدگذاری سیستماتیک و در بخش کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری به روش PLS) استفاده شد. برای محاسبه ی معنی داری ضرایب مسیر و رتبه بندی شاخص ها و مولفه ها از آزمون های «بوت استراب»[1] و «فریدمن» استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهایSPSS22 و smart – PLS 3 بهره گرفته شد. از تحلیل مصاحبه ها، شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران در سه مؤلفه اصلی مهارت های فردی، تحلیلی و تخصصی مورد شناسایی قرار گرفت که الگوی تدوین شده دارای 3 مؤلفه اصلی و 17 زیرمؤلفه بود. بر اساس ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده، مدل پژوهش، ضمن توسعه مفهوم نظری در این خصوص، الگویی بومی را برای ارزیابی مدیران سازمان مذکور به ارمغان داشت که اثربخشی الگوی ارزیابی عملکرد مدیران طراحی شده، بر بهبود عملکرد مؤثر خواهد بود.
مقدمه ای برای ایجاد ساختارهای میان رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر الگوهای سازمانی آموزش عالی بیش از گذشته توسعه یافته اند. تنوع و تعدد در ساختارها و الگوهای سازمانی آموزش نشان دهنده گرایش اجتماعی در حوزه سیاست ها، رویکردها، فرایندها و شیوه های آموزش عالی است. در این فرایند، نهادهای آموزشی و علمی جدید شکل گرفته اند و با گسترش سازمان ها و شبکه های آموزشی و علمی، انحصارگرایی دانشگاه مدرن در ارائه آموزش های عالی به چالش افتاده است. میان رشته ای و فعالیت های مرتبط با آن یکی از متغیرهای اصلی بشمار می روند که در چند دهه اخیر ساختارهای سازمانی آموزش عالی را با تغییر و تحول روبرو کرده اند. در این راستا دانشکده ها و دانشگاه ها به شکلی فزاینده به ارائه برنامه های «میان رشته ای» به عنوان شاخص ظرفیتشان برای آماده ساختن نسلی از متفکران و متخصصان با ویژگی های همچون: تفکر انتقادی، مشارکت، رهبری مشارکتی و پژوهش میان رشته ای می پردازند. در فرایند شکل گیری و بسط این پدیده، بنیادهای معرفتی و روشی آموزش و نوع ارتباط و تعامل میان زیرسیستم های آموزشی به دلیل ماهیت و خصلت درونی آنها بیش تر با تغییرات و دگرگونی مواجه شده اند. پذیرش الگوهای رفتاری آموزش های میان رشته ای؛ آموزشی، پژوهشی، سایه، دورگه و نامرئی در درون ساختارهای سازمان یافته دانش (رشته ها) نمود و مثال این گزاره است.
تاثیر تفویض اختیار بر بهره وری منابع انسانی منطقه یک دانشگاه آزاداسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر تفویض اختیار بر بهره وری منابع انسانی منطقه یک دانشگاه آزاد با استفاده از مدل هرسی وگلد اسمیت بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع زمینه یابی بوده است. حجم جامعه مورد پژوهش 2720 نفر می باشد که از این تعداد 272 نفر به عنوان نمونه پژوهش از راه نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. از پرسشنامه هرسی وگلد اسمیت جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفته است، که نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین تفویض اختیار با برخی ازمولفه های بهره وری شامل: توانایی, حمایت سازمان و اعتبار قوانین و تصمیمات سازمان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد، و بر این اساس مشخص گردید که افزایش و کاهش مقدار تفویض اختیار منجر به افزایش و کاهش بهره وری نیروی انسانی می گردد .
رابطه مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با مدیریت استعداد و نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با مدیریت استعداد و نوآوری سازمانی در اداره آموزش و پرورش شهرستان بجنورد بوده است.پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی واز لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه مورد نظر 397 مدیران مدارس بجنورد(مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه)بود که در راستای هدف پژوهش تعداد 196 نفر مدیر، از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.ابزار جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه های مدیریت منابع انسانی الکترونیکی چغندر دره(1394)، پرسشنامه مدیریت استعداد معالی تفتی( 1390) و نوآوری سازمانی ساعتچی(1389) استفاده شده است که روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط اساتید و خبرگان مورد تأیید قرار گرفته بود. پایایی هر سه پرسشنامه در تحقیق حاضر به کمک روش ضریب آلفای کرونباخ برای هر سه پرسشنامه به ترتیب 74/0، 71/0 و 68/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های توصیفی و استنباطی همچون آزمون همبستگی پیرسون (جدول ماتریس همبستگی)، آزمون t و رگرسیون سلسله مراتبی به کمک نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق برای فرضیه اصلی، بین مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با مدیریت استعداد (30/0) و نوآوری سازمانی(41/0) رابطه ی معنی داری وجود دارد(هرچند ضعیف اما روابط معنادار هستند).نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که مدیریت استعداد(34/0= β) و نوآوری سازمانی(37/ 0 = β) توانایی پیش بینی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی مدیران( در حدود 28 درصد) را به صورت کلی دارا هستند.به عبارتی مدیریت منابع انسانی الکترونیکی مدیران(نمونه) نسبتاً خوب و مدیران(نمونه) از نوآوری سازمانی ضعیفی برخوردار بوده اند.
رابطه بین فرهنگ سازمانی و رهبری تحول آفرین در بین کارکنان اداره کل زندان های فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، توصیف رابطه بین چهار نوع فرهنگ سازمانی(سلسله مراتبی، بازاری، طایفه ای و ویژه سالاری) و رهبری تحول آفرین در اداره کل زندان های فارس بوده است. در این تحقیق از روش میدانی و از پرسشنامه استفاده شده است. همچنین جامعه هدف در تحقیق تمامی مدیران، معاونان و کارکنان اداره کل زندان های فارس که جمعا420 نفر بوده، که از این تعداد40 نفر مدیر، معاون و380 نفر کارکنان بوده و تعداد 207 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در تحقیق، از روش نمونه گیری تصادفی ساده با استفاده از جدول اعداد تصادفی استفاده شده است. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ابزار سنجش فرهنگ سازمانی و وجوه چند عاملی رهبری استفاده شد و بین دو گروه رهبران و پیروان استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. در تحقیق از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و برای تعیین تاثیر هریک از انواع فرهنگ سازمانی بر رهبری تحول آفرین از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده گردید. نتایج نشان می دهند که نوع فرهنگ غالب از دیدگاه رهبران و پیروان، فرهنگ سلسله بوده و رهبران خود را تحول آفرین می دانند و پیروان نیز عنوان کرده اند، رهبرانشان رهبری تحول آفرین را به کار می گیرند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین انواع فرهنگ سازمانی و رهبری تحول آفرین از نظر رهبران رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد، در حالی که از نظر پیروان این رابطه مثبت و معنادار می باشد. از نتایج رگرسیون چندگانه نیز برداشت می شود که از نظر رهبران و پیروان به ترتیب فرهنگ سلسله مراتبی، بازاری، ویژه سالاری و طایفه ای بیشترین تاثیر را بر رهبری تحول آفرین دارند. بنابراین هر چهار نوع فرهنگ بر رهبری تحول آفرین تاثیرگذار بوده است.